توماس جفرسون
توماس جفرسون (به انگلیسی: Thomas Jefferson) (۱۳ آوریل ۱۷۴۳ – ۴ ژوئیهٔ ۱۸۲۶)، سیاستمدار و دولتمرد آمریکایی، یکی از متفکران اصلی و از بنیانگذاران آمریکا (برای ترویج ایدهآلهای جمهوریخواهی در آمریکا)، نویسنده اصلی اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا بود که از سال ۱۸۰۱ تا ۱۸۰۹ میلادی بهعنوان سومین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا فعالیت میکرد.
توماس جفرسون | |
---|---|
سومین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا | |
دوره مسئولیت ۴ مارس ۱۸۰۱ – ۴ مارس ۱۸۰۹ | |
معاون رئیسجمهور | آرون بر (۱۸۰۱–۱۸۰۵) جورج کلینتون (۱۸۰۵–۱۸۰۹) |
پس از | جان آدامز |
پیش از | جیمز مدیسون |
دومین معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا | |
دوره مسئولیت ۴ مارس ۱۷۹۷ – ۴ مارس ۱۸۰۱ | |
رئیسجمهور | جان آدامز |
پس از | جان آدامز |
پیش از | آرون بر |
نخستین وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا | |
دوره مسئولیت ۲۲ مارس ۱۷۹۰ – ۳۱ دسامبر ۱۷۹۳ | |
رئیسجمهور | جرج واشینگتن |
پس از | جان جی (کفیل) |
پیش از | ادموند رندولف |
دومین سفیر ایالات متحده آمریکا در فرانسه | |
دوره مسئولیت ۱۷ مه ۱۷۸۵ – ۲۶ سپتامبر ۱۷۸۹ | |
گمارنده | کنگره کنفدراسیون |
پس از | بنجامین فرانکلین |
پیش از | ویلیام شورت |
وزیر مختار برای مذاکره در مورد معاهدات مودت و بازرگانی | |
دوره مسئولیت ۱۲ مه ۱۷۸۴ – ۱۱ مه ۱۷۸۶ | |
گمارنده | کنگره کنفدراسیون |
نمایندهٔ کنگره کنفدراسیوناز ویرجینیا | |
دوره مسئولیت ۳ نوامبر ۱۷۸۳ – ۷ مه ۱۷۸۴ | |
پس از | جیمز مدیسون |
پیش از | ریچارد هنری لی |
دومین فرماندار ویرجینیا | |
دوره مسئولیت ۱ ژوئن ۱۷۷۹ – ۳ ژوئن ۱۷۸۱ | |
پس از | پاتریک هنری |
پیش از | ویلیام فلمینگ |
نماینده دومین کنگره قارهای از ویرجینیا | |
دوره مسئولیت ۲۰ ژوئن ۱۷۷۵ – ۲۶ سپتامبر ۱۷۷۶ | |
پس از | جرج واشینگتن |
پیش از | جان هاروی |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۱۳ آوریل ۱۷۴۳ شدول، ویرجینیا، آمریکای بریتانیا |
درگذشته | ۴ ژوئیهٔ ۱۸۲۶ (۸۳ سال) شارلوتزویل، ویرجینیا، ایالات متحده آمریکا |
آرامگاه | مانتیسلو، ویرجینیا، ایالات متحده آمریکا |
حزب سیاسی | حزب دموکرات-جمهوریخواه |
همسر(ان) | مارتا ویلز جفرسون (ا. ۱۷۷۲–۱۷۸۲) |
فرزندان | ۱۱، شامل مارتا جفرسن رندولف و مری جفرسون اپس ۵، به همراه سالی همینگز از جمله مدیسون همیگز و استن همیگز |
تحصیلات | کالج ویلیام و مری (بیای) |
امضا |
وی همچنین باستانشناس، دیرینشناس و نویسنده بود. او دانشگاه ویرجینیا را در سال ۱۸۱۹ میلادی بنیان نهاد.[۱]
اوایل زندگی و حرفه
ویرایشجفرسون در 13 آوریل 1743 (2 آوریل 1743، به سبک قدیمی، گاهشماری ژولینی)، در مزرعه خانواده شادول در مستعمره ویرجینیا، سومین فرزند از ده فرزند متولد شد. او تبار انگلیسی و احتمالاً ولزی بود و تابع بریتانیایی به دنیا آمد. پدرش، پیتر جفرسون، کاشتکار و نقشهبردار بود که در چهارده سالگی جفرسون درگذشت.[۲] مادرش جین رندولف بود. پیتر جفرسون در سال 1745 پس از مرگ ویلیام رندولف سوم، صاحب مزرعه و دوست جفرسون، که در وصیت نامه خود پیتر را نگهبان فرزندان رندولف نامیده بود، خانواده خود را به مزرعه تاکاهو نقل مکان کرد. جفرسونها قبل از اکتبر 1753 به شادول بازگشتند.
