نعمتالله نصیری
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. (ژوئیه ۲۰۱۸) |
ارتشبد نعمتالله نصیری (مرداد ۱۲۸۹ سمنان، ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ تهران) سومین رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) در زمان پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی بود.
نعمتالله نصیری | |
---|---|
ارتشبد نعمتالله نصیری | |
محل تولد | سمنان |
تاریخ تولد | مرداد ۱۲۸۹ ۱۹۱۱ |
محل درگذشت | پشت بام مدرسه رفاه تهران |
تاریخ درگذشت | ۲۶ بهمن ۱۳۵۷۱۵ فوریه ۱۹۷۹ |
تابعیت | ![]() |
نیرو | نیروی زمینی شاهنشاهی ایران |
درجه | ارتشبد |
فرماندهی | شهربانی کل کشورساواک |
کارهای مهم | سفیر ایران در پاکستان |
همسر | پروین نصیریزلیخا خلوتی |
فرزندان | محمدرضا نصیری، زرین ناز نصیری |
والدین | محمد نصیری، زرین تاج خانم |
ارتشبد نعمتالله نصیری، فارغالتحصیل ممتاز دانشکده افسری بود. پدرش محمد نصیری (عمید الممالک) و مادرش زرین تاج خانم نام داشت. نصیری فرماندهی هنگ یک از لشکر گارد شاهنشاهی و فرماندهی گارد سلطنتی را بر عهده داشت.
او در خلال کودتای ۲۸ مرداد، محاصره خانه محمد مصدق و ابلاغ فرمان محمدرضا شاه پهلوی مبنی بر عزل محمد مصدق از نخستوزیری را برعهده داشت.
به تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۵۰، همزمان با جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، به درجهٔ ارتشبدی ارتقاء پیدا کرد و در شهریور ۱۳۵۷، پس از برقراری حکومت نظامی در تهران و تغییر کابینهٔ دولت، هنگامی که سفیر ایران در پاکستان بود به تهران احضار و به زندان اوین روانه شد. وی پس ازانقلاب ۱۳۵۷، علیرغم مخالفت دولت موقت مهدی بازرگان، در جریان دادگاه انقلاب به ریاست آیتالله خلخالی، به جرم محاربه با خدا و مفسد فی الارض و شرکت مستقیم در کشتار مردم، بر پشتبام مدرسه رفاه واقع در خیابان عین الدوله در تهران اعدام گردید.
مسئولیتها و فعالیتهاویرایش
مشاغل وی به ترتیب عبارت بودند از: فرمانده دسته مسلسل سنگین، فرمانده دسته و گروهان دانشکده افسری، معاون دانشکده تکمیلی، فرمانده گردان ۲ هنگ ۱۸ کرمان، فرمانده گردان مستقل سیرجان، فرمانده گردان پیاده دانشکده افسری، فرمانده دوره تکمیلی و معاون رسته پیاده دانشکده افسری، رئیس ستاد دژبان مرکز، فرمانده دانشکده پیاده، در سال ۱۳۲۹ ابتدا به فرماندهی هنگ پیاده پهلوی و سپس با درجه سرهنگی به فرماندهیگارد شاهنشاهی منصوب شد.[۱]
وی مدتی رئیس شهربانی بود، و پس از آن به ریاست سازمان ساواک منسوب شد.
ماجرای عزل مصدقویرایش
هنگامی که محمدرضا به همراه ثریا، همسرش در رامسر بود حکم برکناری مصدق را امضاء کرد.
در ۲۲ مرداد ۱۳۳۲، نصیری با سمت فرمانده گارد شاهنشاهی، مأموریت یافت که فرامین شاه را مبنی بر انفصال دکتر محمد مصدق از نخستوزیری و انتصاب سرلشکر زاهدی به آنها برساند؛ بنابراین نصیری از رامسر وارد تهران شد و نخست فرمان انتصاب سرلشکر زاهدی را به وی داد و آنگاه فرمان عزل مصدق را به وی ابلاغ نمود ولی به هنگام بازگشت از منزل دکتر مصدق، سرتیپ ریاحی که در آن زمان رئیس ستاد ارتش بود وی را توقیف و روانه زندان کرد.
