مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم

غزلی از حافظ

غزلی با مطلع «مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم»، غزل شمارهٔ ۳۳۶ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

مژده وصل تو کو
زبانفارسی
شاعرحافظ[۱]
شمار ابیات۷
بحررَمَل مُثَمَّن مَخبون محذوف
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
متن

مژدهٔ وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
بولای تو که گر بندهٔ خویشم خوانی
از سر خواجگی کون و مکان برخیزم
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم
بر سرِ تربت من با می و مطرب بنشین
تا ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم
خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات
کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم
گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم گیر
تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم
روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده
تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم




۲



۴



۶


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

مفهوم و درون‌مایه ویرایش

وزن ویرایش

در اجراها ویرایش

نادر گلچین در برنامهٔ شمارهٔ ۱۶ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در دستگاهِ ماهور اجرا کرده‌است.[۲] همچنین محمدرضا شجریان در برنامهٔ شمارهٔ ۱۰۰ از مجموعهٔ گل‌های تازه این غزل را در دستگاهِ همایون اجرا کرده‌است.[۳] اکبر گلپایگانی نیز در برنامهٔ شمارهٔ ۲۱۱ از مجموعهٔ یک شاخه گل این غزل را در آوازِ افشاری اجرا کرده‌است.[۴]

ترجمه‌ها ویرایش

در دیگر آثار هنری ویرایش

پانویس ویرایش

منابع ویرایش

  • دادجو، درّه (۱۳۹۷). «خوشخوانی‌های دیوان حافظ». در بهاءالدین خرمشاهی. دانشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی. ج. ۲. تهران: نخستان پارسی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۹۷۶۴-۴-۷.
  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.