پیش‌نویس:پادشاهی آلبانی (1928-1939)

پادشاهی آلبانی ( به زبان آلبانیایی توسکی: Mbretëria Shqiptare ) نام رسمی کشورآلبانی بین سالهای 1928 تا 1939 میلادی بود. آلبانی توسط مجلس مؤسسان پادشاهی اعلام شد و رئیس جمهور آن، احمد بج زوگو به عنوان پادشاه زوگ اول ملقب شد. این حکومت مستقیما توسط رژیم فاشیستی ایتالیا حمایت می شد و دو کشور تا زمان تهاجم ناگهانی ایتالیا به آلبانی در سال 1939 میلادی روابطی بسیار نزدیک و دوستانه داشتند. زوگ پس از شکست از ایتالیا، به تبعید رفت و دیگر به کشورش بازنگشت. حزب کمونیست کار آلبانی در پایان جنگ جهانی دوم کنترل کشور را به دست آورد، یک دولت کمونیستی تأسیس و زوگ را رسماً از پادشاهی خلع کرد.

پادشاهی زوگ

ویرایش

در سال 1928 میلادی، رئیس جمهور زوگو رضایت پارلمان را برای انحلال خود جلب کرد. [ چطور؟ ] مجلس مؤسسان جدید قانون اساسی را بازنگری کرد و آلبانی را از یک حکومت جمهوری به یک پادشاهی تبدیل و زوگو را به زوگ اول، " پادشاه آلبانیایی ها " ملقب کرد. پس از این، به رسمیت شناختن حکومت جدید به سرعت به مجامع بین المللی رسید. مجلس مؤسسان، بر اساس قانون اساسی جدید، مجلس سنای آلبانی را لغو و مجمعی تک مجلسی ایجاد کرد. اگرچه این حکومت اسماً یک پادشاهی مشروطه بود، اما در عمل شاه به عنوان یک دیکتاتور قدرت هایی را که به عنوان رئیس جمهور زوگو در اختیار داشت، همچنان حفظ کرد. آزادی های مدنی کم و بیش وجود نداشت و مخالفان سیاسی اغلب زندانی و کشته می شدند. بنابراین، برای همه مقاصد و مقاصد، آلبانی یک دیکتاتوری نظامی باقی ماند. [۱]

به زودی پس از سوگند رسمی خود به عنوان پادشاه، پادشاه زوگ نامزدی خود را با دختر شفکت ورلاچی قطع کرد. در پی این اتفاق، ورلاچی حمایت خود را از پادشاه زوگ قطع کرد و شروع به توطئه برعلیه او کرد. زوگ در طول سالهای حکومت، دشمنی های زیادی به وجود آورده بود که براساس سنت آلبانیایی تحت عنوان انتقام خون، آنها را ملزم می کرد که سعی کنند او را بکشند. در نتیجه زوگ بر تعداد محافظان خود افزود و خود را با تعداد زیادی از نگهبانان محاصره کرد. وی به ندرت در انظار عمومی ظاهر می شد. وفاداران پادشاه تمام قبایل آلبانی را به جز قبایل ماتی و متحدان آنها، دیبرا، خلع سلاح کردند. با این وجود، در بازدید از وین در سال 1931، زوگ و محافظانش با قاتلان احتمالی بر روی پله‌های خانه اپرای وین مسلحانه جنگیدند.

زوگ نسبت به افزایش مداوم ناامیدی مردم نسبت به تسلط پادشاهی ایتالیا بر آلبانی حساس بود. ارتش سلطنتی آلبانی ، اگرچه همواره 15600 نفر سرباز داشت، اما سرمایه های کشور را بلعید و انحصار ایتالیایی ها در آموزش نیروهای مسلح کشور افکار عمومی را به شدت جریحه دار کرد. زوگ به عنوان وزنه تعادل، زوگ افسران بریتانیایی را علیرغم فشار شدید ایتالیا برای برکناری آنها در ژاندارمری سلطنتی آلبانی استخدام و نگه داشت. در نهایت و در سال 1931 میلادی، پادشاه زوگ آشکارا در مقابل ایتالیایی‌ها ایستاد و از تمدید اولین معاهده تیرانا در سال 1926 میلادی خودداری کرد.

در طول بحران 1929-1933، زوگ در سال 1931 از ایتالیایی ها درخواست وام 100 میلیون فرانک طلا کرد و این درخواست توسط دولت سلطنتی ایتالیا تأیید شد.[نیازمند منبع][ نیازمند منبع ] در سال‌های 1932 و 1933، آلبانی نمی‌توانست سود وام‌های خود را از انجمن توسعه اقتصادی آلبانی بپردازد.[نیازمند منبع][ نیازمند منبع ] در پاسخ، رم فشارها را افزایش داد و از تیرانا خواست که ایتالیایی ها را برای هدایت ژاندارمری به خدمت بگیرد و امور لازم برای ملحق شدن آلبانی به ایتالیا در اتحادیه گمرکی را انجام دهد. از دیگر خواسته های ایتالیا میتوان به درخواست گرفتن امتیازاتی از قبیل اعطای کنترل انحصارات شکر، تلگراف و برق کشور و همچنین آموزش زبان ایتالیایی به طور کلی به آلبانیایی ها در مدارس آلبانیایی و پذیرش آلبانی به عنوان مستعمره ای از ایتالیا اشاره کرد.[نیازمند منبع][ نیاز به نقل از ] زوگ این تقاضا را نپذیرفت. در عوض، دستور داد بودجه ملی 30 درصد کاهش یابد، مستشاران نظامی ایتالیایی را برکنار کرد و مدارس کاتولیک ایتالیایی در بخش شمالی کشور را ملی و از اختیار ایتالیایی ها خارج کرد.[نیازمند منبع]

تا ژوئن 1934، پادشاهی آلبانی قراردادهای تجاری زیادی با پادشاهی یوگسلاوی و یونان امضا کرد و بنیتو موسولینی دیکتاتور ایتالیا، همه ی پرداخت‌ها اعم از کمک های مالی و تجارت را با تیرانا به حالت تعلیق درآورد.[نیازمند منبع][ نیاز به منبع ] تلاش ایتالیایی ها برای ارعاب آلبانیایی ها با فرستادن ناوگانی از کشتی های جنگی رجیا مارینا به آلبانی با شکست همراه بود زیرا آلبانیایی ها فقط به نیروها اجازه ورود بدون سلاح دادند.[نیازمند منبع][ نیاز به نقل از ] موسولینی سپس تلاش کرد آلبانیایی ها را بخرد.[نیازمند منبع][ نیازمند منبع ] او در سال 1935، 3 میلیون فرانک طلا به دولت آلبانی هدیه داد.[نیازمند منبع]   ایتالیایی ها همچنان دست بردار نبودند و تلاش کردند تا با ایجاد شورش در آلبانی، زوگ را سرنگون و یا وادار به قبول خواست خود کنند. موفقیت زوگ در شکست دادن دو شورش محلی، موسولینی را متقاعد کرد که ایتالیایی ها باید با پادشاه آلبانی به توافق جدیدی برسند. روابط با ایتالیا در سال 1936 بهبود یافت. دولتی متشکل از مردان جوان به رهبری مهدی فراشری ، مدیر روشنفکر بکتاشی ، از ایتالیا تعهد گرفت تا به وعده‌های مالی که موسولینی به آلبانی داده بود عمل کند و وام‌های جدیدی برای بهبود بندر دورس و سایر پروژه‌هایی که دولت سلطنتی آلبانی را سرپا نگه دارد، اعطا کند. پس از آن، ایتالیایی ها در خدمات مدنی آلبانی مشغول به کار شدند و به مهاجران ایتالیایی اجازه ورود به این کشور داده شد.

تحصیلات

ویرایش

تحصیلات در پادشاهی آلبانی شامل دو بخش بود، که شامل آموزش ابتدایی و متوسطه میشد. بر پایه قانون طبیعی آموزش (ژوئن 1928)، هدف از آموزش اولیه تربیت اخلاقی کودکان، رشد قوای روحی و جسمی آنها و تجهیز آنها به دانش و مهارت های لازم برای زندگی خصوصی و اجتماعی آنها بود. تحصیلات اولیه در پادشاهی آلبانی، اجباری و رایگان بود. مدارس ابتدایی در یک دوره پنج ساله صورت میگرفت و دروس زیر در آن آموزش داده میشد:

  • دانش اخلاقی و مدنی.
  • آواز خواندن و نوشتن.
  • زبان (دیکته، پیش نویس و گرامر).
  • عناصر حسابی و هندسی.
  • تاریخ ملت آلبانی و مهمترین وقایع از تاریخ عمومی.
  • جغرافیا.
  • عناصر علوم طبیعی و فیزیکی با کاربرد در کشاورزی و بهداشت.
  • طراحی.
  • موسیقی.
  • کار دستی و اقتصاد خانگی.
  • ژیمناستیک.
  • کار عملی کشاورزی.

تحصیلات ابتدایی برای پسران و دختران از سن 6 تا 13 سالگی اجباری بود. تنها افرادی با شرایط زیر از تعهد آموزش مستثنی می شدند:

  • کسانی که در خانه درس می خواندند.
  • کسانی که بیماری های مسری داشتند.
  • نابینایان، لال‌ها و ناشنوایان (آنها باید در مدارس خاص شرکت می‌کردند).

دولت تنها مخارج مربوط به کادر آموزشی مدارس ابتدایی را بر عهده گرفت و هزینه های نگهداری ساختمان ها، اثاثیه و ادوات آنها بر عهده شهرداری بود. در این راستا شهرداری ها موظف بودند حداقل 5 درصد از درآمدش را در بودجه خود به مدارس تخصیص دهد. از بین مدارس ابتدایی افرادی با شرایط زیر به عنوان معلم منصوب می شوند:

  • کسانی که یک مدرسه عادی را برای معلمان به پایان رسانده بودند.
  • کسانی که لیسه را به پایان رسانده بودند و دوره آموزشی یا بعد از امتحان تربیتی دارند.
  • در صورت فقدان موارد فوق، کسانی که دوره ۴ ساله و سایر مدارس معادل آن را به پایان رسانده باشند، می توانند به عنوان کمک معلم و پس از چهار سال خدمت، طبق آزمون استعدادیابی به عنوان معلم قطعی منصوب شوند.

