ویکیپدیا:زبان و زبانشناسی/بایگانی ۲۰
رد کردن به: فهرست بحثها • آغاز بحثها • پایین صفحه • افزودن بحث تازه این صفحه برای بحث و بررسی بر روی موضوعات مرتبط با زبان و زبانشناسی در ویکیپدیا ایجاد شدهاست. درخواستهای برابر فارسی برای واژههای خارجی و برعکس نیز همینجا مطرح میشوند. توجه داشته باشید که این صفحه به قصد واژهسازی ایجاد نشدهاست و تنها هنگامی باید در آن دربارهٔ واژهای بحث شود که آن واژه در سیاههٔ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کتابهای علمی مرتبط نیامده باشد. ازاینرو، هنگامی که دنبال برابر فارسی یک واژهٔ بیگانه میگردید، قبل از مطرح کردن آن در این صفحه آن را در منابع زیر جستجو کنید. | |
استفاده از این صفحه
بایگانی
۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹، ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، ۵۴، ۵۵ |
مسئله خیلی مهم
ویرایشآیا همه توافق دارند که government با دولت برابر است و state با حکومت؟ من فکر میکنم دقیقاً برعکس باشد، و اگر چنین باشد پیوند کنونی این دو مقاله به زبانهای دیگر کاملاً اشتباه است (نگاهی به معادلهای عربی و اردو و دیگر شبیهخطهای زبان فارسی بیندازید).Teoderaĥ Liĥtenŝtain (بحث) ۲۰ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC) + این مسئله میتواند خیلیها را سردرگم کند.
- مشکل پیوند نیست. مشکل اشتباه نامگذاری مقاله است. در واقع نام مقالهٔ حکومت باید "دولت" شود و نام مقالهٔ دولت "حکومت". من سعی کردم این مشکل را بر طرف کنم ولی در خود متن هر دو مقاله هم باید نامها تغییر کند. دیاکو « بحث » ۲۰ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۵۹ (UTC)
- اگر چنین باشد، فراتر از نامها مفاهیم نیز در هر دو مقاله اشکال دارند.Teoderaĥ Liĥtenŝtain (بحث) ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۱ (UTC)
- ببینید. تعریفها و توصیفهایی که مثلا دربارهٔ مقالهٔ "حکومت" شده متعلق به مقالهٔ "دولت" و برعکس است. من مقالهٔ "حکومت" را به "دولت" منتقل کردم و مقالهٔ دولت را به "حکومت (سیاست)". به مقالهٔ "حکومت" نیز برچسب حذف زدم، تا پس از حذف مقالهٔ "حکومت (سیاست}" این مقاله به مقالهٔ "حکومت" منتقل شود. شما هم یک نگاهی به پیکرهٔ خود مقاله بکن اگر اصلاحاتی لازم است انجام بده. دیاکو « بحث » ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۷ (UTC)
- چرا؟ من هم فکر میکنم توافق وجود دارد که government با دولت و state با حکومت معادل هستند. تا الان که این طور بوده. --1234 (بحث) ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)
- لطفا در چنین مواردی پیش از هر تغییر یا انتقالی مشکل را در صفحه بحث مقاله مطرح کرده و پس از تبادل نظر و یا عدم مخالفت آنرا انتقال دهید. ارژنـگ ▒▒▒ ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۳۶ (UTC)
- جناب سیکاسپی state به معنی دولت است. مقالهٔ "nation-state" و "jewish state" را ببینید. دیاکو « بحث » ۲۲ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۶ (UTC)
- پس لطفاً تغییر مسیر رئیس دولت را نیز حذف کنید. نوشتار معادلش در ویکی انگلیسی en:Head of state است. وهاب (گپ) ۲۳ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۹ (UTC)
- این می شود رییس کشور. 1234 (بحث) ۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۳۶ (UTC)
- شاید مشکل در ایران این است که ما administration را نیز برخی اوقات به دولت برمی گردانیم که بیشتر معادل قوه مجریه است. رئیس دولت هم با این اشتباه می شود رئیس جمهور. --سید (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۴۷ (UTC)
- این می شود رییس کشور. 1234 (بحث) ۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۳۶ (UTC)
- پس لطفاً تغییر مسیر رئیس دولت را نیز حذف کنید. نوشتار معادلش در ویکی انگلیسی en:Head of state است. وهاب (گپ) ۲۳ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۹ (UTC)
- چرا؟ من هم فکر میکنم توافق وجود دارد که government با دولت و state با حکومت معادل هستند. تا الان که این طور بوده. --1234 (بحث) ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)
- ببینید. تعریفها و توصیفهایی که مثلا دربارهٔ مقالهٔ "حکومت" شده متعلق به مقالهٔ "دولت" و برعکس است. من مقالهٔ "حکومت" را به "دولت" منتقل کردم و مقالهٔ دولت را به "حکومت (سیاست)". به مقالهٔ "حکومت" نیز برچسب حذف زدم، تا پس از حذف مقالهٔ "حکومت (سیاست}" این مقاله به مقالهٔ "حکومت" منتقل شود. شما هم یک نگاهی به پیکرهٔ خود مقاله بکن اگر اصلاحاتی لازم است انجام بده. دیاکو « بحث » ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۷ (UTC)
cryoprotectant
ویرایشدرود. ترجمهٔ cryoprotectant به نظر شما میتواند محافظ سرما باشد؟ مایعی است که در اندامهای زنده ترشح میشود و مانع انجماد آب و خون در بدن جانداران ساکن قطب شمال میشود. --- Rmashhadi ♪♫ ۲۲ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۴۰ (UTC)
- سلام! به نظرم ضدیخ (زیست شناسی) [۱] مناسب باشد. بدرود ماهان Inbox ۲۳ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)
- درسته ممنون--- Rmashhadi ♪♫ ۲۳ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۱۲ (UTC)
galette des rois
ویرایشدرود، آیا نام یا تلفظ این کیک فرانسوی به فارسی گالت د روا می شود؟ در یوتیوب بدین صورت ترجمه شده است.Roozitaa (بحث) ۲۳ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۴۱ (UTC)
- درود! تلفظش گــَــلـِــت د ِ روآ (galεt de rwa) می شود. و ترجمه آن به فارسی یعنی کیک پادشاه. بدرود ماهان Inbox ۲۳ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۵ (UTC)
