دیوید بویی
دیوید رابرت جونز (انگلیسی: David Robert Jones؛ ۸ ژانویهٔ ۱۹۴۷ – ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۶) نامدار به دیوید بویی (David Bowie)، خواننده، ترانهسرا، موسیقیدان و بازیگر انگلیسی بود. او را یکی از تأثیرگذارترین موسیقیدانانِ سدهٔ بیستم میدانند. بویی در طول دوران فعالیتش مورد تحسین منتقدان و موسیقیدانان قرار گرفت، بهویژه بابت خلق آثاری ابتکاری طی دههٔ ۱۹۷۰. مشخصهٔ حرفهٔ او، دگرگونی و بهبود سبک هنری و بصری است و موسیقی و چیرهدستی او بر روی صحنه، تأثیر چشمگیری بر موسیقی عامهپسند گذاشت.
دیوید بویی | |
---|---|
نام هنگام تولد | دیوید رابرت جونز |
زادهٔ | ۸ ژانویهٔ ۱۹۴۷ لندن، انگلستان |
درگذشت | ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۶ (۶۹ سال) نیویورک سیتی، ایالات متحده |
پیشه |
|
سالهای فعالیت | ۱۹۶۲–۲۰۱۶ |
همسر(ها) |
|
فرزندان | ۲، شامل دانکن جونز |
پیشه موسیقی | |
ژانر | |
ساز(ها) |
|
ناشر(ان) | |
وبگاه |
بویی در سنین کم به موسیقی علاقه نشان داد. او تعدادی تکآهنگ ناموفق بههمراه گروهش و نیز آلبومی تکی منتشر کرد اما با پخش ترانهٔ «شگفتی فضا» (۱۹۶۹) در جدول تکآهنگهای بریتانیا به موفقیت رسید. پس از دورهای از تجربهگرایی، او در سال ۱۹۷۲ طی دورهٔ گلم راک با خود دیگر پر زرقوبرق و دوجنسهٔ خود بهنام زیگی استارداست دوباره ظهور کرد. این شخصیت با تکآهنگ موفق «استارمن» و آلبوم ظهور و سقوط زیگی استارداست و عنکبوتها از مریخ هدایت و باعث محبوبیت گستردهٔ بویی شد. در سال ۱۹۷۵، سبکِ بویی به سمت آوایی تغییر پیدا کرد که او آن را «سول پلاستیکی» توصیف میکرد. این تغییر در گام نخست باعث دلزدهشدن بسیاری از طرفداران بریتانیایی او شد اما در ایالات متحده بهمنظور جلب شنودگان بیشتر، با تکآهنگ نامبروان «شهرت» و آلبوم آمریکاییهای جوان همراه بود. در سال ۱۹۷۶، بویی در فیلم کالت مردی که به زمین سقوط کرد ایفای نقش کرد و آلبوم ایستگاه به ایستگاه را منتشر کرد. در سال ۱۹۷۷، او با آلبوم کم متأثر از الکترونیک، بار دیگر تغییر سبک داد. این آلبوم نخستین اثر از سه همکاری با برایان اینو است که به سهگانه برلین مشهور شد؛ دو آلبوم بعدی «قهرمانان» و (۱۹۷۷) مستأجر (۱۹۷۹) بودند؛ هر یک از این آلبومها به پنج رتبهٔ برتر جدول فروش بریتانیا رسیدند و بازخوردهای مثبتِ ماندگاری از سوی منتقدان داشتند.
پس از موفقیت تجاری ناهموار در اواخر دههٔ ۱۹۷۰، بویی در سال ۱۹۸۰ با تکآهنگ «خاکستر به خاکستر» و آلبومش هیولاهای ترسناک (و ابروحشتناکها) و نیز تکآهنگ «تحت فشار» (همکاری با کوئین در سال ۱۹۸۱) به صدر جدولهای فروش بریتانیا رسید. اوج موفقیت او به سال ۱۹۸۳ بازمیگردد که آلبوم بیا برقصیم را منتشر کرد. بویی در فاصلهٔ سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۲ خوانندهٔ اصلی گروه هارد راک تین مشین بود و پس از آن کار انفرادی خود را از سر گرفت. در طول دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، بویی به تجربهٔ سبکهای موسیقایی همچون اینداستریال و جانگل ادامه داد. او همچنین بازیگری را با فیلمهایی مانند کریسمس مبارک، آقای لارنس (۱۹۸۳)، هزارتو (۱۹۸۶)، آخرین وسوسه مسیح (۱۹۸۸) و پرستیژ (۲۰۰۶) ادامه داد. او در سال ۲۰۰۴ برگزاری تور را متوقف کرد و واپسین اجرای زندهٔ او مربوط به مراسم خیریهای در سال ۲۰۰۶ بود. بویی پس از یک دهه وقفه، با آلبوم روز بعد (۲۰۱۳) به موسیقی بازگشت و تا هنگام مرگش بر اثر سرطان کبد در سال ۲۰۱۶، بهلحاظ موسیقایی فعال ماند. او دو روز بعد از زادروز ۶۹ سالگیاش و انتشار آخرین آلبومش، ستارهٔ سیاه (۲۰۱۶)، درگذشت.
