ویکیپدیا:گزیدن مقالههای خوب/تصنیف
معیارهای مقاله خوب را دارد. mOsior (بحث) ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)
تصنیف
ویرایش ورودیها | |||
---|---|---|---|
اندازهٔ مقاله | ۱۳۹٬۰۷۲ | ||
آیا مقاله ترجمه از ویکیهای دیگر است؟ | خیر | ||
املا و انشای خوب | |||
دیباچهٔ مناسب | |||
منبعدارکردن همهٔ مطالب | |||
یادکرد صحیح منابع | |||
جایگزینی منابع نامعتبر (بهخصوص منابع ویکیایی) با منابع معتبر | |||
بررسی حق نشر (متن و پروندهها) | |||
جعبهٔ اطلاعات و/یا جعبهٔ گشتن مناسب | |||
رده و میانویکی مناسب | |||
تصویر(های) مناسب | |||
پیوند به محتوا(ها)ی مرتبط در پروژههای خواهر | |||
پیوند پایدار منابع برخط | بهزودی انجام میشود | ||
ناظر: mOsior (بحث) ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC) |
نامزدکننده: (معرفی مقاله) Huji (بحث • مشارکتها) ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۱۱ (UTC)
مقالهای دیگر از پروژهٔ وپ:مفاهیم، از خانوادهٔ پیشدرآمد (که به تازگی خوبیده شد) و چهارمضراب و غیره. بخش نمونهها را کماکان میبایست کمی گسترش بدهم و منابع بیشتری به آن بیفزایم. غیر از این ایدهٔ دیگری ندارم که چه چیزی را باید گسترش داد اما احساس میکنم مقاله یک چیزیاش کم است. — حجت/بحث ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۱۱ (UTC)
- الان که به مقاله نگاه میکنم به نظرم میرسد باید تصنیف (ادبیات) را که تغییرمسیر بالاد (ادبیات) است، به صورت مجزا و ناظر به ادبیات فارسی بنویسیم که حالا یا شما انجام میدهید یا کس دیگر. چون مقاله ناظر به فرم موسیقی ایرانی است، بحث ادبیاش هم باید ناظر به ادبیات فارسی باشد و ارتباطش با ترانه با توضیح و احتمالاً سرنویس مشخص شود. اما در این مقاله، باید بخش ادبیات تصنیف گسترش بیابد چون جزء رئوس مطلب است و الان خرد است. فکر میکنم با این کار شمول برقرار شود.
- در رابطه به قسمت اول، چیزی که باید انجام بشود انتقال بالاد (ادبیات) به تصنیف (ادبیات)، و گسترش آن به دو زیربخش عمدهٔ «ادبیات اروپا» (یا «ادبیات غرب») و «ادبیات فارسی» است. نیاز به کسی دارد که با ادبیات آشنا باشد و منابعش را بشناسد؛ من اگر به منبع برخوردم شروعش میکنم اما تمرکز من ادبیات نیست.
- در مورد بخش دوم، رابطهٔ تصنیف و ترانه و سرود را گسترش دادم.
- زمانه مراغی را ذکر کنید. احتمالاً مربوط به دوره تیموری است. سال یا دوره حتماً ذکر شود تا ترتیب تاریخی دستمان بیاید.
- در سایتی دیدم اوج تحول تصنیفسازی را دوره تیموری دانسته بود. اگر درست باشد، باید پیش از این دوره هم تصنیفسازی رواج میداشته. لطفاً در منابع این مورد را بررسی کنید.
- در مقاله به این نکته اشاره شده: «ساسان فاطمی هم معتقد است که در سدهٔ هشتم و نهم قمری، اصطلاح «تصنیف» برای توصیف تمام قطعههایی (چه سازی و چه آوازی) که آهنگسازی شده بودند و بداههنوازی نبودند به کار میرفتهاست ولی امروزه برای قطعههای موزون آوازی به کار میرود که جزئی از ردیف موسیقی ایرانی نیستند.» در سدهٔ هشتم و نهم، که همان دورهٔ تیموریان است، تصنیف به معنای امروزی به کار نمیرفته و شامل قطعات سازی و آوازی بوده؛ امروزه تصنیف یک شکل خاص از موسیقی آوازی متریک است. این مقاله هم به مفهوم امروزی میپردازد اما به مفاهیم قدیمی هم به حد کفایت اشاره میکند.
