جدایی نژادی در ایالات متحده آمریکا
جدایی نژادی در ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: Racial segregation in the United States) با نظام بردهداری در سالهای سده هفدهم میلادی آغاز شده و با تبعیضهای نژادی آشکار و پنهان در تاریخ آمریکا، و تا عصر حاضر ادامه یافتهاست.

در ایالات متحده، امکانات و خدماتی مانند مسکن، مراقبتهای بهداشتی، آموزش، اشتغال و حملونقل بهطور سیستماتیک بر اساس دستهبندیهای نژادی تفکیک شدهاند. بهطور خاص، جداسازی نژادی در ایالات متحده به معنای تفکیک قانونی ویا اجتماعی آفریقاییآمریکاییها از سفیدپوستان بود، همچنین سایر اقلیتهای قومی نیز از جوامع اکثریت و جریان اصلی جدا میشدند.[۱]
جداسازی نژادی عمدتاً به تفکیک فیزیکی و ارائه امکانات جداگانه اشاره دارد، اما شکلهای دیگری نیز داشت، از جمله ممنوعیت ازدواجهای بیننژادی (که با قوانین ضد اختلاط نژادی اجرا میشد) و تفکیک نقشها در نهادهای مختلف. نیروهای مسلح ایالات متحده تا سال ۱۹۴۸ بهطور رسمی تفکیکشده بودند، به این معنا که واحدهای سیاهپوستان از واحدهای سفیدپوستان جدا بودند، اما معمولاً تحت فرماندهی افسران سفیدپوست قرار داشتند.[۲] در پرونده درد اسکات در سال 1857 (Dred Scott v. Sandford)، دیوان عالی ایالات متحده حکم داد که سیاهپوستان شهروند آمریکا نیستند و هرگز نمیتوانند باشند و اینکه قانون اساسی ایالات متحده و حقوق مدنی شامل حال آنها نمیشود. کنگره قانون حقوق مدنی ۱۸۷۵ را تصویب کرد، اما این قانون در سال ۱۸۸۳ توسط دیوان عالی لغو شد. در سال ۱۸۹۶، دیوان عالی ایالات متحده در پرونده Plessy v. Ferguson جداسازی نژادی را قانونی اعلام کرد، مشروط بر اینکه امکانات "جدا اما برابر" ارائه شوند—هرچند این شرط در عمل بهندرت رعایت میشد.[۳] در سال ۱۹۵۴، این اصل در پرونده «براون علیه هیئت آموزش» (Brown v. Board of Education) بهطور متفقالقول توسط دیوان عالی لغو شد، و راه را برای پایان دادن به جداسازی نژادی در مدارس عمومی باز کرد. در سالهای بعد، دادگاه در چندین پرونده مهم دیگر علیه تفکیک نژادی رأی داد، از جمله پرونده Heart of Atlanta Motel, Inc. v. United States در سال ۱۹۶۴، که به از بین بردن قوانین جیم کرو کمک کرد.[۴][۵][۶]
تاریخچه
ویرایشنخستین ساکنان اروپایی آمریکا، اسپانیاییها بودند که قدم بر خاک فلوریدای کنونی گذاشتند. با آغاز سده هفدهم، انگلیسیها در کرانههای شمالی، مکانی که اکنون نیوانگلند شناخته میشود، چندین شهر ساختند. بعدها این مناطق، مستعمرات سیزدهگانه بریتانیا در سرزمین جدید را شکل دادند. در سرتاسر سدههای ۱۷ و ۱۸ میلادی، ابتدا ماجراجویان اسپانیایی و انگلیسی راهی آمریکا شدند و پس از آنان شهروندان دیگر مناطق اروپا، ازجمله آلمانیها، هلندیها، سوئدیها و ایرلندیها، موج دوم مهاجران را به وجود آوردند.
تا زمانی که زمین حاصلخیز برای کشاورزی به میزان نامحدود در اختیار مهاجران بود، اختلافات نژادی میان ساکنان اولیه سرزمین آمریکا به چشم نمیخورد. هرچند که از همان روزهای نخست ورود اروپاییها به سرزمین جدید، جنگ بیانتهایی میان تازهواردان و بومیان سرخپوست درگرفت.