پیتر در سال 1757 درگذشت و دارایی او بین پسرانش توماس و راندولف تقسیم شد.جان هاروی پدر قیم توماس 13 ساله شد.توماس تقریباً 5000 هکتار (2000 هکتار؛ 7.8 مایل مربع) را به ارث برد که شامل مانتیسلو نیز میشد، و او در سن 21 سالگی اختیارات قانونی کامل را بر این ملک به عهده گرفت.
تحصیلات و زندگی اولیه خانوادگی
ویرایشجفرسون تحصیلات خود را همراه با فرزندان راندولف در تاکاهو زیر نظر مربیان آغاز کرد. پدر توماس، پیتر، که خودآموخته بود و از نداشتن تحصیلات رسمی پشیمان بود، توماس را در پنج سالگی وارد یک مدرسه انگلیسی کرد. در سال 1752، در سن 9 سالگی، در یک مدرسه محلی که توسط یک وزیر پروتستان اسکاتلندی اداره می شد، شرکت کرد و همچنین شروع به مطالعه جهان طبیعی کرد، که او عاشق آن شد. در این زمان او شروع به مطالعه لاتین، یونانی و فرانسوی کرد و در عین حال اسب سواری را نیز آموخت. توماس همچنین کتاب هایی را از کتابخانه متوسط پدرش خواند.او از سال 1758 تا 1760 توسط کشیش جیمز موری در نزدیکی گوردونسویل، ویرجینیا تدریس میکرد، جایی که او در کنار خانواده موری به مطالعه تاریخ، علم و کلاسیک پرداخت.جفرسون با سرخپوستان مختلف آمریکا آشنا شد، از جمله اوستناکو، رئیس چروکی، که اغلب در شادول توقف میکردند تا در مسیرشان به ویلیامزبرگ برای تجارت دیدار کنند.در ویلیامزبرگ، جفرسون جوان با پاتریک هنری، هشت سال بزرگتر از او آشنا شد و به تحسین آمد و علاقه مشترکی به نواختن ویولن داشت.
جفرسون در سال 1761 در سن هجده سالگی وارد کالج ویلیام اند مری در ویلیامزبرگ، ویرجینیا شد و ریاضیات، متافیزیک و فلسفه را نزد ویلیام اسمال آموخت.تحت تعلیم اسمال، جفرسون با ایده های تجربه گرایان بریتانیایی از جمله جان لاک، فرانسیس بیکن و آیزاک نیوتن مواجه شد.اسمال جفرسون را با جورج وایت و فرانسیس فاوکیه آشنا کرد.اسمال، وایت و فاوکیه جفرسون را به عنوان مردی با توانایی استثنایی شناختند و او را در حلقه درونی خود قرار دادند، جایی که او عضو ثابت مهمانی های شام جمعه آنها شد.جفرسون بعداً نوشت که، در حالی که در آنجا بود، "بیشتر از بقیه عمرم عقل سلیم، مکالمات منطقی و فلسفی بیشتری شنید".
جفرسون در اولین سال تحصیلی خود در کالج، زمان زیادی را صرف شرکت در مهمانی ها و رقصیدن کرد و در مخارج خود چندان صرفه جویی نکرد.در سال دوم، با پشیمانی از اینکه در سال اول وقت و پول خود را هدر داده بود، متعهد شد که روزی پانزده ساعت مطالعه کند.زمانی که جفرسون در ویلیام اند مری بود، به عضویت باشگاه کلاه تخت درآمد.
جفرسون مطالعات رسمی خود را در آوریل 1762 به پایان رساند.او در حالی که به عنوان منشی در دفتر او کار می کرد، قانون را زیر نظر وایت خواند.جفرسون در موضوعات مختلف، که همراه با حقوق و فلسفه، شامل تاریخ، حقوق طبیعی، دین طبیعی، اخلاق و چندین حوزه در علم از جمله کشاورزی میشد، به خوبی خوانده میشد.جفرسون در طول سالهای مطالعهاش زیر نظر وایت، کتابی متداول نوشت که یک بررسی از خوانشهای گستردهاش بود.وایت چنان تحت تأثیر جفرسون قرار گرفت که بعداً کل کتابخانه خود را به او سپرد.
در 20 ژوئیه 1765، خواهر جفرسون، مارتا، با دوست صمیمی و همراه خود در دانشگاه، دابنی کار، ازدواج کرد که برای جفرسون بسیار خوشحال کننده بود.با این حال، در اکتبر همان سال، جفرسون برای مرگ غیرمنتظره خواهرش جین در سن 25 سالگی سوگواری کرد.او یک گورنوشته برای او به زبان لاتین نوشت.
