ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی/بایگانی ۵

رده Military ویرایش

en:Category:Military برابر مناسب در ویکی فارسی؟ (فعلا رده:نظامی را داریم که می‌توان منتقلش کرد به نامی بهتر--Taranet ‏۲۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۱ (UTC)پاسخ

برابرهای دیگر جنگی، ارتشی و نظام می‌باشند. --Ariobarzan ‏۲۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۳۲ (UTC)پاسخ
به نظر من همان نظامی بهتر است. چون ارتشی و ... در ایران جزء هستند و نظامی کل‌تر. --Wayiran (ب) ‏۲۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۷ (UTC)پاسخ
نظامی بهتر از ارتشی است، چون در اینجا کلی تر و جامع تر است.و در این category،
  • Military in fiction
  • Military history
  • Military law
  • Military life

هم وجود دارند که معنایی کلی تر از ارتش را در بر دارند.Pastorals2007 ‏۲۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۲۴ (UTC)پاسخ

کولر گازی ویرایش

؟ --Wayiran (ب) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۵۲ (UTC)پاسخ

می شود refrigerative air conditioning و به این نوع سیستم خنک کنندگی Vapor-compression refrigeration هم گفته می شود. Pastorals2007 ‏۲۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۰۹ (UTC)پاسخ

futurama ویرایش

برای en:Futurama، من البته خودم برای فارسی سازی آن پیشنهادی در بحث مقاله داده‌ام ولی اگر ممکن است کمک کنید.--مهدی.غ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۴ (UTC)پاسخ

لاتین است، پیشتر هم مقاله‌داشته: فوتوراما. --Ariobarzan ‏۲۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۴۶ (UTC)پاسخ
اسم خاص است. به نظرم ترکیبی از future و panorama انگلیسی است. تلفظ انگیسی آن هم فیوچراما است. با این حال فکر می کنم در فارسی همان فوتوراما بهتر باشد. سعید ‏۲۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۹ (UTC)پاسخ
در بیشتر زبان‌ها همان فوتوراما می‌گویند و تلفظ می‌کنند. در فارسی فیوچراما بی‌پیشینه نیست ولی کاربرد فوتوراما بیشتر است. --Ariobarzan ‏۲۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۰ (UTC)پاسخ
من بیشتر با سعید موافقم برای تلفظ ولی اگر قرار است دیگر فوتوراما بخوانندش آیوبرزن را می‌پذیرم. --مهدی.غ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۳۹ (UTC)پاسخ
این هم دربارهٔ ساختار فوتوراما. --Ariobarzan ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۱۶ (UTC)پاسخ
این روزنامه‌نگار هم که من وبلاگش را دادم همینطوری از کلمه نمای آینده به کلمه انگلیسی رسیده بود که اتفاقی همین نام معروف است. --مهدی.غ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۲۳ (UTC)پاسخ
چون در اینجا اسم خاص است فیوچراما گفته شود بهتر است و البته فیوچراما به جای فوتوراما. یک علت تلفظ ت به جای چ و امثالهم شاید برگردد به آن زمان که در ایران آموزش زبان فرانسه رواج بیشتری داشت و چون بیشتر کلمات فرانسوی و انگلیسی یک ریشه(ریشه لاتین) دارند تلفظ فرانسوی برای کلمات انگلیسی هم گفته شد. کلماتی مانند ناسیونال فراکسیون و غیره هنوز هم فرانسوی اند. و شاید این عادت تلفظ فرانسوی هنوز هم در کلمات انگلیسی گفته میشود.Pastorals2007 ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۴۱ (UTC)پاسخ

Sensitization ویرایش

[۱] — پیام امضانشدهٔ قبلی را محمد.رضا (بحث • مشارکت‌ها) نوشته‌است.

می‌شود حساس‌سازی. --Ariobarzan ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۵۳ (UTC)پاسخ
منظورم در روانشناسی نبود. بگذارید کارتان را راحتتر کنم، این جمله را ترجمه کنید:May cause sensitisation by inhalation--محمد.رضا ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۰۶ (UTC)پاسخ
چرا ممکن است هم روانشناسی باشد. در اینجا سخن از behavior یا رفتار است. حساس سازی به چیزی احتمال وقوع یک رفتار را بیشتر کند. حالا سائق یا drive ممکن است ماده ای شیمیایی یا غیره باشد.Pastorals2007 ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۵۹ (UTC)پاسخ
«ممکن است از طریق استنشاق (گاز، دارو..) موجب برانگیختگی شود». (؟!) سعید ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۰۳ (UTC)پاسخ
در این مورد حساسیت‌زایی هم بد نیست. ...موجب حساسیت‌زایی شود. --Ariobarzan ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC)پاسخ

حساسیت‌زایی بد نیست ولی بیشتر ترجمه تحت‌اللفظی است و اندکی نامأنوس است. این دو تعریف را امروز پیدا کردم. ببینید و برای مورد immunology پیشنهادی دهید:

(immunology) The alteration of a body's responsiveness to a foreign antigen, usually an allergen, such that upon subsequent exposures to the allergen there is a heightened immune response.

