شیخ صدوق
ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابَوَیْه قمی معروف به شیخ صدوق قمی و اِبنِ بابَوَیْه (زادهٔ ۳۰۶ ـ درگذشتهٔ ۳۸۱) از علمای شیعه در قرن چهارم هجری قمری و از عالمان علم حدیث است.
![]() | |
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | محمد بن علی بن بابویه قمی |
لقب | صدوق دوم |
نسب | علی بن حسین بن موسی بن بابَوَیْه قمی |
تاریخ تولد | ۳۰۶ |
زادگاه | قم ایران |
محل تحصیل | قم، شهر ری، مشهد |
محل زندگی | قم، شهر ری، مشهد، بلخ[۱] |
تاریخ مرگ | ۳۸۱ |
شهر مرگ | شهر ری، ایران |
مدفن | حرم قبرستان ابنبابویه ۳۵°۳۵′۶٫۰۲″ شمالی ۵۱°۲۶′۹٫۲۳″ شرقی / ۳۵٫۵۸۵۰۰۵۶°شمالی ۵۱٫۴۳۵۸۹۷۲°شرقی |
اطلاعات آموزشی | |
شاگردان | شیخ مفید حسین بن عبیدالله غضائری هارون بن موسی تلعکبری علمالهدی، سید مرتضی و … |
تالیفات | من لا یحضره الفقیه علل الشرایع کمال الدین و تمام النعمة التوحید الخصال و … |
علی بن بابویه صدوق اول، پدر او بود.
زندگیویرایش
او در حدود سال ۳۰۶ در قم متولد شد. تولدش با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نایب خاص حجت بن حسن همزمان بودهاست.
پدر صدوق علی بن حسین بن موسی بن بابویه، از فقهای شیعه و در زمان حسن عسگری و حجت بن حسن میزیسته و مورد احترام آنان بودهاست.[۲] (هر دو پدر و پسر معروف به ابن بابویه و صدوقَین هستند)
دربارهٔ تولد صدوق در کتابهای شیعه آمدهاست که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه مینویسد و از او تقاضا میکند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر صدوق مینویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده میشود.[۳]
وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزد آن پادشاه شیعی و وزیرش صاحب بن عباد با احترام میزیست و ریاست روحانی شیعیان عصر به او واگذار شد. وی سپس به شهرهای خراسان، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور حج و زیارت به حجاز و عراق رفت و در شهرهای کوفه و بغداد، علمای دینی از معلوماتش استفاده کردند و سپس به ایران بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری درگذشت.[۴] صدوق ابن بابویه قمی به خاطر فشار حکومت در سختگیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از او تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند و او نیز کتاب معروف خود، من لایحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود.[۵][۶]
شیخ مفید وی را فردی ناقصالعقل و ضعیفالرای خوانده است.[۷]
نخستین کسی که ابن بابویه را صدوق نامیده ابن ادریس حلی است، ولی پس از وی تا زمان شهید اول، علامه مجلسی، این لقب شهرت نداشتهاست.[۸]
استادانویرایش
صدوق استادان زیادی داشته است، عبدالرحیم ربانی شیرازی ۲۵۲ تن از آنها را نام بردهاست که گروهی از آنها در زمره مشاهیر بوده عبارتند از:
- پدرش علی بن بابویه قمی
- محمد بن حسن ولید قمی
- احمد بن علی بن ابراهیم قمی
- علی بن محمد قزوینی
- جعفر بن محمد بن شاذان
- جعفر بن محمد بن قولویه قمی
- علی بن احمد بن مهریار
- ابوالحسن خیوطی
- ابوجعفر محمد بن علی بن اسود
- ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی
- احمد بن زیاد بن جعفر همدانی[۹]
برخی از استادان او کسانی همچون عبدالواحد ابن محمد نیشابوری، حاکم بیهقی و محمد ابن عمر ابن جعابی هستند.[۱۰]
شاگردانویرایش
صدوق به دلیل مسافرتهای فراوانی که به شهرهای مختلف داشته، شاگردان بسیاری پیدا کرده بود؛ لذا تعداد شاگردان وی را صدها تن نوشتهاند. بزرگترین شاگرد او شیخ مفید است که خدمات بسیاری به دین اسلام و مذهب تشیع نمود. غیر از شیخ مفید، به نام برخی از علمای معروفی که شاگرد صدوق محسوب میشدهاند به عنوان نمونه اشاره میشود:[۱۱]
