مردمان ایرانیتبار
مردمان ایرانی،[۳] یا مردمان ایرانیتبار,[۴] گروههای قومی - زبانی هستند[۵] که عمدتاً با استفاده بومی خود از هر یک از زبانهای ایرانی، که شاخهای از زبانهای هندوایرانی در خانواده زبانهای هندواروپایی هستند، شناخته میشوند.
کل جمعیت | |
---|---|
حدود ۳۰۰ میلیون[۱] | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
فلات ایران، آناتولی، آسیای مرکزی، قفقاز و به عنوان جوامع مهاجر در آمریکای شمالی، اروپای غربی و استرالیا. | |
زبانها | |
• زبانهای ایرانی، شاخهای از زبانهای هندواروپایی • بیشتر آنها به زبان فارسی به عنوان زبان مادری یا دوم مسلط هستند. • همچنین مردم آذری به زبان ترکی آذری و اعراب پارسی به زبان عربی سخن میگویند. | |
دین | |
• اکثریت: اسلام (شیعه و سنی) • سایر: مسیحیت (ارتدکس شرقی[۲])، مزدیسنا، بهائیت، یارسان، ایزدی، خداناباوری و ندانمگرایی | |
قومیتهای وابسته | |
دیگر مردمان هندوایرانی |
اعتقاد بر این است که نیاایرانیها به عنوان شاخهای جداگانه از هندوایرانیها در آسیای مرکزی در حدود اواسط هزاره دوم قبل از میلاد ظهور کردهاند.[۶][۷] آنها در اوج گسترش و پراکندگی خود در اواسط هزاره اول پیش از میلاد، قلمرو مردمان ایرانی در سراسر سبزدشت اوراسیا گسترش یافت؛ از دشتهای دانوب در غرب تا فلات اوردوس در شرق و فلات ایران در جنوب.[۸]
مردمان باستانی ایرانی که پس از هزاره یکم پیش از میلاد ظهور کردند، شامل آلانها، باختریها، داههها، خوارزمیها، ماساژتها، مادها، پارتها، پارسها، ساگارتیها، ساکا، سرمتیها، سکاها، سغدیها، کیمریها و دیگر مردمان در میان سایر مردمان ایرانیزبان آسیای غربی، آسیای مرکزی، اروپای شرقی، و استپ شرقی هستند.
در هزاره یکم میلادی، منطقه سکونت آنها، که عمدتاً در سبزدشتها و بیابانهای اوراسیا متمرکز بود،[۹] به دلیل گسترش اسلاوها، ژرمنها، ترکها، و مغولها بهطور قابل توجهی کاهش یافت؛ بسیاری تحت اسلاویسازی[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] و ترکسازی قرار گرفتند.[۱۴][۱۵] مردمان ایرانی امروزی شامل بلوچها، گیلکها، آذریها، کردها، لرها، مازندرانیها، اوستیاییها، پامیریها، پشتونها، تاتهای قفقاز، تاجیکها، تالشها، وخیها، یغنابیها، و زازاها هستند. توزیع کنونی آنها در سراسر فلات ایران گسترش مییابد – که از قفقاز در شمال تا شاخاب پارس در جنوب و از منطقه آناتولی شرقی در غرب تا سینکیانگ غربی در شرق امتداد دارد – و منطقهای را پوشش میدهد که گاهی اوقات ایران بزرگ نامیده میشود، که وسعت مردمان ایرانیزبان و دامنه نفوذ ژئوپلیتیکی و فرهنگی آنها را نشان میدهد.[۱۶]
نام
واژهٔ «ایران» مستقیماً از واژه پارسی میانه، Ērān / AEran (𐭠𐭩𐭥𐭠𐭭) و پارتی «Aryān» گرفته شده است.[۱۷] واژههای پارسی میانه «ērān» و پارتی «aryān» جمعهای مایلِ صفت نسبی «ēr-» (در پارسی میانه) و «ary-» (در پارتی) هستند که هر دو از واژه پارسی باستان «ariya-" (𐎠𐎼𐎡𐎹)، واژه اوستایی «airiia-" (𐬀𐬌𐬭𐬌𐬌𐬀) و واژه نیاایرانی «*arya-» گرفته شدهاند.[۱۷][۱۸]
تلاشهای زیادی برای تعیین ریشهٔ فعلی «ar-» در واژه پارسی باستان «arya-» صورت گرفته است. موارد زیر بر اساس زبانشناسان سال ۱۹۵۷ و پس از آن است:
- امانوئل لاروش (۱۹۵۷): «ar-» «مناسب بودن» (به معنای «مناسب»، «شایسته»).
واژه نیاایرانی «arya-» که از واژه نیاهندواروپایی «ar-yo-» به معنی «(ماهرانه) گردآورنده» مشتق شده است.[۱۹] - ژرژ دومزیل (۱۹۵۸): «ar-» به معنی «تقسیم کردن» (از یک اتحاد).
- هارولد والتر بیلی (۱۹۵۹): «ar-» به معنی «به وجود آوردن» («زاده شده»، «پرورش دهنده»).
- امیل بنونیست (۱۹۶۹): «ar-» «مناسب بودن» («همنشین»).
برخلاف واژه سانسکریت «ārya-» («آریایی»)، واژهٔ پارسی باستان صرفاً معنای قومی دارد.[۲۰][۲۱] امروزه، واژه پارسی باستان «arya-» در نامهای قومی - زبانی مانند «ایران»، «آلان»، «ایر» و «ایرون» باقی مانده است.[۲۲][۱۷][۲۳][۲۴]
در زبانهای ایرانی، صفت نسبی به عنوان یک خودشناسی و معرفینامه در سنگنوشتههای باستانی و ادبیات اوستا آمده است.[۲۵][الف] قدیمیترین اشارهٔ گواهیشدهٔ سنگنوشتهای به واژهٔ «arya-» در سنگنوشته بیستون، در قرن ششم پیش از میلاد است. داریوش بزرگ در سنگنوشته بیستون (یا «بهیستون»؛ به پارسی باستان: Bagastana) خود را یک «آریا» توصیف میکند. همانطور که در مورد تمام کاربردهای دیگر زبان پارسی باستان نیز صدق میکند، «آریا» در سنگنوشته چیزی جز «ایرانی» را نشان نمیدهد.[۲۶]
در سنگنوشتههای سلطنتی پارسی باستان، واژهٔ «arya-» در سه زمینهٔ مختلف ظاهر میشود:[۲۱][۲۲]
- به عنوان نام زبان نسخهٔ پارسی باستان کتیبهٔ داریوش بزرگ در سنگنوشته بیستون.
- به عنوان پیشینهٔ نژادی داریوش بزرگ در سنگنوشتههای نقش رستم و شوش (Dna, Dse) و پیشینهٔ نژادی خشایارشا یکم در سنگنوشته تخت جمشید (Xph).
- به عنوان تعریف خدای ایرانیان، اهورامزدا، در نسخهٔ زبان ایلامی سنگنوشته بیستون.
- در Dna و Dse، داریوش و خشایارشا خود را به عنوان «یک هخامنشی، یک پارسی، پسر یک پارسی و یک آریایی، از تبار آریایی» توصیف میکنند.[۲۷] اگرچه داریوش بزرگ زبان خود را «arya-» («ایرانی») هم نامید،[۲۷] محققان امروزی آن را «پارسی باستان» مینامند[۲۷] زیرا نیای زبان فارسی امروزی است.[۲۸]
کتیبهٔ سه زبانه که به دستور شاپور یکم برپا شد، توصیف واضحتری ارائه میدهد. زبانهای استفاده شده در آن نیز پارتی، پارسی میانه و یونانی کوینه هستند. در کتیبهٔ یونانی آمده است «ego … tou Arianon ethnous despotes eimi»، که به «من پادشاه پادشاهی (ملت) ایرانیان هستم» ترجمه میشود. در پارسی میانه، شاپور میگوید «ērānšahr xwadāy hēm» و در پارتی میگوید «aryānšahr xwadāy ahēm".[۲۱][۲۹]
اوستا به وضوح از «airiia-» به عنوان یک نام قومی استفاده میکند (وندیداد ۱؛ یشت ۱۳٫۱۴۳–۴۴ و غیره)، جایی که در عباراتی مانند «airyāfi daiŋˊhāvō» («سرزمینهای ایرانی»)، «airyō šayanəm» («سرزمین مسکونی ایرانیان») و «airyanəm vaējō vaŋhuyāfi dāityayāfi» («گسترهٔ ایرانی دایتیای نیکو») ظاهر میشود.[۲۱] در بخش پایانی اوستا (وندیداد ۱)، یکی از سرزمینهای مادری ذکر شده به عنوان «ایریانم وئجه» نامیده میشد که تقریباً به معنای «گسترهٔ ایرانیان» است. سرزمین مادری در دامنهٔ جغرافیایی خود متفاوت بود، منطقهٔ اطراف هرات (دیدگاه پلینیوس مهتر) و حتی کل گسترهٔ فلات ایران (نامگذاری استرابون).[۳۰]
شواهد پارسی باستان و اوستایی توسط منابع یونانی تأیید میشود.[۲۱] هرودوت در «تاریخهای خود» دربارهٔ مادهای ایرانی میگوید که «مادها در قدیم توسط همهٔ مردم «آریایی» نامیده میشدند» (7.62).[۲۱][۲۲] در منابع ارمنی، پارتها، مادها و پارسها بهطور جمعی به عنوان «ایرانیان» نامیده میشوند.[۳۱] اودموس رودسی (Dubitationes et Solutiones de Primis Principiis, in Platonis Parmenidem) به «مغان و همهٔ کسانی که از تبار «ایرانی» («áreion») هستند» اشاره میکند. دیودور سیسیلی (۱٫۹۴٫۲) زرتشت («Zathraustēs») را یکی از «Arianoi» ها میداند.[۲۱]
استرابون در «کتاب جغرافیای خود» خود (قرن یکم میلادی) به مادها، پارسها، باختریها و سغدیهای فلات ایران و فرارود باستان اشاره میکند:[۳۲]
نام «آریانا» بیشتر به بخشی از پارس و ماد و همچنین به باختریان و سغدیان در شمال گسترش مییابد؛ زیرا اینان تقریباً به یک زبان، با تغییرات جزئی، صحبت میکنند.
