۱۳ ارباب شوگون

مجموعهٔ تلویزیونی ساخته‌شده در ژاپن

۱۳ اربابِ شوگون (انگلیسی: The 13 Lords of the Shogun) یا ۱۳ مردِ شوگون کاماکورا (鎌倉殿の۱۳人, Kamakura-dono no Jūsan-nin) یک مجموعه تلویزیونی درام تاریخی ژاپنی یا جیدایگکی با بازی شون اوگوری در نقش هوجو یوشیتوکی است. این سریال شصت و یکمین مجموعه تلویزیونی تایگا ان‌اچ‌کی است. این مجموعه از اواخر دوره هی‌آن تا اوایل دوره کاماکورا را به تصویر می‌کشد.

۱۳ ارباب شوگون
Promotional poster
نویسندهکوکی میتانی
کارگردانترویوکی یوشیدا و دیگران
بازیگران
راویماسامی ناگاساوا
سازنده موسیقی متنEvan Call
آهنگسازEvan Call
کشور سازندهژاپن
زبان اصلیزبان ژاپنی
تولید
مدت۴۵ دقیقه
پخش
شبکهٔ اصلیان‌اچ‌کی
انتشار اولیه۹ ژانویه ۲۰۲۲ (۲۰۲۲-01-۰۹)
وبگاه

خلاصه تا پایان قست سیزدهم ویرایش

در سال ۱۱۷۵ در پایان دوره هی‌آن، خاندان تایرا (خاندان هیکه) در پایتخت در اوج شکوفایی بودند و حتی در ایزو، خاندان ایتو، خاندان قدرتمندی از خاندان تایرا، قدرت را در دست داشتند. در طی یک ضیافت برای جشن بازگشت هوجو توکیماسا، رئیس خاندان هوجو، یک خاندان کوچک حاکم در ایزو، از کیوتو پس از انجام وظیفه خود به عنوان دایبانیاکو، پسر دوم توکیماسا، هوجو یوشیتوکی، از برادر بزرگترش هوجو مونه‌توکی می‌شنود که میناموتو نو یوریتومو تبعیدی در عمارت هوجو پنهان شده است.

یوریتومو، یکی از نوادگان شاخه اصلی خاندان میناموتو، پس از شکست پدرش، میناموتو نو یوشیتومو، از خاندان به رهبری تایرا نو کیوموری (شورش هیجی)، به ایزو تبعید شد، اما زمانی که سرپرست او، ایتو سوکه‌چیکا، در کیوتو بود. میناموتو نو یوریتومو با دخترش «یائه» رابطه نامشروع برقرار کرده و یائه پسری از این رابطه به نام «چیزورومارو» را به دنیا می‌آورد. وقتی پدر یائه، ایتو سوکه‌چیکا از کیوتو برمی‌گردد، از این موضوع عصبانی شده و یوریتومو که گریخته را تعقیب می‌کند. با راهنمایی پسر دوم ایتو سوکه‌چیکا، ایتو یوکیو، و هوجو مونه‌توکی، او به عمارت هوجو گریخت.

یوشیتوکی که هیچ علاقه ای به جنگ و سیاست نداشت، تحت تأثیر هوجو مونه‌توکی که نمی‌توانست ظلم خاندان تایرا را تحمل کند، تصمیم به تشکیل ارتش برای حمایت از یوریتومو و خواهرش ماساکو که در نگاه اول عاشق او شده بود به جنگ ضد خاندان تایرا (هیکه) کشیده شد.

در همین حال، ایتو سوکه‌چیکا به خدمتکار یوشیجی دستور می‌دهد که پسر یوریتومو و یائه، به نام «چیزورومارو» را بکشد. «چیزورومارو» را در رودخانه غرق می‌کنند سپس یوریتومو در عمارت هوجو را محاصره کند، اما او با میانجیگری اوبا کاگه‌چیکا، یک خاندان قدرتمند از ساگامی، با خاندان هوجو صلح می‌کند. در نتیجه این واقعه، تصمیم گرفته شد که خاندان هوجو از یوریتومو مراقبت کنند، اما یوشیتوکی نتوانست نیت واقعی یوریتومو را درک کند و به یوریتومو که از رابطه با یائه به عشق ماساکو متمایل شده بود، بی‌اعتماد شد. با این حال، هنگامی که او از یوریتومو در مورد نیت واقعی خود می‌شنود، «با پشتوانه هوجو ارتشی را تشکیل می‌دهد، خاندان تایرا را سرنگون می‌کند و این جهان را به حالت ایدئال خود بازمی‌گرداند»، شگفت‌زده می‌شود.

در پایتخت کیوتو، یک حادثه بزرگ رخ می‌دهد که در آن تایرا نو کیوموری، فرمانده خاندان هیکه، امپراتور گو شیراکاوا، شاهزاده چیتن (تغییر سیاسی سال سوم جیشو) را زندانی می‌کند. در همین حال، در خاندان هوجو، ماساکو همسر قانونی یوریتومو به همراه دختر بزرگ آنها، اوهیمه، زندگی آرامی را می‌گذرانند. در همین زمان، یوشیتوکی به دلیل شخصیت صادقانه اش مورد اعتماد یوریتومو قرار گرفت و به یکی از معدود افرادی تبدیل شد که یوریتومو می‌توانست با او احساسات واقعی خود را مطرح کند. تقریباً در همان زمان، زمانی که سومین پسر امپراتور، شاهزاده موچی‌هیتو به همراه میناموتو نو یوریماسا ارتشی را برای سرنگونی خاندان هیکه (شورش شاهزاده موچی‌هیتو) تشکیل داد، عموی یوریتومو، میناموتو نو یوکی‌ایه، فرمان شاهزاده موچی‌هیتو را ارائه کرد. با این حال، این شورش به سرعت سرکوب شد و قدرت خاندان هیکه در ایزو نیز تقویت شد. یوریتومو از گزارش میوشی یاسونوبو در کیوتو فهمید که در خطر است و پس از متقاعد شدن توسط مونتوکی، یوشیتوکی و ماساکو، تصمیم گرفت برای سرنگونی خاندان هیکه ارتش تشکیل دهد. پس از آن، یوریتومو متحدان خود را در مبارزات یوشیتوکی جمع کرد و به همراه پدرزنش توکیماسا، میئورا یوشیزومی، دویی سانه‌هیرا ja:土肥実平، ساساکی هیده‌یوشی و سایر خاندان‌های قدرتمند منطقه، ارتشی را تشکیل داد. او یاماکی کانه‌تاکا و نگهبانش نوبوئن را شکست داد. تسوسومی، قلمرو توموچیکا ناکاهارا را تصرف کرد و اعلام کرد که بخش شرقی ژاپن را در اختیار دارد و آن را اداره خواهد کرد. با این حال، در نبرد بعدی، به دلیل بالا آمدن آب رود ساکاوا، نتوانستند با ارتش میئورا که به آنها تکیه کرده بودند، بپیوندند اما ارتش ایتو و ارتش بزرگی متشکل از خاندان‌های قدرتمند ساگامی وابسته به خاندان تایرا (هیکه) متحد شدند. از جمله اوبا کاگه‌چیکا، یامائوچی تسونه‌توشی، شوتو تسونه‌توشی، و کاجیوارا کاگه‌توکی که در نبرد ایشی‌باشی‌یاما توانستند یوریتومو را شکست دهند. در حالی که برادر بزرگتر یوشیتوکی؛ هوجو مونه‌توکی ja:北条宗時 در آستانه مرگ بود، او به یوشیتوکی از آرزوی واقعی خود می‌گوید: «دنیایی از سامورایی‌های باندو (منظور از باندو منطقه کانتو امروزی است) را ایجاد کنید و خاندان هوجو در رأس آن خواهد ایستاد.» اما هم هوجو مونه‌توکی و هم کودو شیگه‌میتسو توسط یوشیجی که به فرمان ایتو سوکه‌چیکا عمل می‌کرد کشته شدند. یوشیتوکی از مرگ مونه‌توکی با خبر می‌شود و توکیماسا او را به هوجو می‌سپارد و تصمیم می‌گیرد وصیت برادرش را ادامه دهد.

