جنگ ایران و عثمانی (۱۷۲۷–۱۷۲۳)

جنگ ایران و عثمانی (١٧٢٧–١٧٢٣) درگیری‌ میان صفویه و هوتکیان با امپراتوری عثمانی بود. در سال‌های پایانی پادشاهی صفویه، شورش اقوام ایرانی بیشتر و بیشتر شد. با سقوط اصفهان، مرزهای ایران مورد تاخت و تاز همسایگانی قرار گرفت که اوضاع آشفته و نابسامان را غنیمت می‌شمردند و به درون سرزمین ایران به پیش می‌راندند. امپراتوری عثمانی که در اثر پیشروی سریع روسیه در سرزمین‌های ایران در سواحل دریای مازندران وارد جنگ شده بود و با پیمان استانبول (١٧٢۴) روسیه و عثمانی سرزمین‌های غربی ایران را بین خود تقسیم کردند عثمانی پس از پیروزی‌های پی در پی خود در سال ١٧٢٧ با هوتکیان پیمان همدان را امضا و غرب ایران را تصرف کردند.

جنگ ایران و عثمانی (۱۷۲۷–۱۷۲۳)
بخشی از جنگ‌های ایران و عثمانی
تاریخ۱۷۲۳-۱۷۲۷
موقعیت
نتایج

پیروزی نظامی هوتکیان
پیروزی دیپلماتیک عثمانیان
پیمان همدان


•ادعای سرزمینی افغانها در ایران
•شناسایی شاه اشرف افغان بعنوان شاه ایران از سوی امپراتوری عثمانی
تغییرات
قلمرو
امپراتوری عثمانی بر همه سرزمینهای باختری و شمال باختری ایران (از جمله تبریز ، همدان ، کرمانشاه ، لرستان و بیشترِ قفقاز جنوبی) فرمانروایی می یابد
طرف‌های درگیر
ایران صفوی
هوتکیان
امپراتوری عثمانی
فرماندهان و رهبران
شاه تهماسب دوم
اشرف افغان
علی مردان تسلیم شده
شهباز خان  
محمد قلی خان تسلیم شده
مرتضی قلی خان
لطیف میرزا
بنی جمیل
احمد سوم
داماد ابراهیم پاشا
سلحدار ابراهیم پاشا
کوپرولو عبدالله پاشا
حکیم اغلو علی پاشا
عارف احمدپاشا
ساری مصطفی پاشا
حسن پاشا
احمد پاشا
دربار صفویان در دوران سلطنت شاه سلطان حسین صفوی نقاشی از محمد علی ابن محمد‌زمان در دوران صفوی‌ایران در سال ١٧٢٠

زمینه

ویرایش

پس از آن که امپراتوری عثمانی برای اولین بار در نتیجه معاهده کارلویتس در سال ١۶٩٩ متحمل خسارات ارضی وسیعی در غرب شد، تلاش کرد تا سرزمین‌های از دست رفته را پس بگیرد و اگرچه تا حدودی با پیروزی بر روسیه (١٧١١-١٧١٣) و ونیز (١٧١۵-١٧١٨)، به این هدف دست یافت ولی با عهدنامه پاساروفچه (١٧١٨) که در نتیجه شکست خود در برابر امپراتوری مقدس روم امضا کرد، تسلیم ضررهای ارضی جدید شد. پس از معاهده مورد بحث، عثمانی‌ها وارد دوره صلح آمیزتری به نام دوران لاله شدند که تا سال ١٧٣٠ ادامه داشت و دوره‌ای بدون جنگ در مرزهای غربی تا سال ١٧٣۶ بود.

اواخر دوره صفویه رو به افول قرار رفت و مرزهای آنها از مناطق مختلف مورد حمله قرار می گرفت. قبایل بلوچ از سال ١۶٩٨ به منطقه کرمان حمله کرده بودند، هوتکی‌های افغان از سال ١٧١٧ به خراسان حمله کردند و لزگی‌ها از سال ١٧٢١ به شروان، آذربایجان و داغستان حمله کردند. با محاصره اصفهان توسط افغان ها، شاه سلطان حسین در ٢٣ اکتبر ١٧٢٢ تسلیم شد و از سلطنت کناره گیری کرد و هوتکی‌ها کنترل پایتخت ایران را به دست گرفتند. با سقوط اصفهان شاه تهماسب دوم پسر شاه سلطان حسین در قزوین اعلام پادشاهی کرد.

