نای کانری (به ژاپنی: 内管領 ないかんれい/うちのかんれい) به معنی کانری داخلی؛ به خدمتگزار خاندان توکوسو، خاندان اصلی خاندان هوجو که شیکن در شوگون سالاری کاماکورا بودند، گفته می‌شود. او را میئوچی تونین نیز می‌نامند. این به معنای «رئیس امور خاندان توکوسو» است و یک سمت در شوگون‌سالاری نیست.

تاریخ

ویرایش

گفته می‌شود که سلف آن در سال ۱۲۲۴ بود، زمانی که نایب السلطنه سوم، هوجو یاسوتوکی، بیتو کاگه‌تسونا را به عنوان مباشر منصوب کرد. نمونه ای از خدمتگزار خانواده توکوسو که اوچی کانری نامیده می‌شود را می‌توان از شیکن هشتم، هوجو توکیمونه، و شیکن نهم، هوجو ساداتوکی، از تایرا نو یوشیتسونه مشاهده کرد. پس از مرگ هوجو توکیمونه، یوریتسونا با قوی‌تر شدن قدرت گوکه‌نین‌ها به شهرت رسید و او با آداچی یاسوموری، یک گوکنین با نفوذ، بر سر اصلاحات در کوان درگیر شد. در شورش شیموتسوکی در سال ۱۲۸۵، یاسوموری و دیگران نابود شدند و سیستم مدیریت شوگون سالاری که تا آن زمان توسط شورایی از گوکه‌نین‌ها اداره می‌شد، به دیکتاتوری توکوسو با در راس قرار گرفتن هوجو ساداتوکی تبدیل شد. از آنجایی که او تنها یک رعیت و ملازم خاندان هوجو، و یکی از گوکنین‌ها بود، در ابتدا با او به عنوان یک ملازم رده پایین رفتار می‌شد، اما پس از حادثه شیموتسوکی، او به یک ملازم رتبه بالاتر تبدیل شد.

پس از شکست یوریتسونا در شورش هیزنمون در سال ۱۲۹۳، هوجو مونه‌کاتا برای مدتی به عنوان نایشی کاتا خدمت کرد و عنوان «نایشی کن» به او داده شد. با این حال، بعدها، زمانی که هوجو مونه‌کاتا در جنگ کاگن شکست خورد، ناگاساکی تاکاتسونا (انکی)، یکی از اعضای خانواده یوریتسونا، منصوب شد و سیستم «نای کانری» بازسازی شد.

تاکاتسونا و پسرش ناگاساکی تاکاسوکه یکی پس از دیگری به سمت نایکانری منصوب شدند و در دوران پسر ساداتوکی هوجو تاکاتوکی، قدرتی را در دست داشتند که این قدرت حتی از تاکاتوکی، خاندان توکوسو، پیشی گرفته بود. با این حال، هنگامی که شوگون سالاری به دلیل شورش نیتا یوشیسادا و دیگرانی که در جنبش ضد شوگونی امپراتور گو-دایگو شرکت داشتند سقوط کرد، این موقعیت نیز ناپدید شد.

بررسی اجمالی

ویرایش

طرح کلی فرایند تأسیس

ویرایش

به پایه آزوما کاگامی، اوکورا گوشو، اقامتگاه میناموتو نو یوریتومو، در ۱۲ دسامبر ۱۱۸۰ در اوکورا-گو، کاماکورا تأسیس شد و به این ترتیب یک اقامتگاه سامورایی، که می‌توان نمونه اولیه ساختار حکومتی شوگونی نامید، به وجود آمد و منجر به تشکیل دولت سامورایی شد. در اکتبر سال دوم جوئی (۱۱۸۳)، دربار امپراتوری، یوریتومو را مسئول جمع آوری مالیات سالانه از خانه‌ها و کوریو و مالیات کالاهای رسمی در استان‌های شرقی کرد و در عین حال حق یوریتومو برای حکومت بر شرق را رسماً به رسمیت شناخت. خاندان تایرا در نبرد دان نو اورا (۱۱۸۵) نابود شد و در همان سال، منشور امپراتوری بونجی (۱۱۸۵) به یوریتومو قدرت شوگو و کنترل زمین های ولایت ها را تأیید کرد. در سال اول کنکیو (۱۱۹۰)، یوریتومو به گون دایناگون و اوکونو دایشو منصوب شد و به عنوان یک اشراف درباری (کوگه) شناخته شد و حق تأسیس کومونشو (بعدها ماندوکورو) را داشت . در سال ۱۱۹۲ او سی تایشوگون اعلام شد. به این ترتیب، دولت به عنوان یک دولت سامورایی هم به نام و هم در واقعیت تأسیس شد. با تأسیس شوگو، حکومت شوگون مسئولیت حفظ نظم عمومی در ولایت های مختلف را برعهده داشت، اما در ابتدا، به ویژه در غرب ژاپن، تحت کنترل دوگانه دربار امپراتوری و دفتر شعبه آن، کوکوفو بود، اما دامنه آن به تدریج گسترش یافت. پس از جنگ جوکیو و حمله مغول به ژاپن، آنها توانستند کنترل سراسری را برقرار کنند.

ساختار حکومت

ویرایش

در ابتدا، شوگون‌سالاری کاماکورا یک حکومت محلی بود که توسط سامورایی‌ها اداره می‌شد و کاماکورا-دونو بر منطقه توگوکو ریاست می‌کرد و پس از جنگ جوکیو، به یک دولت ملی تبدیل شد و از ابتدا قرار نبود که قدرت خود را به عنوان دولت ملی گسترش دهد، بلکه یک حکومت محلی مبتنی بر قدرت دربار امپراتوری بود. یکی از دلایل اصلی این امر این است که شوگون‌سالاری کاماکورا حکومتی مبتنی بر نظام اربابی بود؛ بنابراین، مأموریت و معنای مهم شوگون‌سالاری این بود که اطمینان حاصل کند که مالیات سالانه بدون تأخیر به مقام های مرکزی بدون تضییع حقوق آنها نسبت به سرزمین‌ها (عمارت‌ها و سرزمین‌های رسمی) پرداخت می‌شود.

خاستگاه سامورایی دان، که مالک زمین خصوصی در مناطق روستایی است، به سال پانزدهم تنپیو (۷۴۳) برمی گردد، زمانی که مالکیت خصوصی زمین به‌طور رسمی با اجرای قانون مالکیت خصوصی کونتا اینن به رسمیت شناخته شد. توسط دربار امپراتوری برای جمع‌آوری مؤثر مالیات اعلام شد. خانواده‌های قدرتمند و کشاورزان قدرتمند کشور به‌طور خصوصی صاحب زمین شدند، اما برای جلوگیری از جمع‌آوری مالیات سختگیرانه توسط کوکوشی‌ها، مالکان قدرتمند بخشی از زمین خود را به آنها اهدا کردند. نجیب‌زادگان دربار، به آنها مقام مقام عمارت (ارباب توسعه) را می‌دادند. اگرچه آنها از اشراف اهدایی محافظت می‌کردند، اما در معرض اخاذی اربابان اربابی که آنها را اهدا کرده بودند، اصطکاک با حاکمان محلی، و تهاجم قبایل قدرتمند همسایه، کشاورزان قدرتمند شروع به این کار کردند خود را مسلح کردند و سامورایی‌ها متولد شدند.

در نهایت، سامورایی‌ها که از کشاورزان قدرتمند سرچشمه می‌گرفتند، منشأ دان‌های سامورایی شدند و به اشراف رده پایین‌تر (مقامات) اعزامی از پایتخت و همچنین اشراف رده‌بالاتر نظامی مانند میناموتو نو آسون و تایرا توجه کردند. آسون، و همچنین اشراف رده بالای نظامی از خانواده‌های بالادستی و زیرزمینی، با ایجاد رابطه ارباب و خدمتکار، حفاظت از هونریو (گانریو سومورا، ایستگاه‌های پست (خانه‌های ایستگاه)، بنادر (ایستگاه‌های آبی) و غیره را تضمین کردند. .، و همچنین دزدان (شکار رزمندگان سقوط کرده) و دزدان دریایی (ملوانان)). او با شرکت در جنگ مستر چیف‌ها و دادن قلمرو جدید، سرنخی از رفاه به دست آورد.