به ادعای دولت، دوره ی آموزش متوسطه در کشور پادشاهی آلبانی، "به مناسب ترین شکل برای تقویت اراده و انضباط در کار جوانان آلبانیایی و بیدار کردن احساس وظیفه نسبت به خود و میهن و تجهیز آن به فرهنگ عمومی و ملی" سازماندهی شد.

انواع مدارس متوسطه عبارت بودند از: زورخانه و لیسیوم که در آن همه دروس به زبان فرانسوی تدریس می شد; موسسات تجاری عادی، مدارس شهر و موسسات فنی. از مدرسه عادی مؤسسه بازرگانی به عنوان مدرسه عالی، مدرسه شهرستان به عنوان مدرسه سطح پایین و مؤسسه فنی به عنوان سطح عالی در نظر یاد می شد.

رشته هایی در یک مدرسه شهری وجود داشت که تقسیم بندی آن از سال سوم شروع می شود. آنها عبارت بودند از: تجارت، نجاری، آهن کاری، دامداری، کشاورزی و اقتصاد خانگی.

ترتیب نمره دهی به دانش آموزان در مدارس متوسطه عبارت بودند از: 1 (خیلی خوب). 2 (خوب)؛ 3 (نسبتا خوب): 4 (قابل قبول)؛ 5 (بد)؛ 6 (خیلی بد). در لیسیوم کرچ نظام نمرات به شکل دیگری بود: 10 بهترین نمره، 5 نمره قبولی و 0 بدترین نمره.

لیست دروسی که توسط دولت به دانش آموزان در دبیرستان ها و لیسیوم ها تدریس می شد به شرح زیر است:

  • دانش مدنی و اخلاقی.
  • زبان و ادبیات.
  • ریاضیات.
  • تاریخ.
  • جغرافیا.
  • زیست شناسی.
  • یونانی قدیم
  • لاتین.
  • عناصر فلسفه.
  • عناصر اقتصاد سیاسی و حقوق.
  • خوشنویسی و نقاشی.
  • موسیقی.
  • ژیمناستیک.

اقتصاد

ویرایش


در سال 1928 میلادی، اساسنامه پایه ای، همراه با قانون مدنی به تصویب رسید و اصلاحات ارضی جدیدی وضع شد و قوانین پیشین (ferexhesë) کنار گذاشته شد.[نیازمند شفاف‌سازی][ توضیحات لازم ] قانون مدنی سوئیس با الگوی مصطفی کمال آتاتورک در ترکیه جایگزین قوانین اسلامی شد. شاه زوگ از گسترش معماری مدرن در آلبانی حمایت کرد و به دنبال بهبود رفاه، تعادل تجارت و آموزش جوانان آلبانیایی بود.

در سال ۱۹۲۹ میلادی، دنیا گرفتار یک بحران بزرگ ناشی از تولید بیش از حد بود که [ مشکوک ] اثرات آن برای آلبانی بسیار ویرانگر توصیف میشود. در طول این سال، دولت شاه زوگ اولین نشانه‌های بحران را عمدتاً در سیستم مالی و پولی مشاهده کرد و آنها را در سال 1930 میلادی حساس تر کرد. این بحران بین سال های 1934 و 1935 میلادی به اوج خود رسید. بیشتر صنایع فلج یا ورشکسته شدند. این بحران عمیقاً همه سیستم های اعتباری و مالی را تحت تأثیر قرار داد. در این زمان به دلیل تداوم کسری بودجه و مشکلات مالی مشهود در بسیاری از مناطق و بخش‌های کشور، وام‌هایی از کشورهای غربی گرفته شد، اما بیشتر وام ها از ایتالیا دریافت شد.

در سال 1931، کشاورزی آلبانی تحت تاثیر یک خشکسالی بزرگ قرار گرفت که عواقب جدی در تامین غذای ملی ایجاد کرد.  در نتیجه این وضعیت در سال 1932، میزان واردان گندم و ذرت که جزو وعده های اصلی آلبانیایی ها بود، 33 درصد افزایش یافت.