— «جغرافیا»، ۱۵٫۸
سنگنوشته رباطک که توسط کانیشکا (بنیانگذار شاهنشاهی کوشانی) و به زبان باختری نوشته شده است، در سال ۱۹۹۳ در استان بغلان افغانستان کشف شد، به وضوح به این زبان ایرانی شرقی با نام «آریا» اشاره میکند.[۳۳]
همهٔ این شواهد نشان میدهد که نام «آریا» یک تعریف جمعی بود که به مردمی اطلاق میشد که آگاه بودند به یک تبار قومی تعلق دارند، به یک زبان مشترک صحبت میکنند و یک سنت مذهبی دارند که بر پرستش اهورامزدا متمرکز بود.[۲۱]
کاربرد آکادمیک واژهٔ «ایرانی» با کشور ایران و شهروندان مختلف آن (که همه از نظر ملی ایرانی هستند) متمایز است، به همان شیوهای که واژهٔ «مردمان ژرمن» از «آلمانیها» متمایز است.
ایرانی در برابر ایرانیتبار
برخی از محققان مانند جان پری اصطلاح «ایرانیتبار» را به عنوان نام خانوادهٔ زبانی این دسته ترجیح میدهند (که بسیاری از آنها در خارج از کشور ایران امروزی گویش میشوند)، در حالی که «ایرانی» را برای هر چیزی مرتبط با کشور ایران به کار میبرند. او از همان قیاسی استفاده میکند که در تمایز میان آلمانیها (در ادبیات انگلیسی هر دو ژرمن هستند) و ژرمنها یا تمایز ترکیهایها و ترکها به کار میرود.[۳۴] محقق آلمانی مارتین کومل نیز برای همین تمایز «ایرانی» از «ایرانیتبار» استدلال میکند.[۳۵]
تاریخ و سکونت
ریشههای هندواروپایی
هندوایرانی
هندوایرانیها معمولاً با فرهنگ سینتاشتا و فرهنگ آندرونوو و سپس در افق گستردهتر آندرونوو، با سرزمین مادری آنها با منطقهای از سبزدشت اوراسیا که از غرب با رود اورال و از شرق با تیان شان هممرز است، شناخته میشوند.
مهاجرتهای هندوایرانیها در دو موج صورت گرفت.[۳۶][۳۷] موج اول شامل مهاجرت هندوآریایی از طریق تمدن آمودریا، که «مجموعه باستانشناسی باختر-مرو» نیز نامیده میشود، به سرزمین شام، و تأسیس پادشاهی میتانی؛ و همچنین مهاجرت مردم ودایی به جنوب شرق، از طریق هندوکش به شمال هند بود.[۳۸] هندوآریایی در حدود ۱۸۰۰ تا ۱۶۰۰ پیش از میلاد از ایرانیها جدا شدند،[۳۹] پس از آن توسط ایرانیها (که بر منطقهٔ سبزدشت اوراسیای مرکزی تسلط داشتند[۴۰]) شکست خورده و به دو گروه تقسیم شدند،[۴۱] و «[هندوآریاییها] را به انتهای اوراسیای مرکزی تعقیب کردند».[۴۰] یک گروه هندوآریاییهایی بودند که پادشاهی میتانی را در شمال سوریه تأسیس کردند؛[۴۲] (حدود ۱۵۰۰ تا ۱۳۰۰ پیش از میلاد) گروه دیگر مردم ودایی بودند.[۴۳] کریستوفر آی. بکویث پیشنهاد میکند که ووسون، (مردمی هندواروپایی، از نژاد سفید قفقازی بودند که در آسیای داخلی زندگی میکردند)، نیز از تبار هندوآریاییها باشند.[۴۴]
موج دوم مهاجرت را که به عنوان موج ایرانیها تفسیر میشود،[۴۵] و موج سوم مهاجرتهای هندواروپایی از ۸۰۰ پیش از میلاد به بعد صورت گرفت.[۳۸]
جمعیت بر پایه اقوام
جمعیت بر پایه کشور
جمعیت به میلیون نفر میباشد و آمار تا پایان سال ۲۰۱۹ میلادی برای کشورهای زیر لحاظ شده است:
تاریخچه
از اواخر هزاره دوم پیش از میلاد تا اوایل هزاره اول پیش از میلاد، ایرانیان از مناطق مرکزی استپ اوراسیا به نقاط دیگر گسترش یافتند. مردمان ایرانی مانند مادها، پارسها، پارتها و باختریها در فلات ایران ساکن شدند. قبایل سکایی به همراه کیمریها، سرمتیها و آلانها در استپ پونتیکاسپی، دشت بزرگ مجارستان، غرب سیبری، و شمال بالکان ساکن شدند. سایر قبایل سکایی، مانند سکا نیز، از سمت شرق تا حوضه تاریم گسترش یافتند.[۵۳][۵۴][۵۵][۵۶]
در هزاره یکم پس از میلاد، جمعیت ایرانیان ساکن در استپهای اوراسیا،[۵۷] به علت گسترش قومهای اسلاو، ژرمن، ترک و مغول بهطور قابل توجهی کاهش یافت. بسیاری از آنها در معرض اسلاوی شدن[۵۸][۵۹][۱۳] و ترکی شدن[۶۰] قرار گرفتند. در نتیجه این روند، جمعیت ایرانیان بیشتر در فلات ایران متمرکز شد.
حکومتهای تاریخی مرتبط با مردمان ایرانی
- ایلامیان (۳۲۰۰–۵۳۹ پ. م)
- پادشاهی ماد (۶۷۸–۵۴۹ پ. م)
- شاهنشاهی هخامنشی (۵۵۰–۳۳۰ پ. م)
- پادشاهی کاپادوکیه (۳۳۱ پ. م – ۱۷ م)
- پادشاهی پونتوس (۲۸۱ پ. م – ۶۲ م)
- شاهنشاهی اشکانی (۲۴۷ پ. م – ۲۲۴ م)
- شاهنشاهی ساسانی (۲۲۴–۶۵۱ م)
- پادشاهی میشان (۱۴۱ پ. م – ۲۲۲ م)
- پادشاهی سورن (۱۹–۲۲۶ م)
- شاهنشاهی کوشان (۳۰–۳۷۵ م)
- پادشاهی ختن (۵۶–۱۰۰۶ م)
- رستمیان (۷۷۷–۹۰۹ م)
- طاهریان (۸۲۱–۸۷۳ م)
- سامانیان (۸۱۹–۹۹۹ م)
- صفاریان (۸۶۱–۱۰۰۳ م)
- غوریان (۸۷۹–۱۲۱۵ م)
- سلاریان (۹۱۹–۱۰۶۲ م)
- بنو الیاس (۹۳۲-۹۶۸ م)
- زیاریان (۹۳۰–۱۰۹۰ م)
- آل بویه (۹۳۴–۱۰۶۲ م)
- روادیان (۹۵۵-۱۰۷۱ م)
- آل کاکویه (۱۰۰۸-۱۱۴۱ م)
- ایوبیان (۱۱۷۱–۱۳۴۱ م)
- الیاسشاهیان (۱۳۴۲–۱۴۱۴ م)
- بهمنشاهیان (۱۳۴۷–۱۵۲۷ م)
- صفویان (۱۵۰۱–۱۷۳۶ م)
- افشاریان (۱۷۳۶–۱۷۵۴ م)
- زندیان (۱۷۵۱–۱۷۹۴ م)
- دودمان پهلوی (۱۹۲۵–۱۹۷۹ م)
دین
- اسلام دین اکثریت[۶۱]
- مهرپرستی دین بسیار قدیمی و منقرض شده
- دین زرتشت دین غالب ایران در دوران باستان
- ایزدی دین قدیمی و باستانی در میان اقلیتی از کردها
- یارسان (اهل حق، کاکهای) رایج در میان کردها، لکها، آذریها و جمعیت کمی از فارسها
- بهائیت
- مسیحیت (کلیسای مشرق) دین اقلیت ولی با سابقهٔ تاریخی در ایران
- یهودیت
- بودایی دین رایج بین ایرانیان شرقی در دوران پیش از اسلام
- مانوی
- مزدکیه
- زروانی فرقهٔ بدعتگذار زرتشتی که از زرتشتیان جدا شدند[۶۲]
- خداناباوری و ندانمگرایی
زبانها
زبانهای کهن ایرانی
در میان زبانهای کهن ایرانی، تنها دو زبان اوستایی و آذری از روی متون نوشته شده، شناخته شدهاند. قدیمترین بخش این نوشتهها مربوط به قرن ششم پیش از میلاد است. زبان اوستایی در شمال شرق ایران و آذری در شمال غرب ایران استفاده میشد.[۶۳] بیشترین، زبانهای ایرانی کنونی از این دو زبان سرچشمه گرفتهاند.
