تیتوس لیویوس

نویسنده و تاریخ‌نگار در روم باستان
(تغییرمسیر از لیویوس)

تیتوس لیویوس (به لاتین: Titus Livius) (زاده ۵۹ ق.م. در پادووا؛ متوفی ۱۷ م. در پادووا) مشهور به لیوی، از تاریخ‌نگاران و شاعران سرشناس امپراتوری روم بود. او در شهر زادگاهش، پادووا، آموزش دید؛ نخست نزد یک لغت‌دان که توانست از او نوشتن به لاتین کلاسیک را بیاموزد و یونانی را هم فراگرفت و سپس شاگرد یک سخنور شد که به او کمک کرد با شیوایی و بلاغت بنویسد. یکی از مهم‌ترین حوادث زندگی‌اش مهاجرت به رُم برای تکمیل تحصیلاتش بود؛ و در اینجا بود که وارد رابطه‌ای صمیمی با آگوستوس شد؛ و با آنکه ـ به گفته تاکیتوس ـ آگوستوس او را دوستدار جمهوری (نه امپراتوری) می‌دانست[۱][یادداشت ۱] روابط خوبی با او داشت و او را احترام می‌کرد و به توصیهٔ لیویوس بود که نوهٔ آگوستوس به‌نام کلاودیوس (امپراتور چهارم) به نوشتن کتابی تاریخی روی آورد.

تیتوس لیویوس
Livius.jpg
نام اصلی
تیتوس لیویوس
زاده۵۹ (پیش از میلاد)
پادووا، ونتو
درگذشته۱۷ (میلادی)
پادووا،
نام(های) دیگرلیوی
لقبپاتاوینوس (اهل پادوا)
پیشهتاریخ‌نگار
زمینه کاریتاریخ، سخنرانی، زندگی‌نامه
ملیترومی
کتاب‌هااز پیدایش روم (۱۴۲ جلد)

با این‌حال، او منصب دولتی نداشت بلکه چهل سال از عمر خویش را وقف تدوین ۱۴۲ جلد کتاب موسوم به Ab Urbe Condita libri (از پیدایش روم) کرد و خود را چونان یکی از بزرگ‌ترین مورخان زمانه نمایاند (از این مجموعه بزرگ فقط ۳۵ جلد به جا مانده‌است). او همچنین مؤلف نوشته‌هایی فلسفی و بلاغی است که ناپدید شده‌اند. او یک پسر و یک دختر داشت؛[۲] پسر را به خواندن آثار دموستنس و سیسرون تشویق کرد[۳] که مؤلف یک اثر جغرافیایی هم شد.

لیویوس در نگارش کتابش، به فرمان آگوستوس دنباله کار ویرژیل را گرفت و درست از همان‌جائی که ویرژیل دست از ادامه کار کشید شروع کرد و مورد احترام سخت امپراتور قرار گرفت. لیویوس با اینکه سخت دلباخته سخنرانی و بازگویی بود ولی بواسطه جلوگیری حکومت از سخنرانی و آزادی بیان، ناچار تن به تاریخ‌نویسی داد. آغاز نگارش کتابش بین سال‌های ۲۷ تا ۲۵ ق.م. بوده‌است[۴] و از حوادث قبل از تأسیس روم به‌دست رومولوس در ۷۵۳ ق.م. (خصوصاً پیاده شدن آینیاس در ایتالیا) شروع می‌شود و با مرگ دروسوس ـ فرزندخواندهٔ آگوستوس ـ پایان می‌یابد.