 
پادشاه زوگ آلبانی

بحران 1930-1934 میلادی از بسیاری جهات متفاوت بود: تعداد افرادی که با شغل غیرکشاورزی زندگی می کنند از 15.9 درصد جمعیت آلبانی در سال 1930 به 15.4 درصد در سال 1938 کاهش یافت. علیرغم افزایش صادرات آلبانی از 2 میلیون فرانک طلا به 12 میلیون بین سال های 1923 و 1931، طی دو سال آینده میزان صادرات به مقدار مشابه در سال 1923 کاهش یافت. وضعیت دشواری بین سال‌های 1935 و 1936 رخ داد، زمانی که دولت مجبور شد کمک‌های غذایی اضطراری(کوپن) را در مناطق فقیر توزیع کند. در همین حین، برخی مقاصد تجارت کالاهای آلبانیایی مالیاتی را بر واردات پنیر و کره مالیات وضع کردند که عواقب منفی بر صادرات آلبانی داشت. چرا که تا 70% صادرات ملی آلبانی را همین کالاها تشکیل میدادند. این رخداد منجر به بحرانی در حوزه صنعت دامداری شد. یکی دیگر از تأثیرات قابل توجه، ایجاد به اصطلاح «جلپیت مالیات» بود که برای سر/چارپایان و دام ها اعمال می شد. در سال 1933، دولت مالیات ها را 50 درصد کاهش داد. بخش گسترده ای از مردم آلبانی را کشاورزان و دهقانان را تشکیل می دادند و آلبانی عملاً کشوری صنعتی نبود و پتانسیل این کشور برای برق آبی عملاً بی بهره بود. نفت اصلی ترین منبع قابل استخراج آلبانی بود. ایتالیایی ها در سال 1939 میلادی با ایجاد شرکتی با نام تجاری "Sveja" امتیاز حفاری نفت در سایر شرکت های خارجی را در اختیار گرفتند. ساخت یک خط لوله بین میدان نفتی کوچوو و بندر ولوله، حمل و نقل نفت خام به پالایشگاه های ایتالیا را تسریع کرد. این شرکت با منابع طبیعی در آلبانی سروکار داشت. آلبانی همچنین دارای قیر، لیگنیت، آهن، کرومیت، مس، بوکسیت، منگنز و مقداری طلا بود. یک کارخانه سیمان با نام شکدر، یک آبجوسازی با نام Korçë ; و کارخانه‌های سیگارسازی دورس و شودر که از تنباکوی محلی استفاده می‌کردند تنها بخش های صنعتی کشور بودند. در سال 1934 میلادی قیمت غلات به پایین ترین سطح یعنی حدود 7.5 فرانک طلا رسید. کاهش شدید قیمت ها، تاثیرات مخربی در صنعت کشاورزی و دامپروری، و به ویژه سیاست های پولی و اعتباری بانک ملی تجارت داشت. در طول سال های بحران، بانک برای جلوگیری از سقوط ارزش پول، مقدار ارز در گردش را کاهش داد که باعث تشدید تورم شد. افزایش مصنوعی ارزش فرانک منجر به کاهش قیمت محصولات شد. در اواسط سال 1935 میلادی، آلبانی وارد مرحله بهبودی شد. صنعت بهبود یافت و شاه زوگو مشوق های مالیاتی را اعلام کرد. این معافیت های مالیاتی به طور ویژه برای کارخانه های سیمان ایجاد شد که انها را تا سه سال از مالیات معاف کرد.

بین سالهای 1933 و  1935میلادی، توسعه و گسترش اقتصادی در صنایع کشاورزی، دامداری و صنایع سرمایه صنعتی پدیدار شد. ساخت راه ها و پل ها به همراه پنجاه و سه خط پست تلگراف در دستور کار دولت قرار گرفت.

در بیشتر دوران بین دو جنگ، ایتالیایی ها بیشتر در شغل های فنی در اقتصاد آلبانی به اشتغال می پرداختند. آلبانی دارای چهار بندر بود: دورس، شنجین، اولولو و سارانده. بیشتر صادرات آلبانی شامل نفت، پوست حیوانات، پنیر، دام و تخم مرغ بود. واردات آنها نیز شامل مواد اولیه غلات و سایر مواد غذایی، محصولات فلزی و ماشین آلات صنعتی بود. در سال 1939 میلادی ارزش واردات آلبانی چهار برابر صادرات آن بود. ایتالیا در صدر لیست شرکای تجاری البانی بود، به گونه ای که حدود هفتاد درصد صادرات آلبانی به ایتالیا می رفت. کارخانه های ایتالیایی حدود چهل درصد واردات آلبانی را تامین می کردند و دولت ایتالیا مابقی را پرداخت می کرد.

در سال ۱۹۳۸ میلادی به طور کلی سرمایه های ملی در صنعت فعال شد. در این دوره تعداد شرکت ها به ۲۴۴ عدد رسید و تعداد کارکنان اداره دولتی به ۷۴۳۵ نفر می رسید.در حالیکه تولید صنعتی افزایش یافت، صنعت کشاورزی با کاهش روبرو شد. در سال ۱۹۳۸ میلادی، مساحت کل زمین های تحت کشاورزی ۱٬۱۶۳ هکتار (۲٬۸۷۴ جریب فرنگی) تخمین زده شد که حدود 39.5 درصد از املاک دولتی و خصوصی اشغال شده بود، در حالی که خرده مالکیت ها دارای ۶۰ درصد مالکیت بودند.