زبانهای میانه ایرانی
زبانهای میانه ایرانی، بهطور کلی به دو دستهٔ شرقی و غربی تقسیم میشوند:
- ۲- غربی: پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی (پارسی میانه)[۶۴]
زبانهای نو ایرانی
زبانهای ایرانی نو در ایران و افغانستان متمرکزند. نمایندگانی از این زبانها را در تاجیکستان، عراق، سوریه، ترکیه، ازبکستان، ترکستان چین و شبهقاره هند هم میتوان یافت.[۶۵]
با آن که امروزه فارسی، زبان مشترک و رسمی سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان است، سایر زبانهای نو ایرانی، نیز به دو دستهٔ شرقی و غربی تقسیم میشوند:
- ۱- شرقی: پشتو، آسی، زبانهای پامیری، پراچی و …
گروههای قومی ایرانیتبار و مرتبط با مردمان ایرانی
هندواروپایی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هندوایرانی (آریایی) | اروپایی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ایرانوآریایی (ایرانیک) | هندوآریایی (اندیک) | نورستانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شاخهٔ شرقی | شاخهٔ غربی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سکاها | خوارزمیان | سغدیان | تخاریان | مادها | پارسها | پارتها | داردها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مردمان ایرانی باستان
مردمان ایرانی امروزی
- فارسی زبانان
- مردم کرد
- مردم زازا
- مردم لر
- مردم بختیاری
- مردم لک
- مردم آذری
- مردم گیلک
- مردم سیستانی
- مردم مازندرانی
- مردم تالشی
- تاتهای ایران
- تاتهای قفقاز
- مردم اچمی
- مردم کمزاری
- مردم بلوچ
- مردم سگاری
- مردم شیرازی
- مردم مادار
- مردم آسی
- مردم یاسی
- مردم پامیری
- مردم یغنابی
- پارسیان هند
- اعراب پارسی
- بحرانیها
- مردم پشتون
- مردم تاجیک
- مردم وخی
- مردم سریکالی
- مردم کالاش
- مردم نورستانی
- مردم پشهای
- ایرانیان مقیم خارج
مردم یاسی
مردم یاسی گروهی از مردمان ایرانی از تیره سکاها هستند که در قرن سیزدهم به دنبال حمله مغول از سرزمینهای شرقیتر و قفقاز به همراه کومانها راهی دشت مجارستان شدند. یاسیها از دیرباز در ناحیه یاسبرنی زندگی میکنند و تا سده پانزدهم به گویش یاسی از زبان آسی سخن میگفتند. امروزه این زبان فراموش شده ولی یاسیها ویژگیهای فرهنگی-نژادی خود را هنوز نگاه داشتهاند. امروزه جمعیت یاسیهای مجارستان در حدود ۲۰۰ هزار نفر است.[۶۶][۶۷]
شیرازیهای شرق آفریقا
شیرازیهای شرق آفریقا قومی از ساکنان سواحیل و جزیرههای نزدیک آن در اقیانوس هند است که اغلب در زنگبار، پمبا و مجمعالجزایر قمر زندگی میکنند. شیرازیها به دلیل کمک به گسترش اسلام در سواحیل و نقشی که در تأسیس سلطنتهای جنوبی سواحیلی مانند موزامبیک و آنگوچه داشتند، و به دلیل نفوذشان در توسعه زبان سواحیلی و ثروتشان مشهور هستند.[۶۸][۶۹][۷۰]
بنابر بررسی ژنتیکی محققان دانشگاه فلوریدای جنوبی و هاروارد، اجداد نیمی از مردم سواحلی در ساحل شرق آفریقا، بازرگانان ایرانی هستند. بررسیهای ژنتیکی نشان میدهد که تمدن مرفه اهالی سواحلی در زمان قرون وسطی تا حد بسیار زیادی از زنان آفریقایی و مردان ایرانی که برای تجارت به آن سرزمین رفته بودند، نشات گرفته است.[۷۱]
مردم آذری
مردم آذری احتمالاً از قبایل باستان ایرانی، مانند مادها هستند.[۷۲] برای بررسی تنوع ملکولی mtDNA در جمعیت آذریهای ایران، ۱۳۳ نمونه فرد آذری که در نقاط مختلف منطقه آذربایجان (ایران) ساکن بودند انتخاب گردیدند. خون این افراد برای تخلیص mtDNA جمعآوری گردید و mtDNA تخلیص شده با استفاده از روش PCR-RFLP مورد مطالعه قرار گرفت. ۱۴ هاپلوگروپ مورد شناسائی قرار گرفت که ۸۲٪ آنها از هاپلوگروپهای اختصاصی اروپائی بودند. هاپلوگروپ H شایعترین هاپلوگروپ بود و ۷۹ هاپلوتیپ نیز مشخص شدند. در این مطالعه جمعیت آذریهای ایران یک جمعیت نامتجانس مشاهده گردیدند که تمامی هاپلوگروپهای آسیائی، اروپائی و آفریقائی در آنها مشاهده گردید. مقایسه هاپلوگروپهای مطالعه حاضر با جمعیتهای دیگر نشان دهنده تشابه بسیار جمعیت آذری ایران با سایر جمعیتهای ایرانی بود.[۷۳] ارتباط ژنتیکی قوی بین کردها و آذریهای ایران وجود دارد، آزمایشهای ژنتیکی صورت گرفته تفاوت معنی داری بین این جمعیتها و سایر اقوام عمده ایران نشان نداد. با توجه به نتایج فعلی، به نظر میرسد کردهای امروزی و آذریهای ایران متعلق به یک ریشه ژنتیکی مشترک هستند.[۷۴]
مردم تات
تاتهای قفقاز یا تاتهای شمالی یکی از قومهای ایرانیتبار و شاخهای از فارسیزبانان بومی قفقاز هستند.[۷۵]
مردم آسی
آسیها یا اوستیاییها قومی ایرانی و بومی منطقهای در رشتهکوه قفقاز به نام اوستیا هستند.[۷۶][۷۷][۷۸]
گروههای قومی تأثیر گرفته از مردمان ایرانیتبار
مردم کروات و مردم صرب
کرواتها و صربها بنا به تعداد زیادی از مطالعهها ریشه ایرانی دارند. فرضیه جالب و بحثبرانگیز که ۲۰۰ سال پیش توسط پروفسور یوسیپ میکوزی بلومنتال مطرح شد؛ تاکنون منجر به ارایه ۲۴۹ مقاله تحقیقی، علمی و چاپ آن در نشریات مختلف توسط ۱۲۰ استاد کروات و غیر کروات شده است. او در پایاننامه خویش در سال ۱۷۹۷، ایرانی بودن کرواتها را مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که کرواتهای امروزی از بخش غربی ایران باستان مهاجرت کردهاند. کروات در زبان اوستایی به معنی دوستانه است و بر اساس برخی شواهد و مطالعههای تاریخی، کرواتها از ۱۷۰۰ سال پیش از سرزمین مادری خود ایران به سمت شبه جزیره بالکان حرکت کردند و در صربستان و کرواسی و بوسنی امروزی ساکن شدند. علت این مهاجرت سرکوب پیروان دین مانوی در دوران ساسانی بوده است. بر مبنای اسناد قدیمی، کرواتها و صربها دارای اصلیت ایرانی هستند که بعدها به اسلاوها ملحق شدند. هم کرواتها و هم صربها بهطور تقریبی همزمان مهاجرت کردند و برای تمیز دادن خود از سایر اقوام دستمالی به دور گردن خود میبستند که بعدها به کراوات معروف شد. این دستمال در پرچم کرواسی هم وجود دارد. محمود احمدینژاد، رئیسجمهور اسبق ایران اذعان کرده بود که این نظریه ممکن است توضیح قابل اعتمادی برای منشأ کرواتها که به صورت تاریخی خیلی نزدیک به صربها زندگی میکنند، نیز باشد. زبانهای کرواتی و صربی هماکنون بیش از ۳۰۰۰ واژه از زبان پارسی دارند که حدود ۷۰۰ تا از این واژهها بهطور فعال در زبان کنونی صربی-کرواتی به کار برده میشود.[۷۹][۸۰][۸۱][۸۲]
مردم لهستان
سرمتیگرایی مفهومی نژادی-فرهنگی است که میکوشد خاستگاه لهستان را به قوم ایرانی سرمت، تیرهای از سکاها که در تاریخ کهن ایران آنان را از تبار سلم (سرم) یکی از سه پسر فریدون دانستهاند، پیوند بزندد. برپایهٔ این نظریه هستهٔ اصلی مشترکالمنافع لهستان–لیتوانی ایرانیتبار بودهاند. نخستین بار در سدهٔ پانزدهم میلادی، یان دلوگوش از واژهٔ سرمتیگرایی در نگارش تاریخ خود استفاده کرد. او سرمیها را با لهستان پیش از تاریخ مرتبط دانست. سرمتیگرایی تأثیرات فراوانی بر فرهنگ، شیوهٔ زندگی و ایدئولوژی نخبگان و نجیبزادگان لهستان گذاشته بود. آنها به اسلاوها به چشم تحقیر مینگریستند، و همین عاملی شد که در آینده که پاناسلاویسم روسی مطرح شد با آن از در ضدیت درآمد.
مردم بلغار
بلغارها قومی آمیخته از مردمان ترکتبار و ایرانیتبار (سکایی-سرمتی) بودند[۸۳][۸۴] که در مسیر مهاجرت، اقوام دیگری را نیز در خود حل کرده بودند.[۸۵][۸۶]
مردم اویغور
اسناد و مدارک تاریخی نشان میدهند که منطقه سینکیانگ پیش از سکونت مهاجران مغول و اقوام ترک، سرزمینی ایرانی بوده که اقوام و قبیلههای ایرانی مانند سکاها و سغدها با گویش زبانهای خاور ایران (زبانهای ایرانی شرقی) در آن زندگی میکردند. در کتابهای تاریخی از حضور گروههایی از اقوام آریایی در منطقه سینکیانگ نام برده شده است. برخی از آنان حکومت محلی نیز داشتند که رواج زبان سغدی از نشانههای پایدار فرهنگ ایران باستان در این سرزمین بهشمار میآید. همچنین گذر جاده ابریشم از این منطقه سبب شده نژادهای گوناگون با فرهنگهای گوناگون در آن ساکن شوند و همزیستی مسالمتآمیزی داشته باشند که گردهمایی فرهنگهای متنوع آسیایی بر غنای فرهنگی آن افزوده است. در این بین زبان و فرهنگ ایرانی به دلیل پیشینه طولانی و توسعه خود حرف اول را میزده است. در سال ۸۴۰ میلادی به دلیل قحطی و خشکسالی و بحران اجتماعی در مغولستان، بسیاری از مغولها به سینکیانگ کوچ کردند. از آمیزش مهاجران و دیگر اقوام ترک با ساکنان بومی یعنی سکاها و آریاییها نژاد تازهای به وجود آمد که بعدها به اویغورها شناخته شدند. در اثر افزایش شمار مهاجران، جمعیت قبایل آریایی و ایرانی که به زبانهای شرقی ایرانی صحبت میکردند کاهش یافت و به تدریج در جمعیت غالب، همگونسازی فرهنگی شدند.[۸۷]
مردم ازبک
برابر تاریخ قوم ازبک به عنوان قومی مرکب و برآمده از فارسی زبانان ایرانیتبار آسیای میانه و تُرک تبارهای زردپوست و چشم بادامی آسیای میانه پیشینه تاریخی چندانی ندارد و بیشتر آنها تاجیکهایی هستند که در ۲۰۰ سال اخیر ترکزبان شدهاند.[۸۸] جمعیت امروزی ازبکها نشان دهنده درجات مختلفی از تنوع ناشی از ترافیک بالای مسیرهای هجوم از طریق آسیای مرکزی میباشند. هنگامی که جمعیت موجود در آسیای مرکزی توسط قبایل ایرانی و سایر مردم هندواروپایی و همینطور چندین حمله شدید از ناحیه مغولها تحت تأثیر قرار گرفت. بر اساس مطالعات اخیر ژنشناسی دانشگاه آکسفورد، ژن ازبکها ترکیبی از مردمان ایرانی و مغولها است.[۸۹]
مردم باشقیر
شناخت اصالت و ریشه و تبار باشقیر تا حد زیادی پیچیده است. منطقه اصلی زندگی باشقیرها جنوب شرقی اورال و استپهای مجاور بوده که از دیرباز به مردمانی با تبارهای گوناگون و ریشههای نژادی فرهنگی متفاوت تعلق داشته است. در زمینه ریشه نژادی باشقیرها به صورت کلی سه نظریه اصلی و برجسته وجود دارد. برخی منابع آنها را ایرانی دانستهاند.[۹۰][۹۱][۹۲]
مردم هزاره
بررسی ژنتیکی و زبانی نشان میدهد که هزارهها از نظر نژادی مخلوطی از مردمان مغول و ایرانی هستند. زبان مردمان هزاره فارسی با لهجه هزارگی است.[۹۳]
مردم آینو
در زمان ساسانیان پس از هجوم اعراب به ایران، گروهی از مردم ایران به چین و ژاپن مهاجرت کردند این مطلب مورد تأیید بسیاری از تاریخ نگاران از جمله کریستینسن در کتاب ایرانیان در زمان ساسانیان میباشد. قومی به همین نام (قوم آینو یا عبدال (عبدالله)) در شرق چین زندگی میکنند این اقوام ایرانی هستند.[۹۴] زبان آینو از ریشه ایرانی است و به خاطر تبعیض نژادی شدید در آستانه نابودی است. قومی که به نام مردم آینو یا عبدال (عبدالله) در غرب چین در سین کیانگ در حوضه تاریم زندگی میکنند و ایرانی هستند؛ تلفظ شمارش اعداد آنها بهطور کامل به فارسی است.[۹۴] جمعیت آنها بین ۳۰ تا ۵۰ هزار نفر تخمین زده میشود.
