ملک اشرف: تفاوت میان نسخه‌ها

آخرین پادشاه دودمان چوپانیان
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ایجاد
برچسب: عدم استفاده از یادکرد و پانویس
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۱۱

حمله به اصفهان

ملک اشرف در سال ۱۳۵۰ میلادی (۷۵۱ هجری) به قصد فتح اصفهان به سمت این شهر هجوم برد؛ اما مردم مقاومت بسیار کردند و تنها راضی به این شدند که به نام ملک اشرف در اصفهان سکه ضرب شده و خطبه خوانده شود، ولی شهرشان را تسلیم او نکنند. در نتیجه شرف‌الدین نخجوانی وارد اصفهان شده و به نام ملک اشرف خطبه خواند و دو هزار دینار زر به نام دولت چوپانی در این شهر ضرب کردند. نهایتاً ملک اشرف با دریافت مقداری غرامت راضی شد به پایتخت خود برگردد؛ ولی به تلافی این شکست، بسیاری از مردم تبریز را از دم تیغ گذراند. بعد از کشتار مردم پایتخت، ملک اشرف منقلب شد و در همان سال قصد کرد با مردم به نیکی رفتار کند. در نتیجه در بستان‌آباد به دیدار مولانا نظام‌الدین غوری یا عضدی رفت و متعهد شد از این‌پس عدالت پیشه کند؛ ولی مولانا نظام‌الدین در جواب او گفت که به تعهد تو هیچ اعتمادی نیست.

اخلاق

ملک اشرف بسیار دنیاگیر و زراندوز بود و حتی به اموال دیگران هم دست‌درازی می‌کرد. او ۱۷ گنجینه پر از جواهرآلات گران‌بها داشت که هرکدام از این گنجینه‌ها را در جایی پنهان کرده بود. ملک اشرف همچنین بسیار شکاک بود و به انواع مشکلات روحی–روانی دچار شده بود؛ به گونه‌ای که حیواناتی که گوشتشان برای طبخ غذای دربار نیاز بود را حتماً باید مقابل چشمان پادشاه قربانی می‌کردند تا خاطرش آسوده گردد.

مرگ

ملک اشرف در طول ۱۴ سال پادشاهی، از هیچ بی‌دادی در حق مردم تبریز و سرزمین‌های تحت فرمانش فروگذار نکرد و نتیجهٔ این ظلم و ستم چیزی نبود جز فقر، ویرانی و آوارگی بسیاری از مردم قلمرو چوپانیان —مخصوصاً بزرگان و اشراف— که تحمل وضع موجود را نداشتند. محی‌الدین بردعی یکی از همین مهاجران بود که به شهر سرای پایتخت اردوی زرین رفت و از پادشاه آن سرزمین خواستار کمک شد. جانی بیک هم از شنیدن این ظلم‌ها بسیار ناراحت شد و در سال ۱۳۵۷ میلادی (۷۵۸ هجری) با سپاهی بزرگ از مرز دربند عبور کرده و به تبریز لشکر کشید.

ملک اشرف که در ربع رشیدی ساکن شده بود و گروهی از بزرگان و عوام را به به ساخت خانه، خانقاه و مدرسه در این مجموعه و اقامت در آن مجبور کرده بود، با شنیدن خبر لشکرکشی جانی بیک به سرعت از دارالسلطنهٔ ربع رشیدی در شرق تبریز خارج شده و به شنب غازان در غرب این شهر —که زمانی مقر حکومت ایلخانان بود— نقل مکان کرد. اما هیچ‌یک از مردمی که تحت ستم او بودند و نیز سپاهیان و اطرافیان پادشاه در شنب غازان از او حمایت نکردند و ملک اشرف مجبور شد به خوی پناهنده شود. سرانجام در خوی دستگیر و کشته شد و با قتل او، دودمان چوپانیان نیز برچیده گشت و تمام گنجینه‌ها و ثروتشان در تبریز به دست بیگانه‌ها افتاد.

دربارهٔ تصاحب اموال ایرانیان توسط بیگانگان در زمان ملک اشرف چنین گفته‌اند:

دیدی که چه کرد اشرف خراو مظلمه برد و جانی‌بیک زر

مسجد استاد و شاگرد

مسجد استاد و شاگرد (سلیمانیه / علائیه) تنها اثر به‌جای مانده از دوران چوپانیان است. این مسجد در سال ۱۳۴۱ میلادی (۷۴۲ هجری) به دستور شیخ حسن چوپانی ساخته شد و به افتخار ولیعهدش سلیمان، مسجد سلیمانیه خوانده شد. چون عبدالله صیرفی به همراه شاگردش مسئول کتابت کتیبۀ این مسجد بودند، بعدها مردم تبریز به دلیل نفرت از حکومت چوپانی، این مسجد را استاد و شاگرد خواندند.