رضا نیازمند

کارآفرین، صنعت‌گر و مدیر اجرایی ایرانی

سیّدرضا نیازمند (تولد ۱ فروردین ۱۳۰۰ – وفات ۱۹ آذر ۱۳۹۶) کارآفرین، صنعت‌گر و مدیر اجرایی ایرانی بود از او به عنوان یکی از پایه‌گذاران توسعه صنعتی در اقتصاد ایران یاد می‌کنند.[۱] نیازمند مؤسس سازمان مدیریت صنعتی و بنیان‌گذار سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بود. او همچنین تجربه نویسندگی کتابهای ارزشمند تاریخی را نیز دارد. او خواهرزاده سپهبد زاهدی بود.

رضا نیازمند
زادهٔ۱ فروردین ۱۳۰۰
درگذشت۱۹ آذر ۱۳۹۶
تهران
ملیتایران
شهروندیایرانی
پیشهصنعت‌گر

زندگی ویرایش

سیّدرضا نیازمند فرزند سیّدصادق در کرمانشاه به دنیا آمد، پدرش از تجار معروف همدان بود و در غائله قحطی در ایران پس از حمله متفقین به ایران، کمک شایانی به همشهریان خود نمود. پس از کودتای رضاشاه و خروج انگلیس از ایران، همراه پدر و مادر، ابتدا به اراک و سپس به تهران مهاجرت کردند.

نیازمند تحصیلات خود را در رشته معدن و ذوب فلزات در مقطع کارشناسی و دکترای مدیریت تکمیل نمود.

نیازمند برای اولین بار در سال ۱۳۲۲ شمسی با گذراندن دوره سه‌ماهه کارآموزی در معادن انارک به عنوان مهندس تعمیرات مکانیکی به استخدام دولت درآمد.

نیازمند همچنین در سال ۱۳۲۷ برای تحصیل به آمریکا رفت و با گذراندن چندین دوره درس در مدیریت صنعتی و حسابداری صنعتی از دانشگاه نیویورک فارغ‌التحصیل شد.[۲]

وی نقش برجسته ایی در احداث کارخانجات تراکتورسازی تبریز، ماشین‌سازی تبریز، ماشین‌سازی اراک و آلومینیوم اراک در زمان مدیریت خود در سازمان گسترش و نوسازی صنایع داشته‌است. همچنین نقش ارزنده ایی در ایجاد صنایع مس سرچشمه و شرکت یوریران داشته‌است.

در زمان تصدی وی به عنوان معاونت صنایع در وزارت دکتر عالیخانی، شرکت ایران ناسیونال و ماک ایران تأسیس و شروع به کار کرد.

رضا نیازمند آذر سال ۱۳۹۶ درگذشت و در بهشت زهرای تهران قطعهٔ ۲۲۱ ردیف ۲ شماره ۲۷ در قبر خواهرش فروغ اقدس نیازمند (۱۳۸۷–۱۳۰۵) به خاک سپرده شد.

خدمات دولتی برای دولت ایران ویرایش

  • استخدام دولتی: در سال ۱۳۲۲ مهندس فنی در قسمت ابزارسازی کارخانجات ونک و در سال ۱۳۲۴ مدیر فنی کارخانه ونک بودم.
  • انتقال به سازمان برنامه: (اولین دوره تأسیس سازمان برنامه، مشهور به برنامه هفت ساله). سال ۱۳۲۹ همکار رئیس هیئت مشاوران ماوراء بحار، سپس عضو هیئت مطالعات و برنامه‌ریزی استان پنجم، سال ۱۳۳۲ معاون و سپس رئیس قسمت طرحها و برنامه‌ریزی سازمان برنامه.
  • در سال ۱۳۳۵، رئیس ایرانی مشاوران مدیریت صنایع Ceorefry در سازمان برنامه.
  • انتقال به وزارت صنایع و معادن: در سال ۱۳۳۸ رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت نساجی ایران (دارای ۶ کارخانه و حدود ۸۰۰۰کارگر)
  • در سال ۱۳۴۰ مدیر عامل شرکت مصالح ساختمانی.
  • در سال ۱۳۴۰ رئیس مرکز راهنمایی صنایع، وابسته به وزارت صنایع و معادن.
  • در سال ۱۳۴۱ مؤسس و مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره سازمان مدیریت صنعتی به مدت ۱۲ سال، ضمن مشاغل دیگر.
  • معاون وزارت اقتصاد و سرپرست صنایع و معادن کشور ازسال۱۳۴۲ تا ۱۳۴۶.
  • مؤسس و مدیرعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰.
  • پس از استعفا از سازمان گسترش، گرچه تصمیم به ترک همیشگی کار دولتی داشتم، ولی مورد موافقت قرار نگرفت، تأسیس و راه اندازی معدن مس سرچشمه (صنایع مس ایران) به عهده من قرار گرفت و من به شرط چهار سال خدمت و سپس خروج کامل از کار دولتی، این وظیفه را به عهده داشتم و پس از به کار افتادن معدن و خرید ماشین آلات، به کلی از خدمات دولتی کنار رفتم.