اختلاف اروپاییها بعد از چند جنگ سرانجام با پیروزی نهایی بریتانیا بر فرانسه و اسپانیا در اواسط سده ۱۸ پایان یافت. مستعمرات سیزدهگانه با ورود هزاران هزار انگلیسی روز به روز بزرگتر میشدند. سرخپوستان یا با جنگ یا با فریب از زمینهای آبا و اجداد خود به درون قاره رانده میشدند. در جریان جنگ هفت ساله در اواسط سده ۱۸، فرانسه از کرانه شرقی رودخانه میسیسپی رانده و انگلیس مالک سرزمین وسیعی از اقیانوس اطلس تا رودخانه میسیسپی شد. بدین ترتیب تا یک سده بعد، مسئلهای به نام تعارض نژادی در این سرزمین دیده نمیشد. حتی نظام بردهداری نیز تا اوایل اواسط سده نوزدهم در زمره تعارضات نژادی قرار نمیگرفت.
تفکیک ها
ویرایشتفکیک نژادی در ایالات متحده برای بخش بزرگی از تاریخ این کشور اعمال شده است. این تفکیک به دو شکل اصلی وجود داشته است: تفکیک بهموجب قانون (De Jure Segregation) و تفکیک در عمل (De Facto Segregation). تفکیک بهموجب قانون به معنای جداسازی نژادی بود که از طریق قوانین رسمی ایالتی و محلی اجرا میشد. این نوع تفکیک پیش از جنگ داخلی آمریکا در قالب قوانین بردهداری (Slave Codes) اجرا میشد و پس از جنگ داخلی نیز با تصویب کدهای سیاه (Black Codes) و قوانین جیم کرو (Jim Crow Laws) به تفکیک نژادی ادامه داده شد، بهویژه در ایالتهای جنوبی. این قوانین افراد سیاهپوست را از بسیاری از امکانات عمومی، مدارس، حملونقل، خدمات و حتی حق رأی محروم میکردند. با این حال، تفکیک بهموجب قانون در نهایت با تصویب "قانون حقوق مدنی ۱۹۶۴"، "قانون حق رأی ۱۹۶۵"، و "قانون مسکن عادلانه ۱۹۶۸" غیرقانونی اعلام شد.[۷]در مقابل، تفکیک در عمل (De Facto Segregation) نوعی از تفکیک نژادی است که بدون حمایت رسمی قوانین اتفاق میافتد اما همچنان به دلیل عوامل اجتماعی، اقتصادی و تاریخی پابرجاست. حتی پس از لغو تفکیک قانونی، بسیاری از آمریکاییهای آفریقاییتبار همچنان در محلههای جداگانه زندگی میکردند و در مدارسی تحصیل میکردند که بیشتر دانشآموزان آن سیاهپوست بودند. این مسئله ناشی از سیاستهای مسکن تبعیضآمیز، نابرابریهای اقتصادی، و سیاستهای شهری بود که به شکلگیری جدایی نژادی کمک میکرد.[۸]
نظام بردهداری
ویرایشهنگامی که «مسئله نژاد سیاه» با تعارضات اقتصادی نژاد سفید گره خورد، پدیدهای به نام «تعارضات نژادی» در جامعه آمریکا شکل گرفت که تاکنون نیز ادامه دارد. در این تعارضات اگرچه سیاهان موضوع اصلی بودند، اما هدف اصلی را تشکیل نمیدادند. به عبارت دیگر، به استثنای تعداد اندکی از روشنفکران و کشیشان نیوانگلندی که نظام برده داری را مغایر اخلاق اجتماعی و عدالت الهی تعبیر میکردند، دیگر مخالفان برده داری به دنبال اهداف و منافع اقتصادی بودند.
