کیومرث: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱:
{{ Infobox
| bodystyle =
| bodyclass = vcard
خط ۲۴:
| data3 =
| label4 = نام‌های دیگر
| data4 = گَیومَرَتن، گیه مرتَ، گیومرث، {{سخ}}گیومرت، گیومرد، گیوک مرت، {{سخ}}کهومرث، جیومرت
 
| label5 = منصب
خط ۳۰:
 
| label6 = لقب
| data6 = گرشاه، گِلشاه، کل شاه، {{سخ}}کرشاه، کوشاه{{سخ}}نخست‌اندیش
 
| label7 = نژاد
خط ۹۱:
}}
 
'''کیومرث''' یا '''گیومرث''' در فارسی، '''گیومرت''' یا '''گیومرد'''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/gayomard |عنوان =GAYŌMARD | ناشر =ENCYCLOPÆDIA IRANICA |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۵ مارس ۲۰۱۶}}</ref> در [[پارسی میانه|پهلوی]]، '''گَیومَرَتَن''' در [[اوستایی (زبان)|اوستایی]] نام نخستین نمونه انسان در جهانشناسی [[اسطوره‌شناسی|اساطیری]] [[مزدیسنا]] و نخستین شاه در [[شاهنامه]] است. گیومرث در [[زبان اوستایی]] از دو جز گَیو (به معنی زندگانی) و مَرَتَن (به معنی میرنده یا فناپذیر) تشکیل یافته‌است.
 
== کیومرث در بندهش ==
خط ۹۷:
 
== ریشه‌شناسی نام ==
گیومرث یا گیومرت در [[تاریخ‌نگاری]]‌ها و [[ادبیات فارسی|داستان‌های]] [[زبان فارسی|ایرانی]] و کیومرث یا جیومرت تاریخ‌نگاری‌های [[دوره اسلامی|اسلامی]] و گیومرد یا گیومرت یا گیوک مرت [[ادبیات پارسی میانه|پهلوی]] همگی از واژه [[زبان اوستایی|اوستایی]] «گیه مرتَ» ریشه گرفته‌است. بخش «گیه» به معنی جان و بخش «مرت» در معنای مردن است. مرت یعنی درگذشتنی، میرا و فانی و بدین‌سان «گیه مرت» به معنای «زندگانی میرا» یا «حیات فانی» است. به سخن دیگر انسان و آدمی چون سرانجام آن فنا و زوال است، زنده میراست.<ref name="gayomart" />
 
گیومرث بر یک مفهوم مجرد شخصیت یافته‌ای دلالت دارد که معنی آن «زندگی میرا»، زندگی انسانی است. به نظر می‌رسد که تمایل به شخصیت دادن به مفاهیم مجرد در دورهٔ نوآوری [[زرتشت]]، تحول یافته‌است. درست است که مفهومی چون رته (rta) «نظم قانونی و مقدس» در دورهٔ هند و ایرانی نقشی داشته‌است، اما احتمالأ آن زمان از این مفهوم یک «خدای مستقل» تصور نمی‌شده است.<ref>Ed. Meyer, Gesch.d. Alert.1.2, p.833</ref>
خط ۱۰۵:
کیومرث نخستین ملوک کشور یا ملّت [[عجم در شاهمامه|عجم]] در شاهنامه است که سی‌سال حکمرانی نمود. حکیم طوس چنین اظهار می‌دارد که او در کمال و بزرگی [[تاج|دیهیم]] بر سر گذاشت ولی از دوران او اطلاعی در دست نیست. زمان کیومرث مانند زمانی نیست که پسر از پدر یاد نماید یا احوالات و خاطرات پدر را بتواند مو بمو بازگو نماید، آنچه بود کیومرث انسانی بود برتر از دیگران در اخلاق و آدمیت.
 
