خرم سلطان

کنیز سلیمان یکم

خرم سلطان (زادهٔ ۱۵۰۲ – درگذشتهٔ ۱۵ آوریل ۱۵۵۸) با کامل خرم شاه سلطان همسر اصلی ، قانونی و خاصگی سلطان سلیمان یکم و مادر سلیم دوم بود. خرم سلطان قدرتمندترین خاصگی سلطان امپراتوری عثمانی و همچنین به یکی از قدرتمندترین و تأثیرگذارترین زنان در تاریخ امپراتوری عثمانی تبدیل و به عنوان شخصیتی برجسته و جنجالی، آغازگر دوره‌ای شد که بعدها به سلطنت زنان معروف گشت.

خرم سلطان
شهبانوی امپراتوری عثمانی
خاصگی کبیر
ملکه بزرگ امپراتوری
نگاره‌ای از خرم سلطان اثر تیسین، نقاش مشهور ایتالیایی در سال ۱۵۵۰ میلادی.
خاصگی سلطان
تصدی۱۵۳۰ – ۱۵ آوریل ۱۵۵۸
پیشینماه‌دوران سلطان
جانشیننوربانو سلطان
شهبانوی همسر
تصدی۱۵۳۴ _ ۱۵ آوریل ۱۵۵۸
پیشینایجاد مقام
جانشیننوربانو سلطان
زادهالکساندرا لیسوفسکی
۱۵۰۲
روتنیا، پادشاهی لهستان
درگذشته۱۵ آوریل ۱۵۵۸ (۵۶ _ ۵۷ سال)
کاخ توپقاپی، استانبول، امپراتوری عثمانی
آرامگاه
همسر(ان)سلیمان یکم
فرزند(ان)شاهزاده محمد
مهرماه سلطان
شاهزاده عبدالله
سلیم دوم
شاهزاده بایزید
شاهزاده جهانگیر
نام کامل
دولتلو عصمتلو شهبانو معظم خرم شاه خاصگی سلطان عالیت شان حضرتلری
پدرهاویرلو لیسوفسکی[۳][۴]
مادرلِکساندرا لیسوفسکی

خرم در روتنیا، منطقه‌ای که در آن زمان ناحیه شرقی پادشاهی لهستان بود متولد شد. او در طی یورش تاتارهای کریمه به عنوان برده اسیر شد و سرانجام به استانبول، پایتخت امپراتوری عثمانی منتقل شد. او وارد حرم‌سرای امپراتوری شد و به مرور محبوب‌ترین کنیز سلطان سلیمان شد. با شکست سنت عثمانی، سلیمان با خرم ازدواج کرد و او را همسر قانونی خود کرد. او اولین همسر سلاطین عثمانی بود که عنوان خاصگی سلطان را دریافت کرد. خرم تا آخر عمر در دربار سلطان ماند و شش فرزند با سلیمان داشت، از جمله سلیم دوم سلطان آینده عثمانی. او همچنین مادربزرگ مراد سوم بود.

خرم سلطان در نهایت به قدرتی رسید که برای زنان پیش از خود غیرعادی و بی‌سابقه بود و از پشت پرده و به واسطه شوهرش، حضور و تأثیر چشمگیری بر سیاست‌های امپراتوری عثمانی گذاشت و در بیشتر دوره سلطنت سلیمان، به ویژه در اواخر آن (تا هنگام مرگش) در امور امپراتوری نقش فعالی داشت. او به عنوان مشاور ارشد سلطان در مورد امور داخلی دولت دخالت می‌کرد و همچنین در روابط خارجی و بین‌المللی با پادشاه سیگیسموند دوم آگوستوس لهستان (۱۵۴۸–۱۵۷۲) مکاتبات داشت. همچنین حمایت از کارهای عمومی و خیریه (که شامل مجتمع‌های خاصگی سلطان و حمام خرم سلطان) بود و بذل و بخشش‌های بسیار به فقیران و نیازمندان و کارهای فعال عمومی مانند ساخت خانه‌ها و کاروانسراها در راه جاده ابریشم و ساخت بندرهای تجاری در سواحل عربستان در (سمت مکه و مدینه) مشهور بود.