کمک به شرکت ولوو ویرایش

در سال ۱۹۷۵ کمی پیش از انقلاب ایران که کارخانه ولوو در حال ورشکستگی بود از رضا نیازمند خواستند که به سوئد برود، مشکلات را حل کرده، کارخانه را سودآور کند و از خطر ورشکستگی نجات دهد. نیازمند هم شش ماه سوئد بود. ولوو را به سودآوری رساند. در پایان از او پرسیدند اجرت تو چقدر است؟ که گفت هیچ پولی دریافت نمی‌کند در مقابل پادشاه سوئد نشان و لقب شوالیه را به رضا نیازمند داد.[۳]

روایت او از اصلاحات ارضی و رکود دهه چهل شمسی[۴] ویرایش

رکود دهه چهل به این دلیل بود که یک‌مرتبه آقای امینی که سفیر ایران در آمریکا بود با «جان اف‌کندی»، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا توطئه چینی کردند و برنامه اصلاحات ارضی به دست امینی در کشور اجرا شد.

مخالفت مجلسین ویرایش

مجلس شورای ملی مخالف این برنامه بود … مجلس سنا هم با این برنامه مخالف بود؛ اولین پیشنهاد امینی تعطیلی این دو مجلس بود و شاه به‌اجبار هر دو مجلس را تعطیل کرد. دلیل محکمی برای این کار هم نیاورد. … تبلیغات زیادی شروع کردند که ظلم سرمایه‌دارها و زمین‌دارها به مالکان چنین و چنان بوده‌است و دهقان مظلوم ایرانی باید زمین‌دار شوند. … درنتیجه قانونی نوشته شد و در تعطیلی مجلس این زمین‌ها به تعداد افراد ساکن در ده‌ها تقسیم شد. روزنامه‌ها دستور داشتند که از پایان فئودالیته بگویند.

خروج مالکان از کشور ویرایش

... سندهای کاغذی صادر شد و از پایان مشکلات خبر دادند. به مالکان گفتند ما پول زمین شما را از زارعان گرفته و هشت‌ساله پرداخت می‌کنیم. آن‌ها هم چون شرایط را می‌دانستند و با وضعیت کشور آشنایی داشتند وطن را ترک کردند. و تازه مشکلات رونمایی می‌شد.

نبود بذر ویرایش

بعد از مدتی موقع کاشت بذر برای سال آینده فرا رسید. اما زارع بذر نداشتند. وقتی به دولت گفتند، بذر می‌خواهیم، دولت می‌پرسید که پارسال چه‌کار می‌کردید و این‌ها جواب داند که مالک به ما بذر می‌داد. در این دوره دوباره برای خرید بذر به آمریکا مراجعه کردند. بازهم با قرض کردن پول از وزارت کشاورزی آمریکا بذر خریدند. این روند خیلی طول کشید و بخشی از پول‌ها هم حیف‌ومیل شد.

مشکل لایروبی قنوات ویرایش

بعد مشکل آب مشخص شد، مالکان این قنات‌ها را لایه روبی می‌کردند و این بار وزارت کشاورزی این قنات‌ها را لایه روبی کردند. مدتی طول کشید تا آب جاری شد. آن‌ها تقسیم آب را بلد نبودند با کمک زارعین بذرها کاشت شد ولی محصول مثل هرسال پربار نبود. خوشه‌ها تنک بود و نوع بذر هم خوب نبود. بالاخره ۱۰–۲۰ درصد ازآنچه قبلاً از زمین درمی‌آمد برداشت کردند و باز ناچار شدند از بانک صادرات آمریکا قرض کرده و برای خوراک مردم گندم بخرند.

خرید گندم کهنه از آمریکا ویرایش

نه شاه، نه نخست‌وزیر و نه مردم ایران نمی‌دانستند در آمریکا قانونی هست که باید دولت غذای ۴ سال مردم آمریکا را در سیلوهای خود داشته باشد و این نباید کمتر از این حجم باشد. این‌ها سیلوهای عظیمی دارند که پر گندم است و هرسال این سیلوها را با محصول جدید جایگزین می‌کنند.