لیویوس تصریح می‌کند که نبود داده‌ها و منابع مشخص برای حوادثِ پیش از غارت رُم از سوی گُل‌ها (فرانسویان کنونی) در ۳۹۰ ق.م. کار او را بسیار دشوار کرده و این واقعیت که او ـ به‌عنوان شهروند عادی ـ نمی‌توانسته به آرشیوها دسترسی داشته باشد و ناچار بوده به منابع دست دوم (اسناد و مواد برجای مانده از تاریخ‌نگاران دیگر) بسنده کند، کارش را بازهم سخت‌تر کرده. همین‌طور، بسیاری از تاریخ‌نگاران معاصر برآنند که به‌علت نبود منابع دقیق، لیویوس در روایت حوادث کتابش هم از شیوهٔ روایتِ اساطیری بهره گرفته و هم از شیوهٔ تاریخی؛ بی‌آنکه هیچ‌یک از دو شیوه را بر دیگری برتری دهد، بلکه قضاوت در مورد هر روایت را برعهده خواننده‌اش می‌گذارد. تا آنجا که او در مقدمه‌اش می‌نویسد: «روایات و حوادثِ پیش از تأسیس رُم و حوادث پیش از آنکه حتی فکر تأسیسش را بکنند، بیشتر خوراک داستان‌سرایی‌های شاعرانه است تا منابع موثق تاریخی؛ و من هیچ قصد تأیید یا ردّ کردنشان را ندارم.»[۵][۶] یکی از مثال‌های چنین رویکردی سرنوشت رومولوس (بانی شهر رُم) است: روایت اساطیری می‌گوید که صاعقه‌ای رومولوس را با خود به آسمان برد، و روایت تاریخی می‌گوید که او بردست سناتورها کشته شد؛ لیویوس هر دوی این روایت‌ها (اساطیری و تاریخی) را در کتابش آورده[۷] و قضاوت را برعهدهٔ خواننده گذاشته‌است. لیویوس بخش اعظم کتابش را در دوران امپراتوری آگوستوس (۲۷ ق.م. تا ۱۴ م) نگاشته‌است؛ با این‌حال، غالباً کتابش را جانبدارِ سنن و ارزش‌های جمهوری و خواستارِ احیای آن به‌جای امپراتوری می‌دانند. هرچه باشد، در باب عقاید سیاسی لیویوس اطمینان نیست، چراکه کتاب‌هایی که حوادث پایان عصر جمهوری روم (۵۰۹ ق.م. تا ۲۷ ق. م) و تشکیل امپراتوری روم به‌دست آگوستوس را روایت می‌کنند، از بین رفته‌اند. مطمئناً، لیویوس منتقد برخی ارزش‌ها و سنت‌هایی بوده که رژیم جدید ایجاد کرده‌است. به‌هرحال، امپراتور آگوستوس از نوشته‌های لیویوس چندان هم منزجر نبود و حتی او را به تربیت و آموزش نوه‌اش کلاودیوس (چهارمین امپراتور روم) گماشت.

لیویوس با شدت به کردارهای غیراخلاقی و تجمل پرستی در مقدمهٔ کتاب تاریخی خود حمله و شروع مطلب می‌کند و می‌گوید برای اینکه فساد زمان خود را فراموش کند خود را در زندگی گذشتگان و تاریخ روم سرگرم کرد. می‌خواست از راه تاریخ‌نگاری صفات خوب اخلاقی، استحکام زندگی خانوادگی، احترام کودکان نسبت به پدران و مادران، و رابطهٔ خوب مردم با خدایان را تشویق کند و یک نوع زندگی معصومانه برای رومیان زمان خویش نوید دهد.

در تاریخ لیویوس گاه خطابه‌های آتشین اما ساختگی وجود دارد که بعدها سرمشقی برای شاگردان مدارس شد. لطف کلام لیویوس در صحیح بودن مطالب تاریخی آن نبود بلکه عطوفت و روانی نثر و شیوائی گفتار او بود که حتی مغلوبان را نیز به خواندن کتاب‌هایش می‌کشانید. وی را باید داستان‌سرائی تاریخ‌نویس و قصه گو دانست تا یک تاریخ‌نگار بی‌نظر و بی‌طرف یا آزاد.

حکومت روم شاعران و نویسندگانی بزرگ چون ویرژیل، هوراس، و لیویوس را جزو کارگزاران تبلیغاتی خویش ساخته و فرمانروای مستبد روم، آگوستوس، هر نوع جنبش فکری و آزادی‌خواهی را سرکوب و محکوم کرده بود و شاعر و نویسنده‌ای نبود که بتواند اثری بزرگ خلق کند مگر اینکه او را به خدمت حکومت در نیاورده باشند؛ امّا با این همه مردی چون آلبیوس تیبولوس Albius Tibullus ‏(۵۴–۱۹) تن به این خوش خدمتی نداد و به سرودن اشعار عاشقانه پرداخت و دم غنیمت است را ستود.

یادداشت‌هاویرایش

  1. آگوستوس او را یک‌بار Pompeianus خطاب کرد که اشاره به نائیوس پومپیئوس دارد که سردستهٔ طرفداران جمهوری در جریان جنگ داخلی سزار بود

پانویسویرایش

  1. Tacitus. Annales. ص. ۳۴.
  2. F. Solinas, cit. , p. XIII; all'opera del figlio di Livio accenna Plinio il Vecchio.
  3. Quintiliano, Institutio oratoria, X, 1, 39: «apud Livium in epistula ad filium scripta, legendos Demosthenem atque Ciceronem, tum ita ut quisque esset Demostheni et Ciceroni simillimus".
  4. Foster، Benjamin Oliver. «Titus Livius (Livy), The History of Rome, Book 1». Perseus.tufts.edu.
  5. Spillan، D. «Titus Livius (Livy), The History of Rome, Book 1». Perseus.tufts.edu.
  6. Foster، Benjamin Oliver. «Titus Livius (Livy), The History of Rome, Book 1». Perseus.tufts.edu.
  7. Foster، Benjamin Oliver Foster. «Titus Livius (Livy), The History of Rome, Book 1». Perseus.tufts.edu.

منابعویرایش