انقلاب فوریه
انقلاب فوریه (به روسی: Февральская революция)، نخستین گام از دو انقلاب در ۱۹۱۷ با محوریت پتروگراد (سن پترزبورگ کنونی) بود که در ماه مارس (اواخر فوریه در گاهشماری ژولینی) در روسیه اتفاق افتاد. از نتایج اولیه و اصلی این انقلاب، کنارهگیری نیکلای دوم و پایان یافتن حکومت سلسلهٔ رومانوفها بود. پس از آن، یک دولت موقت زیر نظر گئورگی لووف تشکیل شد. این دولت، حاصل اتحاد لیبرالها و سوسیالیستهایی بود که خواهان اصلاحات سیاسی بودند. آنها با برگزاری انتخابات دموکراتیک، قوه مجریه و مجلس موکلان را تشکیل دادند. در عین حال، سوسیالیستها شورای پتروگراد را ایجاد کردند که به موازات دولت موقت در روسیه حکومت میکرد.
انقلاب فوریه | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بخشی از انقلاب روسیه | |||||||
![]() کارگران مسلح و سربازان در حال همراهی پلیسهای اسیر شده | |||||||
| |||||||
طرفهای درگیر | |||||||
![]() |
![]() | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
![]() |
![]() |
در سال ۱۹۱۷ میلادی، در روسیه غذا آن چنان کمیاب شده بود که حتی مردم مطیع قانون نیز دست به شورش زدند. انبوه کارگران کارخانهها نیز که بر اثر فشار جنگ جهانی اول، دیگر رمقی در تنشان باقی نماندهبود دست به تظاهرات زدند.[۱] روسیه در این دوران از مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری رنج میبرد که با فشارهای ناشی از جنگ جهانی اول در هم آمیخت. «شورشیان نان» و اعتصابکنندگان مراکز صنعتی با پیوستن به سربازانِ ناراضی از شرایط پادگانها، همگی به خیابانها ریختند. حضور بسیاری از نظامیان در جبهههای جنگ جهانی اول از یک سو و گریختن سربازان از پادگانهای برخی از شهرها، سبب شد که بعضی از شهرهای مهم از جمله پتروگراد در هرج و مرج فرورفته و حکومت تزار در مسیر سرنگونی قرار گیرد.
چند ماه پس از این انقلاب، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ رخ داد. انقلاب اکتبر باعث سرنگونی دولت موقت و روی کار آمدن بلشویکها و تغییر ساختار اجتماعی کشور روسیه شد. این رویدادها مسیر را برای تأسیس اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی هموار کرد.[۲]
علت انقلاب فوریهویرایش
تعدادی از عوامل به صورت کوتاه مدت و بلند مدت به انقلاب فوریه کمک کردند. مورخان دربارهٔ عوامل اصلی که به این امر کمک کردهاند اختلاف نظر دارند. مورخان لیبرال برآشفتگی ناشی از جنگ تأکید میکنند، در حالی که مارکسیستها بر اجتناب ناپذیری تغییر تأکید میکنند.[۳] رابینویچ علل اصلی درازمدت و کوتاه مدت را این چنین خلاصه میکند:
انقلاب فوریه ۱۹۱۷ … به سبب بیثباتی سیاسی و اقتصادی پیش از جنگ، عقب ماندگی تکنولوژیکی و تقسیمات اجتماعی بنیادی، همراه با سوء مدیریت ناخوشایند جنگ، ادامه شکست نظامی، جابجایی اقتصادی داخلی و رسواییهای خشمگین در سراسر سلطنت، رشد کرد.[۴]
عوامل درازمدتویرایش
گرچه شکستهای نظامی امپراتوری روسیه در طول جنگ جهانی اول تأثیر مهمی در وقوع این انقلاب داشت، ولی ریشههای این انقلاب به قبل از آغاز جنگ جهانی اول، بر میگردد. از مهمترین این موارد میتوان به شکستهای امپراتوری روسیه در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و همچنین مدرن ساختن ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در آن دوران اشاره کرد. آن طور که ریچارد پایپس مینویسد، «ناسازگاری سرمایهداری و استبداد، تمام کسانی را که به این موضوع فکر میکردند، رنج میداد».[۵]
این شرایط سبب ایجاد تنشها و آشفتگیهای گوناگونی در میان طبقات کارگری و حرفهای شد. این تنشها، نخست منجر به انقلاب ۱۹۰۵ شد. نیکلای دوم توانست به تدریج انقلاب ۱۹۰۵ را سرکوب کند، ولی چند سال بعد یعنی در سال ۱۹۱۴ میلادی، با ورود امپراتوری روسیه به درگیریهای جنگ جهانی اول، نارضایتیهای عمومی به شدت گسترش یافت.
عوامل کوتاهمدتویرایش
شکستهای نظامی امپراتوری روسیه در طول جنگ جهانی اول[۶] و همچنین نارضایتی عمومی از نحوه اداره امور داخلی روسیه، مهمترین عامل این انقلاب بود. چالشهای اقتصادی ناشی از درگیری در یک جنگ تمام عیار نیز به این موضوع دامن زد.
