آرامگاه شیخ علی‌نقی اصطهباناتی

اثر ثبت‌شده در فهرست آثار ملی ایران

آرامگاه شیخ علی‌نقی اصطهباناتی مربوط به دوره صفوی است و در استهبان، خیابان شهید فقیهی، کوچه پری کوه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۱۹۷۲۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۱]

آرامگاه شیخ علی‌نقی اصطهباناتی
نامآرامگاه شیخ علی‌نقی اصطهباناتی
کشورایران
استاناستان فارس
شهرستاناستهبان
اطلاعات اثر
کاربریآرامگاه
دیرینگیدوره صفوی
دورهٔ ساخت اثردوره صفوی
اطلاعات ثبتی
شمارهٔ ثبت۱۹۷۲۴
تاریخ ثبت ملی۲۸ شهریور ۱۳۸۶
آدرسکوچه پری کوه (شیخ علی نقی)، خیابان شهید فقیهی، استهبان، استان فارس، ایران
آرامگاه شیخ علی‌نقی اصطهباناتی بر ایران واقع شده‌است
آرامگاه شیخ علی‌نقی اصطهباناتی
روی نقشه ایران
۲۹°۰۷′۵۷″شمالی ۵۴°۰۲′۱۳″شرقی / ۲۹٫۱۳۲۵۲°شمالی ۵۴٫۰۳۷۰۷°شرقی / 29.13252; 54.03707

علی‌نقی اصطهباناتی ویرایش

علی بن محمد، معروف به شیخ علی‌نقی اصطهباناتی، قطب سی و یکم سلسله ذهبیه که یکی از سلسله‌های تصوف شیعی می باشد، عالم حکیم شاعر صوفی، مؤلف «برهان المرتاضین» در بیان طریقهٔ ذهبیه، در یک مقدمه و پنج فصل و خاتمه.[۲][۳][۴] با وجود اینکه این مقبره با شماره ثبت ۱۹۷۲۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، ولی مورد بی مهری قرار گرفته است و امروز بخش‌هایی از آن به کلی تخریب شده است.[۵]

قدمت آرامگاه و محل دفن[۶] ویرایش

به تازگی برخی با استناد به تعدادی منابع مدعی شده‌اند که محل دفن شیخ در تخت فولاد اصفهان است و قدمت بنای حاضر نیز به دوره‌ی قاجاریه بازمی‌گردد.[۷] بررسی‌ها نشان می‌دهد که تمامی مطالب و منابعی که به آنها استناد شده‌، برگرفته از مقاله‌ای در جلد دوم دانش‌نامه‌ی تخت فولاد اصفهان ذیل عنوان «[شیرازی] اصطهباناتی، علی‌نقی»، نوشته‌ی علی کرباسی‌زاده‌ اصفهانی است[۸] که پاره‌هایی از آن در تارنمای «ویکی‌‌فقه» و «مجموعه‌ی تخت فولاد اصفهان» نیز آورده شده است. چنانکه در ادامه و به‌مورد بیان خواهد شد، مطالب و منابع ذکر شده، فاقد حداقل معیارهای پژوهشی لازم هستند.[۶]

1- در انتهای همین مقاله از استاد جلال‌الدین همایی نقل شده که اگرچه نام شیخ در جزو مدفونین تکیه‌ی آقارضی اصفهان نوشته‌اند، اما اثری از قبر او نیافته است.[۸][۹]

2- در بخش «وفات و مدفن»، ادعای دفن بودن شیخ در اصفهان را به‌ مقدمه‌‌ی نسخه‌‌ی چاپی کتاب برهان المرتاضین ارجاع می‌دهد، اما بررسی آن خلاف این ادعا را نشان می‌دهد:

«مدفن آن جناب در شهر اصطهبانات-استهبان امروزی-مطاف اهل دل است».[۱۰] ویرایش

3- سپس عنوان می‌کند: «آن ‌دسته از منابعی که به‌ شرح احوال اقطاب ذهبیه پرداخته‌اند، محل دفن شیخ را زادگاهش اصطهبانات ذكر كرده‌اند» و در ادامه به ‌موضوع مکاشفه‌ی میرزا احمد شیخ‌الاسلام[۱۱] و آقا میرزا حسین[۱۲] در رابطه با ساخت بنا پس از نیمه‌ی اول قرن چهاردهم هجری اشاره کرده و آن را به کتاب‌های «اصول تصوف» و «ذهبیه» ارجاع می‌دهد. در این رابطه