با استناد به برخی تاریخ نگاران خرم با عنوان الکساندرا رُزلانا لیسوفسکا یا آناستازیا لیسوفسکا متولد شده و نام مستعار وی در دوران کودکی ناستیا بوده است. در میان عثمانیان، او بیشتر با نام خاصگی خرم سلطان شناخته می‌شد. در زبان‌های اروپایی به نام روکسلِانا، روکسولانا، روکسلین، روزا، و رزیکا، در ترکی هورّم (به ترکی استانبولی: Hürrem)، که از واژهٔ ایرانیِ «خرّم» گرفته شده و در عربی هم با نام کَریمَة شناخته می‌شد. روکسلانا احتمالاً یک نام واقعی نیست بلکه نامی مستعار است که به اصالت روسینی وی اشاره دارد. روکسولانی یا روکسلانی از اسامی روس تا سدهٔ پانزدهم میلادی و برگرفته از رکسلان‌های باستانی بودند؛ بنابراین نام مستعار وی از نظر لغوی به معنای «شخص روتنیایی» است.[۵]

سال‌های آغازین

ویرایش

منابع امروزی اطلاعاتی دربارهٔ کودکی خرم به دست نمی‌دهند و تنها به اصالت لهستانی، روسینی یا اوکراینی وی اشاره می‌کنند و پادشاهی لهستان را به عنوان مکان تولد وی ذکر می‌کنند. در میانه سده شانزدهم میلادی، میخالون لیتوین، سفیر دوک‌نشین بزرگ لیتوانی در خانات کریمه، در قطعه هنری ۱۵۴۸–۱۵۵۱ با عنوان «دربارهٔ عادات تاتارها، لیتوانیان و مسکو» (به لاتین: De moribus tartarorum, lituanorum et moscorum) در هنگام توضیح مسائل مربوط به تجارت این‌طور عنوان می‌کند که: «... محبوب‌ترین همسر امپراتور فعلی عثمانی و مادر پسر ارشدش که بعد از وی حکمرانی خواهد کرد از سرزمین ما ربوده شد.»[۶]

بنا بر منابعِ اواخر سدهٔ شانزدهم و اوایل سدهٔ هفدهم، همچون ساموئل تواردوسکی، شاعر لهستانی، که دربارهٔ خرم سلطان در ترکیه به تحقیق و پژوهش پرداخته است، خرم احتمالاً دختر کشیشی ارتدکس از اوکراین بود.[۷][۸][۹] او در روهاتین، در ۶۸ کیلومتری جنوب شرقی لویو زاده شد.[۹] در دههٔ ۱۵۲۰، در یکی از یورش‌های مکرر تاتارهای کریمه به آن منطقه، اسیر و برده شد. احتمالاً ابتدا به بازار برده‌فروشان کفّه و سپس به استانبول منتقل شد و از آنجا برای حرم‌سرای سلطان انتخاب شد.[۷][۹]

ورود به حرم‌سرای عثمانی

ویرایش

روکسلانا، که توسط عثمانی‌ها به نام خرم سلطان خوانده می‌شد، احتمالاً در حدود پانزده سالگی وارد حرم‌سرا شد. سال دقیقی که وی وارد حرمسرا شد، ناشناخته است؛ اما محققان معتقدند که او در حدود زمانی که سلیمان به سلطان عثمانی در سال ۱۵۲۰ تبدیل شد، صیغه سلیمان شد.

ظهور بی‌سابقه خرم از برده حرمسرا تا تبدیل شدن به همسر قانونی سلیمان و «ملکه امپراتوری عثمانی» نه تنها از رقبای او در حرمسرا بلکه از عوام عمومی حسادت و ناامیدی را به خود جلب کرد. او به زودی برجسته‌ترین سوگلی و همسر سلیمان در کنار ماه‌دوران سلطان (همچنین به عنوان گلبهار نیز شناخته می‌شود) شد. درحالی که تاریخ دقیق تولد فرزندان وی مورد اختلاف است، اجماع آکادمیک وجود دارد که تولد پنج فرزندش، شاهزاده محمد، مهرماه سلطان، شاهزاده عبدالله، شاهزاده سلیم و شاهزاده بایزید، به سرعت و در طی پنج سال آینده اتفاق افتاد. آخرین فرزند سلیمان و خرم، شاهزاده جهانگیر در شکارگاه متولد شد. هر چند کمی ناقص‌الخقه بود، اما تا آن زمان خرم به اندازه کافی پسران سالمی برای تأمین آینده سلسله عثمانی به دنیا آورده بود.