میناموتو نو یوریتومو یکی از معتبرترین خانواده‌های اشراف بود که سپاه سامورایی را در مناطق مختلف کنترل می‌کرد، و شوگون‌سالاری کاماکورا ی یوریتومو با اعطای مقام رهبری زمین به سامورایی‌هایی که گوکه‌نین شدند، قلمرو اصلی را ایجاد کرد و قلمروهای جدیدی را از طریق استثمارهای نظامی ایجاد کرد می‌توان گفت که این دولتی بود که منافع سامورایی‌ها را از طریق لطف و خدماتی که با میانجیگری سیستم مانور-کوریو انجام می‌شد، نمایندگی می‌کرد که مزایای جدیدی را برای سامورایی‌ها فراهم می‌کرد. پایه‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی شوگون‌سالاری کاماکورا استان کانتو چیگیو و کانتو گوریو بود که یوریتومو به عنوان پاداشی برای شکار خاندان تایرا به دست آورد.[۱]

دلیل دوم اینکه چرا شوگون‌سالاری کاماکورا دولتی مبتنی بر قدرت دربار امپراتوری است این است که تحت سیستم حقوقی ریتسوریو تأسیس شد و زمینه‌های مختلف وجودی را برآورده کرد.

پیش نیاز یوریتومو، که در اصل تبعیدی از جزیره هیجیگاکوجیما در ایزو بود، برای تشکیل ارتش برای شکار خاندان تایرا، به اصطلاح «ریجی» (به بیان دقیق، گوکیوشو) پادشاه موچیهیتو بود. یوریتومو گروه سامورایی هایکه را در منطقه کانتو به رهبری اوبا کاگچیکا شکست داد و پایگاه خود را در کاماکورا در چهارمین سال از دوران جیشو (۱۱۸۰) تأسیس کرد و حکومت خود را آغاز کرد، اما در این مرحله او هنوز فقط یک مرد خصوصی بود. هیچ تفاوتی با تایرا نو ماساکادو نداشت. با این حال، در سال ۱۱۸۳، دربار امپراتوری یوریتومو را به درجه جوگوگواینبازگرداند (رده پنجم، رتبه پایین)، که او قبل از شکست توسط طایرا و تبعید شد. او اختلاس را لغو کرد و به اصطلاح توکوکوزاتا را اعطا کرد -گون، که اختیارات حاکمان استانی و اربابان سابق را به رسمیت شناخت. به منظور اجرای این اختیار، به او اختیار فرماندهی کوکوگا، مقامات دولتی محلی در شرق ژاپن نیز اعطا شد. این به اصطلاح اعلامیه ای است که در مهرماه سال دوم جوئی صادر شده است [یادداشت ۲].

در ۲۴ مارس ۱۱۸۵، یوریتومو، که موفق به نابودی خاندان تایرا در نبرد دان-نو-اورا شد، ملکی متعلق به خاندان تایرا، به اصطلاح قلمرو بازنشسته هایکه، را به عنوان فردی شایسته در تعقیب به دست گرفت. دشمنان امپراتوری با درخواست او برای تسلط موافقت کردند و او بعداً قلمرویی به نام کانتو گوریو را به دست آورد. پس از سقوط طایرا، زمانی که برادر کوچکترش میناموتو نو یوشیتسونه و عمویش میناموتو نو یوکی‌ایه که علیه یوریتومو شورش کرده بودند، توسط امپراتور Cloistered Goshirakawa دستور یافتند تا یوریتومو را شکار کرده و بکشند، یوریتومو به این امر اعتراض کرد و امپراتوری را فرستاد. دربار به اشراف دربار توصیه شده توسط یوریتومو، به عنوان یک قطعنامه، او به دولت اجازه داد تا مسئولیت سیاست دربار امپراتوری را به عهده بگیرد، اعلامیه ای برای شکار یوشیتسونه و یوکیه صادر کند، و فرماندهان شوگو و زمینی را در استان‌های شرقی منصوب کند. و کیننای به منظور دستگیر کردن میناموتو نو یوشیتسونه و میناموتو نو یوکی‌ایه او درخواست کرد که به یوریتومو حق جمع‌آوری ۵ شوی برنج نظامی داده شود، صرف نظر از اینکه این یک اراضی یا قلمرو عمومی است. این به اصطلاح منشور امپراتوری بونجی است.

پس از آن، یوریتومو خاندان اوشو فوجیوارا را که نیروی مستقل قدرتمندی را در منطقه توهوکو ایجاد کرده بود، نابود کرد و در نوامبر ۱۱۹۰ به گون دایناگون و اوکونوئه دایشو منصوب شد (رتبه او قبلاً در سال دوم دوره جنریاکو ایجاد شده بود. (در سال ۱۱۸۵ به رتبه دوم جونیور و در سال ۱۱۸۹ به رتبه دوم شو ارتقاء یافت)

در نتیجه، تأسیس نمایندگی خانوار ماندوکورو، که توسط اشراف دربار درجه سوم یا بالاتر به رسمیت شناخته می‌شود، رسماً به رسمیت شناخته شد و Kumonsho، که تا آن زمان به‌طور مستقل توسط Yoritomo تأسیس شده بود، به ماندوکورو تغییر یافت. مخفف موقعیت رسمی دولتی، Ukonoe Daisho (اودایشو) به هر حال، آن را Udaisho Kamandokoro می‌نامیدند. دولت توگوکو در کاماکورا، که تا آن زمان بر اساس بازگشت شخصی یوریتومو به مناصب دولتی و توکوکو ساتاگون بود، با قرار گرفتن به عنوان یک سازمان اداری خانواده که توسط دربار امپراتوری به رسمیت شناخته شده بود، به عنوان یک سازمان حاکم مشروعیت یافت. در ۱۵ ژانویه ۱۱۹۱، یوریتومو به کاماکورا بازگشت و کیشو شو، مراسمی دوران ساز که شامل رویدادها و جشن‌های سال نو بود، برگزار کرد و او هیروموتو و اوه هیروموتو را به عنوان چهارمین مقام مسئول خانواده اودایشو به اداره دولتی منصوب کرد. نیکایدو اداری به عنوان رئیس اجرایی، توشیناگا فوجی به عنوان رئیس این طرح، میتسویی ناکاهارا به عنوان رئیس دانش و خانه‌داری، یوشینوبو میوشی به عنوان پیشخدمت دفتر تحقیق و یوشینوری وادا منصوب شدند. بتو از دفتر سامورایی، کاگتوکی کاجی‌وارا به عنوان مدیر دفتر سامورایی، و چیکا فوجی‌وارا به عنوان قاضی کوجی و شش نفر دیگر، یوشییاسو ایچیجو، یکی از بستگان مادری و اشراف دادگاه، به عنوان سرپرست کیوتو منصوب شدند. و توکاگه آمانو به عنوان قاضی چینزی، ترکیب شوگون‌سالاری کاماکورا را مستحکم کرد.

در ۱۲ ژوئیه ۱۱۹۲، یوریتومو توسط دادگاه امپراتوری سی تایشگون اعلام شد. بر اساس مقالات مورخ ۹ و ۱۲ ژوئیه سال سوم کنکیو (۱۱۹۲) در «یاماگوکی»، آنچه یوریتومو می‌خواست عنوان «شوگون بزرگ» بود و پس از دریافت این عنوان، دربار امپراتوری به نام «شوگان بزرگ» شناخته شد. «سوکان» و «فاتح». چهار نامزد پیشنهاد و مورد بررسی قرار گرفتند: تودای شوگون، سی تایشوگون و شوگون بالا، و تصمیم گرفته شد که «سوکان» منصوب شده توسط مونه موری تایرا و «سیتو تایشوگون» انتخاب شوند. منصوب شده توسط میناموتو نو یوشیناگا نمونه‌های بدی بودند. در این دوره سی تایشوگون یک مقام افتخاری بود و داشتن رتبه عالی‌رتبه دوم معادل وزیر چپ، معنای مسئولیت حکومت بر اساس قدرت نظامی را اضافه کرد و این امر به ارث رسید. در نتیجه، شوگون‌سالاری کاماکورا به عنوان حکومتی که جایگزین دربار امپراتوری شد، هم به نام و هم در واقعیت تأسیس شد. علاوه بر این، انتصاب او به عنوان سی تایشگون، که می‌توانست سربازان و اسب‌ها را از سراسر کشور در زمان جنگ بسیج کند، به این معنی بود که به یوریتومو قدرت اضطراری داده شد.[۲][یادداشت ۴] بعدها، میناموتو نو یوریتومو توسط سامورایی‌ها به عنوان بنیانگذار حکومت سامورایی مقدس تلقی شد.

به این ترتیب، شوگون‌سالاری کاماکورا را می‌توان گفت دولتی است که بر اساس سیستم عمومی ارباب‌ها و سیستم‌های عمومی ریو دربار امپراتوری تأسیس شد و مجوزها و اختیارات متعددی از دربار امپراتوری دریافت کرد. زمین عمارت بزرگی که خود کاماکورا دونو به دست آورده بود نیز از نظر نهادی توسط دربار امپراتوری به عنوان یک مقام رسمی مرتبط با رتبه رسمی عالی شوگان به عنوان ارث شناخته شد.