- شیخ مفید
- حسین بن عبیدالله غضائری
- حسین بن علی بن بابویه قمی (برادر شیخ صدوق)
- ثقةالدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه (برادرزاده شیخ صدوق)
- حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)
- علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی، صاحب رجال)
- سید ابوالبرکات علی بن حسن جوزی حسینی حلی
- ابوالقاسم علی بن محمد بن علی خزاز
- ابوزکریا محمد بن سلیمان حمرانی
- ابوجعفر محمد بن علی الاسود
- هارون بن موسی تلعکبری
- سید مرتضی علمالهدی
آثارویرایش
شیخ طوسی نوشتهاست که شیخ صدوق ۳۰۰ جلد کتاب تألیف کردهاست[۱۲] و نجاشی ۱۹۸ کتاب از وی نام بردهاست.[۱۳] برخی از مهمترین آثارش عبارتاند از:
- من لایحضره الفقیه(برای کسیکه به فقیه دسترسی ندارد) (دومین کتاب از کتب اربعه)
- علل الشرایع (دربارهٔ فلسفه احکام و علت تشریع آنها است)
- کمال الدین و تمام النعمة (دربارهٔ اثبات وجود امام دوازدهم شیعیان و غیبت طولانی او از نظر عقلی و نقلی)
- التوحید
- الخصال الممدوحه و المذمومه[۱۴]
- الأمالی (مجالس) [۱۵]
- عیون اخبار الرضا
- صفات شیعه
- مصادقه الاخوان
- اثبات ولایت علی
- معرفت
- گوهر گمشده یا مدینه العلم
- المقنع در فقه
- معانی الاخبار
- مشیخته الفقیه
- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال[۱۶]
- الاوائل
- الاواخر
- المناهی
- دعائم الاسلام
- اثبات الوصیة
- المصابیح
- التاریخ
- المواعظ
- التقیه
- الناسخ و المنسوخ
- الباطل العلو و التقصیر
- السر المکتوم الی الوقت المعلوم
- مصباح المصلی
- الهدایه فی الاصول والفقه
- المواعظ و الحکم
- تعداد زیادی در فضیلت برخی اعمال و بعضی از ماهها
- تعداد زیادی رساله در موضوعات مختلف فقهی و غیر آن
- چندین کتاب در فضایل پیامبر و امامان و برخی از اصحاب
- کتابهای متعدد در بیان زهد پیامبر و امامان
- و چندین کتاب در پاسخ به سؤالهای مردمی
درگذشتویرایش
وی پس از گذشت هفتاد و پنج سال از عمرش، در سال ۳۸۱ در شهر ری درگذشت[۱۷] و در شهر ری مدفون گردید که بعدها گورستان ابنبابویه در اطراف آن ساخته شد.
سالم ماندن جسد صدوق پس از گذشت بیش از ۸۰۰ سالویرایش
در درستی این مقاله اختلاف نظر وجود دارد. خواهشمندیم در روشنشدن اعتبار منابع مورد اختلاف کمک کنید. بحثهای مرتبط را میتوانید در صفحهٔ بحث ببینید. |
[مشکوک ]
نهادهایی نظیر پایگاه حوزه و تبیان میگویند که آرامگاه صدوق، در گذر زمان به خاطر حمله مغولان و جنگهای خوارزمشاهیان و تیموریان و همچنین به علت حوادث مختلف چندین مرتبه خراب و ویران شد و سالها در زیر تودههای خاک پنهان گردیده بود به گونهای که در زمان فتحعلی شاه در سال ۱۲۳۸ روی آن را کشتزار و باغی فراخ به نام «باغ مستوفی» پوشانده بود.[۱۸] ولی در آن سال باران زیادی بارید که بر اثر آن، سیل عظیمی آمد و تمام زمینهای کشاورزی و باغهای اطراف شهرری را آب فرا گرفت و بعضی از مناطق را تخریب نمود؛ اطراف مقبره صدوق نیز فروریخت و شکافی ژرف در کنار آن پدید آمد؛ هنگامی که به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد که آب قسمتی از آن را تخریب کرده بود.
در پی این حادثه، واقعهٔ عجیبی نیز اتفاق افتاد که در کتابهایی مانند سید محمدباقر خوانساری در کتاب روضات،[۱۹] میرزا محمد تنکابنی در کتاب قصص العلما، عبدالله مامقانی در کتاب تنقیح المقال، خراسانی در کتاب منتخبالتواریخ، شیخ عباس قمی در کتاب فوائد الرضویه و محمد شریف رازی در کتاب اختران فروزان ری و همچنین در مقدمه کتابهای صدوق، از جمله کتاب کمال الدین صدوق و مقدمه کتاب خصال صدوق، نقل شدهاند.