مردم آوار
آوارهای اوراسیایی مردمانی کوچنشین با ترکیبی از نژادهای گوناگون بودند. بر پایه پژوهشهای آندراس رونا تاس قوم آوار در آسیای میانه در قرون باستان از ادغام چند قبیله شکل گرفته است.[۹۵] به تازگی برخی پژوهشها اشاره کردهاند که آوارها به یکی از زبانهای ایرانی سخن میگفتهاند.[۹۶]
ناحیههای جغرافیایی مرتبط با مردمان ایرانی
در نوشتههای تاریخی و ادبی، ایرانیها با کشیدن مرزهایی بین خود و بیگانگان، خودشان را از دیگران متمایز کردهاند برای نمونه داریم:
- ایران و انیران (در دوران ساسانی)
- ایران و توران (در شاهنامه و ادبیات اساطیری)
- ایران و روم (در دوران اشکانی و ساسانی)
- ایرانی و تازی (اعراب)
- ایران و هندوستان (در دوران نادری)
- ایران و فرنگستان (در دوران قاجاری برای اشاره به کشورهای مدرن آن روزگار)[۹۷]
مهترین نواحی جغرافیایی مرتبط با ایرانیان عبارتند از:
- فلات ایران
- توران
- خراسان
- سیستان
- قهستان
- سکاستان
- داغستان
- باشقیرستان
- آسیای مرکزی
- حوضه تاریم
- فرارود
- داهان
- قفقاز
- تورفان
- ختن
- کاشغر
- مرو
- خوارزم
- اسپیجاب
- فاراب
- طراز
- سمرقند
- بخارا
- بلاساغون
- نسا
- میان رودان
- تیسفون
- شبه جزیره عربستان
- سرزمین جلفاوه
- فلات آناتولی
- شبه قاره هند
- تخارستان
- بالکان
- خاورمیانه
- استپ اوراسیا
- استپ قزاقستان
- استپ پونتیک-کاسپین
- پستبوم آرال - کاسپین
- جاده ادویه
- راه ابریشم
- دریای سیاه
- دریای کاسپین
- دریای پارس
- دریای مکران
- دریای عجم
- رود دجله
- رود فرات
- دریاچه خوارزم
- رود وخش
- رود یخشاارته
- رود کورا
- رود ولگا
- رود دن
- رود دنیپر
- رود دانوب
- رود سند
ژنتیک
تحقیات ژنتیک شناسی نشان می دهد که مردمان فعلی ایران دارای ساختار ژنتیکی مختلف از اقوام مختلف هستند، که با اولین مردمان کشاورز(حلال حاصلخیز) دارویدی ها،مهاجرت آریایی ها، و مهاجرت اقوام آلتایی و سامی، به فلات ایران ارتباط دارد.[۹۸]
اقوام بومی
مردمانی که دارای هاپولگروپ های j2 و g2 بودند، دارای بیش از ۹۰۰۰ سال قدمت در فلات ایران هستند. که غالبا کشاورز بودند، و با حلال حاصلخیز ارتباط دارند، آنها ممکن است از اولین مردمانی باشند که کشاورزی می کردند.
مردمان فعلی ایران بر اساس تبار پدری دارای ۲۳درصد هاپولگروپ j2 و ۱۱/۷درصد هاپلوگروپ g2 می باشند، که روی هم ۳۴/۷درصد از مردمان فعلی ایران از نوادگان ژنتیکی این اقوام بر اساس تبار پدری هستند.[۹۹][۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲]
آریایی ها
آریایی ها شاخه ای از اقوام هندواروپایی نژاد و مهاجر به فلات ایران بودند، که بنیان گذاران سلسه ماد، شاهنشاهی هخامنشی، و شاهنشاهی اشکانی هستند.
هاپولگروپ های R1a و R1b بصورت گسترده با اقوام هندواروپایی مرتبط دانسته شده است.
مردم فعلی ایران، دارای ۱۴/۳درصد هاپلوگروپ R1a و ۱۰/۱ درصد هاپولگروپ R1b هستند. که روی هم ۲۴/۴ درصد مردم فعلی ایران از نوادگان اقوام آریایی هستند.[۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶]
سامی ها
اقوام سامی، مردمانی از نژاد آفرواسیایی هستند که ریشه آنها به شبه جزیره عربستان بر می گردد.مهاجرت آنها در دوره های مختلفی به فلات ایران رخ داده است. که از مهمترین آنها میتوان به گسترش اسلام و حملات آشوری ها اشاره کرد.
هاپولگروپ های E1b و j1 مرتبط با اقوام آفرواسیایی می باشد
مردمان فعلی ایران دارای ۸/۸درصد هاپولگروپ e1b و ۸/۴ درصد هاپولگروپ j1 هستند. که روی هم ۱۷/۲ درصد میشود.[۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹]
پژوهش ژنتیکی دکتر اشرفیان بناب
تحقیقات اخیر ژنتیکی اینجانب نشان می دهند که عموم اقوام و گروه های جمعیتی ایرانی که در ایران امروزی (و حتی فراتر از مرزهای سیاسی فعلی ایران) ساکن هستند، علیرغم اینکه دارای تفاوتهای جزئی فرهنگی هستند و حتی گاه به زبانهای مختلف هم تکلم می کنند، دارای ریشه ژنتیکی مشترکی هستند و این ریشه مشترک به جمعیتی اولیه که در حدود ده تا یازده هزار سال پیش در قسمتهای جنوب غربی فلات ایران ساکن بوده بر می گردد.
این مطالعات ژنتیک نشان می دهند که شباهت های ژنتیکی ما ایرانیان با اروپائیان نه به دلیل مهاجرت اقوامی از اروپا به ایران (در حدود چهار هزار سال قبل) بلکه به دلیل مهاجرت کشاورزان ایرانی به سمت اروپا (در حدود ده هزار سال قبل) می باشد.
اندکی تفحص در منابع و مدارک تاریخی موجود نشان می دهد که کلمات "آریا و آریائی" به کرات توسط شخصیتهای تاریخی و مورخان داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفته و دارای معانی مختلفی بوده اند، مثلا به عنوان نامی برای یک جمعیت باستانی در ایران، نامی برای زبان ایران باستان و حتی نامی برای سرزمینی که محل اقامت ایرانیان باستان بوده است به کار رفته است. اسناد و شواهد تاریخی و باستان شناسی نشان می دهد که آریائیان اقوامی مهاجر نبوده اند، بلکه از حدود ده هزار سال قبل در این سرزمین ساکن بوده و مبدا و منشاء بزرگترین ابداعات و نو آوریهای انسان مدرن بوده اند (از جمله ابداع کشاورزی، پیدایش نخستین روستاها و شهرهای کشف شده در جهان، اهلی کردن حیواناتی چون احشام برای اولین بار، ابداع خط و نگارش و بنیان گذاری بزرگترین و اولین تمدنهای پیشرفته بشری در بسیاری از نقاط ایران مانند جیرفت، سیلک، شهر سوخته).
هر چند بررسی دقیق اینکه آریائیان که بوده اند، چه وقت و در کجای سرزمینهای ایران باستان ساکن بوده اند نیاز به تحقیقات جامع زبان شناسان، متخصصان تاریخ و باستان شناسی دارد، امروزه شواهد مختلفی از جمله یافته های باستان شناسی و ژنتیک درستی این فرضیه که اقوامی از سرزمینهای دور اروپائی به فلات ایران مهاجرت کرده اند را به طور جدی مورد سئوال قرار داده و آنرا رد می کنند.
باور بنده اینست که برخی انسان شناسان و زبان شناسان اروپائی برای فرضیه نژادپرستانه خود که قصد توضیح و توجیه ریشه مشترک و نحوه گسترش زبانهای هندو-اروپائی و حتی برتری نژادی برخی اروپائیان را داشته است و برای اصالت بخشیدن به این فرضیه خود نیاز به یک نام اصیل و باستانی داشته اند و نام "آریائی" را که ریشه در زبانهای سانسکریت و ایران باستان دارد را به امانت گرفته و به نوعی مورد سوء استفاده قرار داده اند.