تاریخ

ویرایش

«تصویر بازدید شاهزاده میناموتو نه یوریتومو از توکیو در سال اول کنکیو»، حدود سال ۱۱۹۰

ایجاد

ویرایش

برای جزئیات، به «جنگ جیشو-جوئی» مراجعه کنید در پایان دوره هیان، دولت خاندان تایرا به رهبری تایرا نو کیوموری تأسیس شد، اما ضدیت و مقاومت شدید نیروهای قدیمی و مخالف وجود داشت. در سال ۱۱۸۰، شاهزاده موچیهیتو، پسر امپراتور گوشیراکاوا، ارتشی را برای شکار خاندان تایرا تشکیل داد و اگرچه آنها به سرعت شکست خوردند، این منجر به ظهور نیروهای ضد خاندان تایرا در سراسر کشور شد.

در چنین شرایطی، میناموتو نو یوریتومو، که به ایزو تبعید شده بود، در ماه اوت ارتش تشکیل داد و با وجود اینکه در نبرد ایشیباشیاما شکست خورد، گروهی از سامورایی‌های خاندان تایرا (خاندان باندو تایرا) را از آوا به استان کازوسا تأسیس کرد. و استان شیموسا) و دیگران، و در اکتبر همان سال، به کاماکورا، محلی متصل به اجداد خود نقل مکان کرد و آن را پایگاه خود قرار داد. یوریتومو یک دفتر سامورایی برای رهبری سپاه سامورایی کانتو تأسیس کرد و نام آن کاماکورا-دونو شد. بلافاصله پس از آن، آنها ارتش خاندان Taira را در نبرد فوجیکاوا شکست دادند.

در ژوئیه ۱۱۸۳، میناموتو نو یوشیناکا خاندان تایرا را از کیوتو اخراج کرد، اما آنها به اعمال خشونت‌آمیز خود ادامه دادند. امپراتور گوشیراکاوا که نگران این موضوع بود، از یوریتومو خواست که به کیوتو برود، اما یوریتومو به جای آن اعلامیه ای را اعلام کرد که در آن اظهار داشت که اربابان و اربابان فئودال استان‌های توکایدو، توساندو و هوکوریکو مانند قبل به کوکوشی و هونجو بازگردانده می‌شوند صدور بیانیه اکتبر ۱۹۹۶. دربار امپراتوری اکثر درخواست‌های یوریتومو را پذیرفت، اگرچه هوکوریکو-دو به دلیل توجه به یوشیناکا کنار گذاشته شد. در نتیجه، یوریتومو کنترل هر دو استان توکای و هیگاشیاما را به دست آورد، البته به‌طور غیرمستقیم.

به این ترتیب، یوریتومو هم از نظر نام و هم در واقعیت، کنترل منطقه شرقی را برقرار کرد و در سال ۱۱۸۴ کومونشو (بعدها ماندوکورو) را که مسئولیت اداره را بر عهده داشت و اینچوشو که مسئولیت دادگستری را بر عهده داشت، تأسیس کرد. ساختار واقعی دولت بود. در همان زمان، یوریتومو برادران کوچکترش میناموتو نو نوری‌یوری و میناموتو نو یوشیتسونه را برای تعقیب و شکار خاندان تایرا اعزام کرد و در سال ۱۱۸۵، خاندان Taira در نبرد دان-نو-اورا نابود شد.

در همان سال، میناموتو نو یوشیتسونه و میناموتو نو یوکی‌ایه بدون اجازه یوریتومو مناصب رسمی را به دست آوردند، بنابراین یوریتومو از امپراتور Cloistered Goshirakawa دستور داد تا هر دوی آنها را شکار کند و به بهانه شکار هر دو، او را تأیید کند. انتصاب و عزل شوگو و مالکان تا. این مجوز سلطنتی بونجی نامیده می‌شود. در نتیجه، دولت یوریتومو کنترل قدرت نظامی و پلیس در سراسر کشور را به دست گرفت و گمان می‌رود که شوگون‌سالاری در این زمان تأسیس شد. به شوگو و جیتو حق جمع‌آوری آذوقه نظامی و برنج و حق کنترل مقامات دولتی در دفتر داده شد که این فرصتی را برای دولت یوریتومو فراهم کرد تا کنترل خود را بر سرزمین در سراسر کشور گسترش دهد. در این زمان، کنترل دولت یوریتومو بر این منطقه هنوز نسبت به کنترل قبلی توسط خانواده‌های قدرتمند برتری نداشت و استقرار رهبران سرزمینی به قلمروهای سابق خاندان تایرا (سرزمین‌هایی که از خاندان تایرا خارج شده بودند) محدود می‌شد. .

در سال ۱۱۸۹، دولت یوریتومو، خاندان اوشو فوجی‌وارا را در نبرد اوشو به بهانه مخفی کردن یوشیتسونه نابود کرد و هیچ نیروی سامورایی برای مقابله با آنها باقی نماند. دولت یوریتومو از طریق یک سری جنگ‌های داخلی، از جنگ جیشو تا دستگیری یوشیتسونه و نبرد اوشو، موفق شد پایه‌های شوگون‌سالاری را مستحکم کند. به همین دلیل، برخی می‌گویند: «شوگون‌سالاری به دلیل پیروزی در جنگ داخلی ایجاد نشد، بلکه جنگ داخلی به این دلیل پیروز شد که شوگونیت تأسیس شد».[۳]

در سال ۱۱۹۰، یوریتومو به سمت اوکونوئه دایشو، بالاترین منصب وابسته نظامی دائمی منصوب شد، اما این موقعیت با محدودیت‌های سیاسی مختلفی همراه بود، بنابراین بلافاصله پس از آن استعفا داد. در سال ۱۱۹۲، یوریتومو به عنوان سی تایشوگون منصوب شد. با این کار، فعلاً تشکیل شوگون‌سالاری کاماکورا تکمیل شد. با این حال، این دیدگاه نیز وجود دارد که شوگون‌سالاری با پیروزی در جنگ جوکیو در سال ۱۲۲۱ تأسیس شد.

همان‌طور که در بالا ذکر شد، شوگون‌سالاری کاماکورا در اصل از دولت خصوصی میناموتو نو یوریتومو سرچشمه گرفت. این دولت خصوصی با به رسمیت شناختن دربار شاهنشاهی، مشروعیت قدرت حاکمه خود را به دست آورد؛ بنابراین، اگرچه شوگون‌سالاری از طریق تأسیس شوگو (شوگو) در کشورهای مختلف قدرت نظامی و پلیسی به دست آورد، اما کنترل آن عمدتاً به گوکه‌نین تحت رهبری یوریتومو محدود بود و حداقل تا جنگ جوکیو، شوگون‌سالاری در کشورهای مختلف قدرت نظامی و پلیسی پیدا کرد. اصل این بود که حقوق کنترلی اربابان فئودال را نقض نکنید. علاوه بر این، با نگاهی به ساختار شوگون‌سالاری، با ساختار دربار امپراتوری بسیار متفاوت بود و شخصیت قوی خود را به عنوان یک نهاد اداری داخلی کاماکورا-دونو حفظ کرد.

ظهور خاندان هوجو

ویرایش

هوجو توکیماسا

ویرایش

میناموتو نو یوریتومو، که به تأسیس شوگون‌سالاری کاماکورا دست یافت، به‌طور ناگهانی در ژانویه ۱۱۹۹ درگذشت. فردی که جانشین او شد و کاماکورا-دونو شد، میناموتو نو یوری، پسر بزرگ یوریتومو بود که در آن زمان ۱۸ سال داشت. با این حال، افراد بانفوذ شوگون‌سالاری نگران سپردن امور سیاسی به یوری جوان بودند، بنابراین یک سیستم سیاسی به نام سیستم شورای سیزده نفره را تأسیس کردند که در آن گوکه‌نین قدرتمند به جای یوری، محاکمه‌ها و امور دولتی را انجام می‌داد. در مرکز این سیستم شورایی، خویشاوند مادری یوری، خاندان هوجو، قرار داشت و پدر و پسر هوجو توکیماسا و هوجو یوشیتوکی دیگر ملازمان قدرتمند را یکی پس از دیگری نابود کردند (۱۲۰۰: حادثه کاجیوارا کاگه‌توکی، ۱۲۰۳: حادثه هیکی یوشیهیرو).