فروش آثار بویی در طول دوران زندگیاش بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه در سراسر جهان برآورد و نامش نیز در میان یکی از پرفروشترین موسیقیدانان تاریخ ثبت شدهاست. او بهسبب بازآفرینی همیشگی سبک موسیقی، غالباً به «مرد هزارچهرهٔ راک» ملقب بود و در سال ۱۹۹۶ به تالار مشاهیر راک اند رول راه یافت. رولینگ استون نیز او را در میان بزرگترین هنرمندان تاریخ رتبهبندی کرد. نویسندهای از این نشریه، پس از مرگش در سال ۲۰۱۶، از او بهعنوان «بزرگترین ستاره راک» یاد کرد.[۱] بویی تا سال ۲۰۲۲ بیش از هر هنرمندی در سدهٔ بیست و یکم وینیل فروخته بود.[۲]
اوایل زندگی
ویرایشدیوید رابرت جونز ۸ ژانویهٔ ۱۹۴۷ در بریکستون لندن به دنیا آمد.[۳] مادرش، مارگارت مری «پگی» (نام خانوادگی قبل از ازدواج: برنز؛ ۲ اکتبر ۱۹۱۳ – ۲ آوریل ۲۰۰۱)[۴] در اردوگاه ارتش شورنکلیف در نزدیکی چریتون، کنت به دنیا آمد.[۵] پدربزرگ و مادربزرگ پدری او مهاجران ایرلندی بودند که در منچستر ساکن شده بودند.[۶] مادرش پیشخدمت سینمایی در رویال تانبریج ولز بود.[۷] پدرش، هیوود استنتون «جان» جونز (۲۱ نوامبر ۱۹۱۲–۵ اوت ۱۹۶۹)،[۴] اهل دانکستر، یورکشر بود.[۸] او افسر تبلیغاتی یک مؤسسهٔ خیریه کودکانه بود. این خانواده در مرز بین بریکستون و استوکول در محلهٔ لمبت در جنوب لندن زندگی میکردند. بویی تا شش سالگی در مدرسهٔ استاکول تحصیل کرد و بهعنوان کودکی با استعداد و دارای پشتکار—و نزاع افکنی جسور شهرت یافت.[۹]
بویی از سال ۱۹۵۳ با خانوادهاش به بیکلی و سپس بروملی کامن نقل مکان کرد، و در سال ۱۹۵۵ در پارک ساندریج اقامت گزید. او در آنجا در مدرسه بورنت اش جونیر شرکت کرد.[۱۰] گروه همنوازان مدرسه آواز او را «قابل قبول» دانستند و او در نواختن ریکوردر تواناییهای بالاتر از حد معمول از خود نشان میداد. در نه سالگی رقص او در کلاسهای موسیقی بهطور قابل ملاحظهای دارای قدرت خلاقیت زیاد بود؛ معلمها تعابیر او را «بهوضوح هنرمندانه» و متانت او را برای یک کودک «حیرتآور» نامیدند.[۱۱] در همان سال، زمانی که پدرش مجموعهای از صفحههای گرامافون آمریکایی از هنرمندانی مانند فتس دومینو، الویس پرسلی و لیتل ریچارد را به خانه آورد، علاقهٔ او به موسیقی بیشتر برانگیخته شد.[۱۲][۱۳] بویی با گوش دادن به یکی از ترانههای لیتل ریچارد گفت که «خدا را شنیدهاست».[۱۴]
مدتی بعد از انتشار نسخهٔ پرسلی از «سگ شکاری» در ۱۹۵۶ که پسر عمویش با آن میرقصید، بویی برای اولین بار تحت تأثیر پریسلی قرار گرفت.[۱۳] به گفتهٔ کریستینا، او و دیوید «مثل جنهای تسخیرشده» با آثار هنرمندان مختلف میرقصیدند.[۱۵] در پایان سال بعد، بویی نواختن چند ساز مانند یوکللی را آغاز کرد، و با دوستانش در جلسات اسکیفل شرکت کرد کرد و نواختن پیانو را آغاز کرد. در همین حال، اجرای او از آثار پریسلی و چاک بری بهمنظور ادای احترام به هنرمندان اصلی «مجذوبکننده… مانند کسی که از سیاره دیگری آمدهاست.» توصیف شد.[۱۳] در اواخر دههٔ ۱۹۵۰، پدر بویی پسرش را تشویق میکرد به سوی رویاهای هنرمند بودن برود که از زمان کودکی مشتاق آن بود، و او را به ملاقات با خوانندگان و سایر اجراکنندگانی مانند تامی استیل برد که برای اجرا آماده میشدند.[۱۵] بویی پس از شرکت در آزمون تعیین استعداد در پایان تحصیلات خود در دوران خردسالی، به دبیرستان فنی بروملی رفت.[۱۶]
تری برنز، برادر ناتنی از مادر بویی، تأثیر قابل توجهی در زندگی اولیهٔ او داشت.[۱۷] برنز که ۱۰ سال از بویی بزرگتر بود، از اسکیزوفرنی و تشنج رنج میبرد و بهطور متناوب در خانه و در بخشهای روانپزشکی زندگی میکرد. او با بویی زندگی میکرد، و او را با بسیاری از تاثیرگذارترین چیزهای مادام العمرش مانند جاز مدرن، بودیسم، شعر بیت و خفیه آشنا کرد.[۱۸] علاوه بر برنز، گروه عمدهای از اعضای خانوادهٔ وابسته به بویی دارای اختلالات اسکیزوفرنی بودند؛ از جمله خالهای که بستری شده بود و دیگری که تحت لوبوتومی قرار گرفت. این موضوع بر کارهای اولیهٔ او تأثیرگذار بود.[۱۷]