- اگر معنایش متفاوت است، در واقع یعنی مشترک لفظی هستند، نمیتوان در تاریخچه آورد. در تاریخ باید از اولین نمونهای آغاز کنید که نزدیک به معنای امروزی و نیای آن باشد. درست است؟
- بله درست است؛ الان هم در تاریخچه نیامده، در تعریف و خصوصیات آمده برای توضیح ریشهٔ نام؛ زیربخشهایی ایجاد کردم و ترتیب را هم کمی تغییر دادم
- اگر معنایش متفاوت است، در واقع یعنی مشترک لفظی هستند، نمیتوان در تاریخچه آورد. در تاریخ باید از اولین نمونهای آغاز کنید که نزدیک به معنای امروزی و نیای آن باشد. درست است؟
- در مقاله به این نکته اشاره شده: «ساسان فاطمی هم معتقد است که در سدهٔ هشتم و نهم قمری، اصطلاح «تصنیف» برای توصیف تمام قطعههایی (چه سازی و چه آوازی) که آهنگسازی شده بودند و بداههنوازی نبودند به کار میرفتهاست ولی امروزه برای قطعههای موزون آوازی به کار میرود که جزئی از ردیف موسیقی ایرانی نیستند.» در سدهٔ هشتم و نهم، که همان دورهٔ تیموریان است، تصنیف به معنای امروزی به کار نمیرفته و شامل قطعات سازی و آوازی بوده؛ امروزه تصنیف یک شکل خاص از موسیقی آوازی متریک است. این مقاله هم به مفهوم امروزی میپردازد اما به مفاهیم قدیمی هم به حد کفایت اشاره میکند.
- در مورد لید فکر کنم به شما پینهاد عملی و نتیجه بدهم، پروژه لیدنویسیمان پیشرفت بیشتری کند (اگر توضیحاتم برایتان توضیح واضحات است، ببخشید. به جنبه آموزشیاش هم نظر داشتهام). فرمول: مواردی که رئوس مطلب میدانید استخراج کنید (رئوس مطلب یعنی بخشهای اصلی که فهم موضوع بدون آنها ناممکن یا ناقص شود) به نظر من در این مقاله رئوس میتوانند اینها باشند: ۱. تعریف و خصوصیات، ۲. دستهبندی و ساختار ۳. ارتباط با تصنیف در ادبیات ۴. تاریخچه و ۵. نمونهها. سپس خلاصهای از مهمترین مطالب هر بخش را به ترتیب اهمیت، نه لزوماً ساختار مقاله، کنار هم بچینید. نتیجه میتواند چنین چیزی باشد:
مطلب طولانی
|
---|
|
- «همچنین نوع خاصی از تصنیف در این دوره با نام «کارِ عمل» (یا «کار و عمل») رایج بود که گاه مقصود از آن نمایش دادن مقام و گوشههای هر دستگاه بود. همچنین تصنیفهای عامیانهای نیز در واکنش به مسائل سیاسی و اجتماعی ساخته میشدند، مثلاً راجع به گرانی نان هنگام سفر ناصرالدین شاه به اروپا، کسوف، یا عزل مسعود میرزا ظل السلطان از حکومت اصفهان.» این جملات را ذیل دوره زندیه آوردهاید اما مثالهایش مربوط به قاجاریه است. شاید اشکال از این باشد که دورههای تصنیفسازی دقیقاً منطبق در دورههای تاریخی نبودهاند. بررسی کنید.
- این یکی را فراموش کردید.
- انجام شد
- این یکی را فراموش کردید.
- محققین=> محققان
- به نظرم در تاریخچه دوران قاجار را زیربخش کنید.
- میگردد=> میشود
- «عشاق و» را که قرار است ترتیب خواندن را نشاندهد، میتوانید به صورت «عشاقُ» یا «عشاق[و]» بیاورید. کتاب ارشد طهماسبی در مورد عارف را ببینید؛ میتوانید شکل نوشتن براساس خواندن را از او وام بگیرید.
- نمونهای از متن یک تصنیف را در جعبه نقل قول بیاورید.
- نمونه صوتی هم بیفزایید.
- نمونه نت هم میشود افزود؟ (نمونههایی مثل تصنیفهای عارف که ارشد تهماسبی در کتابش آورده و شعر را زیر میزانها نوشتهاند از یک تصنیف معروف.)
- بیشتر منظورم شعر زیر میزان بود نه شعر جدا. اگر برایتان ممکن بود وگرنه واجب نیست.
- در بخش ساختار، شما بیشتر در مورد شعر صحبت کردهاید. تصنیفها عمدتاً کند هستند. خوب است در مورد گستره وزن تصنیفها از ۲/۴ تا ۶/۸ نیز صحبت کنید (احتمالاً چیزی که شاید فکر میکردید کم دارد، بخش تحلیل موسیقایی است.)
- برای این مدعا منبع سراغ دارید؟ منظورم مدعای کند بودن است، چون تصنیف سریع و شاد کم نداریم به خصوص در تصنیفهای عامیانه. در مورد وزن تصنیف در مقاله چندین جمله افزودم؛ بررسیها به جای این که روی ۲/۴ و ۶/۸ متمرکز باشد، بیشتر روی عروضی یا هجایی بودن اوزان متمرکز است.
- منبع ندارم. ذوقی گفتم. من سریعترین تصنیفهایی که شنیدهام، مثلاً دوشدوش شجریان است (البته از شجریان قدیمیتر است) احساسم این است که شاید بعد از پیشدرآمد، کندترین فرمها باشد.
- حس کلیتان احتمالاً درست است؛ ضربی سریع ما، تصنیف نیست بلکه چهارمضراب است. اگر جایی منبع یافتم اضافه میکنم
- منبع ندارم. ذوقی گفتم. من سریعترین تصنیفهایی که شنیدهام، مثلاً دوشدوش شجریان است (البته از شجریان قدیمیتر است) احساسم این است که شاید بعد از پیشدرآمد، کندترین فرمها باشد.