روسیه که با عهدنامه نیستاد در سال ١٧٢١ جنگ ٢١ ساله شمال با سوئد را پیروزمندانه به پایان رساندند و استونی امروزی و جنوب فنلاند را به خاک خود ضمیمه کرد، این بار به سمت جنوب چرخید و بر برنامه های خود در مورد ایران متمرکز شد. برای این منظور ابتدا برای تجدید معاهده ای که در سال ١٧١٣ با امپراتوری عثمانی امضا کرد، رفت. در ۵ اکتبر ١٧٢١، معاهده برقراری "دوستی ابدی" بین امپراتوری عثمانی و تزار روسیه در استانبول امضا شد. به این ترتیب روسیه مرزهای جنوبی خود با عثمانی‌ها را مشخص کرد و می‌خواست از این وضعیت دشواری که صفویان در آن افتادند بهره مند شود. روس‌ها در ٢٧ ژوئیه ١٧٢٢ وارد عمل شدند و مخاچ‌قلعه، تارکی و دربند را در سواحل دریای مازندران اشغال کردند. در نتیجه یک مبارزه ٣ ماهه، روس‌ها در ٢٨ مارس ١٧٢٣ رشت را تصرف کردند و در ٧ ژوئیه وارد بادکوبه شدند.

دولت عثمانی در ماه مه ١٧٢٢ (پیش از شروع اشغال روسیه) شورای مشورتی تشکیل شد و گزینه مداخله نظامی در ایران را مورد بحث و بررسی قرار داد و سپس دستور حمله از استان های ارزروم، وان و بغداد صادر شد. با این حال حسن پاشا والی بغداد و سلحدار ابراهیم پاشا والی ارزروم توصیه کردند منتظر نتیجه محاصره اصفهان توسط هوتکی‌های افغان باشند. اما پیشروی سریع روس‌ها در سواحل دریای مازندران در قفقاز در تابستان ١٧٢٢ باعث نگرانی عثمانی‌ها شد. در ماه نوامبر، درخواست حاجی داوود بیگ، سفیر شمال شروان (اکثریت سنی مذهب) پذیرفته شد و منطقه تحت حفاظت عثمانی‌ها قرار گرفت. تنش حاصل از عثمانی و روسیه زمانی آرام شد که به سفیر ترکیه در مسکو اطمینان داده شد که روسیه تا جنوب کوه‌های قفقاز گسترش نخواهد یافت. در ژانویه ١٧٢٣، عثمان آغا، سفیر دیگر عثمانی، از بغداد به اصفهان رفت و چون شرایطی که به محمود افغان رهبر هوتکیان ارائه کرد، پذیرفته نشد، عثمانی‌ها تصمیم گرفتند به ایران حمله کنند.

ورود ارتش عثمانی به گرجستان (١٧٢٣)

ویرایش

ارتش روسیه با پیشروی اشغال خود با گسترش به سمت جنوب در امتداد سواحل دریای مازندران باعث شد که امپراتوری عثمانی نیز وارد عمل شود. شاه تهماسب دوم هنگامی که محمد قلی خان ​​(شاهزاده گرجی با نام کنستانتین دوم که به اسلام گروید) را به جای واختانگ ششم، حاکم پادشاهی کارتلی که تحت فرمان ایران بود را منصوب کرد، واختانگ از سلحدار ابراهیم پاشا، گروهبان ارتش شرقی عثمانی کمک خواست. ابراهیم پاشا که از قارص به تفلیس لشکر کشید، ابتدا سوگند وفاداری واختانگ را در آخالکالاک پذیرفت و گوری را از طرف عثمانی‌ها با سپاهیان پسرش گشتاسپ تصرف کرد. محمد قولی خان تفلیس را به نیروهای عثمانی به فرماندهی کاپوچو درویش محمد آقا در ٢٣ ژوئن تسلیم کرد. به این ترتیب مهم ترین مرکز قفقاز پس از ١١٧ سال دوباره تحت سلطه عثمانی‌ها درآمد و منطقه کارتلی در ازای دریافت مالیات سالانه ۴٠٠٠٠ کوروس در اختیار ابراهیم پسر واختان قرار گرفت. سلحدار ابراهیم پاشا به علت انجام ندادن اقدامات بیشتر نسبت به تصرف بادکوبه از خدمت برکنار شد و ساری مصطفی پاشا فرماندار قارص جایگزین او شد.

تصرف گنجه و سومخیتی توسط عثمانی‌ها (١٧٢٣)

ویرایش

ساری مصطفی پاشا در سپتامبر ١٧٢٣ وارد عمل شد و گنجه را با سربازان فرماندار سابق ارزروم سلحدار ابراهیم پاشا و فرماندار چیلدیر ایشاک پاشا محاصره کرد اما در این دوره به دلیل اشغال بادکوبه توسط روسیه (٢۶ ژوئن)، ساری مصطفی پاشا نیز برکنار شد و وظیفه فرماندهی به حاکم رقه عارف احمدپاشا سپرده شد. فرمانده جدید با دادن آن به محمد قلی خان به عنوان مستعمره گنجه را به عثمانی اضافه کرد. سپس در ۵ سپتامبر منطقه سومخیتی (در جنوب تفلیس) تحت سلطه عثمانی‌ها قرار گرفت و اسلام عبدالله برادرزاده واختانگ به عنوان فرماندار منصوب شد.

جستجوی صفویان برای صلح با عثمانی (١٧٢٣)

ویرایش

شاه تهماسب دوم در واکنش به حملات عثمانی سفیر خود را به استانبول فرستاد. اما عثمانی ها که به پیمان سن پترزبورگ که صفویان با روسیه منعقد کردند واکنش نشان دادند و از ایران خواستند که حداقل به اندازه زمینی که به روسیه داده شده بود به آن‌ها واگذار شود و سفیر صفویه را از ارزروم رد کردند. در ماه اکتبر مرتضی قلی بیگ دومین سفیری که صفویان فرستاده بودند، در استانبول مورد استقبال وزیر اعظم داماد ابراهیم پاشا قرار گرفت و نامه شاه تهماسب مبنی بر درخواست کمک در برابر مهاجمین افغان را ارائه کرد. وزیر اعظم گفت: «در فضایی که روسیه دربند و بادکوبه و افغان‌ها اصفهان و قندهار را دارند، اگر صفویان استان‌های مجاور تبریز و ایروان را به عثمانی بسپارند می‌توان کمک کرد و گرنه عثمانی‌ها سه لشکر برای تصرف این مناطق آماده می‌کنند. پس از آن که صفویان این پیشنهاد را نپذیرفتند، عملیات نظامی عثمانی ادامه یافت.

مذاکرات عثمانی و روسیه (١٧٢٣)

ویرایش

عثمانی ها و روس ها با پیشنهاد طرف روسی در تابستان ١٧٢٣ مذاکرات خود را برای تقسیم سرزمین های ایران آغاز کردند و تا زمان امضای عهدنامه (پیمان استانبول) در ٢۴ ژوئیه ١٧٢۴، مذاکرات در استانبول بین هیأت های عثمانی و ایوان ایوانوویچ نپلویف سفیر روسیه با میانجیگری سفیر فرانسه مارکی دو بوناک (فرانسه که می خواست امپراتوری مقدس روم را محاصره کند، طرفدار صلح عثمانی و روسیه بود) برگزار شد. اشغال بادکوبه توسط روسیه در روز بعد از آغاز مذاکرات در ٢۵ ژوئیه ١٧٢٣، تنش را بیشتر کرد. با این حال، عثمانی ها از محاصره برنامه ریزی شده گنجه در ماه اکتبر دست کشیدند تا فضایی برای دیپلماسی ایجاد کنند.

حمله عثمانی به لرستان و آذربایجان ایران (١٧٢۴-١٧٢٣)

ویرایش

تصرف کرمانشاه و خرم آباد توسط عثمانی‌ها (١٧٢٣)

ویرایش

در حالی که مذاکرات در استانبول و سن پترزبورگ ادامه داشت، حسن پاشا به سرزمین‌های ایران حمله کرد و کرمانشاه را در ١۶ اکتبر تصرف کرد و علیه سپاهیان شاه تهماسب به فرماندهی علی مردان که در اطراف الشتر مستقر بودند لشکر کشید. سپاهیان عثمانی نیروهای ایرانی متشکل از سربازان منطقه سلسله و دلفان را در نبرد الشتر شکست دادند، علی مردان به خرم آباد عقب نشینی کرد و تسلیم شد و لرستان نیز تحت سلطه عثمانی قرار گرفت. هنگامی که حسن پاشا در ١٠ نوامبر قلعه سنندج را تصرف کرد، اردلان خان عباس قلی خان ​​نیز تسلیم شد.

تصرف خوی توسط عثمانی‌ها (١٧٢۴)

ویرایش

ارتش عثمانی به فرماندهی کوپرولو عبدالله پاشا با هدف تصرف تبریز به سمت آذربایجان رفت. در حالی که سلماس و کردکازان را در ازای مالیات سالانه ۴٠٠٠ کوروس به حاتم خان واگذار کرد، وی خان ایرانی را که بر مراغه حکومت می کرد، تحت حمایت خود گرفت و به او حکم فرمانداری کرامان را داد و سپس در ٣٠ مارس خوی را محاصره کرد. در نتیجه مبارزات خونین، شهر در ١٠ آوریل به تصرف عثمانی‌ها درآمد.

