مریلین مونرو
مِریلین مونرو (انگلیسی: Marilyn Monroe؛ با نام تولد نورما جین مورتنسون؛[الف] ۱ ژوئن ۱۹۲۶ – ۴ اوت ۱۹۶۲) بازیگر و مدل آمریکایی بود. او که به بازی در نقش شخصیتهای کمدی «بامبشل بلوند» معروف بود، یکی از محبوبترین سمبلهای جنسی دههٔ ۱۹۵۰ و اوایل دههٔ ۱۹۶۰ و یکی از نمادهای انقلاب جنسی آن زمان شدهبود. او تنها یک دهه بازیگری پردرآمد بود و فیلمهایش، تا زمان مرگش در ۱۹۶۲، ۲۰۰ میلیون دلار (معادل ۲ میلیارد دلار در ۲۰۲۱) فروش داشت.[۱] او حتی پس از مرگ، همچنان از نمادهای فرهنگ عامه است.[۲] در ۱۹۹۹ نام مونرو از سوی انستیتوی فیلم آمریکا در رتبهٔ ششم فهرست بزرگترین زنان بازیگر سینما در دوران طلایی هالیوود قرار گرفت.
مریلین مونرو | |
---|---|
![]() مونرو در دسامبر ۱۹۵۳ | |
نام در زمان تولد | نورما جین مورتنسون |
زادهٔ | ۱ ژوئن ۱۹۲۶ لس آنجلس، کالیفرنیا، ایالات متحده |
درگذشت | ۴ اوت ۱۹۶۲ (۳۶ سال) لس آنجلس، کالیفرنیا، ایالات متحده |
علت مرگ | مصرف بیش از حد باربیتورات |
آرامگاه | گورستان وستوود |
دیگر نامها | نورما جین بیکر |
پیشه |
|
سالهای فعالیت | ۱۹۴۵–۱۹۶۲ |
همسر(ها) | جیمز دوگرتی (ا. ۱۹۴۲–۱۹۴۶) جو دیماجیو (ا. ۱۹۵۴–۱۹۵۵) آرتور میلر (ا. ۱۹۵۶–۱۹۶۱) |
والدین |
|
خویشاوندان | برنیس بیکر میرکل (خواهر ناتنی) |
وبگاه |
مونرو در لسآنجلس زاده و بزرگ شد. او بیشتر کودکیاش را در یتیمخانه گذراند و در ۱۶ سالگی ازدواج کرد. او در طول جنگ جهانی دوم در یک کارخانه کار میکرد. آنجا با یک عکاس آشنا، و برای عکسهای دیواری (پینآپ) مدل شد که به قراردادهای سینمایی کوتاهمدت با استودیو قرن بیستم و کلمبیا پیکچرز انجامید. پس از بازی در نقشهایی کوتاه در فیلمها، او در اواخر ۱۹۵۰ قرارداد جدیدی با فاکس بست. در دو سال آینده، او با بازی در چندین کمدی از جمله به همان جوانی که حس میکنی و حقهبازی و در درامهای برخورد در شب و زحمت در زدن به خودت نده، بازیگری محبوب شد. مونرو هنگامیکه فاش شد پیشاز ستارهشدن عکسهای برهنه میگرفته، با رسوایی روبرو شد، که نه تنها به حرفهٔ او آسیب نرساند، بلکه باعث افزایش علاقه به فیلمهایش شد.
تا ۱۹۵۳، مونرو یکی از پرفروشترین ستارههای هالیوود بود؛ او در نوآر نیاگارا که روی جذابیت جنسی او متمرکز بود، نقش اصلی داشت و با بازی در کمدیهای آقایان موطلاییها را ترجیح میدهند و چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد، تصویر «بلوند احمق» از او را میان عموم خلق کرد. در همان سال، تصاویر برهنهٔ او روی جلد نخستین شمارهٔ پلیبوی رفت. او در دوران فعالیت نقش مهمی در برساختن و مدیریت چهرهٔ عمومیاش داشت، اما وقتی کلیشه شد و دستمزد کمی از استودیو میگرفت، ناامید شد. در اوایل ۱۹۵۴ به دنبال خودداری از یک پروژه سینمایی، مدت کوتاهی از فعالیت دور شد اما برای بازی در فیلم خارش هفتساله (۱۹۵۵) که یکی از بزرگترین موفقیتهای زندگی حرفهای او بود، به فعالیت بازگشت.
هنگامی که استودیو هنوز تمایلی به تغییر قرارداد مونرو نداشت، او در ۱۹۵۴ شرکت تولید فیلم خود را تأسیس کرد. او ۱۹۵۵ را به تأسیس این شرکت پرداخت و شروع به یادگیری بازیگری متد زیرنظر لی استراسبرگ در اکتورز استودیو کرد. در اواخر همان سال، فاکس با او قرارداد جدیدی بست که به او امکان کنترل بیشتر و حقوق بیشتر میداد. نقشهای بعدی او، ایستگاه اتوبوس (۱۹۵۶) که با تحسین منتقدان همراه بود و اولین تولید مستقل او در شاهزاده و مانکن (۱۹۵۷) بود. بازی او در بعضیها داغشو دوست دارن (۱۹۵۹)، برنده گلدنگلوب بهترین بازیگر زن شد و موفقیتی مهم و تجاری برای او بود. آخرین فیلم تکمیلشدهٔ او درام ناجورها (۱۹۶۱) بود.
زندگی خصوصی آشفتهٔ مونرو در کانون توجه بود. او با اعتیاد و اختلالات خلقی دستوپنجه نرم میکرد. ازدواج مونرو با ستاره بازنشستهٔ بیسبال جو دیماجیو و نمایشنامهنویس آرتور میلر بسیار عمومی شد و هر دو به طلاق انجامید. او در ۳۶ سالگی بر اثر مصرف بیش از حد باربیتورات در خانهاش در لسآنجلس درگذشت. مرگ مونرو، خودکشی احتمالی اعلام شد.