بویی هنر، موسیقی و طراحی، از جمله صفحه آرایی و حروفچینی را مطالعه کرد. پس از اینکه برنز او را با جاز مدرن آشنا کرد، اشتیاق او به نوازندگانی مانند چارلز مینگس و جان کولترین باعث شد که مادرش در سال ۱۹۶۱ یک ساکسیفون گرافتون به او بدهد. او مدتی بعد از ساکسوفون باریتون رونی راس درس میگرفت.[۱۹][۲۰] چشم چپ او در سال ۱۹۶۲ هنگامی که دوستش جورج آندروود در جریان دعوا بر سر یک دختر در مدرسه به آن ضربه زد، آسیب جدی دید. پس از یک سری عمل جراحی در طول چهار ماه بستری در بیمارستان،[۲۱] پزشکان تشخیص دادند که آسیب را نمیتوان بهطور کامل ترمیم کرد و بویی با درک عمق تصویر معیوب و آنیزوکوریا (یک مردمک که بهصورت دائمی گشاد میشود) مواجه شد. برخی به اشتباه آن را ناهمرنگی عنبیه دانستهاند؛ چشم او بعدها به یکی از متمایزترین ویژگیهای بویی تبدیل شد.[۲۲] بویی و آندروود علیرغم اختلاف، رابطه خوبی با هم داشتند و او در ساخت آثار هنری برای آلبومهای اولیه بویی کمک کرد.[۲۳]
حرفهٔ موسیقی
ویرایشاوایل حرفه (۱۹۶۲–۱۹۶۷)
ویرایشبویی نخستین گروه خود، کنرادز،[الف] را در سال ۱۹۶۲ وقتی ۱۵ ساله بود تشکیل داد. کنرادز در دورهمیها و عروسیهای محلی سبک راک اند رول گیتارمحور اجرا میکرد و ترکیب متغیری از چهار تا هشت عضو داشت که آندروود هم یکی از آنها بود.[۲۴] بویی سال بعد مدرسه فنی را ترک کرد، و به والدینش اطلاع داد که قصد دارد ستارهٔ پاپ شود. او که از جاهطلبیهای محدود همگروهیهایش دلسرد شده بود، کنرادز را ترک کرد و به گروه دیگری به نام کینگ بیز[ب] پیوست. او به کارآفرین جان بلوم که در فروش ماشین لباسشویی موفق بود نامه نوشت و از او دعوت کرد که «کاری را که برایان اپستاین برای بیتلز انجام داده برای ما انجام دهد — و میلیونها دلار دیگر به دست آورد.» بلوم به این پیشنهاد پاسخ نداد، اما او را به شریک دیک جیمز یعنی لسلی کان[پ] معرفی کرد که منجر به عقد نخستین قرارداد برای بویی شد.[۲۵]
کان به سرعت بویی را تبلیغ کرد. نخستین تکآهنگ او، «لیزا جین»، که با نام هنری دیوی جونز با کینگ بیز شناخته میشد، از نظر تجاری موفق نبود.[۲۶][۲۷] بویی که از کینگ بیز و رپرتوار آنها از بازخوانی هاولین ولف و ویلی دیکسون ناراضی بود، کمتر از یک ماه بعد گروه را ترک کرد و به گروه منیش بویز که یکی دیگر از گروههای موسیقی بلوز بود، و سبک فولک و سول را در بر میگرفت، ملحق شد. بویی گفته که قبلاً «آرزو میکرد که میک جگر آنها باشد.»[۲۵] بازخوانی ترانهٔ بابی بلاند توسط آنها از «لیزا جین» موفقتر نبود، و بویی بعداً به گروه لوور ترد ملحق شد؛ آثار این گروه سهنفریِ بلوز به شدت تحت تأثیر د هو بود. بازخوانی بعدی نیز موفق نبود و باعث پایان قرارداد کان شد. بویی اعلام کرد که از دنیای موسیقی پاپ کنار خواهد کشید و به مطالعهٔ ایمایش خواهد پرداخت، اما در گروه لوور تردباقی ماند. مدیر جدید او، رالف هورتون، که بعدها نقش مهمی در تغییر وضعیت او به هنرمند تکخوان داشت، به او کمک کرد تا با ناشر پای رکوردز قرارداد ببندد. مسئول تبلیغات، تونی هچ، بر اساس اینکه بویی خودش ترانههایش را مینویسند، او را به عضویت در این ناشر درآورد.[۲۸] او از نام دیوی (که در میانهٔ دههٔ ۱۹۶۰ باعث سردرگمی با دیوی جونز از گروه مانکیز شده بود) ناراضی بود و نام هنری دیوید بویی را برگزید. این نام برگرفته از پیشگام آمریکایی سدهٔ نوزدهم، یعنی جیمز بویی و چاقویی به نام بویی است که او باعث محبوبیتش شد.[۲۹][۳۰][۳۱] نخستین اثر او تحت این نام، تکآهنگ «نمیتوانم به خودم فکر نکنم» در ژانویهٔ ۱۹۶۶ بود که با گروه لوور ترد ضبط شد.[۳۲] این تکآهنگ مانند آثار قبلی ناموفق بود.[۳۳]
بویی پس از انتشار این تکآهنگ از گروه لوور ترد جدا شد، تا حدی بهخاطر اصرار مدیر برنامهاش رالف هورتون.[۳۲] او دو تکآهنگ دیگر برای پای رکوردز به نامهای «هر کاری که میگویی انجام بده» و «همه چیز را فهمیدم» منتشر کرد که هر دو با حضور گروه جدیدی به نام باز[ت] بودند. بویی سپس با دریم رکوردز قرارداد بست.[۲۷] او در همین زمان همچنین به گروه The Riot Squad ملحق شد. آثار آنها که شامل یکی از ترانهها و کارهای غیر اقتباسی بویی با اجرای ولوت آندرگراوند بود، منتشر نشد. رالف هورتون بعدها کنت پیت را به بویی معرفی کرد و پیت مدیر برنامهٔ بویی شد.[۳۴] تکآهنگ تکخوان آوریل ۱۹۶۷ او، «نوم خندان» که در آن آواز تند و بلندی برای توصیف نوم داشت، نتوانست به جدول فروش راه یابد. نخستین آلبوم او، دیوید بویی نام داشت که شش هفته بعد منتشر شد؛ این آلبوم ترکیبی از سبکهای مختلف موسیقی پاپ، سایکدلیک و میوزیک هال بود که به همان سرنوشت دچار شد. این آلبوم بهمدت دو سال آخرین اثر منتشرشدهٔ او بود.[۳۵] در سپتامبر، بویی «بگذار کنارت بخوابم» و «کارما من» را ضبط کرد که هر دو توسط دریم رکوردز رد و تا سال ۱۹۷۰ منتشر نشدند. این قطعات آغاز رابطهٔ کاری بویی با تهیهکننده تونی ویسکانتی بود که تا پایان زندگی حرفهای بویی ادامه داشت، هرچند با فاصلههای طولانی.[۳۶][۳۷]
