فرضیه زمان کاذب

فرضیه زمان کاذب یا فرضیه زمان فانتوم (به انگلیسی: Phantom time hypothesis) یک تئوری توطئه تاریخی است که توسط هریبرت ایلیگ ادعا شده‌است، برای اولین بار در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. این فرضیه توطئه‌ای توسط امپراتور مقدس روم اوتو سوم، پاپ سیلوستر دوم، و احتمالاً امپراتور بیزانس کنستانتین هفتم، برای ساختن سیستم دوستیابی آنو دومینی به صورت گذشته نگر، به منظور قرار دادن آنها در سال ویژه ۱۰۰۰ میلادی است، و بازنویسی تاریخ[۱] برای قانونی کردن ادعای اتو در مورد امپراتوری مقدس روم. ایلیگ معتقد بود که این امر با تغییر، ارائه نادرست و جعل شواهد مستند و بدنی حاصل شده‌است. طبق این سناریو، کل دوره کارولینگی، از جمله شکل شارلمانی، ساختگی است، با «زمان کاذب» ۲۹۷ سال (۶۱۴–۹۱۱ میلادی) به اوایل قرون وسطا اضافه شده‌است.

نمایی از یک دناریوس از شارلمانی به تاریخ ح. ۸۱۲–۸۱۴ با نوشتهٔ «KAROLVS IMP AVG" - فرضیهٔ «زمان کاذب» ادعا می‌کند که شارلمانی وجود نداشته است.

هریبرت ایلیگ ویرایش

ایلیگ در سال ۱۹۴۷ در Vohenstrauß، بایرن متولد شد. او در انجمن اختصاص داده شده به امانوئل ولیکوفسکی، فاجعه و تجدیدنظرطلبی تاریخی، Gesellschaft zur Rekonstruktion der Menschheits- und Naturgeschichte (مهندس: انجمن بازسازی تاریخ بشریت و طبیعی) فعالیت داشت. وی از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴ به عنوان سردبیر مجله Vorzeit-Frühzeit-Gegenwart (Eng: Past-Early-Present) فعالیت کرد. از سال ۱۹۹۵، او به عنوان ناشر و نویسنده تحت شرکت انتشاراتی خود، Mantis-Verlag، و انتشار مجله خود، Zeitensprünge (Eng: جهش در زمان) کار کرد. در خارج از انتشارات خود در رابطه با تقویم تجدید نظر شده، وی ویرایش آثار اگون فریدل را انجام داده‌است.

ایلیگ پیش از تمرکز بر اوایل قرون وسطی، پیشنهادهای مختلفی را برای گاه نگاریهای تجدید نظر شده در تاریخ پیش از تاریخ و مصر باستان منتشر کرد. پیشنهادهای وی در دهه ۱۹۹۰ در رسانه‌های محبوب آلمان مورد توجه برجسته قرار گرفت. وی 1996 Das erfundene Mittelalter (مهندس: قرون وسطی اختراع شده) نیز دستمزد علمی گرفت، اما از نظر مورخان به دلیل نقص اساسی در جهان رد شد.[۲] در سال ۱۹۹۷، مجله Ethik und Sozialwissenschaften (مهندس: اخلاق و علوم اجتماعی) بستری را برای بحث انتقادی به پیشنهاد ایلیگ ارائه داد، و تعدادی از مورخان در مورد جنبه‌های مختلف آن اظهار نظر کردند.[۳] بعد از سال ۱۹۹۷ بوده‌است پذیرش علمی کمی از ایده Illig وجود دارد، اگر چه همچنان به عنوان مورد بحث قرار گیرد شبهتاریخ در رسانه‌های عمومی آلمان است.[۴] ایلیگ حداقل تا سال ۲۰۱۳ به انتشار در «فرضیه زمان فانتوم» ادامه داد. همچنین در سال ۲۰۱۳، او در یک موضوع نامرتبط منتشر شده تاریخ هنر، در آلمان رنسانس استاد آنتون Pilgram، اما دوباره پیشنهاد تجدید نظر به گاهشناسی معمولی، و با این استدلال برای لغو رده تاریخی هنر منریسم.[۵]

پیشنهاد ویرایش

مبانی فرضیه ایلیگ عبارتند از:

  • کمبود باستان‌شناسی شواهدی وجود دارد که می‌توان با اطمینان به دوره AD 614-911، بیآنکه درک شده از تابش وسایل مورخ dendrochronological روش قدمت این دوره، و اتکای بیش از حد از مورخان قرون وسطی در منابع نوشته شده‌است.
  • وجود معماری رومانسک در اروپای غربی قرن دهم، که نشان می‌دهد دوران روم در گذشته‌ای نیست که تصور می‌شد.
  • رابطه بین تقویم جولیان، تقویم میلادی و سال زمینه ای نجومی خورشیدی یا گرمسیری. تقویم جولیان که توسط جولیوس سزار معرفی شده بود، مدت‌ها بود که به عنوان یک اختلاف از سال گرمسیری حدود یک روز برای هر قرن استفاده از تقویم شناخته می‌شد. تا زمان معرفی تقویم میلادی در سال ۱۵۸۲ میلادی، ایلیگ ادعا می‌کند که تقویم جولیان قدیمی باید سیزده روز اختلاف بین تقویم واقعی (یا گرمسیری) داشته باشد. در عوض، ستاره شناسان و ریاضیدانانی که برای پاپ گریگوری سیزدهم کار می کردند دریافته بودند که تقویم مدنی فقط ده روز باید تنظیم شود. (روز تقویم جولیان پنجشنبه، ۴ اکتبر ۱۵۸۲ با اولین روز تقویم میلادی، جمعه، ۱۵ اکتبر ۱۵۸۲ دنبال شد). از این رو، ایلیگ نتیجه می‌گیرد که دوران میلادی تقریباً سه قرن شمرده شده‌است که هرگز وجود نداشته‌است.

انتقاد ویرایش

  • دشوارترین چالش برای این نظریه از طریق مشاهدات در نجوم باستان است، خصوصاً موارد خورشید گرفتگی که توسط منابع اروپایی قبل از ۶۰۰ میلادی ذکر شده‌است (زمانی که زمان فانتوم زمان را تحریف می‌کرد). علاوه بر چندین مورد دیگر که شاید بیش از حد مبهم باشند تا فرضیه زمان فانتوم را رد کنند، به ویژه دو مورد با دقت کافی قدمت دارند تا فرضیه را با درجه بالایی از یقین رد کنند. یکی از آنها توسط پلینی بزرگتر در سال ۵۹ میلادی[۶] و دیگری توسط فوتیوس در سال ۴۱۸ میلادی گزارش شده‌است.[۷] هر دو این تاریخ‌ها و زمان‌ها خورشید گرفتگی را تأیید کرده‌اند. علاوه بر این، مشاهدات مربوط به دوران سلسله تانگ در چین و به عنوان مثال دنباله دار هالی، با نجوم فعلی سازگار است و هیچ «زمان فانتومی» اضافه نشده‌است.[۸][۹]
  • بقایای باستان‌شناسی و روش‌های قدمت مانند dendrochronology، به جای پشتیبانی از «زمان کاذب»، رد می‌شوند.
  • اصلاحات میلادی هرگز تصور نمی‌شد که تقویم را با تقویم جولیان مطابقت دهد همان‌طور که در زمان تأسیس آن در سال ۴۵ قبل از میلاد وجود داشته‌است، اما همان‌طور که در سال ۳۲۵، زمان شورای نیقیه، که تأسیس کرده بود، وجود داشت روشی برای تعیین تاریخ یکشنبه عید پاک با تعیین اعتدال بهاری در ۲۱ مارس در تقویم جولیان. تا سال ۱۵۸۲، اعتدال نجومی در ۱۰ مارس تقویم جولیان در حال وقوع بود، اما عید پاک هنوز از اعتدال اسمی در ۲۱ مارس محاسبه می‌شد. در سال ۴۵ پیش از میلاد اعتدال بهاری نجومی در حدود ۲۳ مارس رخ داد. «سه قرن گمشده» ایلیگ مطابق با ۳۶۹ سال بین تأسیس تقویم جولیان در سال ۴۵ قبل از میلاد و تثبیت تاریخ عید پاک در شورای نیقیه در سال ۳۲۵ میلادی است.[۱۰]
  • اگر شارلمانی و سلسله کارولینگی ساخته می‌شد، باید ساخت یک تاریخ مربوط به بقیه اروپا، از جمله انگلیس انگلیس-ساکسون، پاپی و امپراتوری بیزانس. دوره «زمان کاذب» همچنین شامل زندگی محمد و گسترش اسلامی در مناطق امپراتوری روم سابق، از جمله فتح ویبریگوتیک ایبریا است. این تاریخ نیز باید جعل شود یا به شدت تاریخ‌نویسی شود. همچنین باید با تاریخ سلسله تانگ چین و ارتباط آن با اسلام، مانند جنگ تالاس ، سازگار شود.[۱۱]

کتاب‌شناسی - فهرست کتاب‌ها ویرایش

انتشارات توسط ایلیگ:

  • اگون فریدل و امانوئل ولیکوفسکی . Vom Weltbild zweier Außenseiter، بازل ۱۹۸۵
  • Die veraltete Vorzeit , Heribert Illig, Eichborn، ۱۹۸۸
  • با گنار هینسون: می‌خواهی لابرات بتونی فرعون کنی؟، مانتیس، ۱۹۹۰، اصلاح شده ۲۰۰۳شابک ‎۳-۹۲۸۸۵۲-۲۶-۴
  • کارل در فیکتیو، کاربل کارل der Große، ۱۹۹۲
  • کلاه Karl der Große je gelebt؟ Bauten , Funde und Schriften im Widerstreit، ۱۹۹۴
  • کلاه Karl der Große je gelebt؟، هریبرت ایلیگ، مانتیس، ۱۹۹۶
  • Das erfundene Mittelalter. Die größte Zeitfälschung der Geschichte، هریبرت ایلیگ، اقتصاد ۱۹۹۶ ،شابک ‎۳-۴۳۰-۱۴۹۵۳-۳ (ویرایش اصلاح شده ۱۹۹۸)
  • Das Friedell-Lesebuch , Heribert Illig , CH Beck 1998 ،شابک ‎۳-۴۰۶-۳۲۴۱۵-۰
  • Heribert Illig، با Franz Löhner: Der Bau der Cheopspyramide , Mantis 1998 ،شابک ‎۳-۹۲۸۸۵۲-۱۷-۵
  • Wer hat an der Uhr gedreht؟، هریبرت ایلیگ، اولشتاین ۲۰۰۳ ،شابک ‎۳-۵۴۸-۳۶۴۷۶-۴
  • هریبرت ایلیگ، با Gerhard Anwander: Bayern in der Phantomzeit. Archäologie widerlegt Urkunden des frühen Mittelalters.، مانتیس ۲۰۰۲ ،شابک ‎۳-۹۲۸۸۵۲-۲۱-۳

جستارهای وابسته ویرایش

منابع ویرایش

  1. Hans-Ulrich Niemitz, Did the Early Middle Ages Really Exist? pp. 9–10.
  2. Johannes Fried: Wissenschaft und Phantasie. Das Beispiel der Geschichte, in: Historische Zeitschrift Band 263,2/1996, 291–316. Matthias Grässlin, Frankfurter Allgemeine Zeitung 1. Oktober 1996
  3. EuS 1997 Heft 4. Theo Kölzer (Bonn University) refused to contribute, and the journal printed his letter of refusal instead in which Kölzer criticizes the journal for lending credibility to Illig's "abstruse" idea. A favourable review was published by sociologist Gunnar Heinsohn, which later led to a collaboration between Illig and Heinsohn until 2011, when Heinsohn left the board of editors of Illig's journal and published his rejection of Illig's core idea that the figure of Charlemagne is a high medieval fiction.
  4. Michael Borgolte. In: Der Tagesspiegel vom 29. Juni 1999. Stephan Matthiesen: Erfundenes Mittelalter – fruchtlose These! بایگانی‌شده در ۱۱ اوت ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine, in: Skeptiker 2/2001
  5. Meister Anton, gen. Pilgram, oder Abschied vom Manierismus (2013).
  6. Pliny the Elder. Natural History (Book II) بایگانی‌شده در ۲۰۱۷-۰۱-۰۱ توسط Wayback Machine, accessed 14 June 2017
  7. Photius. Epitome of the Church History of Philosturgius, accessed 4 May 2016
  8. Dieter Herrmann (2000), "Nochmals: Gab es eine Phantomzeit in unserer Geschichte?", Beiträge zur Astronomiegeschichte 3 (به آلمانی), pp.  211–14
  9. Dutch, Stephen. "Is a Chunk of History Missing?". Archived from the original on 27 May 2011. Retrieved 14 May 2011.
  10. Karl Mütz: Die „Phantomzeit“ 614 bis 911 von Heribert Illig. Kalendertechnische und kalenderhistorische Einwände. In: Zeitschrift für Württembergische Landesgeschichte. Band 60, 2001, S. 11–23.
  11. Adams, Cecil. "Did the Middle Ages Not Really Happen?". Retrieved 9 July 2014.
  • ایلیگ، هریبرت: Enthält das frühe Mittelalter erfundene Zeit؟ و بحث بعدی، در: Ethik und Sozialwissenschaften 8 (1997)، صص. ۴۸۱–۵۲۰.
  • Schieffer, Rudolf: Ein Mittelalter ohne Karl den Großen, oder: Die Antworten sind jetzt einfach , in: Geschichte in Wissenschaft und Unterricht 48 (1997)، pp. 611–17.
  • Matthiesen, Stephan: Erfundenes Mittelalter - fruchtlose These!، در: Skeptiker 2 (2002).

پیوند به بیرون ویرایش

نکته ای که در توضیحات بالا نادیده گرفته می شود آن است که تاریخ میلادی تجمیع تاریخ میلادی مسیحی و تاریخ میلادی میترایی است. در واقع بین این دو ۲۷۰ سال فاصله است. یعنی ما الان در سال ۲۰۲۰ میلادی میترایی هستیم، نه میلادی مسیحی که حدود ۱۷۵۰ و شاید هم همان ۱۷۲۰ مورد این آقا باشد.