واثق (نام کامل:هارون الواثق بالله بن محمد المعتصم بالله بن هارون الرشید) فرزند معتصم و نهمین خلیفه عباسی بود که پس از پدرش از سال ۲۲۷-۲۳۲ ه.ق (۸۴۲ تا ۸۴۷ میلادی) فرمان راند.

واثق
واثق بالله
مرگ واثق در کتاب تاریخ الفی
نهمین خلیفه عباسی
سلطنت۲۲۷-۲۳۲ ه.ق (۸۴۲ تا ۸۴۷ میلادی)
پیشینمعتصم
جانشینمتوکل
زاده۲۰۰ قمری (٨۱٢ میلادی)
بغداد
درگذشته۲۳۲ قمری (۸۴۷ میلادی)
بغداد
فرزند(ان)مهتدی
دودمانخلافت عباسیان
پدرمعتصم
مادرقراطیس (کنیزی رومی)

زندگی‌نامه

ویرایش
 
دينار واثق

او پس از مرگ پدرش معتصم به خلافت رسید. مادرش کنیزکی رومی به نام قراطیس بود. قراطیس در سفر حج به همراه برادر واثق، جعفر بن معتصم (متوکل) رفت. هرچند وی در سال ۸۴۲ در راه مکه، جان سپرد و در کوفه به خاک سپرده شد.

وی پیشتر نایب هارون الرشید در بغداد بود و با بابک خرمدین نبرد کرده بود. در عهد واثق ولایتداران نفوذ یافتند. عبدالله بن طاهر، حکمرانی خراسان، طبرستان و کرمان را برعهده داشت.

در منابع تاریخی موجود است که واثق بالله فردی به نام سلام ترجمان را جهت بررسی وضعیت سد یأجوج و مأجوج که در زمان ذوالقرنین بنا شده بود به سرزمین قفقاز فرستاد که نتیجه این سفر گزارشی است که در شکل سفرنامه از عبور ترجمان از سرزمین‌های موجود در مسیر وجود دارد.

اقدامات

ویرایش

در زمان او، شورش‌هایی در شام و فلسطین روی داد؛ به همین دلیل او اشناس ترک را به ولایت شام فرستاد؛ و بعدها مغرب و مصر را نیز به قلمرو حکمرانی وی افزود.

ادامه سیاست محنة

ویرایش

سیاست محنة خَلق قرآن که ۴ ماه پیش از مرگ مامون توسط مامون اتخاذ شده بود در دوره حکومت معتصم و واثق ادامه یافت.[۱]

وی به سبب تب شدید در سال ۸۴۷ میلادی درگذشت و خلافت را به برادرش متوکل وا گذاشت.

منابع

ویرایش
  • سبیب رحیم (۱۹۷۱اخبار الدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و اولاده، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش عبدالجبار مطلبی.، قاهره: دارالطلیعه، ص. ۲۶۵
  • محمد خضری (۱۴۱۹الدولة العباسیة، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش محمد ضناری.، قاهره: دارالکتب العلمیه، ص. ۱۴۴
  • فاروق عمر (۱۴۲۱الخلافة العباسیه فی عصر الفوضی العسکریه ۲۴۷/۳۳۹ه - ۸۶۱/۹۴۶م: دراسة تاریخیة لبوادر التسلط العسکری علی الخلافة العباسیة، به کوشش سعید شورایی.، قاهره: دارالإحسان، ص. ۸۸
  • رسول جعفریان (۱۳۷۸تاریخ اسلام از پیدایش تا ایران اسلامی، به کوشش مرتضی رحیمی.، قم: انتشارات حوزه علمیه، ص. ۸۸