شگفتی فضایی تا رضایتمندانه (۱۹۶۸–۱۹۷۱)
ویرایشبویی هنرهای نمایشی — از تئاتر آوانگارد و میم گرفته تا کمدیا دلآرته — را تحت نظر لیندزی کمپ فرا گرفت. او غرقِ آفرینش پرسونایی برای ارائه به جهان شد. او قطعهای به نام «Over the Wall We Go» نوشت که در آن زندگی در زندان بریتانیا را بهصورت طنز بیان میکرد؛ این قطعه در سال ۱۹۶۷ تکآهنگی برای پل نیکلاس شد. یکی دیگر از ترانههای بویی، «Silly Boy Blue» سال بعد توسط بیلی فیوری منتشر شد.[۳۸] هرمیون فارتینگل که گیتار آکوستیک مینواخت، بههمراه بویی و گیتاریست جان هاچینسون گروهی به نام فدرز تشکیل داد. از سپتامبر ۱۹۶۸ تا اوایل ۱۹۶۹، این سه نفر شمار اندکی کنسرت با آمیزهای از سبکهای فولک، مرسیبیت، شعر و میم برگزار کردند.[۳۹]
بویی در پی جدایی از فارتینگل، مستأجر خانهٔ مری فینیگان شد.[۴۰] در فوریه و مارس ۱۹۶۹، او اجرای تور کوتاهی را به همراه گروه دونفرهٔ مارک بولان، یعنی تیرانوزاروس رکس، عهدهدار شد و در آن نمایش میم برگزار کرد.[۴۱] هنگامی که بویی با فارتینگل فعالیت میکرد، از سبکهای راک اند رول و بلوز کنار میگرفت. بویی سپس با فینیگان، کریستینا اوستروم و بری جکسون همدست شد و یکشنبهشبها در کلابی به سبک فولک در خیابان بکنهام اجرا میکردند.[۴۰] این کلاب تحت تأثیر جنبش Arts Lab بود و بسیار محبوب شد. Arts Lab میزبان جشنواره رایگانی در یک پارک محلی بود که این جشنواره به سوژهٔ ترانهٔ او «خاطره یک جشنواره رایگان» تبدیل گردید.[۴۲]
کنت پیت با فیلم تا سهشنبه دوستت دارم تلاش کرد تا بویی را به مخاطبان بیشتری معرفی کند؛ با این حال، این فیلم تا سال ۱۹۸۴ منتشر نشد.[۴۳] بویی که نسبت به حرفهٔ ناموفق خود احساس بیگانگی میکرد و عمیقاً تحت تأثیر جداییاش از فارتینگل قرار گرفته بود، «شگفتی فضایی» را نوشت، داستانی دربارهٔ فضانوردی تخیلی به نام سرگرد تام.[۴۴][۴۵][۴۶] این ترانه منجر به عقد قرارداد با مرکوری رکوردز و زیرمجموعهاش در بریتانیا، یعنی فیلیپس، شد. این دو ناشر که «شگفتی فضایی» را به شکل تکآهنگ در ۱۱ ژوئیه ۱۹۶۹، پنج روز پیش از پرتاب آپولو ۱۱ منتشر کردند.[۴۴] این تکآهنگ در میان پنج عنوان برتر جدول فروش بریتانیا رسید،[۴۷] و نخستین و آخرین اثر موفق او در سه سال آینده بود.[۴۸] دومین آلبوم استودیویی بویی در نوامبر ۱۹۶۹ منتشر شد؛ ابتدا نامش در بریتانیا دیوید بویی بود، و باعث سردرگمی شد زیرا آلبوم قبلی همین نام را داشت. در عوض نسخهٔ آمریکایی آلبوم مرد کلمات/مرد موسیقی نام گرفت. این آلبوم در سال ۱۹۷۲ توسط آرسیای رکوردز تحت عنوان شگفتی فضایی به شکل بینالمللی منتشر شد. این آلبوم با اشعار فلسفی پساهیپی در مورد صلح، عشق و اخلاق بود و سبک فولک راک آکوستیک آن گهگاه با هارد راک تقویت میشد. این آلبوم در آن زمان موفقیت تجاری نداشت.[۴۹][۵۰][۵۱]
بویی در آوریل ۱۹۶۹ با انجلا بارنت آشنا شد و سال بعد با هم ازدواج کردند. انجلا بر بویی تأثیر مستقیمی گذاشت؛ بویی در سال ۱۹۷۰ تکآهنگ «زیباترین ستاره» را برای او نوشت.[۵۲] انجلا نقش همهجانبهای در حرفهٔ بویی ایفا میکرد. در نتیجه کنت پیت از نفوذ محدودی بر بویی داشت ناراضی بود و از سمت مدیریت او کنار رفت.[۴۹] بویی که با «شگفتی فضایی» خود را بهعنوان هنرمند تکخوان مطرح ساخته بود، خواستار یک گروه تمام وقت بود که بتواند با آنها به ضبط موسیقی بپردازد و از لحاظ فکری با آنها ارتباط برقرار کند.[۵۳] گروهی که بویی گرد هم آورد، مشتمل بر جان کمبریج (درامری که بویی در Arts Lab با او آشنا شد) ویسکانتی (نوازنده باس) و میک رانسن (نوازنده گیتار الکتریک) بود. اعضای این گروه که با نام هایپ شناخته شد، شخصیتهایی را برای خود پدیدآوردند و لباسهای پر نقش و نگاری به تن میکردند که سبک گلم عنکبوتهای اهل مریخ را از پیش نشان میداد. پس از برگزاری برنامهٔ موسیقی فاجعهباری در راندهاوس لندن، آنها به موقعیتی بازگشتند که در آن بویی بهعنوان هنرمند تکخوان معرفی میشد.[۵۳][۵۴] کار اولیهٔ آنها در استودیو بابت اختلاف نظر شدید بین بویی و کمبریج بر سر شیوه درام نوازی کمبریج خدشهدار شد و در نهایت میک وودمنسی جایگزین کمبریج شد.[۵۵] دیری نگذشت که بویی مدیر برنامهٔ خود را اخراج و تونی دفریس را جایگزین او کرد. این کار منجر به سالها دعوای قضایی شد و در نهایت بویی مجبور شد غرامت پیت را بپردازد.[۵۵]