چلبی‌زاده مورخ عثمانی زیر عنوان «فتح خوی و چورس» آورده است:

«بلاد ارباب رفض و الحاد خوی و چورس همدوش به ممالک عثمانیه، لبریز از ذخایر و عساکر بود، و قبل از تسخیر تبریز، اقدم و واجب می‌نمود که به تصرف قوای عثمانی درآید. کوپرلوزاده عبدالله پاشا به اعجام بدخوی شهر خوی پیغام‌ها فرستاد، ولی درون فاسد و خبث جبلی آنان از کمند نصح و پند گریزان بود و چون گراز تیزدندان روی به ستیز می‌نهادند. زینل بیک حاکم محمودی با عده‌ای از سپاهیان روم بدان شهر هجوم بردند. شهباز خان والی خوی، محمد چلبی فرستاده سردار را زندانی کرد و اطرافیانش را کشت. نخستین نبرد طرفین در محله کنیسه اتفاق افتاد. شهر مزبور علاوه بر حصار استوار، به مواضع عدیده منحصر بود که به اصطلاح خودشان آنها را «دز» می‌گفتند. از اینرو ضبط و تسخیر قلعه های محفوظ و مسدود شهر خوی، بدون امداد و اعانت کلی متعذر بوده و مقدور نمی‌نمود. به دستور سردار، بلوکات اربعه موصل و حلب، قبایل و عشایر قادر به ضرب و حرب صومای، حکاری، الباق به اتفاق سپاهیان والی رقه عثمان پاشا، جملگی به خوی فرستاده شدند. عبدالله پاشا بار دیگر نامهای به فارسی برای اهالی خوی فرستاده و مبارزان را دعوت به تسلیم کرد. شهبازخان گوشهای فرستاده عثمانی را بریده روانه وان ساخت. نیروهای عثمانی در خارج شهر خیمه زده و به حمله‌های متوالی ادامه دادند ولی فتح و تسخیر خوی به علت کثرت قزلباش و وفور مهمات میسر نشد. در جریان پیکار سفیر دیگری بنام شهباز آقا حکاری به قتل رسید. سرعسکر (سردار) علاوه بر ارسال خمپاره‌ها و توپهای قلعه‌کوب، ده هزار نفر قوای دیگر از آناطولی جمع‌آوری کرده به امداد عثمانیان فرستاد. و شبانه‌روز روافض را زیر آتش گرفتند. در این هنگام طهماسب از نخجوان به تبریز رفت. مردم تبریز اظهار انقیاد نموده ابراز جانسپاری کردند. طهماسب برای کمک به رزم‌آوران قلعه خوی، سپاه فراوانی را در تبریز بسیج کرده به فرماندهی میرزا جلال و حاجی هاشم به خوی فرستاد عثمانیان در نزدیکی خوی به مقابله نیروهای اعزامی از تبریز برخاسته و آنان را مجبور به عقب‌نشینی به قریه ولدیان کردند، ولی میرزا جلال با عده‌ای از راه دیگر خود را به خوی رسانید. روز بیست و یکم محاصره خوی، نیروهای عثمانی با کندن راههای زیرزمینی بر قسمتی از شهر استیلا یافته قریب به ۴٠٠٠ نفر از قزلباشان جان باختند، ولی اهالی خوی در مذهب باطل خود ثابت قدم مانده به محاربه و مقاتله کمر بستند. بعد از این ماجرا، سردار محمدپاشا متصرف اماسیه و صنع‌الله پاشا متصرف ایچ ایل را به اتفاق فرمانده پادگان وان و سپاه یمین و یسار و ینی‌چریان آن دیار، با مهمات کامل به امداد محاصره‌کنندگان خوی فرستاد. قوای بیحد و حصر آل عثمان شبانه‌روز با اجرای عملیات نظامی مختلف و متعدد، ضربات کوبنده وارد آورده، سرانجام پس از ۵٧ روز محاصره و محاربه شدید، روز ١٨ شعبان ١١٣۶ قمری آن بلده متین مفتوح شد. شهبازخان و میرزا جلال با ٣٠٠٠ قزلباش قتل‌عام شدند و اموال و اهل و عیالشان اخذ و اسیر گردیدند. روز دیگر در شهر نماز برگزار شد و خطبه بنام سلطان خواندند. بعد از خوی چورس هم به آسانی به تصرف درآمد».

