سِندباد که به گونه سنباد[۱] هم نوشته می‌شود در فارسی پهلوی به معنای نیروی اندیشه همچنین به معنی بادی است که از سوی رود سند بوزد. همچنین نوشته‌اند که سندباد در اصل تندباد بوده که به صورت سندباد تحریف یا معرب شده‌است. ولی جدا از این معنا سندباد بیشتر یک چهره داستانی کهن ایرانی است که از او به همراه لقب سندباد دریایی، سندباد دریانورد یا سندباد بحری نام برده شده‌است. این داستان در قصه‌های هزار و یکشب هم گنجانده شده و به میان عربها هم راه یافته‌است و اروپاییان آن را از ایشان گرفته‌اند. داستان سندباد امروزه سوژهٔ چندین فیلم سینمایی و داد و ستد، تجارت، بنگاه، کار و کسب و پویانمای گوناگون در جهان شده‌است. احتمالاً در نیمهٔ اول سدهٔ نهم میلادی سلیمان تاجر، دریانورد ایرانی به خاور دور سفری کرد و شرح سفر وی در ۸۵۱ میلادی به وسیلهٔ مؤلف ناشناسی نوشته شد. این قدیم‌ترین گزارش به زبان عربی از چین و بسیاری از نقاط ساحل اقیانوس هند است. بعدها مسلمان دیگری به نام ابن وهب در ۸۷۰ به چین سفر کرد و ابوزید (نیمهٔ اول سدهٔ دهم میلادی) شرح سفر او را نوشت. جلال ستاری در کتاب پژوهشی در حکایت‌های سند باد بحری با پژوهش در داستان‌های هزار و یک شب و سفرهای سندباد بحری می‌نویسد: «سندباد بازرگانی هوشمند ساکن بغداد است که در بندربصره و شاید هم سیراف به کشتی نشسته و به جزایر دور دست در دریای هند و چین سفر می‌کند… سیراف نیز در آن زمان شاید بزرگ‌ترین بندر خلیج فارس بود که از آن‌جا مروارید و پارچه‌های پنبه‌ای و ابریشم به هندوچین می‌بردند»[۲] از این سفرها که به‌طور غریبی مؤید روایات کهن بودند، تدوین مجموعه‌ای از قصه‌ها پیرامون نام سندباد بحری شکل گرفت. رضا طاهری در کتاب از مروارید تا نفت باعنوان سیراف شهرافسانه‌ای و شهر سندباد بحری می‌نویسد: «سندباد بحری و داستان‌های هزار و یکشب از دل برخی از افسانه‌ها و داستان‌های دوره ساسانی و برخی از سفرنامه‌های بازرگانان ایرانی قرن‌های اولیه اسلامی برگرفته شده‌است. بعدها در بازرگانی بصره و سیراف با کشورهای هند و چین و شروع ادبیات جدید، داستان‌هایی در آمیزش با فرهنگ عرب در دل هزار و یک شب جای گرفتند.»[۳]

آغازِ «حکایت سندباد» در هزارویک شبِ طسوجی به تصحیحِ علی‌اصغر حکمت (جلدِ ۳)

سندباد حکیم

ویرایش

رضا طاهری در مقدمهٔ کتاب هزار و یک روز از قصه‌های عامیانه عصر صفوی می‌نویسد: سندبادنامه، داستانی است که ظاهراً از ترجمهٔ داستان‌های هندی در دروهٔ ساسانی به فارسی است. در «سندبادنامه» شاهزاده‌ای به تهمتی دچار می‌شود، پدر قصد قصاص او دارد، وزیران دربار به دستور حکیم سندباد هر یک در برابر کنیزی که به شاهزاده تهمت زده‌است چندین داستان از مکر زنان نقل می‌کنند که مرگ او را به تأخیر اندازند و کنیزک نیز بیکار ننشسته برای اثبات ادعای خود داستانی در جواب می‌آورد، در این مدت شاهزاده خاموش است و هیچ گونه دفاعی نمی‌کند. این کتاب، نخست به دستور نوح بن منصور سامانی (سلطنت: ۳۸۷–۳۶۵ قمری)، توسط خواجه عمید ابوالفوارس قناوزی، به فارسی دری ترجمه شد؛ و نیز آن را به عربی ترجمه کردند و بارها ترجمه به نثر و نظم شد که تنها نسخهٔ بازماندهٔ آن «سندبادنامه» ظهیری سمرقندی قرن ششم به نثر هست. حمزه بن حسن اصفهانی از دو کتاب «سندبادنامه» که در دوران اشکانیان نگارش یافته‌اند یاد می‌کند (اصفهانی، ۱۳۴۶: ۴۱) و ابن ندیم نیز در «الفهرست» این اثر را ایرانی می‌داند (ابن‌ندیم، ۱۳۶۴: ۴۵۱) غالب محققان امروزی بر اساس شیوهٔ داستان‌نویسی این کتاب را هندی و ترجمهٔ عصر ساسانی می‌دانند و ستاری با اشاره به دو کتاب «سندبادنامه»، کتاب «سندباد الکبیر» را سندباد الحکیم و «سندباد صغیر» را داستان‌های چون سندباد بری و بحری در «هزار و یک روز» می‌داند. (ستاری، افسون شهرزاد، 1382: 10).[۴]

در ادبیاتِ معاصر

ویرایش

مایهٔ سندباد الهام‌بخشِ کارهایی در ادبیاتِ نوینِ فارسی بوده است. هشتمین سفر سندباد نمایشنامه‌ای از بهرام بیضایی است که از نمایشنامهٔ کوتاهِ «سفر هشتم سندباد» کارِ پرویز ناتل خانلری ملهم شد.[۵] سندباد غائب دفترِ شعری از محمّدعلی سپانلو[۶] و در وهم سندباد محمّد مختاری نیز دیگر کتاب‌هایی هستند که از مایهٔ سندباد ملهم شده‌اند. آوازهای سندباد عبدالوهاب البیاتی به ترجمهٔ محمّدرضا شفیعی کدکنی نیز از دیگر آثار از این قبیل است.[۷]

پانویس

ویرایش
  1. لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «سندباد».
  2. جلال ستاری، پژوهشی درحکایت سندباد بحری، ص93، نشر مرکز
  3. رضا طاهری، از مروارید تا نفت، ص43، نشر نخستین
  4. رضا طاهری، هزار و یک روز، ص 22، نشر نخستین
  5. http://www.iranicaonline.org/articles/khanlari-parviz
  6. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۲۰ ژوئیه ۲۰۱۵.
  7. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۰ ژوئیه ۲۰۱۵.

منابع

ویرایش

جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشار، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی