سمفونی شماره ۴ در سی بمل ماژور، اپوس ۶۰، اثر لودویگ فان بتهوون، در سال ۱۸۰۶ ساخته شده است و در مارس ۱۸۰۷ در یک کنسرت خصوصی در خانهٔ شاهزاده فرانتس یوزف فون لوبْکوویتس اجرا شد. اولین اجرای عمومی آوریل ۱۸۰۸ در بورگتئاتروین برگزار شد. نسخههای قطعاتِ ارکسترال در مارس ۱۸۰۹ منتشر شد، اما پارتیتور کامل تا سال ۱۸۲۱ انتشار نیافت. به عقیدهٔ مفسرین موسیقی، بتهوون در هنگام نوشتن این سمفونی، عاشق کنتس ترز برونسویک بود و ملودیهای عاشقانه در این اثر را با آن مرتبط میدانند. سمفونی بهطور کلی، روشن و شاد است، با سازهای سبک، که برای برخی از شنوندگان، سمفونیهای یوزف هایدن را یادآوری میکند.
فرم و ساختار سمفونی در چهار موومان است. موومان اول در فرمسونات با تمپویآداجیو با حرکتی آرام و تاریک در سی بمل مینور به طغیانِ ناگهانی در سی بمل ماژور میرسد. موومان دوم با تمپوی آداجیو در می بمل ماژور، یک روندوی آهسته است و فیگور ریتمیکِ «تمِ اول» در سراسر موومان جریان دارد؛ مفسران موسیقی این موومان را «زیباترین موومان آهسته» در بین سمفونیهای بتهوون میدانند. موومان سوم با تمپوی آلگرو در سی بمل ماژور است؛ فرم این قسمت منوئه است اما در قالب رسمی و سنتی منوئه قرار ندارد. موومان چهارم با تمپوی آلگرو در سی بمل ماژور است؛ این بخش شادتر از موومانهای دیگر است اما نواهای غمگین نیز در بین آن به گوش میرسد.
بتهوون سمفونی را پس از فراز و نشیبهای مختلف، سرانجام به کُنت فرانتس یوزف فون لوبْکوویتس تقدیم کرد. این سمفونی بیش از صد بار در استودیوها و اجرای کنسرتها ضبط شده است و اغلب بهعنوان بخشی از چرخهٔ کامل سمفونیهای بتهوون انتشار یافته است. سمفونی چهارم خاص است و شباهتی در بین سمفونیهای قبلی و بعدی وی وجود ندارد. این اثر تحتالشعاع سمفونیهای قدرتمندِ شماره ۳ و شماره ۵ قرار گرفت. اگر چه آهنگسازان بعدی مانند: هکتور برلیوز، فلیکس مندلسون و روبرت شومان این اثر را بسیار تحسین کردند، اما به اندازهٔ سایرِ سمفونیهای وی بهطور گسترده در بین علاقهمندان موسیقی شناخته نشده است.
بتهوون تابستان ۱۸۰۶ را در املاکِ حامیان خود، شاهزاده لیچنوفسکی[الف]، در نزدیکی گووگوو گذراند. در سپتامبر، بتهوون و شاهزاده از خانهٔ یکی از دوستان مشترک خود به نام کنت فرانتس فون اوپِرسدورف[ب] دیدن کردند. کُنت یک ارکستر خصوصی در اختیار داشت و آهنگساز با اجرای سمفونی شماره ۲، که چهار سال پیش از آن نوشته شده بود، مورد تقدیر وی قرار گرفت.[۱] پس از آن، «اوپِرسدورف» به آهنگساز مبلغ قابل توجهی پیشنهاد داد تا سمفونی جدیدی برای او بنویسد.[پ] سمفونی چهارم خاص است و شباهتی در بین سمفونیهای قبلی و بعدی وی وجود ندارد.[۵] به عقیدهٔ مفسرین موسیقی، بتهوون در هنگام نوشتن این سمفونی، عاشق کنتس ترز برونسویک[ت] بود و ملودیهای عاشقانه در این اثر را با آن مرتبط میدانند.[۶] به همین دلیل رومن رولان اظهار میدارد که علت اینکه بتهوون سمفونی پنجم را نیمهکاره رها کرد و به ساخت سمفونی چهارم پرداخت، این بود که «یکبار دیگر خوشبختی به روی او لبخند میزد».[ث][۸] بتهوون خودش در بارهٔ وی میگوید:[۹]
«
وقتی بهیاد او هستم، مثل نخستین باری که او را دیدم، دلم به تپش میافتد … تو همچون فرشتگان زیبا و بزرگ بودی.
