جغد
جُغد (بوف، بوم) نام پرندهای شکاری است از راسته جغدسانان، که دارای قدرت شنوایی و بینایی بسیار بالایی است.[۶] جغدها در همه قارهها به استثناء جنوبگان مشاهده شدهاند. جغد پرندهای سودمند است زیرا خوراکش انواع موش است و در شکافهای تنه درختان و آشیانههای متروک زاغان لانه میگذارد. جغدها معمولاً شبکوشا و پگاهرو هستند یعنی هنگام پگاه و شفق از لانه بیرون آمده و شکار میکنند و دی ان ای آنها به خفاشها شباهت بالایی دارد.[۶] کوچکترین جغد، جغد کوتوله آمریکای شمالی میباشد که طول آن فقط ۱۵ سانتیمتر یعنی به بزرگی یک گنجشک است. تخم جغد همیشه به فاصله چند روز میشکند و نوزاد به دنیا میآید.[۷] نقش و رنگ پرهای جغدها حالت استتاری دارند تا به هنگام استراحت روزانهشان از مزاحمتها بکاهند. جغدی به نام اشوزوشت در اسطورههای ایرانی نقش زیادی در یاری نیروی خوبی دارد.[۸]
جغد | |
---|---|
![]() | |
یک جغد شاهینی شمالی[۱] در باغ وحش بلَیدورپ روتردام هلند. | |
ردهبندی علمی | |
فرمانرو: | جانوران |
شاخه: | طنابداران |
رده: | پرندگان |
زیررده: | نومرغان[۲] |
فرورده: | نوآروارگان[۳] |
بالاراسته: | نوپرندگان[۴] |
راسته: | جغدسانان[۵] وگلر، ۱۸۳۰ |
خانوادهها | |
| |
مترادف | |
Strigidae sensu Sibley & Ahlquist |

نامویرایش
واژهٔ جغد از زبان سغدی وارد فارسی شدهاست و اصل سغدی آن چَغوت است.[۹] در متون فارسی واژههای مترادف دیگری که برای جغد بهکار رفته عبارت است از: بوف، بوم، بهمنمرغ، کوف، یوف، گول، چغد، چغو، کُنگُر، کوچ. کوج. پسک. پش. کوکن. کگران. کوال. نهام. نهار. بیقوچ، بیقوش. بایقوش، قوش. سار.[۱۰] به گونههای بزرگجثه از جغد در قدیم خرکوف میگفتند.[۱۱]
رابط شماری جغد، بَهله است و برای نمونه گفته میشود «به دام افتادن یک بهله جغد» یا «آزادسازی سه بهله جغد».[۱۲] (بهله در اصل به معنی دستکشی است که بازدارها به دست میکنند.[۱۳])
ویژگیهاویرایش
جغد پرندهای است با صورتی پهن، منقاری خمیده و چشمهایی درشت و پاهای بزرگ، در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه گوش گربه قرار دارد که گوشپر نامیده میشوند.[۶] دارای سر بزرگ، صورت پهن و منقار قوی قلاب مانند و نیم پیدا و چنگالهای تیز و نیرومند است.[۱۴] منقار قلاب شکل نیرومندش به همراه چنگالهای قوی او برای نگه داشتن طعمه به کار میرود. رنگش معمولاً کرم قهوهای است. در نوکش یک شکاف هست. سرش بزرگ است. او هوای تاریک را دوست دارد. شبها پرواز میکند. جغد نوکی کوچک و ظریف دارد. دور دهانش پرهای زبری هست که شبیه مو میباشد ولی مو نیست. پاهایش کوچک است و پنجههایش ضعیف و بیطاقت. پر و بال او صاف است و خیلی آرام پرواز میکند. نوک پرهای جغد به شکلی طراحی شده که در هنگام حمله به طعمه صدای پرها کم باشد.
پرواز آنها بیصدا است، بعضی از آنها گوشپرهای مشخصی دارند. پاهای پوشیده از پر دارند. تکزیاند و بیشترشان روی درخت زندگی میکنند. نر و ماده آنها همشکل است ولی مادهها بزرگترند.[۱۴] جغدها همیشه طعمه خود را درسته میبلعند و پس از آنکه بخشهای گواردنی آن را گواردند بازمانده آن را به شکل تفاله از راه دهان بیرون میاندازند.[۷]
بینایی و شنواییویرایش
جغد چشمهای بزرگ و رو به جلو دارد که استفاده از هر دو چشم را در یک زمان برای او میسر میسازد و دید دوچشمی را فراهم میکند. دید دوچشمی برای برآورد فاصلهها به هنگام حمله سودمند است. چشمهای جغد بسیار حساس است و به خاطر بزرگی چشمها حتی در نور خیلی کم میتواند ببیند و به همین خاطر خوب شکار میکند.
