بانو یوها
این مقاله ممکن است حاوی ترجمهٔ تقریبی از انگلیسی باشد و ممکن است کل یا بخشی از متن آن توسط یک رایانه یا مترجمهای ماشینی تولید شده باشد. |
این مقاله ترجمۀ مقالهٔ Lady Yuhwa در ویکیپدیای انگلیسی است و نیازمند اثبات ترجمه است. |
Habaengnyeo (کرهای: 하백녀؛ Hanja: 河伯女) یا Habaengnyeorang (کرهای: 하백녀랑؛ Hanja: 河伯女郞) دختر هابیک (کرهای: 백و لی: هانمو و مادر هولی C) و مادر بنیانگذار پادشاهی گوگوریو بود.[۱] همچنین در Samguk Sagi و Samguk Yusa نام یوها (به کرهای: 유화؛ Hanja: 柳花) به او داده شد.[۲]
بانو یوها | |
---|---|
درگذشته | ۲۴س قبل از میلاد بویو |
آرامگاه | |
فرزند(ان) | جومونگ،یونگ سو |
پدر | هابک |
بانو یوها | |
هانگول | 하백녀 |
---|---|
هانجا | 河伯女 |
لاتیننویسی اصلاحشده | Habaengnyeo |
مککیون–ریشاور | Habaengnyŏ |
نام تولد | |
هانگول | 하유화 |
هانجا | 河柳花 |
لاتیننویسی اصلاحشده | Ha Yuhwa |
مککیون–ریشاور | Ha Ryuhwa |
آشنایی با هموسوویرایش
هابیک، خدای رودخانه آمنوک، سه دختر زیبا داشت: یوهوا، هوونهوا (کره ای: 훤화؛ هانجا: 萱花) و ویهوا (کره ای: 위화؛ هانجا: 葦花). خواهران در کنار رودخانه مشغول بازی بودند، اما با دیدن Hae Mosu (به کرهای: 해모수؛ Hanja: 解慕漱) فرار کردند. هائه موسو برای جذب خانمها، قصری با تزئینات عالی ساخت و ضیافتی برگزار کرد. پس از اینکه خواهران وارد قصر شدند و مست شدند، هائه موسو تلاش کرد راه خروج را مسدود کند و توانست یوهوا را دستگیر کند.[۳]
هابک که از ربودن یوهوا خشمگین شده بود، پیام آور خود را برای سرزنش هاه موسو فرستاد. هائه موسو که از اقدام خود شرمنده بود، سعی کرد یوهوا را رها کند، اما یوهوا از آنجا که عاشق او شده بود از رفتن امتناع کرد. برای حل این مشکل، هائه موسو ارابه ای را که توسط پنج اژدها کشیده شده بود احضار کرد و به کاخ هابیک رفت. هنگامی که آنها وارد شدند، هابیک هائه موسو را برای یک دوئل مسخ به چالش کشید.[۳]
هابیک به کپور، قرقاول و آهو تبدیل شد، اما هائه موسو زمانی که به ترتیب تبدیل به سمور، شاهین و گرگ شد، او را گرفت. هابیک با مشاهده استعداد های موسو، ضیافتی برای جشن ازدواج برگزار کرد. هنگامی که زوج مست شدند، حبائک آنها را در کیف چرمی گذاشت و بر ارابه اژدها سوار شد تا زوج به آسمان صعود کنند. اما هائه موسو در میانه سفر از خواب بیدار شد و با بریدن کیف چرمی با سنجاق سر طلایی یوهوا به بهشت گریخت.[۳]
هنگامی که یوهوا به تنهایی بازگشت، حبائق او را مایه ننگ خانواده دید. هابیک لب هایش را دراز کرد و او را به وبالسو (یا حوض ووبال) تبعید کرد (کره ای: 우발수؛ هانجا: 優渤水)، واقع در جنوب تائباکسان (یا کوه تائبک) (کره ای: 태백산; Hanja: ) به همراه دو خدمتکار.[۳]
یک روز یک ماهیگیر به Geumwa از Buyeo گزارش داد که موجودی عجیب در زیر آب قدم می زند. پادشاه دستور داد این موجود را بگیرند و یوهوا از آب بیرون کشیده شد. از آنجایی که لب هایش کشیده بود، باید سه بار بریده می شد تا بتواند صحبت کند. پادشاه متوجه شد که او کنیز پسر بهشتی است، بنابراین او را در قصری جدا نگه داشت، جایی که نور خورشید یوهوا را دنبال کرد و او را حامله کرد.[۳]
منابعویرایش
- ↑ "Gwanggaeto Stele". db.history.go.kr. Archived from the original on 18 June 2022. Retrieved 2021-09-16.
- ↑ "Samguk Sagi Book 13 History of Goguryeo Part 1 Section 1". db.history.go.kr. Retrieved 2021-09-08.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ "Dongguk Yisanggukjip". db.itkc.or.kr. Retrieved 2021-09-25.