کاخ فرانتس یوزف فون لوبْکوویتس، محل اولین اجرای خصوصی سمفونی شماره ۳
سمفونی در مارس ۱۸۰۷ در یک کنسرت خصوصی در خانهٔ شاهزاده فرانتس یوزف فون لوبْکوویتس[ج] اجرا شد. اولین اجرای عمومی در آوریل ۱۸۰۸ در سالن بورگتئاتروین برگزار شد.[۱۰]
داستان تقدیم سمفونی چهارم پر فراز و نشیب است و حکایتهای تاریخی از بتهوون، این مطلب را تأیید میکند که با حامیانش بدرفتاری میکرد و پیاپی تقدیم آثار خود را از یک حامی به حامی دیگر تغییر میداد. سمفونی چهارم تقریباً همزمان با جدایی مشهور بتهوون از حامی دیرینهٔ خود شاهزاده کارل لیکنوفسکی[چ] ساخته شد.[ح] بتهوون روی آنچه که بعدها سمفونی پنجم نام گرفت مشغول کار بود، و نخستین هدف او شاید تکمیل آن برای سفارش از طرف کُنت اوپِرسدورف بوده است. چند تئوری وجود دارد که اگر چنین بود، پس چرا وی این کار را انجام نداد. به گفته جرج گروو، نیاز مالی، بتهوون را موظف کرد که سمفونی پنجم و پاستورال را بهطور مشترک به شاهزاده فرانتس یوزف فون لوبْکوویتس و کنت «آندرئاس رازوموفسکی»[خ] ارائه دهد. با این حال با آنکه بتهوون دستمزد خود را دریافت کرده بود، اجرای اول را انجام نداد.[د] بتهوون نتهای سمفونی را برای «اوپِرسدورف» نفرستاد و فقط سمفونی را به وی اهدا کرد.[۱۳][۱۴]
از ۹ سمفونی بتهوون، این موومان مانند سمفونیهای «شماره یک»، «شماره دو» و «شماره هفت»، مقدمهٔ آهستهای دارد. آرام و تاریک در سی بمل مینور شروع میشود و موسیقی به تدریج خود را به سوی نور (مینور به ماژور) میبرد، لحظهای حیاتی که قبل از بازگشت به تم اصلی و طغیانِ ناگهانی، موسیقی انتظاری خاموش را برجسته میکند. لئونارد برنستاین شروع موومان را اینگونه توصیف میکند: «مقدمهای اسرارآمیز که در اطراف گام مینور شناور است، چنگ انداختن به این تنش از طریق گامهای نامتقارن و بیانگیزه، تمایل به کنارآمدن و درنهایت استقرار در سی بمل ماژور دارد».[۱۹][۲۰]
مقدمهٔ آهسته ۳۸ میزان طول دارد و به دنبال آن با یک آکورد فا ماژور با شدت فورتیسیمو به بخش آلگرو ویواچه و معرفی سوژهٔ اصلی، وارد میشود:[۲۱]
تم اصلی موومان اول
این موومان در فرمسونات است. پس از معرفی «تم اول»، آهنگِ رابطی اجرا میشود که به نقل از هکتور برلیوز، به اندازهٔ رابطِ بینِ موومان سوم و چهارم سمفونی پنج، اهمیت دارد. «تم دوم» به صورت کانن توسط سازهای بادی اجرا میشود.[۲۲] تم دوم، به قول «دونالد تووی»[ز]، «مکالمهای بین فاگوت، اوبوا و فلوت است».[۲۳] و در ادامه با بسط و گسترش تم اول و دوم، قطعه به پایان میرسد.[۲۴] «ریاکسپوزیسیون» (بازگشایش) و کدا در این موومان، از فرم معمول موسیقی کلاسیک پیروی میکند.[۲۳]
این قسمت را کارشناسان موسیقی زیباترین موومان آهسته در بین سمفونیهای بتهوون میدانند.[۲۵] موومان دارای یک روندوی آهسته است و فیگور ریتمیکِ «تمِ اول» در سراسر موومان جریان دارد. «دونالد تووی» اولین اپیزود (یا «تم دوم») را «یک ملودی هنوز لطیفتر» مینامد.[۲۳]
فیگور ریتمیک و تم اولتم دوم
سپس «تم اول» با واریاسیونهای استادانهای بازمیگردد. پس از آن یک «قسمت میانی» و در ادامه، ورود تم اصلی با ظاهری متفاوت، این بار توسط فلوت اجرا میشود. ریاکسپوزیسیون توسط کدایی دنبال میشود که با تم ریتمیک اول و ظهور تیمپانی، باعث تمایل و حرکت به فینال میشود تا موومان به پایان برسد. «آرامش و لطافت این موومان، نشانهای از نهایتِ ذوق و احساس بتهوون است».[۲۶]
در این قسمت بتهوون به جای اسکرتسو، مجدداً از فرم منوئه استفاده کرده است.[۲۷] موومان سوم در «سی بمل ماژور» است و در بیشتر پارتیتورهای چاپی عنوانِ منوئه در راس صفحه درج شده است، اما در نسخهٔ اصلی بتهوون، این عنوان دیده نمیشود.[۲۸]
تم اصلی
نشان سرعت، آلگرو ویواچه (تند و سریع) است، و در ابتدا قرار بود «آلگرو مولتو ویواچه» (تند و بسیار سریع) باشد، اما بتهوون «مولتو» (بسیار) را در نسخهٔ دستنویس خود حذف کرد و علامتگذاری مترونوم را به حداقل (۱۰۰ = ) رساند،[۲۹] زیرا در آن سرعتِ زیاد، اجرای یک منوئه سنتی غیرممکن خواهد بود.[۳۰]
هایدن پیشتر آرزو کرده بود که «کسی به ما نشان دهد که چگونه یک منوئهٔ جدید درست کنیم» و در این سمفونی، «بتهوون مانند سمفونی اول، روح منوئهٔ پیشینیان خود را رها کرد، تمپو را افزایش داد، قالب رسمی و کهن آن را شکست و از یک لحنِ رقصِ صِرف، اسکرتسو بهوجود آورد».[۳۱] در سمفونی چهارم (و بعداً در هفتم)، بتهوون از تکرار سهگانهٔ (منوئه-تریو-منوئه)، به سهگانهٔ (منوئه-تریو-اسکرتسو) روی آورد و از فرمِ سنتی خارج شد. تکرارِ نهایی به اسکرتسو خلاصه میشود.[۳۲]
قسمت چهارم شادتر از موومانهای دیگر است اما نواهای غمگین نیز در بین آن به گوش میرسد.[۳۳] علامت سرعت «آلگرو مَ نُون تِروپو» است و این مانند موومان سوم، یک تفسیر از طرف بتهوون است: علامتِ سرعت اصلی «آلگرو» (تند)، در نسخهٔ دستنویس معتبر نیست، چرا که آهنگساز با خط قرمز «مَ نُون تِروپو» (به معنی نه خیلی زیاد) را به آن اضافه کردهاست.[۳۴]
تم اصلی
بتهوون پس از حدود ۳۴۰ میزان، از آنچه گروو یک «حرکت همیشگی سیار» توصیف میکند، سمفونی را با سیستم هایدنی اجرا میکند که قبل از شکوفایی فینال در فورتیسیمو، تم اصلی را منقطع با نیمی از سرعت متوقف میکند.[۳۵] این موومان روشِ «بازیگوشانهای» دارد و آهنگساز خودش آن را «بی بندوباری» خوانده است.[۳۶]
... سمفونی چهارم بتهوون … همچون گل زیبائیست که عطر این روزهای پرآرامش زندگانی او را در خود محفوظ نگه داشته است، در این سمفونی مخصوصاً این نکته قابل توجه است که بتهوون سعی کرده است افکار و نبوغ هنری خود را با قالبها و اَشکالِ کلاسیک که از موسیقیدانان پیش از او باقی مانده بود، سازش دهد. همین فکرِ سازش که محصول این عشق جدیدِ (ترز برونسویک) بتهوون بود، در روش زندگی این زمانِ او هم، اثری محسوس گذاشته بود.
سمفونی بهطور کلی، روشن و شاد است، با سازهای سبک، که برای برخی از شنوندگان، سمفونیهای یوزف هایدن را یادآوری میکند، که بتهوون یک دهه قبل از آن، نزد وی تحصیل کرده بود.[۳۸]جرج گروو در تفسیری اظهار نظری کرده است مبنی بر اینکه هایدن که هنوز در هنگام اجرای نخستین سمفونی جدید زنده مانده بود، احتمالاً این کار را به دلیل نزدیکی به سلیقهاش، بسیار قوی مییافت.[۳] سمفونی چهارم با سبک بتهوون در سمفونی سوم در تضاد است و گاهی تحتالشعاع «اثر عظیم و آتشین» خودش، سمفونی پنجم قرار گرفتهاست.[ژ][۳]
نقدها و نظرات در مورد سمفونی و آهنگساز، ابتدا از اجراهای اولیه نقل میشود. کارل ماریا فون وبر (کسی که هرگز بتهوون را تحسین نکرد)، نوشت:[۴۰]
ابتدا حرکت آهسته و پر از ایدههای ناپیوستهٔ کوتاه به سرعت سه یا چهار نت در هر ربع ساعت انجام دهید، سپس توالی مرموزِ یک طبل و گذر از ویولاها، مقدار مناسبی مکث با چاشنی ریتارداندو، و پایان دادن به یک فینال خشمگین، که تنها ضرورتِ آن این است که هیچ ایدهای برای شنونده وجود نداشته باشد، اما تعداد زیادی مدولاسیون از یک کلید به کلید دیگر - بهطور همزمان به نت جدید! هرگز مراقب تعدیل نباشید! - بالاتر از همه چیز، قوانین را به باد بسپارید، زیرا آنها فقط یک نابغه را بازمیدارند.
منتقدان دیگر، کمتر نظر خصمانه داشتند و از «غنای ایدهها، اصالتِ جسورانه و قدرت کاملِ آهنگسازی» یاد میکردند.[۴۱]آنتون شیندلر زندگینامهنویسِ بتهوون، سمفونی چهارم را از همان آغاز بهعنوان موفقیتی بزرگ یاد کرد، گرچه محققان بعدی دربارهٔ صحتِ اظهارات وی، ابراز تردید کردند.[۴۰]
هکتور برلیوز، از معاصرانِ جوانِ دوران بتهوون، در زمانی که مشغول نوشتن نقد موسیقی بود، سمفونی چهارم کمتر از سمفونیهای دیگر بتهوون اجرا میشد، با این وجود، وقتی سمفونی را شنید، نوشت: «موومان آهسته، معماری میکائیل است و نه یک انسان».[۴۲] گفته میشود رابرت شومان چهارمین سمفونی را «یک دوشیزهٔ باریکاندامِ یونانی بین دو غولِ اسکاندیناوی» نامیده است، و این تأثیر مهمی در سمفونی اول او داشت. مارک فِرگاتو[س] (موسیقیدان) در سال ۲۰۱۲ با مطالعهای درمورد سمفونی، در مورد اینکه آیا این عبارت نسبت داده شده به شومان قابل اعتماد است، تردید میکند. فِرگاتو نشان میدهد که تفسیر گروو، یادآوری غلط یا سوء برداشت از اظهارات شومان است.[۴۳]مندلسون عاشق چهارم بود و هنگامی که رهبرارکستر گواندهاوس بود، سمفونی را برنامهریزی و اجرا کرد، اما شور و شوق آنها توسط مردم بهطور گسترده مورد استقبال قرار نگرفت. در سال ۱۸۳۸، لوئیس دزیرو ورون[ش] مدیر اپرایفرانسوی، چهارمین را متعالی نامید و ابراز تأسف کرد که در پاریس، صرفاً مورد غفلت قرار نگرفت بلکه مورد تردید قرار گرفت. در سال ۱۸۹۶، گروو اظهار داشت که «این اثر نسبت به برخی از برجستهترین آثار بتهوون، با کم توجهی روبرو شده است».[۴۴]
در قرن بیستم، نویسندگان همچنان تقابلِ چهارم را با سمفونی سوم و پنجم در پیش گرفتند. در مطالعهٔ چهارمین مقالهای که در سال ۲۰۱۲ نوشته شده ا ست، «مارک فرگاتو»[ص] شرح این کار را در سال ۱۹۹۴، چنین نقل میکند: «یک درهٔ غنی و سرشار از روشنی … میان دو قلهٔ یین و یانگ (سمفونی سوم و پنجم) ساخته شده است».[۴۵] به گفتهٔ رابرت گرینبرگ از «هنرستان موسیقی سان فرانسیسکو»[ض]:[۴۶]
اگر هرکدام از معاصران بتهوون این سمفونی را نوشته بودند، به آن توجه میکردند که کار یک آهنگساز است، او را برای همیشه به خاطر این سمفونی به یاد میآورند و این سمفونی را اغلب بهعنوان نمونهای از کار عالی آن آهنگساز اجرا میکردند. همانطور که برای بتهوون انجام دادند، این اثر در جستجوی مخاطب است، این کمترین شناخت و کمترین قدردانی از این نُه سمفونی است.
این سمفونی بیش از صد بار در استودیوها و اجرای کنسرتها ضبط شدهاست.[۴۷] ضبطهای اولیه بیشتر به صورت مجموعههای مجزا منتشر میشدند، که گاه با سمفونی دیگری از بتهوون، مانند سری دوم همراه بود. اخیراً ضبطهای چهارم اغلب بهعنوان بخشی از چرخهٔ کامل سمفونیهای بتهوون انتشار یافته است.[۴۷][۴۸]
در اواخر دهۀ ۵۰ و اوایل دهۀ ۱۹۶۰ اولین ضبطها بر اساس ایدههای موسیقیشناسی متاخر، از اجرای معتبر شبیه اوایلِ قرن نوزدهم مشاهده شد: هرمان شرشن (۱۹۵۸) و رنه لیبوویتز[ع] (۱۹۶۱)، مجموعه سمفونیهایی را که سعی در دنبال کردن ایدههای بتهوون داشتند، انجام دادند، از جمله علائم مترونوم بتهوون، که در آن زمان بسیار سریع و غیرممکن بهنظر میرسید.[۵۱] این تلاشهای پیشگام در دهههای بعد با ضبطکردنِ آنچه که در حال حاضر بهعنوان سبک معتبرِ اجرا با سازهای قدیمی توسط گروههای تخصصی تلقی میشد، دنبال میشدند. یا همانندسازی از آنها با اجرای تقریباً نیمپرده پایینتر در کنسرت مدرن. از جمله مجریان چنین نسخههایی از سمفونی چهارم میتوان به کریستوفر هاگوود (۱۹۸۶)، راجر نوریتونتون[غ] (۱۹۸۸)، «فرانس بروژگن»[ف] (۱۹۹۱) و جان الیوت گاردینر (۱۹۹۴) اشاره کرد.[۴۷]
اخیراً برخی از رهبران ارکسترهای مدرن یا ارکستر مجلسی، سمفونی چهارم را ضبط کردهاند (به همراه سایر سمفونیهای بتهوون)، که درجات و مراتب بیشتر یا کمتری از روشهای گروههای تخصصی ترسیم کردهاند. از جمله این موارد میتوان به نیکلاوس هارننکور (۱۹۹۲) و چارلز مکرس (۲۰۰۷) اشاره کرد.[۴۸] در نظرسنجی از تمام ضبطهای موجود در سال ۲۰۱۵ که برای «رادیو بیبیسی ۳» انجام شد، نسخههای اجرای برتر در این گروه قرار دارند: «ارکستر تونهال زوریخ»[ق] به رهبری دیوید زینمن[ک]، و در بین مجریان ضبطهای سنتیتر میتوان به لئونارد برنستاین (۱۹۸۰)، کلودیو آبادو (۲۰۰۰) و برنارد هایتینک (۲۰۰۶) اشاره کرد.[۴۸]
↑از دستمزدهای مختلفی مانند «۳۵۰ فلورین» و «۵۰۰ گلدن» نام برده میشود.[۲][۳] بعدها بتهوون مبلغ جداگانۀ «۱۵۰۰ گلدن» را از ناشر دریافت کرد. این مبلغ حق انتشار سمفونی را به همراه چهارمین کنسرتو پیانو، سه کوارتت رازوموفسکی، کنسرتوی ویولن و اورتور کوریولان در بر میگرفت.[۴]
↑«ایگناتزفن سیفرید» و «گریپلار تزر» که در آن زمان بتهوون را مشاهده کردهاند، گفتهاند: «حالت خوشی دارد، چابک، شادمان و خوشخلق است، در مجامع رفتاری مودبانه دارد، ناسازگاریها را تحمل میکند، زیبا لباس میپوشد، وضعِ ظاهری او طوریست که به هیچوجه ناشنواییاش به نظر نمیرسد، و بهجز ضعف چشمانش، ضعف دیگری در او مشاهده نمیشود».[۷]
↑لیکنوفسکی در سالهای اولیهٔ اقامت در وین، از حامیان سرسختِ بتهوون شد و از سال ۱۸۰۰ تا ۱۸۰۷ به او حقوق ماهیانه میداد. این رابطه زمانی قطع شد که بتهوون درخواست لیکنوفسکی برای بداههنوازی با پیانو در مهمانی شام (با حضورِ سربازان فرانسوی) را رد کرد.[۱۱]
↑همچنین زمان اجرا توسط مجریان، تحت تأثیر تصمیمِ اجرا یا حذف تکرارِ اکسپوزیسیون در موومان اول قرار میگیرد و این امر حدود ۲:۳۰ دقیقه اختلاف ایجاد میکند. نمونههایی از نسخههای ذکر شده در بخش ضبط عبارتند از: کلمپرر و «مونتوکس» که تکرار را اجرا میکنند و اولین موومان آنها به ترتیب به مدت ۱۲:۲۸ و ۱۲:۳۷ دقیقه به طول میانجامد. در مقایسه با توسکانینی و کارایان، که تکرار را اجرا نمیکنند، به ترتیب ۹:۵۷ و ۹:۵۵ دقیقه است. در کل زمان اجرای سمفونی در این چهار ضبط به ترتیب ۳۵:۴۹، ۳۴:۱۰، ۲۹:۵۹ و ۳۱:۰۹ دقیقه است.[۱۸]
↑در اروئیکا موومانها به ترتیب شامل: ۶۹۱، ۲۴۷، ۴۴۲ و ۴۷۳ میزان است. موومانهای سمفونی چهارم به ترتیب از: ۴۹۸، ۱۰۴، ۳۹۷ و ۳۵۵ میزان تشکیل شدهاست، سمفونی چهارم ۴۹۹ میزان کمتر از سمفونی سوم است.[۳۹]