جلسات ضبط استودیویی ادامه یافت و حاصل آن، سومین آلبوم بویی تحت عنوان مردی که دنیا را فروخت (۱۹۷۰) بود. این آلبوم حاوی ارجاعاتی به اسکیزوفرنی، پارانویا و توهم بود.[۵۶] این آلبوم نشاندهنده کنار گذاشتن گیتار آکوستیک و سبک فولک راک بود که با آلبوم دومش آغاز شده بود.[۵۷] بویی در این آلبوم به سمت صدای هارد راک بیشتر رفت.[۵۸][۵۹] مرکوری هزینهٔ یک تور تبلیغاتی در سرتاسر ایالات متحده را پرداخت که در آن بویی، بین ژانویه و فوریه ۱۹۷۱، با رسانهها مصاحبه کرد. طرح روی جلد آلبوم در نسخهٔ بریتانیا که بویی را با لباسی در ظاهر آندروجینی نشان میداد دو ماه بعد رونمایی شد. او این لباس را در طول مصاحبهها میپوشید و کارش مورد تأیید منتقدان قرار گرفت. جان مندلسون در رولینگ استون او را «فریبنده، تقریباً یادآور لورن باکال» توصیف کرد.[۶۰][۶۱]
در طول تور، مشاهدات بویی از دو هنرمند پروتوپانک جریانساز آمریکایی، او را به ایجاد مفهومی سوق داد که در نهایت در شخصیت زیگی استارداست شکل گرفت: یعنی ادغام شخصیت ایگی پاپ با موسیقی لو رید که باعث به وجود آوردن این شخصیت شد.[۶۰] دوستدخترش یادداشتهایی خطخطیشدهٔ او بر روی دستمال زیر نوشیدنی را به یاد میآورد که دربارهٔ ستارهٔ راک دیوانهای بهنام ایگی یا زیگی بود. او همچنین بازگشت بویی به انگلستان و قصدش برای خلق شخصیتی «که به نظر میرسد از مریخ فرود آمده» را یادآورد شد.[۶۰] نام خانوادگی «استارداست» ادای احترامی به «لجندری استارداست کابوی» بود که موسیقیاش در طول تور به بویی داده شد. بویی بعدها یکی از ترانههای او با نام «I Took a Trip on a Gemini Space Ship» را برای آلبوم هیتن (۲۰۰۲) ضبط کرد.[۶۲]
رضایتمندانه (۱۹۷۱) آلبوم بعدی بویی بود. ویسکانتی در این آلبوم حضور نداشت و کن اسکات تهیهکنندگی و ترور بولدر گیتار باس آن را عهدهدار بود. در این آلبوم نیز تغییر سبک به سوی آرت پاپ و پاپ راکِ ملودیک صورت گرفت.[۶۳] علاوه بر این، آلبوم به موضوعات جدیتری میپرداخت و بویی در قطعاتی از آلبوم به هنرمندان تأثیرگذار ادای احترام میکرد: «ترانهای برای باب دیلن»، «اندی وارهول» و «کویین بچ».[۶۴] این نخستین آلبوم اوست که از طریق ناشر آرسیای عرضه شد.[۶۵] این آلبوم نقدهای بسیار مثبتی از سوی منتقدان گرفت؛[۶۶] با این حال یک شکست تجاری بود،[۶۷] تا حدی به دلیل عدم تبلیغ از سوی این ناشر.[۶۸] در رابطه با حرفهٔ بویی، رضایتمندانه آلبومی دانسته میشود که در آن «بویی شروع به بویی شدن کرد» و در آن صدا و سبک خود را کشف کرد.[۶۹]
درگذشت
ویرایشدر ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۶، بویی بر اثر سرطان کبد در آپارتمان شهر نیویورک درگذشت.[۷۰] سرطان او ۱۸ ماه قبل تشخیص داده شد اما وضعیت خود را در میان عموم علنی نکرده بود.[۷۱] کارگردان بلژیکی تئاتر، ایوو ون هوو که با بویی در موزیکال آف برادوی لازاروس کار کرده بود، گفت که او به دلیل پیشرفت بیماری قادر به حضور در تمرینات نبود. او خاطرنشان کرد که بویی در طول بیماری به کار خود ادامه دادهاست.[۷۲] تونی ویسکانتی نوشت: «او همیشه آنچه را که میخواست انجام میداد. و او میخواست به روش خودش و به بهترین شکل انجام دهد. مرگ او با زندگیاش — که یک اثر هنری است — تفاوتی نداشت. او هدیهٔ خداحافظیاش ستارهٔ سیاه را برای ما ساخت. اما من برای آن آماده نبودم. او مردی خارقالعاده بود، سرشار از عشق و زندگی. او همیشه با ما خواهد بود.»[۷۳][۷۴]
به دنبال مرگ بویی، طرفداران بدون آمادگی قبلی در زیارتگاههای خیابانی تجمع کردند.[۷۵] در کنار نقاشی دیواری او در زادگاهش بریکستون، در جنوب لندن، که بویی در شخصیت علاءالدین سالم به تصویر کشیده شد، طرفداران گل گذاشتند و ترانههای او را خواندند.[۷۶] سایر مکانهای یادبود شامل برلین، لس آنجلس و خارج از آپارتمان او در نیویورک میشد.[۷۷] پس از اعلام خبر مرگ او، فروش آلبومها و تک آهنگهایش افزایش یافت.[۷۸] بویی قبل از مرگش اصرار داشت که مراسم تشییع جنازه نمیخواهد، و طبق گواهی درگذشت، جسد او در ۱۲ ژانویهٔ در نیوجرسی سوزانده شد.[۷۹] همانطور که او در وصیتنامهٔ خود ذکر کرده بود، خاکسترش در یک مراسم بودایی در بالی اندونزی پخش شد.[۸۰]
میراث و تأثیر
ویرایشمهارت اجرا و ترانههای بویی در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ بُعد جدیدی را به موسیقی عامهپسند بخشید و به فرمهای مرتبط و پیشرفتهای بعد از آن نیز بسیار تأثیر گذاشت. به گفتهٔ مؤرخان موسیقی، شیندر و شوارتز، بویی از پیشگامان گلم راک بود و او و مارک بولان را خالق این ژانر دانستهاند.[۸۱] او در همان زمان الهامبخش مبتکران جنبش موسیقی پانک راک بود.[۸۲] هنگامی که موسیقیدانان پانک «با سروصدا ترانهٔ پاپ سه دقیقهای را در نمایشی از سرپیچی عموم مرمت میکردند»، زندگینامهنویسی بهنام دیوید باکلی نوشت که «بویی تقریباً بهطور کامل سازهای سنتی راک را کنار گذاشت.»[۸۳][۸۴] کمپانی موسیقی بویی با شعار «موج قدیمی وجود دارد، موج نو وجود دارد و دیوید بویی وجود دارد» جایگاه منحصر به فرد او را در موسیقی عامهپسند ارتقا داد.[۸۵]