جفرسون برای کتابهایش ارزش زیادی قائل بود و در طول زندگیاش سه کتابخانه بزرگ جمعآوری کرد.او در جوانی شروع به جمع آوری اولین کتابخانه خود کرد که به 200 جلد رسید.این کتاب شامل کتابهایی بود که از پدرش به ارث رسیده و وایت برای او به جا گذاشته بود.با این حال، در سال 1770، اولین کتابخانه جفرسون در آتش سوزی در خانه شادول ویران شد.کتابخانه دوم او اولین کتابخانه را پر کرد.این کتاب تا سال 1773 به 1250 عنوان و در سال 1814 به نزدیک به 6500 جلد رسید.جفرسون کتابهای خود را در سه دسته کلی که با عناصر ذهن انسان مطابقت دارد، سازماندهی کرد: حافظه، عقل، و تخیل.پس از اینکه نیروهای بریتانیایی کتابخانه کنگره را در جریان آتش زدن واشنگتن در سال 1814 سوزاندند، جفرسون دومین کتابخانه خود را به قیمت 23,950 دلار به دولت ایالات متحده فروخت تا بتواند به بازسازی کتابخانه کنگره کمک کند.جفرسون بخشی از درآمد را برای پرداخت بخشی از بدهی بزرگ خود استفاده کرد.با این حال، جفرسون به زودی جمعآوری آنچه را که به عنوان سومین کتابخانه شخصیاش بود، از سر گرفت و به جان آدامز نوشت: «من نمیتوانم بدون کتاب زندگی کنم.» تا زمان مرگ او یک دهه بعد، تعداد کتابخانه به نزدیک به 2000 افزایش یافت.
وکیل و خانه بورگزس
ویرایشجفرسون در سال 1767 در نوار ویرجینیا پذیرفته شد و با مادرش در شادول زندگی کرد.او از سال 1769 تا 1775 نماینده شهرستان البمارل در خانه ویرجینیا برگزس بود.او اصلاحاتی را در زمینه برده داری دنبال کرد، از جمله نوشتن و حمایت از قوانین در سال 1769 برای سلب قدرت از فرماندار سلطنتی و دربار، در عوض به اربابان بردگان اختیاری برای رهایی آنها داد.جفرسون پسر عموی خود ریچارد بلند را متقاعد کرد که تصویب این قانون را رهبری کند، اما در ایالتی که اقتصاد آن عمدتاً کشاورزی بود با مخالفت شدید روبرو شد.
جفرسون هفت مورد بردگان آزادی خواه را گرفت و از حق الزحمه خود صرف نظر کرد برای یکی که ادعا می کرد باید قبل از حداقل سن قانونی برای رهایی آزاد شود.جفرسون قانون طبیعی را مورد استناد قرار داد و استدلال کرد: «هر کس با داشتن حقی در مورد شخص خود به دنیا می آید و از آن به میل خود استفاده می کند... این همان چیزی است که آزادی شخصی نامیده می شود و توسط نویسنده طبیعت به او داده شده است، زیرا این آزادی است.قاضی صحبت او را قطع کرد و علیه موکلش حکم داد.به عنوان تسلیت، جفرسون مقداری پول به مشتری خود داد، که احتمالاً برای کمک به فرار او در مدت کوتاهی پس از آن استفاده شد.با این حال، استدلال فکری زیربنایی جفرسون مبنی بر اینکه همه مردم از سوی خالقشان حق دریافت آنچه را که او «حق طبیعی» آزادی مینامد، دارند، بحثی است که او بعداً در هنگام نوشتن اعلامیه استقلال از آن استفاده کرد.او همچنین 68 پرونده را برای دادگاه عمومی ویرجینیا در سال 1767 انجام داد، علاوه بر سه پرونده قابل توجه: هاول علیه هلند (1770)، بولینگ علیه بولینگ (1771)، و بلر علیه بلر (1772).
جفرسون در اعتراض به تصویب قوانین غیر قابل تحمل توسط پارلمان بریتانیا در سال 1774 قطعنامه ای نوشت که در آن خواستار تحریم همه کالاهای بریتانیا شد.که در آن او استدلال کرد که مردم حق دارند خودشان را اداره کنند.
مانتیسلو، ازدواج و خانواده
ویرایشدر سال 1768، جفرسون شروع به ساختن محل سکونت اصلی خود، مانتیسلو، که نامش در ایتالیایی به معنای "کوه کوچک" است، بر روی یک تپه مشرف به مزرعه 5000 هکتاری (20 کیلومتر مربع؛ 7.8 مایل مربع) خود را آغاز کرد.طراحی مانتیسلو به عنوان معمار و نقل شده است که می گوید: "معماری لذت من است، و قرار دادن، و پایین کشیدن، یکی از سرگرمی های مورد علاقه من است."او در سال 1770 به پاویون جنوبی نقل مکان کرد. تبدیل مونتیسلو به یک شاهکار نئوکلاسیک به سبک معماری پالادیویی پروژه همیشگی او بود.