در سال ۱۱۸۰، یوریتومو که توسط آسمان محافظت می‌شد همراه با کاجیوارا کاگه‌توکی، از شبه‌جزیره مانازورو از طریق دریا به ولایت آوا (چیبا) گریخت و به آنزای کاگه‌ماسو پناه برد. او قصد خود را برای قیام دوباره در مقابل جنگجویان آتزوماکونی که به او پیوسته بودند اعلام کرد و آداچی موریناگا را به برای متحد کردن چیبا تسونه‌تانه، یک خاندان قدرتمند از شیموسا فرستاد. به دستور یوریتومو، یوشیتوکی و وادا یوشیموری به سمت ولایت کازوسا (استان چیبا امروزی) رفتند، جایی که با خانواده بزرگ قدرتمندی که توسط کیتوکی دعوت شده بود تا با خاندان تایرا همراه شوند، ملاقات کردند و کازوسا هیروتسونه را متقاعد کردند تا با یوریتومو متحد شود. کازوسا هیروتسونه از بخت بلند یوریتومو در فرار و سرسختی یوشیتوکی در متقاعد کردن خوشش آمد و ارتش بزرگی را به سمت یوریتومو رهبری کرد. ارتش یوریتومو با اضافه شدن هیروتسونه شتاب بیشتری به دست آورد و همچنین متحدانی از جمله هاتاکه‌یاما شیگه‌تادا که به موساشی پیوسته بود و عضوی از خاندان تایرا بود به دست آورد. تقریباً در همان زمان، یوشیتوکی و پدرش توکیماسا موفق شدند خاندان کای‌گنجی و تاکدا نوبویوشی را متقاعد کنند و به خاندان هوجو نیز نقش پیوند دادن جنگجویان آتزوماکونی و یوریتومو سپرده شد. پس از آن، یوریتومو با ارتش بزرگی متشکل از ۳۰۰۰۰ مرد وارد کاماکورا شد، به ماساکو و دیگرانی که در بونیوبو کاکوئنشا پناه گرفته بودند و در معبد ایزوسان گونگنشا پناه بردند، پیوست و شروع به ساختن کاخ اوکورا باکوفو کرد که به پایگاه حکومت او تبدیل می‌شد. در همین حین، عمارت ایتو مورد حمله نیروهای وادا و هاتاکه‌یاما شیگه‌تادا قرار می‌گیرد و شریک زندگی یائه که از یائه محافظت می‌کرد، توسط یوشیچی کشته می‌شود. یوشیتوکی از پدر یائه می‌خواهد که تسلیم شود و یائه، زنی که قبلاً دوستش داشت را نجات می‌دهد. با این حال، در این زمان، ارتش بزرگی از خاندان تایرا، به سرپرستی نوه کیوموری، تایرا نو کوره‌موری، در حال نزدیک شدن به کاماکورا بودند. یوریتومو به همراه هموطنش نوبویوشی به ولایت سوروگا رفت تا به آنها حمله کند، نبرد فوجیگاوا انجام شد. یوریتومو که این را یک فرصت دید، به جنگجویان آتزوماکونی دستور داد تا ارتش خاندان تایرا را تعقیب کنند. وقتی برادر کوچکترش میناموتو نو یوشی‌تسونه از هیراایزومی، ایواته به نزد او شتافت، یوریتومو گریه کرد و از ملاقات با او خوشحال شد. یوریتومو در این نبرد یک پیروزی قاطع به دست آورد و اوبا کاگه‌چیکا را که اسیر شده بود گردن زد، یوشیماسا ساتاکه یوشیماسا ja:佐竹義政 را که به خاندان تایرا (نبرد قلعه کانسا) متصل بود، تحت سلطه خود درآورد و پایگاه قدرت آتزوماکونی (امروزه منطقه کانتو) را تثبیت کرد. تقریباً در این زمان، یوشیتوکی توسط یوریتومو به خاطر دستاوردهای گذشته مورد تقدیر قرار گرفت و «قلمرو اما» را دریافت کرد، نام «اما کوشیرو» را به خود گرفت. علاوه بر این، یوریتومو که وارد کاخ اوکورا باکوفو شد، خود را «کاماکورا-دونو» نامید و جنگجویان آتزوماکونی که در کنار یوریتومو بودند نیز گوکه‌نین نامیده شدند.

کیوموری بر اثر بیماری در کیوتو درگذشت و پسرش تایرا نو مونه‌موری جانشین او شد. وقتی یوریتومو این خبر را شنید، بار دیگر در مقابل برادران کوچکترش که در جریان شورش هیجی از هم جدا شده بودند، اعلام کرد که خاندان تایرا را شکست خواهد داد. با این حال، یکی از برادران کوچکتر، یوشی‌ان که به هوش میناموتو نو یوشی‌تسونه حسادت می‌کرد، اغوا شد تا با عمویش یوکی از کاماکورا به اُواری برود، جایی که او توسط موریتسونا هیراماتسونا در رودخانه سوماتا (نبرد رودخانه سوماتا) کشته شد. از سوی دیگر، وقتی ماساکو دومین فرزندش را باردار می‌شود، یوریتومو که خواهان یک پسر قانونی است، پدر و پسر، سوکچیکا و سوککیو را عفو می‌کند. او به فال برادر کوچکترش، آنو زنجو، معتقد است که کینه «چیزورومارو» که به دستور یوچیکا کشته شد، مانع از تولد یک پسر مشروع خواهد شد. او به کاگه‌توکی که از کاگه‌چیکا جدا شده بود و رئیس دفتر سامورایی‌ها شده بود دستور داد تا ایتو و پسرش را ترور کند. پس از آن، ماساکو با خیال راحت پسر بزرگش، «مانجو» (میناموتو نو یوری‌ایه) را به دنیا می‌آورد، و تصمیم گرفته می‌شود که هیکه یوشیکازو به عنوان دایه خدمت کند، اما نامادری ماساکو، ریکو، که به پیشرفت ماساکو حسادت می‌کند، به ماساکو می‌گوید که یوریتومو در دوران بارداری با صیغه اش، «کامه»، رابطه داشته است و پیشنهاد می‌کند که ماساکو کامه را به عنوان همسر دوم یوریتومو بپذیرد. ماساکو این پیشنهاد را می‌پذیرد اما برادر بزرگتر ریکو، ماکی مونه‌چیکا، تصمیم می‌گیرد که کامه نو مائه همسر دوم را آزار دهد و خانه او را ویران می‌کند، همکاری یوشی‌تسونه وضعیت را جدی تر کرد و یوریتومو خشمگین دستور می‌دهد تا یوشی‌تسونه تعلیق شود و ماکی مونه‌چیکا با کوتاه کردن موهایش در (حادثه کامه نو مائه) تحقیر می‌شود. وقتی توکیماسا این را شنید، از عدم پشیمانی یوریتومو و مجازاتی که در برابر برادرزنش، مونه‌چیکا گرفته بود، عصبانی شد و با همسرش «ریکو» به ایزو بازگشت. در همان زمان، خاندان شینانو گنجی، کیسو یوشیناکا، در حال گسترش قدرت خود در منطقه هوکوریکو بود. یوشیتوکی که نگران این موضوع بود، با میناموتو نو نوری‌یوری و دیگران به دستور یوریتومو به سمت شینانو رفت و پسر کیسو یوشیناکا، میناموتو نو یوشیتاکا را به عنوان گروگان به کاماکورا فرستاد. پس از آن، در حالی که یوشیتوکی با پشتکار امور سیاسی را اداره می‌کند، در نهایت با یائه، که از کودکی عاشق او بوده، پیوند زناشویی می‌بندد.

فصل ۲ (چهاردهم - بیست و ششم) ویرایش

پس از اینکه کیسو یوشیناکا به پیروزی بزرگی بر ارتش هیکه در منطقه هوکوریکو و در نبرد گذرگاه کوریکارا دست یافت، تایرا نو مونه‌موری با نوهٔ خود امپراتور آنتوکو و سه گنجینه مقدس ژاپن از پایتخت گریخت. در نتیجه، یوشیناکا توانست قبل از میناموتو نو یوریتومو به کیوتو خود را برساند، اما به دلیل اینکه اهل روستا بود و به آداب درباری آشنا نبود، با امپراتور گوشیراکاوا درگیری پیدا کرد و زمانی که گوشیراکاوا به یوریتومو حق حکومت توساندو را داد، آن دو از یکدیگر جدا شده‌اند. یوریتومو که این را یک فرصت دید، به ملازمان خود دستور داد تا یوشیناکا را دستگیر کنند، اما با مخالفت روبرو شد و شکاف بین یوریتومو و جنگجویان منطقه کانتو به تدریج آشکار شد. در کیوتو، یوشیناکا تایرا نو تومویاسو را در محاصره هوجوجیدونو شکست داد و گوشیراکاوا را زندانی کرد، در حالی که در کاماکورا سامورایی‌های باندو با محوریت چیبا تسونه‌تانه پسر ارشد یوریتومو، مانجو، را گروگان گرفته تا یوریتومو را مجبور به ترک کاخ کنند. هوجو یوشیتوکی، که از قبل این طرح شورش را احساس کرده بود، از هیروتسونه کازوسا برای تحت کنترل درآوردن اوضاع درخواست همکاری کرد. با این حال، یوریتومو با هیروموتو اوئه، یک کارمند دولتی که از کیوتو آمده بود، توطئه کرد تا هیروتسونه بی گناه را رهبر شورش کند، او را به عنوان نمونه در مقابل نگهبانانش کشت و با وحشت بر کاماکورا حکومت کرد. در همان زمان، کونگو (هوجو یاسوتوکی) فرزند یوشیتوکی و یائه متولد شد. پس از آن، میناموتو نو یوشیتسونه، که به عنوان یک نیروی پیشرو برای شکست یوشیناکا حرکت کرده بود، با ارتش اصلی به رهبری برادر بزرگترش، میناموتو نو نورییوری همکاری کرد و از دستکاری ماهرانه اطلاعات برای شکست ارتش یوشیناکا استفاده کرد (نبرد اوجیگاوا). پس از اینکه یوشیناکا اجازه داد همسرش «توموئه گوزن» فرار کند، او همراه با «ایمای کانه‌یرا» در ولایت اومی کشته شد. یوشیتسونه با حرکت به سمت غرب پیشروی کرد و با همکاری گوشیراکاوا و حمله غافلگیرانه از تپه هاچیبوسه‌یاما‏، در نبرد علیه ارتش هیکه (نبرد ایچینوتانی) پیروز شد. در همین حال، یوریتومو به یوشیتوکی دستور می‌دهد که میناموتو نو یوشیتاکا را که نامزد «اوهیمه» شده بود بکشد تا نگرانی‌های آینده را از بین ببرد. یوشیتوکی و ماساکو سعی می‌کنند به خاطر شاهزاده خانمی که او را می‌پرستند به فرار یوشیتاکا کمک کنند و از اونو یوکیجی به عنوان جانشین استفاده کنند و با کمک خانواده و ملازمان به او کمک کنند تا فرار کند، اما شکست می‌خورند. وقتی اوهیمه از مرگ یوشیتاکا با خبر می‌شود، با دیگران قطع رابطه می‌کند و ماساکو عصبانی می‌شود. یوشیتوکی سخنان ماساکو را جدی گرفت و به یوریتومو دستور داد «میتسومی فوجینای» را که یوشیتاکا را کشته بود اعدام کند. علاوه بر این، تادیوری ایچیجو، پسر بزرگ تاکدا نوبویوشی، که نقشه ای برای آتش زدن یوشیتاکا و کشتن یوریتومو داشت، به اتهام شورش پاک شد.