تفاوت زندگی اقتصادی شمال و جنوب آمریکا در نیمه نخست قرن نوزدهم، جامعه آمریکا را به دو گروه متخاصم تبدیل کرد. شمال به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود هرگز نتوانست مزارع بزرگ و وسیع جنوب را به وجود آورد. درحالیکه ثروت در جنوب حاصل میلیونها هکتار زمین کشاورزی بود که صدها هزار برده سیاهپوست در بدترین شرایط انسانی به کشت توتون و پنبه مشغول بودند. شمالیهای صنعتگر و تاجر، سیاهپوستان را افرادی دست و پاگیر و زائد تلقی میکردند. از آنجا که حرکت سریع تمدن غرب، برتری جامعه صنعتی بر جامعه کشاورزی را در سالهای نخستین قرن ۱۹ به اثبات رسانده بود، اختلاف میان شمال صنعتی با جنوب کشاورزی سرانجام با یک جنگ خونین چهار ساله حل و فصل شد.
آزادی سیاهپوستان
ویرایشبا پایان جنگ داخلی آمریکا و آزادی میلیونها برده رهایی یافته از نظام برده داری، جامعه آمریکا وارد نبرد بیوقفه نژادی شد. در یک سوی این نبرد، سفیدپوستان جنوب بودند که در جریان جنگ داخلی، تمام ثروت و امتیازات اشرافی خود را از دست داده بودند و میبایست با بردگان سابق خود همانند انسانهای برابر رفتار کنند. در سوی دیگر سیاهپوستان میخواستند حقوق تضییع شده خود و اجدادشان را در کوتاهترین زمان ممکن طلب کنند. بدیهی است چنین فضای آشفتهای، رابطه میان نژاد سفید و سیاه را بیش از پیش تخریب کرد. برخی از بردگان سابق راه سرزمینهای وسیع غرب را که هنوز به تصرف کامل در نیامده بود، در پیش گرفتند و زندگی جدیدی را برای خود و فرزندانشان به وجود آوردند. اما میلیونها سیاه فقیر که هنوز به اربابان سابق خود وابسته بودند در جنوب باقیماندند و با مشکلات عدیده از جمله فقر، بیکاری و نژادپرستی مواجه شدند.
دولت فدرال برای حل معضل بردهداری، اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا را در سال ۱۸۶۵ به تصویب رساند. براساس این اصلاحیه «بردگی و کار اجباری جز به عنوان مجازات جرمی که شخص، طبق مقررات به آن محکوم شده باشد، در ایالات متحده یا هر مکان دیگری در حوزه قضایی آنها» ممنوع شد. این قانون سه سال بعد با اعطای حق شهروندی به کلیه اتباع ایالات متحده آمریکا فارغ از نژاد و رنگ پوست بر اساس اصلاحیه چهاردهم قانون اساسی، تکمیل شد.
عصر نو
ویرایشوی در سال ۱۹۵۸ میلادی، با وجود تبعیضهای نژادی آشکار و پنهان، بهعنوان نخستین مهندس سیاهپوست آمریکایی به استخدام کمیته رایزنی ملی هوانوردی آمریکا درآمد.
تا یک قرن بعد، میلیونها سیاهپوست آمریکایی در فقر و تنگدستی گرفتار بودند. بسیاری از کارفرمایان در جنوب علاقهای نداشتند که سیاهان را به کار بگمارند. وضعیت تحصیلی و آموزشی سیاهان نیز در شرایط اسفناکی قرار داشت. تا زمان الغای برده داری، سواد خواندن و نوشتن برای بردهها جرم غیرقابل بخششی بود. بعد از الغای برده داری نیز سیاهپوستان فقیر قادر نبودند که کودکان خود را در مدارس ثبت نام نمایند. آن دسته از کودکان سیاه که از شانس بیشتری برخوردار بودند، مجبور بودند در مدارسی جدا از سفید پوستان تحصیل کنند. سیاهان در حالی با این مشکلات دست به گریبان بودند که گروهی از نژادپرستان متعصب سفیدپوست با تشکیل جوخههای مرگ به نام کوکلاکس کلان سیاهان را هدف حملات خود قرار میدادند. این افراد به بردگان سابق حمله میکردند، اموال ناچیزشان را غارت میکردند و به شکل دلخراشی آنان را به قتل میرساندند. شیوه شکنجه سیاهپوستان نیز به شکل «لینچ کردن» بود که آنان را قطعه قطعه یا زنده زنده میسوزاندند. این اقدامات ضد انسانیِ متعصبین سفیدپوست با بیتفاوتی حکومت فدرال، پلیس و دستگاه قضایی همراه بود.