(psychology) A process in which a given behavior increases in intensity simply with repeated occurrences.

--محمد.رضا ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۲۸ (UTC)پاسخ

Municipality ویرایش

Municipalities شهرهایی در دنیا هستند که از لحاظ تقسیمات کشوری، با وضعیت ویژه و زیر نظر مستقیم دولت اداره می‌شوند. آیا برابری در فارسی دارد؟ اگر ندارد چه واژه‌ای مناسب‌تر است؟--آبتین ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۵۴ (UTC)پاسخ

Municipality برابر شهرداری است. یعنی هر ناحیه مسکونی که طبق تقسیمات کشوری دارای اداره شهرداری و شهردار باشد. به نظر من در فارسی باید به آن شهر، نقطه شهری یا مرکز شهری گفت. شهرروستا هم اخیرا در ایران در مورد روستاهایی به کار میرود که دارای شهرداری شده اند اما هنوز روستا به حساب می آیند. سعید ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۰۷ (UTC)پاسخ
به نظر میرسد این برای هر کشوری تعریفی دارد. و برای کشور های خاور میانه هم تعریفی دارد. شاید استان یا شهرستان که معادل چند شهر کوچکتر در اطراف آن هم میشود، معادل آن یاشند. مثلا استان تهران یا شهرستان تهران. تا اینکه نظر بقیه دوستان چه باشد.Pastorals2007 ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۱۱ (UTC)پاسخ
البته فکر می‌کنم، تعریف خاصی دارد، اگر مقاله انگلیسی‌اش را ببینید، نام شهرهایی خاص در جهان، که به این شیوه اداره می‌شوند را آورده است، مانند کیف، سواستوپول و ... نمی‌دانم دولت‌شهر می‌تواند درست باشد یا نه؟--آبتین ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۱۴ (UTC)پاسخ
برابر نزدیکی گمان نکنم در فارسی داشته‌باشد، ولی همانندی‌هایی با سیستم فرمانداری کل که در گذشته در برخی جاهای ایران اعمال می‌شد دارد. از اینرو شاید همان فرمانداری کل بد نباشد. --Ariobarzan ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۳ (UTC)پاسخ

Municipality اصلش به معنی شهرداری است ولی در مورد هر کشور باید تقسیمات کشوری آن را از بالا رو به پایین بررسی کنیم ببینیم در موردی که این واژه در ارتباط با آن کشور به کار رفته آیا معنی شهرستان می‌دهد یا بخش یا دهستان. این واژه بسته به مورد استفاده می‌تواند هر چهارتای این معانی را بدهد. باید مورد به مورد نگاه کرد.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)پاسخ

اگر بخواهیم این مقاله را به فارسی نیز برگردانیم، چه عنوانی مناسب است؟ (در حالت کلی) شاید بررسی دیگر میان ویکی‌ها نیز راهگشا باشد.--آبتین ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۱۰ (UTC)پاسخ
ظاهرا همان شهرداری را باید افزود. با توجه به فرمایش مانی، این واژه در کشورهایی (من تقسیمات اوکراین در نظرم بود) مورد استفاده‌ای فراتر دارند، (مثلا برای کشوری خاص همان معادل فرمانداری کل درست‌تر باشد) که البته این موضوع در گزینش عنوان مقاله Municipality می‌تواند دخیل نباشد.--آبتین ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۴ (UTC)پاسخ

Gadiformes ویرایش

کمک! Gadidae می‌شه روغن‌ماهیان (تیره)، از روی لاتین حدس می‌زنم روغن‌ماهی‌شکلان (راسته) باشد، ولی نمی‌دانم. The Lady of Shalott ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۴۰ (UTC)پاسخ