همزمانی این سوء استفاده علمی دانشمندان اروپائی در قرون نوزدهم و بیستم میلادی با سیاستهای ملی گرایانه وقت و تبلیغات وسیع و آموزش اینکه ایرانیان ریشه در جمعیتهای (آریائی) اروپائی دارند، در طول چندین دهه این باور غلط را در ذهن ما ایرانیان ایجاد کرده است که در حدود چهار هزار سال قبل قبایلی که به زبانهای هندو-اروپائی صحبت می کرده اند (و دانشمندان اروپائی آنها را آریائی نام نهاده اند)، از شمال وارد فلات ایران شده و جایگزین اقوام بومی ایران شده اند و ما ایرانیان امروزی از اعقاب این آریائیان مهاجر هستیم. استناد این دانشمندان اروپائی تغییر زبان ایرانیان باستان از دراویدی به هندو-اروپائی در حدود چهار هزار سال پیش است.
تحقیقات بسیار جدید و برجسته ژنتیکی و زبان شناسی نشان می دهند که زبان یک جمعیت براحتی و حتی با حضور فقط ده در صد از مردان مهاجم یا مهاجر که مزیت و برتری نسبی نسبت به جمعیت بومی داشته اند تغییر می کرده است. این مسئله در کنار شواهد مربوط به تغییرات عمده آب و هوائی و خشکسالی بسیار شدید در فلات ایران که منجر به محو تمدنهای جنوب و جنوب شرقی ایران و مهاجرت وسیع ایرانیان به سمت شمال (در حدود چهار هزارو دویست سال قبل) شده اند، می توانند براحتی تغییر زبان رایج در ایران (از زبان دراویدی به هندو-اروپائی) را در حدود چهار هزار سال قبل توجیه کنند.
در پایان و بطور خلاصه اعتقاد بنده اینست که عموم ما ایرانیان از اعقاب آریائیهائی هستیم که از بیش از ده هزار سال قبل در این سرزمین می زیسته اند و بزرگترین تمدنهای انسانی را پایه گذاری کرده اند و تئوری مهاجرت اقوامی از اروپای شرقی به ایران (که به غلط و حتی عمدا توسط عده ای از دانشمندان اروپائی نام آریائی بر آنها نهاده شده) و جایگزینی اقوام بومی توسط آنان یک فرضیه غلط و نژاد پرستانه وارداتی است میگردد.[۱۱۰]
پژوهشهای بر پایه کروموزم Y
برپایه پژوهش و تحقیق رگوئیرو و همکاران در سال ۲۰۰۶[۱۱۱] و گروگنی و همکاران در سال ۲۰۱۲[۱۱۲] برپایه نمونه کروموزوم Y، هاپلوگروپ پدری ایرانیها به گونه زیر بوده است:
- J1-M267 که رایج در بین نژادهای سامی زبان است در بین ایرانیها به ندرت بالای ده درصد است.
- J2-M172 که در بین مردم بالکان، ساحل اروپایی مدیترانه (شامل ایتالیا، کرواسی، صربستان، یونان، بوسنی، آلبانی، مقدونیه، ترکهای ترکیه) و همچنین رایج در بین قفقازیها (شامل ارمنیها، گرجیها، چچنیها و اینگوشها) بالای ۲۳ درصد در بین ایرانیها رایج است.
- R1a-M198 که در بین مرمان اوراسیا شایع هست نشان میدهد که نه ایرانیها از اروپا نشات گرفته و نه اروپاییها از ایران بلکه هردو شاخه خواهری یک گروه والدینی هستند که فرض میشود جایی بین اروپا و آسیای مرکزی زندگی میکردهاند.
- R1b – M269 که از ایرلند تا ایران گسترده است در جمعیت نواحی کوهستانی ایران و ارمنستان هشت و نیم درصد رایج است. R1b ایرانی متعلق به زیرشاخه L-23 است که قدیمیتر از زیرکلید مشتق شده (R1b-M412) است که بیشتر در اروپای غربی رایج است.
- G و زیرشاخههایش که بیشتر در قفقاز رایج است در بین ایرانیها تنها ده درصد رایج است.
- E و زیرشاخههایش که به فراوانی در بین مردم اروپا و خاورمیانه، شمال و شرق آفریقا یافت میشود، در بین ایرانیها تنها ده درصد است.
در ژنتیک انسانی، هاپلوگروپ جی-ام۲۸۵ که به نام هاپلوگروپ جی۱ نیز شناخته میشود، هاپلوگروپ کروموزوم Y است. هاپلوگروپ G1 یک زیر گروه اصلی هاپلوگروپ G (Haplogroup G-M201) است. احتمال زیاد اعتقاد بر این است که G1 در ایران سرچشمه گرفته است. این فرکانس در جمعیتهای مدرن به جز (i) ایران و همسایگان غربی آن، و (ii) منطقهای که از جنوب مرکزی سیبری (روسیه) و شمال قزاقستان متصل است، دارای فرکانس بسیار کمی است. اساسیترین نمونههای G1 در افراد زنده شناسایی شده است و در سراسر منطقه از شبه جزیره عربستان تا بلاروس یافت شده است.
در مقیاس و مقایسه جهانی، جمعیت ایران از لحاظ شباهت کروموزوم Y (نسب پدری) از یک سو به هندوها و پاکستانیها و از سوی دیگر به مردمان آسیای میانه و همچنین کشورهای خاورمیانه نزدیکی و قرابت دارد.[۱۱۳]
بر مبنای یک مقاله منتشر شده در سال ۲۰۱۳، که مقایسهای است در مورد ساختار ژنتیکی ۳۵۲ ایرانی، با وجود اینکه تنوع ژنتیکی کل ایرانیان بسیار بالا است، آذریهای ایران قرابت ژنتیکی نزدیکتری با مردم گرجی در مقایسه با گروههای ایرانی، ترکیهای و همچین آذریهای قفقاز دارند. برخلاف تصور موجود که فرض میشود که آذربایجانیها (ساکنان امروزی کشور جمهوری آذربایجان) با آذریهای ایرانی ریشه مشترک دارند، تحقیقات نشان میدهد که آذریهای ناحیه قفقاز ویژگی ژنتیکی متفاوتی از آذریهای ساکن ایران دارند و موقعیتی میان آذریها/گرجیها از یک سو و ایرانیها/ترکها از سوی دیگر دارند.[۱۱۴]
یک مطالعه ژنتیکی اخیر که در «ژورنال اروپایی ژنتیک بشر» در طبیعت (۲۰۱۹) منتشر شد، نشان داد که جمعیت در غرب آسیا، اروپاییها، آفریقای شمالی، آسیای جنوبی (هندیها) و برخی از آسیاییهای مرکزی رابطه نزدیکی دارند. آنها بسیار متفاوت از آفریقاییهای زیر صحرایی یا جمعیت آسیای شرقی هستند.[۱۱۵]
پراکندگی تکگروه در بین برخی از اقوام ایرانی:
قوم | گروه زبانی | تعداد نمونه آماری | R1a[۱۱۶] | R1b | I | E | J | G | N | T | L |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
فارسها (استان فارس)[۱۱۷] | ایرانی غربی | ۴۴ | ۴٫۵ | ۱۱٫۴ | ۰ | ۱۳٫۷ | ۳۶٫۳ | ۹٫۲ | ۰ | ۶٫۸ | ۶٫۸ |
فارسها (خراسان)[۱۱۷] | ایرانی جنوب غربی | ۵۹ | ۲۲ | ۶٫۸ | ۰٫۰ | ۳٫۴ | ۲۳٫۸ | ۱۳٫۶ | ۰ | ۵٫۱ | ۳٫۴ |
بلوچها[۱۱۸] | ایرانی شمال غربی | ۲۵ | ۲۸٫۰ | ۸٫۰ | ۰٫۰ | ۸٫۰ | ۱۶٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۲۴٫۰ |
پشتونها[۱۱۹] | ایرانی جنوب شرقی | ۹۶ | ۴۴٫۸ | ۴٫۲ | ۰٫۰ | ۲٫۱ | ۶٫۳ | ۱۱٫۵ | ۰٫۰ | ۱٫۰ | ۱۲٫۵ |
کردها (شمال عراق)[۱۲۰] | ایرانی شمال غربی | ۹۵ | ۱۱٫۶ | ۱۶٫۸ | ۰٫۰ | ۷٫۴ | ۴۰٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۳٫۲ |
کردها (ایران)[۱۱۷] | ایرانی شمال غربی | ۵۹ | ۲۰٫۳ | ۱٫۷ | ۱٫۷ | ۲۰٫۴ | ۲۸٫۹ | ۱۱٫۹ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۱٫۷ |
لرها[۱۱۷] | ایرانی جنوب غربی | ۵۰ | ۵٫۹ | ۲۳٫۵ | ۰ | ۱۱٫۸ | ۲۳٫۶ | ۱۵٫۷ | ۰٫۰ | ۳٫۹ | ۳٫۹ |
آذریها (استان آذربایجان غربی)[۱۱۷] | ترکی آذربایجانی | ۶۳ | ۱۹ | ۱۷٫۵ | ۰ | ۱۱ | ۲۷٫۲ | ۸ | ۱٫۶ | ۷٫۹ | ۳٫۲ |
یغنابیها[۱۲۱] | ایرانی شمال شرقی | ۳۱ | ۱۶٫۱ | ۳۲٫۳ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۳۲٫۳ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۰٫۰ | ۹٫۷ |
نگارخانه
- مردمان ایرانیتبار
-
کودکان یغنابی
-
پشتونها در قندهار
-
یک زن تاجیک و کودکش
-
سه کودک کرد ساکن ترکیه
-
زنان تالشی جمهوری آذربایجان
-
ستارخان سردار آذربایجانی جنبش مشروطه ایران
-
علیقلیخان سردار بختیاری جنبش مشروطه ایران
-
یک پیرزن تات از شهر لاهیج
-
خانوادهای از پارسیان هند
-
دو سرباز پارسی
-
مجسمه اشرافزاده پارتی
-
مجسمه جنگجوی سکایی
-
عکسی از کودک بلوچ
جستارهای وابسته
- ایران بزرگ
- باستانژنتیک خاور نزدیک
- مردمان بومی فلات ایران پیش از مهاجرت آریاییان
- نژاد ایرانی-افغانی
- فهرست مردم ایرانی باستان
- فهرست پرچمهای مردمان ایرانیتبار
- فهرست کشورها و سلسلههای ایرانی
- بزرگترین شهرهای جهان بر پایه جمعیت ایرانیتبار
- فهرست نامهای ایرانی بر روی اجرام فضایی
- فهرست مکانهای دفن مشاهیر ایرانی
- رده:اختراعهای ایرانی
- اساطیر ایران
- نمادهای ملی ایران
- هنر ایرانی
- فرهنگ ایرانی
یادداشت
- ↑ در اوستا «airiia-» اعضای گروه قومی خودِ اوستا-خوانها هستند، در مقابل «anairiia-» «غیرآریاییها». این واژه همچنین چهار بار در پارسی باستان ظاهر میشود: یکی در کتیبه بیستون است، جایی که «ariya-» نام یک زبان یا خط است (DB 4.89). سه مورد دیگر در کتیبهٔ داریوش بزرگ در نقش رستم (DNa 14–15)، در کتیبهٔ داریوش بزرگ در شوش (DSe 13–14) و در کتیبهٔ خشایارشا یکم در تخت جمشید (XPh 12–13) رخ میدهد. در اینها، دو دودمان هخامنشی خود را به عنوان «pārsa pārsahyā puça ariya ariyaciça» «یک پارسی، پسر یک پارسی، یک آریایی، از تبار آریایی» توصیف میکنند. عبارت با «ciça»، «تبار، نسب»، اطمینان میدهد که [یعنی «ariya-»] یک نام قومی با معنای وسیعتر از «pārsa» است و نه یک صفت ساده.[۲۵]
پانویس
- ↑ * ایران: Library of Congress, Library of Congress – Federal Research Division. "Ethnic Groups and Languages of Iran" (PDF). Retrieved 2009-12-02. (گویشهای فارسی و کاسپی-۶۵% کردی ۸%-لری/بختیاری ۵%- بلوچی ۲%): ۸۰% از جمعیت یا تقریباً ۶۳ میلیون نفر.