- درود بر شما. ماهان عزیز به درستی اشاره کردند، فقط میماند دو مورد کوچک: یک اینکه دِ رُوآ حالت جمع شاه است. دو اینکه ما این کیک را بنام کیک شب ششم ژانویه میشناسیم. اگر توضیح بیشتری لازم بود بفرمائید. پیروز باشید. ارژنـگ ▒▒▒ ۲۸ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)
امپایر استیت (فیلم)
ویرایشدرود؛ لطفا برای مقاله امپایر استیت (فیلم) نام برابر فارسی پیشنهاد نمایید ح.فاطمی ۷ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۹ (ایران) ۲۸ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۳۹ (UTC)
- امپایراستیت نام یک آسمانخراش است. معادل فارسی ندارد و به همین صورت باید به کار رود، همانجور که نام برج میلاد را نمیتوان به انگلیسی ترجمه کرد. دیاکو « بحث » ۲۸ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۵۸ (UTC)
- نمی دانستم! :) سپاس فراوان از شما ح.فاطمی ۷ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۶ (ایران) ۲۸ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۰۶ (UTC)
- درود بر شما. ضمن تائید گفتههای دیاکو این را هم اضافه میکنم که این عنوان نام فیلم است و در صورتی که فیلمی با نامی دیگر در زبان فارسی پخش شدهباشد آن نام باید برای عنوان برگزیده شود و در مقاله به نام اصلی اشاره گردد. در ضمن پیوند پایدار فراموش نشود . پیروز باشد. ارژنـگ ▒▒▒ ۲۸ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)
- نمی دانستم! :) سپاس فراوان از شما ح.فاطمی ۷ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۶ (ایران) ۲۸ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۰۶ (UTC)
Vol-au-vent
ویرایشدرود، والاوان درست است یا ولووان با تشکرRoozitaa (بحث) ۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۴۰ (UTC)
- درود. والووان درست است. وبگاه تلفظی فوروو در این موارد همیشه راهگشاست. مانی (بحث) ۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۰۷ (UTC)
- درود. تلفظ آن در ویکیواژۀ فرانسوی و ویکیپدیای انگلیسی به صورت ولووان آمده: /vɔlo.vɑ̃/؛ vol-au-vent.--چالاک بحث ۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۹ (UTC)
- درود. همنظر با جناب چالاک. وُل-اُ-وان -- نوژن (بحث) ۲ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۳۲ (UTC)
- درود. تلفظ آن در ویکیواژۀ فرانسوی و ویکیپدیای انگلیسی به صورت ولووان آمده: /vɔlo.vɑ̃/؛ vol-au-vent.--چالاک بحث ۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۹ (UTC)
Pâte sucrée و Pâte brisée و Pâte à foncer و Pâte sablée
ویرایشدرود، به فرانسه Pâte sucrée به انگلیسی sweet shortcrust pastry (شاید خمیر ترد شیرین) همچنین خمیر بریزه Pâte brisée به انگلیسی Flaky Pastry (شاید خمیر پای آمریکایی) و Pâte à foncer خمیر فونسه و Pâte sablée خمیر سابله به فارسی چه باید باشد؟Roozitaa (بحث) ۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۰:۱۳ (UTC)
پیش از اینکه پیشنهادات خودم رو بگویم این نکته را بگویم که ترجمه برخی نامها اصولا سخت است ولی اجتناب ناپذیر است. مثلا شیرینی ساقه عروس، تسمه ای، زبون، خاتون پنجره، تر و از این دست ترجمه های مضحکی در زبانهای دیگر تولید می کند! ولی شیرینی های کشمشی، آلمانی، دانمارکی و ... راحتتر است.
- Pâte sucrée : در فرانسوی Pâte به معنای خمیر و sucrée به معنای شیرین یا شکری کردن است. به نظرم بهترین ترجمه آن می شود: شیرینی خمیری، شیرینخمیر، خمیرشکری، شکرخمیری، شکرمایه یا خمیرنوش. (نوش به معنای شیرین)
- Pâte brisée : در فرانسوی Pâte به معنای خمیر و brisée به معنای پوسته شیرینی و نان است. به نظرم بهترین ترجمه آن می شود: نازکنوش، شیرینباریک.
- Pâte à foncer : در فرانسوی Pâte به معنای خمیر و foncer به معنای پر کردن است. به نظرم بهترین ترجمه آن می شود: شیرینی بشقابی، شیرینی فنجونی.
- Pâte sablée : در فرانسوی Pâte به معنای خمیر و sablée به معنای حنایی یا شنپاشی است. به نظرم بهترین ترجمه آن می شود: شیرینحنا یا شیرینی حنایی، شکرپاش. ماهان Inbox ۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۳۲ (UTC)
- جناب ماهان از لطف شما ممنونم. با توجه به دشواری نامگذاری و جا انداختن چنین نامگذاریهایی شاید مثل برخی کشورهای دیگر و سایتهای ایرانی بهتر باشد نام خمیر را با همان تلفظ فرانسوی بنویسیم. خمیر بریزه، خمیر فونسه و خمیر سابله. فقط برای Pâte sucrée در سایتها تلفظی پیدا نکردم.Roozitaa (بحث) ۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۵۱ (UTC)
- من نیز، هم ایده با شما هستم. مثالی که در این خصوص می توان زد قورمه سبزی، میرزا قاسمی، شامی کباب، یتیمچه و نرگسی است که معادلی در فرانسوی ندارند. تلفظ sucrée نیز به گمانم سایکقو (؟) [۲] شود. ماهان Inbox ۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۷ (UTC)
- سوکره. __Âriobarzan ۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۹ (UTC)
@Roozitaa: میشود سوکره /sy.kʁe/.--چالاک بحث ۷ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۲۵ (UTC)
بازی Casual
ویرایشلطفا یکی از دوستان مقاله تازهساخت بازی Casual را به عنوانی مناسب انتقال دهد. ح.فاطمی ۱۵ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۵۹ (ایران) ۶ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۲۹ (UTC)
به بازی نامرتب تغییر نام دادم. ماهان Inbox ۷ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۵۹ (UTC)
فهرست انواع پای و تارت
ویرایشفطفاً فهرست انواع پای و تارت را از نظر صحت و یا پیدا کردن برابرها بررسی کنید.Roozitaa (بحث) ۷ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)
media call follow-ups
ویرایشسلام به دوستان، کسی می دونه جملهٔ زیر یعنی چی؟
it asks what the media call follow-ups.