[http:// . .com/images?hl=en&q=Gadiformes&btnG=Search+Images&gbv=2 این] تصاویر کمکی بهتون می کنند؟Pastorals2007 ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۴۹ (UTC)پاسخ
متاسفانه نمی‌توانم این صفحه را باز کنم، اگر کسی مشکلی ندارد و سر درمی‌آورد نتیجه‌اش را بگوید. The Lady of Shalott ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۵۷ (UTC)پاسخ
همین اسم Gadiformes را به گوگل تصویر بدهید. آنجا تعدادی تصویر از همین ماهی وجود دارد.Pastorals2007 ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۵۹ (UTC)پاسخ
مشکلم با گوگل تصویره، باز نمی‌شه. البته خیلی وقت است که این مشکا را دارم. The Lady of Shalott ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۲ (UTC)پاسخ
بله. به ترتیب ترجمه علمی نام‌های طبقه‌بندی جانوری همان روغن‌ماهی‌شکلان برای Gadiformes درست درمی‌آید.--ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۷ (UTC)پاسخ
از هر دوی شما متشکرم. The Lady of Shalott ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۸ (UTC)پاسخ

bestseller ویرایش

بهترین ترجمه برای این کلمه چیست؟سلحشور پارس ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۴۶ (UTC)پاسخ

پرفروش‌ترین. پرفروش، از پرفروش‌ترین‌ها. یکی از پرفروش‌ترین ...ها. بسته به جمله دارد.--ماني ‏۲۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۷ (UTC)پاسخ

دکترین پیرامون؟ ویرایش

به فارسی مقاله ای در این زمینه پیدا نکردم تا تایید کنم. بنابراین خودم واژه را ترجمه کردم. اما از این ترجمه زیاد مطمئن نسیتم. دوستان روابط بین الملل اگر میدانند، و یا اگر کسی واژه نامه اصطلاحات سیاسی دارد، مشتاق شنیدنیم.--زرشک ‏۲۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۳ (UTC)پاسخ

اندیشه ی پیرامون ٫ تفکر پیرامون سلحشور پارس ‏۲۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۸ (UTC)پاسخ

دکترین را در فارسی آموزه می‌نویسند. می‌شود نوشت آموزهٔ حومه یا آموزه پیرامونی.--ماني ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)پاسخ

نقاب و ماسک ویرایش

آیا این دو یکی هستند؟ من دهخدا را که چک کردم، نقاب و روبند را پارچه‌ای دانسته بود که صورت را می‌پوشاند. ولی در تعریف mask در ویکی انگلیسی و دهخدا حرف از پارچه نبود و جسمی مصنوعی بود. خود دهخدا هم برای «ماسک» و «نقاب» مقاله‌ای جدا دارد. به نظر می‌رسد نقاب یا روبند همان چیزیست که زنان پیش از رضاشاه به صورت می‌زدند، و ماسک هم همان‌هاییست که در بالماسکه می‌زنند. ولی ماسک احتمالا باید برابری پارسی هم داشته باشد. این را ببینید... ایرانیان در دوران باستان هم از ماسک (از نوع بالماسکه‌ای‌اش) استفاده می‌کرده‌اند. آیا برابری در پارسی میانه برای آن وجود دارد؟ نقاب در انگلیسی چه می‌شود؟ --Wayiran (ب) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۳۹ (UTC)پاسخ

صورتک یا روپوش برای mask در دهخدا آمده، چطور است؟ --Wayiran (ب) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۵۲ (UTC)پاسخ

در فارسی افغانستان به جای «صورت»، «رو» می‌گویند. «رویک» خیلی گنگ است، نه؟ --Wayiran (ب) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۵۴ (UTC)پاسخ

اینطور که من پیدا کردم اگر درست باشد به ماسک در پارسی میانه پادام می گفته اند.سلحشور پارس ‏۲۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۱ (UTC)پاسخ
پادام گویا معنای دیگری دارد. شما کجا را بررسی کردید؟ --Wayiran (ب) ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۸ (UTC)پاسخ
این جا سلحشور پارس ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۱۱ (UTC)پاسخ
عجب چیز جالبی بود. اگه بازم از اینجور تارنماها می‌شناسی بگو آشناشیم... --Wayiran (ب) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۶ (UTC)پاسخ
بر اساس واژه نامه Heritage، نقابی که جلوصورت را می گیرد و زنان روی صورتشان می زنند در انگلیسی Veil است. کسی Veil می زند که شناخته نشود. Mask هم معنای Veil را میدهد(نقاب) و هم معنای ماسکی که در یونان باستان یا ایران قدیم (که شماهم در بالا به آن اشاره کردید،)استفاده می کردند را میدهد. برای ترجمه رویک گنگ است. روپوش و صورتک که دهخدا هم اشاره کرده بد نیستند. واژه روپوش فقط این معنی را می دهد که صورت را میپوشاند ولی واژه صورتک جنبه استفاده از این نوع نقاب در آئین های مذهبی و رسومی باستان یا استفاده از آن در دراما های باستانی را هم می رساند. روی این حساب شاید همان صورتکی که دهخدا اشاره کرده هم بهتر باشد.Pastorals2007 ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۶ (UTC)پاسخ