معاهده عثمانی و روسیه (١٧٢۴)

ویرایش

از ژوئیه ١٧٢٣، عثمانی‌ها در حالی که به عملیات نظامی خود در جنوب ادامه می دادند، با روس ها مذاکره می کردند. اگرچه روس‌ها ابتدا در مذاکرات خواستار بازگشت به مرزهای ١٧٢١ (که به این معنی بود که عثمانی‌ها از تسلط خود بر شروان دست می‌کشیدند) و پایان حمایت عثمانی از قبایل سنی لزگی که به روس‌ها حمله می‌کردند، مواجه شدند. در مقابل، روس‌ها با تقاضای عقب نشینی از آستاراخان و همچنین تمام خاک ایران که اشغال کرده بودند مواجه شدند. پس از ژانویه ١٧٢۴، مواضع طرفین به یکدیگر نزدیک شد و در ماه‌های تابستان شروع به مذاکره کردند که مرزها در قلمرو مشترک ایران از کجا می‌گذرد. با معاهده ای که در ژوئیه ١٧٢۴ امضا شد، در حالی که روسیه تحت الحمایه عثمانی بر شروان را به رسمیت شناختند، عثمانی‌ها نیز حمایت روسیه بر شاه تهماسب دوم را به رسمیت شناختند. اما روس ها قول دادند که اگر شاه تهماسب از سرزمین‌هایی که به دست عثمانی‌ها افتاده است را ترک نکند او را در مقابل عثمانی‌ها حمایت نخواهند کرد و فقط در مبارزه با افغان‌ها به او کمک خواهند کرد. دو دولت در مقابل حمله افغان‌ها نیز متحد شدند.

معاهده تقسیم شهرهای ایران در روز دوم شوال ١١٣۶ هجری قمری در استانبول به امضاء رسید و در همین روز عارف احمدپاشا والی تفلیس با ۶٠٠٠٠ نفر قوای مسلح و توپخانه سنگین، نخستین حمله خود را از محل کاربانسرای ایروان آغاز و ضمن کشتن ١٠٠٠٠ نفر سربازان ایرانی و اسیرگرفتن ١۵٠٠٠ نفر اهل و عیال ساکنان حومه، دهات را غارت نموده غنایم فراوانی را به دست آوردند. نیروهای مهاجم در مواجهه با شهر ایروان، ماه‌ها در پشت دیوارهای آن آتش گشودند و یورش‌ها بردند و سرانجام بعد از ٩٢ روز تلاش و تهاجم مستمر، روز ٧ محرم ١١٣٧ قمری ایروان را به تصرف خود درآوردند.

حمله عثمانی به ایران (١٧٢۵-١٧٢۴)

ویرایش

تصرف همدان (١٧٢۴)

ویرایش

پس از مرگ حسن پاشا والی بغداد، پسرش احمد پاشا که به عنوان گروهبان جبهه ایران منصوب شده بود، با ارتش خود حمله کرد و همدان را از ٢٩ ژوئن محاصره کردند و در ١ سپتامبر پس از متحمل شدن رنج سنگین ایرانیان همدان را تصرف کردند. سپس قروه درگزین، ثمین و آستانه را که لطیف میرزا از آنها دفاع می کرد، تصرف کرد. او در آغاز ماه اکتبر نهاوند را به قلمرو عثمانی ضمیمه کرد.

تسخیر ایروان (١٧٢۴)

ویرایش

در حالی که ارتش عثمانی همدان را محاصره کرده بود، ارتش دیگری در منطقه قفقاز به سمت ایروان لشکر کشی کرد که توسط محمد قلی خان ​​گرجی که به صفویه پیوسته بود، دفاع می‌کرد. رجب پاشا آلبانیایی فرماندار تفلیس به همراه فرمانده قلعه گوری یوسف پاشا و فرماندار چلدر، اسحاق پاشا، ارتش محمد قلی خان ​​را در نبرد آکچاکال شکست دادند و آنان را به جنوب رودخانه کور عقب انداختند (١٧ ژوئن). فرماندار تفلیس عارف احمد پاشا در ٢۴ ژوئن (پس از ١٢٠٠٠ تلفات ایرانیان) شهر ایروان را محاصره کرد و قلعه آن را در ٢٨ سپتامبر تصرف کرد. شمشیر شاه عباس که با تسلیم قلعه تسخیر شد (شاه عباس در سال ١۶٠۵ ایروان را از عثمانی پس گرفته بود) نیز به استانبول فرستاده شد. عثمانی‌ها بعداً نخجوان و اردوباد را ضمیمه خود کردند.