یوشیتوکی که به ارتش نوریوری تعلق داشت، کاماکورا را ترک کرد، به کیوشو سفر کرد و عملیات نظامی انجام داد و موفق شد به عقب‌نشینی ارتش هایکه پایان دهد (نبرد آشیائورا). یوشیتسونه همچنین از شانس خود برای انجام یک حمله غافلگیرانه در طول طوفان استفاده کرد و یک بار دیگر ارتش هایکه (نبرد یاشیما) را شکست داد. علاوه بر این، او با نبوغ و تاکتیک‌های غیر متعارف خود، سرانجام خانواده تایرا را در نبرد دان نو اورا به انقراض سوق داد و تایرا نو مونه‌موری و پسرش تایرا نو کیومونه ja:平清宗 را در نبرد دان نو اورا اسیر کرد. در نتیجه، یوریتومو به آرزوی دیرینه اش که نابودی خاندان تایرا بود، می‌رسد و در حالی که شادی خود را با ماساکو تقسیم می‌کند، اشک می‌ریزد. با این حال، یوشیتسونه به دلیل نزدیک شدن بیش از حد به گوشیراکاوا، که قصد داشت بین برادران گِنجی تفرقه بیندازد، اجازه بازگشت به کاماکورا را نداشت و تهمت‌های کاجیوارا کاگه‌توکی، با این باور که نیازی به دو نفر انتخاب شده توسط بهشت وجود ندارد، اجازه بازگشت به کاماکورا را نداشت و در کوشیگوئه باقی مان. یوشیتوکی تمایل یوریتومو برای بازگرداندن رابطه‌اش با یوشیتسونه را درک می‌کرد و سخت تلاش می‌کند تا به برادران، یوریتومو و یوشیتسونه کمک کند تا رو در رو ملاقات کنند، زیرا بی‌اعتمادی متقابل آنها در حال افزایش بود. تقریباً در همان زمان، عموی یوریتومو، یوکی، که با یوریتومو خصومت داشت، یوشیتسونه را به این موضوع تحریک کرد که که همسر قانونی یوشیتسونه، ساتو ترتیبی داده بود تا معشوقه‌اش شیزوکا گوزن را توسط توسانوبو شوشون بکشد، و او کسی است که از کاماکورا فرستاده شده است. با این باور، یوشیتسونه تصمیم گرفت رژیم کاماکورا را سرنگون کند و ارتشی را برای دستگیری یوریتومو تشکیل داد. پس از دریافت این خبر، یوریتومو به گوشیراکاوا دستور داد تا یوشیتسونه را دستگیر کند و به یوشیتوکی و توکیماسا دستور داد تا به کیوتو بروند. پس از آن، توکیماسا که به عنوان کیوتو شوگو منصوب شد، با کمک یوشیتوکی، موفق شد که گوشیراکاوا تأسیس سراسری کیوتو شوگو را تأیید کند. در همین حال، یوشیتسونه و حزبش که به دشمنان دربار امپراتوری تبدیل شده بودند، به نظر می‌رسید با فرار به هیراایزومی، ایواته، اوشو، که توسط فوجیوارا نو هیده‌هیرا اداره می‌شد، پناهگاه امنی پیدا کرده بودند، اما هیده‌هیرا در کمتر از یک سال پس از آمدن او درگذشت. یوشیتوکی که به دستور یوریتومو از هیرایزومی دیدن کرد، یوشیتسونه را که قصد شورش را نداشت، با گفتن اینکه پسری که معشوقه اش شیزوکا گوزن به دنیا آورده بود به دستور یوریتومو کشته شده، تحریک کرد. همچنین او با سوء استفاده از رابطه بد خواهر و برادری با برادر ناتنی خود، فوجیوارا نو کونیهیرا، سعی کرد رئیس جدید خاندان فوجیوارای شمالی، فوجیوارا نو یاسوهیرا را تحت فشار قرار دهد و همزمان یاسوهیرا را به نابودی خاندان فوجیوارا تهدید کرد در حالی که فوجیوارا نو یوریهیرا را کشت. او گروه را برای دستگیری یوشیتسونه رهبری کرد. یوشیتسونه متوجه نقشه یوشیتوکی و یوریتومو می‌شود و همسرش ساتو و دخترش را می‌کشد. هنگامی که عمارت او توسط ارتش به رهبری یاسوهیرا محاصره شد، او وصیت خود را به یوشیتوکی سپرد و همراه با خدمتکارش بنکی (نبرد رود کورومو) خودکشی کرد. اگرچه یوریتومو جلوی سر یوشیتسونه که به کاماکورا تحویل داده شد، گریه کرد، او ارتش بزرگی را به این دلیل که یوشیتسونه را پنهان کرده بودند به اوشو اعزام کرد هنگامی که یاسوهیرا توسط کاوادا نو جیرو کشته شد و خاندان فوجیوارای شمالی (خاندان اوشو فوجیوارا) نابود شد. (نبرد اوشو).

زندگی خانوادگی یوشیتوکی آرام بود اما او همچنان دستانش را در سیاست کثیف می‌کرد، اما یک روز همسرش یائه هنگام تلاش برای نجات یتیمی به نام "تسورومارو" ("هیراموریتسونا") در رودخانه ای در یک تصادف جان خود را از دست می‌دهد. یوشیتوکی که در اندوه فرورفته بود، پس از همراهی با یوریتومو در کیوتو، از سیاست فاصله گرفت، اما با تشویق ماساکو، به سیاست بازگشت. در همین حین، یوریتومو به کیوتو رفت و با گو شیراکوا ملاقاتی انفرادی داشت و او را پذیرفت که سرپرستی کل کشور را به عهده بگیرد و همچنین قول داد که اوهیمه وارد دربار شود و پس از مرگ گو شیراکوا، "کانزانه کوجو" با همکاری وی به عنوان سی تایشوگون منصوب شد. همچنین، وقتی پسر دومش، «چیباتا» (میناموتو نو میتومو) به دنیا آمد، خواهر کوچکتر یوشیتوکی، «می» را به عنوان پرستار او انتخاب کرد و اعلام کرد که مانجو نفر بعدی خواهد شد. ارباب کاماکورا یک فوجی نو ماکی گاری که به عنوان چشم نیز عمل می‌کند (دستگیری ماکی انجام می‌شود. با این حال، در پشت صحنه، دو برادر سوگا سوکه‌ناری و سوگا توکیمونه که از سیاست یوریتومو ناراضی بودند، به همراه اوکاساکی یوشیمی در حال طراحی نقشه ترور یوریتومو بودند. برادران سوگا سربازانی را از توکیماسا از ایبوشی ایچیکا قرض گرفتند به این بهانه که می‌خواهند پدرشان، «کاوازو یویاسو»، کودو سوکه‌تسونه را بکشند، آنها به یوریتومو در هنگام خواب حمله کردند اما از آنجایی که یوریتومو از محل خوابش خارج شده بود و در حال ملاقات با «هینا»، دختری از خاندان هیکه بود، به‌طور تصادفی کودو سوکه‌تسونه را که در جای یوریتومو خوابیده بود، کشت. یوشیتوکی این حادثه را به‌عنوان «انتقام پنهان شده به عنوان شورش» به جای «شورشی که به عنوان انتقام ظاهر می‌شود» رفتار می‌کند تا اینکه توکیماسا به سربازان قرض داده (انتقام برادران سوگا) بی‌ربط باشد. تقریباً در همان زمان، یوشیتوکی دوباره با «هینا»، که از طریق شکار با او دوست شده بود، ازدواج کرد.