در 1 ژانویه 1772، جفرسون با پسر عموی سوم خود مارتا ویلز اسکلتون، بیوه 23 ساله باترست اسکلتون ازدواج کرد.او مهماندار مکرر جفرسون بود و خانواده بزرگ را اداره می کردزندگینامه نویس دوماس مالون این ازدواج را شادترین دوره زندگی جفرسون توصیف کرد.مارتا بسیار مطالعه می کرد، سوزن دوزی می کرد و پیانیست ماهری بود.جفرسون اغلب او را با ویولن یا ویولن سل همراهی میکرد.در طول ده سال ازدواج، مارتا شش فرزند به دنیا آورد: مارتا "پتسی" (1772-1836). جین (1774-1775)؛ پسری ناشناس که در سال 1777 تنها چند هفته زندگی کرد.مری "پولی" (1778-1804)؛ لوسی الیزابت (1780-1781)؛ و دیگری لوسی الیزابت (1782-1784). فقط مارتا و مری تا بزرگسالی زنده ماندند.
مارتا بعداً از سلامتی ناخوشایند از جمله دیابت رنج می برد و زایمان مکرر او را ضعیف می کرد.مادرش جوان مرده بود و مارتا به عنوان یک دختر با دو نامادری زندگی می کرد.چند ماه پس از تولد آخرین فرزندش، او در 6 سپتامبر 1782 در حالی که جفرسون بر بالین او بود درگذشت.اندکی قبل از مرگش، مارتا به جفرسون قول داد که دیگر ازدواج نکند، و به او گفت که نمی تواند تحمل کند که مادر دیگری فرزندانش را بزرگ کند.
جفرسون پس از خدمت به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده از 1790 تا 1793 در دوران ریاست جمهوری واشنگتن، به مانتیسلو بازگشت و بازسازی را بر اساس مفاهیم معماری که در اروپا آموخته و به دست آورده بود، آغاز کرد.این کار در تمام دوران ریاست جمهوری او ادامه یافت و در سال 1809 تکمیل شد.
جنگ انقلابی
ویرایشاعلامیه استقلال
ویرایشجفرسون نویسنده اصلی اعلامیه استقلال بود.در سن 33 سالگی، او یکی از جوانترین نمایندگان کنگره دوم قاره ای بود که در سال 1775 در آغاز جنگ انقلاب آمریکا آغاز شد، جایی که اعلامیه رسمی استقلال از بریتانیا به شدت مورد حمایت قرار گرفت.جفرسون از آرمانهای روشنگری در مورد تقدس فرد و نوشتههای لاک و مونتسکیو الهام گرفته بود.
جفرسون به دنبال جان آدامز، نماینده کنگره قاره ای از ماساچوست و یک رهبر نوظهور در کنگره بود.آنها با هم دوستان صمیمی شدند و آدامز از انتصاب جفرسون به کمیته پنج نفر حمایت کرد که کنگره آن را به نوشتن اعلامیه استقلال متهم کرد.این پنج نفر آدامز، جفرسون، بنجامین فرانکلین، رابرت آر. لوینگستون و راجر شرمن بودند.کمیته ابتدا فکر می کرد که آدامز باید سند را بنویسد، اما آدامز کمیته را متقاعد کرد که جفرسون را انتخاب کند.
جفرسون با اعضای کمیته همکار خود مشورت کرد، اما اکثراً اعلامیه استقلال را در انزوا بین 11 و 28 ژوئن 1776 در خانه ای که در خیابان مارکت 700 در مرکز سیتی فیلادلفیا اجاره کرده بود، نوشت.جفرسون به طور قابل توجهی از پیش نویس پیشنهادی خود از قانون اساسی ویرجینیا، پیش نویس اعلامیه حقوق ویرجینیا توسط جرج میسون و سایر منابع استفاده کرد.سایر اعضای کمیته تغییراتی ایجاد کردند و پیش نویس نهایی در 28 ژوئن 1776 به کنگره ارائه شد.
این اعلامیه در روز جمعه، 28 ژوئن معرفی شد، و کنگره در روز دوشنبه، 1 ژوئیه، [68] بحث بر سر محتویات آن را آغاز کرد، که منجر به حذف تقریباً یک چهارم پیشنویس اصلی جفرسون شد.جفرسون از این تغییرات ناراحت بود، اما علناً در مورد تجدید نظرها صحبت نکرد.با انجام این کار، نمایندگان آگاهانه مرتکب خیانت بزرگی علیه تاج و تخت می شدند که به عنوان جدی ترین جرم کیفری تلقی می شد و مجازات آن شکنجه و مرگ بود.
مقدمه جفرسون به عنوان بیانیه ای ماندگار در مورد حقوق فردی و بشری تلقی می شود و عبارت «همه مردمان برابر آفریده شدهاند» را «یکی از معروف ترین جملات در زبان انگلیسی» می نامند.مورخ جوزف الیس در سال 2008 نوشت، «قوی ترین و تأثیرگذارترین کلمات در تاریخ آمریکا» را نشان می دهد.
