حق زندگی اصلی است اخلاقی استوار بر این باور که انسان این حق را دارد که زندگی کند و هیچ انسان دیگری حق کشتن وی را ندارد. مفهوم حق زندگی در محور بسیاری از مجادله‌ها همچون اعدام، جنگ، سقط جنین، هومرگ و قتل موجه قرار دارد.

حق مردن در بیش‌تر طول تاریخ زندگی بشر، به عنوان حقی که فرد ذاتاً دارا بوده و نه اینکه از سوی جامعه یا صاحبان قدرت به عنوان یک مزیت فرد تفویض شده باشد، وجود نداشته‌است. با پیشرفت تمدن در جوامعی که کشتار جمعی یا برده‌داری به وفور در آن رواج داشته، به گونه‌ای که اربابان حق کشتن بردگان را دارا بوده‌اند، حق زندگی پدیدار شده و رشد کرده‌است. با پیشرفت و تکامل حقوق بشر در نقاط گوناگون جهان، حق زندگی نیز که یکی از اساسی‌ترین حقوق نخستین بشر است، به آرامی رشد و نمو پیدا کرده‌است؛ به ویژه در هزاره اخیر بیش‌تر قوانین در کشورها این حق را به رسمیت شناخته‌اند که نمونه‌هایی از آن را می‌توان در منشور کوروش کبیر و اعلامیه جهانی حقوق بشر) ملاحظه کرد.

مجازات اعدام

ویرایش

برانداخت‌گرایان معتقدند مجازات اعدام حق زندگی را تضییع می‌کند. آنان ادعا دارند که حق زندگی اساسی‌ترین حق است که اعدام آن را بی‌دلیل زیر پا می‌گذارد و موجب شکنجه روانی شخص محکوم می‌شود.

هومرگ

ویرایش

حق هر فرد برای خاتمه دادن به زندگی خود آن گونه که خود مایل است حق گزینش نام دارد.[۱] در حالی که مخالفان قانون اوتانازی از آن با عنوان حق زندگی یاد می‌کنند.[۲]

سقط جنین

ویرایش

اخلاق و حق زندگی

ویرایش

برخی باورمندان اصالت نفع معتقدند «حق زندگی» بسته به شرایط است و نه عضویت در یک جامعه انسانی به خصوص. پیتر سینگر یکی از طرفداران مهم این نظر است. برای او حق زندگی به معنای توانایی آزادانه برنامه‌ریزی کردن هر فرد برای آینده خودش است. این باور، حق زندگی را به دیگر موجودات غیرانسانی چون کپی‌ها بسط می‌دهد. اما به گفته سینگر، از آنجا که جنین‌های مرده، نوزادان و برخی معلولان توان‌خواه ذهنی این توانایی برنامه‌ریزی برای آینده را ندارند، در برخی شرایط ویژه، سقط جنین یا حتی نوزادکشی مانعی ندارد. به‌طور مثال زمانی که پزشکان اطمینان یابند که جنین در صورت تولد معلول خواهد بود، یا پدر و مادرش قادر به بزرگ کردنش نباشند و هیچ‌کس دیگر هم نخواهد که او را بزرگ کند.[۳]

منطق قضایی

ویرایش
  • قانون اساسی آلمان شان انسان را حتی فراتر از حق زندگی می‌شناسد.
  • بند ۲۱ قانون اساسی هند که در سال ۱۹۵۰ به رسمیت شناخته شد، از حق زندگی همه انسان‌هایی که در مرزها و ایالت‌های این کشور می‌زیند را پشتیبانی می‌کند: "هیچ انسانی نمی‌بایست از حق زندگی و آزادی فردی محروم شود مگر بنا بر روند قانونی.

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
  1. 1999, Jennifer M. Scherer, Rita James Simon, Euthanasia and the Right to Die: A Comparative View, Page 27
  2. 1998, Roswitha Fischer, Lexical Change in Present-day English, page 126
  3. Singer, Peter. Practical ethics Cambridge University Press (1993), 2nd revised ed. , شابک ‎۰−۵۲۱−۴۳۹۷۱-X
  4. Marušić, Juraj (1992). Sumpetarski kartular i poljička seljačka republika (1st ed.). Split, Croatia: Književni Krug Split. p. 129. ISBN 86-7397-076-8. {{cite book}}: |access-date= requires |url= (help)

پیوند به بیرون

ویرایش