اول، به‌‌نظر می‌رسد که اجماع نظر این دست از منابع، نشان از اعتبار بالای این روایت‌ است، چرا که توسط اقطاب و پیروان این سلسله‌‌ بیان شده است؛

دوم، خاطره‌ی روایت شده تنها در کتاب ذهبیه نقل شده که منبع آن مشخص نیست و در منبعی دیگر نیز با عنوان «تعمیر» آورده شده است؛[۱۳]

سوم، بررسی و تشخیص عمر بناهای تاریخی امری تخصصی است که نیازمند بررسی‌‌‌های دقیق کارشناسی است؛

چهارم، در نسخه‌ی چاپی کتاب برهان المرتاضین، دو بنا با سبک و معماری کاملا متفاوت که یکی مربوط به پیش از تخریب و دیگری بنای کنونی است، نشان داده شده است؛

پنجم، کرباسی‌زاده اصفهانی‌ گزینشی عمل کرده و به ‌نوشته‌ی خاوری پیش از آن خاطره، اشاره‌ای نکرده است:

«این قطب ذهبی که از سال‌های 1120 تا پایان عمرش را در اصطهبانات به‌ سر برده است [...] در سنین بین 77 تا 85 سالگی خرقه تهی نموده است. مدفن وی در اصطهبانات می‌باشد [...]»؛[۱۴] ویرایش

ششم، کتاب اصول تصوف نیز محتوایی خلاف آنچه نقل شده را نشان می‌دهد:[۶]

«شیخ علاوه بر اصفهان و شیراز، در اصطهبانات نیز که مولد و مدفنش می‌باشد چندی سکونت داشته. [...] مرقد شیخ اکنون در اصطهبانات قراردارد و مزار عموم است. [...] موضع مزار شیخ در اول شهر اصطهبانات، محله‌ی تیرونجان، رو به قبله در کوچه‌ی پری‌کوه واقع است».[۱۵] ویرایش
 
آرامگاه پیش از تخریب
 
آرامگاه کنونی شیخ علی‌نقی اصطهباناتی
راست: آرامگاه پیش از تخریب. چپ: آرامگاه کنونی[۱۰]

4- در ادامه‌ نویسنده از کتاب‌های «دانشمندان بزرگ اصفهان» و «الذریعه» که به خاک بودن شیخ در تخت فولاد اشاره دارند، به‌‌عنوان منابع معتبر نام برده است. غافل آنکه در پاورقی صفحه‌ی استناد شده در کتاب دانشمندان بزرگ اصفهان آمده است:

«مدفن این عارف بزرگ در شهر اصطهبانات فارس واقع است. [...] مرحوم مولف مرقد شیخ علی‌نقی کمره‌ای را در تکیه‌ی آقارضی نوشته‌اند و در جایی دیگر، مرقد شیخ علی‌نقی اصطهباناتی را نیز در این تکیه دانسته‌اند که هر دو نادرست است. مرقد اصطهباناتی در اصطهبانات واقع است و کمره‌ای نیز در شیراز وفات نموده و ظاهرا همانجا به‌خاک رفته است».[۱۶] ویرایش

منبع دیگر الذریعه است که به استناد کتاب «کشف الحُجب و الاستار» رای بر خاک بودن شیخ در اصفهان داده است.[۱۷][۱۸] باتوجه به این‌که نیشابوری‌کنتوری تنها کسی است که این موضوع را مدعی شده و سندی ارایه نکرده است و منابع معتبری چون «مفاخرالاخیار و مناقب‌الابرار، برهان المرتاضین، اصول تصوف و ذهبیه»، جملگی خلاف آن را بیان کرده‌اند، مدعای این منبع و الذریعه پذیرفتنی نیست.[۶]

5- آخرین و شاید مهم‌ترین استناد نویسنده به دست‌خطی در کنار دست‌خط سید قطب‌الدین است که ادعا می‌شود به‌تازگی در انتهای معتبرترین نسخه‌‌ی خطی برهان المرتاضین[۱۹]، مبنی بر تاریخ دقیق وفات و دفن بودن شیخ به‌‌همراه استاد خود نجیب‌الدین‌رضا در اصفهان مشاهده شده است.