قانونگذار و فرماندار ایالت ویرجینیا
ویرایشدر آغاز انقلاب، سرهنگ جفرسون در 26 سپتامبر 1775 به فرماندهی شبه نظامیان شهرستان البمارل منصوب شد.او سپس در سپتامبر 1776 به عضویت مجلس نمایندگان ویرجینیا برای شهرستان البمارل انتخاب شد، زمانی که نهایی کردن قانون اساسی ایالت در اولویت بود.برای نزدیک به سه سال، او به قانون اساسی کمک کرد و به ویژه به لایحه خود برای ایجاد آزادی مذهبی، که حمایت دولت از نهادهای مذهبی یا اجرای دکترین دینی را ممنوع می کرد، افتخار می کرد.این لایحه و همچنین قانون او برای برچیدن کلیسای انگلیکان به تصویب نرسید، اما هر دو بعداً توسط جیمز مدیسون احیا شدند.
در سال 1778 به جفرسون وظیفه بازنگری در قوانین ایالت داده شد.او در مدت سه سال 126 لایحه، از جمله قوانینی برای سادهسازی سیستم قضایی تهیه کرد.او قوانینی را پیشنهاد داد که آموزش عمومی را پیش بینی می کرد و آن را اساس «حکومت جمهوری» می دانست.جفرسون همچنین نگران این بود که اشراف زمین دار قدرتمند ویرجینیا به یک اشراف موروثی تبدیل شوند و رهبری را در لغو آنچه که او «تمایزات فئودالی و غیرطبیعی» می خواند، بر عهده گرفت.
جفرسون در سال های 1779 و 1780 برای یک دوره یک ساله به عنوان فرماندار انتخاب شد.او پایتخت ایالت را از ویلیامزبرگ به ریچموند منتقل کرد و اقدامات بیشتری را برای آموزش عمومی، آزادی مذهبی و ارث ارائه کرد.
در طول تهاجم ژنرال بندیکت آرنولد به ویرجینیا در سال 1781، جفرسون درست پیش از نیروهای بریتانیایی که شهر را ویران کردند، از ریچموند فرار کرد.او در تلاش برای دفع تلاشهای آرنولد، اعزامهای اضطراری را برای سرهنگ سامپسون متیوز و دیگر فرماندهان فرستاد.ژنرال چارلز کورنوالیس در آن بهار یک نیروی سواره نظام به رهبری بناستر تارلتون را برای دستگیری جفرسون و اعضای مجمع در مانتیسلو اعزام کرد، اما جک جوئت از شبه نظامیان ویرجینیا نقشه بریتانیا را خنثی کرد.جفرسون به جنگل صنوبر، مزرعهاش در غرب فرار کرد.هنگامی که مجمع عمومی در ژوئن 1781 تشکیل شد، تحقیقی درباره اقدامات جفرسون انجام داد که در نهایت به این نتیجه رسید که جفرسون با افتخار عمل کرده است - اما او دوباره انتخاب نشد.
در آوریل همان سال، دخترش لوسی در یک سالگی درگذشت.دختر دومی به این نام در سال بعد به دنیا آمد، اما او در سه سالگی درگذشت.
در سال 1782، جفرسون پیشنهاد شراکت توسط فرماندار کارولینای شمالی، آبنر نش، در یک طرح سودجویانه شامل فروش زمینهای وفادار مصادره شده را رد کرد.بر خلاف برخی از بنیانگذاران، جفرسون از دارایی مانتیسلو و زمینی که در مجاورت دره شناندوا ویرجینیا داشت راضی بود.جفرسون مانتیسلو را به عنوان محل تجمع فکری برای دوستانش جیمز مدیسون و جیمز مونرو میدانست.
یادداشت هایی درباره ایالت ویرجینیا
ویرایشدر سال 1780، جفرسون از دیپلمات فرانسوی، فرانسوا باربه-ماربوآ، نامه ای در مورد جغرافیا، تاریخ و دولت ویرجینیا، به عنوان بخشی از مطالعه ایالات متحده، دریافت کرد.جفرسون پاسخ های خود را در کتابی به نام یادداشت هایی درباره ایالت ویرجینیا (1785) سازماندهی کرد.او این کتاب را در طی پنج سال گردآوری کرد که شامل مروری بر دانش علمی، تاریخ ویرجینیا، سیاست، قوانین، فرهنگ و جغرافیا بود.این کتاب با استفاده از ویرجینیا به عنوان یک نمونه، به بررسی آنچه که یک جامعه خوب را تشکیل می دهد، می پردازد.جفرسون دادههای گستردهای را در مورد منابع طبیعی و اقتصاد این ایالت گنجاند و به طور مفصل در مورد بردهداری نوشت.او اعتقاد خود را بیان کرد که سیاهپوستان و سفیدپوستان نمیتوانند بهعنوان افراد آزاد در یک جامعه با هم زندگی کنند، زیرا کینههای موجهی از بردگان وجود دارد.او همچنین نظرات خود را در مورد سرخپوستان آمریکایی نوشت و آنها را با مهاجران اروپایی برابر دانست.
