کنش اجتماعی
کنش اجتماعی سلول بنیادین جامعهشناسی و همان رفتار نیتمند است که افراد در جامعه نسبت به هم دارند.
شخص اجتماعیویرایش
فرد و شخص انسان به عنوان کوچکترین واحد فیزیکی درمطالعات جامعهشناسی به حساب میآید. برای توصیف و درک مفاهیم اجتماعی مانند گروه اجتماعی، نهاداجتماعی، طبقةاجتماعی و… باید شخص انسان مورد بررسی قرارگیرد. جامعهشناسی به مطالعه واقعیتهای مربوط به پدیدههای مادون و مافوق انسانی نمیپردازد و این سخن که رفتاراعضای یک جامعه پاسخی غریزی به بازتابهای محیطی میباشد از مدتها قبل ازسوی جامعه شناسان کنار گذاشته شدهاست. امتیاز انسان بر دیگر موجودات آن است که انسان میتواند در قالب مفاهیم مختلف فکر کند، انتخاب کند و تصمیم بگیرد. علاوه برآن انسان میتواند پیشبینی کرده، برنامهریزی نماید و برای آینده خود تصمیمگیری کند همچنین انسان میتواند دربارهٔ کنشها و واکنشهای خود به تأمل و چاره اندیشی بپردازد و از سوی دیگر مشاهدات و تجربههای مختلف نشان دادهاست که اعضای جامعه به یک نسبت مساوی ازهوش واستعدادهای انسانی بهره- مند نیستند و گروهی میتوانند از استعدادهای خود به نحو مطلوب استفاده نمایند. اما درمجموع میتوان گفت که در همه انسانها زمینه بروز یک رفتار عادی و استاندارد شده وجود دارد و به همین دلیل است که همه انسانها را میتوان تحت عنوان شخص اجتماعی به حساب آورد. موجود انسانی یک واحد تام میباشد این واحد بودن به این معنی نیست که فقط میتوان او را از یک دیدگاه مورد مطالعه قرار داد. شخص اجتماعی به مانند یک منشور میباشد که دارای سطوح مختلفی است و از هر سطح و زاویه میتوان آن را مورد بررسی قرارداد. شخص انسان به عنوان یک واحد فیزیولوژیکی موضوع مطالعه علم زیستشناسی و علوم وابسته قرارمی گیرد. انسان به عنوان واحد اخلاقی که میتواند خیروشر را تمیزدهد موضوع مطالعه فقها و حقوقدانان و علمای اخلاق است. انسان به عنوان واحد روان شناختی که دارای علایق آگاهانه و ناآگاهانه میباشد موضوع مطالعه روانشناسان، روانکاوان وروان پزشکان قرار میگیرد. درمجموع میتوان گفت که همه اینها نه با چند شخص بلکه تنها با یک شخص انسانی سروکار دارند. ازسوی دیگر جامعهشناسی وقتی میگوید یک شخص منظور آن است که او نسبت به اشخاص و سایر اعضای جامعه دارای تمایل و رغبت و نیاز میباشد.
کنش اجتماعیویرایش
کنش اجتماعی واحد اساسی و سلول بنیادین در مطالعات اجتماعی به حساب میآید. امتیاز انسان بر سایر موجودات در آن است که نحوه و ماهیت رفتارهای او نسبت سایر موجودات متفاوت به نظر میآید. به عبارت دیگر انسانها به گونهای عمل میکنند که موجودات دیگر توانایی انجام آن را دارا نمیباشند. رفتار انسانها همواره با تفکر، اندیشه و تدبر همراه میباشد از این رو میتوان گفت: عمل به معنای رفتارمعنی دار و آگاهانهاست. اماازسوی دیگر تلاش انسان برای ایجاد و برقراری ارتباط و رابطه با سایر اعضای جامعه به میل طبیعی او به اجتماعی زندگی کردن مربوط میشوند. به عبارت دیگر این تمایل انسانها را بسوی ایجاد روابط با دیگران سوق داده و موجبات تداوم حیات اجتماعی جوامع را فراهم میسازد. به سخن دیگر کنش به عنوان ابتداییترین عنصر مشترک زندگی اجتماعی بشری دربرگیرنده یک مجموعه رفتارهای است که انسانها برای رسیدن به اهداف معین نسبت به یکدیگر انجام میدهند. از این به عمل جهتگیری شده به سوی شخص دیگراصطلاحاً کنش اجتماعی گفته میشود.
کنش متقابل اجتماعی (تعامل اجتماعی)ویرایش
هرگاه عملی از شخصی سرزند که با پاسخ از سوی فرد دیگر همراه باشد اصطلاحاً به این عمل متقابل دوسویه تعامل اجتماعی یا کنش متقابل اجتماعی گفته میشود. در این صورت میان این دو شخص یک رابطه اجتماعی برقرار میگردد. همچنین لازم است ذکر شود که در زمینه ایجاد و شکلگیری تعامل اجتماعی حضور و وجود اشخاص دیگر ضروری و مهم میباشد بهطوریکه شخص در رابطه با دیگران باید حضور آنها را مد نظر قرار دهد. مثلاً اگر دو کودک در کنار یکدیگر به فعالیتی کاملاً مستقل بپردازند در این وضعیت بین این دو شخص هیچگونه رابطه اجتماعی برقرار نگردیدهاست. از طرف دیگر، لازم است ذکر شود که در هنگام پاسخ به کنش اجتماعی لازم است که مخاطب معنای کنش فرد را به نحو مطلوب فهمیده باشد. به عبارت دیگر فرد با رفتار خود نشان میدهد که انتظارات فرد اول را متوجه شدهاست. برآیند کنش متقابل اجتماعی منجربه شکلگیری مفهوم دیگری به نام گروه اجتماعی میشود.