محاصره تبریز (١٧٢۵-١٧٢۴)

ویرایش

کوپرولو عبدالله پاشا فرماندار وان در ۵ اوت ١٧٢۴ از خوی به سمت تبریز پیشروی کرد. پس از تسلط بر شهرهای تسوج، مرند، کشکسرای و شبیستر، ارتش عثمانی ارتش ایران به فرماندهی مصطفی خان را در نبرد در مقابل این شهر شکست داد. تبریز و قلعه را در ١ سپتامبر محاصره کرد. ابراهیم پاشا والی حلب که ارتش عثمانی را تقویت کرد، در نبرد ایکدلی در ١۶ سپتامبر یگان ایرانی را به فرماندهی مصطفی خان که سعی در جلوگیری از یگان وی داشت شکست داد. عبدالله پاشا علی‌رغم کمک‌های دریافتی، در ٣٠ سپتامبر به دلیل تغییر فصل، محاصره را ترک کرد.

عثمانیان تصمیم گرفتند که بدون از بین بردن واحد صفوی به فرماندهی مرتضی قلی خان ​​در قلعه زنوز در شمال تبریز محاصره مجدد تبریز خطرناک باشد، پس از نبردی که ایرانیان تقریباً ١٠٠٠٠ سرباز را از دست دادند عثمانیان قلعه مذکور را در ٢٣ می به تصرف خود درآوردند. در اواسط ژوئیه ١٧٢۵، عبدالله پاشا با سپاهی بزرگتر این بار به سمت تبریز که الله قلی خان ​​از آن دفاع می کرد، لشکر کشی کرد و در ٢٨ ژوئیه قلعه را محاصره کرد و در نتیجه درگیری شدید، در اول اوت شهر را تصرف کرد. و قلعه بلافاصله پس از آن. به دست عثمانیان افتاد.

چلبی‌زاده مورخ عثمانی سقوط تبریز را چنین شرح می‌دهد:

«بعد از تصرف و تخریب قلعه زنوز، پنجاه هزار نفر که از حلب تا ارزن‌الروم از شهرهای مختلف آناطولی گردآمده و در طسوج تمرکز یافته بودند، روز پنجم ذیقعده از طسوج حرکت و در پانزدهم ماه مزبور در یک منزلی شهر تبریز خیمه و خرگاه زدند. قزلباشان با توجه به یورش قبلی دشمنان از جانب سرخاب و دَوه‌چی، دیوار متینی به بلندی ده متر در آن قسمت شهر بنا نموده به فاصله ۴٠، ۵٠ گام برج‌های دفاعی مزغل‌دار بنا کرده و تفنگ‌اندازان مازندرانی را در آنها گماشته بودند. جنگ خونین و بی‌وقفه تبریز از بامداد روز شنبه ١٧ ذیعقده ١١٣٧هـ آغاز و تا پایان هفته ادامه داشت. روز پنجشنبه قوای علی پاشا والی حلب از جبهه راست بر دیوار قلعه راه یافت و با گشودن دروازه آن، عثمانیان به شهر سرازیر شدند. به مردم تبریز به شرط خروج از شهر، امان داده شد. پس از بیرون رفتن زن و بچه، عثمانیان به تصدی معمار بکر آقا در اطراف مسجد اوزون حسن قلعه‌ای به طول ١٠٠٠ متر و عرض ٨٠٠ متر برای خودشان بنا کردند».

حکومت عثمانی در لوری، گنجه، خرم آباد و اردبیل (١٧٢۵)

ویرایش

عثمانی‌ها در سال ١٧٢۵ به حملات خود به سرزمین های ایران در قفقاز ادامه دادند. نیروهای تحت رهبری ساری مصطفی پاشا پس از یک محاصره دو روزه (۴ سپتامبر) گنجه را تصرف کردند. فرماندار ارزروم در ۵ سپتامبر قلعه لوری را که در دست گرجی ها بود فتح کرد.

احمد پاشا، گروهبان ارتش عثمانی در همدان، به لشکرکشی های خود به لرستان ادامه داد. پس از عبور از گردنه هاوا و آلشتر به سوی علی مردان که بر ضد عثمانی قیام کرده بود، لشکر کشید. علی مردان که نتوانست مقاومت کند ابتدا به شوشتر و سپس به دزفول عقب نشینی کرد. خرم آباد در ماه اکتبر تحت سلطه عثمانی‌ها درآمد. در شمال، والی ایرانی اردبیل، با تسلیم اطاعت خود از کوپرولو عبدالله پاشا، حاکمیت عثمانی را پذیرفت، به شرطی که مقبره صفی الدین اردبیلی، که نشان دهنده قداست شهر برای ایرانیان بود، تعرضی قرار نگیرد.