ممنون--- Rmashhadi ♪♫ ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۰۸ (UTC)
- سلام. فکر نکنم بدون دانستن کانتکست بشود معنی درست این جمله را گفت. علاوه بر معانی سادهتر، حدسی که میزنم این است: «آن چیزی را میپرسد که رسانهها آن را «پیگیری» مینامند.» طاها (بحث) ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۲ (UTC)
- کل پاراگراف چنین بود:
Learning occurs in 2 forms, single-loop and double-loop… Double loop learning takes an additional step. It turns the question back on the questioner. It asks what the media call follow-ups
باز هم ممنون --- Rmashhadi ♪♫ ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۴ (UTC)
- خوب فکر کنم حدس بالاییام درست بود با این اصلاح که media در اینجا به معنی رسانههای جمعی (در مقابل منابع دانشورانه) مفهوم رواج عامهتر اصطلاح را می رساند. طاها (بحث) ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۹ (UTC)
- یعنی بگیم: چیزی که میخواهد (میپرسد) را رسانهها پیگیری نامیدهاند؟؟؟--- Rmashhadi ♪♫ ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۴ (UTC)
- (۱) «میپرسد»، (۲) «media» در اینجا فکر کنم استعاره از رواج عامه و مصطلحبودن میان عامه است نه اینکه منظورش واقعاً رسانه و اخبار شامگاهی باشد. طاها (بحث) ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)
- یعنی بگیم: چیزی که میخواهد (میپرسد) را رسانهها پیگیری نامیدهاند؟؟؟--- Rmashhadi ♪♫ ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۴۴ (UTC)
طاها به درستی به موضوع اشاره کرده است اما اگر میخواهید موارد ذیل را پیشنهاد میکنم: ماهان Inbox ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۰۲ (UTC)
- پرسشنامه از چیزی که رسانهها به آن کارهای در فهرست پیگیری میگویند، سوال میکند.
- سوال پرسشنامه در خصوص مواردی است که رسانههای ارتباط جمعی به آن امور تحت پیگرد میگویند.
- پرسشنامه از چیزی سوال میکند که رسانهها به آن امور قابل پیگیری میگویند.
سپاس از همهٔ شما دوستان--- Rmashhadi ♪♫ ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۰ (UTC)
فهرست گلهای خوراکی
ویرایشدرود لطفا اگر حوصله دارید در ترجمه فهرست فهرست گلهای خوراکی کمک کنید. ماهان Inbox ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۱۹ (UTC)
درخواست معادل برای سه واژه گیاه شناسی
ویرایشبرای واژه های Lepidium ،Centaurea و Astragalus معادل فارسی می خواهم.کشانی که از علم گیاه شناسی سر رشته دارند لطفا کمک کنند. سپاسFOAD M ♥ واگویه ۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۴۷ (UTC)
- برای Centaurea معادل قنطوریون یا گل سبدیها مناسب است.
- برای Lepidium معادل شاهیان مناسب است.
- برای Astragalus معادل گونها (تلفظ:GAVANHA) مناسب است.
بدرود ماهان Inbox ۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۶ (UTC)
اصلاح معادل Category:Communities
ویرایشبرای رده Category:Communities چه معادلی پیشنهاد میکنید الان معادلش رده:انجمنهای همگانی است که جالب نیست. رده:انجمنها هم برابر Category:Associations قرار داده شده است الان ردهای مانند Category:Christian communities یا Category:Communities by religion یا Category:Intentional communities چه معادلی دارند؟Yamaha5 (بحث) ۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۵۶ (UTC)
- بهترین معنی رده:جامعهها و انجمنها میباشد. مثل جامعه ایرانیان مقیم بریتانیا یا انجمن خوشنویسان ایران. ماهان Inbox ۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۰۶ (UTC)
همچنین: رده: جامعههای مسیحیان / رده: جامعهها بر پایه دین / رده: جامعهها و انجمنهای جهانی (بین المللی یا فرامنطقهای) ماهان Inbox ۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۰۹ (UTC)
- باید Category:Associations بشود > رده:اتحادیهها
- Category:Communities > رده:انجمنها (چون عبارت جامعهها و انجمنها برای ردههای ذکر شده خیلی طولانی است)
- Category:Society هم رده:جامعه بماندYamaha5 (بحث) ۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۱۰ (UTC)
- @ماهان: باید توجه داشت Society هم داریم و همچنین Category:Religion and society را هم داریم که اگر Category:Communities by religion را رده:جامعه بر پایه دین ترجمه کنیم کمی شبیه به هم می شوند با وجودی که زیر مجموعه دو شاخه رده متفاوت هستند Yamaha5 (بحث) ۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۱۱ (UTC)
پت فویته
ویرایشدرود، چون مطلب در مورد زبان فرانسه است و به علت وارد نبودم به قواعد زبان نمیتوانم از صحت ترجمه مطمئن باشم لطفاً چک بفرمائید که پاراگراف زیر رسا و صحیح هست یا خیر. «خمیر هزارلا در فرانسه پت فویته (به فرانسوی: Pâte feuilletée) یا (به فرانسوی: Pâte feuilletage)نامیده میشود. feuille به معنی برگ است. از اواخر قرن شانزدهم واژهٔ feuilleter از feuille منشأ گرفته و معنای تا زدن خمیر پای داشتهاست. در اواخر قرن هیجدهم پسوند age که نشاندهندهٔ «ساختن» است به این واژه افزوده شدهاست.» Roozitaa (بحث) ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۶ (UTC)
درود! «خاستگاه خمیر هزارلا کشور فرانسه است و به فرانسوی به آن (Pâte feuilletée) می گویند. feuille (اسم) به معنی ورقه و یا برگ است. از اواخر سده شانزدهم واژهٔ feuilleter (فعل) (به معنای سرسری ورق زدن یک مجله یا کتاب یا در کل ورق زدن) از feuille منشا گرفته است.» اگر متن اصلی را بنویسید بهتر میتوانم کمک کنم. ماهان Inbox ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۵۹ (UTC)
- با تشکر، اصلش ژاپنی است ولی این مطلب احتمالاً در سایت های انگلیسی زبان هم پیدا میشود. لطفاً بعد از «feuille منشا گرفته است.» را هم بنویسید. age چرا بجای er قرار گرفته؟ آیا واژه Pâte feuilletée در فارسی "پت فییِل" و واژه Pâte feuilletage ، "پت فیِلتاژ" تلفظ میشود؟Roozitaa (بحث) ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۰۳ (UTC)
- درود در خصوص زبان فرانسوی تسلط زیادی ندارم. ماهان Inbox ۱۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)
- Pâte feuilletée :پات فوئیته
- Pâte feuilletage: پات فوئیتاژ
__Âriobarzan ۱۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۲۴ (UTC)
Direction cosine
ویرایشدرود کسی می دونه معادل فارسی Direction cosine چیست؟--- Rmashhadi ♪♫ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)
درود. در هندسه تحلیلی به آن کسینوس هادی میگویند. ماهان Inbox ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۳۶ (UTC)
- ممنون به نظر اوضاع بخش ریاضی ویکی خیلی خراب است هیچکدام مقاله ندارند --- Rmashhadi ♪♫ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۵۲ (UTC)
- بله متاسفانه همینطور است. امیدست بهبود یابد. این سایت [۳] هم به شما معرفی میکنم. وبگاه مفیدی است. ماهان Inbox ۱۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۱۶ (UTC)
- ممنون از سایت، من بعد از چند روز تازه آمدم --- Rmashhadi ♪♫ ۱۶ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)
Pâté
ویرایشhttps://en.wikipedia.org/wiki/P%C3%A2t%C3%A9 درود، نام این غذا به فارسی چیست؟Roozitaa (بحث) ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۵۹ (UTC)
- سوسیس پتــِـی یا کالباس پتــِـی مناسب است. ماهان Inbox ۱۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۲ (UTC)
- نتیجهٔ جستجو در گوگل. من تخصص چندانی در امور آشپزی ندارم، ولی سابقهٔ استفاده از نام پاته در آشپزی ایرانی کم نیست. __Âriobarzan ۱۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۵۰ (UTC)
- سوسیس پتــِـی یا کالباس پتــِـی مناسب است. ماهان Inbox ۱۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۲ (UTC)
- دقیقن همینطور است من تلفظ انگلیسی رو نوشتم. ماهان Inbox ۱۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۰۲ (UTC)
Araneomorphae
ویرایشاین به چه معناست؟ برای ساخت رده همسنگش به مشکل خوردم. رده موجود: en:Category:Araneomorphae ح. فاطمی ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۴ (ایران) ۱۴ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۴ (UTC)
- گمان کنم باید تلفظش را فقط استفاده کنم! اگر اینگونه است، تلفظ صحیحش چیست؟ ح. فاطمی ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۶ (ایران) ۱۴ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)
- آرانئومورفای. __Âriobarzan ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۰۰ (UTC)
- تشکر بسیار :) ح. فاطمی ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۱۵ (ایران) ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۵ (UTC)
- morph در پارسی به صورت «شکل» بازگردانده میشود. در این مورد، عنکبوتشکلان صحیحتر است که رده را بدان منتقل کردم. -- نوژن (بحث) ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)
- تشکر بسیار :) ح. فاطمی ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۱۵ (ایران) ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۵ (UTC)
Open Software Foundation
ویرایشیه Free Software Foundation (یا به اختصار FFS) هست که توی فارسی بهش میگن بنیاد نرمافزارهای آزاد، همینطور یهOpen Source Initiative (یا به اختصار OSI) هم داریم که توی فارسی بهش میگن پیشگامان متنباز، اما یه Open Software Foundation (یا به اختصار OSF) هم داریم که نیازمند معادل فارسی مناسب هست و باید طوری انتخاب بشه که نه با بنیاد نرمافزارهای آزاد، و نه با پیشگامان متنباز اشتباه گرفته نشه. (مطمئن نیستم، اما کلمه Open اینجا به معنی متنباز نیست و بیشتر روی علنی بودن و انحصاری نبودن تاکید داره)
ممنون میشم دوستان در این مورد راهنمایی کنن. -- Bkouhi (بحث) ۲۷ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۱۵ (UTC)
- بهترین ترجمه از دید من بنیاد نرمافزارهای باز است. ماهان Inbox ۲۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۵۶ (UTC)
Third Party Application
ویرایشبا سلام خدمت دوستان. برای عبارت Third Party Application معادل فارسی میخواستم. منظور از این عبارت نرمافزارهایی هست که توسط یک شرکت سوم بر روی یک بستر منتشر میشوند. برای مثال نرمافزارهای موجود در فیسبوک یا گوگل پلاس (بازیها و ...) نرمافزارهای Third Party هستند؛ چون توسط خود این شرکتها یعنی فیسبوک یا گوگل پلاس طراحی نشدهاند. متشکرم؛ سیگنالبحث ۲۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۱۹ (UTC)
- [۴]، چطور هست؟، موفقباشی KhabarNegar خبرنگار ۲۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۳۷ (UTC)
- نرمافزارهای جانبی چطوره؟ من همه جا از این معادل استفاده کردم. البته خیلی مطمئن نیستم که معادل خوبی باشه، اما بهترین چیزی هست که من بهش رسیدم. -- bkouhi (بحث) ۲۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۴۵ (UTC)