تولید غلات در آلبانی پاسخگوی مصرف مورد نیاز آنها نبود. تولید گندم 38هزار تن و ذرت 143هزار تن برآورد شد. پس از پایان بحران، تولید محصولات صنعتی در آلبانی رو به افزایش رفت. تنباکو حدود ۱٬۱۰۰ هکتار (۲٬۶۰۰ جریب فرنگی) را شامل میشد. همچنین غلات نیز کشت می شد. فریمرزها حدود 1.2 میلیون ریشه برای محصولات غلات، صدهزار ریشه مرکبات، 41.5 میلیون ریشه تاکستان و 1.6 میلیون ریشه درخت زیتون کاشتند.

بین سالهای ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸ اقتصاد آلبانی رو به بهبود رفت. مبادلات تجاری با رشد ۶۵ درصدی به ۳۲٫۷ میلیون فرانک طلا رسید و تجارت بهبود یافت. صادرات ۶۱٫۵ درصد و واردات ۶۷٫۳ درصد رشد داشته است. صادرات در سال ۱۹۳۸ میلادی، ۶۶٫۳ درصد از سطح ۱۹۲۸ میلادی را تشکیل می داد. همچنین در طول دوره بین سالهای ۱۹۳۶-۱۹۳۸ میلادی بودجه دولتی افزایش یافت. دوره پادشاهی آلبانی با تعداد فزاینده ای از کارهای زیربنایی وکاربردی شناخته میشود. در سال ۱۹۳۹ میلادی ۳۶ شرکت در صنعت ساخت و ساز وجود داشت.

در طول این دوره ی یازده ساله، تلاش هایی جدی برای ایجاد شبکه ای از راه های ملی با سرمایه گذاری شصت میلیون فرانک طلای قرض گرفته شده از دولت پادشاهی ایتالیا صورت گرفت. در طول دوره ده ساله بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ میلادی، 850 کیلومتر از جاده های اصلی، 456 کیلومتر از جاده های فرعی، ۴۰۶۲ پل کوچک به طول ۱۰۲۵۰ مایل و ۷۶ پل اصلی به طول ۲۰۵۰ مایل ساخته شد که پیشرفت محسوسی محسوب میشود. این دوره همچنین ساخت شبکه فاضلاب را آغاز شد و برای اولین بار برای ساخت بخش هایی از جاده ها در شمال آلبانی سرمایه گذاری صورت گرفت. از طرف دولت، مهندسانی از سایر مناطق اروپا برای تکمیل این پروژه ها در سایر نقاط آلبانی استخدام شدند. در سال ۱۹۳۸ میلادی ارزش سرمایه گذاری ها به ۱۵۰ میلیون لک آلبانی (قیمت ارز ۱۹۶۱) رسید. آلبانی در آستانه حمله فاشیست های ایتالیایی، ۳۰۰ کامیون، ۲۰ اتوبوس و ۲۰۰ خودرو و وانت داشت.

در طول سال ۱۹۳۸ میلادی، ۹۵ هزار تن بار معادل ۱ میلیون تن در هر کیلومتر جابجا شد. در همین مدت، کل گردش کالاها در خرده فروشی بالغ بر ۳۹۰۰ میلیون به قیمت سال ۱۹۴۷ بوده است. همچنین در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۳۸ میلادی، رادیو تیرانا، ایستگاه رادیویی ملی آلبانی اغاز به کار کرد. همچنین ساخت بندر دورس آغاز شد. اما به ناچار و با آغاز جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹-۱۹۴۵) ساخت مهاربندها، کانال های آبیاری و غیره متوقف شد.

نظامی

ویرایش
 
گارد افتخاری ارتش سلطنتی آلبانی در حدود سال 1939.

ارتش سلطنتی آلبانی، ارتش پادشاهی آلبانی و پادشاه زوگ از سال 1928 تا 1939 میلادی فرمانده کل آن بود. فرمانده ارتش ژنرال خمال آرانیتاسی و رئیس ستاد ارتش نیز ژنرال گوستاو فون میرداکز بود. بودجه ارتش عمدتاً توسط دولت ایتالیا در طول دوره بین سالهای 1936 و 1939 میلادی تأمین می شد. [۲] این ارتش شامل 15600 پرسنل مستقر و 29860 پرسنل ذخیره بود.

شرایط اجتماعی

ویرایش

از گذشته، آلبانی کشوری فقیر و دور افتاده بود و چندین دهه از دیگر کشورهای بالکان در توسعه آموزشی و اجتماعی عقب بود. تنها حدود ۱۳ درصد از جمعیت آلبانی در آن زمان در شهرها زندگی می کردند. بی سوادی تقریباً همه ی جمعیت را گرفتار کرده بود. حدود ۹۰ درصد دهقانان این کشور با استفاده از روش ها و ابزارهای بسیار قدیمی مانند گاوآهن چوبی کشاورزی میکردند که میتوان آن را کشاورزی معیشتی دانست و بسیاری از غنی‌ترین زمین‌های کشاورزی کشور زیر آب در باتلاق‌های ساحلی آلوده به مالاریا قرار دارند. آلبانی به طور کلی فاقد هرگونه سیستم بانکی مدرن، راه آهن، بندر مدرن، ارتش کارآمد، دانشگاه و حتی چاپخانه مدرن بود. آلبانیایی ها در آن زمان، بالاترین نرخ زاد و ولد و مرگ و میر نوزادان را در اروپا داشتند و امید به زندگی برای مردان حدود ۳۸ سال بود.

