جنگ هاماوران

داستان افسانه‌ای در شاهنامه

جنگ هاماوران دومین جنگ طاقت‌فرسای کیکاووس پس از جنگ مازندران بود تفاوت این دو نبرد در وابستگی قومی و قبیله‌ای است. در جنگ مازندران کیکاووس درون کشور با قوم ایرانی پیکار نمود ولی در جنگ هاماوران برون از مرز و با قوم غیرایرانی پیکار کرد. حسن این دو نبرد در این است که کیکاووس با قدرت‌های بزرگ آنزمان مواجه بود و تا مرز شکست ایرانیان جنگ ادامه یافت ولی فرجام جنگ به نفع ایرانیان پایان یافت.

داستان منظوم
جنگ هاماوران
زبانفارسی
قالبمثنوی
از کتابشاهنامه
پدیدآورندهفردوسی
سال آفرینشسدهٔ چهارم و پنجم هجری قمری
گونه (ژانر)حماسه
موضوعجنگ
سبکخراسانی
شمار ابیات۴۴۱ برپایهٔ ویرایش خالقی مطلق
وزنمتقارب مثمن محذوف: فعولن فعولن فعولن فعل
شخصیت‌هاکیکاوس، شاه هاماوران
طوس، گودرز، شاه بربرستان، شاه مصر، گیو، گرگین، میلاد
فضاایران کیانی

میدان نبرد هاماوران

ویرایش

حکیم طوس فردوسی تصویر جنگ هاماوران را این‌گونه بیان می‌دارد که کیکاووس پس از اطلاع از قیام سالار هاماوران سریعاً وارد عمل شد و از راه دریا (رود) که مسافت بسیار نزدیکتر بود به جنگ هاماوران شتافت و دو لشکر ایران و هاماوران در دشت هاماوران رو در روی یکدیگر قرار گرفتند:

چو کاووس لشکر به خشکی کشیدکس اندر جهان کوه و صحرا ندید
جهان گفتی از تیغ وز جوشن استستاره ز نوک سنان روشن است
ز بس خود زرّین و رزّین سپربه گردن برآورده رخشان تبر
تو گفتی زمین شد سپهر روانهمی بارد از تیغ هندی روان
ز مغفر هوا گشت چون سندروسزمین سربسر تیره چون آبنوس
بدرّید کوه از دم گاودمزمین آمد از سُم اسپان به خم
ز بانگ تبیره به بربر ستانتو گفتی زمین گشت لشکر ستان
برآمد ز ایران‌سپه بوق و کوسبرون رفت گرگین و فرهاد و طوس
وزان سوی گودرز کشواد بودچو گیو و چو شیدوش و میلاد بود
فگندند بر یال اسپان عنانبه زهر آب دادند نوک سنان
چو بر کوههٔ زین نهادند سرخروش آمد و چاک‌چام تبر
تو گفتی همی سنگ آهن کنندو گر آسمان بر زمین بر زنند
بجنبید کاووس در قلب‌گاهسپاه اندر آمد به پیش سپاه
جهان گشت تاری سراسر ز گردببارید شنگرف بر لاژورد
تو گفتی هوا ژاله بارد همیبه سنگ اندرون لاله کارد همی
ز چشم سنان آتش آمد برونزمین شد به کردار دریای خون
سه لشکر چنان شد ز ایرانیان[۱]که سر باز نشناختند از میان
نخستین سپهدار هاماورانبیفگند شمشیر و گرز گران
غمی گشت وز شاه زنهار خواستبدانست کان روزگار بلاست
به پیمان که از شهر هاماورانسپهبد دهد ساو و باژ گران
ز اسپ و سلیح و ز تخت و کلاهفرستد به نزدیک کاووس‌شاه
چو این داده باشد بر او بگذردسپاهش بر و بوم او نسپرد
ز گوینده بشنید کاووس کیبرین گفت‌ها پاسخ افگند پی
که یک‌سر همه در پناه منیدپرستندهٔ تاج و گاه منید

جستارهای وابسته

ویرایش

پانویس

ویرایش
  1. لشکر هاماوران، بربرستان و مصر

منابع

ویرایش

پیوند به بیرون

ویرایش