فردوسی که خویش را پژوهنده آثار و نامه‌های کهن نام می‌برد و از نام‌آوران و پهلونان [[ایران باستان]] دم می‌زند، راجع به کیومرث این‌گونه اظهار می‌دارد که او نخستین کسی بود آیین تاج و تحت را آورد یا احیا نمود پیش از او در میان اقوام ایرانی دولتی وجود نداشت. حکومت کیومرث از روز [[نوروز]] که جهان پر از فرّ و آیین و آب است آغاز می‌گردد. دشت و دمن پر از سبزه و گیاه، آفتاب گرمابخش و درخشان، چنین روزی است که کیومرث تاج شاهی بسر برنهاد:
{{شعر}}
{{ب|'''کیومرث''' شد بر جهان کدخدای|نخستین به کوه اندرون ساخت جای}}
{{ب|سر بخت و تختش برآمد به کوه|پلنگینه پوشید خود با گروه}}
{{پایان شعر}}
احوالات کیومرث و قبیله‌اش از ابیات فوق چنین متصوّر می‌گردد که او نه تنها پادشاه بزرگی نبود بلکه تنها کدخدای دهکده یا قبیله خویش که همان [[عجم در شاهنامه|عجم]] باشد، بود. منزل و مأوای نخست‌شان در دل کوه قرار داشت یعنی احتمال می‌رود از کوهستان نشینان بوده که خانه یا مقرّاش در دل کوه قرار داشت. البسه‌ها و تن‌پوش‌های کیومرث و گروه‌اش نیز جامه‌های بافته شده نبود یا به عبارتی هنوز به هنر پارچه بافی آشنایی نداشتند از پوست [[حیوانات اهلی]] و حشی مانند پلنگ پوششی برای خویش تهیه می‌نمودند. اینک از فرهنگ دوره مزبور در ایران اشیاء و آثاری توسط باستانشناسان کشف گردیده است.
 
=== جامعه و فرهنگ دوران کیومرث ===
جامعه‌ای که ایرانیان در زمان کیومرث داشتند هنوز دوران اولیه بشر متمدن و [[یک‌جانشینی|یکجانشین]] را سپری می‌نمود و نیاز به ارتقاء همه‌جانبه داشت. بدین سبب کیومرث در پیشرفت فرهنگ و تمدن ایرانیان نقش بسزایی ایفا نموده و پدر تاج‌دار ایرانیان کهن بوده‌است. شاهنامه او را بانی و ترویج دهندهٔ انواع پوشیدنی، خوردنی، [[آموزش و پرورش]] معرفی می‌کند به عبارتی ایرانیان برخی فنون را در رشتن و بافتن از [[پشم حیوانات]] را مدیون وی هستند. همچنین برخی غذاها و خوراکی‌های جدید و هنر پخت و پزپخت‌وپز را کیومرث به همگان عرضه نموده‌است.
 
در کنار ارائه و آموزش انواع هنرها، از چهره و سیمای پاشاه عادل [[فر|فرّ]] شاهنشاهی متبلور می‌شد و روز بروز کدخدایی او بر مردمش شیرین‌تر و مقبول‌تر می‌گشت. دد و دام نیز مطیع فرمان او گشتند و همه حیوانات اهلی و وحشی در کنار کیومرث آرام گرفتند یا در قلمروی او احساس خطر نمی‌کردند. حکیم طوس [[فردوسی]] خبر می‌هد که همه در مقابل تخت او دوتا شده عرض ادب بجا می‌آوردند حتی حیوانات نیز از این قاعده مستثنا نبودند در برابر کدخدا کرنش می‌نمودند.
خط ۱۲۱:
{{پایان شعر}}
 
بدین منوال کیومرث در شاهنامه نخستین پادشاه دانسته شده‌است که سی‌سال کدخدایی جهان را بر عهده داشت. در شاهنامه نیز مانند [[متون پهلوی]] به کوه‌نشینی کیومرث اشاره شده‌است. به علاوه او کسی‌است که پلنگینه<ref>به معنی کلی‌تر پوست جانوران</ref> بر تن می‌کند و کشاورزی هم در زمان او آغاز می‌شود. کیومرث فرزندی دارد [[سیامک]] نام، که به دست فرزند اهریمن یعنی [[دیو سیاه]] (در زمان حیات کیومرث) کشته می‌شود. کیومرث از این ماجرا غمگین می‌شود و [[هوشنگ]] پسر سیامک را با لشکری به جنگ دیو می‌فرستد و پس از گرفتن انتقام سیامک، روزگار کیومرث نیز بسر می‌رسد.
 
