یادگار زریران

قدیمی‌ترین داستان پهلوانی

یادگار زریران یا ایاتکار زریران، رسالهٔ حماسی و مذهبی کوتاهی است در اصل به زبان پارتی و ظاهراً نثر توأم با شعر بوده‌است چون در خلال آن، واژگان، ترکیبات و ساختارهای پارتی را می‌توان دید[۱]؛ اما به صورت کنونیِ آن به خط و زبان پارسیگ است.[۲] این متن که در سال ۵۰۰ میلادی یا کمی دیرتر نوشته شده‌است، قدیمی‌ترین داستان پهلوانی است که به زبان‌های ایرانی برای ما باقی‌مانده‌است.[۳] متن دارای ۱۱۴ بند متن اصلی و ۷ بند پایان‌نوشت است که صفحات ۱ تا ۱۷ مجموعهٔ متون پهلوی را به خود اختصاص داده‌است.[۴] این متن در بعضی از دستنویس‌ها «شاهنامهٔ گشتاسپ» نیز نامیده شده‌است.[۵]

اگر چه یادگار زریران اثری از ادبیات دورهٔ ساسانی است، اما اصل آن به زمان اشکانی می‌رسد. به دو دلیل: یکی اینکه برخلاف سایر متون پهلوی که در آن‌ها معمولاً به اوضاع زمان ساسانی و اوایل دورهٔ اسلامی اشاره شده و از شخصیت‌های آن زمان نام رفته‌است، متن در این مورد سکوت کرده‌است. دلیل دیگر وجود تعداد زیادی از کلمات پارتی در آن است.[۴][۶][۷]

نکتهٔ دیگر وجود نام رستم دستان در این متن پارتی است. در واقع این قدیمی‌ترین متنی‌ست که نام پهلوان بزرگ روایت ملی ایران را در خود حفظ کرده‌است. این از یک طرف قدمت افسانهٔ رستم را تا زمان اشکانی بالا می‌برد و از طرف دیگر مدرکی است در تأیید این نظر که نه تنها روایات حماسی مربوط به رستم و خاندان او از روایات ملی زمان اشکانی است، بلکه شخصیت‌های تاریخی و افسانه‌ای زمان اشکانی در شاهنامه حفظ شده‌اند، اما به بخش کیانیان از این کتاب منتقل شده‌اند.[۸]

به نظر می‌رسد که یادگار زریران در اصل اثری نمایشی بوده‌است که به وسیلهٔ گوسان‌ها به اجرا درمی‌آمده‌است.[۴]

سبک نگارش ویرایش

نخستین بار نولدکه موضوع منظوم یا منثور بودن یادگار زریران را مطرح کرد. او پس از ذکر این نکته که بیان واقعی و زندهٔ الفاظ پهلوی از پس خط نارسای آن بر ما شناخته نیست، می‌گوید که در این مورد نمی‌توان نظری قطعی داد. بعد با اشاره به ناهم‌سانی اجزای برخی جملات، از نظر کوتاهی و بلندی، احتمال می‌دهد که این متن منثور بوده و ایرانیان، در گذشته‌های دور، تنها روایات حماسی منثور داشتند.[۹]

محمدتقی بهار جمله‌بندی قسمت‌هایی از یادگار زریران را مطابق قواعد معمول نثر پهلوی نمی‌بیند و از این‌رو بر این عقیده است که این قسمت‌ها، یعنی جملات خطابی، در اصل منظوم بوده و کل اثر را آمیخته‌ای می‌داند از نظم و نثر که بر اثر مرور زمان، عبارات آن دچار اغتشاش شده و شکل اصلی خود را از دست داده‌است.[۱۰][۱۱]

بارتولومه با بررسی بند ۸۴ از یادگار زریران دربارهٔ سه سطر نخستین مویه بستور، پسر زریر بر پیکر بی‌جان پدر می‌نویسد: به سبب قدرت تکان‌دهنده و شورانگیزش که در سراسر ادبیات پهلوی کتابی نظیرش یافت نمی‌شود، از آوازی برگرفته شده یا از شعری حماسی.[۹]

موضوع یادگار زریران ویرایش

پس از اینکه گشتاسپ و خاندان او به آیین مزداپرستی می‌گروند، ارجاسپ شاه خیون‌ها در نامه‌ای که به گشتاسپ می‌نویسد از او می‌خواهد که یا دست از دین نو بردارد یا آمادهٔ جنگ شود. چون گشتاسپ در دادن پاسخ به ارجاسپ دودلی نشان می‌دهد، زریر برادر او، پاسخِ نامه را بی‌باکانه می‌دهد و با ارجاسب قرار جنگ می‌گذارد و سالاری سپاه ایران را به‌دست می‌گیرد. پیش از آغاز جنگ جاماسب در پیش‌بینی خود کشته شدن زریر و شاهزادگان ایران را در نبرد تن‌به‌تن با دشمن به گشتاسپ خبر می‌دهد. گشتاسپ با شنیدن آن می‌خواهد از شرکت آنان در جنگ جلوگیری کند. جاماسپ به گشتاسب می‌گوید که در این صورت چه کسی می‌تواند از هجوم دشمن جلوگیری کند و چون او را از پیروزی نهایی ایران در جنگ آگاه می‌کند، گشتاسپ خشنود می‌شود. با تأکید بر وفاداری خود به دین مزداپرستی به تماشای جنگ می‌نشیند. پس از کشته شدن زریر، کسی آمادگی برای نبرد تن‌به‌تن با ویدرفش جادو، کُشندهٔ زریر را در خود نمی‌بیند، مگر بستور پسر زریر. با آنکه او خردسال است، گشتاسپ به پیروی از اندرز جاماسب، بر او آفرینی می‌خواند و به او تیری می‌دهد. بستور، در نبرد تن‌به‌تن با ویدرفش جادو، با آن تیر وی را می‌کشد. پس از او گرامی‌کرد (پسر جاماسب) و اسفندیار (پسر گشتاسپ) ایرانیان را در جنگ با دشمن به پیروزی می‌رسانند.[۱۲][۱۳]