تعارض نژادی میان سیاهان و سفیدپوستان در سالهای پایانی قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ متأثر از رقابتهای حزبی بود. حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا که از ابتدا، جنوب برده داری را پایگاه اصلی خود قرار داده بود، همچنان از این نظام غیرعادلانه حمایت میکرد. این حزب برای دفاع از منافع کلان کشاورزان جنوب، حتی تا پای تجزیه ایالات متحده آمریکا نیز پیش رفت. شمال که توسط آبراهام لینکلن و حزب تازه تأسیس جمهوریخواه رهبری میشد، آزادی بردهها را به جنوب دموکرات تحمیل کرد. بدین ترتیب دو حزب بزرگ آمریکا، یکی در جایگاه حمایت از حقوق سیاهپوستان قرار گرفت و دیگری دفاع از شرایط پیش از جنگ را سرلوحه خود قرار داد.
البته این تقسیمبندی در اوایل قرن بیستم به شکل اساسی دگرگون شد. دموکراتها که از حاکمیت مطلق ۴۰ ساله حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا به تنگ آمده بودند، به تدریج نفوذ خود را در ایالتهای شمال شرقی، منطقهای که روز به روز مهاجرین تازهای را به خود جلب میکرد، افزایش دادند. مهاجرین، رنگین پوستان و قشرهای فرودست جامعه به دور دموکراتها جمع شدند و این حزب که روزگاری سمبل نظام برده داری بود، برای کسب قدرت به حامی اصلی سیاهپوستان تبدیل شد. از آن زمان تاکنون دموکراتها، حزب مدافع رنگین پوستان از جمله سیاهان، و حزب جمهوریخواه حزب سفید پوستان لقب گرفتهاند.
جنبش برابرخواهی
ویرایشدر کنار آبخوری، نوشته شدهاست برای استفادهٔ «رنگینپوستها» که اشارهای آشکار به جداسازی نژادی در دوران جدایی نژادی در ایالات متحده آمریکا دارد.
رُزا پارکس از کنشگران جنبش مدنی سیاهپوستان آمریکا بود که سرپیچیاش از قوانین مربوط به جداسازی سیاهپوستان از سفیدپوستان با خودداری کردن از دادن صندلیاش در اتوبوس به یک سفیدپوست، منجر به جریمه، بازداشت و محاکمهاش به اتهام «نافرمانی مدنی» شد. اقدام مبارزهآمیزش کارزار تحریم اتوبوسهای مونتگمری را برافروخت، کارزاری که به یکی از عظیمترین و موفقترین جنبشهای مردمی علیه تفکیک و تبعیض نژادی در تاریخ آمریکا تبدیل شد و مارتین لوتر کینگ جونیور را در پیشاپیش مبارزهٔ جنبش حقوق مدنی آمریکا قرار داد.
وقوع جنگ جهانی دوم و شرکت گسترده سیاهپوستان در دفاع از آزادی در مقابل فاشیسم، موقعیت این گروه نژادی را در تحولات داخلی آمریکا تغییر داد. اولین گام برای ارتقای موقعیت اجتماعی آنان، با ادغام واحدهای نظامی سیاهپوستان در دیگر واحدهای ارتش آمریکا در سال ۱۹۴۵ صورت گرفت. سپس دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۵۴ که جمهوریخواهان در کاخ سفید حضور داشتند، با صدور حکم تاریخی براون در برابر هیئت آموزش جدایی نژادی در مدارس را غیرقانونی اعلام کرد. این حکم سیاهان را از یک تبعیض ناروای تاریخی نجات داد.