== دولت کیومرث ==
خط ۱۴۱:
{{ب|سپه ساز و برکش به فرمان من|برآور یکی گرد از آن انجمن}}
{{پایان شعر}}
در بیت آخر خداوند فرمان می‌دهد و کیومرث فرمان او را اطاعت می‌نماید. مدت کوهستان نشینی کیومرث با قومش را شاهنامه ذکر نمی‌کند ولی جریانی مشابه ماجرای [[شعب ابی‌طالب]] برای [[پیامبر اسلام]] بوده یعنی یک نوع تحریم و محاصره یا عدم دسترسی به امکانات معیشتی بود. پادشاه [[کیانیان]] پس از نزول وحی دست‌ها را بطرف آسمان بلند کرده نفرین بر بدگمان می‌کند، نام آفریدگار را بر زبان جاری ساخته آنگاه چشمانش را از اشک پاک نموده به عزا پایان می‌خشد تا به '''کین سیامک''' برخیزد، شب و روز آرامش و آسایش را بر خویش حرام می‌کند تا آیین [[مزدیسنا]] را احیا و آیین [[خروزان دیو]] را از روی زمین محو نماید؛ و اینچنین است که رسالت هر دو شخصیت [[زرتشت]] و کیومرث مترداف هم هستند.
 
== کیومرث در اوستا ==
خط ۱۵۰:
گویا در یکی از [[نسک]]های مفقود اوستای ساسانی به نام [[چهرداد]]، سرگذشت کیومرث به تفصیل آمده بود. خوشبختانه خلاصهٔ این نسک در کتاب پهلوی [[دین‌کرد|دینکرد]] آمده‌است. کیومرث در اوستا با صفت نخست‌اندیش آمده‌است زیرا نخستین کس است که پیام [[اهورامزدا]] را دریافت کرد.
 
در [[فروردین یشت]] بند ۸۷ نیز آمده که: فروَهر کیومرث را میستاییم که نخستین کسی است که به گفتار و آموزش اهوره مزدا گوش [[فرا داده]] و کسی است که اهوره مزدا از او خاندان‌های کشورهای آریایی و نژاد کشورهای آریایی را آفریده است.»
 
یک اندیشهٔ اساطیری قدیمی در بخشی از دینکرد آمده‌است<ref>سوم، فصل ۸۰، بندهای۳–۴</ref> که در آن آیین ازدواج میان نزدیکان (خویدوس) توصیه و توجیه شده‌است. به عنوان نخستین نمونهٔ خویدوس، پیوند مقدس میان اورمزد (خدای آسمان) و دخترش سپندارمذ (زمین) برشمرده شده‌است. از این پیوند است که کیومرث زاده شد.
 
نطفهٔ گیومرث چهل سال بر زمین باقی ماند. بن ملتهای [[آسیای مقدم]] عدد چهل اصطلاح سنتی برای عدد بزرگ نامعین است: یهودیان چهل سال در بیابان راه می‌روند، در داستان‌های هزار و یک شب و دیگر داستان‌های شرقی غالبأ سخن از دورهٔ محتوم چهل روزه در میان است. بنا بر نظر یرمیاس باید اصل این کاربرد نمادی (سمبلیک) عدد چهل را که همچون دیگر بن مایه‌های (موتیفهای) حاصله از مشاهدات نجومی، از اصل بابلی ناشی شده، در عدد «خوشهٔ پروین» (ثریا) جستجو کرد.<ref>Jeremias, Das alte Testament im Lichte des Alten Orients, p.258</ref>
ویندیشمان این سؤال را مطرح کرده‌است که چرا باید نطفهٔ گیومرث قبل از این که نخستین زوج بشری از آن به وجود آید، درست چهل سال در زمین باقی بماند، و توجیه آن را در افسانهٔ ور جم می‌یابد که بر طبق آن «هر چهل سال یک بار از هر زوج انسانی، دو انسان یعنی یک زوج، زن و مرد، یه دنیا می‌آیند.» (وندیداد ۲ بند 41).<ref>Zoroastr. Stud. p.216</ref>
 
خط ۱۶۲:
هرچند در متون پهلوی تکیه بر نخستین‌انسان‌بودن گیومرث است ولی اشاره به پادشاهی او نیز شده‌است. برای نمونه در ''[[دین‌کرد|دینکرد]]'' به او لقب «گرشاه»{{نشانه|garshah|*}} به معنی شاه کوهستان داده شده‌است.
 