زندگینامه و حرفهویرایش
۱۹۲۶–۱۹۴۳: دورهٔ کودکی و نخستین ازدواجویرایش
مونرو با نام نورما جین مورتنسون، ۱ ژوئن ۱۹۲۶ در مرکز پزشکی یواسسی شهرستان لس آنجلس در لس آنجلس، کالیفرنیا به دنیا آمد.[۳] مادرش، گلادیس پیرل بیکر از خانوادهای فقیر از غرب میانه بود که در اوایل قرن به کالیفرنیا مهاجرت کرده بود.[۴] گلادیس در ۱۵ سالگی با جان نیوتن بیکر، مردی بددهن و نه سال بزرگتر از خود ازدواج کرد. آنها دو فرزند، رابرت (۱۹۱۷–۱۹۳۳)[۵] و برنیس (زادهٔ ۱۹۱۹)[۶] آوردند. او ۱۹۲۳ با موفقیت درخواست طلاق و حضانت داد، اما بیکر خیلی زود بچهها را ربود و با آنها به زادگاهش کنتاکی رفت.[۷] به مونرو گفته نشده بود که او خواهر دارد و برای نخستینبار در بزرگسالی با برنیس دیدار کرد.[۸] پس از طلاق، گلادیس به عنوان برشگر فیلم نگاتیو در صنایع ادغام فیلم کار کرد.[۹] در ۱۹۲۴، او با مارتین ادوارد مورتنسن ازدواج کرد، اما آنها فقط چند ماه بعد جدا شدند و در ۱۹۲۸ طلاق گرفتند.[۹] هویت پدر مونرو ناشناخته است و او بیشتر از بیکر برای نام خانوادگی خود استفاده میکرد.[۱۰][ب]
اگرچه گلادیس از نظر روحی و مالی برای فرزند داشتن آماده نبود، مونرو در اوایل کودکی، پایدار و شاد بود.[۱۴] گلادیس دخترش را نزد والدینخوانده مسیحی تبشیری آلبرت و آیدا بولندر در شهر روستایی هاوتورن قرار داد؛ او همچنین شش ماه نخست را در آنجا زندگی کرد تا اینکه مجبور شد برای کار به شهر بازگردد.[۱۵] او آخر هفتهها به ملاقات دخترش میرفت.[۱۴] در تابستان ۱۹۳۳، گلادیس با وام گرفتن از شرکت وام صاحبان خانه یک خانه کوچک در هالیوود خرید و مونرو هفتساله را با خود به آنجا برد.[۱۶] آنها خانه را با مهمانداران، جورج و مود اتکینسون بازیگر و دخترشان، نلی، مشترک بودند.[۱۷] در ژانویه ۱۹۳۴، گلادیس دچار فروپاشی روانی و به اسکیزوفرنی پارانوئید مبتلا شد.[۱۸] پس از چند ماه استراحت در خانه، او به بیمارستان دولتی متروپولیتن سپرده شد.[۱۹] او بقیه عمر خود را در بیمارستان و خارج آن گذراند و بهندرت با مونرو در ارتباط بود.[۲۰] مونرو نگهدار بیمار شد و دوست مادرش گریس گدارد، مسئول امور او و مادرش شد.[۲۱]
در چهار سال بعد، زندگی مونرو بیشتر تغییر میکند. در ۱۶ ماه اول، او به زندگی با خانواده اتکینسون ادامه داد و در این مدت آزار جنسی داده میشد.[۲۲][پ] او که دختری خجالتی بود، دچار لکنت زبان و گوشهگیر شد.[۲۸] در تابستان ۱۹۳۵، او مدت کوتاهی در کنار گریس و همسرش اروین داک گدارد و دو خانواده دیگر ماند،[۲۹] و در سپتامبر، گریس او را در یتیمخانه لس آنجلس گذاشت.[۳۰] این یتیمخانه «یک مؤسسهٔ نمونه» بود و از سوی همسنوسالان او، مثبت توصیف میشد، اما مونرو احساس میکرد که رها شدهاست.[۳۱]
گریس با تشویق کارمندان پرورشگاه که فکر میکردند مونرو با زندگی در یک خانواده خوشبختتر خواهد بود، در ۱۹۳۶ سرپرست قانونی او شد، اما او را تا تابستان ۱۹۳۷ از یتیمخانه بیرون نیاورد.[۳۲] اقامت دوم مونرو با گدارد فقط چند ماه طول کشید زیرا همسرش، داک، او را آزار میداد.[۳۳] او سپس در دورههای کوتاهی با اقوام و دوستان و بستگان گریس در لس آنجلس و کامپتن، زندگی کرد.[۳۴] این تجربههای کودکی مونرو بود که برای نخستینبار او را بازیگر کرد؛ «من دنیای اطرافم را دوست نداشتم چون ترسناک بود [...] وقتی شنیدم این بازیگری است، گفتم این همان است که میخواهم باشم [...] بعضی از خانوادههایی که با آنها بودم من را برای بیرونآمدن از خانه به سینما میفرستادند. آنجا در جلوی من، یک صفحه بزرگ با یک بچه کوچک تکوتنها بود، و من آن را خیلی دوست داشتم.»[۳۵]
مونرو در سپتامبر ۱۹۳۸، هنگامی که زندگی را با عمه گریس، آنا لوور در ساوتل آغاز کرد، خانه دائمیتری پیدا کرد.[۳۶] او در دبیرستان امرسون جونیور ثبتنام کرد و با لوور به مراسم هفتگی علوم مسیحی میرفت.[۳۷] مونرو دانشآموز متوسط، اما در نوشتن عالی بود و با روزنامهٔ مدرسه همکاری میکرد.[۳۸] به دنبال مشکلات سلامتی لوور، مونرو در اوایل ۱۹۴۱ برای زندگی با خانواده گدارد به ون نایز بازگشت.[۳۹] در همان سال، او شروع به تحصیل در دبیرستان ون نایز کرد.[۴۰] در ۱۹۴۲، شرکت داک گدارد، او را به ویرجینیای غربی منتقل کرد.[۴۱] قوانین محافظت از کودکان در کالیفرنیا مانع از آن شد که خانواده گدارد مونرو را از ایالت خارج کنند و او مجبور شد که به یتیم خانه برگردد.[۴۲] برای راه حل، او در ۱۹ ژوئن ۱۹۴۲ پس از تولد ۱۶ سالگی با پسر ۲۱ ساله همسایه، کارگر کارخانه، جیمز دورتی، ازدواج کرد.[۴۳] پس از آن مونرو دبیرستان را رها کرد و خانهدار شد. او پی برد که با دورتی ناسازگار است و بعدها گفتهبود که او در طول ازدواج از کسالت میمیرد.[۴۴] در ۱۹۴۳، دورتی ناوگان بازرگانی پیوست و در سانتا کاتالینا مستقر شد، که مونرو همراه او رفت.[۴۵]
زندگی حرفهایویرایش
مونرو با جذابیت جنسی و استعداد فراوان در طنزگویی، در ۱۹۵۳ در چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد درخشید. او در این فیلم در نقش پولا، دختری نزدیکبین بازی میکند که دائم به در و دیوار میخورد. تصویری که مریلین مونرو در این فیلم از خود نشان داد چنان گیرا و فریبنده بود که بر تصویر بتی گریبل، زن ستاره آن زمان و همبازیاش در فیلم سایه بیندازد.
مونرو چندین ترانه نیز خواندهاست. میخواهم که دوستم بداری در بعضیها داغشو دوست دارند و الماسها بهترین دوست یک دخترند در آقایان بلوندها را ترجیح میدهند از مشهورترین ترانههای او هستند.
با تصویر پینآپ روی اولین جلد پلیبوی در دسامبر ۱۹۵۳ بود که این مجله به شهرت جهانی رسید. در این دوران شایعه شد که او با جان اف. کندی، رئیسجمهور وقت آمریکا رابطه دارد. گرچه این شایعه هیچگاه ثابت نشد، تا به امروز باقیمانده است.
در ۱۹۵۵، تصویری جاودانه از مونرو در خارش هفت ساله به کارگردانی بیلی وایلدر تقریباً به قیمت پایان ازدواج دوم وی تمام شد.
جو دی ماجیو، ستاره بیسبال و همسر آن زمان مونرو، که بر سر فیلمبرداری این صحنه حضور داشت، از شدت حسادت، در برابر صدها تماشاگر، از کوره دررفت. زندگی این دو تنها ۹ ماه دوام داشت و به جدایی انجامید.
مرلین مونرو موهایی تابدار داشت، در سالهای آخر عمرش موهایش را که در اثر صافکردن بیش از اندازه، آسیب دیدهبودند، با روسری از گزند نور شدید خورشید حفظ میکرد.
مونرو در ۱۹۵۵ با آرتور میلر که نمایشنامهنویس بود ازدواج کرد و یهودی شد. مونرو جوان در سالهای آخر زندگی با شکستهایی روبهرو و به افسردگی شدید دچار شد، در ۱۹۶۱ از آرتور میلر جدا شد و یک سال بعد درگذشت.
زندگی او روی پرده، یک زندگی رؤیاییِ برساخته سینما بود. اما در دنیای واقعی، مشکلات و تفاوتهایی داشت که مردم از مونروی محبوبشان انتظار نداشتند. شخصیت و انتظاراتی که سینما ساخت فراتر از تواناییها و گاهی متفاوت با خواستههای او بود. وی در جایی گفتهاست: «من یک زن بازندهام. مردها، زیادی از من انتظار دارند؛ به خاطر تصویری که از من ساختهشده و خود هم در ساخت آن کمک کردهام؛ من سمبلی از تنها چیزی هستم که مردان از آن استقبال میکنند»[۴۶]
او یکی از مشهورترین ستارگان سینما، نماد جذابیت جنسی و ستاره پاپ در قرن بیستم است. برخی وی را جذابترین زن قرن بیستم دانستهاند و به اعتقاد رابین میور او پر عکسترین چهره زن جهان است.[۴۷]
شاگرد اکتورز استودیوویرایش
مونرو در ۱۹۵۵ در آموزشگاه هنرپیشگی «اکتورز استودیو» در نیویورک، دوره هنرپیشگی گذراند.
لی استراسبرگ (۱۹۰۱ – ۱۹۸۲) از ۱۹۴۸ مدیر این آموزشگاه معتبر بود که بازیگرانی مانند مارلون براندو، پل نیومن، جیمز دین، جک نیکلسون، داستین هافمن؛ رابرت دنیرو وآل پاچینو را برای هالیوود پرورش داد. اکتورز استودیو بر پایه بازیگری کنستانتین استانیسلاوسکی، نظریهپرداز بزرگ تئاتر روس، آموزش میداد.
مونرو با لی استراسبرگ و همسر او، آنا، دوست شد و به دوستی خود با آنها ادامه داد.
او پیش از پایان زندگیاش، همه یادداشتهای خصوصیاش را به لی استراسبرگ سپرد.
روابط عاشقانهویرایش
پارادوکس بزرگ زندگی مریلین مونرو این بود:
اگر مردی را دیوانهوار دوست داشت، آن مرد مریلین را دوست نمیداشت و اگر مردی مونرو را دوست داشت، مریلین علاقهای به او نداشت.[۴۸]
شاید همین باعث شد تا مونرو زندگی پرهیاهویی را تجربه کند. گریس مکی، که حضانت مریلین را بر عهده داشت، به او پیشنهاد ازدواج با جیم دورتی داد. مونرو ۱۶ ساله بود و جیم تازه دبیرستان را تمام کرده و بازیکن فوتبال در دبیرستان بود.
