اسماعیل رائین

تاریخنگار ایرانی

اسماعیل رائین (۱۲۹۸ خورشیدی – ۱۰ دی ۱۳۵۸ خورشیدی) محقق و مورخ بوشهری بود. کتاب مشهور او فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران است. اسماعیل رائین از بدو تأسیس ساواک با شماره رمز ۱۴۹۸ با آن همکاری داشت و بررسی اسناد رائین در بایگانی ساواک نشان می‌دهد که همکاری او دارای طبقه‌بندی بالا (سری) بوده‌است. وی روابط بسیار نزدیکی با اسدالله علم داشت.

ایستاده «ناصر وثوقی» دادیار دادسرای تهران و شخص پایین‌تر «اسماعیل رائین» است. - ۱۹۵۱

فعالیت‌ها ویرایش

در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به استخدام وزارت پست و تلگراف درآمد و به عنوان تلگرافچی مشغول کار گردید، سپس به مطبوعات راه یافت و در مجله تهران‌مصور، آتش، و روزنامه اطلاعات مقاله می‌نوشت. به دلیل انتشار خبری علیه رزم‌آرا از اطلاعات اخراج و در مجله روشنفکر فعالیت خود را از سر گرفت. قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با حزب توده همکاری می‌کرد و از طرف حزب به فستیوال جهانی جوانان در بخارست اعزام شد. برخی آثار رائین در ازای دریافت وجه از دربار یا محافل معین بود و اهداف معینی را پی می‌گرفت.

به گفته عرفان قانعی‌فرد، رائین از بدو تأسیس ساواک با آن سازمان همکاری می‌کرد و جزء حقوق بگیران ساواک بود.[۱] وی کتاب فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران را با همکاری فعال ساواک منتشر کرد.[۲] دستور صریح سرتیپ علوی کیا (معاون ساواک) چنین بود که «به رائین هر قدر ممکن است کمک شود».

نحوه همکاری با ساواک ویرایش

اسماعیل رائین از بدو تأسیس ساواک با شماره رمز ۱۴۹۸ با آن سازمان همکاری داشت و بررسی اسناد رائین در بایگانی ساواک نشان می‌دهد که همکاری او دارای طبقه‌بندی بالا (سری) بوده‌است، رائین هر حرکت مخالف با رژیم ایران در آن زمان را به «انگلیسی‌ها» نسبت می‌داد. رائین در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۴۸ طی نامه ای به نعمت‌الله نصیری رئیس ساواک بابت «خساراتی که متحمل شده بود» تقاضای پول بیشتر نمود و گفته‌است: " «اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر، حامی وطن پرستان ایران، اوامری مبنی بر تأمین خسارات وارده صادر فرموده‌اند.»".

مرگ ویرایش

مظفر بقایی کرمانی در خاطرات خود دربارهٔ مرگ وی در پاسخ به حبیب لاجوردی اینچنین می‌نویسد: «چون انتشارات امیرکبیر بعضی از کتابهای او را بی اجازهٔ او تجدید چاپ کرده بود. یک کتاب هم بدون اجازه چاپ کرده بود که این اعلام جرم کرده بود و گمان می‌کنم پنج میلیون تومان ادعای خسارت کرده بود. بعد یک روز با وکیلش و بازپرس می‌روند به دفتر انتشارات امیرکبیر که دفاتر او را تأمین دلیل بکنند برای ادعانامه. کارگرهای انتشارات امیرکبیر می‌ریزند سرش و می زنندش؛ و این هم روی آن سابقهٔ کسالتی که داشت همان‌جا می‌افتد و سکته می‌کند و فوت می‌کند.[۳][نیازمند منبع]

عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار و مالک انتشارات امیرکبیر (تا سال ۱۳۶۲)، پیرامون چگونگی مرگ رائین چنین می‌گوید که پس از چاپ کتاب فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران، «یک وکیل شرخر» اسماعیل رائین به شکایت از او نزد دادستانی انقلاب اسلامی برمی‌انگیزد به گونه‌ای که در سال ۱۳۵۸، عبدالرحیم جعفری چندین و چند بار به دادستانی انقلاب فراخوانده می‌شود و حتی او را «ممنوع‌المعامله» می‌کنند و حساب‌های بانکی انتشارات امیرکبیر را می‌بندند؛ تا جایی که به گفتهٔ او دیگر «چیزی نمانده بود تشکیلاتم به کلی متوقف شود». در همان روزگار، روزی مأموران دادستانی انقلاب اسلامی به همراه رائین و «همدستانش»، بی آنکه پیشتر جعفری را آگاه کرده باشند به دفتر انتشارات امیرکبیر می‌آیند و عده‌ای از کارکنان مؤسسه هم که از توهین رائین به روح‌الله خمینی خشمگین بودند، هنگامی که پی به آمدن او بردند، بر ضدش شعار دادند و از آنجا که پیشتر بارها به رائین حمله قلبی دست داده بود، در اتاق رئیس دفتر انتشارات حال وی دگرگون شد و مرد.[۴]

آثار ویرایش

پانویس ویرایش

  1. قانعی‌فرد، عرفان (۱۳۹۰). در دامگه حادثه. لس آنجلس کالیفرنیا: شرکت کتاب. ص. ۲۰۵. شابک ۹۷۸-۱-۵۹۵۸۴-۳۳۴-۰.
  2. «پایگاه اطلاع‌رسانی شفق». دریافت‌شده در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۲.[پیوند مرده]
  3. خاطرات دکتر مظفر بقایی کرمانی
  4. مختاباد، سید ابوالحسن (۱ خرداد ۱۳۸۷«۲۵ سال از تصرف انتشارات امیر کبیر گذشت؛ در جستجوی عدالت»، روزنامهٔ دنیای اقتصاد، ش. کد خبر: DEN- ۱۰۳۸۸۸، بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ اکتبر ۲۰۱۱، دریافت‌شده در ۲۷ اکتبر ۲۰۰۹ بازیابی‌شده در تاریخ ۲ آبان ۱۳۸۸.

منابع ویرایش

پیوند به بیرون ویرایش