چلبی‌زاده مورخ عثمانی می‌نویسد:

«پس از فتح تبریز و انتشار خبر دهشت اثر آن در اطراف و اکناف، قوت قلب رافضیان شکست و راغب اطاعت شدند. مقدم بر همه، خان قره‌طاغ عبدالرزاق بیک عرض انقیاد نموده. با تعهد ارسال عواید و رسوم، از جانب عبدالله پاشا در حکومت قره‌داغ ابقاء گردید. با وساطت ایشان نامه‌ای مشحون به ترغیب و ارعاب و تهدید به اهالی اردبیل ارسال و اعلام امان شد، به شرط اینکه جمله در اطاعت فرمانده کل اعزامی (محمدآقا کتخدای عبدالله پاشا) باشند. پس از عزیمت محمدآقا به اردبیل و تنسیق و تنظیم امور، عده‌ای از رؤسای قزلباش از جمله: سردار مصطفی خان، حاکم طالش سبحان وردی‌خان، شاهقلی‌خان حاکم سابق مراغه، یحیی‌خان، حاکم اردبیل مرتضی‌قلی خان، اوغورلی‌خان، موسی‌خان، عزیزخان، وحیدخان با روافض بدایمان برای استخلاص اردبیل عهد و پیمان بسته و در طالش که ١٠ ساعت با اردبیل مسافت داشت، گرد هم آمده بودند. سبحان وردی‌خان به مردم اردبیل نامه نوشته، اطاعت از عثمانیان را جرم عظیم شمرده، و ضمن دعوت مردم به سرکشی، اعلام کرده بود که به زودی ما به اردبیل حمله خواهیم کرد، شما هم از داخل شهر به ما ملحق شوید.سرعسکر عبدالله پاشا در تبریز، چون از مضمون نامه خبر یافت، فوراً پنجهزار نفر قشون تاتار را به فرماندهی عظمت‌گرای سلطان، به اردبیل فرستاد. محمدآقا نیز لشکر تاتار را با سایر قوای مجهز و مرتب عثمانی به جانب طالش اعزام داشت. قزلباشان در میدان نبرد مقاومت نیاورده به گیلان هزیمت نمودند و یحیی‌خان در میدان محاربه به قتل رسید. محمدآقا مظفر و منصور به اردبیل برگشت. به پاس این پیروزی و خدماتی که در اثنای فتح تبریز از محمدآقا ظاهر شده بود، از جانب سردار منشور لوای اردبیل به نام وی صادر شد و در روز سوم جمادی‌الاول ١١٣٨ هجری به بیگلربیگی آن شهر منصوب گردید».

صلح هوتکی‌ها که کنترل ایران را به دست گرفتند

ویرایش
 
قلمرو هوتکیان در بیشترین وسعت خود.

اشرف افغان رهبر هوتکیان که با تصرف اصفهان تاج و تخت ایران را به دست گرفته بود، سفیر خود به نام عبدالعزیز خان را در ٢ ژوئن ١٧٢۵ به استانبول فرستاد تا با عثمانی‌ها صلح کند. سفیر که در ٢۵ ژانویه ١٧٢۶ وارد پایتخت عثمانی شد، سه نامه آورد: نامه اشرف خان خواستار عقب نشینی عثمانی‌ها از سرزمین های تسخیر شده ایران شد، در نامه صالح خان صدراعظم اشرف پیشنهاد تعیین مرز می‌شود و نامه سوم که به امضای ١٩ تن از علمای افغان رسیده بود، از جنگ بین عثمانی‌ها و افغان‌ها که سنی مذهب بودند، انتقاد می‌کرد.

خواسته‌های دو نامه اول توسط وزیر اعظم داماد ابراهیم پاشا رد شد و نامه‌ای به امضای ١۶٠ نفر از علمای عثمانی علیه نامه سوم فرستاده شد. با رد پیشنهادات هوتکی‌ها، جنگ دوباره در سال ١٧٢۶ آغاز شد.

حملات عثمانی به ایران (١٧٢۶)

ویرایش

حملات احمدپاشا فرمانده همدان توسط ارتش متشکل از ۴٠٠٠٠ سرباز قبایل عرب به فرماندهی بنی جمیل متوقف شد اما در نبرد ناکا در ٢۵ می شکست خوردند.