در ماه اوت سال ۱۹۱۴، تمام طبقات مردم[۷] از انقلاب حمایت میکردند، اما تقریباً تمام نمایندگان سیاسی به نفع ورود روسیه به جنگ جهانی اول رأی دادند.[۸] ورود روسیه به جنگ جهانی اول، بهطور موقت اختلافات داخلی را در روسیه کاهش داد.[۶] ارتش امپراتوری روسیه چند پیروزی اولیه (مانند پیروزی در سال ۱۹۱۵ در گالیسیا و در سال ۱۹۱۵ با حمله انتحاری بروسیلوف) به دست آورد، اما شکستها همچنان در سالهای ۱۹۱۴، نبرد تاننبرگ، نبردهای مازوری و فساد لهستان روسیه در ماه مه و اوت ۱۹۱۵ ادامه داشت. تقریباً شش میلیون تلفات (مرده، زخمی و گم شده) در ژانویه سال ۱۹۱۷ به وجود آمد. تردیدها (بیشتر به علت خستگی ساده و جنگی) افزایش یافتند، روحیه سربازان به کمترین حد خود رسیده بود و افسران و فرماندهان تازهوارد گاهی اوقات بسیار ناوارد بودند. نیروهای مسلح روسیه مانند اکثر ارتشهای دیگر امکانات کافی نداشتند.[۹] در این هنگام دوما (مجلس نمایندگان پایین) و استاوکا (مقامات ارتش) شروع به نافرمانی از دستورهای تزار کردند.[۱۰]
حوادثویرایش
شکستهای روسیه در جنگ جهانی اول، حامیان نیکلای دوم در روسیه را به حداقل خود رسانده بود. ماه نوامبر سال ۱۹۱۶، نیکلای دوم قصد داشت نیکلای گولیتسین را به عنوان نخستوزیر منصوب کند ولی گولیتسین با اشاره به عدم آمادگی خود برای پذیرش مقام نخستوزیری، از نیکلای دوم خواست تا حکم انتصابش لغو شود. روز ۲۳ نوامبر، نیکلای دوم رسماً الکساندر ترپوف را به عنوان نخستوزیر منصوب کرد. الکساندر ترپوف تا ۲۰ ژانویه سال ۱۹۱۷ در سمت نخستوزیر روسیه باقی ماند. روز ۲۰ ژانویه نیکلای گولیتسین با حکم نیکلای دوم به سمت نخستوزیر روسیه منصوب شد. گولیتسین آخرین نخستوزیر منصوب شده از سوی نیکلای دوم بود.
اوایل ماه فوریه سال ۱۹۱۷ اکثر کارگران صنعتی در پتروگراد و مسکو دست به اعتصاب زدند.[نیازمند منبع] روز ۸ مارس، مصادف با روز بینالمللی زن، کارگران کارخانههای نساجی، غالباً زنان، اقدام به اعتصاب کردند و خواهان دریافت نان شدند. آنها میدانستند پتروگراد تنها برای ده روز آرد دارد. کارگران کارخانههای فلزات، مهمتر از همه کارخانه پوتیلوف، بزرگترین کارخانه تسلیحات در پتروگراد، نیز به زودی به این خیل پیوستند. حاکمان در ابتدا نگرانی زیادی نداشتند و تصور میکردند ناآرامیها به جهت مسئله غذا است و آنها قادر خواهند بود هر گونه قیام احتمالی را سرکوب کنند. با این حال، تظاهراتها نه تنها ادامه پیدا کردند بلکه تعداد معترضان افزایش و شعارهای آنها هر چه بیشتر ماهیت سیاسی یافت. روز ۹ مارس، طبق گزارش پلیس، بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تظاهراتکننده گرد آمدند که بزرگترین از نوع خود پس از آغاز جنگ بود. روز بعد مردم بیشتری به خیابانها ریختند.< منبع[۱۱] اعتراضات دهقانان نیز گسترش یافت. سوسیال دموکراتها هدایت اعتراضات را در دست گرفتند.[نیازمند منبع]
با احساس خطر حاکمیت، نیکلای دوم از قرارگاه نیروی زمینی در موگیلف تلگرافی به ژنرال سرگی خابالوف، فرماندار نظامی پتروگراد، فرستاد و خواهان متوقف کردن ناآرامیها «تا فردا» شد. روز ۱۱ مارس به سربازان دستور به گشودن آتش بر روی مردم داده شد. با وجود دستگیر شدن چندین تن از رهبران کارگری و آرامتر شدن اوضاع، سربازان دیگر میلی به دفاع از حکومت نداشتند.[۱۱] شورش به پادگانها و سربازان رسید.[نیازمند منبع] چند روز آینده پتروگراد غرق در آشوب و هرجومرج شد. تعداد بسیار بیشتری از سربازان به انقلابیون پیوستند و در عرض چند روز تقریباً دیگر چیزی از پادگان شهر باقی نماند. در نبود حاکمیت، قتل و غارت در شهر شیوع یافت.[۱۱]
روز ۱۱ مارس، نیکلای دوم فرمان انحلال مجلس روسیه را صادر کرد اما اکثر نمایندگان مجلس متفرق نشدند و با تصمیمات او مخالفت کردند.[نیازمند منبع] روز ۱۲ مارس آخرین دولت تزاری روسیه به رهبر گولیتسین استعفا داد. نیکلای دوم روز بعد خابالوف را که قادر به سامان دادن به آشفتگی نشده و تسلط بر اعصاب خود را نیز از دست داده بود، از مقامش خلع و ژنرال سالخورده نیکلای ایوانوف را جانشین او نمود. مسلماً دیگر برای صورت گرفتن هر کاری توسط ایوانوف دیر شده بود؛ او هیچ نیروی وفاداری در اختیار نداشت. هنگامی که سلسلهمراتب فرماندهی و پیوندهای قدرت در روسیه از هم گسست نظم امپراتوری با سرعت شگفتانگیزی فروپاشید. سربازان که از نظام تزاری و رهبران ارتش نفرت و دشمنی یافته بودند، دیگر از فرامین مافوقهای خود تبعیت نمیکردند.[۱۱]