اما مقاومت در برابر ادغام نژادی در ایالتهای سابقاً برده دار همچنان به شکل جدی ادامه داشت. سیاهان همچنان از ورود به اماکن مخصوص سفید پوستان از جمله باشگاهها، رستورانها و بارها محروم بودند. حتی در برخی از شهرهای جنوب، سیاهپوستان حق نداشتند بر روی صندلی مخصوص سفید پوستان در اتوبوسهای عمومی بنشینند. اقدام خانم روزا پارکس در سال ۱۹۵۵ در شهر مونتگمری ایالت آلاباما روح تازهای به مبارزات سیاهپوستان داد. پارکس در اقدامی شجاعانه، از بلند شدن از روی صندلی مخصوص سفید پوستان در یک اتوبوس عمومی خودداری کرد و توسط پلیس دستگیر شد. این اقدام، خشم سیاهان را شعلهور تر کرد. کشیش جوانی به نام مارتین لوتر کینگ یک تحریم چند ماهه را علیه سیستم حمل و نقل عمومی در ایالت آلاباما شکل داد. این اعتراض سپس به «جنبش حقوق مدنی» تبدیل شد. در سال ۱۹۶۰ با تلاش و کوشش مارتین لوتر کینگ «قانون حقوق مدنی» با هدف رفع تبعیض نژادی به تصویب رسید.
تغییرات بنیادین در قوانین نژادی در دوران حکومت دموکراتها در دهه ۱۹۶۰حاصل شد. جان اف کندی و جانشینش، لیندون جانسون گامهای بلندی را برای فائق آمدن بر معضل تاریخی نژادی در ایالات متحده آمریکا برداشتند. این تحولات سبب شد جناح محافظه کار که همچنان بر اصالت نژادی فرهنگ آنگلو – پروتستانی سفید پوستان پافشاری میکرد، هم قسم شود و جنگ ایدئولوژیکی علیه لیبرالها را آغاز کند.
اگرچه جمهوریخواهان در زمان حضور خود در کاخ سفید برخی از اقدامات کم سابقه نظیر انتخاب نخستین زن عضو دیوانعالی فدرال یا نخستین وزیر خارجه سیاهپوست را در کارنامه خود به ثبت رساندهاند، اما هنوز لایههای اصلی این حزب بهخصوص در ایالتهای جنوبی برطبل جدایی نژادی میکوبند. در سوی دیگر این تعارض نژادی، لیبرالها به ویژه جناح چپ آن قویاً از حقوق رنگین پوستان حمایت میکنند. به اعتقاد برخی از لیبرالها، رفع نابرابری نژادی در آمریکا نمیتواند حقوق پایمال شده تاریخی سیاهپوستان را تأمین کند. از این رو حامیان حقوق رنگین پوستان، نظریه Affirmative Action یا «تبعیض مثبت» را مطرح کردهاند. بر اساس این نظریه، آفریکن – آمریکنها (اصطلاحی برای نام بردن سیاهپوستان) باید از مزایای بیشتری در مقایسه با سفید پوستان در زمینه آموزش و تحصیل بر خوردار باشند. در حال حاضر برخی از دانشگاههای آمریکا از جمله دانشگاه میشیگان برای دانشجویان تازهوارد سیاهپوست امتیازات بیشتری قائل هستند. در سال ۲۰۰۳ چالش عمیقی میان لیبرالهای طرفدار تبعیض مثبت و دولت محافظه کار جورج بوش در خصوص نظام سهمیه بندی دانشگاهها از جمله در دانشگاه شیکاگو بروز کرد. اما از آنجا که تبعیض مثبت بر اساس حکم تاریخی دیوانعالی فدرال در ۲۵ سال پیش به تصویب رسیدهاست، تلاش محافظه کاران برای لغو امتیازات دانشجویان سیاهپوست به نتیجه نرسید.
