بنابر شاهنامه فردوسی[۱] نامخواست ، پسر هزاران، سردار تورانی در زمان گشتاسب است. در یادگار زریران از نامخواست نام برده شده است: «نبیند کس مر آن نامخواست هزاران را که آید و رزم توزد و گناه کند و بکشد آن «پت خسرو» ارده ٔ مزدیسنان (دلیر مزدیسنان) را»[۲]. در کتاب یادگار زریران[۳] آمده است کهویدرفش جادو و نامخواست هزاران را با دو بیور سپاه گزیده به پیغامبری به ایرانشهر فرستاد. چون رسیدند جاماسب سالار پیشینیان، زود اندر شد و به گشتاسب شاه ایران گفت: از ارجاسب خدای خیونها دو فرستاده آمده که در همه شهر خیونها از ایشان هژیرتر نیست یکی ویدرفش جادو و دیگری نامخواست هزاران که دو بیور سپاه گزیده با خود دارند و نامه به دست دارند و میگویند که: ما را اندر به پیش گشتاسب شاه هلید.[۴].
در شاهنامه فردوسی نامخواست فرستاده ارجاسب به گشتاسب است که، از جانب ارجاسب به همراه بیدرفش مأمور فرستادن نامه به گشتاسب شهریار ایران هستند. این نامه بعد از ظهور زرتشت به پیامبری و قبول دین وی از سوی ارجاسب به گشتاسب نوشته میشود و در آن از گشتاسب میخواهد که از زرتشت روی برگرداند.[۵] پس از نوشتن نامه ارجاسب به نامخواست و بیدرفش توصیه میکند که با هم باشید.[۱] همچنان که از اشعار زیر برمیآید، شاهنامه فردوسی از نامخواست بهعنوان جادوگر و خیرهسر و کسی که همواره دلی تباه دارد، یاد میکند.
زمانی که گرامی فرزند جاماسب در میدان کارزار (جنگ بین ارجاسب و گشتاسب) مبارز می طلبد، نام خواست به جنگ گرامی میرود، اما توان مقابله با گرامی را ندارد و از نبرد میگریزند :