در سال ۱۲۰۳، یوری به شدت بیمار شد و در معبد شوزنجی در ایزو توسط پدربزرگ مادری‌اش توکیماسا زندانی شد و زمانی که برادر کوچکترش میناموتو نو سانه‌تومو لرد و شوگون بعدی کاماکورا شد، یوری سال بعد در سال ۱۲۰۴ درگذشت. گفته می‌شود که او توسط توکیماسا و دیگر اعضای خاندان هوجو ترور شد. توکیماسا به سومین شوگون سانتومو کمک کرد و موقعیتی به نام نایب السلطنه را به دست گرفت و قدرت سیاسی واقعی را به دست آورد. سال بعد، در سال ۱۲۰۵، توکیماسا نقشه ای کشید تا دامادش توماسا هیراگا را شوگون کند، شیگتادا هاتاکیاما را که مخالف توماسا بود، کشت و سعی کرد سانتومو (شورش شیگتادا هاتاکیاما) را سرنگون کند. با این حال، فرزندان توکیماسا، یوشیتوکی و ماساکو هوجو با این حرکت مخالفت کردند و با نیروهای با نفوذ همراه شدند تا توکیماسا را مجبور به بازنشستگی و حذف توموماسا هیراگا (حادثه خاندان ماکی) کنند.

پس از این، هوجو یوشیتوکی نایب السلطنه شد و برای ایجاد قدرت خاندان هوجو تلاش کرد، اما یوشیمورو وادا، سامورایی-دوکورو بتتو، به عنوان یک نیروی رقیب ظاهر شد. یوشیتوکی نقشه ای کشید و در سال ۱۲۱۳ (جنگ وادا) خاندان وادا را نابود کرد. وضعیت در شوگون‌سالاری، جایی که درگیری‌های مسلحانه هرگز پایان نمی‌یافت، با ترور شوگون میناموتو نو سانه‌تومو در ژانویه ۱۲۱۹ به بدترین نقطه خود رسید. شوگون‌سالاری که از این واقعیت که نسب مستقیم یوریتومو قطع شده بود گیج شده بودند، از دربار امپراتوری درخواست ژنرال کردند، اما امپراتور بازنشسته گوتوبا، شاهزاده چیتن، نپذیرفت و پس از چند پیچ و خم، فوجیوارا یوریتسون، کودک خردسالی از خانواده سککان که از اقوام دور یوریتومو بود، به عنوان شوگون = کاماکورا-دونو جدید انتخاب شد. نسل دوم کاماکورا-دونو بعد از این سککه شوگون نام داشت. به این ترتیب، قدرت واقعی شوگون‌سالاری در دستان نایب السلطنه، خاندان هوجو قرار گرفت.

ایجاد دولت اجرایی

ویرایش

یاسوتوکی هوجو است. نسل بنیانگذار شوگون‌سالاری، از جمله یوشیتوکی هوجو در سال ۱۲۲۴ (سال اول جنین) و ماساکو هوجو و هیروموتو اوئه در سال ۱۲۲۵ (سال اول کاروکو)، درگذشت و پسر یوشیتوکی یاسوتوکی هوجو نایب السلطنه شد. برای جلوگیری از سردرگمی در دوره تغییر نسل، یاسوتوکی عموی خود توکیفوسا هوجو را به عنوان یک امضاکننده منصوب کرد که می‌توان گفت دستیار نایب السلطنه بود (اما این دیدگاه وجود دارد که توکیفوسا در اصل نایب السلطنه در همان نقش بوده است. به عنوان یاسوتوکی)، هیوجوشو، یک نهاد مشورتی برای تصمیم‌گیری سیاسی، تأسیس شد و یک سیستم رهبری جمعی ایجاد شد. این به این دلیل است که شوگون‌سالاری کاماکورا اساساً از رابطه ارباب-خدمت بین کاماکورا-دونو (شوگان) و گوکه‌نین فردی تشکیل شده بود. خاندان هوجو تنها یکی از ملازمان کاماکورا-دونو بود، و اگرچه او اولین نفر از بسیاری از ملازمان بود، اما ارباب او نبود.

پس از جنگ جوکیو، یاسوتوکی تصمیم گرفت استانداردهای محاکمه روشنی را ایجاد کند تا بتواند به‌طور منصفانه به تعداد فزاینده‌ای از دعاوی رسیدگی کند. این قانون (قانون سامورایی) به نام گوسی بای شیموکو است و به عنوان یک قانون ساده و کاربردی ارزیابی می‌شود. موروماچی شوگون‌سالاری بعدی نیز این قانون را به عنوان یک قاعده کلی به ارث بردند. علاوه بر این، یاسوتوکی تأکید کرد که در تأسیس شیکیموکو، این اقدام به اقتدار قضایی دادگاه امپراتوری تجاوز نکرده است.

این سلسله اقدامات یاسوتوکی را ایجاد یک حکومت استبدادی می‌دانند. از زمان یوریتومو، شوگون‌سالاری کاماکورا تا حد زیادی بر ویژگی‌های شخصی کاماکورا-دونو تکیه کرده است و سازمان آن صرفاً توسعه سازمان اداری داخلی کاماکورا-دونو بود. با این حال، سیستم رهبری جمعی و سیستم قضایی مبتنی بر قوانین و مقررات روشن توسط یاسوتوکی تحت تأثیر عوامل ناپایدار مانند ویژگی‌های شخصی قرار نگرفت و نتایج سیاسی پایداری به بار آورد.

توکیوری هوجو نوه یاسوتوکی وارث حکومت نایب السلطنه یاسوتوکی شد. توکیوری تلاش‌های خود را بر بهبود سیستم قضایی متمرکز کرد و در سال ۱۲۴۹ هیکیتسوکه شو را برای عادلانه تر کردن محاکمات تأسیس کرد. در عین حال برای تقویت قدرت اجرایی خود نیز تلاش کرد. در سال ۱۲۴۶، او شوگون سابق فوجیوارا نو یوریتسونه و گروهش از میتسوتوشی ناگوشی را که برای از بین بردن توکیوری (شورش میا) نقشه کشیده بودند، از شوگون‌سالاری اخراج کرد و در سال ۱۲۴۷ خاندان یاسومورا میورا، یک نگهدارنده با نفوذ (نبرد هوجی) را نابود کرد. در سال ۱۲۵۲، شوگون فوجیوارا یوریتسوگو، که در شورش علیه شوگون‌سالاری شرکت کرده بود، خلع شد و موفق شد شاهزاده امپراتوری مونتاکا را به عنوان شوگان جدید جایگزین او کند. پس از این، شاهزاده امپراتوری شوگان (میا شوگان) نسل به نسل مورد استقبال قرار گرفت و مرسوم شد که شاهزاده شوگان امپراتوری در سیاست شوگان شرکت نکنند. به این ترتیب، خاندان هوجو تحت فرمان شاهزاده امپراتوری شوگون به‌طور فزاینده ای خودکامه شد و قدرت در خانواده سرپرست هوجو متمرکز شد. به دلیل بیماری، توکیوری موقعیت نایب السلطنه را به ناگاتوکی هوجو سپرد، اما همچنان قدرت واقعی را در اختیار داشت. در نتیجه، قدرت واقعی سیاسی از موقعیت نایب السلطنه فاصله می‌گیرد. از آنجایی که در آن زمان خانواده سرپرست هوجو توکوسو (توکوسو) نامیده می‌شد، سیستم سیاسی فوق استبداد توکوسو نامیده شد.

حمله مغول برای جزئیات بیشتر به «حمله مغول» مراجعه کنید.

توکیمونه هوجو پس از مرگ توکیوری، پسرش توکیمونه هوجو جانشین توکیمونه شد. در سال ۱۲۶۸، حدود زمانی که توکیمونه توکوسو شد، کوبلای، پنجمین خان بزرگ امپراتوری مغول، از طریق گوریو درخواست خراج کرد. دربار امپراتوری پاسخ به این درخواست را به شوگون‌سالاری سپرد که تصمیم گرفت پاسخ ندهد و دفاع از استان‌های غربی را تقویت کند. در سال‌های ۱۲۶۹ و ۱۲۷۱، نامه‌های دولتی نیز از مغولستان دریافت شد، و دربار امپراتوری پیشنهاد فرستادن نامه‌ای بازگشت داد، اما شوگون‌سالاری تصمیم گرفتند که مانند سیاست اولیه‌شان، آنها را نادیده بگیرند (این نشان می‌دهد که شوگون‌سالاری دارای حقوق دیپلماتیک نیز بود).

ارتش ژنرال که نام خود را از مغولستان تغییر داد، در اکتبر ۱۲۷۴ به شمال کیوشو حمله کرد، اما با مقاومت سرسختانه سامورایی کاماکورا (نبرد آکاساکا، نبرد توریکاایگاتا) و ارتش ژنرال مواجه شد. آنها مجبور به عقب‌نشینی در طول شب شدند. در راه بازگشت طوفان گرفت و خسارت سنگینی متحمل شدند. این Bunei no Yaku نامیده می‌شود. شوگون‌سالاری تصمیم گرفت تا با دربار امپراتوری برای محافظت از ملت همکاری کند و علاوه بر تقویت مجدد نیروهای ملازم در بخش غربی ژاپن، پرسنل و نیروها را نیز از منطقه هونجو ایچین، منطقه ای تحت کنترل، وارد کرد. دربار امپراتوری که قبلاً خارج از کنترل دولت شوگون بود، اکنون مجاز است. این فرصتی برای گسترش قدرت شوگون‌سالاری در سراسر کشور بود. علاوه بر این، شوگون‌سالاری ضمن تقویت دفاع خود، قصد حمله به قاره را نیز داشت، اما این طرح در میانه راه (نخستین طرح فتح گوریو) کنار گذاشته شد.

در اصل در سال چهارم کوان (۱۲۸۱)، آنها دوباره به ژاپن حمله کردند و بر شمال کیوشو تمرکز کردند. در این زمان، آنها نزدیک به دو ماه با مقاومت سرسختانه ارتش ژاپن مواجه شدند (نبرد جزیره شیکا، نبرد جزیره ایکی، نبرد فراساحلی تاکاشیما) و درست زمانی که تهاجم در حال توقف بود، توسط طوفان آسیب جدی دیدند. . علاوه بر این، ارتش یوان با حمله همه‌جانبه ارتش ژاپن (نبرد دریای میکوریا، نبرد پاکسازی تاکاشیما) نابود شد. این کوان نو یاکو نامیده می‌شود. همراه با هجوم قبلی به آن حمله مغول می‌گویند. شوگون‌سالاری بار دیگر قصد اعزام نیرو به قاره و ضدحمله داشتند، اما این نقشه هرگز اجرا نشد (طرح دوم فتح گوریو).

در این دوره، توکیمونه تصمیمات سیاسی را به صلاحدید خود با خانواده و دستیاران نزدیکش (به نام گوچینین) اتخاذ کرد، نه از طریق مشاوره‌های وقت گیر، به نام واکنش سریع به شرایط اضطراری. در این شرایط، اوچیکانری‌ها، ملازمان برتر، به تدریج شروع به کسب قدرت کردند و در دوره کوان، یوریتسونا تایرا، اوچیکانری و یاسوموری آداچی، نگهدارنده تأثیرگذار، با یکدیگر رقابت داشتند. یاسوموری، با درک توکیمونه، به دنبال بهبود پایه اقتصادی شوگون‌سالاری و اجرای سیاست‌هایی بود که وضعیت گوکه‌نین را تضمین می‌کرد. با این حال، پس از مرگ ناگهانی توکیمونه در سال ۱۲۸۴، سال بعد، در سال ۱۲۸۵، TAIRA no Yoritsuna به‌طور ناگهانی حمله کرد و یاسوموری را کشت و ملازمان جناح یاسوموری (شورش شیموتسوکی) را تحت سلطه خود درآورد. گفته می‌شود که این حادثه نشان دهنده تکمیل استبداد توکوسو بود.

در حوالی این زمان، دربار امپراتوری به دو خط تقسیم شد، خط دایکاکوجی و خط جیمیوین، در رابطه با جانشینی تاج و تخت سلطنتی پس از امپراتور گوساگا، و از شوگون‌سالاری درخواست کرد تا جانشینی تاج و تخت امپراتوری را تنظیم کند. شوگون‌سالاری با ارائه اصل ryoto teturi به عنوان میانجی عمل کرد و در عین حال برای پاسخ به بحران‌های داخلی و خارجی، شوگون‌سالاری نیز از دربار امپراتوری خواستار اصلاحات سیاسی به نام «توکوسی» شد. در پاسخ به این امر، امپراتور بازنشسته کامیاما مسافرخانه ریو را در دسامبر ۱۲۸۶ به Tokusei-Sata و Miscellaneous-Sata تقسیم کرد و سپس امپراتور فوشیمی دفتر ثبت رکورد را در ژوئن ۱۲۹۳ گسترش داد. سازمان سیاسی برای اطمینان از اجرای روان امور سیاسی اصلاح شد. با این حال، در جریان جانشینی تاج و تخت امپراتوری و اجرای حکومت فضیلت مندانه، درگیری با شوگونی‌ها به منصه ظهور رسید و این امر عاملی دور از حرکت‌های نهفته ضد شوگون در دربار امپراتوری شد.

ظهور و افول استبداد توکوسو

ساداتوکی هوجو TAIRA no Yoritsuna به جانشین جوان‌تر توکیمونه، ساداتوکی هوجو، کمک کرد و برای تقویت استبداد توکوسونه تلاش کرد. یاسوموری آداچی یک قاضی مستقر در شورا (Chinzei Danchisho) در کیوشو راه اندازی کرده بود تا در مورد پاداش‌ها و دعاوی برای کیوشو گوکن که در دفاع از تهاجم مغول کار می‌کرد، تصمیم‌گیری کند، اما یوریتسونا در عوض یک گروه توکوسکت (Chinzei Tandai) تأسیس کرد) تأسیس شد. از طریق این سازمان، دولت یوریتسونا کنترل خود را بر عمارت‌ها و کوریو در سایگوکو تقویت کرد. از سوی دیگر، بر اساس احتمال تهاجمات بیشتر مغول، پاداش و حقوق به گوکه‌نین به مقدار کمی محدود شد. در سال ۱۲۹۳، هوجو ساداتوکی، که به سن بلوغ رسید، خاندان Taira Yoritsuna (جنگ هیرازنمون) را نابود کرد. ساداتوکی قدرت سیاسی واقعی را از نایکانری به دست آورد و دیکتاتوری واقعی توکوسو را بیشتر تقویت کرد. ابتدا، به منظور تسریع در رسیدگی به دعاوی که تحت مدیریت یوریتسونا متوقف شده بود، تصمیم گرفته شد که سیستم دانشگاهی هیکیتسوکشو لغو شود و تمام قضاوت‌ها توسط ساداتوکی صادر شود. ابتدا درباریان از پیشرفت این دعوا استقبال کردند، اما به زودی مخالفت با حکم دیکتاتوری افزایش یافت. سپس، در سال ۱۲۹۷، هنگامی که یک ستاره دنباله دار بزرگ ظاهر شد، ناآرامی اجتماعی گسترش یافت و مطابق با مفهوم فضیلت در آن زمان، ساداتوکی فرمان ایجین توکوزی را صادر کرد که به موجب آن اموال به صاحب اصلی آن به‌طور رایگان بازگردانده می‌شد. این توکوسیری تأثیر جدی بر اقتصاد پولی که در آن زمان رو به گسترش بود، گذاشت و همچنین آشفتگی زیادی در جامعه ایجاد کرد.

پس از آن، مقام نایب السلطنه توسط چهار عضو شاخه خاندان هوجو به‌طور متوالی به جای ساداتوکی جانشین شد، اما ساداتوکی به‌طور مؤثری به عنوان توکوسو، شوگون‌سالاری را کنترل کرد. در دوره ساداتوکی، دانش خاندان هوجو از استان به میزان قابل توجهی افزایش یافت. از سوی دیگر، طبقه واسال عمومی بارهای جدیدی مانند نقش افسر پلیس خارجی و افسر پلیس ناگاتو را به دوش می‌کشد و نمی‌توانند به اندازه کافی به گسترش اقتصاد پولی پاسخ دهند و به دلیل اقشار مختلف، اقوام آنها در حال تکه‌تکه شدن است. تقسیم وراثت پیشرفت کرد. اگرچه برخی از گوکه‌نین‌ها فیف‌های خود را افزایش دادند، بسیاری از آنها رو به زوال رفتند، و تعداد فزاینده ای از گوکه‌نین‌ها با فروش یا گرو گذاشتن فیف‌های خود را از دست دادند و نتوانستند به شوگون‌سالاری خدمت کنند. از سوی دیگر، برخی هستند که با خرید و به دست آوردن قلمرو از آنها، از جمله بسیاری از غیر گوکه‌نین، به این مقام می‌رسند. این گوکه‌نین و غیر گوکه‌نین که به قدرت رسیدند به اشرار تبدیل شدند و باعث تغییرات اجتماعی بیشتر شدند. در چنین شرایطی، در سال ۱۳۰۵، ساداتوکی با کشتن توکیمورا هوجو، یکی از اعضای ارشد خاندان هوجو، تلاش کرد تا قدرت خانواده توکوسو را بیشتر تقویت کند، اما خاندان هوجو مقاومت کرد و شکست خورد (شورش کاگن).

تا. پس از شورش، ساداتوکی مست شد و وظایف سیاسی خود را رها کرد، و شوگون‌سالاری توسط یوریاگوشو، متشکل از خانواده هوجو و سایر اعضای دربار، رهبری می‌شد و موقعیت توکوسو به شکل رسمی شبیه به شوگان شد. [۴].