شخصیتهای مبارزهگر با تبعیض نژادی
ویرایشدوران پیش از جنگ داخلی (Antebellum Era)
ویرایشدر ایالات متحده، مدارس بهطور گستردهای تفکیکشده بودند و فرصتهای آموزشی برای افراد سیاهپوست بهشدت محدود بود. تلاشهایی که برای ایجاد مدارس ویژه سیاهپوستان صورت میگرفت، اغلب با مقاومت خشونتآمیز از سوی عموم مردم مواجه میشد. علاوه بر این، دولت آمریکا مدارس شبانهروزی ویژه بومیان آمریکا را تأسیس کرد که کودکان سرخپوست را مجبور به حضور در آنها میکرد.[۹] یکی از نخستین مدارس مختص سیاهپوستان، مدرسه "آفریکن فری اسکول" (African Free School) بود که در قرن هجدهم در نیویورک سیتی تأسیس شد. در دوران بردهداری، آموزش برای سیاهپوستان بهشدت محدود بود، اما برخی افراد مانند ریچارد هومفریز (Richard Humphreys)، ساموئل پاورز املن جونیور (Samuel Powers Emlen Jr) و پرودنس کرندال (Prudence Crandall) اقدام به تأسیس مدارس برای سیاهپوستان در دهههای منتهی به جنگ داخلی کردند.[۱۰]
در سال ۱۸۳۲، پرودنس کرندال نخستین دانشآموز سیاهپوست را در مدرسه شبانهروزی خود که مخصوص دختران سفیدپوست در شهر کانتربری، کنتیکت بود، ثبتنام کرد. این اقدام واکنش شدید مردم و اعتراضات گستردهای را به همراه داشت. در پاسخ به این اعتراضات، کرندال مدرسه خود را مختص دختران سیاهپوست کرد، اما به دلیل نقض قوانین مربوط به سیاهپوستان دستگیر شد. در سال ۱۸۳۵، گروهی از مخالفان لغو بردهداری (Anti-Abolitionist Mob) به "آکادمی نویس" (Noyes Academy) در کَنان، نیوهمپشایر که یک مدرسه یکپارچه (Integrated School) بود، حمله کردند و آن را ویران کردند. در پرونده رابرتز علیه شهر بوستون (Roberts v. City of Boston) در سال ۱۸۴۹، دادگاه عالی ماساچوست حکم داد که مدارس تفکیکشده طبق قانون اساسی ماساچوست قانونی هستند.[۱۱] در این دوران، برخی مدارس شبانهروزی برای یتیمان سیاهپوست و بومیان آمریکا مانند "مؤسسه املن" (Emlen Institution) در اوهایو و سپس پنسیلوانیا ایجاد شدند.[۱۲][۱۳] همچنین، ریچارد هومفریز مبلغی را برای تأسیس "مؤسسه جوانان رنگینپوست" (Institute for Colored Youth) در فیلادلفیا اختصاص داد که بعدها به یکی از مهمترین مراکز آموزشی برای سیاهپوستان تبدیل شد.[۱۴]
حقوق مدنی پس از جنگ داخلی (Civil Rights After the Civil War)
ویرایشپس از جنگ داخلی، گروههای مذهبی و نیکوکاران اقدام به تأسیس مدارس ویژه سیاهپوستان کردند تا امکان تحصیل برای آفریقاییآمریکاییها فراهم شود. از جمله مدارس ابتدایی که دانشآموزان سیاهپوست را پذیرفتند، "آکادمی اوبرلین" (Oberlin Academy) و دبیرستان "لوول" (Lowell High School) بودند.[۱۵] در ایالت کالیفرنیا، قانونی تصویب شد که "نگروها (سیاهپوستان)، مغولها (آسیاییها) و سرخپوستان" را از تحصیل در مدارس دولتی منع میکرد. طبق این قانون، اگر ده نفر یا بیشتر از اقلیتهای نژادی در یک جامعه درخواست تأسیس مدرسه جداگانه نمیدادند، کاملاً از دسترسی به آموزش عمومی محروم میشدند.در این دوران، اندرو مولدر (Andrew Moulder)، رئیس ناظران مدارس ایالت کالیفرنیا، اظهار داشت:
"اکثریت عظیم شهروندان ما حاضر نیستند با این نژادهای فرودست در شرایطی برابر معاشرت کنند و همچنین نمیپذیرند که فرزندانشان چنین کاری انجام دهند."[۱۶]
