سخن‌شناسی (به یونانی: «ποιητικῆς»؛ به عربی «بوطیقا») دانش صُوَر و مقولات ادبی است. (معرب، ا) واژه یونانی «پوئه تیکا» لغتنامه دهخدا این نام گاه به نظریهٔ شعر اشاره می‌کند، گاه نیز چنان جامع به کار می‌رود که مرادش نظریه است در علوم انسانی.

کتاب ارسطو

ویرایش

رسالهٔ فن شعر ارسطو در یونانی Περὶ ποιητικῆς و در لاتین De Poetica نامیده می‌شود که آوانگاری عربیش «بوطیقا» و ترجمه عربیش «شاعریة» می‌شود. معنای این عبارت در یونانی «منتسب به شعر» و از صفت فعلی به معنای «ساخته شده» است.[۱]

این کتاب کهن‌ترین نوشته‌ای است که به شعر و بازنمایی می‌پردازد و این مقوله را همچون دانشی به میان می‌نهد و سخن‌شناسی را بنیان می‌گذارد.[۲] در زبان‌های اروپایی نام این دانش با نام کتاب ارسطو یکی می‌شود و کم و بیش «شعرشناسی» یا «سخن‌شناسی» یا «دانش سخن‌پژوهی» یا «ادبیات‌شناسی» معنی می‌دهد.

ترجمه به فارسی

ویرایش

در زبان فارسی مترجمان و نویسندگان مختلف در متن‌ها و کاربردهای گوناگون این واژه را «بوطیقا»، «فنّ شعر»، «شعرشناسی»، «ادبیات‌شناسی»، «نظریهٔ ادبی»، «پوئتیک»، «نظریّهٔ شعر»، «هنر شاعری»، «علم ادبیات» و «سخن‌شناسی» گفته‌اند.[۳] آنچه برای ابهام زدایی از این واژه بسیار مهم است، معنایی است که بر آن دلالت می کند، یعنی "مجموعه ای از شیوه ها و ابزار و نظریات مختلف دربارة یک موضوع واحد ادبی را، بوطیقای آن موضوع می نامند. در نتیجه وقتی می گویند بوطیقای مولوی، مقصود کلیه آثار و ابزار و نقدها و نسخه های موجود و هر آنچه است که به شناخت این اثر کمک می کند.

مفاهیم نزدیک اما متفاوت

ویرایش

سخن‌شناسی با هرمنوتیک و با سخن‌سنجی متفاوت است. برگرفته از درس گفتار دکتر هیرود سلطانیان، "طبق تعریف آکادمیک ادبیات امروز در جهان، تمرکز بوطیقای یک اثر، بر فهم این موضوع است که "عناصر سازنده این اثر چگونه به هم ارتباط پیدا می کنند، و چگونه آن اثر خاصی را که بر خواننده باقی می گذارند، بوجود می آورند" پس چگونگی و ساختار معناسازی اثر مد نظر است. مثلا حافظ چکونه به تعریض سخن می گوید؛ در صورتیکه هرمنوتیک، فقط بر خودِ معنای استنباطی و تفسیری اثر تمرکز می کند، مثلا آیا در این بیت حافظ به تعریض سخن گفته است؟ تعبیر استنباطی و تحلیلی و تفسیری ما از این معنا چیست و به چه دلایلی. این می شود هرمنوتیک. اما اینکه از نقد هرمنوتیک استفاده می شود برای فهم ساختار معنای یک اثر، این می شود بوطیقای اثر. در این راستا، انواع نقد، من جمله نقد هرمنوتیکی - یعنی نقدی معنا محور از اثر، بر پایه تفسیر و استنباط- در کنار نقد روانشناختی، نقد روایت شناختی، نقد جامعه شناختی، نقد زیباشناختی، نقد اسطوره ای، نقد کهن الگویی، نقد سنتی، نقد نو، نقد فرمالیستی، نقد ساختارگرا، همه و همه به فهم بهتر «چگونگی مکانیزم اثرگزاریِ اثر خاص بر مخاطب»به کار می آیند و بوطیقای آن اثر را تشکیل می دهند. همچنین است آثار اقماری که بر یک اثر نوشته می شود. وقتی می گوییم بوطیقای شعر حافظ، علاوه بر دیوان حافظ، تمام کتب، آثار، مقالات، استدلال ها، سخنرانی ها، کنفرانس ها نقد ها و شرح ها و هرگونه آثار علمی و ترویجی که درباره اشعار حافظ نوشته شده است، مد نظر است. پس کلیت سخن شناسی شعر حافظ مد نظر است، «بوطیقای» شعر حافظ مد نظر است".