موسیقیشناس جیمز پرون، بویی را «آورندهٔ پیچیدگی به موسیقی راک» میداند و نظرات منتقدان نیز غالباً به عمق فکری آثار و تاثیراتش اذعان داشتهاست.[۸۱][۸۶][۸۷] مارتین ور، بنیانگذار هیومن لیگ گفته که بویی زندگی خود را «به گونهای که انگار یک چیدمان هنری بود» میگذراند.[۸۸] ویل گومپرتز، سردبیر هنری بیبیسی، بویی را به پابلو پیکاسو تشبیه کرد و نوشت او «هنرمندی مبتکر، آیندهنگر و بیقرار است که مفاهیم پیچیده آوانگارد را در آثاری به زیبایی منسجم ترکیب کرد و قلب و ذهن میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار داد.»[۸۹]
بازآفرینی پی در پی بویی باعث گسترش و فراگیری تأثیر او بر عرصهٔ موسیقی شد.[۹۰] توماس فورگت، زندگینامهنویس، میگوید: «از آنجایی که او در بسیاری از سبکهای مختلف موسیقی موفق بودهاست، امروزه تقریباً غیرممکن است که هنرمند محبوبی را پیدا کرد که تحت تأثیر دیوید بویی قرار نگرفته باشد.»[۹۱] در سال ۲۰۰۰، بویی در نظرسنجی انامئی از سوی سایر ستارگان موسیقی به عنوان «تاثیرگذارترین هنرمند تمام ادوار» انتخاب شد.[۹۲] الکسیس پتریدیس از گاردین نوشت که بویی از سال ۱۹۸۰ به عنوان «مهمترین و تاثیرگذارترین هنرمند از زمان بیتلز» تصدیق شد.[۹۳] نیل مککورمیک از دیلی تلگراف میگوید که بویی «یکی از ارزشمندترین حرفهها در موسیقی، هنر و فرهنگ عامهپسند قرن بیستم» را داشت و «او بیش از حد مبتکر، بیش از حد تیزهوش، بیش از حد عجیب بود که همه بهجز فداکارترین طرفدارانش نمیتوانستند با او همراه شوند».[۹۴]
آهنگشناسی
ویرایش- دیوید بویی (۱۹۶۷)
- دیوید بویی (۱۹۶۹)
- مردی که دنیا را فروخت (۱۹۷۰)
- رضایتمندانه (۱۹۷۱)
- ظهور و سقوط زیگی استارداست و عنکبوتها از مریخ (۱۹۷۲)
- علاءالدین سالم (۱۹۷۳)
- پینآپها (۱۹۷۳)
- سگهای الماسی (۱۹۷۴)
- آمریکاییهای جوان (۱۹۷۵)
- ایستگاه به ایستگاه (۱۹۷۶)
- کم (۱۹۷۷)
- «قهرمانان» (۱۹۷۷)
- مستأجر (۱۹۷۹)
- هیولاهای ترسناک (و ابروحشتناکها) (۱۹۸۰)
- بیا برقصیم (۱۹۸۳)
- امشب (۱۹۸۴)
- هیچوقت ناامیدم نکن (۱۹۸۷)
- بلک تای وایت نویز (۱۹۹۳)
- بودای حومهنشینان (۱۹۹۳)
- بیرون (۱۹۹۵)
- زمینی (۱۹۹۷)
- ساعتها (۱۹۹۹)
- هیتن (۲۰۰۲)
- واقعیت (۲۰۰۳)
- روز بعد (۲۰۱۳)
- ستاره سیاه (۲۰۱۶)
پانویس
ویرایشیادداشتها
ویرایشیادکردها
ویرایش- ↑ Sheffield, Rob (11 January 2016). "Thanks, Starman: Why David Bowie Was the Greatest Rock Star Ever". Rolling Stone. Archived from the original on 8 March 2021. Retrieved 13 February 2018.
- ↑ Krol, Charlotte (17 January 2022). "David Bowie is best-selling vinyl artist of the 21st Century". NME. Retrieved 17 January 2022.
- ↑ "David Bowie". Biography.com (FYI/A&E Networks). Retrieved 20 June 2022.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ "Bowie mourns mother's death". BBC News. 2 April 2001. Archived from the original on 11 January 2016. Retrieved 9 February 2022.
- ↑ Gillman & Gillman 1987, p. 17: "[Peggy] was born in the hospital at Shorncliffe Camp [near Folkestone, Kent] on October 2nd, 1913.".
- ↑ Gillman & Gillman 1987, p. 15: "[Her father] Jimmy Burns's parents were poor Irish immigrants who had settled in Manchester"; p. 16: "[Jimmy] had known [her mother] in Manchester. Her name was Margaret Heaton".
- ↑ Gillman & Gillman 1987, p. 44: "At the end of the war, Peggy Burns was working as a waitress at the Ritz cinema in Tunbridge Wells".
- ↑ Gillman & Gillman 1987, p. 44 "John Jones was born in the grimy Yorkshire town of Doncaster in 1912.".
- ↑ Sandford 1997, pp. 9–16.
- ↑ Palmer, Jim (11 January 2016). "18 south east London places where David Bowie lived, learned and played". News Shopper. Retrieved 31 August 2020.
{{cite web}}
: نگهداری CS1: url-status (link) - ↑ Sandford 1997, pp. 18–19.
- ↑ Buckley 2000, p. 21.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ Sandford 1997, pp. 19–20.