اول، این موضوع در هیچ منبع دیگری مطرح نشده است؛

دوم، مصحح نسخه‌ی چاپی کتاب برهان المرتاضین، وجود دستخط سید قطب‌الدین را تایید می‌کند، اما نه‌تنها چیزی در مورد دستخط ادعا شده مطرح نمی‌کند، بلکه مدفن شیخ را استهبان معرفی کرده است.[۲۰]

سوم، باتوجه به انتقال نسل‌به‌نسل آثار و تالیف‌های اقطاب در گذشته، چگونه هیچ یک از اقطاب و پیروان پس از شیخ، اشاره‌ای به این موضوع  نکرده‌اند؟! بر این مبنا یا ادعای مطرح شده صحت ندارد و یا از اعتبار لازم برخوردار نیست که توسط هیچ یک از منابع معتبر، اشاره‌ای به آن نشده است. به‌‌ویژه آنکه نویسنده و زمان آن مشخص نیست و ممکن است بعدا اضاف شده باشد. درصورت تایید احتمالی نیز، بررسی و انجام آزمایش‌های لازم توسط خط‌شناسان و متخصصان، امری ضروری به‌‌نظر می‌رسد.[۶]

چنانکه اغلب منابع نقل کرده‌اند، شاخه‌ی ذهبیه‌ی طریقه‌ی کبرویه، تا اوایل دوره‌ی صفویه در خراسان رواج داشته و با نام ذهبیه‌ی همدانیه شناخته می‌شده است، اما با به خلافت رسیدن شیخ علی‌نقی، پایگاه این طریقه به فارس انتقال ‌یافته و در زمان سید قطب‌الدین، این جابه‌جایی تثبیت و در فارس گسترش می‌یابد. شاید یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین دلایل این جابه‌جایی، عدم‌توجه حکومت اصفهان و فشارها و بدرفتاری‌های مداوم برخی متشرعه و آزار و اذیت پیروان آنها بوده است.[۲۱][۶] استخری به ‌نقل از سید قطب‌الدین آورده است:

«آه که از معارف علمش و نظر بلندش که به نور ولایت نظاره می‌فرمود، فایده‌ای نبردند و فیضی نجستند. در زمان خود، قدرش را که در عالم آخرت روشن و هویداست ناشناختند. مردمان اصفهان در زمان او به عزت جویی و غرور خویی در دنیا گرفتار آمدند. قدر حضرت او را نیافتند و به هر شهری، اندر بر اولیاء خدا تکبر همی ورزیدند».[۲۲] ویرایش

علاوه بر آن، هنگامی که وی برای کسب علم ناگزیر به اقامت در اصفهان می‌شود، به شیراز و استهبان رفت‌وآمد داشته و همچون دیگر اخلاف سلسله‌ی ذهبیه، در شهر سکونت قطب زمانه‌‌ی خود حضور داشته و به کتابت سبع‌المثانی مشغول بوده است. نزدیک بودن سن شیخ و نجیب‌الدین‌رضا نیز عامل دیگری است که موجب شده تا شیخ بیشتر عمر خود را در کسوت خلف و مرید او در اصفهان به سر کرده باشد. اما با وفات نجیب‌الدین‌رضا و قطبیت شیخ علی‌نقی و فزونی ناملایمتی‌ها و بدرفتاری‌ها در اصفهان، وی به موطن خود باز می‌گردد.[۲۳][۶] چنانکه ماجرای به‌خدمت درآمدن سید قطب‌الدین در استهبان و تعلیم وی به‌ مدت چهارده اربعین در بقعه‌ی شاه داعی‌الله[۲۴] شیراز، موید این نظر است.[۲۵][۲۶][۲۷] شاید قابل استنادترین سند، ابیات نقل شده از نجیب‌الدین‌رضا تبریزی و راز شیرازی باشد:

«پاک‌ زاده بود ز آباء و امهات *** موطن اصلی او اصطهبنات» [...] ویرایش
«صطهبانات بودش جا و مسکن *** ولی در ملک شیرازش نشیمن»[۱۵] ویرایش