- به نظرم همون معادلی که خبرنگار گفت (برنامههای شخص سوم) از همه مناسب تر باشه. ماهان Inbox ۲۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۵۵ (UTC)
- Third party در برابر First Party قرار دارد. در بیمه به شخص ثالث ظاهرا ترجمه شده که خیلی نچسب است. من هم فکر کنم طرف سوم یا شخص سوم بهتر است.--سید (بحث) ۳۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۵۰ (UTC)
- به نظرم همون معادلی که خبرنگار گفت (برنامههای شخص سوم) از همه مناسب تر باشه. ماهان Inbox ۲۸ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۵۵ (UTC)
Stock_(food)
ویرایشدرود، برابر [۵] استاک (غذا) و [۶] Broth به فارسی چیست؟Roozitaa (بحث) ۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۳:۰۵ (UTC)
- درود. فرهنگستان زبان برای Broth نوشتهاست آبگوشت که به نظر درست نمیآید. این فرهنگ لغت برای هر دو واژهای که آوردید برابر گوشتابه را آورده که به نظر بهتر است. بنا بر تعریفهایی که در ویکی انگلیسی آمده شخصا این برابرها را پیشنهاد میکنم: برای Stock گوشتابه و برای Broth آب خوراک. واژه نزدیک دیگری هم هست یعنی bouillon که فرهنگستان برای آن «پایۀ سوپ» نوشته. مانی (بحث) ۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۳:۵۹ (UTC)
- لطفاً بحث:آبگوشت#تغییر نام مقاله به آبگوشت ایرانی توجه بفرمائید. آبگوشت به معنای عام آن یعنی نوعی خوراک، یک نوع غذای بینالمللی است ولی در ویکی فارسی تنها به معنای یک غذای سنتی ایرانی معرفی شدهاست. [۷] bouillon هم در ویکی انگلیسی مقاله دارد. Roozitaa (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۰۹ (UTC)
- در تداول فارسی آبگوشت معنی همین آبگوشتی که در ایران خورده میشود (دیزی) را میدهد و تا جایی که میدانم معنی دیگری ندارد. به نظرم بهتر است رواج و همهفهمی در فارسی را مبنا قرار بدهیم. آنچیزی که شما منظورتان است در تداول فارسی «آب» و آب غذا گفته میشود و آبگوشت برای آن کاربرد ندارد. مانی (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۲۸ (UTC)
- استاک را اگر معادل گوشتابه بگیریم پس استاک سبزیجات و استاک بدون گوشت چه معنایی خواهد داشت. چطور استاک سبزیجات درست کنیم یا vegetable_stock سایت غذای بی بی سیRoozitaa (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۱۱ (UTC)
- میشود آنجا که با گوشت درست میشود گوشتابه را استفاده کرد و اگر با سبزی بود (مثل موردهایی که آوردید) نوشت: آبسبزی، آبمایه سبزی یا پایه سوپ سبزیجات و نظیر اینها. مانی (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۴۸ (UTC)
- یا آب مرغ--1234 (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۲:۰۱ (UTC)
- در دستورات غذایی لازم است که آورده شود یک قرص استاک. برابر آن بنابر پیشنهادات میشود یک قرص گوشتابه ولی مثل اینکه آنچه در بین مردم و بازار شایع است یک عدد عصارهٔ گوشت یا عصارهٔ مرغ یا عصارهٔ سبزیجات است. صفحه Stocks عصاره ها در فیس بوک به نظر معادل فارسی استاک، عصاره (غذا) باشد.Roozitaa (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۰۷ (UTC)
- میشود آنجا که با گوشت درست میشود گوشتابه را استفاده کرد و اگر با سبزی بود (مثل موردهایی که آوردید) نوشت: آبسبزی، آبمایه سبزی یا پایه سوپ سبزیجات و نظیر اینها. مانی (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۴۸ (UTC)
- استاک را اگر معادل گوشتابه بگیریم پس استاک سبزیجات و استاک بدون گوشت چه معنایی خواهد داشت. چطور استاک سبزیجات درست کنیم یا vegetable_stock سایت غذای بی بی سیRoozitaa (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۱۱ (UTC)
- در تداول فارسی آبگوشت معنی همین آبگوشتی که در ایران خورده میشود (دیزی) را میدهد و تا جایی که میدانم معنی دیگری ندارد. به نظرم بهتر است رواج و همهفهمی در فارسی را مبنا قرار بدهیم. آنچیزی که شما منظورتان است در تداول فارسی «آب» و آب غذا گفته میشود و آبگوشت برای آن کاربرد ندارد. مانی (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۲۸ (UTC)
- لطفاً بحث:آبگوشت#تغییر نام مقاله به آبگوشت ایرانی توجه بفرمائید. آبگوشت به معنای عام آن یعنی نوعی خوراک، یک نوع غذای بینالمللی است ولی در ویکی فارسی تنها به معنای یک غذای سنتی ایرانی معرفی شدهاست. [۷] bouillon هم در ویکی انگلیسی مقاله دارد. Roozitaa (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۰۹ (UTC)
Six Feet Under
ویرایشسلام. برای عنوان نوشتار سریال Six Feet Under چه پیشنهادی دارید؟ عنوان شش پا زیرزمین قبل از هرچیز پا را به عنوان یک عضو بدن تداعی میکند تا یکای اندازهگیری و شاید عنوان مناسبتری وجود داشته باشد.--MaHaN MSG ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۲۱ (UTC)
- شش قدم زیر زمین، شش فوت زیر زمین عناوین مناسبی هستند. ماهان Inbox ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۱ (UTC)
- قدم ترجمه یارد است. مثلا ۱۸ قدم.--همان (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۴۹ (UTC)
کیک پنیر ژلاتینی؟ کیک پنیر نپخته؟
ویرایشدرود، برابر no-bake cheesecake; gelatin cheesecake; unbaked cheesecake ,rare cheesecake چیست؟Roozitaa (بحث) ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۲۸ (UTC)
کیک پنیر نیمپز، کیک پنیر خام، کیک پنیر ژلاتینی، کیک پنیر خام. با سرچ کردن در گوگل تفاوتی بین unbaked و no-bake نیافتم. ماهان Inbox ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۱۶ (UTC)