مهری از زمان ساسانیان موجود است که کیومرث را نشان می‌دهد که پاها و بدن پشمالو و چهره‌ای میان [[انسان و حیوان]] دارد و حیوانات در کنار او هستند.<ref name="ReferenceA">{{پک/بن|ف=شاهنامه حافظه تاریخی ملت ایران و بلندپایه‌ترین کتاب ادبی جهان است|رف=hamshahrionline|زبان=fa}}</ref>
 
== کیومرث در واژه‌نامه دهخدا ==
در [[واژه‌نامه دهخدا]] زیر واژه '''گیومرت''' آمده‌است:<ref name="gayomart">{{یادکرد وب |نویسنده =[[علی اکبر دهخدا]] |نشانی=http://www.loghatnameh.com/dehkhodaworddetail-18fb6a4e81c84167a6d922b3ffd52898-fa.html |عنوان=گیومرت | ناشر =لغتنامه دهخدا |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۲۶ آوریل ۲۰۱۵}}</ref> {{گفتاورد|در [[شاهنامه]] نخستین پادشاه جهان گیومرث شمرده شده و در تواریخی که براین روایت یا مآخذ آن مبتنی است نیز گیومرث اولین شاه دانسته شده‌است و تنها بعضی از مورخان که از مآخذ پهلوی استفاده کرده‌اند او را نخستین بشر دانسته‌اند و در روایات مذهبی نیز او نخستین فرد بشر است. … آنچه از اوستا بر می‌آید او نخستین بشر و نخستین کسی بوده که به گفتار و آموزش اهورامزدا گوش فرا داد، ولی از میان پادشاهان داستانی ایرانی، گیومرث را باید در درجه دوم و سوم عظمت قرار داد زیرا هیچگاه به شهرت و عظمت پادشاهانی مانند جمشید و فریدون نرسیده و در آثار مورخان اسلامی مانند [[حمزه اصفهانی|حمزه]] و [[محمد بن جریر طبری|طبری]] و [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] و [[ابوعلی بلعمی|بلعمی]] و [[ابوریحان بیرونی|بیرونی]] و صاحب مجمل و امثال ایشان نام کیومرث یا کهومرث با لقب کل شاه و کرشاه و کوشاه و گل شاه آمده‌است و در باب احوال وی در کتب اسلامی تقریباً همان روایات کتب پهلوی با زیادت و نقصان و برخی تغییرات مذکور افتاده و بعضی عناصر اسلامی نیز در آن‌ها راه جسته است. اما در مآخذ شاهنامه از این همه روایات جز شرح سلطنت کوتاهی از گیومرث و جنگ او با دیوان و کشته شدن سیامک فرزند او چیزی نبود}}
 
{{شعر}}{{ب|نخستین خدیوی که کشور گشود|سر پادشاهان کیومرث بود}}[[فردوسی توسی]]<ref name="gayomart" />{{پایان شعر}}
 
[[علی اکبر دهخدا|دهخدا]] همچنین کیومرث [ک َ م َ] را نام نخستین پادشاه جهان دانسته است.<ref>آنندراج</ref> در [[مفاتیح‌العلوم]] نیز یادکرد شده که کیومرث نام نخستین انسان در نزد [[مجوس]] (ایرانیان) است. دهخدا کیومرث را نخستین پادشاه [[پیشدادیان]] معرفی کرد و لقب او را گِلشاه دانسته است<ref name="dehkhoda">{{یادکرد وب |نویسنده =[[علی اکبر دهخدا]] |نشانی=http://www.loghatnameh.com/dehkhodaworddetail-7b1e61a12780475182242300ed2f70f6-fa.html |عنوان=کیومرث | ناشر =لغتنامه دهخدا |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۲۶ آوریل ۲۰۱۵}}</ref>
خط ۱۸۰:
همچنین نقل می‌کنند که کیومرث پسری داشت به نام مشی؛ و مشی با خواهرش مشیانه (مشیان) ازدواج کرد و مشیانه برای او فرزندانی آورد، یعنی سیامک پسر مشی، و سیامی دختر مشی؛ و سیامک پسر مشی پسر کیومرث دارای فرزندانی به نام افرواک، دیس، براسب، اجرب و اوراش و دخترانی به نامهای افری، دذی، بری و اوراشی شد.<ref>محمد بن جریر طبری. تاریخ طبری؛ تاریخ الرسل و الملوک. ج 1. ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات اساطیر، 1390، چاپ هشتم، ص99.</ref>
 