زندان رفتن نصیری، پلکان پیشرفت او شد تا بعدها به سمت رئیس ساواک رسید. وی ابتدا سرهنگ بود اما بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت شاه سپهبد فضلالله زاهدی به وی درجه سرتیپی داد که این کار موجب ناراحتی شاه شد زیرا دادن درجه را شاه مختص به خود میدانست.
ریاست بر ساواکویرایش
نصیری بیش از ۱۳ سال ریاست سازمان ساواک را (تا آخرین ماههای حکومت پهلوی) بر عهده داشت. وی مستقیماً با شخص شاه در ارتباط بود. عملکرد وی از جمله ایجاد فضای رعبآور امنیتی در کشور، دستگیری و شکنجه شدید هزاران روحانی و گروههای سیاسی در سراسر ایران و برخورد آهنین ساواک را یکی از دلایل انقلاب ۵۷ دانستهاند.
در دوران مدیریت وی بر ساواک، «کمیته مشترک ضد خرابکاری» برای هماهنگکردن اقدامات امنیتی ساواک، ارتش، شهربانی و ژاندارمری وقت در محل زندان ویژه، واقع در خیابان فردوسی، کوچه شاهچراغی که بعد از انقلاب به زندان توحید تغییر نام یافته و مورد استفاده قرار گرفت و نهایتاً در سال ۸۱ تعطیل گردید، تشکیل شد. این زندان بعدها و در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی به موزه تبدیل شد و نام "موزه عبرت " برخود گرفت که مورد بازدید مردم تهران قرار میگیرد.
اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور در زمان ریاست نصیری بر ساواکویرایش
برخورد با گروههای چریکی در دوره ریاست ارتشبد نصیری به اوج رسید. ساواک باید از یک سو با چهرههای مسلمان و رهبران آن مبارزه میکرد و از سوی دیگر با مخالفان غیر مذهبی میجنگید. چهرههایی همچون دکتر علی شریعتی یا روحانیونی همچون آیت الله منتظری چندین بار بازداشت شدند. در فاز جنگ مسلحانه، در اوایل سال ۵۱ چهار نفر از چریکهای مجاهدین خلق، علی میهن دوست، ناصر صادق، محمد بازرگانی و علی باکری اعدام شدند. اما اعدام مهدی رضایی در همان سال سر و صدای بسیار زیادی برپا کرد. پرویز ثابتی در کتاب در دامگه حادثه مینویسد: «در دوره نعمتالله نصیری میان ساواک و گروههای چریکی جنگ روانی ایجاد شده بود. شاه هر وقت مرا میدید، میگفت از حمید اشرف چه خبر، او را دستگیر کردید؟»[۲]
در سال ۱۳۵۴ نصیری به اقدامات خود شدت داد و ساواک ۹ تن از مهترین زندانیان سیاسی را در تپههای اوین به گلوله بست. بیژن جزنی، حسن ضیاظریفی، مشعوف کلانتری، احمد جلیلی افشار، عزیز سرمدی، محمد چوپان زاده و عزیز سورکی از چریکهای فدایی خلق به همراه کاظم ذوالانواری و مصطفی جوان خوشدل از چریکهای مسلمان نسل اول سازمان مجاهدین خلق در این زمان کشته شدند.[۳]
اتهام فساد مالی و دستگیریویرایش
وی جزو اولین مقاماتی بود که برای فرونشاندن خشم مردم در انقلاب ۵۷ ابتدا از ریاست سازمان ساواک برکنار و به عنوان سفیر به پاکستان فرستاده شد و سپس در شرایطی که محمد رضا پهلوی هنوز ایران را ترک نکرده بود، در شهریور ۱۳۵۷ توسط دولت ازهاری با اعزام یک هواپیمای اختصاصی به ایران بازگردانده و بازداشت شد.