گروه اجتماعیویرایش
در جامعه گروههای مختلفی را میتوان شناسایی نمود. به نخستین نوع گروه به هرگونه گردهمایی و جمع شدن معمولی و تصادفی افراد اصطلاحاً «تجمع» اطلاق میشود. مانند مسافران یک اتوبوس و تماشاگران یک بازی ورزشی. گروه دوم به تعدادی ازافراداطلاق میشود که دارای برخی ویژگیهای مشترک باشندو اصطلاحاً به عنوان رده نامگذاری میشوند. مانند گروه مردمی، قومی، نژادی، شغلی وجنسی. نوع سوم گروه به تعدادی ازافرادگفته میشود که در الگوی کنش متقابل بهطور منظم و مستمر سهیم هستند. به عبارت دیگرپس ازآنکه بین افراد تعامل اجتماعی شکل گرفت آنها سعی کرده تا موارد مشترک را یافته و تقویت نمایند با توجه به اشتراکات موجود رفته رفته این مجموعه از افراد تشکیل یک مجموعه واحد را داده که از آن تعبیر به «ما» میشود درصورتی که مای تشکیل شده سطحی و زودگذر باشد رابطة بین افراد به سرعت ازبین میرود یعنی نوع اول ازگروه (تجمع) اما اگر میزان شباهتها به درجهای باشد که موجبات تحکیم روابط افراد را فراهم سازد مای تشکیل شده تعمیق میگردد و تعامل افراد بایکدیگر تداوم و استمرار مییابد و در این صورت به این تجمع افراد اصطلاحاً گروه اجتماعی گفته میشود؛ لذا گروه اجتماعی به معنای تجمع مجموعهای از افراد است که دارای تعامل نسبتاً مستمر و پایدار بوده و نسبت به یکدیگر دارای احساس پیوند باشند از اینرو کنش متقابل پایدار، احساسات وعواطف مشترک، دارابودن هدف یا اهداف مشابه ومشترک ازجمله مهمترین گروههای اجتماعی، گروه نخستین و گروه دومین است. برای شناخت این دوگروه لازم است دومفهوم «گماین شافت» و «گزل شافت» را که توسط جامعهشناس آلمانی تونیس مطرح شدهاست، تعریف کرد تا میان دونوع روابط اجتماعی تفکیک ایجادشود. روابط گماین شافت با پیوندهای نزدیک عاطفی صمیمانه حس متقابل مشخص میشود. امادرروابط گزل شافت تأکید بر روابط رسمی مبتنی بر رقابت ونفع شخصی استوار میباشد. بهترین نمونه روابط گماین شافت را میتوان در میان اعضای یک خانواده یافت که معمولاً روابط صمیمانه داشته و در کنشها ی متقابل با یکدیگر به همکاری میپردازند. نمونههای دیگری از این روابط رامی توان در بین گروههای هم بازی و باشگاههای کوچک جستجوکرد. روابط گزل شافت درمیان اعضای یک مؤسسه نهاد وسازمان اداری، نظامی و… وجوددارد. از این رو گفته شدهاست روابط گروه نخستین یا اولین را میتوان همانند روابط گماین شافت و روابط گروه ثانویه یا دومین را همانند روابط گزل شافت در نظر گرفت. از این روی ویژگیهای بنیادین گروه نخستین عبارت است ازتماس مستقیم روابط صمیمانه و رو در رو و چهره در چهره و پیوندهای عاطفی نیرومند و به تعبیر دیگربه گروهی از افراد که بایکدیگررابطه نزدیک صمیمی شخصی وغیررسمی دارند، گروه نخستین را تشکیل میدهند. برخی ازویژگیهای گروه دومین عبارت است از روابط غیرشخصی، رسمی، عدم تعلق خاطربه گروه، پیوندهای عاطفی اندک، گردهم آمدن اعضای گروه برای انجام یک وظیفه شغلی معین و لذامی توان گفت گروه از افراد که یکدیگر را از نزدیک کمتر میشناسند و عمدتاً روابط غیرصمیمی ورسمی دارند تشکیل یک گروه دومین را میدهند و لذااین گروه معمولاً گروههای کاری وشغلی میباشند.
جستارهای وابستهویرایش
منابعویرایش
- درآمدی به جامعهشناسی: بروس کوئن ـ محسن ثلاثی
- زندگی واندیشه بزرگان جامعهشناسی: لیوئیس کوزر ـ محسن ثلاثی
- زمینه جامعهشناسی: نیم کوف واگبرن ـ ا. ح. آریانپور
- جزوه درسی مبانی جامعهشناسی :صدیق اورعی