 
نگاره‌ای از خرم سلطان در مجموعهٔ سلطنتی بریتانیا، مربوط به سال‌های ۱۶۷۰–۱۶۰۰ میلادی.

روح و نشاط شاد او و خلق و خوی بازیگوشش، او را به نام جدید به ترکی «هورم» از فارسی خرم به معنای «شاد» به دست آورد. در حرمسرای استانبول، خرم با ماه‌دوران رقیب شد و نفوذ او بر سلطان به زودی افسانه‌ای شد. به خرم اجازه داده شد تا بیش از یک فرزند به دنیا بیاورد که این نقض آشکار اصل حرم امپراتوری در قدیم، «یک مادر–یک پسر» بود که به منظور جلوگیری از نفوذ مادر بر سلطان و ضعف خون و جلوگیری برادران برای جنگ بین تاج و تخت طراحی شده بود. او قرار بود اکثر فرزندان سلیمان را به دنیا بیاورد. خرم فرزند اول خود را محمد در سال ۱۵۲۱ به دنیا آورد (که در سال ۱۵۴۳ درگذشت) و سپس چهار پسر دیگر نیز به دنیا آورد و وضعیت و قدرت ماه‌دروان را به عنوان مادر تنها پسر سلطان، به‌طور کامل از بین برد. مادر سلیمان، حفصه سلطان، تا حدی رقابت بین این دو زن را سرکوب کرد. براساس گزارش برناردو ناوگانو، در نتیجه این رقابت تلخ، درگیری بین این دو زن رخ داد و ماه‌دروان خرم را کتک زد که باعث عصبانیت سلیمان شد. به گفته نکدت ساکائلو، تاریخدان ترکیه‌ای، این شایعه صحت ندارد.

در سال ۱۵۳۲ یا ۱۵۳۳، سلیمان در یک مراسم رسمی و باشکوه با خرم ازدواج قانونی کرد و او را به عنوان اولین سلطان عثمانی که از زمان ارهان قاضی (سلطنت ۱۳۲۶–۱۳۶۲) ازدواج کرد و نقض عرف ۲۰۰ ساله این حرمت کرد.[گنگ] هرگز سابقه نداشت که یک کنیز به مقام همسر قانونی سلطان ارتقاء یابد و این کار سلیمان حیرت درباریان و مردم را برانگیخت. خرم همچنین عنوان خاصگی سلطان را دریافت کرد و اولین همسر سلاطین عثمانی بود که به این عنوان رسید. دستمزد خرم روزانه ۲٬۰۰۰ سکه طلا بود که او را به یکی از پردرآمدترین خاصگی‌ها تبدیل کرد. ازدواج آن‌ها عواقبی هم داشت؛ از جمله ایجاد یک باور عمومی که سلطان با این ازدواج استقلال خود را محدود کرده و تحت سلطه و کنترل همسرش درآمده.

سلیمان با تخلص «محبی» شعر زیر را برای خرم سرود: [۱۰]

جلیس خلوتم وارم حبیبم ماه تابانمانیسم محرمم وارم گوزللر شاهی سلطانم
حیاتم حاصلم عمرم شراب کوثرم عادنمبهارم بهجتم روزم نگارم وَرد خندانم
نشاطم عشرتم بزمم چراغم نیّرم شمعمترنجی نار و نارنجم بنیم شمع شبستانم
نباتم شکّرم گنجم جهان ایچینده بی‌رنجمعزیزم یوسفم وارم گونول مصرینده‌کی خانم
ستانبولم قرامانم دیار مُلکت روممبدخشانم و قِپچاغم و بغدادم خراسانم
ساچی وارم قاشی یاییم گوزو پرفتنه بیمارماولورسم بوینونا قانیم مدد هی نامسلمانم
قاپوندا چون‌که مداحم سَنی مدح ایدرم دایمیورک پُر غم گوزم پُر نم محبی‌یم خوش حالم

بعداً، خرم اولین زنی شد که تمام مدت عمر خود را در دربار سلطان گذراند. در سنت خانوادگی امپراتوری عثمانی، همسر سلطان فقط تا زمان بلوغ پسرش (حدوداً ۱۶ یا ۱۷ سالگی) در حرمسرا باقی می‌ماند و پس از آن وی از پایتخت به استانی دوردست اعزام می‌کرد. دنبالش این سنت را سانکاک بیلیشی می‌نامیدند.[گنگ] آن کنیزان هرگز به استانبول بازنمی‌گشتند مگر اینکه پسرانشان به تخت سلطنت می‌رسیدند. برخلاف این رسم قدیمی، خرم حتی پس از رفتن پسرانش به استان‌های دوردست امپراتوری، در حرمسرا ماند.

او همچنین از حرمسرا که در کاخ قدیم (ایسکودار) مستقر شده بود و هیچ دسترسی به منابع قدرت دربار و اطلاعات جزئی و کلی سیاسی نداشت حرکت کرد و پس از آتش‌سوزی کاخ، توانست حرم قدیمی را برای همیشه به کاخ توپقاپی جایی که محل حکمرانی و اداره دولت بود و فقط سلطان و نه هیچ‌کس دیگر از خانواده سلطنتی حق نزدیک شدن به کاخ را بدون اجازه نداشتند، ترک کند. برخی منابع می‌گویند که او نه به دلیل آتش‌سوزی بلکه به دلیل ازدواج خود با سلیمان به توپقاپی منتقل شده است. این کار او یک اقدام مؤثر برای دخالت در امورات روزمره امپراتوری بود.

نقش در امور امپراتوری

ویرایش

خرم نه تنها در خانه و خانواده، بلکه در امور حکومتی هم شریک سلیمان شد؛ اگرچه او هیچ سمت و نقش رسمی در دید عمومی و دربار و دولت نداشت و تنها از طریق سلیمان و از پشت پرده در برخی از تصمیمات سرنوشت‌ساز و سیاست‌های مهم روزمره دولت تأثیر گذاشت. به لطف اطلاعات، توانایی و هوش بالایی که داشت، وی به عنوان مشاور اصلی سلیمان در امور امپراتوری عمل کرد و به نظر می‌رسد که در سیاست خارجی و بین‌المللی وی نقش داشته است. خرم غالباً سلیمان را به عنوان یک مشاور در خارج از دیوان امپراتوری و در مکانی خارج از حضور مردان همراهی می‌کرد. تأثیر خرم بر سلیمان به حدی قابل توجه بود که شایعاتی در اطراف دربار عثمانی به گوش می‌رسید که سلطان توسط خرم جادو شده است.

 
نامه‌ای که خرم سلطان به سیگیسموند دوم اگوستوس، پادشاه لهستان نوشت و بر تخت سلطنت نشستن را به او تبریک گفت.

چهره بحث‌برانگیز

ویرایش

تأثیر خرم در امور امپراتوری نه تنها او را به عنوان یکی از مهم‌ترین زنان عصر خود رقم زد، بلکه چهره‌ای جنجالی در تاریخ عثمانی به ویژه در رقابت او با ماه‌دوران خاتون و پسرش شاهزاده مصطفی، پارگالی ابراهیم پاشا و کارا احمد پاشا بود.

خرم و ماه‌دروان شش فرزنده پسر برای سلیمان به دنیا آورده بودند که چهار نفر از آن‌ها از دهه ۱۵۵۰ جان سالم به در بردند: مصطفی، سلیم، بایزید و جهانگیر. از این میان، فرزند ماه‌دوران شاهزاده مصطفی از همه بزرگتر بود و در جانشینی از فرزندان خرم مقدم‌تر بود. به‌طور سنتی، هنگامی که سلطان جدید به قدرت رسید، همه برادرانش را به منظور اطمینان از ثبات امپراتوری می‌کشت. این عمل را «قتل‌عام خانواده» می‌نامیدند.

ابراهیم پاشا که در سال ۱۵۲۳ به وزیر بزرگ و مقتدر سلیمان تبدیل شده بود، حامی مصطفی بود. خرم حداقل تا حدودی مسئولیت فتنه‌ها را در مسئله جانشینی عهده‌دار بود. خرم اگرچه همسر رسمی و محبوب سلیمان بود؛ اما هیچ‌گونه نقش رسمی سیاسی و عمومی در دربار و دولت عثمانی ایفا نمی‌کرد. با این وجود، این مانع از نفوذ قدرتمند سیاسی و عمومی خرم از طریق سلطان و دیگر متحدانش نشد. از آنجا که امپراتوری فاقد این بود، تا زمان سلطنت احمد یکم (۱۶۰۳–۱۶۱۷)، هر وسیله رسمی برای معرفی جانشین داشت، معمولاً منجر به مرگ شاهزاده‌های رقیب به منظور جلوگیری از ناآرامی‌های داخلی و شورش‌ها بود.[گنگ] خرم در تلاش برای جلوگیری از اعدام پسرانش، از نفوذ خود برای از بین بردن کسانی که طرفدار رسیدن مصطفی به تخت سلطنت بودند، استفاده کرد و موفق هم شد.

ابراهیم پاشا که فرمانده ماهری در ارتش سلیمان بود، سرانجام پس از بی‌احتیاطی که در جریان جنگ عثمانی و صفوی (۱۵۵۵–۱۵۳۲) کرد و به خود عنوانی از جمله کلمه «سلطان» اعطا کرد، از فیض سلطان افتاد. درگیری دیگر هنگامی رخ داد که ابراهیم و مربی پیشین وی، اسکندر چلبی، بارها و بارها بر سر رهبری نظامی و مواضع در طول جنگ صفوی درگیری شدند. این حوادث سلسله حوادثی را آغاز کردند که به دستور سلیمان در اعدام وی در سال ۱۵۳۶ به اوج خود رسید. اعتقاد بر این است که نفوذ خرم در تصمیم سلیمان نقش داشته است. سلیمان پس از تعویض سه وزیر اعظم در عرض هشت سال، داماد خرم یعنی رستم پاشا را که همسر دخترش مهرماه سلطان نیز بود، به عنوان وزیر اعظم انتخاب کرد.

 
پرترۀ «روکسلانا» اثر ماتئو پاگانی در ۱۵۴۰–۱۵۵۰م، که او را به عنوان «زیباترین و محبوب‌ترین همسر بزرگ ترکان به نام لاروسا» توصیف می‌کند.

سال‌ها بعد و تا پایان سلطنت طولانی سلیمان، رقابت بین پسران وی آشکار شد. مصطفی بعداً متهم به ایجاد ناآرامی شد. در جریان مبارزات علیه صفویان در سال ۱۵۵۳، به دلیل ترس از شورش، سلیمان دستور اعدام مصطفی را صادر کرد. به گفته یک منبع، او همان سال به اتهام برنامه‌ریزی برای کودتا علیه سلطنت پدرش متهم شده بود و به دستور پدرش اعدام شد. این خیانتی که او به آن متهم شد، تا امروز اثبات نشده و تأیید نشده است. پس از درگذشت مصطفی، ماه‌دروان به عنوان مادر وارث مقدم، جایگاه خود را در کاخ از دست داد و به بورسا فرستاده شد. اگرچه او در آن زمان او در فقر شدیدی زندگی کرد اما سال‌های آخر عمرش را در فقر نگذراند؛ زیرا سلیم دوم، سلطان جدید پس از سال ۱۵۶۶، برای او دستمزد خوبی در نظر گرفته بود که ماهانه به وی پرداخت می‌شد. دلیل این کار سلیم را علاقه‌اش به برادر بزرگتر خود مصطفی دانسته‌اند. جهانگیر، کوچک‌ترین فرزند خرم نیز، چند ماه پس از خبر قتل برادر ناتنی خود درگذشت.

اگرچه داستان‌هایی دربارهٔ نقش خرم در اعدام‌های ابراهیم، مصطفی و کارا احمد بسیار مشهور است؛ اما در واقع هیچ‌کدام از آن‌ها بر اساس منابع دست اول نیستند. تمام تصویرهای دیگر خرم، با اظهار نظر مورخان عثمانی قرن شانزدهم و هفدهم و همچنین دیپلمات‌ها، ناظران و مسافران اروپایی، از نظر ماهیت، بسیار مشتق شده و سوداگرایانه است. از آنجا که به هیچ‌یک از این افراد (نه عثمانی و نه بازدید کنندگان خارجی) اجازه ورود به حلقه درونی حرم امپراتوری که توسط دیوارهای متعدد احاطه شده بود داده نمی‌شد، آن‌ها تا حد زیادی به شهادت خادمان و درباریان یا شایعات مشهوری که در اطراف استانبول می‌چرخید، تکیه می‌کردند. حتی گزارش‌های سفرای ونیزی دربار سلیمان، که گسترده‌ترین و عینی‌ترین منبع دست اول غربی در مورد خرم تا به امروز است، غالباً با تفسیرهای خود نویسندگان از شایعات حرم پر شده است. اکثر منابع غربی قرن شانزدهم در مورد خرم، که امروزه بسیار معتبر به حساب می‌آیند.[گنگ]

خیرات

ویرایش

درکنار دخالت‌ها و دسیسه‌های سیاسی، خرم در انجام امور خیریه و ساخت بناهای عمومی از مکه تا اورشلیم نیز دستی داشت و احتمالاً ایفای این نقش را به تقلید از زبیده بنت جعفر، همسر هارون‌الرشید انجام می‌داد. ساختن مسجد، دو مدرسهٔ قرآنی، فواره، و بیمارستان زنان در نزدیکی بازار برده‌فروشی استانبول ازجمله اقدامات خیریهٔ او به‌حساب می‌آیند. او دستور داد تا در نزدیکی ایا صوفیه، حمامی بنا کنند تا عبادت‌کنندگان بتوانند از آن استفاده کنند؛ حمامی که امروزه حمام خاصگی خرم سلطان نام دارد.[۱۱] در سال ۱۵۵۲ در اورشلیم، عمارت خاصگی سلطان را بنا کرد تا در میان فقرا و نیازمندان غذای رایگان توزیع کند.[۱۲]

همچنین برخی از کارهای قلاب‌دوزی او (یا دست‌کم قلاب‌دوزی‌هایی که به سرپرستی او انجام گرفته بود) تاکنون باقی مانده‌اند؛ ازجمله قلاب‌دوزی‌هایی که در سال‌های ۱۵۴۷ و ۱۵۴۹ به‌ترتیب به شاه تهماسب و سیگیسموند دوم آگوستوس اهدا شد.

استر هندلی به عنوان مشاور امور مالی خرم در بسیاری از این موارد فعالیت داشته است.

 
تصویری از آرامگاه خرم سلطان.

خرم سلطان در ۱۵ آوریل ۱۵۵۸ به علت بیماری درگذشت و در آرامگاه گنبدی‌شکل زینت‌شده با نفیس‌ترین کاشی‌های ایزنیک، که طرحی از باغ‌های بهشت بر روی آن‌ها نقش بسته است، دفن شد. این طراحی احتمالاً به طبیعت شاد و خندان وی اشاره دارد.[۱۳] آرامگاه او در نزدیکی آرامگاه مجزا و حزن‌انگیزتر سلطان سلیمان، در مسجد سلیمانیه قرار دارد.[۱۴]

وی به دلیل مرگ زودتر از سلطان سلیمان هرگز نتوانست به مقام والده سلطان برسد.

فرزندان

ویرایش

میراث

ویرایش

پس از مرگ

ویرایش

بایزید، که با مرگ مادرش خرم سلطان در سال ۱۵۵۸ میلادی (۲۶ جمادی‌الاول ۹۶۵ ه‍.ق) نیرومندترین و بانفوذترین پشتیبان خود را از دست داد، توسط سلیمان از حکومت کوتاهیه برکنار و به حکومت آماسیه منصوب شد که این برکناری، موجب جنگ‌های متعدد میان بایزید و سلطان سلیمان و در نهایت پناهندگی وی به دولت ایران و مرگش توسط برادرش سلیم دوم، شد.

تاثیر بر امپراتوری عثمانی

ویرایش

نفوذ خرم بر سلیمان بی‌شک او را به یکی از قدرتمندترین و تاثیرگذارترین زنان تاریخ عثمانی و جهان آن زمان تبدیل کرد. حتی به عنوان تنها همسر سلطان، قدرت او با قدرتمندترین زن حرم‌سرای عثمانی که طبق سنت، مادر سلطان یا والده سلطان بود، قابل مقایسه است. مشروط بر ادعای مورخان و تاریخ‌نگارهای زمان خودش، او برای توطئه علیه دشمنانش و دستکاری در برابر رقبای سیاسیش هم بسیار مشهور شده بود. به‌خصوص برای عزل وزیران اعظم ازجمله ابراهیم پاشا و جانشینان سلطان سلیمان یکم نقش مستقیم را ایفا کرد.

خرم با ازدواج رسمی با سلطان عرف ۲۰۰ ساله دولت را شکست و اولین همسر سلاطین عثمانی بود که به عنوان خاصگی سلطان رسید. این عنوان که به مدت یک قرن مورد استفاده قرار می‌گرفت، قدرت عظیمی را به همسران سلاطین عثمانی (که اکثر آن‌ها برده‌های سابق بودند[نیازمند منبع]) بخشید و جایگاه آن‌ها را بالاتر از شاهزاده‌های عثمانی برد و آنان را به عنوان قدرت برتر در خانواده سلطنتی عثمانی در اروپا معرفی کرد. خرم همچنین با نقض اصل «یک مادر–یک پسر» که در حرم قدیم امپراتوری برقرار بود، توانست به نفوذ بسیاری به عنوان مادر فرزندان سلطان برسد. نقض این اصل که توسط جانشینان او نیز دنبال شد، عواقب بسیاری به دنبال داشت و از جمله موجب جنگ بین شاهزادگان عثمانی برای رسیدن به تاج و تخت گشت.

خرم پس آتش‌سوزی در کاخ قدیمی، توانست به کاخ توپقاپی نقل مکان کند. این هم یکی دیگر از سنت‌شکنی های بسیار مهم او در دربار عثمانی بود؛ زیرا سلطان محمد دوم شخصاً به‌طور خاص و مؤثر فرمانی را صادر کرده بود مبنی بر اینکه به هیچ زنی اجازه نخواهد داد در کاخ محل کار خود که مرکز قدرت بود، سکونت داشته باشد. بعدها با انتقال کل حرمسرا به کاخ توپقاپی، آنجا به‌طور ویژه به یک نقطه مهم دولت در آینده تبدیل شد و به این شکل، شرایط دخالت روزافزون همسران، به ویژه مادران سلاطین را فراهم کرد.

می‌توان گفت که خرم و سلیمان نه تنها آداب و رسوم قدیمی را زیر پا گذاشتند، بلکه سنت جدیدی را برای جانشینان آینده خود در امپراتوری عثمانی ایجاد کردند. در آن سنت، یک کنیز می‌توانست با ازدواج رسمی با سلاطین، دولت و به ویژه مسئله جانشینی را تحت‌تأثیر قرار دهند. به‌علاوه، نقش مادر شاهزادگان در آموزش و راهنمایی فرزندانشان در طول زندگی برجسته‌تر شد که موجب تاثیرگذاری بیشتر آنان در زمینه جانشینی و جنگ‌های داخلی حکومت شد.[۱۵]

در فرهنگ عامه

ویرایش

خرم سلطان یا روکسلانا، هم در منابع امروزی ترکیه و هم در اروپا بسیار شناخته شده است و موضوع اصلی بسیاری از کارهای هنری قرار گرفته است. در سال ۱۵۶۱، سه سال پس از مرگ خرم، نویسندهٔ فرانسوی گابریل بونین یک تراژدی با عنوان سلطانه دربارهٔ نقش خرم سلطان در مرگ شاهزاده مصطفی نوشت.[۱۶] این تراژدی اولین نمایشنامه در مورد عثمانیان است که در فرانسه بر روی صحنه تئاتر رفت.[۱۷] خرم همچنین الهام بخش بسیاری از نقاشی‌ها، آثار موسیقی (شامل سمفونی شماره ۱۳ یوزف هایدن)، اُپرایی از دنیس سیشینسکی، نمایشنامه‌ها و بسیاری از رمان‌ها به زبان‌های اوکراینی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی می‌باشد.