ظاهرا" و منبعا" (!) [No Bake cheesecakes are called "Rare Cheese cake" in Japan. It is a soft type of cheesecake and usually gelatin is used to harden the filling. It is easy to make this dessert at home!] [۸] در ژاپن به no-bake cheesecake همان rare cheesecake می گویند. ژلاتین نیز برای سفت شدن پرکنندهها استفاده می شود. ماهان Inbox ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۲۳ (UTC)
- این نوع کیک پنیر چندین نام دارد، پیشنهاد شما برای نام آن چیست؟ کیک پنیر خام آیا برای زبان فارسی بهترین گزینه است؟Roozitaa (بحث) ۷ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۴۶ (UTC)
- کیک پنیر خام گزینه خوبی است. ماهان Inbox ۷ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)
memory institution
ویرایشاینجا. به نظر خودم «بنگاه های حفظ میراث مکتوب» مناسب است. --سعید (بحث) ۷ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۴:۴۹ (UTC)
- این مکتوب را از کجا آوردید؟ ضمنا برگرداندن institution به بنگاه هم اشتباه به نظر می رسد.--سید (بحث) ۷ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۳۰ (UTC)
Just-in-time Compilation
ویرایشبا سلام به دوستان. برای عبارت «Just-in-time Compilation» چه معادلی را پیسنهاد میکنید؟ در حال حاضر صفحهٔ آن را به «ترجمه درجا» منتقل کردم. سیگنالبحث ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۶:۵۰ (UTC)
- منم «کامپایل درجا» اولین چیزی بود که به ذهنم رسید، با این حال، «کامپایل سرپایی» یا حتی «کامپایل در زمان اجرا» هم معادلهای خوبی میتونن باشند. نکتهای که به نظرم باید بهش توجه کنیم این هست که کلمه Compile توی همه متون مرتبط با رایانه در زبان فارسی، رسمی و غیر رسمی، علمی و غیر علمی، به صورت «کامپایل» ترجمه شده و به نظرم بهتر هست با توجه به وپ:رایج، به جای کلمات نامانوسی مثل «همگردانی» یا «ترجمه» (که این یکی ممکنه باعث به اشتباه افتادن هم بشه) از همین کامپایل استفاده کنیم. -- bkouhi (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۴۱ (UTC)
- ممنون از پیشنهادت. به «کامپایل درجا» منتقلش کردم. سیگنالبحث ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۲۶ (UTC)
- به نظر ترجمه یک قید زمانی به قید مکانی اشکال داره. --سید (بحث) ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)
- پیشنهادتون چیه دوست عزیز؟ از نظر من کلمهٔ درجا درسته در ظاهر معنای مکانی میده اما در بعضی موارد معنای زمانی هم به خودش میگیره (بیشتر به معنی در همان لحظه). سیگنالبحث ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۵۵ (UTC)
- به نظر ترجمه یک قید زمانی به قید مکانی اشکال داره. --سید (بحث) ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)
- ممنون از پیشنهادت. به «کامپایل درجا» منتقلش کردم. سیگنالبحث ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۲۶ (UTC)
- منم «کامپایل درجا» اولین چیزی بود که به ذهنم رسید، با این حال، «کامپایل سرپایی» یا حتی «کامپایل در زمان اجرا» هم معادلهای خوبی میتونن باشند. نکتهای که به نظرم باید بهش توجه کنیم این هست که کلمه Compile توی همه متون مرتبط با رایانه در زبان فارسی، رسمی و غیر رسمی، علمی و غیر علمی، به صورت «کامپایل» ترجمه شده و به نظرم بهتر هست با توجه به وپ:رایج، به جای کلمات نامانوسی مثل «همگردانی» یا «ترجمه» (که این یکی ممکنه باعث به اشتباه افتادن هم بشه) از همین کامپایل استفاده کنیم. -- bkouhi (بحث) ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۴۱ (UTC)
brane
ویرایشمیشه بگید معادل فارسی brane, brane cosmology چی میشه؟ برام خیلی مهمه.--5.202.190.65 ۱۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۴۷ (UTC)
- پیشنهاد میکنم نظریه ریسمان را بخوانید. پاسخ شما در توضیح این نظریه آمده است. ارژنـگ ▒▒▒ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۰۲ (UTC)
Cryptocurrency
ویرایشبا سلام به دوستان. برای واژهٔ «Cryptocurrency» چه برابری را پیشنهاد میدهید؟ (Cryptocurrency) سیگنالبحث ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)
- اگر این اصطلاح تخصصی در منابع فارسی معادل نداشته باشد پول(یا ارز)رمزدار میتواند یک پیشنهاد باشد. ارژنـگ ▒▒▒ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)
- ممنون از پیشنهاد شما جناب ارژنگ. من که برای آن معادلی ندیدم (جستجو هم کردم چیزی دستگیرم نشد!). البته باید دقت داشته باشیم که تعریف Cryptocurrency در ویکی انگلیسی به این صورت است که این پول قرار است با استفاده از اصول رمزنگاری (Cryptography) یک اقتصاد اطلاعاتی (Information Economy) ایجاد کند. یعنی از رمزنگاری استفاده میکند؛ در حالی که پول رمزدار بیشتر شبیه پولی است که رمز دارد! شاید پول رمزی بهتر باشد. سیگنالبحث ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)
- درود بر شما. بنظر من مهم اینست که پیشنهادی داده شود، به این ترتیب شاید دوستان نیز نظراتشان را وارد کنند. ارژنـگ ▒▒▒ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۳۹ (UTC)
- ممنون از پیشنهاد شما جناب ارژنگ. من که برای آن معادلی ندیدم (جستجو هم کردم چیزی دستگیرم نشد!). البته باید دقت داشته باشیم که تعریف Cryptocurrency در ویکی انگلیسی به این صورت است که این پول قرار است با استفاده از اصول رمزنگاری (Cryptography) یک اقتصاد اطلاعاتی (Information Economy) ایجاد کند. یعنی از رمزنگاری استفاده میکند؛ در حالی که پول رمزدار بیشتر شبیه پولی است که رمز دارد! شاید پول رمزی بهتر باشد. سیگنالبحث ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)