یادداشت ها اولین بار در سال 1785 به زبان فرانسوی منتشر شد و در سال 1787 به زبان انگلیسی ظاهر شد.جورج تاکر، زندگینامهنویس، این کار را «تعجببرانگیز از نظر گستردگی اطلاعاتی که یک فرد تا کنون توانسته است در خصوص ویژگیهای فیزیکی دولت کسب کند» میداند؛ مریل دی. پترسون آن را بهعنوان دستاوردی توصیف کرد همه آمریکایی ها باید سپاسگزار باشند.
عضو کنگره
ویرایشجفرسون به عنوان نماینده ویرجینیا در کنگره کنفدراسیون منصوب شد که پس از پیمان صلح با بریتانیای کبیر در سال 1783 سازماندهی شد.او تشكيل كميته ايالات را توصيه كرد تا خلاء قدرت را در زماني كه كنگره در تعطيل بود پر كند.کمیته زمانی که کنگره به تعویق افتاد تشکیل جلسه داد، اما اختلاف نظرها باعث ناکارآمدی آن شد.
در جلسه 1783-1784 کنگره، جفرسون به عنوان رئیس کمیتههایی برای ایجاد یک سیستم حکومتی پایدار برای جمهوری جدید و پیشنهاد سیاستی برای اسکان مناطق غربی عمل کرد.نویسنده اصلی قانون زمین 1784 بود که به موجب آن ویرجینیا منطقه وسیعی را که در شمال غربی رود اوهایو ادعا می کرد به دولت ملی واگذار کرد.او اصرار داشت که این سرزمین نباید توسط هیچ یک از سیزده ایالت به عنوان قلمرو استعماری استفاده شود، بلکه باید به بخش هایی تقسیم شود که می توانند به ایالت تبدیل شوند.او در مراحل اولیه برای 9 ایالت جدید مرز ترسیم کرد و فرمانی نوشت که برده داری را در تمام قلمروهای کشور ممنوع می کرد.کنگره اصلاحات گسترده ای انجام داد و ممنوعیت برده داری را رد کرد.مقررات منع برده داری، معروف به "مشروط جفرسون"، سه سال بعد در قانون شمال غرب در سال 1787 اصلاح و اجرا شد و به قانون کل قلمرو شمال غربی تبدیل شد.
وزیر در فرانسه
ویرایشدر 7 مه 1784، جفرسون توسط کنگره کنفدراسیون برای پیوستن به بنجامین فرانکلین و جان آدامز در پاریس به عنوان وزیر مختار برای مذاکره در مورد معاهدات رفاقت و تجارت با بریتانیای کبیر و سایر کشورها منصوب شد.او با دختر جوانش پتسی و دو خدمتکارش در ژوئیه 1784 رفت و ماه بعد به پاریس رسید.کمتر از یک سال بعد، او وظیفه اضافی جانشینی فرانکلین به عنوان وزیر فرانسه را به عهده گرفت.وزیر امور خارجه فرانسه، کنت ورجنس، اظهار داشت: "می شنوم که شما جایگزین مسیو فرانکلین می شوید."جفرسون پاسخ داد: "من موفق شدم. هیچ مردی نمی تواند جایگزین او شود."
در سال 1786، او با ماریا کازوی، یک نوازنده 27 ساله ایتالیایی-انگلیسی موفق و متاهل آشنا شد و عاشق او شد.
در تابستان 1786، جفرسون برای ملاقات با جان آدامز، سفیر ایالات متحده در بریتانیا، وارد لندن شد.آدامز به طور رسمی به جرج سوم دسترسی داشت و ملاقاتی بین جفرسون و پادشاه ترتیب داد.جفرسون بعداً استقبال پادشاه از این افراد را "غیر مهربانانه" توصیف کرد.به گفته نوه آدامز، جورج سوم به نشانه توهین عمومی به هر دو پشت کرد.جفرسون در ماه اوت به فرانسه بازگشت.
جفرسون در ژوئن 1787، کوچکترین فرزند بازمانده خود، پولی نه ساله، را به دنبال او فرستاد. برده جوانی از مانتیسلو، سالی همینگز، او را همراهی می کرد.جفرسون برادر بزرگترش، جیمز همینگز، را به عنوان بخشی از کارکنان داخلی خود به پاریس برده بود و او را در آشپزی فرانسوی آموزش داده بود.به گفته پسر سالی، مدیسون همینگز، سالی 16 ساله و جفرسون رابطه جنسی را در پاریس آغاز کردند، جایی که او باردار شد.پسر نشان داد که همینگز با بازگشت به ایالات متحده تنها پس از وعده جفرسون برای آزادی فرزندانش در زمان بلوغ موافقت کرد.