شیخ علی‌نقی و دیگر اقطاب پس از وی، همواره مورد احترام مردم، به‌ویژه مردم خطه‌ی فارس و شهر شیراز بوده‌اند. چنانکه سید قطب‌الدین و بسیاری از اقطاب پس از او، تولیت آستان شاه‌چراغ را بر عهده داشته‌ و دودمان زندیه، به‌ویژه کریم‌خان، با وی و خلفش آقا محمد هاشم شیرازی ( 1109-1199)[۲۸] با احترام تمام رفتار ‌کرده‌اند.[۲۹] اگرچه در عصر شیخ، در فارس نیز ضدیت با صوفیان قوت یافته بود، اما به‌دلیل آنکه طریقه‌ ذهبیه برخلاف طریقه‌ نعمه‌اللهی، جریان ملایم و مستمری بود که از چندین نسل قبل در درون کشور آغاز و ادامه یافته بود و اقطاب آن همواره خود را در جاده‌ی شریعت راسخ نشان داده و در این ایام نیز در نهایت احتیاط سلوک می‌کردند، تهدید زیادی متوجه مشایخ و پیروان آنان نشد.[۳۰] راز شیرازی در مفاخرالاخیار و مناقب‌الابرار آورده است:

علی‌نقی راد آن شیخ امت *** که عارف بود بر اسرار وحدت [...] ویرایش
به‌ صورت عالمی طاعت شعاری *** به‌‌ معنی پادشاه تاجداری ویرایش
شریعت جمع بودش با طریقت *** به دل‌ها کاشتی تخم حقیقت[۳۱] ویرایش

ازاین‌رو و باتوجه به فشارهای زیاد در اصفهان، طبیعی به‌نظر می‌رسد که شیخ نیز سکونت در بلاد فارس را بر اصفهان ترجیح داده و به‌موجب اقبال و احترام مردم، مکان‌هایی را در شیراز و استهبان، جهت خلوت نشینی و درس و بحث درنظر گرفته باشد. در شیراز و همان‌طور که نقل شد، بقعه‌ی شاه داعی‌الله مکان جلوس وی بوده و براساس نقشه‌ها و اسناد یاد شده، مجموعه‌ی شیخ علی‌نقی نیز مکان درس و بحث و مدفن وی در استهبان است. باتوجه به تصویر بنای نخست که از معماری متفاوتی با بنای کنونی برخوردار است و شیخ نیز مدت 18 سال پایانی عمر خود را در این مکان به هدایت و ارشاد پرداخته است، این امکان می‌رود که بر اثر عوارض و فرسایش‌های طبیعی و برخی دست‌اندازی‌ها به املاک موقوف بر این مجموعه، آرامگاه نخست ویران شده و در دوره‌ی قاجاریه بر کالبد و پایه‌های صفوی موجود، آرامگاه و مجموعه‌ی کنونی تعمیر و بازسازی شده باشد.[۱۳][۶]