وقتی ساداتوکی در ۲۶ اکتبر ۱۳۱۱ (۶ دسامبر ۱۳۱۱) درگذشت، پسرش تاکاتوکی هوجو جانشین خانواده توکوسو هوجو شد. طبق وصیت ساداتوکی، تاکاتسونا ناگازاکی (انکی ناکازاکی)، یکی از اعضای خانواده تایرا نو یوریتسونا، و توکیاکی آداچی، یکی از اعضای بازمانده خاندان آداچی، به عنوان دستیار تاکاتوکی ۹ ساله ("هورکی اینترکی") منصوب شدند. [۵]. در ژوئیه ۱۳۱۶، تاکاتوکی در سن ۱۴ سالگی نایب السلطنه شد و ساداکی کانازاوا، که از سال قبل سفیر بود، دستیار او شد.

در داستانی که در وقایع نگاری نظامی "Taiheiki" (حدود ۱۳۷۰) روایت می‌شود، هوجو تاکاتوکی ظالمی بود که سیاست را نادیده می‌گرفت و به بازی‌هایی مانند سگ جنگی و دنگاکو می‌پرداخت. دستیاران نزدیک او نیز نالایق و فاسد بودند و او یک سری شورش‌ها را رهبری می‌کرد. به زور داستان نشان می‌دهد که چگونه حکومت شوگون به دلیل کنترل شدید خود به سرعت اقتدار و قدرت خود را از دست داد. با این حال، اسناد دیگری مانند "Masukagami" و "Horeki Genki" و همچنین مطالب تاریخی نگهداری شده در Kanazawa Bunko، کتابخانه خصوصی خاندان هوجو، نشان داده‌اند که عبارات در "Taiheiki" درشت هستند. اغراق‌ها [۶]

جنبش امپراتور گو-دایگو برای سرنگونی حکومت شوگون برای جزئیات، به «حادثه شوچو» و «شورش موتوکو» مراجعه کنید.

تصویر ابریشم رنگی بونکبو هیروشین کایگان از امپراتور گو-دایگو (۱۳۳۹، دارایی فرهنگی مهم، معبد سیجوکوجی، شهر فوجیساوا، استان کاناگاوا) از سوی دیگر، خط جیمیوین و دایکاکوجی از خانواده امپراتوری که به دلیل مداخله توکیمونه در دربار امپراتوری از هم جدا شدند، بیشتر به دو گروه مستقیم شاهزاده امپراتوری کونیوشی (پسر ارشد امپراتور گو-نیجو) و امپراتور تقسیم شدند. جناح گو-دایگو در خط دایکاکوجی تقسیم شده و در تضاد بودند. از آنجایی که هر جناح دربار امپراتوری از شوگون‌سالاری خواست تا در این اختلافات میانجیگری کند، شوگون‌سالاری درگیر درگیری‌های درون دربار امپراتوری شد.

در سال ۱۳۱۸ امپراتور گو-دایگو بر تخت نشست و در ۹ دسامبر ۱۳۲۱ امور سیاسی از امپراتور بازنشسته گودا منتقل شد و حکومت مستقیم آغاز شد.

در ۱۹ سپتامبر ۱۳۲۴ (۷ اکتبر ۱۳۲۴)، امپراتور گو-دایگو مظنون به برنامه‌ریزی برای سرنگونی شوگون‌سالاری شد و دست‌اندرکاران از جمله توکی یوریاری (پسر توکی یوریکانه) و تاجیمی کونیناگا (مرغ) کشته شدند ]. علاوه بر این، معتمدان نزدیک او، اشراف دربار، سوکتومو هینو و توشیکی هینو، دستگیر شدند. حکم رسمی این بود که امپراتور و توشیکی به دروغ متهم شدند، اما نمی‌توان گفت که سوتومو مجرم یا بی گناه است، بنابراین او را به جزیره سادو تبعید کردند.[۷] گفته می‌شود که امپراتور در واقع قصد براندازی شوگون‌سالاری را داشت، اما شوگون‌سالاری تمایلی به اقدام نداشتند، بنابراین اقدام انجام نشد.[۷] در مورد روندی که منجر به این درگیری بین امپراتور و شوگون‌سالاری شد، نظریه‌های مختلفی وجود دارد و اتفاق نظر وجود ندارد. برای جزئیات، به تغییر خط وسط مراجعه کنید.

در هر صورت امپراتور گودایگو در سال ۱۳۳۱ نقشه ای برای سرنگونی شوگون‌سالاری بر عهده گرفت. این از قبل توسط سادافوسا یوشیدا کشف شد و امپراتور در سال بعد (جنگ موتوکو) به جزیره اوکی تبعید شد. با این حال، با این فرصت، سامورایی‌هایی که شرورانی مانند ماساشیگه کوسونوکی و نوریمورا آکاماتسو (انشین) نامیده می‌شدند، که از شوگون‌سالاری و توکوسو ناراضی بودند، شروع به پرورش نیروهای ضد شوگون در نقاط مختلف کردند.

در آوریل ۱۳۳۳، تاکاوجی آشیکاگا (تاکاوجی)، ملازم بانفوذی که به کیوتو اعزام شده بود تا نیروهای ضد شوگون‌سالاری را تحت سلطه خود درآورد، متوجه شد که تاکای ناگوشی در نبرد کوگاناوات کشته شده است، او کاملاً نظر خود را تغییر داد و از امپراتور گو حمایت کرد. دایگو، و در ۷ می، روکوهارا تندای را ارسال کرد.

تخریب

ویرایش

سایت معبد توشوجی که در آن هوجو تاکاتوکی و سایر اعضای خانواده و دست نشاندگان خودکشی کردند روز پس از سقوط روکوهارا، یوشیسادا نیتتا ارتشی را در استان اوئنو تشکیل داد و ارتش ۱۵۰ سواره نظام او با حمایت کانتو گوکه‌نین در عرض چند روز به یک ارتش بزرگ تبدیل شد.[۸] در پاسخ، شوگون‌سالاری ارتش تنبیهی را به رهبری ساداکونی ساکورادا و تاکاشیگه ناکازاکی به عنوان ژنرال ترتیب دادند و با ارتشی بزرگ آن را رهگیری کردند، اما در نبرد کوتساشیهارا و نبرد کومگاوا شکست خوردند.[۹] حتی پس از پیوستن نیروهای کمکی یاسوئی هوجو، آنها در نبرد بوبایگاوارا و نبرد سکیدو شکست خوردند و ارتش شوگون به سمت کاماکورا گریخت، در حالی که نیروهای نیتا به کاماکورا نزدیک شدند.

در ۱۸ مه، یوشی‌سادا نیتتا با ارتشی بزرگ (که گفته می‌شود در گونکی مونوگاتری چند صد هزار نفر است) به کاماکورا حمله کرد و نبرد شدیدی با ارتش شوگون‌سالاری مدافع درگرفت (نبرد کاماکورا) [۱۰]. در آن روز، موریتوکی آکاهاشی، نایب السلطنه ای که در گوشه ای قرار گرفته بود، خودکشی کرد، [۱۱] اما ارتش نیتا به دلیل مقاومت شدید ارتش باکوفو، که از زمین سوء استفاده کرد، متحمل خسارات سنگین شد.

در ۲۱ می، ارتشی به رهبری یوشیسادا نیتا از جزر و مد استفاده کرد و از ایناموراگازاکی عبور کرد و به شهر کاماکورا سرازیر شد. هر دو ارتش نبرد شدیدی در شهر داشتند، اما در بیست و دوم، فرماندهان نظامی قدرتمند ارتش شوگون، از جمله موریتوکی آکاهاشی، سادانائو دایبوتسو، ساداماسا کانازاوا و موتوتوکی فوئونجی، یکی پس از دیگری در جنگ جان باختند یا خودکشی کردند.[۱۲] ][۱۳][۱۴]. شاید با احساس پایان یافتن سرنوشت شوگون‌سالاری، ۲۸۳ عضو خانواده‌ها و دست نشاندگان آنها، از جمله تاکاتوکی هوجو، سادااکی کانازاوا، انکی ناکازاکی، تاکاسوکه ناگازاکی و توکیاکی آداچی، در معبد خانوادگی خود، معبد توشوجی، خودکشی کردند آتش زدن معبد (نبرد معبد توشوجی).[۱۵] در همان روز شاهزاده امپراتوری موریکونی از سمت خود به عنوان شوگان بازنشسته شد و راهب شد. سه روز بعد، در ۲۵ مه، چینزی تاندای در کیوشو به دست شونی ساداتسونه، اوتومو سادامونه، شیمازو ساداهیسا و دیگرانی که به نیروهای ضد شوگون روی آورده بودند، افتاد.