 
واکسیناسیون کودکان در دورس

صلیب سرخ آمریکا مدارس و بیمارستان‌هایی را در بندر دورس و پایتخت آلبانی، تیرانا گشود و یکی از کارگران صلیب سرخ یک بخش آلبانیایی از پیشاهنگان پسر را تأسیس کرد که در پی آن، همه ی پسران بین دوازده تا هجده سال بر اساس قانون میبایست به آن بپیوندند. اگرچه صدها مدرسه در سراسر کشور گشوده شد، اما در سال 1938 تنها 36 درصد از کودکان آلبانیایی در سن مدرسه از هر نوع تحصیلی برخوردار بودند.

در دوره ی زمامداری شاه زوگ، آموزش ابتدایی برای کودکان اجباری شد. با وجود فرصت های اندک آموزشی، ادبیات در بین دو جنگ جهانی در آلبانی رونق گرفت. پیشرفت قابل توجهی در ادبیات و انتشارات هنری حاصل شده بود. حاصل این رونق، ظهور نویسندگان برجسته ای در این دوران بود. برای نمونه میتوان به نویسندگانی همچون فن استیلیان نولی ، الکساندر درنووا ، اساد مکولی ، ندره مژدا ، هاکی استرمیلی ، لاسگوش پورادچی ، فایک کونیکا ، استرو اسپاسه ، ندوک نیکاج ، فوکیون پستولی ، میگنی و دیگران. همچنین یک کشیش و شاعر فرانسیسکن، جرج فیشتا ، با اشعار خود درباره استقامت آلبانیایی ها در طول تلاش برای آزادی، بر صحنه ادبی تاثیر به سزایی گذاشت. در این دوران 600 مدرسه شبانه در تلاش برای ریشه کن کردن بی سوادی افتتاح شد، اما در سال 1939 میلادی همچنان 80 درصد از جمعیت بزرگسال هنوز بی سواد بودند.

در سال 1939 میلادی، آلبانی دارای 643 مدرسه دوره ابتدایی و 18 مدرسه برای دوره دبیرستان بود. مهم‌ترین دبیرستان‌ها عبارت بودند از: مدرسه آموزشی الباسان ، دبیرستان کورچه ، ورزشگاه شودر ، و مدرسه بازرگانی ویلورا که مجموعا ظرفیت ثبت نام 5700 دانش‌آموز را داشتند. با توجه به عدم وجود مدارس عالیه ( دوره های دانشگاهی) در آلبانی، کسانی که قصد ادامه تحصیل داشتند اغلب به کشورهای ایتالیا، اتریش، فرانسه و غیره می رفتند. در سال 1939 حدود 420 آلبانیایی در خارج از کشور تحصیل می کردند. از میان جمعیت باسواد، 446 نفر دارای مدرک دانشگاهی و 1773 نفر دارای تحصیلات متوسطه بودند.

در همین دوران، روزنامه های روزانه منتشر میشدند، از جمله: Demokracia ، Liria Kombëtare ، Besa ، Hylli i Drites و Leka که با تعداد زیادی نشریه آموزشی و علمی همراه بودند. همچنین سازمان هایی مانند Gruaja Shqiptare تلاش کردند تا جامعه آلبانیایی را مدرن کنند و در سال 1938 اولین ایستگاه رادیویی ملی تأسیس و روی آنتن رفت. اینها اولین گامهای دولت آلبانی به سوی مدرنیزه کردن کشور بود، اما آلبانی از بسیاری جهات همچنان جزو توسعه نیافته ترین کشورهای اروپا باقی ماند.

 
میانگین تعداد تولدها در استانها (به ازای هر 1000 نفر) در سال 1927

در نتیجه ی بازماندگی اقتصادی و عدم توسعه اقتصادی کشور و عقب ماندگی نسبت به سایر نقاط اروپا، اعتصابات متعددی رخ داد. در سال 1936 میلادی، کارگران آلبانیایی که برای شرکت های خارجی در میدان نفتی کوچوو کار می کردند، اعتصابی برگزار کردند که توسط پونا سازماندهی شده بود. دیگری در شهر ویلو برگزار شد و در فوریه 1936 میلادی اعتصابی توسط کارگران و صنعتگران در شهر کورچه برگزار شد که به تظاهراتی تبدیل شد که به "اعتصاب غذا" معروف شد. آثار میگنی شرحی از فقر و وضعیت اجتماعی آن دوران است. در سال 1929 میلادی نیز یک جامعه کمونیستی تأسیس شد که به دلیل ایدئولوژی الحادی آن توسط مسیحیان ارتدوکس، کاتولیک و مسلمین حمایت نشد.