 
آرامگاه شیخ علی‌نقی اصطهباناتی

جستارهای وابسته ویرایش

منابع ویرایش

  1. «دانشنامهٔ تاریخ معماری و شهرسازی ایران‌شهر». وزارت راه و شهرسازی. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۶ اکتبر ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۹.
  2. استخری، احسان‌الله (۱۳۳۸). اصول تصوف. تهران: معرفت. صص. ۴۱۷–۴۱۸.
  3. خاوری، اسدالله (۱۳۸۳). ذهبیه، تصوف علمی-آثار ادبی. ج. ۲. تهران: دانشگاه تهران. صص. ۲۹۰–۲۹۳.
  4. اصطهباناتی، شیخ علی‌نقی (۱۳۸۲). برهان المرتاضین. به کوشش ، تحقیق و تصحیح محمد هرتمنی. اصفهان: مقیم. صص. ج-ح.
  5. «مقبره شیخ علی نقی اصطهباناتی». سایت ستهبان. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۴.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ ۶٫۶ ۶٫۷ تابعی، سید محمدصادق. (1401). وندالیسم افراط گرا و آرامگاه شیخ علینقی اصطهباناتی. فصلنامه علمی اثر. 43(3)، صص. 447-428. http://athar.richt.ir/article-۲-۱۰۱۰-fa.html
  7. اسلامی، جواد (۴ دی ۱۳۹۹). «در پی خرید آرامگاه شیرین مغربی توسط شهرداری». استهبان ما [حساب اینیستاگرام].
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ کرباسی‌زاده‌ اصفهانی، علی. (1391). «[شیرازی] اصطهباناتی، علی‌نقی». در منتظرالقائم، اصغر، دانش‌نامه‌ی تخت فولاد اصفهان، ج2. اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان. صص. 580-584.
  9. همایی، ج‍لال‌ال‍دی‍ن‌. (1381). ت‍اری‍خ‌ اص‍ف‍ه‍ان‌: م‍ج‍ل‍د اب‍ن‍ی‍ه‌ و ع‍م‍ارات‌ ف‍ص‍ل‌ ت‍ک‍ای‍ا و م‍ق‍اب‍ر. تهران: هما. صص. 188. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/665417
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ اصطهباناتی، شیخ علی‌نقی. (1382). برهان المرتاضین، به تحقیق و تصحیح محمد هرتمنی. اصفهان: مقیم. صص. د. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/679602[پیوند مرده]
  11. معروف به شیخ‌المحققین، پدربزرگ دکتر علی شیخ‌الاسلامی، رییس فقید دانشگاه علامه طباطبایی، استاد و رییس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و از چهره‌های ماندگار ایران.
  12. فرزند آقا میرزا عبدالباقی و نواده شاه ملا محمد اصطهباناتی.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ مهندسین مشاور ایران پویش (1362). گزارش‌های مطالعات طرح توسعه و عمران، حوزه‌ی نفوذ، جامع و تفصیلی شهر استهبان. شهرداری استهبان. صص. 104.
  14. خاوری، اسدالله (۱۳۸۳). ذهبیه، تصوف علمی-آثار ادبی. ج. ۲. تهران: دانشگاه تهران. صص. ۲۹۶–۲۹۷.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ استخری، احسان‌الله (۱۳۳۸). اصول تصوف. تهران: معرفت. صص. 414-421.
  16. مهدوی، سید مصلح‌الدین. (1383-1384). دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2. اصفهان: گلدسته. صص. 649 و 837.
  17. نیشابوری‌کنتوری، سید اعجاز حسین. (1367). کشف الحجب و الاستار، ج2. قم: کتاب‌خانه‌ی آيت‌الله العظمی مرعشی نجفی. صص. 84.
  18. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن. (1366). الذریعه الی تصانیف الشیعه (ج3). قم: اسماعیلیان. صص. 101.
  19. نسخه‌ی موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی.
  20. اصطهباناتی، شیخ علی‌نقی (۱۳۸۲). برهان المرتاضین. به کوشش ، تحقیق و تصحیح محمد هرتمنی. اصفهان: مقیم. صص. پ-ت.
  21. زرین‌کوب، عبدالحسین. (1380). دنباله‌ی جستجو در تصوف ایران، ج5. تهران: امیرکبیر. صص. 265-266 و 333.
  22. استخری، احسان‌الله (۱۳۳۸). اصول تصوف. تهران: معرفت. صص. ۴۱۷.
  23. استخری، احسان‌الله (۱۳۳۸). اصول تصوف. تهران: معرفت. صص. 417-421.
  24. سید نظام‌الدین محمودبن حسن‌حسنی (810-870 ق) از عرفا و شاعران شیراز.
  25. معصوم علیشاه، م‍ح‍م‍دم‍ع‍ص‍وم‌ب‍ن‌ زی‍ن‌ال‍ع‍اب‍دی‍ن‌. (1317). طرائق الحقایق. به خط عبدالجواد نیشابوری. تهران: چاپ سنگی. صص. 97.
  26. هدایت، رضا قلی‌بن محمد‌هادی. (۱۳۸۵). تذکره ریاض العارفین، ج۱. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. صص. 574.
  27. خاوری، اسدالله (۱۳۸۳). ذهبیه، تصوف علمی-آثار ادبی. ج. ۲. تهران: دانشگاه تهران. صص. 305-307.
  28. داماد سید قطب‌الدین و سی‌وسومین قطب سلسله‌ ذهبیه.
  29. خاوری، اسدالله (۱۳۸۳). ذهبیه، تصوف علمی-آثار ادبی. ج. ۲. تهران: دانشگاه تهران. صص. 338.
  30. زرین‌کوب، عبدالحسین. (1380). دنباله‌ی جستجو در تصوف ایران، ج5. تهران: امیرکبیر. صص. 332.
  31. استخری، احسان‌الله (۱۳۳۸). اصول تصوف. تهران: معرفت. صص. 420.