بیرونی در [[آثار الباقیه]] چنین می‌آورد:
اما ایرانیان و عامهٔ مجوس کاملأ منکر طوفان اند و برآنند که پادشاهی در میان ایشان از گیومرث گلشاه که به نظر آنان نخستین انسان است، پیوسته وجود داشته‌است. [بیرونی پس از نقل عقائد گوناگون دربارۀدربارهٔ طوفان نتیجه‌گیری می‌کند که:] و این قبیل آشفتگیها در حکایات شنونده را به شک می‌اندازد و او را به تصدیق آنچه در برخی کتب است وامی‌دارد که گیومرث انسان اولین نبوده، بلکه او کامر[=جامر] پسر یافث پسر نوح است؛ و گیومرث سروری سالخورده بود که در کوه دنباوند(=دماموند) مستقر شد و آنجا را به تصرف خود درآورد تا آنکه کم‌کم کارش بالا گرفت، و مردم (در آن زمان) در حالتی همانند دوران نخستین و آغاز پیدایش بودند، بعد او و بعضی از فرزندان او بر اقالیم فرمانروا شدند. گیومرث در آخر راه ستم پیش گرفت و نام خود را آدم نهاد و گفت هر کس که مرا به نامی جز این بخواند، گردنش می‌زنم؛ و بعضی ایرانیان می‌گویند که او امیم پسر لاود پسر ارم پسر [[سام پسر نوح]] بوده‌است. این مطلب که قدرت شاهی بنیان نهاده شد تا بر بی نظمی و بی عدالتی و ستمی که میان آدمیان حکمفرما بود، لگامی باشد، روایتی است از بیرونی که از کتاب مردی به نام سعید بن محمد ذُهلی استخراج کرده‌است. این روایت که در آن گیومرث «پیشداد» خوانده شده، همچنین آمیزهٔ خاصی از افسانهٔ ایرانی نخستین زوج و افسانهٔ [[کتاب مقدس]] در مورد [[باغ عدن]] را دربردارد.<ref>{{پک|sachau|1388|ک=Chronolologie orientalischer volker von Alberuni|ص=23-24}}</ref>
 
شهرستانی در کتاب الملل و النحل چنین می‌آورد:
کیومرثیه کسانی هستند که به تقدم کیومرث اعتقاد دارند. اینان به دو اصل قائلند: یزدان و اهرمن، و می‌گویند که یزدان ازلی قدیم است، و اهرمن محدث و مخلوق است؛ و می‌گویند که سبب آفرینش اهرمن این بوده‌است که یزدان در دل خود اندیشید که: «اگر منازعی داشتم چگونه می‌توانست باشد؟» و این اندیشه بد و با طبیعت نور ناسازگار بود، و از آن تاریکی به وجود آمد، و اهرمن نامیده شد. طبع او شر و فتنه و فساد و فسق و ضرر و زیان‌رسانی بود. او بر نور خروج کرد، و با طبیعت و گفتار خود با آن به مخالفت برخاست. ستیز میان لشکر نور و تاریکی درگرفت. بعد فرشتگان به میانجیگری برخاستند و مصالحه‌ای برقرار کردند مبنی بر این که جهان فروردین در مدت هفت هزار سال از آن اهرمن باشد، و پس از آن او جهان را رها کند و به نور واگذارد؛ و کسانی را که پیش از این صلح در جهان بودند، از میان برد و تباه کرد. بعد مردی به نام گیومرث و حیوانی به نام [[گاو ایوداد|گاو]] پیدا شد. اهرمن هردو را کشت. از جایی که این مرد افتاد شاخه‌ای از ریباس [ریواس] رویید، و از ریشهٔ ریباس مردی به نام میشی و زنی به نام میشانه بیرون آمدند، و این دو پدر و مادر بشر بودند؛ و از جایی که گاو افتاده بود، چهرپایان و دیگر حیوانات روییدند. آنان [زردشتیان] برآنند که پیامبرانی و شاهانی دارند که نخستین آنان گیومرث بود، و او نخستین کسی بود که بر زمین فرمانروایی کرد، و در اصطخر اقامت داشت. بعد از او هوشنگ پسر فرواک بود.<ref>''Schahrestanis Religion Sparthenien und Philosophen-Schulen''V.Haarbrucker, Vol.I-II, Schahrestani,(Halle,1850), P.77-276.</ref>
 