ایشان ادامه می دهند که "پوئتیک را بهتر است در فارسی همان بوطیقا بنامیم زیرا سخن شناسی شاید با مفاهیمی چون گفتمان شناسی یا سخن سنجی و غیره اشتباه شود، کما اینکه امروز در بسیاری از آثار چاپ شده فارسی این معانی متاسفانه به اشتباه به جای یکدیگر بکار می روند و بر ابهام این کلمه ساده افزوده و فهم خود کلمه را دچار هرمنوتیک و تفسیر می کنند. اگر هم بخواهیم بگوییم سخن شناسی، بهتر است بگوییم «سخن شناسیِ شعر یا اثر» نه سخن شناسی تنها. مثلا «سخن شناسی شعر حافظ»، «سخن شناسی غزلیات بیدل»، و امثال آن؛ اما باز هم بهتر است بوطیقا گفته شود که با معادل جهانی اش یعنی واژه «پوئتیک» همگون سازی شود. خود کلمه بوطیقا واژه ای با بیش از هزار سال قدمت در زبان فارسی است پس چرا بکار گرفته نشود."

سخن‌شناسی فرهنگ‌ْبنیاد

ویرایش

سُخن‌شناسیِ فرهنگ‌بُنیاد آن است که استیون گرینبلت ادیب نامدار امریکایی آن را در برابر سخن‌شناسیِ متن بُنیاد رایج در نقد نو مطرح کرد و آن گونه‌ای از سخن‌شناسی است که در او اقتضائات فرهنگی کارِ ادبی سنجیده می‌شود و متن و فرهنگ فهم ما را نسبت به هم کامل می‌کنند.[۴]

پیشینه

ویرایش

شیوهٔ فرهنگ بنیادی سابقه‌ای دور و دراز دارد که به یونان باستان باز می‌گردد. این شیوه با کتاب فن شعرِ ارسطو که تجزیه‌وتحلیل صوری سخن بود رو به فراموشی گذاشت تا سپس‌تر با بازیابی افلاطون در روزگار رنسانس زنده شود.

استیون گرینبلت این نام را برای تجزیه‌وتحلیل ادبی خودش پیشنهاد کرد.

نوشته‌ها

ویرایش

مقاله «فرهنگ» و «به سوی سخن‌شناسیِ فرهنگ» و دیباچهٔ کتاب قدرت صورت‌ها در رنسانس انگلیسی از استیون گرینبلت به شرح و بسط بنیان‌های این سخن‌شناسی می‌پردازد. او پیشینه نوشته‌های فرهنگی-ادبی در قرن بیستم را در کار اریش اویرباخ و کلیفورد گیرتز می‌داند.[۵]

مفاهیم همسایه

ویرایش

نوتاریخی گری (به انگلیسی new historicism) از مفاهیم همسایه و همانند (و گاه برابر) سخن‌شناسی فرهنگ‌بنیاد و برساختهٔ استیون گرینبلت می‌باشد. عباس میلانی این مفهوم را «نوتاریخی گری» ترجمه کرده‌است که در فارسی رایج می‌باشد.[۶]

ماتریالیسم فرهنگی

ویرایش

ماتریالیسم فرهنگی (به انگلیسی cultural materialism) از مفاهیم سخن‌سنجی مارکسیستی انگلیسی و در کار کسانی چون ریموند ویلیامز آمده است. در ایران «ماتریالیسم فرهنگی» ترجمه کرده‌اند.[۷]

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
  1. ویکی‌پدیای انگلیسی. مقاله Poetics.
  2. Janko, R. , Aristotle on Comedy, London 1984. Page ix.
  3. مهاجر، مهران. محمّد نبوی. واژگان ادبیات و گفتمان ادبی. انگلیسی-فارسی / فارسی-انگلیسی. تهران: نشر آگه. 1381. صفحه 153 از بخش انگلیسی-فارسی.
  4. Greenblatt, Stephen. "Culture." The Greenblatt Reader. ed. Michael Payne. Malden: Blackwell Publishing. 2005. pp. 13.
  5. . Gallagher, Catherine and Stephen Greenblatt. "The Touch of the Real." Practicing New Historicism. Chicago: The University of Chicago Press. 2001. pp. 20-48.
  6. میلانی، عباس. تجدد و تجددستیزی در ایران. تهران: نشر اختران. ۱۳۷۸ صفحه ۱۳.
  7. مهاجر، مهران. محمّد نبوی. واژگان ادبیات و گفتمان ادبی. انگلیسی-فارسی / فارسی-انگلیسی. تهران: نشر آگه. 1381. صفحه 41 از بخش انگلیسی-فارسی.