مطالب این اثر از متنی اوستایی گرفته شده‌است که امروز اصل آن در دسترس نیست. اما بخش‌هایی از آن در ضمن سرگذشت زرتشت در کتاب هفتم دینکرد آمده‌است. شرح جنگ‌های گشتاسب و ارجاسب را دقیقی به نظم کشیده و فردوسی آن‌ها را عیناً نقل کرده‌است. در مواردی مطالب این منظومه با یادگار زریران قابل انطباق است.[۱۴]

آثار بعد از اسلام ویرایش

در نیمهٔ نخست سدهٔ چهارم، دقیقی داستان یادگار زریران را از نثر به نظم درآورده است که در شاهنامهٔ فردوسی نیز آمده‌است. شعر دقیقی در عین نزدیکی کاملاً با متن داستان یکسان نیست. از سدهٔ چهارم تا ششم هجری نیز تنها در «غرر اخبار ملوک الفرس» اثر ثعالبی از این داستان یاد شده‌است. برخی دیگر از مورخان تنها به نبرد ارجاسب و گشتاسپ اشاره می‌کنند.[۱۵]

ردّ پای سوگنامهٔ داستان زریران را در کتاب‌های مقتل هم (که به بازگویی داستان کربلا می‌پردازد) دیده می‌شوند. در شاهنامه، گرامی‌کرد (گرامی کردار)، پسر جاماسب، در حین نبرد، دست‌هایش قطع می‌شود و درفش (پرچم) را به دندان می‌گیرد که روایت کتب مقتل از دست‌های قطع‌شدهٔ عباس بن علی و گرفتن مشک آب توسط او تداعی می‌شود. رفتار شمر در داستان کربلا، هم بی شباهت به بیدرفش جادو در یادگار زریران، نیست. به‌نظر می‌آید که بعید نباشد روایت‌های حماسی-دینی این سوگنامه، در مایه‌ور ساختنِ ذهنِ تعزیه‌خوانان و نویسندگانِ کتاب‌هایِ روضة الشهدا و تصویرگران تراژدی کربلا مؤثر افتاده باشد.[۱۶]

چاپ‌ها و ترجمه ویرایش

متن این رساله در مجموعهٔ متون پهلوی جاماسپ آسانا به چاپ رسیده‌است. این رساله توسط محمدتقی بهار، مهرداد بهار، سعید عریان، بیژن غیبی، یحیی ماهیار نوابی و ژاله آموزگار وسهند آقاییبه فارسی ترجمه شده‌است.

پانویس ویرایش

  1. آموزگار و 1392، یادگار زریران، 6.
  2. تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، 267.
  3. نولدکه، حماسه ملی ایران، 20.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ عریان، متن‌های پهلوی، 16.
  5. صفا، حماسه‌سرایی در ایران، 42.
  6. غیبی، «یادگار زریران»، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، 55.
  7. بویس، «نوشته‌ها و ادب پارتی»، تاریخ ایران کمبریج، از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان (ج3، ق2)، 743.
  8. غیبی، «یادگار زریران»، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، 56.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ غیبی، «یادگار زریران»، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، 57.
  10. بهار، «یادگار زریران یا شاهنامهٔ گشتاسپ - حماسهٔ ملی ایران قدیم»، تعلیم و تربیت، 120-113.
  11. بهار، ترجمه چند متن پهلوی، 97.
  12. غیبی، «یادگار زریران»، فردوسی و شاهنامه‌سرایی، 61-60.
  13. صفا، حماسه‌سرایی در ایران، 124-123.
  14. تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، 268.
  15. ماهیار نوابی، یادگار زریران، 9-8.
  16. ترابی، سید محمد (۱۳۸۲). نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران. تهران: ققنوس. صص. ۷۳. شابک ۹۶۴۳۱۱۱۷۱۷.

منابع ویرایش

کتاب ویرایش

  • آموزگار، ژاله (۱۳۹۲). یادگار زریران. معین.
  • بویس، مری (۱۳۸۹). «نوشته‌ها و ادب پارتی». تاریخ ایران کمبریج، از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان (ج3، ق2). ترجمهٔ حسن انوشه. امیرکبیر.
  • بهار، محمدتقی (۱۳۷۹). ترجمه چند متن پهلوی. به کوشش محمد گلبن. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  • تفضلی، احمد (۱۳۷۶). تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش ژاله آموزگار. سخن.
  • صفا، ذبیح‌الله (۱۳۳۳). حماسه‌سرایی در ایران. امیرکبیر.
  • عریان، سعید (۱۳۹۱). متن‌های پهلوی. علمی.
  • غیبی، بیژن (۱۳۹۰). «یادگار زریران». فردوسی و شاهنامه‌سرایی. فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی.
  • نولدکه، تئودور (۱۳۵۷). حماسه ملی ایران. ترجمهٔ بزرگ علوی. سپهر.
  • ماهیار نوابی، یحیی (۱۳۷۴). «پیشگفتار». یادگار زریران. اساطیر. صص. ۹–۸.

مجله ویرایش

  • بهار، محمدتقی (۱۳۱۴). «یادگار زریران یا شاهنامهٔ گشتاسپ - حماسهٔ ملی ایران». تعلیم و تربیت (۳): ۱۱۳–۱۲۰.

پیوند به بیرون ویرایش