به دلیل حمله، او اراده خدا را احساس نکرد و به مرگ خود نزدیک شد. او اقدامات برادر کوچکترش نوریوری را که به اشتباه فهمیده بود کشته شده و برای محافظت از کاماکورا برای تصاحب کاماکورا-دونو حرکت کرده بود، به عنوان یک شورش تلقی کرد و او را به دست داشتن در یک نقشه ترور متهم کرد و به شوزنجی. علاوه بر این، برای تقویت روابط با دربار امپراتوری در کیوتو، یک بار دیگر نقشه ای برای ورود شاهزاده خانم به دربار کشید که یک بار شکست خورده بود. در پاسخ، اوهیمه تصمیم گرفت به جلو برود و به همراه یوریتومو و ماساکو به کیوتو رفت، اما وقتی با «دفتر تانگو» روبرو شد، بیمار شد و پس از مشاهده وحشت پایتخت در حالی که آرزوی ملاقات با یوشیتاکا را داشت، درگذشت. یوریتومو که از مرگ دخترش ناامید شده بود، مشکوک شد و بلافاصله تصمیم گرفت که دختر دومش «میهاتا» وارد دربار شود در این مورد، کاجیوارا کاگه‌توکی دستور پاکسازی نوریوری را صادر کرد. نوریوری در شوزنجی توسط یوشیجی، که نگهدارنده کاگه‌توکی شد، ترور شد و یوشیجی، پسر یتیم روستایی را که با خود کشته بود، «تو» را به عنوان شاگرد خود گرفت. در همین حال، اولین پسر یوری، «ایچیمان» از دختر یوشیکازو هیکی، «ستسو» به دنیا می‌آید، اما یوریتومو از اسب سقوط می‌کند و به کما می‌رود، بدون اینکه کاماکورا در مورد جانشینی تصمیم بگیرد. درگیری بین یوشینوبو، که از یوری، که پرستار و شوهرش است، به عنوان ارباب کاماکورا بعدی، و توکیماسا، که دامادش، آنو میتسوناری را حمایت می‌کند، تشدید می‌شود. یوشیتوکی سخت کار کرد تا شکل جدیدی از حکومت را پس از مرگ یوریتومو تعیین کند، و زمانی که یوریتومو درگذشت، از ماساکو خواست تا در مورد کاماکورا-دونوی بعدی به عنوان یوریتومو میدای‌دوکورو تصمیم بگیرد. پس از آن، او با تصور اینکه نقشش تمام شده است، سعی می‌کند به ایزو برگردد، اما وقتی ماساکو او را متقاعد می‌کند و برنامه بودایی یوریتومو را به او می‌سپارد، تصمیم می‌گیرد در کاماکورا بماند.

فصل ۳ (۲۷–۳۸) ویرایش

میناموتو نو یوری، که با حمایت ماساکو به دومین ارباب کاماکورا تبدیل شد، در تلاش برای پیشی گرفتن از پدرش، با وجود اینکه جوان بود، فعالانه سیاست را انجام داد و به «هوجو توکیرن» («هوجو توکیفوسا») معروف بود) و افراد دیگری مانند هوجو یوریتوکی (هوجو تاسوتوکی) و توکی این هیکه به عنوان کینشی منصوب شدند. با این حال، او از افزایش تعداد پرونده‌های قضایی به دلیل جایگزینی و درگیری بین همسر قانونی اش تسوتسوجی و صیغه اش ستسو خسته شده است، بنابراین برای فرار از سیاست، خود را در کمری غوطه ور می‌کند. با دیدن این وضعیت، هوجو یوشیتوکی یک سیستم سیاسی ابداع کرد که در آن یوری توسط چهار کارمند دولتی و در مجموع پنج کاجی‌وارا کاگتوکی حمایت می‌شد، اما هوجو توکیماسا و هیکه یوشیتوکی، گوکنین را به متحدان خود آوردند تا به ۱۲ نفر تبدیل شوند. و خود یوشیتوکی در نهایت به دلیل ترغیب ماساکو به یکی از شوراها تبدیل شد (سیستم شورای ۱۳ نفره). هنگامی که یوری از این موضوع مطلع شد، علیه دولتمردان بزرگ شورش کرد و ادعا کرد که اقتدار سیاسی او از جمله «اوگاساوارا ناگاتسونه»، «ناکانو یوشیناری» و «هیکه مونتومو» از آنها سلب شده است از شش نفر از دوستان نزدیک خود برای مبارزه با آنها استفاده کند. بلافاصله پس از آن، یکی از شوکوروها، «چیکانوری ناکاهارا» کشیش می‌شود و کاماکورا را ترک می‌کند که میهاتا، که همسرش به عنوان یک پرستار خیس بود، بر اثر بیماری می‌میرد. در همان زمان، کاگتوکی، همچنین یک کشیش ارشد، به دلیل تلاش برای دزدیدن یو، همسر آداچی کاگموری، مورد نفرت یوری قرار گرفت و به دلیل طرحی که توسط «تومومیتسو یوکی»، ۶۶ ساله تنظیم شده بود، به عنوان میورا یوشیمورا شناخته شد ملازمان نامه ای برای استیضاح ارائه کردند که منجر به سقوط او شد. کاگتوکی که نمی‌خواهد همه چیز به این شکل تمام شود، دعوت میچیچیکا تسوشیمیکادو را می‌پذیرد و به یوشیتوکی می‌گوید که در کیوتو بازمی‌گردد، اما وقتی یوشیتوکی این را می‌شنود، از این اطلاعات برای محافظت از کاماکورا استفاده می‌کند. در نتیجه، کاگتوکی به اوشو سوتوگاهاما تبعید شد و به همراه پسرش "کاجیوارا کاگه تسونه" سعی کردند ایچیمان را تصرف کنند و به کیوتو بروند، اما یوشیتوکی او را متقاعد کرد که این کار را انجام دهد. یوشیتوکی زندگی جنگجویان باندو را به امانت سپرد و یوشیجی را تحویل گرفت و یوشیتوکی نیز آرزوی کاگتوکی برای هلاکت در میدان نبرد را پذیرفت و خاندان کاجیوارا را در سوروگا که به سمت کیوتو رفتند، کشت (حادثه کاجیوارا کاگه‌توکی). علاوه بر این، زمانی که یوشیزومی میورا و موریناگا آداچی، که از بزرگان ارشد بودند، یکی پس از دیگری بر اثر بیماری درگذشتند، سیستم شورا از بین رفت. پس از آن، وقتی پسر دوم یوری و تسوتسوجی، "یوشییا" ("کیمیاکی") به دنیا آمد، یوشیمورا به عنوان شوهر دایه انتخاب شد و یوشیکازو پسر دومی به دنیا آورد، یوشیا که از سوی تسوجی به دنیا آمد که هاتا پسر مشروع است. توکیماسا همچنین قصد دارد چیهاتا را که دخترش میی به عنوان پرستار خیس خدمت می‌کند، به ارباب کاماکورا بعدی تبدیل کند و از شوهر و داماد پرستار چیهاتا، آنو میتسوناری، می‌خواهد که یوری را نفرین کند. از طرفی یوری بر اساس توصیه یوشیتوکی تصمیم می‌گیرد به مردم اعتماد کند و تصمیم می‌گیرد کاماکورا را با ستسو متحد کند. ایچیمن، فرزند او، به عنوان پسر قانونی او تعیین شده است.

در کاماکورا، یوری ناگهان بیمار شد و زنسی، که نفرین را مرتکب شده بود، به اتهام شورش به هیتاچی تبعید شد. یوشیکازو که این را یک فرصت دید، تصمیم گرفت از شر یوری که علیه او شورش می‌کرد و سعی در کاهش قلمرو هیکه داشت خلاص شود و در عین حال برای تضعیف خانواده هوجو، اطلاعات نادرستی را برای ماسناری ارسال کرد مبنی بر اینکه یوری به میه مشکوک است. او این را به او گفت و او را مجبور کرد که نفرین را علیه یوری تکرار کند. در نتیجه زنسی توسط «هاتا چیه» کشته شد و پسرش «یوریماسا» نیز در کیوتو پاکسازی شد. بلافاصله پس از آن، زمانی که یوری به‌طور ناگهانی بیمار شد و در وضعیت بحرانی قرار داشت، یوشیتوکی تصمیم گرفت که خاندان هیکه را پاکسازی کند. کانتواو طرحی را پیشنهاد کرد که اشراف ۲۸ کشور در ایچیمان خدمت کنند و ۳۸ کشور در سنمان خدمت کنند، و خاندان هیکه را دنبال کرد. پس از آن، او مذاکرات صلح را به یوین پیشنهاد کرد و با همکاری توکیماسا، یوجین را به اقامتگاه هوجو احضار کرد و به «نیتا تاداتسونه» دستور داد تا او را بکشد. او همچنین به عمارت هیکه حمله کرد و همسر یوشیکازو، میچی و دختر ستسو را کشت و خاندان هیکه را نابود کرد (حادثه یوشیکا هیکی). همه چیز طبق برنامه پیش رفت و خانواده هوجو آماده شدند تا چیباتا را ارباب کاماکورا بعدی کنند، اما وقتی یوری به‌طور معجزه آسایی از بیماری خود بهبود یافت، وضعیت کاملاً تغییر کرد. وقتی یوری فهمید که پدرشوهرش و همسرش توسط هوجو نابود شده‌اند، ماساکو را سرزنش کرد و به تاداتسونه و یوشیموری وادا دستور داد که سر توکیماسا را بگیرند. در همین حال، یوشیتوکی از دختر هیکی، هینا، طلاق می‌گیرد و تو را مجبور می‌کند که ایچیمان را که مخفیانه توسط یاسوتوکی پنهان شده بود، بکشد. علاوه بر این، وقتی تاداتسونه که بین خانواده هوجو و یوری گیر افتاده بود، خودکشی کرد، تصمیم گرفت یوری را به کاماکورا تبعید کند. یوری در شوزنجی زندانی شد و سومین ارباب کاماکورا، میناموتو نو سانه‌تومو، به دنیا آمد. تقریباً در همان زمان، «هیکینی» در مقابل یوشیا ظاهر می‌شود و نفرت را نسبت به سانه‌تومو و خانواده هوجو القا می‌کند.