در ایالت کلرادو، تفکیک نژادی در مسکن و مدارس تا دهه ۱۹۶۰ ادامه داشت.[۱۷] در سال ۱۸۶۷، پورتلند، اورگن از ثبتنام یک دانشآموز سیاهپوست در مدارس ابتدایی دولتی خودداری کرد. اما پس از آنکه این اقدام به چالش کشیده شد، مقامات شهر بهجای ادغام دانشآموزان سیاهپوست با سفیدپوستان، یک مدرسه تفکیکشده جداگانه تأسیس کردند. با این حال، در سال ۱۸۷۲، مدارس عمومی پورتلند رسماً یکپارچه شدند.[۱۸]
دوره بازسازی
ویرایشدوره بازسازی پس از جنگ داخلی آمریکا شاهد اصلاحات عمدهای در حقوق مدنی آفریقاییآمریکاییها بود. در سال ۱۸۶۷، کنگره ایالات متحده قوانین بازسازی را تصویب کرد و در سال ۱۸۷۰، با تصویب متمم پانزدهم قانون اساسی، به سیاهپوستان حق رأی داده شد. علاوه بر این، در سال ۱۸۷۵، قانون حقوق مدنی به تصویب رسید که تبعیض نژادی در اماکن عمومی را ممنوع میکرد. در این دوران، حضور نیروهای فدرال در ایالتهای جنوبی باعث شد که سیاهپوستان بتوانند در انتخابات شرکت کنند و حتی به مناصب سیاسی برسند. اصلاحات بازسازی برتری دولت ملی را تثبیت کرد و برابری همه افراد در برابر قانون را به رسمیت شناخت.با این حال، این قوانین تفکیک نژادی را بهطور کامل از بین نبردند، بهویژه در حوزه آموزش که مدارس همچنان بهصورت جداگانه برای سفیدپوستان و سیاهپوستان باقی ماندند.[۱۹] پس از روی کار آمدن جمهوریخواهان در ایالتهای جنوبی در سال ۱۸۶۷، آنها نخستین سیستم مدارس عمومی با بودجه دولتی را ایجاد کردند. سیاهپوستان جنوبی خواستار ایجاد مدارس دولتی برای فرزندان خود بودند، اما لزوماً به دنبال ادغام نژادی در این مدارس نبودند. تقریباً همه مدارس جدید بهصورت جداگانه برای سفیدپوستان و سیاهپوستان تأسیس شدند، بهجز تعداد کمی در نیواورلئان .پس از اینکه جمهوریخواهان در اواسط دهه ۱۸۷۰ قدرت را از دست دادند، دموکراتهای جنوبی سیستم مدارس عمومی را حفظ کردند اما بودجه آن را بهشدت کاهش دادند.[۲۰]
تقریباً تمام مدارس و دانشگاههای خصوصی در جنوب ایالات متحده بهشدت بر اساس نژاد تفکیک شده بودند. انجمن مبلغین آمریکایی (American Missionary Association) از توسعه و تأسیس چندین کالج تاریخی سیاهپوستان، از جمله دانشگاه فیسک (Fisk University) و دانشگاه شاو (Shaw University) حمایت کرد. در این دوره، تنها تعداد کمی از کالجهای شمالی دانشجویان سیاهپوست را پذیرفتند. فرقههای مذهبی شمالی، بهویژه انجمنهای مبلغین آنها، مدارس خصوصی متعددی را در سراسر جنوب تأسیس کردند تا آموزش متوسطه را برای سیاهپوستان فراهم کنند. این مدارس مقدار محدودی آموزش دانشگاهی نیز ارائه میدادند. شهریه این مدارس بسیار ناچیز بود، بنابراین کلیساها هزینههای مالی آنها را تأمین کرده و همچنین حقوق برخی از معلمان را نیز پرداخت میکردند. در سال ۱۹۰۰، کلیساها—که بیشتر در شمال مستقر بودند—۲۴۷ مدرسه را برای سیاهپوستان در جنوب اداره میکردند، با بودجهای حدود یک میلیون دلار. این مدارس ۱۶۰۰ معلم را به کار گرفته و به ۴۶٬۰۰۰ دانشآموز آموزش میدادند. برخی از مدارس برجسته این دوران شامل دانشگاه هاوارد (Howard University)، یک مؤسسه خصوصی با مجوز فدرال در واشنگتن، دی.سی؛ دانشگاه فیسک در نشویل؛ دانشگاه آتلانتا؛ مؤسسه همپتون در ویرجینیا؛ و دیگر مؤسسات آموزشی بودند.[۲۱][۲۲]
پیوند به بیرون