- افغانستان: اطلاعات نامه جهان افغانستان: unting Pashtuns, Tajiks, Baluchs, 21 million
- تاجیکهای آسیای میانه شامل تاجیکستان و ازبکستان ۱۰–۱۵ میلیون
- کردهای ترکیه، سوریه، لبنان و عراق بر مبنای اطلاعات نامه جهان ۲۲ میلیون برآورد شده
- آسیها، تالش، تاتها، کردهای قفقاز و آسیای میانه: ۱–۲ میلیون بر مبنای اطلاعات نامه جهان/مردمشناسی.
- تاجیکهای چین: ۵۰،۰۰۰ تا ۱۰۰،۰۰۰
- سخنوران ایرانی در بحرین، خلیج فارس، اروپای غربی و ایالات متحده آمریکا، ۳ میلیون.
- پاکستان شامل بلوچها+پشتونها+آوارگان افغان بر مبنای اطلاعات نامه جهان و دیگر منابع: ۳۵ میلیون.
- ↑ آسیهای قفقاز مسیحیان ارتدکس هستند.
- ↑ Frye 2004.
- ↑ von Schierbrand 1922, p. 306.
- ↑ Young, T. Cuyler Jr. (1988). "تاریخ اولیه مادها و پارسها و امپراتوری هخامنشی تا مرگ کمبوجیه". In Boardman, John; Hammond, N. G. L.; Lewis, D. M.; Ostwald, M. (eds.). ایران، یونان و مدیترانه غربی حدود 525 تا 479 قبل از میلاد. تاریخ باستان کمبریج. Vol. 11 (2 ed.). انتشارات دانشگاه کمبریج. p. 1. ISBN 0-521-22804-2.
ایرانیان یکی از سه گروه عمده قومی-زبانی هستند که خاور نزدیک مدرن را تعریف میکنند.
- ↑ (Beckwith 2009، صص. 58–77)
- ↑ (Mallory 1997، صص. 308–311)
- ↑ (Harmatta 1992، ص. 348): "از هزاره اول قبل از میلاد، منابع تاریخی، باستانشناسی و زبانی فراوانی برای موقعیت قلمرویی که مردمان ایرانی در آن ساکن بودند، در دست داریم. در این دوره، قلمرو ایرانیان شمالی، که عشایر سوارکار بودند، در کل منطقه استپها و استپهای جنگلی و حتی نیمهبیابانها از دشت بزرگ مجارستان تا اوردوس در شمال چین گسترش یافت."
- ↑ "نگاهی فارسی به ایرانیان استپ". ResearchGate (به انگلیسی). Retrieved 10 August 2019.
- ↑ Brzezinski, Richard; Mielczarek, Mariusz (2002). سرمتیها، 600 قبل از میلاد تا 450 پس از میلاد. انتشارات اوسپری. p. 39.
(...) در واقع، اکنون پذیرفته شده است که سرمتیها با جمعیتهای پیش از اسلاو ادغام شدند.
- ↑ Adams, Douglas Q. (1997). دایرةالمعارف فرهنگ هندواروپایی. تیلور و فرانسیس. p. 523.
(...) در سرزمین مادری اوکراین و لهستان، اسلاوها با گویشوران ژرمنی (گوتها) و گویشوران ایرانی (سکاها، سرمتیها، آلانها) در آرایشی متغیر از پیکربندیهای قبیلهای و ملی درآمیختند و گاهی بر آنها مسلط شدند.
- ↑ Atkinson, Dorothy; Dallin, Alexander; Lapidus, Gail Warshofsky, eds. (1977). زنان در روسیه. انتشارات دانشگاه استنفورد. p. 3. ISBN 978-0-8047-0910-1.
"(...) روایات باستانی آمازونها را با سکاها و سرمتیها مرتبط میدانند، که به طور متوالی برای هزارهای که به قرن هفتم قبل از میلاد بازمیگردد، بر جنوب روسیه تسلط داشتند. نوادگان این مردمان توسط اسلاوها که به عنوان روسها شناخته شدند، جذب شدند.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ مطالعات اسلوونیایی. Vol. 9–11. انجمن مطالعات اسلوونیایی. 1987. p. 36.
(...) به عنوان مثال، سکاها، سرمتیها (در میان دیگران) باستانی و بسیاری از مردمان گواهیشده اما اکنون منقرضشده در طول تاریخ توسط پروتو-اسلاوها جذب شدند.
خطای یادکرد: برچسب<ref>
نامعتبر؛ نام «Slovene Studies» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Roy, Olivier (2007). آسیای مرکزی جدید: ژئوپلیتیک و تولد ملتها. آی. بی. توریس. p. 6. ISBN 978-1-84511-552-4.
توده اوغوزها که از آمودریا به سمت غرب عبور کردند، فلات ایران را که فارسی باقی ماند، ترک کرده و بیشتر به سمت غرب، در آناتولی مستقر شدند. در اینجا آنها به عثمانیها، که سنی و ساکن بودند، و ترکمنها، که عشایر و تا حدودی شیعه (یا بهتر است بگوییم، علوی) بودند، تقسیم شدند. دومیها نام 'ترکمن' را برای مدت طولانی حفظ کردند: از قرن سیزدهم به بعد، آنها جمعیتهای ایرانی آذربایجان (که به زبانهای ایرانی غربی مانند تاتی صحبت میکردند، که هنوز در اشکال باقیمانده یافت میشود) را 'ترکسازی' کردند، و بدین ترتیب هویت جدیدی را بر اساس تشیع و استفاده از ترکی ایجاد کردند. اینها مردمی هستند که امروزه به عنوان آذری شناخته میشوند.
- ↑ Yarshater, Ehsan (15 December 1988). "آذربایجان vii. زبان ایرانی آذربایجان". دانشنامه ایرانیکا. Archived from the original on 11 June 2019. Retrieved 29 May 2015.
- ↑ (Frye 2005، ص. xi): "ایران به معنای تمام سرزمینها و مردمی است که زبانهای ایرانی در آن صحبت میشد و میشود، و جایی که در گذشته، فرهنگهای چندوجهی ایرانی وجود داشته است."
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ MacKenzie, David Niel (1998). "Ērān, Ērānšahr". دانشنامه ایرانیکا. Vol. 8. Costa Mesa: Mazda. Archived from the original on 13 March 2017. Retrieved 15 January 2012.
- ↑ Schmitt, Rüdiger (1987), "آریاییها", دانشنامه ایرانیکا, vol. 2, New York: Routledge & Kegan Paul, pp. 684–687, archived from the original on 20 April 2019, retrieved 15 January 2012
- ↑ لاروش، 1957. نیاایرانی «*arya-» از نیاهندواروپایی (PIE) "*ar-yo-» مشتق شده است، صفتی با «yo-» برای ریشهٔ «*ar» به معنی «ماهرانه گرد آوردن»، که در یونانی «harma» به معنی «ارابه»، یونانی «aristos» (مانند «اشرافیت»)، لاتین «ars» به معنی «هنر» و غیره وجود دارد.
- ↑ جی. گنولی، «هویت ایرانی به عنوان یک مسئلهٔ تاریخی: آغاز آگاهی ملی در دورهٔ هخامنشیان»، در شرق و معنای تاریخ. کنفرانس بینالمللی (23–27 نوامبر 1992)، رم، 1994، صص 147–67.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ ۲۱٫۴ ۲۱٫۵ ۲۱٫۶ ۲۱٫۷ Gnoli, G. "هویت ایرانی ii. دوره پیش از اسلام". دانشنامه ایرانیکا. Archived from the original on 17 November 2011. Retrieved 3 February 2019.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ ۲۲٫۲ اچ. دبلیو. بیلی، «آریا» در دانشنامهٔ ایرانیکا. گزیده: «آریا یک صفت قومی در کتیبههای هخامنشی و در سنت اوستایی زرتشتی است. "آریا یک صفت قومی در کتیبههای هخامنشی و در سنت اوستایی زرتشتی". Archived from the original on 3 January 2013. همچنین در مهٔ 2010 به صورت آنلاین قابل دسترسی است.