در کاماکورا، جایی که توکیماسا نایب السلطنه شد و یک سیستم سیاسی جدید تأسیس کرد، یوری که در زندان بود، شروع به تکان دادن نگهبانان، از جمله شیگه‌تادا هاتاکه‌یاما و توموتو آداچی، از طریق ارتباط با «امپراتور بازنشسته امپراتور گو توبا» کرد آماده‌سازی برای تشکیل ارتش در حال انجام بود. زمانی که یوشیتوکی از این موضوع مطلع شد، تصمیم می‌گیرد یوری را بکشد، اما یاسوتوکی علیه پدرش شورش می‌کند. پس از آن، یوشیتوکی یوشیجی و تو را به شوزنجی فرستاد. یاسوتوکی برای کمک به یوری به معبد شوزنجی می‌رود و متوجه می‌شود که یوشیجی به عنوان یک استاد مبدل شده است، اما یوری شخصاً با شمشیر خود به یوشیجی حمله می‌کند و سپس توسط تو کشته می‌شود. یوشیکو نیز که به شدت مجروح شده بود توسط تو به عنوان دشمن والدینش کشته می‌شود. یوشیتوکی از این واقعیت که او کسانی را که از نسل خاندان میناموتو هستند را به قتل رسانده، ناراحت است و کانن بودایی میناموتو نو موریتومو را به یاسوتوکی سپرد. تقریباً در همان زمان، با توصیه هاریکو توکیماسا، او نقشه ای برای به دست گرفتن کنترل موساشی کشید و با دامادش، شیگه‌تادا هاتاکه‌یاما، که یکی از اعضای خاندان قدرتمند موساشی بود، درگیر شد. علاوه بر این، ریکو تصمیم می‌گیرد پسر عموی امپراتور گو توبا، چیو، همسر قانونی سانه‌تومو باشد و پسرش هوجو ماسانوری را به عنوان یک پیام رسان به کیوتو می‌فرستد. با این حال، ماسانوری، که به کیوتو رفت، توسط توموماسا هیراگا، داماد توکیماسا توریکو، که توسط میناموتو نو ناکاآکی، دستیار نزدیک امپراتور گو توبا تحریک شده بود، مسموم شد و قصد داشت نایب السلطنه بعدی شود. در همین حال، «اداره نیکایدو» به یوشیتوکی نزدیک می‌شود تا با نوه اش «نوئه» به عنوان همسر سوم خود ازدواج کند، اما او جنبه پنهانی دارد.

هنگامی که چیو 千世(ちよ) به کاماکورا می‌رسد، یک مراسم عروسی با شکوه با سانه‌تومو برگزار می‌شود. با این حال، سانه‌تومو تنها و مضطرب از این واقعیت است که همه چیز بدون اطلاع او در حال پیشرفت است. از سوی دیگر، توموماسا به دیدار روریکو می‌رود که پس از از دست دادن پسرش، به حقیقت مسمومیت ماسانوری پی می‌برد و تمام تقصیرها را به گردن پسر شیگه‌تادا، «شیگیسو هاتاکه‌یاما» می‌اندازد و از خاندان هاتاکه‌یاما انتقام می‌گیرد به شما توصیه می‌کند که این کار را انجام دهید. وقتی ریکو، که دروغ‌های توماسا را باور داشت، می‌خواست هاتاکیما را تحت سلطه خود درآورد، توکیماسا با نادیده گرفتن محدودیت‌های یوشیتوکی و توکیفوسا موافقت کرد. شیگی یاسو که چیزی نمی‌داند توسط یوشیمورا به یوگاهاما احضار می‌شود و کشته می‌شود. بعداً، هنگامی که شیگه‌تادا از مرگ پسرش مطلع شد و در رودخانه فوتاماتا اردو زد، یوشیتوکی با داوطلب شدن به عنوان فرمانده کل ارتش تعقیب کننده تلاش می‌کند از جنگ جلوگیری کند، اما شیگه‌تادا سعی می‌کند از اراده سامورایی عبور کند. مذاکرات شکست خورد. شیگه‌تادا با ارتشی بزرگ به رهبری یوشیتوکی با ارتشی کوچک نبرد سختی کرد و پس از درگیری با یوشیتوکی، توسط آیکو سوئه‌تاکا (شورش هاتاکه‌یاما شیگه‌تادا‏ شکست خورد). با بازگشت به کاماکورا، یوشیتوکی با هیروموتو نقشه می‌کشد تا توکیماسا را اخراج کند، که باعث شد دوست نزدیکش شیگه‌تادا به دلیل جنایتی که مرتکب نشده بمیرد. او به توکیماسا پیشنهاد کرد که دامادش، شیگناری ایناژه، مقصر انقیاد هاتاکه‌یاما باشد و او را اعدام کنند و با انجام این کار، نارضایتی واسال‌ها از توکیماسا افزایش یافت. علاوه بر این، با افتتاح یک سیستم سیاسی جدید که به ماساکو با احسان پاداش می‌دهد، او اقتدار سیاسی را از توکیماسا سلب می‌کند.

ریکو که از اقدامات یوشیتوکی و ماساکو خشمگین شده است، قصد دارد یوشیمورا را به سمت خود جذب کند، سانه‌تومو را مجبور کند که کشیش شود و توموماسا را به عنوان ارباب جدید کاماکورا منصوب کند. در پاسخ، توکیماسا برای محافظت از موریکو همکاری می‌کند، حتی اگر می‌داند که شکست خواهد خورد. از سوی دیگر، یوشیتوکی، که همه چیز را از راهنمایی یوشیمورا آموخت، قصد دارد تا توکیماسا را تا زمانی که او مرتکب شورش شود، تعقیب کند و از این طریق دلیل خوبی برای دستگیری توکیماسا به دست آورد. هنگامی که او تأیید می‌کند که سانه‌تومو برده شده است، یاسوتوکی را دنبال می‌کند که برای نشان دادن عزم خود مخالفت می‌کند و ارتش خود را به محاصره عمارت توکیماسا هدایت می‌کند. با این حال، محاصره عمارت توسط ماساکو برداشته می‌شود، که درخواست ناامیدانه ریکو برای نجات شوهرش را می‌شنود و با عجله وارد می‌شود. توکیماسا که در شرف خودکشی بود، توسط تومویی نجات می‌یابد. پس از آن، به دلیل درخواست سانه‌تومو و ماساکو برای حفظ جان او، و توجه میوشی یاسونوبو، توکیماسا، که یک راهب شد و همراه با ریکو به ایزو تبعید شد (حادثه ماکی شی). پسرش یوشیتوکی از این فرصت استفاده کرد و به جای توکیماسا مسئولیت حکومت شوگون‌سالاری را بر عهده گرفت، به ملازمان خود در کیوتو دستور داد تا توماسا، مقصر همه چیز را دستگیر کنند. با این حال، امپراتور گو توبا عصبانیت خود را از یوشیتوکی به دلیل جابجایی یک ارتش بزرگ در کیوتو بدون اجازه آشکار می‌کند.