بعد از آن امپراتور گو-دایگو، که حکومت شوگون را سرنگون کرد و بازسازی کنمو را آغاز کرد، به تاکاوجی آشیکاگا دستور داد تا معبد هوکایجی را بر روی ویرانه‌های اقامتگاه تاکاتوکی در کاماکورا بسازد تا یاد و خاطره تاکاتوکی هوجو را که نبردی مرگبار با او انجام داده بود، بسازد [۱۶][یادداشت ۵]. اگرچه ساخت و ساز به دلیل جنگ‌های متعاقب متوقف شد، اما توسط تاکوجی، که کنترل شوگون‌سالاری را پس از پیروزی در آشوب کانو (۱۳۵۰–۱۳۵۲)، و در حدود سال ۱۳۵۴ در دست گرفت، دوباره شروع شد. [۱۶] [یادداشت ۶] تکمیل شد.

در طول رژیم کنمو، توکویوکی هوجو (ناکاسندای)، پسر توکوسو هوجو تاکاتوکی، شورش ناکاسندای (۱۳۳۵) را آغاز کرد و برادر کوچک‌تر تاکاوجی را شکست داد. سی تو شوگون آشیکاگا تاکائوجی و در ۲۰ روز سقوط کرد. در طول جنگ داخلی بین دربار شمالی و جنوبی، او توسط امپراتور گو-دایگو به عنوان دشمن دربار مورد عفو قرار گرفت و در کنار دربار جنوبی جنگید و در نبرد موشینو بار دیگر کاماکورا را بازپس گرفت، اما این بار. او دوباره توسط تاکوجی شکست خورد و پس از آن یا اعدام شد یا ناپدید شد.

شهرسازی

ویرایش

ورود به کاماکورا و ساخت شهر در تاریخ سامورایی‌ها که تا آن زمان تابع اشراف درباری کیوتو بودند، اهمیت دوران ساز داشت. ابتدا یوریتومو این اقامتگاه را ساخت و معبد تسوروگائوکا هاچیمانگو را نگهداری کرد. معبد تسوروکا مرکز شهر کاماکورا را اشغال کرده است، هم از نظر جغرافیایی و هم معنوی، و قابل مقایسه با دایری در کیوتو است، جایی که راهبان فرقه تندای و شینگون که از نوادگان مرکز بودند، مدیریت را به عنوان راهب در دست داشتند. رویدادهای سالانه ای مانند هوجو-ئه در آنجا برگزار می‌شد و نمایش‌های یابوسام و کاساکاکه که به این رویدادها اختصاص داده شده بود به رویدادهای مهم جامعه سامورایی تبدیل شدند.

ساخت و ساز برای تزئین پایتخت تازه ساخته سامورایی‌ها ادامه یافت و هیرایزومی، بودیشو چوجوین، هیرایزومی، که از نیکای دایدو چوسونجی الگوبرداری شده بود، یادبودهایی را برای بزرگداشت نبرد اوشو و نبردهای متعدد و ده‌ها هزار نفر از جمله میناموتو نو یوشیتس برگزار کرد. و فوجیوارا یاسوهیرا، در قرن سیزدهم، معابد ذن مانند جوفوکو-جی و توشو-جی یکی پس از دیگری در قرن سیزدهم ساخته شدند. فرقه ذن به ویژه مورد حمایت قرار گرفت و معابد عظیمی مانند معبد کنچو جی و معبد انگاکو جی که هر دو توسط راهبان وارداتی تأسیس شده‌اند، در کیتا-کاماکورا برجسته هستند.[۱۷]


بحث در مورد شوگون‌سالاری

ویرایش

در آن زمان حکومت سامورایی «باکوفو» نامیده نمی‌شد، اما دربار و اشراف دربار آن را کانتو، سامورایی‌ها کاماکورا-دونو و عموم مردم آن را سامورایی می‌نامیدند. همان‌طور که در «آزوما کاگامی» که محل سکونت سی تایشوگون «باکوفو» نامیده می‌شود، مشاهده می‌شود، اصطلاح «باکوفو» در اصل به معنای اردوگاه یا اقامتگاه شوگان بود. دولت سامورایی در نیمه دوم دوره ادو، در پایان دوره ادو، شوگون‌سالاری نامیده شد و مفهوم شوگون‌سالاری کاماکورا پس از سال ۱۸۸۷ ظاهر شد (سال بیستم میجی).[۱۹] به دلایل فوق، مفهوم شوگون‌سالاری کاماکورا به عنوان یک ساختار حکومتی و دوره تأسیس آن از منظر تاریخی مدرن قابل درک است و اگر چه یک اجماع کلی وجود دارد، اما در مورد وضعیت فعلی نظر واحدی وجود ندارد. تاتسوزابورو هایاشیا، مورخ، می‌گوید: «در وهله اول، از دیدگاه تاریخی مشخص نیست که ماهیت شوگونیت در کجا نهفته است.» علاوه بر این، شینپی ایواتا، تاریخ‌دان همکار، اشاره می‌کند که اگرچه شوگون‌سالاری کاماکورا می‌توانست سامورایی‌ها را در سرتاسر کشور فرماندهی کند، اما نتوانست حکومت کل ملت را کامل کند، و به‌ویژه، دخالت آن در جانشینی تاج و تخت امپراتوری بود. منفعلانه (در مقابل چالش‌های نظامی دربار شاهنشاهی، او خاطرنشان کرد که «رژیم» یک گام به عقب نسبت به اداره طایره است، و اینکه دربار امپراتوری هنوز در بسیاری از زمینه‌ها به غیر از حکومت، تأثیر زیادی بر امور ملی دارد). آیا ما نباید تجدید نظر کنیم که آیا شوگون‌سالاری کاماکورا را واقعاً می‌توان «دولت» سامورایی نامید، با توجه به اینکه حکومت سامورایی را تحت کنترل دارد؟ [۲۰].

در حال حاضر، سالهای تأسیس کاماکورا شوگون‌سالاری ۱۱۸۰ است، زمانی که یوریتومو کنترل استان‌های شرقی را به وجود آورد، و ۱۱۸۰، زمانی که اعلامیه سال دوم جوئی صادر شد، که عملاً کنترل استان‌های شرقی را به رسمیت شناخت. سال اول دوران گنریاکو (۱۱۸۴)، زمانی که کومونشو و اینچوشو تأسیس شد، و سال اول دوران بونجی (۱۱۸۵)، زمانی که منشور امپراتوری بونجی اجازه انتصاب شوگو و جیتو را صادر کرد، نظرات مختلفی وجود دارد مانند سال اول کنکیو (۱۱۹۰) که به عنوان شوگو جیتو منصوب شد و سال سوم کنکیو (۱۱۹۲) که به عنوان سی تایشوگون منصوب شد.

در قرن بیست و یکم، سال تأسیس شوگون‌سالاری کاماکورا از سال سوم کنکیو (۱۱۹۲) به سال اول بونجی (۱۱۸۵) در آموزش مدرسه تغییر یافت، اما قبل از جنگ جهانی دوم، بونجیموتو بود که به عنوان یک نظریه رایج در نظر گرفته می‌شد.

(۱۱۸۵) و «دای نیپون شیریو» و «شیریو سوران» نیز دوره پس از همان سال را «تأسیس کاماکورا شوگون‌سالاری = آغاز دوره کاماکورا» و گسست بین «هی آن ایبون» می‌دانند. و "کاماکورا ایبون" در همان سال به تصویب رسید. از سوی دیگر، برخی از محققان این دیدگاه را که منشور امپراتوری بونجی اجازه انتصاب رهبران شوگو و سرزمینی را داده است، انکار می‌کنند و از این منظر، نظریه بونجی سال اول (۱۱۸۵) بر اساس منشور امپراتوری بونجی درست نیست انجام شده. به‌طور مشابه، در مورد سایر نظریه‌ها (مانند وجود سوشوگو جیتو ژاپن) اختلاف نظر وجود دارد. مورخ یاسوشی کاوای توضیح می‌دهد که شوگون‌سالاری کاماکورا از یک نیروی شورشی در بخش شرقی ژاپن، به رسمیت یافتن توسط دربار امپراتوری، پیروزی در یک جنگ داخلی با خاندان هایکه و سایر قبایل، و گسترش نفوذ خود در سراسر ژاپن و در نهایت تبدیل شدن به آن تبدیل شد. قدرت خود را با کاماکورا-دونو در اوج خود اشاره می‌کند که حداقل سه مرحله برای ایجاد سازمان انجام شده است، و اینکه جدا کردن یک نقطه خاص در زمان و بحث در مورد آن به عنوان "تاسیس شوگون‌سالاری کاماکوراً دشوار است. [۲۱]. بر اساس این بحث‌ها، تأسیس شوگون‌سالاری کاماکورا در کتب رسمی مانند تیکوکو شوین به صورت مرحله‌ای سازماندهی شد و سال تأسیس آن «هم به نام و هم در واقعیت» در سال ۱۱۹۲ تکمیل شد[۲۲].