در دوران جنگ و پس از آن، ازدواج جوانان پس از دبیرستان رایج بود. آنان در ۱۹۴۲ ازدواج کردند و زمانی که جیم برای جنگ به ارتش فراخوانده شد، مریلین مدل عکاسی شدهبود. در ۱۹۴۶ زمانی که آنها طلاق گرفتند، مونرو مدل عکاسی معروفی شدهبود که عکسهایش در مجلات آمریکا خودنمایی میکرد.
۱۹۴۹ تا ۱۹۵۲ عکسهای برهنهای از او گرفته شد، که ۱۹۵۳ در پلی بوی چاپ شد. این برای مونرو بسیار اضطرابآور شد، چرا که عکسهای برهنه هیچ هنرپیشه هالیوودی تا آن زمان گرفته نشدهبود. چاپ این عکسها که بعدها در هر کافهای در آمریکا دیده میشد برای او اضطرابآور بود.
از دلائل ازدواج مریلین با جو دی ماجیو، قهرمان بیسبال در ۱۹۵۴ عکسهای برهنهای بود که او را درباره موقعیتش، نامطمئن میکرد و میتوانست به اخراج او از استودیوی فاکس بیانجامد.[۴۹]
جو، قهرمان بیسبال و مردی مهربان اما خشن بود که خود را صاحب مریلین میدانست. زندگی آنان پر از تنش بود و ازدواجشان بیش از ۹ ماه طول نکشید.
مونرو در ۱۹۵۵ با آرتور میلر، نمایشنامهنویس برجسته آمریکایی، ازدواج کرد. ازدواج آنان ۵ سال دوام آورد و مونرو سهبار مجبور به سقط جنین شد. اینها، اثرات روحی اسفباری روی مونرو گذاشت و او به قرصهایی که پزشک تجویز میکرد معتاد شدهبود. آرتور میلر هم آدم سرسختی بود و سر صحنه فیلمبرداری دخالت میکرد و به کارگردان میگفت که مثلاً بخشی از فیلمنامه را که مربوط به مریلین است، باید تغییر دهند.
نویسنده کتاب «شور و تضاد» بر این باور است که مریلین به عشق آزاد اعتقاد داشت و رابطهاش با جو دی ماجیو را در سالهای زندگیاش با آرتور میلر ادامه داد. این در حالی بود که رابطه جنسی آزاد در هالیوود، نادر بود. در کتاب خاطرات راف رابرت، دوست صمیمی مونرو، اشاره شده که مونرو گفته خوشحال است که با جو به توافق رسیده که رابطه عاشقانهشان را ادامه دهند و با افراد دیگر هم در رابطه جنسی باشند.
پس از موفقیت «خارش هفت ساله» در ۱۹۵۵، رابطه مونرو با هالیوود تیره شد. او از بازی در «چگونه میتوان مشهور شد» سر باز زد و به جای آن به نیویورک نقل مکان کرد تا زیرنظر لی استراسبرگ در اکتورز استودیو، برای همیشه از شر نقش کلیشهای «بلوند احمق» رها شود.[۵۰][۵۱]
گرایشهای فمینیستی مریلین مونروویرایش
گرچه فمینیسم پس از مرگ مریلین مونرو آغاز شد، لویس بنر اعتقاد دارد که مونرو از نخستین فمینیستها بهشمار میرود. مونرو بر تصویر خود در رسانه کنترل کامل داشت و به تأسیس یک کمپانی تهیه فیلم برای مبارزه با سیستم نابرابر و بهشدت جنسیتزده و مردسالار هالیوود همت گماشت.
مونرو استودیوی خود را بنا کرد، ولی هالیوود از آن استقبال نکرد. هالیوود او را در نقش کلیشهای «بلوند احمق» میخواست و نقشهای آبکی ملودرام به او میداد. اما او میخواست که پلههای ترقی را بالا رود و به آن افتخار میکرد. در عین حال هنرپیشه موفقی بود. این درگیریها عاقبت در ۱۹۶۲ به اخراج مونرو انجامید.
لویس بنر معتقد است که مونرو خود را سوسیالیست میدانست و از جنبش مدنی آمریکا حمایت میکرد. او همواره میگفت که شهرتش را مدیون مردم است و نه هالیوود. بنر میگوید: «مونرو اگر زنده بود، کودکی را به فرزندی میپذیرفت و از طرفداران حقوق بشر میشد.»[۴۹]
مشکلات روحیویرایش
مریلین مونرو از اختلال دوقطبی رنج میبرد. گاهی دچار افسردگی شدید و گاهی شاد و خوشحال بود. لویس بنر نویسنده کتاب «شور و تضاد» میگوید: «زمانی که توانست به پدرش نه بگوید، احتمالاً شرایط روحیاش بهتر شده بود که توانست چنین کند.»
اینکه حال مونرو در دورههایی دستخوش شیدایی و افسردگی میشد را دوستانش تأیید کردهاند. مونرو پس از دوران افت و افسردگی، خود را بازمییافته و به شیدایی و شکوفایی میرسیده و میتوانسته کارهایش را سروسامان دهد.
بسیاری از هنرمندان پرآوازه در تاریخ از گونهای اختلال دو قطبی رنج میبردند، برای مثال ویرجینیا ولف نیز چنین بود.
مونرو دچار لکنت زبان هم بود. اگر هنگام فیلمبرداری دچار لکنت میشد، دوباره صحنه را تکرار میکرد.[۴۹]
مرگ مبهم پس از چند دهه و میراث پس از آنویرایش
آخرین حضور برجسته مریلین مونرو در انظار عمومی به ۱۹ مه ۱۹۶۲ بازمیگردد که او در جشن تولد جان اف. کندی در سالن مدیسون اسکوئر گاردن بر صحنه ظاهر شد و ترانه تولدت مبارک، آقای رئیسجمهور را در حضور او اجرا کرد.
مرلین مونرو، ۴ اوت ۱۹۶۲، در کالیفرنیا درگذشت. علت مرگ وی «خودکشی» با «مصرف بیش از حد داروهای خوابآور و آرامبخش» اعلام شد، اما ادعاهایی بر توطئه و مجموعه حوادث اسرارآمیزی که به مرگ وی انجامید، همواره بحثبرانگیز بودهاست.[۵۲]
مریلین مونرو در ۸ اوت ۱۹۶۲، در آرامگاه مشهور لسآنجلس، گورستان وستوود، به خاک سپرده شد. پلیس علت مرگ را میزان زیاد اسید باربیروتیک در بدن وی و خودکشی اعلام کرد.
لویس بنر نویسنده کتاب ''شور و تضاد'' احتمال خودکشی او را کم میداند، چرا که میگوید او در شرایط بسیار مناسبی بود و برنامههایی برای زندگی داشت. او معتقد است: «رابرت کندی برادر جان اف کندی و دادستان عالی وقت آمریکا با او رابطه پنهانی داشت. همسایهها و سرایدار، اوایل بعدازظهر پنجم اکتبر، رابرت کندی را در منزل مریلین دیدهاند.» بنر میگوید: «گزارشهای پلیس در عرض چند هفته گم شد. رابرت کندی با دپارتمان پلیس ارتباط داشت.»
او معتقد است که احتمالاً مافیا برای جلوگیری از افشای رابطه پنهانی مرلین با جان اف. کندی رئیسجمهور و رابرت اف. کندی برادر وی، مریلین را کشتهاند.[۴۹] البته این یکی از سناریوهای قتلی است که پس از پنج دهه در هالهای از ابهام فرورفتهاست.
پس از مرگ مریلین، برای ۲۰ سال، هفتهای سه بار گلهای سرخی بر سر مزارش فرستاده میشد. فرستنده گلها کسی نبود جز جو دی ماجیو، معشوق یکی از پرآوازهترین بازیگران قرن بیستم.
یک بازرگان آمریکایی به نام ریچارد پانچر که ۱۹۸۶ درگذشت، در قبر بالای مونرو دفن شدهاست. پانچر وصیت کردهبود که با صورت روی زمین در قبر گذاشته شود.[۵۳]
در ۲۰۰۹، بیوهٔ این بازرگان آمریکایی تصمیم گرفت که قبر همسرش را که در بالای قبر مرلین مونرو قرار گرفته را بفروشد و همسرش را در یک آرامگاه خانوادگی دفن کند. وی دلیل این کار را پرداخت آخرین قسط خانهاش در بورلی هیلز اعلام کرد.[۵۴]
همچنین هیو هفنر مؤسس و مالک پلیبوی، قبر کنار مریلین مونرو را با پرداخت مبلغ ۷۵ هزار دلار خریدهاست.[۵۳]
یادداشتهای شخصی مریلین مونروویرایش
بیشتر کتاب مریلین مونرو، نامههای شخصی و یادداشتهای ساده روزانه هستند، اما برخی با دقت بیشتری نوشته شدهاند، شاید به این امید که روزی ویرایش و چاپ شوند.
مونرو بهویژه برای اندام موزون، حرکات دلفریب و صدای گرم، «بمب سکسی» لقب گرفت، اما نه او و نه کسانی که او را از نزدیک میشناختند آن را نمیپسندیدند.
سینماگران بزرگی مانند بیلی وایلدر و جان هیوستن که با مریلین مونرو کار کرده بودند، گفتهاند که او تنها جذاب و دلفریب نبود بلکه در بازی در نقشهای کمدی هم استعدادی بینظیر داشت.
آنچه ناشناخته مانده، این بود که مونرو دستی هم در نوشتن داشتهاست. او مجموعهای از یادداشتهای روزانه و حتی چند شعر از خود بهجا گذاشته داست.
مریلین مونرو از ستارگان هالیوود نادری بود که به کتاب و ادبیات علاقه داشت و مرتب به کتابفروشی سر میزد و کتاب میخرید.
او با آثار نویسندگان بزرگی مانند فیودور داستایفسکی، ساموئل بکت، جوزف کنراد، ارنست همینگوی و جان استاینبک آشنا بود و از ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۱، همسر آرتور میلر، نمایشنامهنویس نامی آمریکا بود.
مریلین مونرو از روی نیاز درونی و نه برای انتشار دست به قلم برده بود.
او این یادداشتها را عمدتاً از ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۲ نوشتهاست، روی هر چیزی که دم دست او بودهاست؛ از دفتر یادداشت تا کاغذ مارکدار هتل یا دستمال رستوران؛ از دستور آشپزی گرفته تا یادداشتهایی دربارهٔ خودکشی.
مریلین مونرو، برخلاف تصور همگان در نوشتههای خود زنی خویشتندار است. از همه چیز حرف میزند، احساسات نهانی، دردها و ترسهای خود را بیان میکند، اما از زندگی جنسی خود هیچ نمیگوید.
یکی از شعرهای او دربارهٔ خودکشی با پریدن از روی پل بروکلین است. مونرو در این شعر گفته که این پل زیباتر از آن است که آدم خودش را از آن پرت کند.[۵۵]
فیلم خصوصیویرایش
در ۲۰۰۸، فردی ناشناس فیلمی از سکس دهانی مریلین مونرو را در یک حراج، بیش از یک میلیون دلار خرید تا مانع از توزیع فیلم شود.[۵۶]
در دسامبر ۲۰۰۹ فیلمی ۴ دقیقهای که مونرو را در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ خوشحال و آسوده در کنار دوستاناش در حال سیگار کشیدن و شراب نوشیدن نشان میداد، ۲۷۵٫۰۰۰ دلار فروختهشد.[۵۷] خریدار این فیلم صامت ۱۶ میلیمتری تصمیم دارد آن را در وبگاه ایبی به بالاترین پیشنهاد بفروشد.[۵۸] فیلمبردار این فیلم ادعا کردهاست سیگاری که در فیلم دیده میشود ماریجوانا بودهاست.[۵۹]
جراحی پلاستیکویرایش
یک پرونده پزشکی از مریلین مونرو، شایعات طولانی دربارهٔ عملهای جراحی پلاستیک مریلین مونرو را تأیید میکند.[۶۰]
این پرونده پزشکی که از ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۲را در بر میگیرد، علاوه بر تعدادی یادداشت پزشکی، شش عکس رادیولوژی هم دارد.
مایکل گوردین، یک جراح پلاستیک ساکن لسآنجلس، در این پرونده به شکایت مریلین مونرو از «بدشکلی چانه» اشاره کرده و از کاشت غضروف در چانه او در ۱۹۵۰ خبر دادهاست که به تدریج «حل» شده بود. همچنین این پرونده حاکی از این است که نوک بینی او، جراحی پلاستیک شدهبود. این مدارک، تصاویر اشعه ایکس از بینی، سقف دهان، و استخوانهای صورت او را نشان میدهد. تاریخ تصاویر اشعه ایکس، هفتم ژوئن ۱۹۶۲ است، یعنی دو ماه پیش از مرگ مونرو در پنجم اوت ۱۹۶۲، زمانی که جسدش در خانهاش در کالیفرنیا پیدا شد.[۶۰]
بر اساس این پرونده، او در اسناد پزشکی به نام «دوشیزه جوآن نیومن» معرفی شده، اما نشانی خانه او، نشانی خانه مریلین مونرو در برنت وود است.[۶۰]
فیلمشناسیویرایش
- سالهای خطرناک (۱۹۴۷)
- اسکودا هو! اسکودا هی! (۱۹۴۸)
- دختران گروه کر (۱۹۴۸)
- عاشقپیشه (۱۹۴۹)
- بلیط توماهاوک (۱۹۵۰)
- جنگل آسفالت (۱۹۵۰)
- همهچیز درباره ایو (۱۹۵۰)
- گلوله آتشین (۱۹۵۰)
- صلیب راست (۱۹۵۱)
- داستان شهر مادری (۱۹۵۱)
- به همان جوانی که حس میکنی (۱۹۵۱)
- آشیانه عشق (۱۹۵۱)
- بیا قانونیاش کنیم (۱۹۵۱)
- برخورد در شب (۱۹۵۲)
- ما متأهل نیستیم! (۱۹۵۲)
- زحمت در زدن به خودت نده (۱۹۵۲)
- حقهبازی (۱۹۵۲)
- خانه پر او. هنری (۱۹۵۲)
- نیاگارا (۱۹۵۳)
- آقایان موطلاییها را ترجیح میدهند (۱۹۵۳)
- چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد (۱۹۵۳)
- رود بیبازگشت (۱۹۵۴)
- هیچ شغلی مثل نمایش نیست (۱۹۵۴)
- خارش هفتساله (۱۹۵۵)
- ایستگاه اتوبوس (۱۹۵۶)
- شاهزاده و مانکن (۱۹۵۷)
- بعضیها داغشو دوست دارن (۱۹۵۹)
- بیا عشق بورزیم (۱۹۶۰)
- ناجورها (۱۹۶۱)
- چیزی برای بخشیدن (۱۹۶۲–تکمیلنشده)
نگارخانهویرایش
یادوارهای از مریلین مونرو در بندر هوگسوند، نروژ
جستارهای وابستهویرایش
پانویسویرایش
یادداشتهاویرایش
- ↑ انگلیسی: Norma Jeane Mortenson
- ↑ گلادیس در شناسنامه از مورتنسن به عنوان پدر مونرو نام برد (اگرچه این نام به اشتباه نوشته شده بود)،[۱۱] اما بعید است که او پدر مونرو باشد زیرا جدایی آنها قبل از بارداری اتفاق افتاده بود.[۱۲] زندگینامهنویسان فرد گیلس و لویس بنر، اظهار داشتهاند که پدر وی به احتمال زیاد چارلز استنلی گیفورد، یکی از همکاران گلادیس بود که در سال ۱۹۲۵ با او رابطه داشت، در حالی که دونالد اسپوتو معتقد است که یکی دیگر از همکاران وی به احتمال زیاد پدر مونرو بودهاست.[۱۳]
- ↑ Monroe spoke about being sexually abused by a lodger when she was eight years old to her biographers بن هکت in 1953–1954 and Maurice Zolotow in 1960, and in interviews for پاری مچ and کاسموپولیتن.[۲۳] Although she refused to name the abuser, Banner believes he was George Atkinson, as he was a lodger and fostered Monroe when she was eight; Banner also states that Monroe's description of the abuser fits other descriptions of Atkinson.[۲۴] Banner has argued that the abuse may have been a major causative factor in Monroe's mental health problems, and has also written that as the subject was taboo in mid-century United States, Monroe was unusual in daring to speak about it publicly.[۲۵] Spoto does not mention the incident but states that Monroe was sexually abused by Grace's husband in 1937 and by a cousin while living with a relative in 1938.[۲۶] Barbara Leaming repeats Monroe's account of the abuse, but earlier biographers Fred Guiles, Anthony Summers and Carl Rollyson have doubted the incident due to lack of evidence beyond Monroe's statements.[۲۷]
یادکردهاویرایش
- ↑ Hertel, Howard; Heff, Don (August 6, 1962). "Marilyn Monroe Dies; Pills Blamed". Los Angeles Times. Tribune Publishing. Archived from the original on September 25, 2015. Retrieved September 23, 2015.
- ↑ Chapman 2001, pp. 542–543; Hall 2006, p. ۴۶۸.
- ↑ Spoto 2001, pp. 3, 13–14; Banner 2012, p. ۱۳.
- ↑ Spoto 2001, pp. 9–10; Rollyson 2014, pp. ۲۶–۲۹.
- ↑ Miracle & Miracle 1994, p. see family tree; Banner 2012, pp. 19–20; Leaming 1998, pp. ۵۲–۵۳.
- ↑ Spoto 2001, pp. 7–9; Banner 2012, p. ۱۹.
- ↑ Spoto 2001, p. 9 for the exact year when divorce was finalized; Banner 2012, p. 20; Leaming 1998, pp. ۵۲–۵۳.
- ↑ Spoto 2001, p. 88, for first meeting in 1944; Banner 2012, p. 72, for mother telling Monroe of sister in ۱۹۳۸.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Churchwell 2004, p. 150, citing Spoto and Summers; Banner 2012, pp. ۲۴–۲۵.
- ↑ Spoto 2001, pp. 17, 57.
- ↑ Churchwell 2004, p. 150, citing Spoto, Summers and Guiles.
- ↑ Churchwell 2004, pp. 149–152; Banner 2012, p. 26; Spoto 2001, p. ۱۳.
- ↑ Churchwell 2004, p. 152; Banner 2012, p. 26; Spoto 2001, p. ۱۳.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ Spoto 2001, pp. 17–26; Banner 2012, pp. ۳۲–۳۵.
- ↑ Spoto 2001, pp. 16–26; Churchwell 2004, p. 164; Banner 2012, pp. ۲۲–۳۵.
- ↑ Spoto 2001, pp. 26–28; Banner 2012, pp. 35–39; Leaming 1998, pp. ۵۴–۵۵.
- ↑ Spoto 2001, pp. 26–28; Banner 2012, pp. ۳۵–۳۹.
- ↑ Churchwell 2004, pp. 155–156.
- ↑ Churchwell 2004, pp. ۱۵۵–۱۵۶; Banner 2012, pp. 39–40.
- ↑ Spoto 2001, pp. ۱۰۰–۱۰۱, ۱۰۶–۱۰۷, ۲۱۵–۲۱۶; Banner 2012, pp. 39–42, 45–47, 62, 72, 91, 205.
- ↑ Spoto 2001, pp. 40–49; Churchwell 2004, p. 165; Banner 2012, pp. ۴۰–۶۲.
- ↑ Spoto 2001, pp. 33–40; Banner 2012, pp. 40–54.
- ↑ Banner 2012, pp. 48–49.
- ↑ Banner 2012, pp. 40–59.
- ↑ Banner 2012, pp. 7, 40–59.
- ↑ Spoto 2001, p. 55; Churchwell 2004, pp. 166–173.
- ↑ Churchwell 2004, pp. 166–173.
- ↑ Banner 2012, pp. 27, 54–73.
- ↑ Banner 2012, pp. 47–48.
- ↑ Spoto 2001, pp. 44–45; Churchwell 2004, pp. 165–166; Banner 2012, pp. ۶۲–۶۳.
- ↑ Banner 2012, pp. 60–63.
- ↑ Spoto 2001, pp. 49–50; Banner 2012, pp. 62–63 (see also footnotes), ۴۵۵.
- ↑ Banner 2012, pp. 62–64.
- ↑ Spoto 2001, pp. 49–50; Banner 2012, pp. ۶۲–۶۴, ۴۵۵.
- ↑ Meryman, Richard (September 14, 2007). "Great interviews of the 20th century: "When you're famous you run into human nature in a raw kind of way"". گاردین. Guardian Media Group. Archived from the original on November 4, 2015. Retrieved October 21, 2015.
- ↑ Spoto 2001, pp. 51–67; Banner 2012, pp. ۶۲–۸۶.
- ↑ Spoto 2001, pp. 68–69; Banner 2012, p. ۷۵–۷۷.
- ↑ Banner 2012, pp. 73–76.
- ↑ Spoto 2001, pp. 67–69; Banner 2012, p. ۸۶.
- ↑ Spoto 2001, pp. 67–69.
- ↑ Spoto 2001, pp. 70–75; Banner 2012, pp. ۸۶–۹۰.
- ↑ Banner 2012, pp. 86–90.
- ↑ Spoto 2001, pp. 70–75.
- ↑ Spoto 2001, p. 70–78.
- ↑ Spoto 2001, pp. 83–86; Banner 2012, pp. ۹۱–۹۸.
- ↑ کتاب مرلین مونرو، افسونگر نوشته اف ایکس فی نی
- ↑ کتاب پر عکسترین چهرههای جهان نوشته رابین میور
- ↑ «داستان ازدواجهای مرلین مونرو». بایگانیشده از اصلی در ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۸. دریافتشده در ۶ آوریل ۲۰۲۰.
- ↑ ۴۹٫۰ ۴۹٫۱ ۴۹٫۲ ۴۹٫۳ بهرام، پانته آ (۱۶ اوت ۲۰۱۲). «ناگفتههای تازه از زندگی مریلین مونرو؛ ستاره جذاب غمگین». بیبیسی فارسی. دریافتشده در ۲۸ آوریل ۲۰۲۱.
- ↑ «ماجرای عکسهای غیرمتعارف بازیگر زن و دردسرهایش/ عکس».
- ↑ «marilyn monroe».
- ↑ پرسشهای بی پاسخ در مورد مرگ مریلین مونرو، رادیو فردا
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ هیچکس نمیخواهد روی مریلین مونرو دفن شود, دویچه وله فارسی
- ↑ Monroe 'burial plot' up for sale, BBC News
- ↑ یادداشتهای شخصی مریلین مونرو منتشر شد، وبگاه (BBC)
- ↑ فیلم کوتاه منتشر نشدهای از مریلین مونرو کشف شد وبگاه رادیو فردا
- ↑ "Some like it pot: 'lost' home movie shows Marilyn Monroe smoking joint" (به انگلیسی). وبگاه رسمی گاردین. ۱ دسامبر ۲۰۰۹. Retrieved 2 December 2009.
- ↑ Alan Duke (۱ دسامبر ۲۰۰۹). "Marilyn Monroe home movie surfaces" (به انگلیسی). وبگاه رسمی CNN. Retrieved 2 December 2009.