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ The Strange Career of Jim Crow Retrieved 19 February 2025
- ↑ The Struggle for Black Equality Paperback – September 30, 2008 Retrieved 19 February 2025
- ↑ Race and Schooling in the South, 1880–1950: An Economic History Retrieved 19 February 2025
- ↑ Brown v. Board of Education of Topeka (1) Retrieved 19 February 2025
- ↑ Heart of Atlanta Motel, Inc. v. United States Retrieved 19 February 2025
- ↑ The Court’s Decision Retrieved 19 February 2025
- ↑ The Civil Rights Act of 1964: An End to Racial Segregation Retrieved 19 February 2025
- ↑ Krysan, Maria; Crowder, Kyle (2017). Cycle of Segregation: Social Processes and Residential Stratification. New York: Russell Sage Foundation. Retrieved 19 February 2025
- ↑ The Education of Black Children in the Jim Crow South Retrieved 19 February 2025
- ↑ The New York African Free School Retrieved 19 February 2025
- ↑ BROWN V. BOARD: Timeline of School Integration in the U.S. Retrieved 19 February 2025
- ↑ Emlen Institute | Solebury Township Historical Society Retrieved 19 February 2025
- ↑ Collection: Emlen Institution for the Benefit of Children of African and Indian Descent records | Archives & Manuscripts Retrieved 19 February 2025
- ↑ Collection: William Morris Maier papers | Archives & Manuscripts Retrieved 19 February 2025
- ↑ Lowell Stories : Black History Retrieved 19 February 2025
- ↑ Teach Democracy Retrieved 19 February 2025
- ↑ [ https://pressbooks.pub/coloradohistorydetectives/chapter/who-fought-to-belong-in-colorado/#:~:text=In%201895%2C%20Colorado%20legislators%20approved,which%20Congress%20approved%20in%201868 Who Fought for Equality in Colorado?] Retrieved 19 February 2025
- ↑ Desegregation and Multiculturalism in the Portland Public Schools Retrieved 19 February 2025
- ↑ Region, Race and Reconstruction: Essays in Honor of C. Vann Woodward Retrieved 20 February 2025
- ↑ [https://books.google.nl/books?id=ppDcCgAAQBAJ&pg=PA172&redir_esc=y Reconstruction: A Historical Encyclopedia of the American Mosaic] Retrieved 20 February 2025
- ↑ BEREA COLLEGE AND THE DAY LAW Retrieved 20 February 2025
- ↑ Annual report, Hampton Negro Conference c.1 v.5 1901 Retrieved 20 February 2025
- فرانک ال. شوئل، «آمریکا چگونه آمریکا شد ؟»، ابراهیم صدقیانی، (انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۸۳)، چاپ سوم، صفحهٔ ۲۵۶
- ساموئل هانتینگتون، «چالشهای هویت در آمریکا»، محمد گلشن پژوه، (مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، تهران، ۱۳۸۴)، چاپ اول، صفحهٔ ۳۱۳
- بیل کلینتون، «یک زندگی»، بیژن اشتری، (انتشارات مهد فرهنگ، تهران، ۱۳۸۴) چاپ اول، صفحات۸۵۴–۹۱۷
- امیر علی ابوالفتح، تروریسم داخلی در ایالات متحده، (مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، تهران، ۱۳۸۰)، صفحهٔ ۴۹
- Radical Religion in America, Jeffery Kaplan (Syracuse, NY, Syracuse University Press) ۱۹۹۷. ص۴۷–۴۸