نهاد (دستور زبان)
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
نَهاد یا فاعل بخشی از جمله است که درباره ی آن سخن میگوییم؛ یعنی کاری را انجام میدهد و یا شخصی که در حال انجام کاری است و یا صفت و حالتی را به آن نسبت می دهیم.[۱]
نهاد واژه یا گروهی از واژگان یک بند است که دربارهٔ آن خبری میدهیم.[۲] یعنی صاحب خبر است.[۳]
هر بند (جمله ساده) دارای دو بخش نهاد و گزاره است. نشانهٔ نهاد همخوانی آن با شناسه است. نهاد معمولاً پیش از گزاره مینشیند و توسط گزاره تکمیل میشود. نهاد در جواب «چه کسی» یا «چه چیزی» میآید.
نمونه: هوا سرد است. [نهاد: هوا] [گزاره: سرد است (که شامل فعل هم میشود)] چه چیزی سرد است؟ هوا
نمونه : باد بهاری وزید. چه چیزی وزید؟ باد بهاری
نمونه : حسین چاق است. چه کسی چاق است؟ حسین
نمونه:علی میله را برید. چه کسی میله را برید؟ علی
نمونه : هوا گرم است [گرم:هوا] هوا سرد است [سرد:هوا]
نمونه : علی ای همای رحمت تو چه آیتی ... را. چه کسی آیت(نشانه) ... است؟ علی
نمونه : راست به مانند یکی زلزله داده تنش بر تن ساحل یله (نکته:در این بیت نهاد حذف شده). چه کسی تنش را بر تن ساحل تکیه(یله) داده؟ دریا
انواع نهاد
ویرایشنهاد به دو گونه تقسیم میشود: فاعل و مسندالیه.
فاعل
ویرایش▪فاعل نهادی است که کاری انجام دادهاست؛ همان کنندهٔ کار است که انجام دادن کار یا روی دادن حالتی به یک شخص نسبت داده میشود. برای نمونه:
• پرویز [فاعل] رفت [فعل].
- علی [فاعل] حلب ساخت [فعل].
بعضی کتب واژهٔ فاعل را به عنوان ترجمه برای subject یا grammatical subject استعمال میکنند. در حالیکه با تعریفی که برای فاعل قائل هستیم این واژهٔ مفهوم کنشگر را میرساند. گرچه عبارات real subject و logical subject را میتوان به فاعل برگرداند اما grammatical subject معادل دیگری میطلبد. خانلری معادل نهاد را برای واژهٔ grammatical subject برگزید که استفاده هم میشود اما فرهنگستان برای آن اصطلاح فاعلِ دستوری را وضع کردهاست. دیگر آنکه بعضی نویسندگان nominative case را حالت فاعلی میگویند.
▪مسند الیه نهادی است که به آن صفت یا حالتی را نسبت میدهیم. برای نمونه:
- هوا' [مسند الیه] سرد [مسند] است.نیما [مسندالیه] خوشحال [مسند] است.
جمله اسمیه و جمله فعلیه
ویرایشبه بندی که دارای فاعل است بند فعلیه (در متون قدیمی جمله فعلیه) و به بندی که دارای مسند الیه است بند اسمیه (در متون قدیمی جمله اسمیه) گفته میشود. فعلیه یا اسمیه بودن بند ارتباط مستقیمی با فعل جمله دارد.
مثالهایی درمورد نهاد
ویرایش▪ 'بنی آدم' [نهاد] اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند [۴]
▪ چو عضوی (نهاد) به درد آورَد روزگار
دگر عضوها را نمانَد قرار[۴]
▪ ''تو' [نهاد] کز محنت دیگران بیغمی'
نشاید که نامت نهند آدمی [۴]
منابع
ویرایش
- ↑ انوری، حسن: دستور زبان فارسی. اصفهان ۱۳۹۰.
- ↑ دستور زبان فارسی-دکتر پرویز ناتل خانلری
- ↑ زبان فارسی ۱، ص۸
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ شعر از شیخ مصلح الدین، سعدی شیرازی
پیوند به بیرون
ویرایش- مثال برای فاعل (سامانهٔ جستجوی دادگان، جستجوی برخط در پیکرهٔ وابستگی نحوی و فرهنگ ظرفیت نحوی افعال زبان فارسی)