وقتی که برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده کردند که تمام اعضای بدنش سالم و تازه به نظر میرسید و هیچگونه عیب و نقصی در آن دیده نمیشد،[۲۰] و بدنش چنان سالم و تازه بود که چنین به نظر میآمد تازه از حمام بیرون آمدهاست و فقط رشتههای نخ پوسیده کفن که از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاک ریخته بود!
این خبر به سرعت در شهر ری و تهران پیچید تا آنکه به گوش فتحعلی شاه قاجار رسید. وی دستور داد سرداب را نپوشانند تا او شخصاً جسد را ببیند؛ شاه به همراه گروهی از علما و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، که در بین آنان محمد آل آقا کرمانشاهی و میرزا ابوالحسن جلوه و محمد رستمآبادی و سید محمود مرعشی نجفی (پدر مرعشی نجفی) حضور داشتند، برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا کردند و پس از سالم یافتن پیکر و تأیید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به بررسی و جستجو نمودند. با جستجو و بررسیهای انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری میشوند که بر روی آن چنین نوشته شدهاست:
(به عربی: هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثين، صدوق الطايفه، أبو جعفر محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي.)
پس از بررسیها و پیداشدن این سنگ نبشته و تأیید علما و اطمینان مردم، در صحت و شناسایی جسد صدوق، جای تردیدی باقی نماند، پس دستور داد سرداب را بازسازی کنند، در آن را ببندند، حفره پدیدآمده را مرمت کردند و بنایی مناسب بر آن بسازند و به بهترین وجه تزیین و آینهکاری نمایند.
مرعشی نجفی نیز در اینباره چنین بیان میدارد:[۱۸]
- پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی میفرمودند: «من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم که تقریباً پس از نهصد سال که از مرگ و دفن شیخ صدوق میگذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود.»
جستارهای وابستهویرایش
منابعویرایش
- طبقات الفقها، نوشته جعفر سبحانی، جلد ۴، صفحه ۴۳۲–۴۳۵
- جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج۱، نشر معروف، قم: ۱۳۸۵.
- زندگینامه ابوجعفر محمد بن علی اب بابویه قمی وبگاه تبیان
- ابن بابویه، محمد پایگاه حوزه
- محمد بن بابویه حوزه میبد
پانویسویرایش
- ↑ : شیعیان افغانستان / کلیاتی درباره افغانستان
- ↑ «زندگیمانه ابوجعفر محمد بن علی اب بابویه قمی».
- ↑ «وبگاه آینده روشن (BFNEWS)او به دعای امام عصر (عج متولد شد «۱۶-۰۲-۱۳۸۹»». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۹ مه ۲۰۱۰.
- ↑ فرهنگ جوان، مهدی نیلی پور، جلد اول، صفحهٔ ۷۳
- ↑ : شیعیان افغانستان / کلیاتی درباره افغانستان
- ↑ حسین علی یزدانی، تاریخ تشیّع در افغانستان، مشهد، بهرام، ۱۳۷۰، ص ۲۵۳.
- ↑ رساله های شیخ مفید، جلد دهم.
- ↑ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۳، مقاله ۹۲۹
- ↑ الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «معانی الاخبار» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه.ش صص۶۹–۷۲.
- ↑ تاریخ فقه و فقها(2)، ص 30، مؤلف حسن طارمی، دانشگاه پیام نور،1384ش
- ↑ «شاگردان شیخ صدوق». بایگانیشده از اصلی در ۱۴ آوریل ۲۰۱۸. دریافتشده در ۶ مارس ۲۰۲۱.
- ↑ الفهرست، ص ۲۰۴.
- ↑ رجال النجاشی، ص ۳۸۹–۳۹۲.
- ↑ الخصال الممدوحه و المذمومه
- ↑ ترجمه: شیخ محمد باقر کمرهای
- ↑ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
- ↑ غلامرضا حیدری ابطحی (۱۳۹۵)، خداشناسی قرآنی کودکان، جمال، ص. ۳۱، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۶۵۴-۸۳-۷
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ «پیکر سالم عالمی پس از 900 سال». موسسه فرهنگی و اطلاعرسانی تبیان. ۲۲ آذر ۱۳۹۰. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۱-۲۹.
- ↑ خوانساری، محمدباقر (۱۳۹۰). روضات الجنات. قم: اسماعیلیان. جلد ۶، صفحهٔ ۱۳۲
- ↑ «علما و بزرگان / ابن بابویه، محمد». پایگاه حوزه. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۱-۲۹.
پیوند به بیرونویرایش
در پروژههای خواهر میتوانید در مورد شیخ صدوق اطلاعات بیشتری بیابید.
در میان متون از ویکینبشته
در میان تصویرها و رسانهها از ویکیانبار