فصل پایانی (قسمت سی و نهم - پایانی) ویرایش

پس از یک دوره کوتاه صلح در کاماکورا، ماساکو و می نگران بودند که میناموتو نو سانه‌تومو جانشینی نداشته باشد. همسر سانه‌تومو، «چیو»، نگران این وضعیت است، اما زمانی که سانه‌تومو اعتراف می‌کند که همجنس‌گرا است، پیوندی بین این زوج شکل می‌گیرد. از سوی دیگر، یوشیتوکی هوجو قصد دارد سیستم چرخش ملازمان را پیاده کند تا از قدرت سایر گوکه‌نین‌ها بکاهد تا به خواست برادرش مونتوکی هوجو عمل کند و احتمال جنگ را از بین ببرد. علاوه بر این، او سیاست را به نفع کاماکورا-دونو مدیریت کرد، مانند فشار آوردن به سانه‌تومو برای تبدیل تایرا نو موریتسونا، دست نشانده خاندان هوجو، به عنوان یک دست نشانده. در همین حال، هنگامی که دربار شاهنشاهی دستور بازسازی کنین دایری را صادر می‌کند، ملازمان کاخ از نارضایتی منفجر می‌شوند. یوشیتوکی از موقعیتی که در آن یوشیموری وادا را برداشتند و او را رهبر خود کردند احساس تلخی می‌کند. تقریباً در همان زمان، میناموتو نو ناکاکی، که توسط امپراتور بازنشسته امپراتور گو توبا دستور داده شد، خود را چیکاهیرا ایزومی نامید و با پسر یوشینائو وادا، یوشینائو وادا، یوشیتوکی را کشت. و برادرزاده‌اش «تانچو وادا» به حزب می‌پیوندند تا کاماکورا (شورش ایزومی چیکاهیرا را تکان دهند). یوشیتوکی با دیدن این فرصت خوب برای دستگیری یوشینوری، اقدامات تحریک آمیزی مانند بستن تانناگا در مقابل خاندان وادا و تبعید او، تشویق یوشیموری به تشکیل ارتش به لطف تلاش‌های ماساکو، که خواهان جنگ نبود، انجام می‌دهد. او توانست با یوشینوری صلح کند. با این حال، زمانی که پسران یوشی موری، از جمله یوشیهیده آساهینا، در غیاب پدرشان ارتش تشکیل دادند، جنگ آغاز شد. یوشیموری برای تحت سلطه درآوردن یوشیتوکی، نبرد شدیدی را در مرکز شهر کاماکورا انجام داد، اما پس از متقاعد کردن سانه‌تومو، یوشیموری فریب خورد تا یوشیتوکی را توسط نیروهای میورا شکست دهد، نیروهای میئورا به او نشان دادند که او تسلیم شده است (نبرد وادا). در نتیجه، یوشیتوکی علاوه بر ماندوکورو بتو، پست همزمان سامورایی-دوکورو بتتو را نیز دریافت کرد و گوکه‌نین برتر شد. از سوی دیگر، سانه‌تومو، که نگهدارنده وفادارش یوشیموری در مقابل چشمان او کشته شد، تصمیم می‌گیرد فعالانه خود را اداره کند و اعلام می‌کند که با کمک امپراتور گو توبا قدرتمند، جهانی صلح آمیز خواهد ساخت. یوشیتوکی زمانی که سانه‌تومو سعی می‌کند به دربار امپراتوری نزدیک شود، احساس بحران می‌کند.

سانه‌تومو که می‌خواست کاماکورا را به خاندان میناموتو بازگرداند، فعالانه حکومت را با هوجو یاسوتوکی در کنار خود اداره می‌کرد و یوشیتوکی با ادعای نایب‌السلطنه بودن به مقابله پرداخت. تقریباً در همان زمان، ناکاکی، که به دستور گو توبا از کیوتو بازگشت، رؤیایی را دید که سانه‌تومو باید به مهندس سلسله سونگ «چن هکینگ» نزدیک شود و از سانه‌تومو خواست تا یک کشتی چینی بسازد. سانه‌تومو این کار را انجام داد و گو توبا انتظار داشت که اقتدار سانه‌تومو با تکمیل کارافون عظیم افزایش یابد. یوشیتوکی با دیدن این وضعیت فکر کرد که کاماکورا توسط دربار امپراتوری تصاحب خواهد شد، بنابراین از توکیفوسا هوجو خواست نقشه‌های کشتی را بازنویسی کند و طرح ساخت کشتی را از مسیر خارج کند. با این حال، بلافاصله پس از این، سانه‌تومو ناگهان اعلام کرد که او تبدیل به یک اوگوشو خواهد شد و از یک ارباب جدید کاماکورا از کیوتو استقبال خواهد کرد و ماساکو متوجه شد که او بدون اطلاع او اقدام کرده است. در همین حال، کیمیاکی، که از کیوتو، جایی که در آن آموزش دیده، بازگشته است و مشتاق است تا کاماکورا-دونوی بعدی شود، از اینکه می‌فهمد او به معبد تسوروگائوکا هاچیمانگو منصوب خواهد شد، شوکه می‌شود. یوشیتوکی، می و، یوشیمورا، دایه شوهر کیمیاکی نیز به ایده‌های سانه‌تومو اعتراض دارند. برای سرکوب این نظرات، ماساکو به همراه توکیفوسا به کیوتو رفت. او با پرستار خیس امپراتور گو توبا، «فوجیورا کانکو» ملاقات کرد و به او قول داد که شاهزاده امپراتور گو توبا، شاهزاده امپراتوری یوریهیتو را به عنوان ارباب بعدی کاماکورا منصوب کند. با این حال، یوشیمورا که نمی‌خواهد آخرین فرصت فرار میورا را از دست بدهد، به کیمیاکی که چیزی نشنیده است، می‌گوید که هوجو یوری و کازومان را کشته و سانه‌تومو را در کاخ کاماکورا به ثبت رسانده است. کیمیاکی پس از اطلاع از حقیقت مرگ پدر و برادرش و یادآوری سخنان هیکینی از دوران کودکی اش، تصمیم می‌گیرد سانه‌تومو و یوشیتوکی را ترور کند.

در کاماکورا، جایی که مراسم عروسی سانه‌تومو در شرف برگزاری است، کیمیاکی و یوشیمورا قصد دارند یوشیتوکی و سانه‌تومو را ترور کنند. یوشیتوکی با دانستن این موضوع پیشنهاد لغو مراسم را می‌دهد، اما وقتی از برنامه سانه‌تومو برای انتقال کاخ امپراتوری به کیوتو می‌شنود، تصمیم می‌گیرد از او صرف نظر کند. علاوه بر این، هنگامی که او تهدیدی از سوی ناکاکی دریافت می‌کند که در حال تحقیق در مورد مرگ یوری برای بیرون راندن خانواده هوجو است، به تو دستور می‌دهد تا او را ترور کند. در مراسمی که او به عنوان یک شمشیردار دراز در آن شرکت کرد، به فکر کشتن کیمیگیو افتاد که سانه‌تومو را کشته بود. تقریباً در همان زمان، سانه‌تومو که حقیقت مرگ یوری را از میوشی نو یاسونوبو فهمید، ماساکو را مقصر می‌داند، از کیمیاکی عذرخواهی می‌کند و به کیمیاکی پیشنهاد می‌کند تا کاماکورا را از دست یوشیتوکی پس بگیرد، اما در عوض تمایل او برای انتقام، مرا تحریک می‌کند. پس از آن، یوشیتوکی طبق برنامه به مراسم می‌رود، اما زمانی که تو در ترور خود شکست می‌خورد و دستگیر می‌شود، ناکاکی شواهد قاطعی دارد و نقش او را به عنوان حامل شمشیر بر عهده می‌گیرد. با این حال، بلافاصله پس از آن، ناکاکی با یوشیتوکی اشتباه شد و توسط کوگیو کشته شد، و سانه‌تومو که به پیشگویی «دوشیزه عبادتگاه متحرک» اعتقاد داشت و سرنوشت او را پذیرفت، مقاومت نکرد و توسط کوگیو کشته شد. یوشیتوکی از دردسر فرار می‌کند و سعی می‌کند کاماکورا را خودش حرکت دهد، اما یاسوتوکی سد راه او می‌شود. در همین حال، میئورا یوشیمورا که نگران ترور نافرجام یوشیتوکی است، کیمیاکی را که به میوراکان فرار کرده است را می‌کشد، سر خود را ارائه می‌دهد و در مقابل دیگر ملازمان به یوشیتوکی سوگند وفاداری می‌دهد. همچنین ماساکو پس از از دست دادن همزمان پسر و نوه اش از روی ناامیدی سعی می‌کند خودکشی کند، اما توسط تو متقاعد می‌شود که تسلیم شود. سپس، او تلاش می‌کند به ایزو بازگردد، اما یوشیتوکی مانع او می‌شود. یوشیتوکی که پس از این حادثه احساس می‌کرد که توسط بهشت محافظت می‌شود، به مجسمه‌ساز بودایی «اونکی» دستور داد «مجسمه ای از خود به عنوان یکی با خدایان و بودا» بسازد.