هنگامی که در فرانسه بود، جفرسون یکی از همراهان همیشگی ژیلبر دو موتیه دو لافایت، قهرمان فرانسوی انقلاب آمریکا شد و جفرسون از نفوذ خود برای تهیه قراردادهای تجاری با فرانسه استفاده کرد.با شروع انقلاب فرانسه، او اجازه داد تا از اقامتگاه خود در پاریس، هتل دو لانگاک، برای جلسات لافایت و دیگر جمهوریخواهان استفاده شود.او در جریان هجوم به باستیل در پاریس بود و با لافایت مشورت کرد و لافایت پیش نویس اعلامیه حقوق بشر و شهروند را تهیه کرد.جفرسون اغلب نامههای خود را باز شده توسط مدیران پست میدید.جفرسون که قادر به شرکت در کنوانسیون قانون اساسی 1787 نبود، از قانون اساسی حمایت کرد، اما خواستار اضافه شدن منشور حقوقی وعده داده شده بود.جفرسون در سپتامبر 1789 پاریس را به مقصد آمریکا ترک کرد.او همچنان حامی سرسخت انقلاب فرانسه بود و در عین حال با عناصر خشن تر آن مخالف بود.
وزیر امور خارجه
ویرایشجفرسون بلافاصله پس از بازگشت از فرانسه، دعوت پرزیدنت واشنگتن را برای خدمت به عنوان وزیر امور خارجه پذیرفت.مسائل مهم در این زمان بدهی ملی و مکان دائمی پایتخت بود.او با بدهی ملی مخالف بود و ترجیح می داد که هر ایالت خود را بازنشسته کند، برخلاف وزیر خزانه داری الکساندر همیلتون، که خواستار تجمیع بدهی های ایالت ها توسط دولت فدرال بود.همیلتون همچنین برنامههای جسورانهای برای ایجاد اعتبار ملی و یک بانک ملی داشت، اما جفرسون به شدت با این امر مخالفت کرد و تلاش کرد تا دستور کار او را تضعیف کند، که تقریباً باعث شد واشنگتن او را از کابینه برکنار کند.وی بعداً به طور داوطلبانه کابینه را ترک کرد.
دومین مسئله مهم محل دائمی پایتخت بود.همیلتون تمایل داشت پایتختی نزدیک به مراکز تجاری اصلی شمال شرق باشد، در حالی که واشنگتن، جفرسون و سایر کشاورزان خواهان آن بودند که در جنوب آن بیشتر شود.پس از بن بست طولانی، سازش 1790 به نتیجه رسید و پایتخت را برای همیشه بر روی رود پوتوماک قرار داد و دولت فدرال بدهی های جنگی تمام 13 ایالت اصلی را به عهده گرفت.
اهداف جفرسون کاهش وابستگی آمریکا به بازرگانی بریتانیا و گسترش تجارت با فرانسه بود.او به دنبال تضعیف استعمار اسپانیا در غرب رشتهکوه آپالاش و کنترل بریتانیا در شمال بود و معتقد بود که این امر به آرامش بومیان آمریکا کمک می کند.
جفرسون و نماینده سیاسی کنگره، جیمز مدیسون، روزنامه ملی را در سال 1791، همراه با نویسنده فیلیپ فرنو، در تلاش برای مقابله با سیاستهای فدرالیستی همیلتون، که همیلتون از طریق روزنامه با نفوذ فدرالیست روزنامه ایالات متحده تبلیغ میکرد، تأسیس کردند.روزنامه ملی انتقادات ویژه ای را از سیاست های ترویج شده توسط همیلتون، اغلب از طریق مقالات ناشناس امضا شده با نام مستعار بروتوس به اصرار جفرسون، که در واقع توسط مدیسون نوشته شده بود، وارد کرد.در بهار 1791، جفرسون و مدیسون برای تعطیلات به ورمانت رفتند.جفرسون از میگرن رنج می برد و از درگیری با همیلتون خسته شده بود.
در می 1792، جفرسون از شکل گیری رقابت های سیاسی نگران شد.او به واشنگتن نامه نوشت و از او درخواست کرد که در آن سال برای انتخاب مجدد نامزد شود تا به عنوان یک تأثیر متحد کننده تبدیل شود.او از رئیس جمهور خواست تا شهروندان را به حزبی دعوت کند که از دموکراسی در برابر نفوذ فاسد بانک ها و منافع مالی، همانطور که فدرالیست ها حمایت می کنند، دفاع کند.مورخان این نامه را اولین ترسیم اصول حزب دموکرات-جمهوریخواه می دانند.جفرسون، مدیسون و دیگر سازمان دهندگان دموکرات-جمهوری خواه طرفدار حقوق ایالت ها و کنترل محلی بودند و با تمرکز قدرت فدرال مخالف بودند، در حالی که همیلتون به دنبال قدرت بیشتر برای دولت فدرال بود.