در ابتدا، تحت حکومت پادشاهی، نهادهای مذهبی تحت کنترل دولت قرار گرفتند. در سال 1923 میلادی، کنگره ی مسلمانان آلبانیایی در تیرانا تشکیل شد و تصمیم گرفت که از خلافت ( امپراتوری عثمانی) جدا شود و شکل جدیدی از نماز (ایستادن به جای مراسم سنتی نماز) را برپا کند، تعدد زوجات را کنار بگذارد، و استفاده اجباری از حجاب را به طور کلی از بین ببرد. این قانون پیشتر و در دوره ی اشغال آلبانی توسط عثمانی ها به زور بر جمعیت شهری (زنانی که در ملاء عام در رفت و آمد بودند ) تحمیل شده بودند. [۳]

در سال 1929 میلادی کلیسای ارتدوکس آلبانی به عنوان خودمختار (خود سرپرست) اعلام شد و از تسلط دولت خارج شد. [۴]

یک سال پس از آن، در سال 1930میلادی، نخستین سرشماری رسمی مذهبی تحت نظارت دولت انجام شد. با تکرار داده‌های متعارف عثمانی از یک سده پیش از آن که قبلاً دو برابر قلمرو و جمعیت دولت جدید را پوشش می‌داد، جمعیت آلبانی تشکیل شده از 50 درصد مسلمانان سنی، 20 درصد مسیحیان ارتدوکس، 20 درصد مسلمانان بکتاشی و 10 درصد به عنوان مسیحی کاتولیک تشکیل می‌شد.

نظام سلطنتی مصمم بود که دین دیگر نباید تحت تأثیر یک عامل خارجی باشد که آلبانیایی ها را از هم جدا می کند، بلکه باید خدمتگزار ملی شده باشد تا عاملی برای اتحاد مردم آلبانی باشد. در این زمان بود که سرمقاله‌های روزنامه‌ها شروع به تحقیر پذیرش تقریباً جهانی نام‌های مسلمان و مسیحی کردند و در عوض پیشنهاد کردند که برای نام گذاری کودکان از نام‌های آلبانیایی اصیل و غیرمذهبی خنثی به استفاده شود.

شعارهای رسمی دولت در همه جا ظاهر شد. دولت در راستای سکولاریزاسیون، شعارهایی از قبیل: "دین جدا می شود"، "میهن پرستی متحد می شود"، "ما دیگر مسلمان، ارتدوکس، کاتولیک نیستیم"، "ما همه آلبانیایی هستیم"، "دین ما آلبانیزم است"، "سرود ملی نه محمد و نه عیسی مسیح، بلکه پادشاه زوگو را به عنوان "Shpëtimtari i Atdheut" (نجات دهنده میهن)" را ترویج می کرد. سرود پرچم سربازی را که برای کشورش می میرد به عنوان "قدیس" گرامی داشت. انتظار می رفت که مسجد و کلیسا به طور فزاینده ای به عنوان خادمان دولت عمل کنند، روحانیونی میهن پرست از همه ادیان که انجیل آلبانیسم را موعظه می کنند.

دولت سلطنتی تصریح کرد که دولت باید بی طرف و بدون مذهب رسمی (لائیک) باشد و اجازه تبلیغ آزادانه باید به همه مردم با هر دینی تعمیم یابد. نه در دولت و نه در سیستم مدرسه نباید به هیچ یک از ادیان (ایمان ها) نسبت به دیگری توجهی ویژه شود. آلبانیسم (جایگزین دین شد و مقامات و معلمان مدارس «حواریون» و «مسیونر» نامیده شدند. در همین راستا دولت دست به تغییر نماد های آلبانی زد. نمادهای مقدس آلبانی دیگر صلیب و هلال نبودند، بلکه پرچم و پادشاه بودند. سرودهای ایده آل ملت، اسکندربیگ، قهرمانان جنگ، شاه و پرچم در کلاس های موسیقی مدارس عمومی به استثنای هر موضوع دیگری غالب بود.

نخستین درس مورد آموزش در آلبانی به دانش آموزان در دوره ابتدایی، یک درس وطن پرستانه بود که با این جمله آغاز می شد: "من یک آلبانیایی هستم. کشور من آلبانی است." سپس در قالب شعر در ادامه آمده است: «اما خود انسان، چه چیزی را در زندگی دوست دارد؟» او کشورش را دوست دارد.» "کجا با امید زندگی می کند؟ کجا می خواهد بمیرد؟" "در کشورش." کجا می تواند خوشحال باشد و با افتخار زندگی کند؟ "در آلبانی."[نیازمند منبع]

اشغال ایتالیا

ویرایش

در ابتدای جنگ جهانی دوم، هنگامی که آلمان، اتریش را ضمیمه خاک خود کرد و به سوی چکسلواکی حرکت کرد، ایتالیا خود را به عضو درجه دوم محور تبدیل کرد. تولد قریب الوقوع یک فرزند سلطنتی آلبانیایی در عین حال تضمینی برای ایجاد یک سلسله ماندگار برای زوگ بود. در پی یورش هیتلر به چکسلواکی (در 15 مارس 1939) بدون اطلاع قبلی به موسولینی، دیکتاتور ایتالیا تصمیم گرفت که آلبانی را به ایتالیا ضمیمه کند. با این حال ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا از طرح در نظر گرفتن آلبانی به عنوان یک خطر غیر ضروری به شدت انتقاد کرد.