- ↑ Doggett, Peter (January 2007). "Teenage Wildlife". Mojo Classic (60 Years of Bowie): 8–9.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Marsh, Joanne (18 February 2016). "David Bowie's cousin pens letter about their childhood: 'He exceeded all his father's dreams'". NME. Archived from the original on 17 November 2016. Retrieved 26 December 2020.
- ↑ Sandford 1997, pp. 21–22.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ O'Leary 2015, chap. 4.
- ↑ O'Leary 2015, chap. 3–4.
- ↑ "Commencement 1999 – Berklee College of Music". www.berklee.edu. Archived from the original on 10 February 2018. Retrieved 10 February 2018.
- ↑ Sandford 1997, p. 25.
- ↑ Evans 2006, p. 57.
- ↑ Basu, Tanya (12 January 2016). "The Story Behind David Bowie's Unusual Eyes". The Cut. Archived from the original on 17 November 2017. Retrieved 21 January 2016.
- ↑ Buckley 2005, p. 19.
- ↑ Sandford 1997, p. 28.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Sandford 1997, pp. 29–30.
- ↑ Pegg 2016, pp. 166–167.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ O'Leary 2015, chaps. 1–2.
- ↑ Trynka 2011, pp. 65–66.
- ↑ Cann 2010, pp. 64–67.
- ↑ Trynka 2011, pp. 54–59.
- ↑ Buckley 2000, p. 33.
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ Pegg 2016, pp. 55–57.
- ↑ Trynka 2011, pp. 69–70.
- ↑ Sandford 1997, pp. 35–39.
- ↑ Sandford 1997, pp. 41–42.
- ↑ Pegg 2016, pp. 146, 157.
- ↑ O'Leary 2015, chap. 2.
- ↑ Buckley 2005, p. 46.
- ↑ Buckley 2005, pp. 49–52.
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ Sandford 1997, p. 53.
- ↑ Paytress 2009, p. 199.
- ↑ McKay 1996, p. 188.
- ↑ Pegg 2016, pp. 636–638.
- ↑ ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ Pegg 2016, pp. 255–260.
- ↑ Spitz 2009, p. 104.
- ↑ O'Leary 2015, chap. 3.
- ↑ Sandford 1997, pp. 49–50.
- ↑ Parker, Lyndsey (10 July 2019). "The odd story of 'Space Oddity': How a 'cheap shot' 'novelty record' launched David Bowie into the stratosphere 50 years ago". Yahoo!. Archived from the original on 11 July 2019. Retrieved 22 March 2023.
- ↑ ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ Sandford 1997, pp. 54–60.
- ↑ Cann 2010, pp. 169–171.
- ↑ Pegg 2016, p. 338.
- ↑ Spitz 2009, pp. 131–132.
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ Sandford 1997, pp. 62–63.
- ↑ Buckley 2000, pp. 89–90.
- ↑ ۵۵٫۰ ۵۵٫۱ Sandford 1997, p. 67.
- ↑ Smith, Karl (6 October 2014). "Random Ultra-Violence: Simon Critchley On David Bowie". The Quietus. Archived from the original on 6 October 2014. Retrieved 14 December 2014.
- ↑ Perone 2012, p. 90.
- ↑ Kot, Greg (10 June 1990). "Bowie's Many Faces Are Profiled On Compact Disc". Chicago Tribune. Archived from the original on 16 April 2016. Retrieved 30 July 2015.
- ↑ Doggett 2012, p. 106.
- ↑ ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ ۶۰٫۲ Sandford 1997, pp. 73–74.
- ↑ Pegg 2016, pp. 338–343.
- ↑ Spitz 2009, p. 177.
- ↑ (Sullivan 2017، ص. 494); (Doggett 2012، ص. 11).
- ↑ Sandford 1997, pp. 85–86.
- ↑ Trynka 2011, p. 174.
- ↑ Pegg 2016, pp. 343–350.
- ↑ Buckley 2005, p. 104.
- ↑ Pegg 2016, pp. 348–349.
- ↑ Gallucci, Michael (17 December 2016). "Revisiting David Bowie's First Masterpiece 'Hunky Dory'". Ultimate Classic Rock. Archived from the original on 20 September 2019. Retrieved 23 April 2020.
- ↑ Gallagher, Paul (11 January 2016). "David Bowie died from liver cancer he kept secret from all but handful of people, friend says". The Independent. Archived from the original on 12 January 2016. Retrieved 12 January 2016.
- ↑ Sandle, Paul; Faulconbridge, Guy (11 January 2016). "David Bowie dies after 18-month battle with cancer". Reuters. Archived from the original on 2 August 2017. Retrieved 11 January 2016.
- ↑ "Shock and condolences as the Netherlands reacts to David Bowie's death" (به انگلیسی). DutchNews.nl. 11 January 2016. Archived from the original on 11 January 2016. Retrieved 11 January 2016.
- ↑ "David Bowie's Death a 'Work of Art,' Says Tony Visconti". Rolling Stone. 11 January 2016. Archived from the original on 12 January 2016. Retrieved 11 January 2016.
- ↑ "David Bowie: Friends and stars pay tribute". BBC News. 11 January 2016. Archived from the original on 11 January 2016. Retrieved 11 January 2016.
- ↑ "Bowie 'died from liver cancer'". The New Zealand Herald. 14 January 2016. Archived from the original on 4 February 2016.
- ↑ "David Bowie fans create makeshift London shrines". BBC News. 14 January 2016. Archived from the original on 12 December 2017. Retrieved 21 June 2018.
- ↑ "David Bowie: Brit Awards tribute for 'visionary' musician". BBC News. 14 January 2016. Archived from the original on 28 November 2017. Retrieved 21 June 2018.
- ↑ Hunt, Elle (13 January 2016). "Global streams of David Bowie's songs on Spotify soar 2,822% after his death". The Guardian. Archived from the original on 13 January 2016.
- ↑ Barron, James (29 January 2016). "David Bowie's Will Splits Estate Said to Be Worth $100 Million". The New York Times. Archived from the original on 30 January 2016. Retrieved 30 January 2016.
- ↑ Woolf, Nicky. "David Bowie's Will Detailed, Ashes Scattered in Bali". The Guardian. Archived from the original on 10 March 2016. Retrieved 7 May 2016.