در حالی که نیروهای عثمانی در چهار جبهه پیروزهای جداگانه‌ای به دست آوردند، احمد پاشا با ارتش اصلی عثمانی در ماه نوامبر به سمت اصفهان پیشروی کرد که در اختیار هوتکی‌ها بود. احمد پاشا به اشرف پیغام داد که افغان‌ها مردم ناشایسته‌اى هستند که به‌ناحق پادشاهى را معزول و سلطنت را غصب کرده‌اند و شاه سلطان حسین را شاه قانونی ایران دانست. اشرف از این پیغام سخت خشمگین شد و افرادی را براى کشتن شاه سلطان حسین به اصفهان فرستاد و اشرف سر شاه سلطان حسین را براى احمدپاشا ارسال کرد.

در ٢٠ نوامبر در نزدیکی همدان هنگامی که سواره نظام کُرد از جنگیدن با ارتش سنی هوتکی‌ها خودداری کرد و عقب نشینی کرد، ارتش عثمانی از هوتکی‌ها شکست خورد و به سمت همدان عقب نشینی کرد. هوتکی‌ها زنجان، ابهر و طارم را در شمال پس گرفتند.

مذاکرات صلح و معاهده همدان (١٧٢٧)

ویرایش

پس از عقب نشینی ارتش عثمانی، در سال ١٧٢٧ در حالی که عثمانی‌ها برای وارد کردن ضربه نهایی به هوتکی‌ها تدارک سازمان‌یافته‌تری داشتند، هوتکی‌ها سفیران خود، ابتدا حاجی اسماعیل و سپس ملا نصرت را نزد احمد پاشا در همدان فرستادند و پیشنهاد صلح دادند. مذاکرات در زمانی آغاز شد که ارتش اصلی عثمانی با آمدن از کرمانشاه به همدان در٢٣ سپتامبر آماده حمله می شد. در ۴ اکتبر توافقی با ١٢ ماده حاصل شد. طبق این موافقتنامهː

  • هوتکی‌ها از سال ١٧٢٣ دستاوردهای ارضی عثمانی در قفقاز و غرب ایران را به رسمیت شناختند.
  • عثمانی‌ها هوتکیان را (مانند دوره صفویه) از نظر پروتکل به عنوان طرفینی برابر به رسمیت شناختند (ماده ٢). در این زمینه لقب شاهنشاهی اشرف خان از سوی عثمانی‌ها پذیرفته شد.
  • عثمانی‌ها همچنین مسئولیت هوتکی‌ها را در تامین امنیت مسیر زیارتی ایران به خاک عثمانی به رسمیت شناختند.
  • طرفین در مورد حق متقابل برای داشتن مقامات (قاضی) در پایتخت خود برای حفظ منافع تجاری خود توافق کردند (ماده ۶).
  • هوتکی ها متعهد شدند که با قبایل بصره جنگ نکنند و در صورت تسلط کامل عثمانی ها بر این قبایل، متعهد شدند که حاکمیت عثمانی را بر مناطق تحت تسلط خود (در شمال خلیج فارس) به رسمیت بشناسند. (ماده ٧).
  • هوتکی‌ها زنجان، سلطانیه و ابهر را که پس از جنگ اشغال کرده بودند به عثمانی‌ها بازگرداندند (ماده ١٠).
  • طرفین با تشکیل کمیسیون مرزی برای تعیین مرز موافقت کردند (ماده ١١).

پس از جنگ

ویرایش

عهدنامه همدان که در سال ١٧٢٧ به امضا رسید، چندان دوام نیاورد. نادرقلی که فرمانده کل سپاه شاه تهماسب دوم شده بود، ایران را که تحت اشغال عثمانی‌ها، روس‌ها و افغان‌ها بود احیا کرد، در سال ١٧٢٩ با شکست دادن هوتکی‌های افغان وارد اصفهان شد. در سال ١٧٣٠ برای تصرف سرزمین های تصرف شده توسط عثمانی‌ها حمله ای را آغاز کرد. در نتیجه، عثمانی‌ها خود را در جنگی شدید دیدند که تا سال ١٧۴۶ با وقفه ادامه یافت. حمله نادرقلی در سال ١٧٣٠ و غافلگیری عثمانی‌ها تأثیر تکان‌دهنده‌ای بر استانبول گذاشت و منجر به وقوع شورش حامیان هلیل شد که به پایان دوره لاله‌ها که از سال ١٧١٨ ادامه داشت، انجامید.

منابع

ویرایش
  • همکاری‌کنندگان ویکی‌پدیا، «١٧٢٣-١٧٢٧ Osmanlı-İran Savaşı»
  • فیروز منصوری. «زوال دولت صفويه و حمله عثمانيان به آذربايجان». موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.