سازمانهای NIH و ... ویرایش

دنبال اسامی شکیل و با مسمی برای این موسسات ملی بهداشت ایالات متحده آمریکا میگردم. نظر؟--زرشک ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۵ (UTC)پاسخ

  • National Institute on Aging
  • National Institute on Drug Abuse and Alcoholism
  • National Center on Minority Health and Health Disparities
  • National Center for Disparities and Alternative Medicine
  • Quality Assurance Review Center
  • موسسهٔ ملی سالخوردگی/کهنسالی
  • موسسهٔ ملی سواستفاده از دارو و می‌خوارگی/موسسهٔ ملی سواستفاده از دارو و اعتیاد به الکل (drug رو موادمخدر ترجمه نکردم چون تو فرهنگ من drug abuse رو تو روانشناسی نوشته بود «سواستفاده از دارو»)
  • مرکز ملی سلامت اقلیت‌ها و نابرابری سلامت/مرکز ملی سلامت اقلیت‌ها و اختلاف سلامتی
  • مرکز ملی مکملات و داروهای جایگزین
  • مرکز بررسی اطمینان از کیفیت

هیچ کدومو از فرهنگ تخصصی پیدا نکردم! --Wayiran (ب) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۵۸ (UTC)پاسخ

  • موسسه ملی کهنسالی
  • موسسه ملی اعتیاد و میخوارگی
  • مرکز ملی بیماری ها و بیماران گروههای اقلیت جامعه
  • مرکز ملی تحقیقاتی و پزشکی غیر متعارف
  • مرکز بررسی و نظارت بر کیفیت

Pastorals2007 ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۴ (UTC)پاسخ

  • بنیاد ملی سالمندان
  • بنیاد ملی اعتیاد و می‌خوارگی
  • مرکز ملی سلامت اقلیت‌ها و نابرابری سلامت (در اصل en:Healthcare inequality )
  • فکر کنم باید منظور NATIONAL CENTER FOR COMPLEMENTARY AND ALTERNATIVE MEDICINE بوده باشد (بر اساس جستوجوی گوگل)
  • مرکز بازبینی اطمینان کیفیت

مهدی.غ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)پاسخ

cheerleader و cronyism ویرایش

  • cheerleader
  • cronyism

مورد اخیر معنای پارتی بازی دارد. اما پارتی بازی واژه کوچه خیابانی است. نه؟--زرشک ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۴۷ (UTC)پاسخ

  • cheerleader: «هلهله‌چی» چطوره؟! :-)) فکر کنم در فارسی تک کلمه ندارد چون ما در مسابقات ورزشی معمولا بوقچی، شیپوچی یا تبل‌زن فقط داریم. این ترکیبات را هم بررسی کنید: «تشویق‌کنندگان اصلی»، «تشویق‌کنندگان پیشرو»، «گروه تشویق»، «رهبر تشویق‌کنندگان ».
  • cronyism : شاید «رانت خواری» باشد ولی رانت خواری کاملاً منطبق بر «پاری‌بازی» نیست.

مهدی.غ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۲ (UTC)پاسخ

cheerleader - بهتره از «...چی» استفاده نشه چون فارسی نیست.(ترکی هستش) (مثلا میگن به جای تفنگچی بگین تفنگدار). «هلهله» هم عربیه. حالا که قراره یه واژهٔ جدید بسازیم، بهتره فارسی فارسی باشه. «هورانما» چطوره؟ --Wayiran (ب) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)پاسخ

«هورانما» و «هورانمایی» یا اینم که بزنیم تو کار پارسی میانه! «ايزانِشگر» یعنی تشویق‌گر. --Wayiran (ب) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۸ (UTC)پاسخ