- ↑ "Does a home movie show Marilyn Monroe smoking pot?" (به انگلیسی). وبگاه رسمی CTV. ۱ دسامبر ۲۰۰۹. Archived from the original on 3 December 2009. Retrieved 2 December 2009.
- ↑ ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ ۶۰٫۲ مریلین مونرو 'جراحی پلاستیک کرده بود' بیبیسی فارسی
منابعویرایش
- Banner, Lois (2012). Marilyn: The Passion and the Paradox. Bloomsbury. ISBN 978-1-4088-3133-5.
- Belton, John (2005). American Cinema, American Culture. McGraw Hill. ISBN 978-0-07-288627-6.
- Chapman, Gary (2001). "Marilyn Monroe". In Browne, Ray B.; Browne, Pat (eds.). The Guide to United States Popular Culture. University of Wisconsin Press. ISBN 978-0-87972-821-2.
- Churchwell, Sarah (2004). The Many Lives of Marilyn Monroe. Granta Books. ISBN 978-0-312-42565-4.
- Dyer, Richard (1991) [1979]. "Charisma". In Gledhill, Christine (ed.). Stardom: Industry of Desire. Routledge. ISBN 978-0-415-05217-7.
- ——— (1986). Heavenly Bodies: Film Stars and Society. Routledge. ISBN 978-0-415-31026-0.
- Fuller, Graham; Lloyd, Ann, eds. (1983). Illustrated Who's Who of the Cinema. Macmillan. ISBN 978-0-02-923450-1.
- Hall, Susan G. (2006). American Icons: An Encyclopedia of the People, Places, and Things that Have Shaped Our Culture. Greenwood Publishing Group. ISBN 978-0-275-98429-8.
- Hamscha, Susanne (2013). "Thirty Are Better Than One: Marilyn Monroe and the Performance of Americanness". In Rieser, Klaus; Fuchs, Michael; Phillips, Michael (eds.). ConFiguring America: Iconic Figures, Visuality, and the American Identity. Intellect. ISBN 978-1-84150-635-7.
- Handyside, Fiona (August 2010). "Let's Make Love: Whiteness, Cleanliness and Sexuality in the French Reception of Marilyn Monroe" (PDF). European Journal of Cultural Studies. 3 (13): 291–306. doi:10.1177/1367549410363198. hdl:10871/9547. S2CID 146553108.
- Harris, Thomas (1991) [1957]. "The Building of Popular Images: Grace Kelly and Marilyn Monroe". In Gledhill, Christine (ed.). Stardom: Industry of Desire. Routledge. ISBN 978-0-415-05217-7.
- Haskell, Molly (1991). "From Reverence to Rape: The Treatment of Women in the Movies". In Butler, Jeremy G. (ed.). Star Texts: Image and Performance in Film and Television. Wayne State University Press. ISBN 978-0-8143-2312-0.
- Leaming, Barbara (1998). Marilyn Monroe. Three Rivers Press. ISBN 978-0-609-80553-4.
- Lev, Peter (2013). Twentieth-Century Fox: The Zanuck–Skouras Years, 1935–1965. University of Texas Press. ISBN 978-0-292-74447-9.
- Marcus, Daniel (2004). Happy Days and Wonder Years: The Fifties and Sixties in Contemporary Popular Culture. Rutgers University Press. ISBN 978-0-8135-3391-9.
- Meyers, Jeffrey (2010). The Genius and the Goddess: Arthur Miller and Marilyn Monroe. University of Illinois Press. ISBN 978-0-252-03544-9.
- Miracle, Berniece Baker; Miracle, Mona Rae (1994). My Sister Marilyn. Algonquin Books. ISBN 978-0-595-27671-4.
- Monroe, Marilyn (2010). Comment, Bernard (ed.). Fragments: Poems, Intimate Notes, Letters. Farrar, Straus and Giroux.
- Riese, Randall; Hitchens, Neal (1988). The Unabridged Marilyn. Corgi Books. ISBN 978-0-552-99308-1.
- Rollyson, Carl (2014). Marilyn Monroe Day by Day: A Timeline of People, Places and Events. Rowman and Littlefield. ISBN 978-1-4422-3079-8.
- Rose, Jacqueline (2014). Women in Dark Times. Bloomsbury. ISBN 978-1-4088-4540-0.
- Solomon, Aubrey (1988). Twentieth Century-Fox: A Corporate and Financial History. Scarecrow Press. ISBN 978-0-8108-4244-1.
- Solomon, Matthew (2010). "Reflexivity and Metaperformance: Marilyn Monroe, Jayne Mansfield, and Kim Novak". In Palmer, R. Barton (ed.). Larger Than Life: Movie Stars of the 1950s. Rutgers University Press. ISBN 978-0-8135-4766-4.
- Spoto, Donald (2001). Marilyn Monroe: The Biography. Cooper Square Press. ISBN 978-0-8154-1183-3.
- Steinem, Gloria; Barris, George (1987). Marilyn. Victor Gollancz Ltd. ISBN 978-0-575-03945-2.
- Summers, Anthony (1985). Goddess: The Secret Lives of Marilyn Monroe. Victor Gollancz Ltd. ISBN 978-0-575-03641-3.
- Tracy, Tony (2010). John Huston: Essays on a Restless Director. McFarland. ISBN 978-0-7864-5853-0.
پیوند به بیرونویرایش
- وبگاه رسمی
- مریلین مونرو در دانشنامهٔ بریتانیکا
- مریلین مونرو در کرلی
- مریلین مونرو در IMDb
- مریلین مونرو در تیسیام
- ترانهشناسی مریلین مونرو در دیسکاگز
- مریلین مونرو در بنیاد فیلم بریتانیا
- Monroe's file at the اداره تحقیقات فدرال website
- "Marilyn Monroe: Still Life" A website containing clips and essays related to پیبیاس's استادهای آمریکایی documentary on Monroe