منگوقاآن
منگوقاآن چهارمین خاقان حکومت مغول بود[۱] که بین سالهای ۱۲۵۱ تا ۱۲۵۹ و تا پایان زندگیش حکمرانی کرد. در زمان حکومت او، مغولها سوریه و ایران را تصرف کردند.
منگوقاآن | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
سلطنت | ۱ ژوئیه ۱۲۵۱ – ۱۱ اوت ۱۲۵۹ | ||||||||
تاجگذاری | ۱ ژوئیه ۱۲۵۱ | ||||||||
پیشین | گیوک خان | ||||||||
جانشین | قوبلایخان | ||||||||
زاده | ۱۱ ژانویه ۱۲۰۹ | ||||||||
درگذشته | ۱۱ اوت ۱۲۵۹ (۵۰ سالگی) Diaoyu Fortress، چونگکینگ | ||||||||
آرامگاه | |||||||||
| |||||||||
خاندان | بورجیگای | ||||||||
پدر | تولیخان | ||||||||
مادر | سرقویتی بیگی |
اوج مسیحیت در دوران منگو قاآن
ویرایشدوران فرمانروایی منگوقاآن را از نظر سیاسی که در برابر دنیای مسیحیت در پیش گرفته شده را میتوان دنبالهٔ دوران کوتاه مدت گیوک خان بهشمار آورد. برگشتی که از طرف دنیای شمنی از جانب نایبالسطنه آغول غایمش و مریدان و طرفدارانش صورت گرفت. با به حکومت رسیدن منگوقاآن مسیحیت در سراسر قلمرو امپراتوری رونق پیدا میکند. بهطوریکه رفتوآمدهای هیئتهای مذهبی و سیاسی کاروانهای بازرگانی افزوده شدن پیروان و مریدان جدید در شهرها و روستاها ایجاد صومعه و کلیساها در نقاط مختلف و هر چه باشکوه تر شدن تشریفات مراسم دین مسیحیت علنی گردید نشان دهندهٔ این رونق است. مادر قاآن جدید، سرقویتی بیگی و همچنین یکی از همسران سوگلی و چندتن دیگر از همسران خان یکی از پسران و چندتن از دختران وی یکی از برادرانش بلقای وزیر بزرگ و با نفوذ و همچنین مربی فرزند ارشد منگو قاآن همگی مسیحی بودهاند. میتوان چنین نتیجه گرفت که با وجود نفوذ غرب در جهان مغولی از طریق دین و نفوذ کشیشان و طبیبان مسیحی در کاخ شاهی در کارهای سیاسی و نفوذ بازرگانان در اقتصاد جهان غرب نتوانست توقع خود را آنچنان که انتظار میرفت در دوره امپراتوری برآورده کند. به این دلیل که منگوقاآن میخواست سیاست توسعه طلبی جاه طلبی چنگیز را ادامه بدهد و مانعهایی که بر سر راهش وجود دارد یکی پس از دیگری از سر راهش بردارد و یاسا را بر همهٔ ملل و اقوام حکمفرما سازد. یاسا -چنگیز در واقع در قالب پیامبری بود که کتاب داشت (یاسا و بیلیق) کتابهای چنگیز هستند. یاسا عبارت بود از :(دستورها و قوانین) و؛ بیلق (وصایای خان).[۱]
سیاست منگو قاآن
ویرایشمنگوقاآن در حکومت داری خود بیش از حد مراقب رعایت یاسای چنگیز خان در آداب و رسوم مراسمهای مغولی بود ولی چون در دوره حکومت او به واسطه مدت رفاقت (معاشرت) و همنشینی با افرادی که دارای تمدن، مملکتهای مغلوبه صلابت و خشونت اولیه خانهای مغول کمی تخفیف یافته بود و نظر ایشان در ترتیب اداره مملکتها و عهد با ملتها و ملل مغلوب با و رعایا وسعت حاصل کرده بود و راه عادلانه تر و به قواعد و قوانین سیاست و مملکت داری و اداره و ترتیب نظم سلاطین متمدن نزدیکتر گردید. مادر منگوقاآن که زنی بسیار مدبر، سیاستمدار و نیرومند و صاحب شوکت در اداره امپراتوری بود و منگوقاآن کاملاً تربیت یافته و تحت تأثیرات وی بود. منگو مثل آن زن، نسبت به عموم ادیان گوناگون و رسم و عادات ممالک مغول به آنها احترام را میگذاشت و با اینکه مادر وی مسیحی بود ولی علمای دین عیسی و مذاهب دین بودایی و تائوئ و اسلام هم در پیش او همه یکسان بودند. منگوقاآن در دومین سال سلطنتش بعد از مرتب کردن امور اداری و فراغت از وضع داخلی مملکت خود به دنبال کشورگشایی پرداخت و مصمم شد که به فتح مملکتهایی که هنوز کامل بدست نگرفته بود را به انجام برساند پس برادر کوچک خود هلاکو را مأمور دفع اسماعیلیه و مطیع ساختن خلیفه بغداد کرد و قوبیلای برادر وسطی خود را به تسخیر ممالک تابعه سلسله سونگ یعنی چین جنوبی فرستاد[۲]
زمامداری منگو قاآن و تخفیف مظالم
ویرایشدوران فرمانروایی منگوقاآن با تحولات و تغییرات اساسی در امپراتوری دنیای مغول آغاز شد. به این دلیل که سلطنت از خاندان اوگتای خان به خاندان تولی خان منتقل شد؛ و مسلماً انتقال به راحتی انجام نپذیرفت و حتی حکومت را با تهدیدها و خطرهایی مواجه کرد.