هلهله‌چی به نظرم برای cheerleader خوب جواب می‌دهد. برابرهای cronyism می‌شود رابطه‌سالاری یا رفاقت‌سالاری.--ماني ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۰ (UTC)پاسخ
cheerleader در دیکشنری نارسیس، «سردسته تشویق کنندگان»، «معرکه‌گیر» و «رهبر هوراکشان» ترجمه شده است. سیمرغ کوچولو ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۸ (UTC)پاسخ
در فیلمی که به فارسی دوبله شده بود طرف می گفت: «من هوراکِش منچسترم» :) ضمنا برابر cheer در ورزش می شود هوادار. سعید ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۰۷ (UTC)پاسخ

cheerleaderها همان‌طور که می‌دانید بیشتر این تیپی هستند و بیشتر می رقصند و کم‌تر هورا می‌شکند. همان هلهله‌چی یا گروه تشویق فکر کنم فعلاً‌ کار را راه بیندازد.--ماني ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۲۳ (UTC)پاسخ

من هم در همه این برابر ها «هلهله چی» و «تشویق کن» را بهتر از همه یافتم.Pastorals2007 ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)پاسخ

ولی هلهله‌چی در نظر من کمی خنده‌دار است، سعی کنید یک مقاله درباره کاراکتر هلهله‌چی بنویسید، برای مثال en:Claire_Bennet کاراکتر سریال قهرمانان یا Heroes:

کلر بنت، کاراکتر افسانه‌ای سریال علمی تخیلی قهرمانان با بازی هایدن پنتیر است. کلر یک هلهله‌چی با قدرت بازتولید سریع سلولی است. ...
... در قسمت شش ماه پیش در شروع سریال، کلر به کمک دوستش جکی ویلکاکس در دبیرستانش تازه یک هلهله‌چی شده بود...

کمی خنده‌دار است، اگر دوبله گفتوگوی این کاراکتر با پدرش را تصور کنید (یک گفتگوی خیالی):

نوح بنت: مگر نگفتم تو باید محتاط باشی؟ اگر اتفاقی بیافتد یا زخمی بشوی ممکن است به خاص بودن تو پی‌ببرند!
کلر بنت: من فقط می‌خواهم هلهله‌چی بشوم پدر! این چیز پیچیده‌ای نیست.
...

شاید توجه به عبارت Cheerleading در پیدا کردن برابر فارسی بد نباشد، ویکی‌انبار هم محل خوبی است برای معرفی تصویری موضوع بحث. --مهدی.غ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۲ (UTC)پاسخ

خب این بستگی به این دارد که شما کلمه را درکجا بکار میبرید. گاهی وقتها شما کلمه را در یک فیلم علمی تخیلی به کار می برید. گاهی وقتها شما کلمه را در یک محیط رسمی به کار میبرید. گاهی وقتها در یک محیط غیر رسمی به کار میبرید. گاهی وقتها مثلا تصور کنید که خبر نگاری هیجان زده در یک باشگاه ورزشی شلوغ می خواهد با یک «هلهله چی» یا «تشویق کن» که شیپورش در دستش است و عرق از سر و رویش میریزد و طرفدارانش در اطرافش تیم را تشویق میکنند، مصاحبه کند. در اینجا خبر نگار میتواند از کلمه «هلهله چی» استفاده کند. ولی در یک فیلم علمی تخیلی فرایند سخن یا زمینه (context) متفاوت است و مانند باشگاه نیست و استفاده از کلمه «هلهله چی» دیگر مناسب نیست و از کلمه دیگر مناسب تر، مثلا «تشویق کن»، باید استفاده شود.Pastorals2007 ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۴۰ (UTC)پاسخ

تشکر از همگی. هلهله چی را ساختم.--زرشک ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)پاسخ

رتبه‌بندی دیپلماتیک ویرایش

برای این عکس، که مربوط به سلسله مراتب دیپلماتیک است، آیا این ترجمه‌ها مناسبند؟

  • سفیر
  • شارژ دافر
  • کاردار
  • کاردار-رایزن
  • رایزن حقوقی
  • دفتردار یکم
  • دفتردار دوم
  • دفتردار سوم
  • وابسته
  • دستیار وابسته

--Wayiran (ب) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۲ (UTC)پاسخ

تا آنجا که می‌دانم کنسول و سرکنسول دو مقام بعد سفیر هستند ولی کاردار عضوی از سفارت است و یک دیپلمات با رده پایین می‌باشد.البته منبعی ندارم و مطمئن نیستم! مهدی.غ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۲ (UTC)پاسخ

web syndication ویرایش

syndication در en:Web syndication چه برابر فارسی دارد؟ مهدی.غ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)پاسخ

