مُخَیْریق بن‌النضیر یکی از بزرگان بنی‌قینقاع و عالم آنان به شمار می‌آمد. او نمایندۀ سومین گروه یهودی در پیمان محمد‌بن‌عبدالله (پیامبر اسلام) بود. هنگامی که محمد‌ برای غزوۀ احد از مدینه بیرون رفت مخیریق به قوم خود گفت: «می‌دانید که او پیامبر خدا است و باید او را یاری کنیم». یهودیان گفتند: «امروز شبات است» و از همراهی او سرباز زدند. مخیریق سلاح به دست گرفت و به غزوه احد آمدند و همراه مسلمانان جنگید تا کشته شد. محمد‌ در وصف او گفته: مخیریق یکی از بهترین یهودیان بود.[۱][۲]

مخیریق
درگذشتشنبه هفتم شوال سال سوم هجرت برابر با ۲۳ مارس ۶۲۵ میلادی
غزوه احد
دیگر نام‌هامخیریق

وقف اموال ویرایش

اولین صدقه در اسلام وقفی بود که حضرت محمد (ص) گفت و آن‌چنان بود که مخیریق که از علمای بزرگ یهود مدینه بود بعد از مسلمان‌ شدن به همراه محمد در جنگ احد شرکت کرد.ناگفته نماند که مخیریق، مردی ثروتمند با باغ‌های نخل بسیار بود.[۳] مخیریق که در جنگ احد مسلمان شده‌ بود همراه سپاه اسلام در جنگ با مشرکان شرکت داشت. هنگامی که به سوی احد حرکت کرد گفت: اگر من کشته شدم هفت قطعه از باغ‌های من از آنِ محمد باشد. مخیریق در جریان غزوۀ احد کشته شد و طبق وصیتش اموال او که شامل نخلستان‌های هفت‌گانۀ اعواف، صافیه، دلال، میثّب (منبت – میثم)، بٌرقَه، حٌسنی، مشربه‌ ام ابراهیم بود به محمد رسید.[۴] پیامبر اسلام نیز این اموال را در سال هفتم هجری وقف کرد.[۵] گفته شده‌است موقوفات محمد در مدینه عموماً از همین اموال مخیرق بود.[۶]

در روایتی از جعفر صادق نقل شده که «حیطان هفت‌گانه اعواف، صافیه، دلال، میثب، برقه، حسنی و مشربه‌ام ابراهیم موقوفه یا موقوفات رسول اکرم بود که بعد از رحلت آن حضرت در اختیار حضرت فاطمه بود که بعدها دعوائی در مورد آن‌ها مطرح شد و حضرت علی بر وقفیت آن‌ها گواهی داد و حضرت فاطمه نیز آن‌ها را موقوفه معرفی فرمود»[۷] و عایدات آن را برای بنی‌هاشم و بنی‌مطلب قرار داد.[۸] از امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا نیز روایت مشابهی نقل شده‌است: «رسول خدا اموالی را وقف حضرت فاطمه نمودند تا از آن به ضعفای قوم خود و کسانی را که بعد ایشان هستند، انفاق کنند؛[۹] بعد وفات پیامبر اسلام، عباس (عموی پیامبر) بر سر تصاحب آن با حضرت فاطمه به مخاصمه پرداخت. امام علی و دیگران گواهی دادند که آن وقف حضرت فاطمه است».[۱۰]

جستارهای وابسته ویرایش

منابع ویرایش

  1. سیره ابن هشام: 518/1، المغازی: 262/1
  2. مطابقت عبدالله بن سلام و مخیریق با سلمان فارسی یعنی قاضی شریح پدر و قاضی شریح پسر (عبدالله بن سبا)
  3. ابن هشام؛ السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ج۱، ص۵۱۸
  4. واقدی، مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، ۱۹۸۹، ج۱، ص۳۷۸؛ حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵، ج۵، ص۲۴۱؛ بلاذری، فتوح البلدان، بیروت، دارو مکتبه الهلال، ۱۹۸۸، ص۲۷ و سمهودی، نورالدین علی، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۶، ج۳، ص۱۵۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۵۱۹؛ ابن سعد، طبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۱، ص۳۸۸
  5. وفاء الوفاء، پیشین، ج۳، ص۱۵۲
  6. مغازی، پیشین، ج۱، ص۳۷۸ و السیره النبویه، پیشین، ص۵۱۸
  7. محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، 1408، ج14، ص۵۱؛ تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۴۱.
  8. کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب العلمیه، ۱۳۶۵، ج۷، ص۴۸؛ عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، تحقیق عبد الرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالتراث العربی، ج۱۹، ص۳۸۰
  9. دعائم الاسلام، پیشین، ص۳۴۱
  10. وفاء الوفاء، پیشین، ج۳، ص۱۵۱ و انساب الاشراف، پیشین، ج۱، ص۵۱۹