خاندان تولی خان فرزند کوچک چنگیز. در خانات روسیه که در اولوس بود از دور بیننده ماجرا و در کمین فرصت مناسبی بود از مرگ زود هنگام گیوک خان که جانشین مناسبی نداشت تا مرد میدان همه مشکلات باشد. بهره برد و به عرصه رقابت برای قدرت پا گذاشت.
منگوقاآن بنا به نقلهایی که شده در زمانی که کودک بود غسل تعمید یافته و به احتمال بسیار زیادی عیسوی شده بود و مادرش نیز از مدتها قبل دین مسیح را پذیرفته بود. پس آنچنان روشی در پیش گرفت که نه تنها عیسویان بلکه پیروان هر یک از مذاهب، امپراتور را از خود میانگاشتند. پس به زودی دربار منگو محل جمع شدن روحانیون و نمایندگان همه ادیان شد بدون اینکه یکی بر دیگری برتری داشته باشد. منگو گاهی با یکی از همسران مسیحی اش در مراسم دعای آنها شرکت میکرد و گاه با مسلمانان نماز میخواند. امر کرده بود که جلسات مذاکره و بحث بین روحانیان مذاهب گوناگون برگزار گردد. در پایان یکی از همین جلسات بود که گفت (همانطور که انگشتان دست گوناگونند خداوند نیز به افراد بشر راههای مختلفی نمودهاست تا سعادتمند شوند) از اولین دستورهایی که در طریق اصلاحات حکومتی صادر کرد معافیت روحانیون مسلمان، مسیحی، و بودایی از هر گونه مالیات بود. مذهب که صفت مشخصهٔ ملیتهای مختلف تحت تبعیت امپراتوری در آن دوره شده بود همچون ابزاری برای جذب دوستی و اعتماد مردم کل قلمرو مورد استفاده قرار میگرفت. در همان آغاز فرمانروایی منگوقاآن نتیجه فوری این روش نمودار شد. هر چند از قدرت بیش از حد مسیحیان دوره گیوک کم نشد ولی در مقابل، کینه مسلمان نسبت به حکومت تخفیف یافت و انظار در جهتی مثبت به مرکز حکومت معطوف شد. در عهد منگوقاآن در قراقروم که هنوز پایتخت بود دو مسجد بناشد. در صورتی که فقط یک کلیسا وجود داشت و چند معبد یا عبادتگاه بودایی. قراقروم دارای چهار محله جدا از هم بود که هریک به یک اقلیت اختصاص داشت و یکی هم مخصوص مسلمانان بود. در آن عهد منگوقاآن به استثنای تفویض حکومت سرزمینهای اشغال شدهٔ ایران به شخصی مغولی به نام امیر ارغون. بقیه شغلها، حتی مقام وزارت و فرماندهی سپاه شهرهای معتبر و حساسی چون نیشابور، طوس، اصفهان، قم و کاشان را نیز به ایرانیان واگذار کرد. فرمانهای مالیاتی جدید به نفع مردم و رعایای ستمدیده یکی پس از دیگری از مرکز صادر شد و تا حدودی به نابسامانیهای مالی سر و سامان داده شد. در این عهد شادی و گشایش باعث شد ایرانیان فکر حکومت را بیش از پیش در ذهن خود بپرورند. به این دلیل که از ایران مدام خبرهای ناخوشایند و نگرانکننده ای از شورشهای گاهوبیگاه میرسید؛ ولی میتوان گفت عاقبت منگوقاآن چهار سال قبل از اینکه زندگی وی به پایان برسد به این نتیجه رسید که اگر با مدارا کار ایران یکسره نشود دستور حمله جنگی را صادر کند. پس آنگاه در سال ۶۸۸ه در حالی که با کمک مادر سیاستمدارش در همه شئون خود را موفق میدید و سراسر ایران در حال فتح شدن بود. در اوج عظمت امپراتوری جهانی مغول زندگی را بدرود گفت.[۳]
شجرهنامه
ویرایش
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ بیانی، شیرین (۱۳۷۹). مغولان و حکومت ایلخانی در ایران. تهران: سمت. صص. ص ۸۹تا۱۰۰.
- ↑ اقبال آشتیانی، عباس (۱۳۸۷). تاریخ مغول. تهران: نگاه. صص. ص۱۷۳تا۱۷۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴۳۵۱-۴۵۲-۵.
- ↑ بیانی (اسلامی ندوشن)، شیرین (ج اول، چاپ اول1367؛ چ دوم۱۳۷۰). دین و دولت در ایران عهد مغول. تهران: سمت. صص. ص۱۴۴تا۱۵۱. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک)
ویکیپدیا انگلیسی