مسعودی در [[مروج الذهب]] می‌نویسد:
گویند که گیومرث نخستین کسی بود که فرمود تا هنگام غذا خاموشی گزینند تا طبیعت سهم خود را بگیرد و تن را با غذای که بدان می‌رسد اصلاح کند و جان آرام گیرد و هریک از اعضاء در کار دریافت صافی غذا تدبیری برای تندرستی تن کند و آنچه به کبد و دیگر اعضاء گیرندهٔ غذا می‌رسد مناسب و شایستهٔ اصلاح آن باشد. در ادامه چنین می‌آورد که بعضی پنداشته‌اند که عمر وی هزار سال بود و کمتر از این نیز گفته‌اند؛ و مجوسان را دربارهٔ گیومرث بحثی دراز است از جمله این که مبدأ پیدایش نسل بود؛ و او و زنش که مشیه و مشیانه (شابه و منشابه) هستند مانند گیاهان به صورت گیاه ریواس روییدند، و امثال این سخن که تذکار آن ناپسند است، و حکایتی که با ابلیس داشت و او را بکشت. گیومرث به اصطخر فارس اقامت داشت و پادشاهیش چهل سال و به قولی کمتر از این بود.<ref>{{پک|مسعودی|1965|ک=مروج الذهب|ص=45}}</ref>
 
در فصل سوم کتاب اول (حمزه ج) از موبد بهرام پس مردانشاه، مورخی که بیش از بیست نسخه از خداینامه را با هم مقایسه کرده، نقل می‌کند که: نخستین انسان گیومرث گلشاه (شاه گل) سی سال فرمانروایی کرد. پسر و دختری از او ماند: مشی مشیانه که هفتاد سال با بدون داشتن فرزندی گذرانیده بودند، در مدت پنجاه سال صاحب هجده فرزند نر و ماده شدند. پس از مرگشان جهان به مدت نود و چهار سال و هشت ماه بدون شاه ماند. اما فترت میان پایان فرمانروایی گیومرث و آغاز فرمانروایی هوشنگ پیشداد، دویست و نود و چهار سال و هشت ماه طول کشید.<ref>{{پک|حمزه اصفهانی|1965|ک=سنی ملوک الارض و الانبیاء|ص=40}}</ref>
 
== پاورقیپانویس‌ها ==
# {{پاورقی|garshah}} از آنجا که املای «گر» و «گِل» در رسم‌الخط پهلوی یکسان است لقب کیومرث به صورت «گِل‌شاه» نیز آمده‌است. [[ابوریحان بیرونی]] در ''آثارالباقیه'' لقب کیومرث را به صورت «ملک الجبل» (=کوه‌شاه) می‌آورد اما اشاره می‌کند که بعضی آن را «ملک‌الطین» (=گِل‌شاه) می‌دانند. (نک به صفا ص ۴۰۷)
# <ref name="ReferenceA" />
 
== پانویس ==
خط ۲۰۲:
* بهار، مهرداد. ''پژوهشی در اساطیر ایران''
* دوستخواه، جلیل. ''اوستا: کهنترین سرودهای ایرانیان'' (گزارش و پژوهش از جلیل دوستخواه)
* کریستنسن، آرتور؛ نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایران؛ ژاله آموزگار- احمد تفضلی؛ تهران، [[نشر چشمه،چشمه]]، ۱۳۸۹، چاپ چهارم، جلد اول، ص. ۱۵.
* صفا، ذبیح‌الله. ''حماسه‌سرایی در ایران''
* فردوسی. ''شاهنامه'' به تصحیح مصطفی جیحونی.
* [[تاریخ طبری،طبری]]، ترجمه ابوعلی محمد بن محمد بلعمی
<!--*بلعمی، ''تاریخ بلعمی''، ج ۱، ص ۱۱۳ و ۱۲ و ص ۱۱۴
* گوبینو، تاریخ ایرانیان، ج ۱، ص ۶۵
خط ۲۲۲:
 
[[رده:اساطیر ایرانی]]
[[رده:مزدیسنا]]
[[رده:افسانه‌های قرون وسطی]]
[[رده:پادشاهان شاهنامه]]
[[رده:مزدیسنا]]
[[رده:ویکی‌سازی رباتیک]]