در کاماکورا، جایی که کاماکورا-دونو غایب است، آوا نو تسوبونه نقشه می‌کشد تا پسرش آنو توکیموتو را در کاماکورا-دونو به منصب برساند. یوشیتوکی با اعتقاد به اینکه توکیموتو که خون گنجی دارد، منبع فاجعه خواهد بود، یوشیتوکی با پسرخاله‌اش، میئورا یوشیمورا متحد شد تا لباس واقعی را بسوزاند و توکیموتو را که ارتش تشکیل داده بود به عنوان یک خائن مجبور به خودکشی کند. او همچنین سعی می‌کند سر آوا نو تسوبونه را قطع کند، اما متقاعد کردن ماساکو این عمل را به تعویق می‌اندازد. تقریباً در همان زمان، نوئه نیز تمایل خود به قدرت را آشکار می‌کند و نقشه می‌کشد تا پسرش هوجو ماسامورا را جانشین هوجو کند. از سوی دیگر، یوشیتوکی می‌خواهد در اسرع وقت در مورد کاماکورا دونو تصمیم بگیرد تا آشفتگی بین ملازمان را آرام کند، اما او می‌خواهد فردی را بفرستد که به راحتی جابجا شود. که می‌خواهد او را سرکوب کند. پس از این، یوشیتوکی توکیفوسا را با ۱۰۰۰ سرباز سواره نظام به کیوتو فرستاد تا دربار امپراتوری را تهدید کند تا وضعیتی را که مذاکرات هیچ پیشرفتی نداشت حل کند. در پاسخ، امپراتور گو توبا توکیفوسا را به مسابقه ای در کشتی دعوت کرد، او با شناخت مهارت‌های توکیفوسا موافقت کرد که فردی را به کاماکورا بفرستد تا جایگزین شاهزاده امپراتوری شود. جیئن (راهب بودایی) از کاماکورا بازدید می‌کند و گزارش می‌دهد که میتورای دو ساله (کوجو یوریتسونه) ارباب جدید کاماکورا (سکه‌شوگون) خواهد شد. وقتی ماساکو این را می‌شنود، خود را به عنوان «آماشوگون» معرفی می‌کند تا سرپرست میتورا شود و از این اختیار برای نجات آوا نو تسوبونه زندانی استفاده می‌کند.

در کیوتو، امپراتور گو توبا از وضعیت فعلی که همه چیز مطابق میل یوشیتوکی پیش می‌رفت، ناراضی بود. در همین حال، میناموتو نو یوریموچی، عصبانی از اینکه میئورا به عنوان ژنرال بعدی انتخاب شد، ارتش تشکیل می‌دهد. هنگامی که جینجودن ja:仁寿殿 و گنجینه‌ها به دلیل اختلاف بر سر جانشینی گنجی سوختند، خشم گو توبا به اوج خود رسید. در نتیجه، امپراتور گو توبا تصمیم گرفت به جنگ با کاماکورا برود، به کاماکورا دستور داد تا هزینه بازسازی کاخ امپراتوری را برای آماده شدن برای تشکیل ارتش بپردازد، و نقشه ای برای تقسیم یوشیتوکی و نگهبانانش کشید. در میان جو ناآرامی بین کاماکورا و دربار امپراتوری، یاسوتوکی که نگران امنیت پدرش بود، کانن بودایی یوریتومو را به یوشیتوکی بازگرداند. پس از آن، امپراتور گو توبا با انجام یک نفرین گسترده، دست نشانده‌ها را ناراحت کرد و در همان زمان دستور دستگیری و کشتن یوشیتوکی را به دست نشاندگان کاماکورا صادر کرد. سرانجام، به دستور برادرش یوشیمورا، به میئورا تانه‌یوشی و فوجیوارا نو هیده‌یاسو، که سایمن نو بوشی بودند، دستور داد که به کیوتو نزدیک شوند. و زنگ خطر را برای دستگیری یوشیتوکی به صدا درمی‌آورد. از سوی دیگر، یوشیتوکی از گزارش‌های میئورا یوشیمورا و «ناگانوما مونماسا» متوجه می‌شود که دستور امپراتور گو توبا برای تعقیب و کشتن او به نگهبانانش صادر شده است، او معتقد بود که او نمی‌تواند کاماکورا را در معرض جنگ قرار دهد، او یاسوتوکی و توکیفوسا را به عهده گرفت و سعی کرد سر خود را به دربار امپراتوری تقدیم کند. با این حال، ماساکو نمی‌خواهد برادر کوچک‌ترش که تا کنون فداکارانه از کاماکورا محافظت می‌کرده بمیرد، بنابراین حقیقت را در مقابل رعیت‌هایی که در کاخ جمع شده‌اند فاش می‌کند و از آنها می‌خواهد که وارد عمل شوند. گوکه‌نین، با الهام و متحد شدن از این سخنرانی، تصمیم به مبارزه با ارتش دولتی گرفتند. پس از تصمیم‌گیری برای اعزام نیرو به کیوتو به توصیه هیروموتو و یاسونوبو، یاسوتوکی به عنوان یک گروه پیشرو با ۱۷ سواره نظام از جمله تایرا نو موریتسونا از کاماکورا حرکت کرد و عمویش توکیفوسا، برادر کوچکتر هوجو توموکی و دیگران به او پیوستند. او همراه با لشکری بزرگ به رهبری امپراتور، ارتش دولتی را شکست داد و وارد پایتخت شد. با شنیدن این خبر، یوشیتوکی شروع به پرداختن به جنگ پس از پایان جنگ کرد و اولین سامورایی بود که در دربار امپراتوری قضاوت کرد و تصمیم گرفت امپراتور گو توبا را به جزایر اوکی (جنگ جوکیو) تبعید کند.

یوشیتوکی از بزرگ‌ترین بحران زندگی خود گذر می‌کرد، و یک روز ناگهان به کما می‌رود و از هوش می‌رود. پس از آن، او برای مدتی به امور سیاسی بازگشت، اما بلافاصله پس از تلاش برای از بین بردن مجسمه زشتی که اونکی از تصویر او حک کرده بود، دوباره بیهوش شد. وقتی یوشیتوکی از تشخیص پزشک متوجه می‌شود که او مسموم شده است، متقاعد می‌شود که همسر دومش، ایگا نو کاتا (نوئه)، مقصر است. پس از این، نوئه که توسط یوشیتوکی تعقیب شده بود، نارضایتی خود را از یوشیتوکی، که هوجو یاسوتوکی (پسر آوا نو تسوبونه) را به جای پسر نوئه هوجو ماسامورا به عنوان جانشین خود انتخاب کرده بود ابراز کرد و فاش کرد که منبع زهر از میئورا یوشیمورا است و عمارت را ترک می‌کند. با شنیدن این حرف، یوشیتوکی برای پی بردن به احساسات واقعی یوشیمورا، به عنوان بهترین دوستش، یوشیمورا را به کمک پسرش یاسوتوکی سپرد. در همان زمان، یاسوتوکی که می‌خواست دنیای جدیدی را بدون هدر دادن اقدامات پدرش ایجاد کند، با حمایت همسرش هاتسو، قوانینی را ایجاد کرد که سامورایی‌ها باید از آنها پیروی کنند، که حتی ملازمان بی‌سواد هم می‌توانستند آن را درک کنند (کوسی‌بای شیکیموکو). در همین حال، ماساکو که برای دیدار یوشیتوکی آمده بود، از صحبت با یوشیتوکی در مورد زمان‌های قدیم متوجه می‌شود که پسرش، یوری، به دلیل بیماری نمرده است، بلکه به دستور یوشیتوکی کشته شده است. علاوه بر این، یوشیتوکی به او اطلاع می‌دهد که جنبشی برای بازگرداندن امپراتور چوکیو، که در جنگ قبلی از سلطنت خلع شده بود و از نوادگان امپراتور گو توبا است، وجود دارد و در تلاش است تا جان امپراتور جوان سابق را بگیرد. با شنیدن این حرف، ماساکو می‌فهمد که یوشیتوکی سعی می‌کند تمام خشم و نفرین‌ها را برای پسرش یاسوتوکی به دوش بکشد، و برای اینکه برادر کوچکترش دست‌هایش را بیشتر کثیف نکند، پادزهر را جلوی یوشیتوکی که بیمار است دور می‌اندازد. هنگامی که یوشیتوکی این را دید، به ماساکو می‌سپرد تا کانن بودایی یوریتومو را به یاسوتوکی بدهد و سپس در حالی که ماساکو مراقب او بود، مرد.