  • در اسپانیا، خرم در کارهای فرانسیسکو د کبدو و سایر نویسندگان و همچنین در شماری از نمایشنامه‌های لوپه د وگا نمایان می‌شود. در یک نمایشنامه با عنوان اتحادیه مقدس، تیسین در سنای ونیز بر روی صحنه می‌رود و عنوان می‌کند که به تازگی از دیدار سلطان بازگشته است و نقاشی خود از سلطانه رُزا یا روکسلانا را به نمایش می‌گذارد.[۱۸]
  • در سال ۲۰۰۷ میلادی، مسلمانان در ماریوپول، شهری بندری واقع در جنوب شرقی کشور اوکراین، مسجدی را به نشان احترام برای روکسلانا گشودند.[۱۹]
  • در سال ۲۰۰۳، در یک مینی‌سریال محصول ترکیه با عنوان خرم سلطان، نقش وی توسط بازیگر و خواننده ترک گلبن ارگن به تصویر کشیده شد.
  • در سریال حریم سلطان (۲۰۱۱–۲۰۱۴)، خرم از فصل یکم تا سوم این مجموعه توسط بازیگر ترکی–آلمانی مریم اوزرلی و در فصل چهارم توسط بازیگر ترک وحیده پرچین به تصویر کشیده شد.

پانویس

ویرایش
  1. The Encyclopædia Britannica, Vol.7, Edited by Hugh Chisholm, (1911), 3; Constantinople, the capital of the Turkish Empire...
  2. Britannica, Istanbul بایگانی‌شده در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine:When the Republic of Turkey was founded in 1923, the capital was moved to Ankara, and Constantinople was officially renamed Istanbul in 1930.
  3. Dr Galina I Yermolenko (2013). Roxolana in European Literature, History and Culturea. Ashgate Publishing, Ltd. p. 275. ISBN 978-1-4094-7611-5.
  4. Ukrainian Orthodox priest, Havrylo Lisowsky, father of Roxelana
  5. Ahmed, Syed Z (2001). The Zenith of an Empire: The Glory of the Suleiman the Magnificent and the Law Giver. A.E.R. Publications. pp. 43. ISBN 978-0-9715873-0-4.
  6. Yermolenko, G. Roxolana: "The Greatest Empress of the East". — p. 234
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ The Speech of Ibrahim at the Coronation of Maximilian II, Thomas Conley, Rhetorica: A Journal of the History of Rhetoric, Vol. 20, No. 3 (Summer 2002), 266.
  8. Kemal H. Karpat, Studies on Ottoman Social and Political History: Selected Articles and Essays, (Brill, 2002), 756.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ Elizabeth Abbott, Mistresses: A History of the Other Woman, (Overlook Press, 2010), [۱].
  10. A 400 Year Old Love Poem
  11. "Historical Architectural Texture". Ayasofya Hürrem Sultan Hamamı. Archived from the original on 20 November 2015. Retrieved 19 November 2015.
  12. Peri, Oded. Waqf and Ottoman Welfare Policy, The Poor Kitchen of Hasseki Sultan in Eighteenth-Century Jerusalem, pg 169
  13. Öztuna, Yılmaz (1978). "Şehzade Mustafa". İstanbul: Ötüken Yayınevi. ISBN 9754371415. {{cite web}}: Missing or empty |url= (help)
  14. «Ayşe Özakbaş, Hürrem Sultan, Tarih Dergisi, Sayı 36, 2000». دریافت‌شده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۳.
  15. Kinross, 233.
  16. The Literature of the French Renaissance by Arthur Augustus Tilley, p.87 [۲]
  17. The Penny cyclopædia of the Society for the Diffusion of Useful Knowledge p.418 [۳]
  18. Frederick A. de Armas "The Allure of the Oriental Other: Titian's Rossa Sultana and Lope de Vega's La santa Liga," Brave New Words. Studies in Spanish Golden Age Literature, eds. Edward H. Friedman and Catherine Larson. New Orleans: UP of the South, 1996: 191-208.
  19. «Religious Information Service of Ukraine». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۵.

پیوند به بیرون

ویرایش
خاصگی پیشین:
خرم سلطان
دولت عصمتلو حضرت خاصگی خرم سلطان عالیات شأن حضرتلری
خاصگی سلطان امپراتوری عثمانی

۱۵۳۲–۱۵۵۸

خاصگی پسین:
نوربانو سلطان