- ↑ ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ Schinder & Schwartz 2007, p. 482.
- ↑ Campbell, Michael (2011). Popular Music in America: The Beat Goes On. New York City: G. Schirmer, Inc. p. 345. ISBN 978-0-8400-2976-8.
- ↑ Campbell 2008, p. 304.
- ↑ Buckley 2004, p. 45.
- ↑ Thomson 1993, p. 217.
- ↑ Perone 2007, p. 183.
- ↑ Paytress 2003, p. 218.
- ↑ "2016 deaths: The great, the good and the lesser known". BBC News. 30 December 2016. Archived from the original on 3 January 2018. Retrieved 21 June 2018.
- ↑ Gompertz, Will (11 January 2016). "David Bowie: The Picasso of pop". BBC News. Archived from the original on 16 April 2016. Retrieved 19 March 2019.
- ↑ Filicky, Brad (10 June 2002). "Reviews; David Bowie: Heathen". CMJ New Music Report. 71 (766): 13.
- ↑ Forget, Thomas (2002). David Bowie (Rock & Roll Hall of Famers). New York City: Rosen Publishing Group. p. 7. ISBN 978-0-8239-3523-9.
- ↑ "NME poll places Bowie as most influential artist of all-time". NME. 27 November 2000. Archived from the original on 28 February 2017. Retrieved 13 April 2021.
- ↑ Petridis, Alexis (11 January 2016). "David Bowie: the man who thrilled the world". The Guardian. Archived from the original on 2 January 2018. Retrieved 7 February 2016.
- ↑ McCormick, Neil (11 January 2016). "A one-man melting pot of ideas: why we will never solve the mystery of David Bowie's music". The Daily Telegraph. London. Archived from the original on 31 July 2017. Retrieved 12 March 2016.
منابع
ویرایش- Buckley, David (2000) [First published 1999]. Strange Fascination – David Bowie: The Definitive Story. London: Virgin. ISBN 978-0-7535-0457-4.
- Buckley, David (2004). David Bowie: The Complete Guide To His Music. Omnibus Press. ISBN 978-1-84449-423-1.
- Buckley, David (2005) [First published 1999]. Strange Fascination – David Bowie: The Definitive Story. London: Virgin. ISBN 978-0-7535-1002-5.
- Campbell, Michael (2008). Popular Music in America: And The Beat Goes On. Schirmer. ISBN 978-0-495-50530-3.
- Carr, Roy; Murray, Charles Shaar (1981). Bowie: An Illustrated Record. New York: Avon. ISBN 978-0-380-77966-6.
- Doggett, Peter (2012). The Man Who Sold the World: David Bowie and the 1970s. New York: HarperCollins. ISBN 978-0-06-202466-4. Archived from the original on 11 October 2020.
- Evans, Mike (2006). Rock 'n' Roll's Strangest Moments: Extraordinary Tales from Over Fifty Years. Chicago: Anova Books. ISBN 978-1-86105-923-9.
- Gillman, Peter; Gillman, Leni (1987) [1986]. Alias David Bowie. New English Library. ISBN 978-0-450-41346-9.
- O'Leary, Chris (2015). Rebel Rebel: All the Songs of David Bowie from '64 to '76. Winchester: Zero Books. ISBN 978-1-78099-244-0.
- Paytress, Mark (2003). Bolan: The Rise and Fall of a 20th Century Superstar. Omnibus Press. ISBN 978-0-7119-9293-1.
- Paytress, Mark (2009). Bolan: The Rise and Fall of a 20th Century Superstar. London: Omnibus Press. ISBN 978-0-85712-023-6.
- McKay, George (1996). Senseless Acts of Beauty: Cultures of Resistance. Miamisburg, Ohio: Verso. ISBN 978-1-85984-908-8.
- Pegg, Nicholas (2000). The Complete David Bowie. Reynolds & Hearn. ISBN 978-1-903111-14-7.
- Pegg, Nicholas (2006). The Complete David Bowie. Reynolds & Hearn. ISBN 978-1-905287-15-4.
- Pegg, Nicholas (2016). The Complete David Bowie (Revised and Updated ed.). London: Titan Books. ISBN 978-1-78565-365-0.
- Perone, James E. (2007). The Words and Music of David Bowie. Praeger. ISBN 978-0-275-99245-3.
- Perone, James E. (2012). The Album: A Guide to Pop Music's Most Provocative, Influential, and Important Creations. ABC-Clio. ISBN 978-0-313-37906-2. Archived from the original on 7 July 2014.
- Roberts, David (2001). Guinness World Records: British Hit Singles. Guinness World Records Ltd. ISBN 978-0-85156-156-1.
- Sandford, Christopher (1997) [First published 1996]. Bowie: Loving the Alien. London: Time Warner. ISBN 978-0-306-80854-8.
- Seabrook, Thomas Jerome (2008). Bowie in Berlin: A New Career in a New Town. London: Jawbone Press. ISBN 978-1-906002-08-4.
- Sandford, Christopher (5 August 2009). Bowie: Loving The Alien. Cambridge, Massachusetts: Da Capo Press. ISBN 978-0-7867-5096-2.
- Schinder, Scott; Schwartz, Andy (2007). Icons of Rock: An Encyclopedia of the Legends Who Changed Music Forever. Westport, Connecticut: Greenwood Press. ISBN 978-0-313-33845-8.
- Spitz, Marc (2009). Bowie: A Biography. New York: Crown Publishing Group. ISBN 978-0-307-71699-6.
- Sullivan, Steve (2017). Encyclopedia of Great Popular Song Recordings. Lanham, Maryland: Rowman & Littlefield. ISBN 978-1-4422-5449-7.
- Thomson, Elizabeth (1993). The Bowie Companion. Macmillan. ISBN 978-0-283-06262-9.
- Thompson, Dave (2006). Hallo Spaceboy: The Rebirth of David Bowie. Ecw Press. ISBN 978-1-55022-733-8.
- Trynka, Paul (2011). David Bowie – Starman: The Definitive Biography. New York City: Little, Brown and Company. ISBN 978-0-316-03225-4.