برابرها: «صنفی‌زدایی در وب»، «چندنشر وبی»، «نشر مشترک در وب». syndication را عدم صنفی‌سازی هم نوشته‌اند. چندنشر (بر قیاس بازنشر) پیشنهاد خودم است بر مبنای معنی آن.--ماني ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)پاسخ
syndication که خودش به معنی تشکیل سندیکا است چرا صنفی زدایی ترجمه کردید؟ من داشتم به سندیکاسازی فکر می‌کردم. --مهدی.غ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۸ (UTC)پاسخ
درود. چون در این‌جا فکر کردم آن را «عدم صنفی‌سازی» معنی کرده‌اند آن برابر را نوشتم. خیلی گشتم، کلاً کسی برابر فارسی درستی هم برای RSS ننوشته. در ویکی هلندی RSS (Really Simple Syndication) را «نشر سادهٔ هم‌زمان» ترجمه کرده‌اند. برداشت من هم اینست که Syndication در این عبارات «نشر هم‌زمان» معنی می‌دهد یعنی نشر به حالت هیئتی (سندیکایی). شاید «نشر هم‌زمان در وب» بهترین ترجمه برای Web syndication باشد.--ماني ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۵ (UTC)پاسخ
به نظر من هم نشر هم‌زمان انتخاب خوبی است، مثل همزمان پخش کردن در دیکشنری تک جلدی هزاره که با موضوع مطبوعات، تلویزیون نوشته شده است. --مهدی.غ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۴ (UTC)پاسخ
الان دیدم فرهنگستان زبان فارسی برای آن برابر هم‌نشری را وضع کرده.[۲]--ماني ‏۲۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۹ (UTC)پاسخ

Aggregator ویرایش

en:Aggregator

در ادامه بحث قبلی، من خود گردآورنده به ذهنم رسید. مهدی.غ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۴ (UTC)پاسخ

«گردآور» کوتاه‌تر نیز است. --Wayiran (ب) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۳۷ (UTC)پاسخ

Zendj ویرایش

en:zendj؟ گویا(ویکی انگلیسی نوشته) زبان فارسی هم بر زبان این مردم تاثیر گذاشته. --Wayiran (ب) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۶ (UTC)پاسخ

من اولین نگاهم به زنگبار فکر کردم، باید تحقیق کرد. --مهدی.غ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۱ (UTC)پاسخ
فکر کنم همان زنگی خودمان باشد، یک عمانی می‌شناسم که پدرش زبان‌های فارسی، زنگباری و عربی صحبت می‌کرد. چون قبلا مناطقی از تانزانیا تحت کنترل سلطان عمان بوده و خود عمان هم مردم فارس زبان دارد و تحت حمایت ایران بوده است. مهدی.غ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۹ (UTC)پاسخ
اینکه خودش تغییر مسیر به Swahili یا زبان سواحیلی داده است. سواحیلی زبان و فرهنگی است که که مناطق ساحلی کنیا، تانزانیا، و موزامبیک شمالی را در بر می گیرد. البته برای یافتن ریشه کغات باید به «واژه نامه مخصوص ریشه لغات» یا en:Etymological dictionary مراجعه کرد. من که به یکی دوتا آنلاین مراجعه کردم و واژه zendj و zanzibar را دادم یافت نشد. احتمالا باید به واژه نامه های بزرگتر در کتابخانه ها مراجعه کرد.Pastorals2007 ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۰۶ (UTC)پاسخ

MP3 player - Portable media player ویرایش

هیچ کدام مناسب نیست به نظر من! --مهدی.غ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۱۹ (UTC)پاسخ

Phonorecord ویرایش

ایده؟ تعریف سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۴ (UTC)پاسخ

Laconic-ایجاز و سخنوری-Rhetoric ویرایش

ایجاز و en:Laconic آیا این دو مقاله می‌توانند پیوند میان ویکی داشته باشند؟ در ضمن آیا سخنوری برابر مناسبی برای en:category:Rhetoric می‌تواند باشد؟ مخصوصاً برای رده‌بندی عرض می‌کنم. مهدی.غ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۴ (UTC)پاسخ

Feel free to .. ویرایش

منظورم یک عبارت تعارف گونه است، مثلا

Feel free to visit the community portal

شاید در فارسی بگیم: اینجا را خانه خودتان بدانید! --مهدی.غ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۴۹ (UTC)پاسخ