چشمهای جغد اما به چشمخانه چسبیده و در حدقه ثابت است و از اینرو برای دنبال کردن حرکات طعمه، جغد ناچار است همه سر خود را به پهلو یا پشت بچرخاند. جغد گردن دراز و انعطافپذیری دارد که در زیر پرهایش پنهان شده و این گردن چرخاندن کامل سر را برای او میسر میسازد.[۱۵]
نیروی شنوایی جغدها قوی است و شکل پهن و قرص مانند صورت آنها به هدایت صدا به سوی گوشهای بزرگشان کمک میکند. منقار رو به پایین آنها نیز برای این است که برای دریافت صدا کمترین مانع را ایجاد کند. در بیشتر گونههای شببیدار جغد، یکی از گوشها کمی بالاتر از گوش دیگر قرار گرفته تا صداها را در حالت حرکات عمودی طعمه نیز دریافت و دنبال کند. جغدها با این قدرت شنوایی خود میتوانند جهت حرکت طعمه را با دقت بالایی تشخیص دهند.[۱۵] برخی از جغدها دارای چنان قدرت شنوایی هستند که میتوانند یک طعمه را در تاریکی مطلق تشخیص دهند.
جغد در فرهنگ عامهویرایش
جغد در فرهنگ عامه ایران نمادی شوم و نحس میباشد، که بنا و ادبیات فارسی نماد شومی ریشه در تاریخ ایران دارد در کتاب تاریخ بلعمی نوشته قرن سوم هجری جغد خبر رسان مرگ پشنگ پسر کیومرث بوده است که این جغد را نماد شومی کرده است. در این کتاب چنین آمده[۱۶]:
این گیومرث این بار بسیار چیزها داشت با خویشتن چون به راه اندر همی شد جغد را دید که پیش وی آمد و به راه بنشست چند بار بانگ کرد با سهم. گیومرث در رسید برپرید، و دورتر شد و بنشست و همیخروشید و کیومرث اندیشه کرد و گفت این غم دلِ من، و این خروشِ این مرغ نه از گزاف است. گفت: ای مرغ اگر خبرِ خیر است خجسته فال ماناد از تو در فرزندان آدم تا جهان باشد. و اگر بد است شوم باشیا و فالِ شوم ما باد از تو تا جهان باشد. و چون بر کوه شد پسر را بیافت هلاک شده، جغد را نفرین کرد و بر آمد.[ و از این کار را] مردمان عجم او را شوم دارند و بانگ او را ناخجسته دارند. و زجر از این قیاس کنند وگرنه او را هیچ گناهی نیست که دیگر مرغان را نیست. [۱۷]
گونههای جغد در ایرانویرایش
در ایران ۱۳ گونه جغد وجود دارد که میتوان گفت گونههای مختلف در سرتاسر این کشور پراکندگی دارند:
- جغد انبار Bran owl
- مرغ حق جنوبی Straited scops owl
- مرغ حق European scops owl
- شاه بوف Eurasian eagle owl
- جغد جنگلی Tawny owl
- جغد شمالی Tengmalm's owl
- جغد طلایی Humes Tawny owl
- جغد کوچک Little owl
- بوفچه خالدار Spotted little owl
- جغد گوشدراز (جغد شاخدار) Long – eared owl
- جغد تالابی short – eared owl
- بوف ماهیخوار قهوهای Brown fish owl
- بوف برفی Snowy owl
نگارخانهویرایش
جستارهای وابستهویرایش
منابعویرایش
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به جغد در ویکیگفتاورد موجود است. |
- ↑ Surnia ulula
- ↑ Neornithes
- ↑ Neognathae
- ↑ Neoaves
- ↑ Strigiformes
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ لغتنامه دهخدا[پیوند مرده]، جغد.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ انجمن جبهه طبیعت بایگانیشده در ۲۰ اوت ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine، بازدید: مارس ۲۰۰۹.
- ↑ دهخدا: سرواژه بوف
- ↑ فرهنگ سغدی، سغدی - فارسی - انگلیسی پدیدآورنده:، بدرالزمان قریب ویراستار: شهرزاد فتوحی ناشر: فرهنگان - ۱۳۸۳.
- ↑ دهخدا: سرواژههای جغد، گول، بوف و چغد.
- ↑ لغتنامه دهخدا. مدخل خرکوف
- ↑ خبرگزاری ایسنا، بازدید: اوت ۲۰۱۳.
- ↑ دهخدا: بهله
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ بیابانها و کویرهای ایران، بازدید: مارس ۲۰۰۹.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Hennessy, Kathryn. 2010. Natural history: the ultimate visual guide to everything on Earth. New York: DK. . p. 463.
- ↑ تاریخ بلعمی، محمد بن جریر طبری، ترجمه ابوعلی بلعمی، به تصحیح ملک الشعرای بهار و محمد پروین گنابادی، انتشارات هرمس، تاریخ چاپ ۱۳۹۹، صفحه ۱۶۴
- ↑ تاریخ بلعمی، محمد بن جریر طبری، ترجمه ابوعلی بلعمی، به تصحیح ملک الشعرای بهار و محمد پروین گنابادی، انتشارات هرمس، تاریخ چاپ ۱۳۹۹، صفحه ۱۶۴
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ جغد موجود است. |