- رمزپول هم میتونه یک گزینه باشد. --سینا (بحث) ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۲۷ (UTC)
درخواست
ویرایشسلام، واژه برابر برای "لطفاً" و "refresh" را میخواستم. ممنون
Hamed.tm (بحث) ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۴۸ (UTC)
- لطفن یا لطفاً را میتوان به «خواهش میکنم» یا «خواهشمند است» بازگردانی کرد. refresh را نیز باید در کانتکست خودش بازگردانی کرد؛ برای نمونه در جایی به معنای «سر حال آمدن» و «بازیافتن نیرو» است و در جای دیگر «بهروزسازی» و «بازآوری» -- نوژن (بحث) ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۱:۱۱ (UTC)
parameter
ویرایشآیا متغیر به عنوان معادل پارامتر خوب است؟! در ضمن در ویکیپدیا فارسی همان پارامتر را نوشته است که من با آن موافق نیستم. Simin.o1 (بحث) ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۷:۲۸ (UTC)
- اگر منظور شما در مبحث علوم رایانه هست، به نظر من نه، نمیتونیم. پارامتر، متغیر، ماکرو، آرگومان و ... همگی مفاهیم کاملا مجزا و متفاوت هستند و نمیشه از اونها به عنوان معادل همدیگه استفاده کرد. این کلمات به طور گستردهای در زبان فارسی به همین صورت استفاده میشن و بر طبق وپ:رایج بهتره سعی کنیم در ویکیپدیا هم از همین معادلها استفاده کنیم. -- bkouhi (بحث) ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۰۴ (UTC)
مرسیSimin.o1 (بحث) ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۳۹ (UTC)
Theatres
ویرایشردهها و مقالههایی در ویکیپدیا انگلیسی وجود دارد که از کلمه Theatres استفاده کرده است، مانند رده Category:Theatres in California، اما در ویکیفا از نامهایی مانند تماشاخانه و یا سالن نمایش استفاده شده است، البته در جایی دیگر برای معادل مقاله Amphitheatre از تماشاخانه استفاده شده، بنابراین باید برای کلمات زیر یک معادلهای ثابت مشخص کنیم.
پیشنهادهای من با مفهومی ساده و روان اینگونه است:
- Category:Theatres in Iran = رده:سالنهای تئاتر در ایران
- Dolby Theatre = سالن تئاتر دالبی
- Category:Parts of a theatre = بخشهای سالن تئاتر
- و موارد مشابه دیگر
منتظر پیشنهادهای کاربران هستم. --Kasir بحث ۱ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۳۷ (UTC)
- البته واژه theater میتواند هم به سالن نمایش (سینما، باله، غیره) گفته شود و هم به همان نمایش تئاتر خودمان. از این رو، ترکیبهایی چون Dolby Theatre را نمیتوان به سادگی به «سالن تئاتر» بازگرداند؛ در این نمونه، «سالن نمایش دالبی» شاید مناسبتر باشد. Parts of a theatre نباید به شکل «سالن تئاتر» بازگردانی شود چون برای نمونه Orchestra pit که مکان نشستن ارکستر است ویژه سالنهای بزرگ و مجلل باله و موزیکال است. تئاتر – به آن مفهوم متداولش در ذهن ما – در این سالنها انجام نمیگیرد (جای ارزانترش هست!). این یکی را نیز باید به شکل «بخشهای سالن نمایش» بازگرداند. -- نوژن (بحث) ۱ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۳:۲۰ (UTC)
- @نوژن: مقالههای زیادی هستند که از پسوند و پیشوند Theatre استفاده کرده، مانند Old Globe Theatre و Majestic Theatre (San Antonio) که در ویکیفا با نام تالار مجستیک ساخته شده که نمونهای از وضعیت درهموبرهم مقالههای سالنهای تئاتر در ویکیپدیا است، البته به نظر بهتر است برای ردهها از سالنهای نمایش استفاده کنیم چون تمامی موارد را بتواند پوشش دهد. --Kasir بحث ۲ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۱۰ (UTC)
- برای رده حق با شماست؛ سالن و تالار نمایش همه را پوشش میدهند. برای نامهایی چون Kodak Theater (که لیلا فروهر هر از چندگاهی آنجا کنسرت میگذارد!) نیز باید نگاه کرد آن سالن در اصل به چه کاربردی معروف است. اگر ویژه تئاتر است (مانند تئاتر شهر) آنگاه نام تئاتر را بر آن میتوان نهاد. اگر هم چندمنظوره است شاید سالن یا معادل فارسیش تالار مناسبتر باشد. -- نوژن (بحث) ۲ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)
- @نوژن: مقالههای زیادی هستند که از پسوند و پیشوند Theatre استفاده کرده، مانند Old Globe Theatre و Majestic Theatre (San Antonio) که در ویکیفا با نام تالار مجستیک ساخته شده که نمونهای از وضعیت درهموبرهم مقالههای سالنهای تئاتر در ویکیپدیا است، البته به نظر بهتر است برای ردهها از سالنهای نمایش استفاده کنیم چون تمامی موارد را بتواند پوشش دهد. --Kasir بحث ۲ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۱۰ (UTC)
معادل برای Wizard در نرمافزار
ویرایشدوستان برای اصطلاح Wizard در نرمافزار چه واژهای رو پیشنهاد میکنید؟ Tnasroahi (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۱۶ (UTC)
- همان "معجزهگر"، نام مقاله نیز "معجزهگر (نرمافزار)" KhabarNegar خبرنگار ۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۶ (UTC)
- یه کم حس غیرفنی نداره؟ Tnasroahi (بحث) ۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)
- معادل جادوگر و ساحر برای نامگذاری نرمافزار مناسب است. میتوانید معادل خبره یا استاد را هم بگذارید این واژه انگلیسی این معادلها را هم دارد. ماهان Inbox ۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۵۸ (UTC)
بگمانم همونطور که دوستی گفتند معجزهگر و ساحر جالب و بار فنی خوبی ندارند اما رویهی خبره یا خبره تنها بهتر هست. R11aku (بحث) ۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۲۱ (UTC)
معادل عبارت Mind Game با توجه به تعریف زیر؟
