هایله سلاسی
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
تافاری ماکونن ولدمیکائل با نام رسمی هایله سلاسی (به امهری: ቀዳማዊ ኃይለ ሥላሴ) آخرین امپراتور اتیوپی و آخرین شاه حبشه بود که نزدیک به شصت سال بر اتیوپی حکمرانی کرد.[۱] وی توسط یک کودتای مارکسیستی از حکومت برکنار و سیستم حکومتی اتیوپی به جمهوری تبدیل شد.
هایله سلاسی | |
---|---|
امپراتور اتیوپی | |
سلطنت | ۲ نوامبر ۱۹۳۰ – ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۴ |
تاجگذاری | ۲ نوامبر ۱۹۳۰ |
پیشین | زیودیتو |
جانشین | امها سلاسی (پادشاه در تبعید) |
نایب السلطنه قدرتمند اتیوپی | |
سلطنت | ۲۷ سپتامبر ۱۹۱۶–۲ آوریل ۱۹۳۰ |
پیشین | تسما نادو |
جانشین | امها سلاسی |
زاده | تافاری ماکونن ولدمیکائل ۲۳ ژوئیهٔ ۱۸۹۲ اِجرسا گَروEjersa Goro، امپراتوری اتیوپی |
درگذشته | ۲۷ اوت ۱۹۷۵ (۸۳ سال) آدیس آبابا، اتیوپی |
آرامگاه | |
همسر(ان) | امپراطریس منان |
فرزند(ان) | پرنسس رومانورک پرنسس تناگورک پرنسس امه سلاسی پرنسس زنبهورک پرنسس سهای پرنس مکنونن پرنس سهله سلاسی |
خاندان | سلیمان نبی |
پدر | ماکونن ولدمیکائل |
مادر | یشیمه بت علی |
از تولد تا جنگ جهانی دوم
ویرایشاو در سال ۱۸۹۲ با نام تافاری ماکونن ولدمیکائل به دنیا آمد؛ نزد برخی صاحب «فره» و فیض الهی بود و مانند همه قدیسان نامی قدسی بر خود نهاد که به معنای «قدرت ثلاثی» یا نیروی سهگانه است، با همان بار معنایی در تثلیث مقدس آیین عیسی.
وی که پیرو کلیسای ارتدکس بود، خود را از اعقاب سلیمان و داوود، پیامبران بزرگ بنیاسرائیل میدانست و بسیاری از زیردستانش او را به عنوان تجسم خداوند بر روی زمین میپرستیدند. تا امروز برخی از پیروان آیین «راستافاری» در اتیوپی و جامائیکا، او را همان «مسیح موعود» میدانند.[۱]
هایله سلاسی از سال ۱۹۱۶ نایبالسلطنه اتیوپی بود و از سال ۱۹۳۰ بر تخت پادشاهی نشست. در سال ۱۹۳۶، سه سال پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، ایتالیای فاشیست با حمله به اتیوپی، این سرزمین را اشغال کرد. هایله سلاسی کشور را به فاتحان سپرد و به انگلستان فرار کرد.
مقاومت بر ضد ایتالیا
ویرایشتهاجم پادشاهی ایتالیا در سال ۱۹۳۵ آغاز شد اما با کندی همراه پیش رفت. در جریان حمله کریسمس نیروهای ایتالیایی کاملاً حالت تدافعی به خود گرفتند. به هر حال، در ۱۹۳۶ جلوی این حمله در جریان اولین "نبرد تمبین گرفته شد و نیروهای ایتالیا حالت تهاجمی گرفتند. ایتالیاییها همچنین در نبرد امبا اردام و دومین نبرد تمبین و نبرد شیر اتیوپیاییها را شکست دادند. در ۳۱ مارس ۱۹۳۶، امپراتور، ضد حملهای را آغاز کرد اما بار دیگر در جریان نبرد مایچو شکست خورد و ناگزیر به عقبنشینی شد. در نهایت چون آدیس آبابا دیگر قابل دفاع بهنظر نمیرسید، امپراتور بهوسیله یک ناو بریتانیایی به همراه افراد خانواده سلطنتی عازم اورشلیم شد.
پنجم مِی مارشال پیترو بادوگیلیو آدیس آبابا را فتح کرد و بنیتو موسولینی، ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا را امپراتور اتیوپی خواند.[۲]
بعد از جنگ جهانی دوم تا انقلاب
ویرایشاشغال اتیوپی برای مردم این کشور فاجعهبار بود اما برای شخص او فایده زیادی داشت، زیرا پنج سال بعد توانست به کمک نیروهای متفقین به عنوان «قهرمان و ناجی کشور» به تخت سلطنت برگردد.
اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی که مردم ناراضی به ویژه دانشجویان با خواست آزادی و عدالت به میدان مبارزه آمدند، هایله سلاسی به سرکوب بیرحمانه اعتراضات فرمان داد و در نطقی اعلام کرد تا زمانی که زنده است، «قادر متعال» زمام امور کشور را به دست او سپرده و پس از او نیز خداوند به مشیت خود عمل خواهد کرد.
هایله سلاسی استبداد فردی را با شیوههای کهن قبیلهسالاری آمیخته بود و از هرگونه اصلاح سیاسی یا مشارکت مردم در اداره جامعه به شدت جلوگیری کرد. اما در عین حال با نوسازی و پیشرفت کشور مخالفتی نداشت و برخی از مظاهر تجدد را وارد کشور کرد.
از انقلاب تا مرگ
ویرایشاوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی درحالی که گرانی، کمبود سوخت و مواد غذایی بیداد میکرد، خشکسالی وحشتناک و گرسنگی فراگیر هزاران نفر از مردم روستاها و صحرانشینان را به کام مرگ فرستاد. به ویژه مرگ و میر کودکان ابعادی مهیب پیدا کرد. بسیاری از مردم شخص امپراتور را مقصر میدانستند که راحت در کاخ خود نشسته بود یا به سفرهای خارجی میرفت؛ اما برخی از هواداران او، تقصیر را گردن اطرافیانی میانداختند که نمیگذاشتند او از واقعیات کشور باخبر شود.
جنبش خلقگرایی با چاشنی مبارزه ضدامپریالیستی که اواخر دوران جنگ سرد سراسر جهان سوم را درنوردیده بود، سرانجام به اتیوپی هم رسید.
هایله سلاسی در فوریه سال ۱۹۷۴ برای مقابله با نارضایتی و بحران گسترده، قول رسیدگی به نابسامانیها را داد و نخستوزیر تازه تعیین کرد تا به خواستههای معترضان رسیدگی کند. اما زمان چنین اصلاحاتی گذشته بود و امواج اعتراض و شورش که در همه بخشهای جامعه به ویژه در ارتش گسترش یافته بود، اکنون خواهان کنارهگیری خود او بود.
در سپتامبر سال ۱۹۷۴ گروهی از افسران انقلابی هوادار اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به رهبری منگیستو هایله ماریام با حمله به کاخ سلطنتی، هایله سلاسی را دستگیر کردند و به حکومت دودمان سلیمان نبی پایان دادند. در درگیریهای خونین عده بیشماری از نزدیکان و افسران وفادار به هایله سلاسی دستگیر و برخی از آنها تیرباران شدند، اما خود او تا یک سال در کاخی زندانی بود.
در ۲۸ اوت سال ۱۹۷۵ دولت انقلابی بهطور رسمی اعلام کرد که امپراتور پیشین درگذشتهاست. دربارهٔ چگونگی مرگ او تا امروز حرف و حدیث زیادی است. عدهای عقیده داشتند او را کشته اند و برخی گفتند پس از یک عمل پروستات، از رسیدگی کافی محروم مانده و همین به مرگ او انجامیدهاست. زیردستانی که او را خدا میدانستند طبعاً عقیده داشتند که او نه دستگیر و نه اعدام شده و هنوز زنده است.[۳]
در سال ۱۹۹۲ ادعا شد که جسد او زیر یک توالت دفن شدهاست و در سال ۲۰۰۰ و پس از گذشت ۲۵ سال از مرگش، این جسد را از گور بیرون آوردند و در کلیسای جامع ترینیتی در آدیس آبابا دفن کردند.[۴]
روابط با ایران
ویرایشهایله سلاسی با محمدرضا پهلوی روابط خوبی داشت. وی چندینبار به ایران سفر کرد و از میهمانان جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران بود. ماه مه سال ۱۹۶۸، پادشاه و ملکه ایران از اتیوپی دیدار کردند و هایله سلاسی پادشاه و فرح پهلوی را با خود از آدیس آبابا به کاخ اسمره برد.[۵]
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ تَوهمات بزرگ یک امپراتور کوچک؛ کتابی تازه درباره هایله سلاسی(ثلاثی)، بیبیسی فارسی
- ↑ "Haile Selassie". Wikipedia (به انگلیسی). 2019-10-19.
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2014/04/140409_l41_book_hselassi_review.shtml
- ↑ http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/12/121201_an_arafat_exhumed.shtml
- ↑ ووسن آسرات، شاهزاده آسفا (۲۰۱۴). آخرین پادشاه آفریقا، پیروزی و تراژدی هایله سلاسی. ص. ۲۶۵.