قید
قید، کلمه یا گروهی از کلمات است که به فعل یا صفت یا مسند، مفهومی دیگر را علاوه بر مفهوم خود اضافه میکند. مانند جمله «مهرسا تند رفت» که تند کیفیت فعل «رفتن» را نشان میدهد و چگونگی انجام یافتن فعل یا مفهوم صفتی یا معنی کلمه دیگری را به چیزی از قبیل زمان، مکان، حالت و… مقیّد میسازد. وقتی میگوییم، «سروش سخنرانی کرد.» شنونده میپرسد: چگونه سخنرانی کرد؟ در جواب میگوییم: سروش خوب سخنرانی کرد. پس کلمهٔ خوب چگونگی انجام یافتن فعل را نشان میدهد. باز شنونده میپرسد: کِی و کجا سخنرانی کرد؟ جواب میدهیم: سروش امروز اینجا بسیار خوب سخنرانی کرد. کلمهٔ (بسیار) خوب را که قید است مقیّد ساختهاست. اینگونه قیدها را قید مقیّد نامند. یا در بیت (تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد هر بیشه گمان مبرکه خالیست شاید که پلنگ خفته باشد) کلمات عیب و هنر قید میباشند.
تقسیمات قیدویرایش
تقسیم از لحاظ کاربرد در جملهویرایش
- قیدِ فعل: قیدی که فعل را از لحاظ مفاهیم کیفیت، حالت، زمان، مکان، ترتیب، تکرار، تأکید، تشبیه و مقدار مقیّد میکند؛ مانند مثال بالا.
- قیدِ صفت: قیدی که کمّیّت صفت را مشخص میکند؛ مانند «مرد بسیار دانا»
- قید برای قیدِ دیگر: که قیدِ فعل را مقیّد میکند؛ مانند «رضا خیلی خوب کار میکند.»
- قیدِ مصدر: قیدی که مفهوم مصدر را گسترش دهد. «تند راندن در جاده خطرناک است.»
اقسام قید ازلحاظ دستوریویرایش
- قید مختص: کلماتی که بجز نقش قیدی، نقش دیگری در جمله نمیگیرند.
- کلمات تنوین دار در عربی که وارد زبان فارسی شدهاند همگی قید مختص هستند؛ مانند «احتمالاً، اتفاقاً، حتماً، مسلماً، یقیناً، اصلاً و…»
- عبارات و ترکیبات عربی که وارد زبان فارسی شدهاند، قید مختص هستند؛ مانند «الحقوالانصاف»
- گروههای کلمهای که با حرف اضافه ساخته میشوند و بهجای قید بهکار میروند، قید مختص هستند؛ مانند «بهراحتی از زندان فرار کرد.»
- قید مشترک: صفتها، اسمها، فعلها، شبهجملهها، ضمایر و حرفهایی که میتوانند نقش قیدی هم بپذیرند؛ مانند «سینا شب به خانه برگشت.»
اقسام قید از لحاظ معنی و کارکردویرایش
- زمان: امروز، در آن هنگام، اکنون…
- مکان: اینجا، آنجا، …
- حالت: آهسته، گریان، نالان…
- منفی: هرگز، اصلاً، هیچ، نه…
- استثنا: مگر، جز، وگرنه، غیر…
- تأکید: آری، بیگمان، بلکه، راستی، ناچار، هرآینه، بی چون و چرا…
- کیفیت: خوب، بهآرامی…
- استفهام: چه کسی، چون، کی، کجا، چرا، چطور، چگونه
- تأسف: افسوس، متأسفانه…
- تعجب: چهعجب، عجبا…
- شک و تردید: شاید…
- قید تکرار: دوباره و…
تقسیمات قید از لحاظ ساختمانویرایش
- قید ساده: که به قید مفرد نیز معروف است و قیدی است که به اجزای زبانی قابل تجزیه نباشد و یک واژک باشد.
- قید مرکب: قیدی است که از دو یا چند واژک تشکیل شده باشد.
- عبارت قیدی: که معمولاً یک گروه متممی است (حرف اضافه به اضافهٔ متمم بعد از آن)
- قید مؤوَّل: که جملهای است که میتوان آن را به یک قید تأویل کرد و میتوان بهجای آن یک قید ساده یا مرکب یا یک عبارت قیدی گذاشت؛ مانند جملهٔ «کودک، درحالیکه میگریست، بهسمت مادرش رفت»، که میتوان آن را بدین صورت نوشت: «کودک گریان بهسمت مادرش رفت.»