ویرایش- این تعریف خیلی نزدیک به «جنگ روانی» است.--همان (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)
bullbull
ویرایشen:bullbull در عربی شده بلبل که برای ما ابهامزدایی است اما بلبل فارسی میشود nightgale :)
امیرΣυζήτηση ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۴:۳۲ (UTC)
- تیره بلبل خرمایان--همان (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۰۷ (UTC)
- خیلی جالب هست اینطور نیست؟! به نظرم این دست شباهتها بین زبانها که کم هم نیستند میتوان گفت که اتفاقی نیستند. مرسی بابت یافتن KhabarNegar خبرنگار ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)
- تیره بلبل خرمایان--همان (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۰۷ (UTC)
Protohistory
ویرایشدرود، معادل [۹] Protohistory به فارسی چیست؟ Roozitaa (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۴ (UTC)
- درود. شاید بشود گفت پیشینتاریخ. مانی (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۴۳ (UTC)
- @Roozitaa: : سلام. فرهنگستان «آغاز تاریخ» را پیشنهاد دادهاست. برای protohistoric هم «آغازتاریخی» برابر مناسبیست. درفش کاویانی (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۱۳ (UTC)
- متشکرم، @درفش کاویانی: Ancient Japan و Classical Japan برابرشان چیست؟ Protohistory آغازِ تاریخ آیا کسره لازم دارد؟Roozitaa (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۴ (UTC)
- بله آغازِ تاریخ، کسره دارد. Ancient و Classical هردویش «باستان» ترجمه میشوند ولی فکر کنم این دستهبندی، مختص تاریخ ژاپن است و هرکدام از اینها به دورهای خاص اطلاق میشوند. درفش کاویانی (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)
- متشکرم، @درفش کاویانی: Ancient Japan و Classical Japan برابرشان چیست؟ Protohistory آغازِ تاریخ آیا کسره لازم دارد؟Roozitaa (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۴ (UTC)
@درفش کاویانی: به هر حال برای تفکیک باید فکری کرد. این دسته بندی در [۱۰] تاریخ ژاپن انگلیسی در جدول انتهای مقاله آمده است. جدول ترجمه شده و برای هر دو دوره همان باستان و باستان بکار رفته که چندان جالب نیست.Roozitaa (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)
- بله با شما موافقم؛ نمیتوان هردو را باستان ترجمه کرد. نظرتان چیست که Classical را «سنتی» ترجمه کنیم؟ همان «ژاپن کلاسیک» هم بد نیست. درفش کاویانی (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۱ (UTC)
- برای Classical فکر کنم قدیم بهتر باشد. ژاپن باستان و ژاپن قدیم.Roozitaa (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۹ (UTC)
- موافقم. «ژاپن قدیم» درستتر و سلیستر است. درفش کاویانی (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۳۹ (UTC)
- برای Classical فکر کنم قدیم بهتر باشد. ژاپن باستان و ژاپن قدیم.Roozitaa (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۹ (UTC)
- بله با شما موافقم؛ نمیتوان هردو را باستان ترجمه کرد. نظرتان چیست که Classical را «سنتی» ترجمه کنیم؟ همان «ژاپن کلاسیک» هم بد نیست. درفش کاویانی (بحث) ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۱ (UTC)
cyberloafing به نظرتون چی معنی کنیم ؟
ویرایشگشت زنی اینترنتی، طفره روی اینترنتی و پرسه زنی ترجمه کرده اند ولی مفهوم اصلی را نمی رساند. تعریف اش چنین است: استفاده از کامپیوتر و منابع اینترنتی سازمان برای مقاصد شخصی در طول ساعات کاری . Alirazmi132 (بحث) ۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۲۹ (UTC)
عنوان مناسب فارسی برای J sort درحالی که با JSort تداخل نکند
ویرایشسلام،
مقالهٔ en:JSort و en:J sort یکسان نیستند. برای نخستین مقاله عبارت فارسی مرتبسازی جی را برگزیدم اما برای دومی به علت تشابه نمیدانم چه چیزی را برگزینم. هردو نیز الگوریتم هستند و نمیتوان از پرانتز و موضوعش استفاده کرد. بنظر شما چه عبارت فارسی مناسب مقاله دومی است؟ سپاسگذارم -- علیرضا اسکندرپور شوفری (بحث) ۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۱۲ (UTC)
- برای en:J sort -> مرتبسازی جی
- برای en:JSort -> جیسورت
-- bkouhi (بحث) ۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۳۶ (UTC)
- @Bkouhi: وای چقدر آسون! اصلا تو فکرم نبود. خیلی ممنونم. حق کاملا باشماست. الآن متوجه ۲ چیز شدم. بی نهایت سپاسگزارم. -- علیرضا اسکندرپور شوفری (بحث) ۲۶ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۵:۲۸ (UTC)
برابر فارسی برای Vicarious
ویرایشدرود. واژه اصلی: Vicarious زبان: انگلیسی حوزه:رسانه مدخل ویکیپدیای انگلیسی تعریف کلمه: در اینجا منظور Vicarious Thrill و شور و هیجانی که افراد بواسطه مشاهده فیلم در تلویزیون بدست میآورند.
- خودم فرهنگستان را جستجو کردم اما واژه مناسبی بدست نیاوردم.اینجا هم درباره واژه و موارد استفاده بیشتر توضیح داده ولی برابرش را میخواهم. با سپاس Sandman (بحث) ۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۵۷ (UTC)
در اونجایی که به تجربه یا احساس یا حتی یک صحنه یا نمایش اشاره داره می شه این واژه ها رو جایگزین کرد: دست دوم، غیر اصیل، واسطه مند. البته باید تطبیق مناسب در فارسی برای رسوندن معنا ایجاد شه. مثلا : در صحنه های فلان فیلم،نمایش نوشیدن، رقص و صدا به گونه ای کلیشه ای دست دوم وغیر اصیل است . در ترجمه ی :These scenes are stereotypically vicarious in their approach
to drink, dance, and sound