- برای این مدعا منبع سراغ دارید؟ منظورم مدعای کند بودن است، چون تصنیف سریع و شاد کم نداریم به خصوص در تصنیفهای عامیانه. در مورد وزن تصنیف در مقاله چندین جمله افزودم؛ بررسیها به جای این که روی ۲/۴ و ۶/۸ متمرکز باشد، بیشتر روی عروضی یا هجایی بودن اوزان متمرکز است.
- فعلاً همینها. mOsior (بحث) ۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۴۸ (UTC)
- @MOSIOR: ممنون؛ اقدام خواهم کرد.
- در مورد این که دیباچه را میتوان گسترش داد با شما موافقم، اما با پیشنهادی که دادید مخالفم. دیباچه (لید) یک چیزی است که ویکیپدیا از مقالهها (و نه از کتابها یا دانشنامههای چاپی) به ارث بردهاست. حجم دیباچه در مقالهها معمولاً در حد ۲۵۰ تا ۳۰۰ کلمه است و نهایتاً از سه چهار پاراگراف بیشتر نمیشود؛ به جزئیات مسائل هم در آن ورود نمیشود. این دیباچهای که شما پیشنهاد کردید شش پاراگراف و نزدیک ۸۰۰ کلمه است. جزئیاتی مثل «و خواننده با استفاده از تحریر این نواقص را رفع کند» یا «با پیشرفت فرم تصنیف، استفاده از الفاظ عامیانه کاهش یافت» و ... اگر این یک مقالهٔ چاپی بود، در دیباچه نمیبودند. روش شما را از آن سوی پشتبام افتادن میدانم.
- با این حال دیباچه را در حد مناسبی گسترش خواهم داد. — حجت/بحث ۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۱۳ (UTC)
- جزئیاتش مهم نیست و من خیلی دقیق خلاصه نکردم. فقط اهم مطالب را مختصر کردم. اما در مورد مقاله ها فکر میکنم لید ویکی با لید آنها اختلاف اساسی دارد و آن در شیوه مراجعه است. احتمالاً منظورتان مقالات علمی و علمی-پژوهشی است. اغلبم قالات ما فقط لیدش خوانده میشود و لید باید بتواند چنان خلاصه و جذاب باشد که مخاطبی که بیشتر میخواهد را به باقی مقاله رهنمون شود. نوع نیاز مخاطب و علت مراجعه به مقاله و ویکی، یکی نیست. برای نمونه مطلبی که شما در مورد وضعیت تصنیف پس از انقلاب نوشتهاید یا موارد مشابه، با دیدگاه حداقلی شانس کمی برای دیدهشدن پیدا میکنند. البته من تهاش را گفتم که از اینطرف به تعادل برسیم ؛) mOsior (بحث) ۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۴۳ (UTC)
- دیباچه را گستردم؛ بیشترش را از متن خودتان کپی و بعد تلخیص کردم. — حجت/بحث ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۰۲ (UTC)
- ممنونم. خیلی عالی. چند نکته را بهرنگ آبی گفتم. تصنیف از کفم را میتوانید بیاورید سر پاراگراف عارف و شیدا (از نظر طراحی). یکبار هم فرصت بدهید دوباره بخوانم فکر میکنم مسئلهای نمانده باشد. mOsior (بحث) ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۴۱ (UTC)
- موارد بالا انجام شد؛ برای بررسی مجددتان منتظر خواهم ماند — حجت/بحث ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۵۱ (UTC)
- ممنونم. خیلی عالی. چند نکته را بهرنگ آبی گفتم. تصنیف از کفم را میتوانید بیاورید سر پاراگراف عارف و شیدا (از نظر طراحی). یکبار هم فرصت بدهید دوباره بخوانم فکر میکنم مسئلهای نمانده باشد. mOsior (بحث) ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۴۱ (UTC)
- دیباچه را گستردم؛ بیشترش را از متن خودتان کپی و بعد تلخیص کردم. — حجت/بحث ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۰۲ (UTC)
- جزئیاتش مهم نیست و من خیلی دقیق خلاصه نکردم. فقط اهم مطالب را مختصر کردم. اما در مورد مقاله ها فکر میکنم لید ویکی با لید آنها اختلاف اساسی دارد و آن در شیوه مراجعه است. احتمالاً منظورتان مقالات علمی و علمی-پژوهشی است. اغلبم قالات ما فقط لیدش خوانده میشود و لید باید بتواند چنان خلاصه و جذاب باشد که مخاطبی که بیشتر میخواهد را به باقی مقاله رهنمون شود. نوع نیاز مخاطب و علت مراجعه به مقاله و ویکی، یکی نیست. برای نمونه مطلبی که شما در مورد وضعیت تصنیف پس از انقلاب نوشتهاید یا موارد مشابه، با دیدگاه حداقلی شانس کمی برای دیدهشدن پیدا میکنند. البته من تهاش را گفتم که از اینطرف به تعادل برسیم ؛) mOsior (بحث) ۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۴۳ (UTC)