- ↑ دالبی، اندرو (2004)، فرهنگ لغت زبانها، بلومزبری، شابک ۰−۷۴۷۵−۷۶۸۳−۱
- ↑ G. Gnoli. "ēr, ēr mazdēsn". دانشنامه ایرانیکا. Archived from the original on 17 May 2023. Retrieved 15 January 2012.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Bailey, Harold Walter (1987). "آریا". دانشنامه ایرانیکا. Vol. 2. New York: Routledge & Kegan Paul. pp. 681–683. Archived from the original on 3 March 2016. Retrieved 15 January 2012.
- ↑ «cf." Gershevitch, Ilya (1968). "ادبیات ایرانی باستان". دستنامهٔ خاورشناسی، ادبیات I. لیدن: بریل. pp. 1–31., ص. 2.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ ۲۷٫۲ آر. جی. کنت. دستور زبان، متون، واژگان پارسی باستان. ویرایش دوم، نیوهیون، کان.
- ↑ Lazard, G. (1975). "ظهور زبان فارسی نو". تاریخ ایران کمبریج. pp. 595–632. doi:10.1017/CHOL9780521200936.021. ISBN 978-1-139-05496-6.
- ↑ مککنزی دی.ان. پیکرهٔ کتیبههای ایرانی بخش 2. کتیبهٔ دورههای سلوکی و پارتی ایران شرقی و آسیای مرکزی. جلد 2. پارتی، لندن، پی. لوند، هامفریز 1976–2001
- ↑ Meyer, Eduard (1911). Encyclopædia Britannica (به انگلیسی). Vol. 742 (11th ed.). Cambridge University Press. p. 742. . In Chisholm, Hugh (ed.).
- ↑ آر. دبلیو. تامسون. تاریخ ارمنیان توسط موسی خورنی. انتشارات دانشگاه هاروارد، 1978. صفحه 118، صفحه 166
- ↑ زبان «آریایی»، گراردو گنولی، مؤسسهٔ ایتالیایی برای آفریقا و شرق، رم، 2002
- ↑ ان. سیمز-ویلیامز، «یادداشتهای بیشتر در مورد کتیبهٔ باختری رباطک، با پیوست در مورد نام کوجولا کدفیس و ویمتاتکو در چینی». مجموعه مقالات سومین کنفرانس اروپایی مطالعات ایرانی (کمبریج، سپتامبر 1995). بخش 1: مطالعات ایرانی باستان و میانه، ان. سیمز-ویلیامز، ویراستار. ویسبادن، صص 79-92
- ↑ (Perry 1998، ص. 517): «"ایرانی" هنوز اصطلاح رایجتری است؛ من "ایرانیتبار" را ترجیح میدهم، زیرا با دستههای مشابهی مانند "ترکی" و "ژرمنی" سازگارتر است و با "ایرانی" در معنای "مربوط به کشور یا دولت ایران" ابهامی ندارد: مقایسه کنید با هندی/هندواروپایی، ایتالیک/ایتالیایی»
- ↑ (Kümmel 2018، ص. 3): «ایرانیتبار برای ایرانی[:] برای جلوگیری از اشتباه با اصطلاحات مربوط به کشور یا قلمرو ایران (به ویژه در مقالات ژنتیکی اخیر که در مورد جمعیتهای پیش از تاریخ "ایرانی" صحبت میکنند که تقریباً مطمئناً از نظر زبانی "ایرانی" نیستند)»
- ↑ Burrow 1973.
- ↑ Parpola 1999.
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ Beckwith 2009.
- ↑ Anthony 2007, p. 408.
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ Beckwith 2009, p. 33.
- ↑ Beckwith 2009, p. 33 یادداشت 20، ص. 35.
- ↑ Anthony 2007, p. 454.
- ↑ Beckwith 2009, p. 33 یادداشت 20.
- ↑ Beckwith 2009, p. 376–7.
- ↑ Mallory 1989, pp. 42–43.
- ↑ "Larestani". UNESCO WAL. Archived from the original on 2024-11-19. Retrieved 2020-12-10.
{{cite web}}
: نگهداری یادکرد:پیوند نامناسب (link) - ↑ "The World Factbook — Central Intelligence Agency". www.cia.gov (به انگلیسی). Archived from the original on 3 February 2012. Retrieved 2018-07-27.
- ↑ "The World Factbook — Central Intelligence Agency". www.cia.gov (به انگلیسی). Archived from the original on 9 July 2016. Retrieved 2018-07-27.
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامIran, Harvey Henry Smith page 89
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامGrolier Incorporated page 294
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامThe World Book Encyclopedia 2000, page 401
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Middle East Patterns: Places, Peoples, and Politics By Colbert C. Held, John Cummings, Mildred McDonald Held,2005, page 119.
- ↑ Tim McNeese (نوامبر ۲۰۰۴). The Volga River. Infobase. ص. ۱۴. شابک ۹۷۸۰۷۹۱۰۸۲۴۷۸. دریافتشده در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۸.
- ↑ Carl Waldman, Catherine Mason. "Encyclopedia of European Peoples" Infobase Publishing, 2006. شابک ۱۴۳۸۱۲۹۱۸۱ p 692
- ↑ Prudence Jones. Nigel Pennick. "A History of Pagan Europe" Routledge, 11 okt. 2. شابک ۱۱۳۶۱۴۱۸۰۴ p 10
- ↑ Ion Grumeza "Dacia: Land of Transylvania, Cornerstone of Ancient Eastern Europe" University Press of America, 16 May 2009. شابک ۰۷۶۱۸۴۴۶۶X pp 19–21
- ↑ "A Persian view of Steppe Iranians". ResearchGate (به انگلیسی). 10 August 2019.
- ↑ Adams، Douglas Q. (۱۹۹۷). Encyclopedia of Indo-European Culture. Taylor & Francis. ص. ۵۲۳.
(...) In their Ukrainian and Polish homeland the Slavs were intermixed and at times overlain by Germanic speakers (the Goths) and by Iranian speakers (Scythians, Sarmatians, Alans) in a shifting array of tribal and national configurations.
- ↑ Atkinson، Dorothy؛ Dallin، Alexander؛ Lapidus، Gail Warshofsky, ویراستاران (۱۹۷۷). Women in Russia. Stanford University Press. ص. ۳. شابک ۹۷۸-۰-۸۰۴۷-۰۹۱۰-۱.
(...) Ancient accounts link the Amazons with the Scythians and the Sarmatians, who successively dominated the south of Russia for a millennium extending back to the seventh century B.C. The descendants of these peoples were absorbed by the Slavs who came to be known as Russians.
- ↑ Roy، Olivier (۲۰۰۷). The New Central Asia: Geopolitics and the Birth of Nations. I.B. Tauris. ص. ۶. شابک ۹۷۸-۱-۸۴۵۱۱-۵۵۲-۴.
- ↑ «CIA's The World FactBook». بایگانیشده از اصلی در ۳ فوریه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۹.
- ↑ دینهای ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص ۳۸۸
- ↑ ««زبانهای ایرانی»». دانشنامهٔ بریتانیکا (انگلیسی).
- ↑ ««زبانهای ایرانی کهن و میانه»». سایت پایگاه تاریخ و فرهنگ ایران. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ اکتبر ۲۰۰۸. دریافتشده در ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۸.
- ↑ اشمیت، رودیگر: راهنمای زبانهای ایرانی (جلد دوم)، تهران: انتشارات ققنوس، ص ۴۰۹
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۰. دریافتشده در ۳ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ http://www.yazd.com/features/Jaszbereny/Jaszberenyyazd.htm
- ↑ Horton, Mark and Middleton, John. "The Swahili: The Social Landscape of a Mercantile Society." Wiley-Blackwell. 2001.
- ↑ Glassman, Jonathan. "Feasts and Riot: Revelry, Rebellion, & Popular Consciousness on the Swahili Coast, 1856-1888." Heinemann. 1996.
- ↑ Stephanie Wynne-Jones and Adria LaViolette. "The Swahili World." Routledge. 2018
- ↑ https://www.khabaronline.ir/news/1749000/اجداد-نیمی-از-مردم-ساحل-شرق-آفریقا-ایرانی-هستند
- ↑ https://journals.plos.org/plosone/article?id=10.1371/journal.pone.0041252
- ↑ https://www.sid.ir/fa/Journal/ViewPaper.aspx?id=143615
- ↑ https://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/j.1744-313X.2007.00723.x
- ↑ کتاب «دستور زبان لهجههای تاتی جنوبی»، احسان یارشاطر، لاهه - پاریس ١٩٦٩
- ↑ Bell, Imogen (2003). Eastern Europe, Russia and Central Asia. London: Taylor & Francis. p. 200.
- ↑ Mirsky, Georgiy I. (1997). On Ruins of Empire: Ethnicity and Nationalism in the Former Soviet Union. p. 28.
- ↑ Mastyugina, Tatiana. An Ethnic History of Russia: Pre-revolutionary Times to the Present. p. 80.
- ↑ https://www.karnaval.ir/blog/croatian-iranian-people
- ↑ https://vista.ir/w/a/16/zancp/کرواتها-ایرانی-هستند
- ↑ https://www.bbc.com/persian/iran/2015/09/150904_l45_coratia_cyrus
- ↑ https://www.mehrnews.com/news/4051385/صربستان-از-نگاه-یک-مدرس-زبان-فارسی-علت-علاقه-صرب-ها-به-ایران
- ↑ Encyclopaedia Britannica Online
- ↑ Rasho Rashev, Die Protobulgaren im 5. -7. Jahrhundert, Orbel, Sofia, 2005. (in Bulgarian, German summary)
- ↑ The New Cambridge medieval history, Volume 4, Part 2, Cambridge University Press, 1995, p. 229.
- ↑ Proto-Bulgarians - 2a
- ↑ سابقی، علیمحمد (۱۹ تیر ۱۳۸۸). «جایگاه تاریخی زبان و ادب فارسی در سین کیانگ». تابناک.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۵ آوریل ۲۰۲۱. دریافتشده در ۳ ژانویه ۲۰۲۱.