با سرعتگرفتن حوادث، شامگاه ۱۲ مارس شورای وزیران روسیه آخرین جلسه خود را در کاخ مارینسکی برگزار کرد و بهطور رسمی استعفای خود را به نیکلای دوم ارائه نمود.[نیازمند منبع] روز ۱۵ مارس، نیکلای دوم خود به نفع برادرش میخائیل، از سلطنت استعفا داد اما میخائیل از پذیرش سر باز زد. ژنرال میخائیل الکسیف، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه با پشتیبانی تعدادی دیگر از ژنرالهای عالیرتبه، یکی از مشوقان نیکلای دوم به این عمل بود. بدین ترتیب حکمرانی دودمان رومانوفها بر روسیه پس از سیصد سال پایان یافت.[۱۱] مجلس دومای روسیه همان روز یک حکومت موقت را به رهبری شاهزاده گئورگی لووف و وزارت الکساندر کرنسکی از حزب سوسیال دموکرات مسئول اداره امور کشور ساخت.
جستارهای وابستهویرایش
منابعویرایش
- ↑ «خداحافظ تزار». وبگاه مجله ایرانی روابط بینالملل. ۱ مارس ۲۰۱۵. دریافتشده در ۱۴ سپتامبر ۱۹۱۷. تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازبینی=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ "February Revolution." Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Online. Encyclopædia Britannica, 2011. Web. 30 Sep. 2011. <http://www.britannica.com/EBchecked/topic/888782/February-Revolution>.
- ↑ Acton 1990, pp. 107–108.
- ↑ Alexander Rabinowitch (2008). The Bolsheviks in Power: The First Year of Soviet Rule in Petrograd. Indiana UP. p. 1. ISBN 0-253-22042-4.
- ↑ Pipes 2008, p. 18.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Fitzpatrick 2008, p. 38.
- ↑ Service 2005, p. 26.
- ↑ Of 422, only 21 voted against. Beckett 2007, p. 516.
- ↑ Beckett 2007, pp. 521–522.
- ↑ Beckett 2007, p. 518.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ A History of the Soviet Union from the Beginning to the End. Peter Kenez. New York / Cambridge University Press, 2006. شابک ۰−۵۱۱−۱۶۹۳۰−۲, شابک ۹۷۸−۰−۵۱۱−۱۶۹۳۰−۴. p. 15–16
پیوند به بیرونویرایش
- Acton, Edward (1990). Rethinking the Russian Revolution. Oxford University Press US. ISBN 978-0-7131-6530-2.
- Beckett, Ian F.W. (2007). The Great war (2 ed.). Longman. ISBN 978-1-4058-1252-8.
- Browder, Robert Paul; Kerensky, Aleksandr Fyodorovich (1961). The Russian Provisional Government, 1917: documents. Stanford University Press. ISBN 978-0-8047-0023-8.
- Fitzpatrick, Sheila (2008). The Russian Revolution. Oxford University Press US. ISBN 978-0-19-923767-8.
- Malone, Richard (2004). Analysing the Russian Revolution. Australia: Cambridge University Press. p. 67. ISBN 0-521-54141-7.
- Pipes, Richard (1997). Three "whys" of the Russian Revolution. Vintage Books. ISBN 978-0-679-77646-8.
- Pipes, Richard (2008). A Concise History of the Russian Revolution. Paw Prints. ISBN 978-1-4395-0680-6.
- Rabinowitch, Alexander (2008). The Bolsheviks in Power: The First Year of Soviet Rule in Petrograd. Indiana UP. p. 1. ISBN 0-253-22042-4.
- Service, Robert (1986). The Russian Revolution. Macmillan Education. ISBN 978-0-333-38819-8.
- Service, Robert (2005). A history of modern Russia from Nicholas II to Vladimir Putin. Harvard University Press. ISBN 978-0-674-01801-3.
- Tames, Richard (1972). Last of the Tsars. London: Pan Books Ltd. ISBN 978-0-330-02902-5.
- Wade, Rex A. (2005). The Russian Revolution, 1917. Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-84155-9.