معمولاً وقتی یکی از آمریکا گندم می‌خرد گندم تازه را نمی‌فروشند بلکه گندم چهارساله را می‌دهند که بنیه‌اش را ازدست‌داده‌است. سال‌ها بعد از اصلاحات ارضی، خوراک ما گندم بی‌قوت آمریکایی بود. همه تعجب می‌کردند که چرا نان ایران با گندم آمریکایی بی‌قوت است ولی نان خود آمریکا باکیفیت است.

نابودی کشاورزی و وابستگی ویرایش

درنتیجه این سیاست‌های غلط کشاورزی ما این‌گونه از بین رفت حدود ۱۰–۱۵ درصد بیشتر از آن باقی نماند.

ما تا چند سال اخیر از آمریکا غذا و گندم می‌خریدیم. این یعنی تمام اختیار ما دست آن‌ها افتاد و این‌گونه در سیاست و امور کشور ما دخالت کردند. ابزار فشار آن‌ها گندم بود. این دلیل رکود آن دوره بود و این تنها دلیل بود.

توسعه صنعت به‌عنوان راه حل ویرایش

ما راه‌حل را نه در بازگشت به کشاورزی که در صنعتی شدن می‌دانستیم. «اجرای برنامه صنعتی شدن در وزارت اقتصاد با من بود، اصل برنامه توسعه صنعت محور بود. من معاون صنعتی وزارت اقتصاد بودم. مجبور بودم یکی‌یکی بازاری‌ها را صدا کنم و به آن‌ها بگویم که چرا پول‌هایتان را قایم کرده‌اید این‌ها پول‌ها را در حجره و زیرزمین‌ها چال کرده بودند که مبادا مثل زمین مالکان، دولت پول این‌ها را بگیرد. ما گفتیم پول‌هایتان را در صنعت بگذارید و با کمک مدیریتی ما و تخفیف عوارض گمرکی کالای صنعتی خود را بفروشید. بالاخره این‌ها یکی‌یکی به ما اعتماد کردند پول‌ها را از زیرزمین درآوردند، کارخانه ساخته شد، دستگاه‌ها را خریدید و تولید آغاز شد؛ از رادیو و تلویزیون تا لوازم‌خانگی یخچال و کولر و تمام این لوازم در دوران چهار سال به ایران آمد. نساجی نخی و پشمی به ایران آمد.

ثمرات صنعت ویرایش

نساجی پشمی ما کت‌وشلوار درست می‌کردند که بهتر از پارچه انگلیسی درآمده بود. چون این‌ها آخرین ماشین‌ها را می‌خریدند و بهترین متخصص را همراه خود می‌آوردند؛ مثلاً آقای مقدم در کرج فاستونی تولید می‌کرد که از فاستونی انگلیس بهتر بود.»

«بالاخره صنعت راه افتاد و از گرفتاری بیرون آمدیم. سرمایه‌داران از سرنوشت پول خود مطمئن شدند. رکود از بین رفت. اقتصاد شکوفا شد تا جایی در چهار سال بالای ۱۴ درصد رشد اقتصادی داشتیم؛ رشد اقتصادی ژاپن هم این‌گونه بود.»

من به مسکو رفته بودم، با دوستی که همراه من بودم در خیابانی قدم می‌زدیم؛ دیدیم صفی یک کیلومتری تشکیل‌شده‌است. ما عادت به‌صف نان و گوشت داشتیم. من پرسیدم این‌ها برای چه اینجا ایستاده‌اند و درنهایت شنیدم که امروز روز سه‌شنبه است. من پرسیدم مگر روزهای سه‌شنبه چه خبر است؟ گفتند روز سه‌شنبه از ایران به مسکو کفش ملی فرستاده می‌شود. این افتخار است که وسط مسکو در روز سه‌شنبه صفی تشکیل شود و با هواپیما کفش از تهران به مسکو بیاید. ولی الآن این کارخانه از بین رفته‌است.