برنامه تلویزیونی ویرایش

اپیزود عنوان به کارگردان معادل فارسی امتیاز
۱ "Ōinaru Kozeriai" (大いなる小競り合い؟) ترویوکی یوشیدا بزرگ شدن اختلافات کوچک ۱۷٫۳%
۲ "Suke-dono no Hara" (佐殿の腹؟) حرف دل سوگه‌دونو ۱۴٫۷٪
۳ "Kyohei wa Shinchō ni" (挙兵は慎重に؟) سو سوئنناگا تشکیل محتاطانه ارتش ۱۶٫۲٪
۴ "Ya no Yukue" (矢のゆくえ؟) مقصد تیر ۱۵٫۴٪
۵ "Ani tono Yakusoku" (兄との約束؟) ترویوکی یوشیدا پیمان با برادر ۱۳٫۴٪
۶ "Warui Shirase" (悪い知らせ؟) کیتا هوساکا خبر بد ۱۳٫۷٪
۷ "Teki ka, Aruiwa" (敵か、あるいは؟) سو سوئنناگا دشمن یا غیر دشمن ۱۴٫۴٪
۸ "Iza, Kamakura" (いざ、鎌倉؟) ترویوکی یوشیدا الان وقتشه، کاماکورا ۱۳٫۷٪
۹ "Kessen Zen'ya" (決戦前夜؟) کیتا هوساکا شب قبل از نبرد ۱۴٫۰٪
۱۰ "Konkyo naki Jishin" (根拠なき自信؟) دایسوکه آندو اعتماد بنفس بی‌اساس ۱۳٫۶٪
۱۱ "Yurusarezaru Uso" (許されざる嘘؟) ترویوکی یوشیدا دروغ نابخشودنی ۱۳٫۵٪
۱۲ "Kame-no-mae Jiken" (亀の前事件؟) سو سوئنناگا حادثه کامه نو مائه ۱۳٫۱٪
۱۳ "Osananajimi no Kizuna" (幼なじみの絆؟) ترویوکی یوشیدا پیوند دوست دوران کودکی ۱۲٫۹٪
۱۴ "Miyako no Yoshinaka" (都の義仲؟) دایسوکه آندو وشیناکای پایتخت ۱۲٫۱٪
۱۵ "Ashigatame no Gishiki" (足固めの儀式؟) کیتا هوساکا مراسم پا گذاشتن ۱۲٫۹٪
۱۶ "Densetsu no Makuake" (伝説の幕開け؟) سو سوئنناگا آغاز یک افسانه ۱۲٫۹٪
۱۷ "Jomei to Shukumei" (رستگاری و سرنوشت؟) ترویوکی یوشیدا رستگاری و سرنوشت ۱۲٫۵٪
۱۸ "Dan-no-ura de Matta Otoko" (助命と宿命؟) مردی که در دان نو اورا رقصید ۱۲٫۷٪
۱۹ "Hatasenu Gaisen" (果たせぬ凱旋؟) دایسوکه آندو بازگشت پیروزمندانه محقق نشده ۱۳٫۲٪
۲۰ "Kaettekita Yoshitsune" (帰ってきた義経؟) کیتا هوساکا یوشیتسونه بازگشت ۱۲٫۸٪
۲۱ "Hotoke no Manazashi" (仏の眼差し؟) سو سوئنناگا نگاه بودا ۱۳٫۲٪
۲۲ "Yoshitoki no Ikiru Michi" (義時の生きる道؟) ساتورو ناکاایزومی روش زندگی یوشیتوکی ۱۲٫۹٪
۲۳ "Kari to Emono" (狩りと獲物؟) ترویوکی یوشیدا شکار و شکارشونده ۱۳٫۳٪
۲۴ "Kawaranu Hito" (変わらぬ人؟) دایسوکه آندو فرد بدون تغییر ۱۲٫۰٪
۲۵ "Ten ga Nozonda Otoko" (天が望んだ男؟) ترویوکی یوشیدا مردی که بهشت او را می‌خواست ۱۲٫۲٪
۲۶ "Kanashimu Mae ni" (悲しむ前に؟) کیتا هوساکا قبل از اینکه غمگین بشی ۱۲٫۹٪
۲۷ "Kamakura-dono to Jūsan-nin" (鎌倉殿と十三人؟) سو سوئنناگا کاماکورا-دونو و سیزده نفر ۱۱٫۷٪
۲۸ "Meitō no Aruji" (名刀の主؟) دایسوکه آندو استاد شمشیرهای معروف ۱۲٫۹٪
۲۹ "Mamanaranu Tama" (ままならぬ玉؟) ساتورو ناکاایزومی توپی که در جای خود می‌ماند ۱۱٫۹٪
۳۰ "Zenjō no Kakuritsu" (全成の確率؟) ترویوکی یوشیدا احتمال تکمیل کامل ۱۱٫۴٪
۳۱ "Akirame no Warui Otoko" (諦めの悪い男؟) کیتا هوساکا مردی که حاضر نیست تسلیم شود ۱۲٫۱٪
۳۲ "Wazawai no Tane" (災いの種؟) ترویوکی یوشیدا بذر فاجعه ۱۱٫۸٪
۳۳ "Shuzen-ji" (修善寺؟) سو سوئنناگا شوزنجی ۱۰٫۲٪
۳۴ "Risō no Kekkon" (理想の結婚؟) ساتورو ناکاایزومی ازدواج ایده ئال ۱۱٫۹٪
۳۵ "Nigai Sakazuki" (苦い盃؟) کیتا هوساکا جام تلخ ۱۱٫۲٪
۳۶ "Bushi no Kagami" (武士の鑑؟) سو سوئنناگا کتاب سامورایی ۱۲٫۴٪
۳۷ "Onberebunbinba" (オンベレブンビンバ؟) نائوکی کوبایاشی オンベレブンビンバ ۱۲٫۶٪
۳۸ "Toki wo Tsugu Mono" (時を継ぐ者؟) ترویوکی یوشیدا شخصی که زمان را به ارث می‌برد ۱۱٫۷٪
۳۹ "Odayaka na Ichinichi" (穏やかな一日؟) کیتا هوساکا یک روز آرام ۱۲٫۰٪
۴۰ "Wana to Wana" (罠と罠؟) ساتورو ناکاایزومی تله و تله‌ها ۱۱٫۳٪
۴۱ "Yoshimori, Omae ni Tsumi wa Nai" (義盛、お前に罪はない؟) ترویوکی یوشیدا یوشیموری، تو مقصر نیستی. ۱۱.
۴۲ "Yume no Yukue" (夢のゆくえ؟) سو سوئنناگا مقصد رویاها ۱۱٫۳٪
۴۳ "Shikaku to Shikaku" (資格と死角؟) ترویوکی یوشیدا و هیتوشی ماتسوموتو صلاحیت‌ها و نقاط کور ۱۱٫۵٪
۴۴ "Shinpan no Hi" (審判の日؟) کیتا هوساکا روز قضاوت ۱۱٫۰٪
۴۵ "Hachimangū no Kaidan" (八幡宮の階段؟) دایسوکه آندو پله‌های حرم هاچیمان 6.2%[۱]
۴۶ "Shōgun ni Natta Onna" (将軍になった女؟) سو سوئنناگا زنی که شوگون شد ۱۱٫۳٪
۴۷ "Aru Chōteki, Aru Enzetsu" (ある朝敵、ある演説؟) ترویوکی یوشیدا و تاکاهیرو یاگوچی یک روز صبح یک دشمن، یک سخنرانی ۱۱٫۹
۴۸ "Mukui no Toki" (報いの時؟) ترویوکی یوشیدا زمان پاداش ۱۴٫۸٪
میانگین امتیاز ۱۲٫۷٪ - رتبه‌بندی بر اساس ژاپنی است تحقیق ویدئو (منطقه کانتو).[۲]

بازیگران ویرایش

نقش اصلی ویرایش

خاندان هوجو ویرایش

خاندان میناموتو ویرایش

شیناگو
کای
اعضای سیستم شورای سیزده نفره
  1. ایکو کویکه در نقش هوجو یوشیتوکی
  2. باندو یاجیرو در نقش هوجو توکیماسا
  3. جیرو ساتو (بازیگر) در نقش هیکی یوشیکازو
  4. ایجی یوکوتا در نقش وادا یوشیموری
  5. ناکامورا شیدو (دوم) در نقش کاجیوارا کاگه‌توکی
  6. آداچی توئوموتو
  7. میئورا یوشیزومی ja:三浦義澄
  8. هایاتو ایچیهارا در نقش هاتا توموایه ja:八田知家
  9. یوشیهیرو نوزوئه در نقش آداچی موریناگا
  10. اوئه نو هیروموتو
  11. ناکاهارا نو چیکایوشی
  12. نیکایدو یوکیماسا
  13. میوشی نو یاسونوبو

سامورایی‌های شرقی دیگر و خانواده‌هایشان ویرایش

ساگامی
ایزو
موساشی
بوسو
آوا
دیگران

دربار امپراتوری ویرایش

خاندان تایرا ویرایش

فوجیوارای شمالی ویرایش

دیگران ویرایش

جوایز ویرایش

سال جایزه دسته‌بندی گیرنده نتیجه مرجع.
۲۰۲۳ شانزدهمین جوایز درام توکیو بهترین سریال درام ۱۳ ارباب شوگون نامزدشده [۵]
بهترین بازیگر شون اوگوری برنده

جستارهای وابسته ویرایش

منابع ویرایش

  1. "W杯コスタリカ戦裏番組 各局軒並み۱桁「鎌倉殿の۱۳人」"健闘"۶・۲% トレンド世界۳位". Sponichi. Retrieved December 5, 2022.
  2. "「鎌倉殿の13人」最終回、視聴率14・8%…全48話の平均は12・7%". Yomiuri Shimbun. Retrieved December 19, 2022.
  3. "三谷幸喜「最高の大河ドラマにします」『鎌倉殿の13人』小栗旬が"ダークーヒーロー"北条義時に". Cinematoday. Retrieved May 1, 2022.
  4. "血で血を洗う内部抗争…三谷幸喜が「鎌倉殿の13人」で"理知的で冷静な悪党"中村獅童を推す理由". Bunshun Online. Retrieved May 2, 2022.
  5. "バカリズム「ブラッシュアップライフ」が「東京ドラマアウォード2023」作品賞グランプリに、脚本賞も". Natalie. Retrieved October 24, 2023.