تحقیق بعد از دوران مدرن

ویرایش

قرون وسطی به عنوان فئودالیسم در تحقیقات تاریخی از دوران مدرن، دوره سامورایی قرون وسطی به عنوان عصر تاریکی شناخته شده است که در آن فرهنگ سلسله رو به زوال بوده است. با این حال، با توجه به تحقیقات کاتسورو هارا و تاداشی ایشیمودا، دوره قرون وسطی به عنوان دوره ای در نظر گرفته شد که فئودالیسم در ژاپن ایجاد شد و بوشیدان توگوکو به عنوان نیروی محرکه برای اصلاحات در نظر گرفته شد.[۲۳]

نظریه کشور شرق و نظریه نظام اقتدار

ویرایش

دو نظریه دولت قرون وسطایی در دهه ۱۹۶۰ ظهور کردند. شینیچی ساتو از نظریه ایالت مستقل در بخش شرقی ژاپن دفاع می‌کرد که بر این باور بود که شوگون‌سالاری کاماکورا یکی دیگر از ایالت‌های قرون وسطایی همراه با دربار امپراتوری است. از سوی دیگر، توشیو کورودا نظریه سیستم اقتدار را توضیح داد، که بیان می‌کرد که قدرت سیاسی قرون وسطایی یک سیستم حکومتی مشترک بین دربار امپراتوری، معابد و زیارتگاه‌ها و خانواده‌های سامورایی بود. با این حال، ارزیابی در محافل آکادمیک در تضاد خوبی با دهه ۱۹۷۰ است. سیستم اقتداری که به عنوان ملازم دربار امپراتوری عمل می‌کرد.» [۲۵] در سال ۱۹۸۳، در «دولت قرون وسطایی ژاپن»، ساتو بار دیگر نظریه یک کشور مستقل شرقی را مطرح کرد و شوگون‌سالاری کاماکورا را «نوع دوم دولت قرون وسطایی» نامید.[۲۶] اما نکته کلیدی این نظریه است. سیستم دو ارباب، هنوز در میان محققان نامشخص است [۲۷] [۲۸] در نهایت به این نکته اشاره شد که شبیه نظریه اقتدار است. به این ترتیب، این دیدگاه که دولت سامورایی در کشورهای شرقی نیروی محرکه دگرگونی جامعه قرون وسطی بود، از بین رفت، [۲۹] [۳۰] [۳۱] و نظریه نظام اقتدار همچنان به عنوان یک نظریه تأثیرگذار ارزش گذاری می‌شود. در قرن بیست و یکم.[۳۲] با این حال، انتقاداتی وجود دارد که اگرچه ساتو و کورودا هر دو باید از ایالت کشور شرقی و سیستم اقتدار به عنوان «فرضیه» دفاع می‌کردند، اما این «فرضیه‌ها» تأیید نشده‌اند و هر دو نظریه زندگی خود را به خود خود به عنوان نظریه‌های آکادمیک گرفته‌اند.[۳۳]

واقعیت حکومت

ویرایش

به گفته کازوتو هونگو، شوگون‌سالاری کاماکورا در واقع دولتی بود که توسط اربابان فئودال محلی در منطقه کانتو که میناموتو نو یوریتومو [34] را به منظور تضمین مالکیت زمین تأسیس کردند. به عبارت دیگر، با تثبیت دولت، خاندان میناموتو دیگر مورد نیاز فئودال‌های محلی نبود و آنها حذف شدند و خط مستقیم یوریتومو منقرض شد.[۳۵]

مدیریت هوجو تاکاتوکی به گفته سوسومو ناگای، که در پایان دوره کاماکورا در مورد مطالب تاریخی در کانازاوا بونکو و روندهای سیاسی تحقیق می‌کرد، تاکاتوکی هوجو به سیاست اهمیت نمی‌داد، اما به دلیل وضعیت نامناسب سلامتی و دستیاران نزدیک خود اغلب قادر به مشارکت در سیاست نبود. از اصلاحات حمایت می‌کرد. گفته می‌شود که حقیقت این است که دولت به تدریج افول کرد، زیرا تأکید بیشتری بر ثبات و حمایت از تاکاتوکی داشت.[۶] ناگای چهار دلیل زیر را برای فروپاشی دولت تاکاتوکی ذکر کرد.[۳۶]

از اواخر قرن سیزدهم، آب و هوای زمین از دوره گرم قرون وسطی به عصر یخبندان کوچک در حال تغییر بوده است و برخلاف موروماچی و شوگون‌سالاری ادو که برتری خود را بر دربار امپراتوری تثبیت کردند، شوگون‌سالاری کاماکورا توانست با آن مقابله کند. این سردی هیچ اقتدار سیاسی نداشت.[۳۶] به‌عنوان مقام مسئول در ارتش، محدودیت‌هایی برای سیاست‌های ممکن وجود داشت و تنها کاری که می‌توانستند انجام دهند، اتخاذ تدابیر متقابل در آن حدود بود.[۳۶] او هر چه می‌خواست، گرفتار تضادهای درونی خانواده امپراتوری، مانند ریوتو تتوری فوق‌الذکر بود [۳۶]. با نفوذ اقتصاد پولی، سیستم گوکنین شروع به فروپاشی کرد و شوگون‌سالاری کاماکورا ، که سیستم گوکنین را در هسته خود داشت، نیز در حال فروپاشی بود.[۳۶] البته برخلاف دو مورد قبلی، این مشکل یکی از مشکلاتی بود که خود کاماکورا باکوفو باید با آن برخورد می‌کرد.[۳۶] همچنین در آن زمان گروه جدیدی از افراد معروف به اشرار ظهور کردند و یکی پس از دیگری علیه معابد و زیارتگاه‌ها شکایت می‌کردند، اما برای رسیدگی به این مشکل دیر شده بودند.[۳۷] در رابطه با نکته قبل، دولت مرکزی شوگون تمایلی به اصلاح نداشت.[۳۶] شوگون‌سالاری در پی درگیری‌های داخلی مانند شورش شیموتسوکی (۱۲۸۵)، شورش هایزنمون (۱۲۹۳) و شورش کاگن (۱۳۰۵) از بین رفتند. هم امضاکننده.[۳۶] از آنجایی که تاکاتوکی در وضعیت نامناسبی قرار داشت، سیاست تعاونی به عنوان سیاست اساسی اتخاذ شد.[۳۶] دولت تاکاتوکی یک گروه بوروکراتیک عالی با رویکردی تدریجی و مبتنی بر ثبات بود.[۳۸] ناگای گفت: «اگر این رهبری در میانه قدرت شوگون‌سالاری کاماکورا دولت را اداره می‌کرد، تاکاتوکی به عنوان سیاستمداری که دوران خوب و صلح آمیزی را بنا کرد، مورد ستایش قرار می‌گرفت.»[۳۹] گذار به یک ساختار اجتماعی جدید. این شکاف در آگاهی عامل اصلی فروپاشی بود.»[۳۹]

روندی که منجر به سرنگونی امپراتور گو-دایگو شد در سال ۲۰۰۷، شوسوکه کاواچی نظریه جدیدی به نام تئوری اتهام کاذب ارائه کرد. به گفته کاواچی، گو-دایگو امپراتوری مستحکم بود که به وصیت پدرش امپراتور گودا عمل کرد و حداقل تا سال ۱۳۲۴ هنوز به فکر سرنگونی شوگون‌سالاری نبود و در عوض سیاست آشتی با شوگون‌سالاری کاماکورا را در پیش گرفت. محکم نگه داشت. گفته می‌شود که دستگیری جناح گو-دایگو تله ای بود که توسط مخالفان سیاسی گو-دایگو در دربار امپراتوری، اعم از دودمان دایکاکوجی-تو، جناح شاهزاده امپراتوری کونیوشی یا جناح جیمیوین-تو، برپا کردند. دلیل تبعید سوکتومو هینو این است که اگر جناح گو-دایگو به‌طور کامل تبرئه می‌شد، شوگون‌سالاری مسئول شکست این تحقیقات خواهند بود و تحقیقات جدیدی در مورد جناح کونیوشی و جناح جیمیوین انجام می‌شد شاید می‌خواستند این حادثه را سرپوش بگذارند تا به یک وضعیت اضطراری ملی تبدیل شود. به عبارت دیگر، جناح گو-دایگو قربانی شد و با وجود اینکه آنها هیچ تقصیری نداشتند، فقط جناح خودشان آسیب دیدند. از اواخر دهه ۲۰۱۰، چندین محقق ظهور کردند که از این نظریه حمایت کردند که کاواچی به دروغ متهم شده است.

منابع

ویرایش