حسادت‌ها و پایان توسعه ویرایش

«متأسفانه حسادت‌ها باعث شد که آقای عالیخانی از وزارت اقتصادی کنار گذاشته شد و من هم به‌جای دیگری فرستاده شدم. بقیه هم به‌جای دیگر رفتند. بالاخره نگذاشتند این گروه بیشتر توسعه یابد و ثمرات اقتصادی خود را تثبیت کند. با رفتن ما آن رونق اقتصادی ادامه یافت ولی نرخ ان روزبه‌روز پایین آمد از ۱۴٫۵ درصد به ۱۲ تا پایین آمد و تا به ۵ درصد رسید و در اواخر حکومت هم این نرخ منفی شد. کم‌کم صنایع از رونق افتاد تا اینکه در همین دوره اخیر سرنوشت دو صنعت کفش ملی و ارج سقوط بود.»

آخرین پیشنهادها[۴] ویرایش

باید در چارچوب اوضاع‌واحوال روز برنامه‌ریزی کنیم اما در عمل چنین نیست؛ مثلاً در دوره جدید ما پول‌نداریم که هزینه کارمندان دولت را بدهیم؛ سخن گفتن از توسعه صنعتی امری گزاف است. تأسیس صنعت پول نیاز دارد و بازدهی آن زمان‌بر است و این برای ما در این شرایط ممکن نیست.

تهاتر گاز ویرایش

باید نفت را تبدیل به فرآورده کرده و بفروشیم. وی مهم‌ترین راهکار را در "تهاتر گاز با صنعت" می‌داند: «در دهه ۶۰ میلادی با روس‌ها قرارداد تهاتر گاز با صنعت امضا شد؛ ما باید لوله‌ای گاز از آبادان تا ارس سرحد روسیه می‌کشیدیم و آن‌ها در عوض کارخانه ذوب‌آهن و کارخانه ماشین‌سازی اراک را راه‌اندازی و مونتاژ می‌کردند. الآن هم می‌توانیم این کار را انجام دهیم.»

سیستم حمل‌ونقل ریلی شود ویرایش

بهترین کار وزارت صنعت، معدن و تجارت ریلی کردن نظام حمل‌ونقل در کشور است. این پروژه بسیار کارگر بر است و باید تمام سیستم حمل‌ونقل شهری را در بیرون و داخل شهر در بربگیرد. البته عده‌ای می‌گویند این کار عظیم است اما من معتقدم که این کار بسیار هم راحت است. کارخانه ذوب‌آهن در کشور داریم و می‌توانیم خود ریل تولید کنیم. چند دهه هم هست که تجربه مدیریت راه‌آهن در کشور وجود دارد. اما قبلاً این تجربه را نداشتیم.

قراردادی با آلمان (لوکوموتیو) و فرانسه (ریل) که در این حوزه خیلی قوی هستند امضا شود؛ ما به این دو کشور گاز و نفت صادر کنیم و آن‌ها حمل‌ونقل ما را ریلی کنند. این‌چنین معضل بیکاری هم حل می‌شود.

به گفته نیازمند وزارت‌خانه نفت، صنعت، معدن و تجارت و وزارت خارجه هر سه می‌توانند با فرانسه و آلمان قراردادی را امضا کنند. این طرح را آقای نعمت‌زاده و آقای روحانی دوست داشتند و مقاوله‌نامه‌ای هم با فرانسه نوشته‌اند.

آثار ویرایش

  • ادارهٔ امور فردا (تهران، سازمان مدیریت صنعتی، سال ۱۳۴۳)
  • محاسبات فنی (تهران، سازمان مدیریت صنعتی، سال ۱۳۴۹)
  • رضاشاه از تولد تا سلطنت (شرکت حکایت قلم نوین، ۱۳۸۱)
  • رضاشاه از سقوط تا مرگ (شرکت حکایت قلم نوین، ۱۳۸۶)
  • سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران:‌ جلد ۱ محمدرضاشاه از سلطنت تا سقوط (شرکت حکایت قلم نوین، ۱۳۹۱)
  • سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران: جلد ۲ محمدرضاشاه از سقوط تا مرگ (شرکت حکایت قلم نوین، ۱۳۹۱)

منابع ویرایش

  1. Euronews (2018-12-11). "روایتی از نجات کارخانه ولوو توسط یک مدیر ایرانی". euronews (به پشتو). Retrieved 2020-12-09.
  2. «شبیه هیچ‌کس». هفته نامه تجارت فردا.
  3. «رضا نیازمند که پیکان را برای خیامی‌ها انتخاب کرد از تاریخ صنعت خودرو می‌گوید». بیت ران.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ لیلا ابراهیمیان (۱۹/۹/۱۳۹۶). «آخرین توصیه رضا نیازمند برای رونق اقتصاد ایران». اتاق ایران آنلاین. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)