روزنامههای تهران به نقل از مقامات، اتهام فساد مالی از جمله دریافت وامی به ارزش ۷۴۳ میلیون دلار (با بهره ۳ درصد) را از دیگر اتهامات و دلایل بازداشت وی برشمردند.[۴]
مسعود بهنود در کتاب از سید ضیاء تا بختیار مینویسد: «نصیری ساواک را به ثابتی سپرد و خود مشغول تجارت شد. به زودی تنها نامی از او بر ریاست ساواک بود. در حقیقت دفتر رئیس ساواک، مرکز معاملات تجاری او و محل برگزاری جلسات هیئت مدیرهایی بود که نصیری در آنها عضویت داشت. دهها هکتار باغ، چندین شهرک در شمال و میلیونها سهم در کارخانه حاصل حضور ۲۰ ساله او در شهربانی کل کشور و ساواک بود.»[۵]
انقلاب و حکم اعدامویرایش
با اوجگیری انقلاب ۱۳۵۷، شاه دستور انحلال ساواک را داد و نصیری که در آن زمان سفیر ایران در پاکستان بود به ایران فراخوانده شد و به زندان افتاد. با پیروزی انقلاب، دادگاهی انقلابی برای محاکمه وی تشکیل شد.
نعمتالله نصیری که در زندان دژبان جمشیدیه به سر میبرد، سرانجام در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به دست انقلابیون دستگیر و پس از ضرب و شتم در دادگاه انقلاب به ریاست صادق خلخالی گیوی به اعدام محکوم شد.[۶] وی در ساعت ۲۳:۴۵ روز پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ در پشت بام مدرسه رفاه در تهران تیرباران شد و در بهشت زهرا (قطعه: ۸۲، ردیف: ۲۹، شماره: ۳۶) به خاک سپرده شد.[۷]
زندگی شخصیویرایش
نصیری پس از طی تحصیلات مقدماتی و عالی در اول مهر ۱۳۱۳ با درجه نایب دومی از مدرسه صاحبمنصبی فارغالتحصیل و از بین چهل و دو نفر، شاگرد هشتم شد.[۸] نصیری در طول اشتغال ۶۰ نشان داخلی و خارجی دریافت کرد.[۹] وی دو بار ازدواج کرد که همسر نخست او پروین خواجوی مازندرانی و همسر دوم زلیخا خلوتی نام داشت. از نصیری دو فرزند به نامهای محمدرضا و زرین ناز بر جای ماندهاست.[۱۰]
جستارهای وابستهویرایش
پانویسویرایش
- ↑ حسین فرودست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲، جستارهایی از تاریخ معاصر (تهران: اطلاعات، ۱۳۷۰)، ص ۵۰۹.
- ↑ عرفان قانعی فرد. در دامگه حادثه. شرکت کتاب.
- ↑ «ارتشبد نعمتالله نصیری؛ تاجر امنیتی در ساواک». پایگاه خبری رویداد24.
- ↑ «احتمالاً ارتشبد نصیری در ساواک بازجویی میشود». رادیو زمانه. ۴ آبان ۱۳۸۷.
- ↑ مسعود بهنود. دولتهای ایران از سید ضیا تا بختیار. جاویدان.
- ↑ صادق خلخالی (۱۳۸۰)، «انقلاب اسلامی و توطئه گروهکها»، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران: نشر سایه، ص. ۳۶۰، شابک ۹۶۴-۵۹۱۸-۲۵-۱
- ↑ وبگاه بهشت زهرا
- ↑ اسناد مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۳۴۱۳۸، ۳۴۰۴۴ـ پ.
- ↑ اسناد مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۳۴۲۱۱ـ پ. حسین فرودست، ص ۵۰۹. فوقالعاده روزنامه کیهان، جمعه ۲۷–۱۱–۱۳۵۷، ص ۲.
- ↑ اسناد مؤسسه تاریخ معاصر ایران، ۳۴۰۴۶ ـ پ.
منابعویرایش
- مؤسسهٔ مطالعات تاریخ معاصر ایران
- کتاب «خاطرات تاج الملوک»، همسر رضاشاه
- همه مردان شاه - استفن کینزر
- لحظه به لحظه با کودتای ۲۸ مرداد
- بنیاد عبدالرحمن برومند
پیوند به بیرونویرایش
سلف: حسن پاکروان |
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
خورشیدی |
جانشین: ناصر مقدم |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نعمتالله نصیری موجود است. |