- ↑ Tatjana Zerjal; et al. (2002). "A Genetic Landscape Reshaped by Recent Events: Y-Chromosomal Insights into Central Asia". The American Journal of Human Genetics. 71 (3): 466–482. doi:10.1086/342096. PMC 419996. PMID 12145751.
- ↑ Мажитов Н.А., Султанова А.Н. История Башкортостана. Уфа, Китап, 2010, بایگانیشده در ۲۶ آوریل ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine С.108 (Смирнов К.Ф. о дахо-массагетских корнях башкир). بایگانیشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine
- ↑ Зинуров Р.Н. Башкирские восстания и индейские войны - феномен в мировой истории. Уфа, Гилем, 2001, بایگانیشده در ۲۶ آوریل ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine С.11 (прабашкиры - потомки отделившихся скифов). بایگانیشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine
- ↑ Галлямов С. А. Башкорды от Гильгамеша до Заратустры. Уфа, РИО РУНМЦ Госкомнауки РБ, 1999 بایگانیشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine (О башкордах из родов Тангаур и Гайна) بایگانیشده در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine.
- ↑ Bosworth, C. E. (2012-04-24), "Hazāras", دانشنامه اسلام، ویراست دوم, Brill, retrieved 2022-05-08
- ↑ ۹۴٫۰ ۹۴٫۱ اقوام ایرانی آینو در ژاپن + تصاویر تابناک
- ↑ Hungarians and Europe in the Middle Ages. CEU press
- ↑ Florin Curta. The Slavic Lingua Franca. Quotation: "There is very little evidence that speakers of Slavic had any significant contact with Turkic. As a consequence, and since the latest stratum of loan words in Common Slavic is Iranian in origin, Johanna Nicols advanced the theory that the Avars spoke Iranian, not Turkic."
- ↑ وبگاه دانشنامه ایرانیکا، سرواژههای IRANIAN IDENTITY
- ↑ Terreros, Maria C.; Rowold, Diane J.; Mirabal, Sheyla; Herrera, Rene J. (2011-03). "Mitochondrial DNA and Y-chromosomal stratification in Iran: relationship between Iran and the Arabian Peninsula". Journal of Human Genetics (به انگلیسی). 56 (3): 235–246. doi:10.1038/jhg.2010.174. ISSN 1435-232X.
{{cite journal}}
: Check date values in:|date=
(help) - ↑ Rootsi, Siiri; Myres, Natalie M.; Lin, Alice A.; Järve, Mari; King, Roy J.; Kutuev, Ildus; Cabrera, Vicente M.; Khusnutdinova, Elza K.; Varendi, Kärt (2012-12). "Distinguishing the co-ancestries of haplogroup G Y-chromosomes in the populations of Europe and the Caucasus". European Journal of Human Genetics (به انگلیسی). 20 (12): 1275–1282. doi:10.1038/ejhg.2012.86. ISSN 1476-5438.
{{cite journal}}
: Check date values in:|date=
(help) - ↑ Grugni, Viola; Battaglia, Vincenza; Hooshiar Kashani, Baharak; Parolo, Silvia; Al-Zahery, Nadia; Achilli, Alessandro; Olivieri, Anna; Gandini, Francesca; Houshmand, Massoud (2012-07-18). "Ancient Migratory Events in the Middle East: New Clues from the Y-Chromosome Variation of Modern Iranians". PLoS ONE (به انگلیسی). 7 (7): e41252. doi:10.1371/journal.pone.0041252. ISSN 1932-6203.
- ↑ Maciamo. "Eupedia". Eupedia (به انگلیسی). Retrieved 2024-12-25.
- ↑ "Y-DNA haplogroups in populations of the Near East". Wikipedia (به انگلیسی). 2024-12-18.
- ↑ Klyosov, Anatole A.; Rozhanskii, Igor L. (2012-02-29). "Haplogroup R1a as the Proto Indo-Europeans and the Legendary Aryans as Witnessed by the DNA of Their Current Descendants". Advances in Anthropology (به انگلیسی). 2 (1): 1–13. doi:10.4236/aa.2012.21001.
- ↑ Maciamo. "Eupedia". Eupedia (به انگلیسی). Retrieved 2024-12-25.
- ↑ Underhill, Peter A.; Poznik, G. David; Rootsi, Siiri; Järve, Mari; Lin, Alice A.; Wang, Jianbin; Passarelli, Ben; Kanbar, Jad; Myres, Natalie M. (2015-01). "The phylogenetic and geographic structure of Y-chromosome haplogroup R1a". European Journal of Human Genetics (به انگلیسی). 23 (1): 124–131. doi:10.1038/ejhg.2014.50. ISSN 1476-5438.
{{cite journal}}
: Check date values in:|date=
(help) - ↑ "Proto-Indo-Europeans". Wikipedia (به انگلیسی). 2024-12-20.
- ↑ "Y-DNA haplogroups in populations of the Near East". Wikipedia (به انگلیسی). 2024-12-18.
- ↑ Maciamo. "Eupedia". Eupedia (به انگلیسی). Retrieved 2024-12-25.
- ↑ Sahakyan, Hovhannes; Margaryan, Ashot; Saag, Lauri; Karmin, Monika; Flores, Rodrigo; Haber, Marc; Kushniarevich, Alena; Khachatryan, Zaruhi; Bahmanimehr, Ardeshir (2021-03-23). "Origin and diffusion of human Y chromosome haplogroup J1-M267". Scientific Reports (به انگلیسی). 11 (1): 6659. doi:10.1038/s41598-021-85883-2. ISSN 2045-2322.
- ↑ «توضیح در مورد نتایج یک تحقیق پیرامون نژاد ایرانیان». BBC News فارسی. ۲۰۱۲-۰۵-۱۵. دریافتشده در ۲۰۲۴-۱۲-۲۴.
- ↑ Regueiro, M. ; Cadenas, A.M. ; Gayden, T. Underhill, P.A. ; Herrera, R.J. (2006). "Iran: Tricontinental Nexus for Y-Chromosome Driven Migration". Human Heredity. 61 (3): 132–143. doi:10.1159/000093774. PMID 16770078. S2CID 7017701.
- ↑ Grugni, Viola; Battaglia, Vincenza; Hooshiar Kashani, Baharak; Parolo, Silvia; Al-Zahery, Nadia; Achilli, Alessandro; Olivieri, Anna; Gandini, Francesca; Houshmand, Massoud; Sanati, Mohammad Hossein; Torroni, Antonio; Semino, Ornella (18 July 2012). "Ancient Migratory Events in the Middle East: New Clues from the Y-Chromosome Variation of Modern Iranians". PLOS ONE. 7 (7): e41252. Bibcode:2012PLoSO...741252G. doi:10.1371/journal.pone.0041252. PMC 3399854. PMID 22815981.
- ↑ "پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران". ganj-old.irandoc.ac.ir (به انگلیسی). Archived from the original on 17 June 2018. Retrieved 2018-06-17.
- ↑ Derenko, M. , Malyarchuk, B. , Bahmanimehr, A. , Denisova, G. , Perkova, M. , Farjadian, S. , & Yepiskoposyan, L. (2013). Complete Mitochondrial DNA Diversity in Iranians. PloS one, 8(11), e80673.
- ↑ Pakstis، Andrew J.؛ Gurkan، Cemal؛ Dogan، Mustafa؛ Balkaya، Hasan Emin؛ Dogan، Serkan؛ Neophytou، Pavlos I.؛ Cherni، Lotfi؛ Boussetta، Sami؛ Khodjet-El-Khil، Houssein (۲۰۱۹-۰۷-۰۸). «Genetic relationships of European, Mediterranean, and SW Asian populations using a panel of 55 AISNPs». European Journal of Human Genetics. ۲۷ (۱۲): ۱۸۸۵–۱۸۹۳. doi:10.1038/s41431-019-0466-6. PMID 31285530. شاپا 1018-4813.
- ↑ از این ستون به بعد، درصد یک تکگروه را در بین نمونهها را نشان میدهد.
- ↑ ۱۱۷٫۰ ۱۱۷٫۱ ۱۱۷٫۲ ۱۱۷٫۳ ۱۱۷٫۴ Grugni, Viola; Battaglia, Vincenza; Hooshiar Kashani, Baharak; Parolo, Silvia; Al-Zahery, Nadia; Achilli, Alessandro; Olivieri, Anna; Gandini, Francesca; Houshmand, Massoud; Sanati, Mohammad Hossein; Torroni, Antonio (2012-07-18). "Ancient Migratory Events in the Middle East: New Clues from the Y-Chromosome Variation of Modern Iranians". PLOS ONE. 7 (7): e41252. Bibcode:2012PLoSO...741252G. doi:10.1371/journal.pone.0041252. ISSN 1932-6203. PMC 3399854. PMID 22815981.
- ↑ Sengupta S, Zhivotovsky LA, King R, Mehdi SQ, Edmonds CA, Chow CE, et al. (February 2006). "Polarity and temporality of high-resolution y-chromosome distributions in India identify both indigenous and exogenous expansions and reveal minor genetic influence of Central Asian pastoralists". American Journal of Human Genetics. 78 (2): 202–21. doi:10.1086/499411. PMC 1380230. PMID 16400607.
- ↑ Sadaf Firasat, Shagufta Khaliq, Aisha Mohyuddin, Myrto Papaioannou, Chris Tyler-Smith, Peter A Underhill and Qasim Ayub, "Y-chromosomal evidence for a limited Greek contribution to the Pathan population of Pakistan," European Journal of Human Genetics (2007) 15, 121–126.
- ↑ Nebel A, Filon D, Brinkmann B, Majumder PP, Faerman M, Oppenheim A (November 2001). "The Y chromosome pool of Jews as part of the genetic landscape of the Middle East". American Journal of Human Genetics. 69 (5): 1095–112. doi:10.1086/324070. PMC 1274378. PMID 11573163.
- ↑ Wells, Spencer et al. 2001, The Eurasian Heartland: A continental perspective on Y-chromosome diversity
برای مطالعهٔ بیشتر
- Richards، Martin؛ et، al. (نوامبر ۲۰۰۰). «Tracing European Founder Lineages in the Near Eastern mtDNA Pool». The American Journal of Human Genetics. ۶۷ (۵): ۱۲۵۱–۱۲۷۶.