علیرغم مخالفت پادشاه ایتالیا، دیکتاتور رم در 25 مارس 1939 طی اولتیماتومی به تیرانا اعلام کرد که به صورت خودخواسته به اشغال آلبانی توسط ایتالیا بپیوندد. زوگ از پذیرش پول در ازای تصرف کامل ایتالیا و استعمار آلبانی امتناع کرد و در 7 آوریل 1939 میلادی، نیروهای موسولینی به آلبانی حمله کردند . علیرغم برخی مقاومت های سرسختانه، به ویژه در دورس ، ایتالیایی ها کار سختی برای اشغال آلبانیایی ها نداشتند.

پادشاه زوگ به همراه همسرش ملکه جرالدین آپونی ، و پسر نوزادشان لکا که مایل نبودند به یک عروسک خیمه شب بازی برای ایتالیایی ها نبودند، نخست به یونان و در نهایت به لندن گریختند. در 12 آوریل، پارلمان آلبانی تحت اشغال، به اتحاد این کشور با ایتالیا رای داد. ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا، تاج و تخت آلبانی را هم علاوه بر اتیوپی، به دست گرفت و ایتالیایی ها یک دولت فاشیستی به رهبری شفکت ورلاچی ایجاد کردند و به زودی نیروهای نظامی و دیپلماتیک آلبانی را در ایتالیا جذب کردند.

پس از اینکه ارتش آلمان توانست لهستان ، دانمارک و فرانسه را شکست داده و ضمیمه کند، موسولینی با حسادت تصمیم به استفاده از آلبانی به عنوان سکوی پرشی برای یورش به یونان گرفت. ایتالیایی ها حمله خود را در 28 اکتبر 1940 آغاز کردند و در نشست دو دیکتاتور فاشیست در فلورانس ، موسولینی با اعلام حمله ایتالیایی ها به یونان، هیتلر را مات و مبهوت کرد. موسولینی روی یک پیروزی سریع در جنگ حساب می کرد، اما مقاومت مبارزان یونانی، سرعت ارتش ایتالیا را در مسیر خود کند و متوقف کرد. یونانی ها پس از دفع حملات ایتالیایی ها، به سمت سکوی پرش ایتالیا یعنی آلبانی پیشروی کردند. یونانی ها شهرهای کورچه و جیروکاستر را گرفتند و تهدید کردند که ایتالیایی ها را از شهر بندری ولوله بیرون خواهند کرد. حضور نیروهای یونانی که در آلبانی می جنگیدند، شور و شوق آلبانیایی ها را برای نبرد با ایتالیایی ها و یونانی ها کاهش داد و نیروهای موسولینی به زودی جبهه ای باثبات در آلبانی مرکزی ایجاد کردند. در نهایت در آوریل 1941، آلمان و متحدانش یونان ( تحت حکومت شاه جرج دوم یونان ) و یوگسلاوی (تحت حکومت شاه پتر دوم یوگسلاوی) را در هم شکستند و یک ماه بعد، کشورهای محور کنترل سرزمین های کوزوو را به آلبانی واگذار کردند. بنابراین ناسیونالیست‌های آلبانیایی از قضا شاهد تحقق رویاهای خود برای اتحاد بیشتر سرزمین‌های آلبانی‌نشین در جریان اشغال کشورشان از سوی محورها در طی جنگ جهانی دوم بودند.

میراث

ویرایش

زوگ، پادشاه آلبانیایی ها هنوز هم پادشاه مشروع کشور بود، اما تاج و تخت را پس نمی گرفت. پارتیزان‌های کمونیست در طول جنگ و پس از آن، با حمایت یوگسلاوی کمونیستی و اتحاد جماهیر شوروی (به عنوان رهبر کشورهای کمونیستی) ، جنبش‌های ملی‌گرای ضد کمونیستی آلبانیایی ها را سرکوب و رژیم استالینیستی را در آلبانی برپا کردند که حدود ۴۶ سال دوام آورد. شاه زوگ توسط کمونیست های حاکم بر آلبانی، از بازگشت به آلبانی منع شد و تا پایان عمر خود در تبعید زندگی کرد.

همچنین ببینید

ویرایش

منابع

ویرایش

کتابشناسی - فهرست کتب

ویرایش

لینک های خارجی

ویرایش

الگو:Albania topics

  1. الگو:Csref
  2. "7 prill 1939, Udhekryqet e mbreti Zog". pashtriku.beepworld.de. Retrieved 2015-10-09.
  3. "Albania". Time. 14 April 1923. Archived from the original on July 16, 2007.
  4. "Swiss Laws, Greek Patriarch". Time. 15 April 1929. Archived from the original on December 3, 2008.