جفرسون هنگام جنگ این دو کشور در سال 1793 از فرانسه علیه بریتانیا حمایت کرد، اگرچه استدلالهای او در کابینه توسط ادمون-شارل ژونه، فرستاده انقلاب فرانسه به دلیل تحقیر آشکار واشنگتن تضعیف شد.در گفتگوهای خود با جورج هاموند، وزیر بریتانیا، او تلاش بیهوده ای داشت تا انگلیسی ها را متقاعد کند که پست های خود را در شمال غرب خالی کنند و غرامت بردگانی را که انگلیسی ها در پایان جنگ آزاد کرده بودند، به ایالات متحده بپردازد.جفرسون به دنبال بازگشت به زندگی خصوصی بود و در دسامبر 1793 از سمت کابینه استعفا داد.او همچنین ممکن است می خواست نفوذ سیاسی خود را از خارج از دولت تقویت کند.
پس از اینکه دولت واشنگتن در سال 1794 بر سر پیمان جی با بریتانیا مذاکره کرد، جفرسون دلیلی را دید که حزب خود را حول آن جمع کند و یک مخالفت ملی را از مانتیسلو ترتیب داد.این معاهده که توسط همیلتون طراحی شد، با هدف کاهش تنش و افزایش تجارت بود.جفرسون هشدار داد که این امر باعث افزایش نفوذ بریتانیا و براندازی جمهوریخواهی میشود و آن را "جسورانهترین اقدامی که [همیلتون و جی] تاکنون برای تضعیف دولت انجام دادهاند" نامید.این معاهده تصویب شد، اما در سال 1805 در دوران ریاست جمهوری جفرسون منقضی شد و تمدید نشد.جفرسون به مواضع طرفدار فرانسه خود ادامه داد.در طول حکومت وحشت، او از انکار انقلاب خودداری کرد: "عقب نشینی از فرانسه به معنای تضعیف آرمان جمهوری خواهی در آمریکا خواهد بود."
انتخابات 1796 و معاونت ریاست جمهوری
ویرایشدر مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال 1796، جفرسون رای کالج انتخاباتی را به فدرالیست جان آدامز 71-68 از دست داد و بنابراین به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب شد.به عنوان رئیس مجلس سنا، او نقش منفعل تری نسبت به جان آدامز سلف خود بر عهده گرفت.او به مجلس سنا اجازه داد تا آزادانه مناظره ها را انجام دهد و مشارکت خود را به مسائل رویه ای محدود کرد، که او آن را نقشی «محترم و آسان» خواند.جفرسون قبلاً به مدت 40 سال حقوق و آیین دادرسی پارلمانی را مطالعه کرده بود، که او را واجد شرایط لازم برای خدمت به عنوان رئیس جمهور می کرد.در سال 1800، او یادداشت های جمع آوری شده خود را در مورد رویه سنا به عنوان راهنمای عملکرد پارلمانی منتشر کرد.او تنها سه رای تساوی را در سنا به صندوق انداخت.
در چهار گفتگوی محرمانه با جوزف لتومبه، کنسول فرانسه در بهار 1797، جفرسون به آدامز حمله کرد و پیشبینی کرد که رقیبش تنها یک دوره خدمت خواهد کرد.او همچنین فرانسه را تشویق کرد تا به انگلستان حمله کند، و به لتومبه توصیه کرد که هر فرستاده آمریکایی به پاریس را متوقف کند.این لحن دولت فرانسه در قبال دولت آدامز را سخت تر کرد.پس از اینکه فرستادگان اولیه صلح آدامز مخالفت کردند، جفرسون و حامیانش برای انتشار اسناد مربوط به این حادثه که پس از نامههایی که برای پنهان کردن هویت مقامات فرانسوی درگیر استفاده میشد، به نام امر XYZ نامیده میشد، لابی کردند.با این حال، این تاکتیک زمانی که فاش شد که مقامات فرانسوی درخواست رشوه کرده اند، نتیجه معکوس داد.ایالات متحده یک جنگ دریایی اعلام نشده با فرانسه به نام شبه جنگ آغاز کرد.
در دوران ریاست جمهوری آدامز، فدرالیست ها ارتش را بازسازی کردند، مالیات های جدیدی وضع کردند و قوانین بیگانه و فتنه را به اجرا گذاشتند.جفرسون معتقد بود که این قوانین به جای محاکمه بیگانگان دشمن، سرکوب دموکرات-جمهوری خواهان است و آنها را خلاف قانون اساسی می دانست.برای جلب مخالفت، او و جیمز مدیسون به طور ناشناس قطعنامه های کنتاکی و ویرجینیا را نوشتند و اعلام کردند که دولت فدرال حق اعمال اختیاراتی را ندارد که به طور خاص توسط ایالت ها به آن تفویض نشده است.این قطعنامهها از رویکرد مدیسون پیروی میکردند، مبنی بر اینکه ایالتها ممکن است از شهروندان خود در برابر قوانین فدرال که آنها را مغایر با قانون اساسی میدانند محافظت کنند.جفرسون از ابطال حمایت می کرد و به ایالت ها اجازه می داد قوانین فدرال را به طور کلی باطل کنند. او هشدار داد که «مگر در آستانه دستگیری، قوانین بیگانه و فتنه «این ایالت ها را به انقلاب و خون می کشاند».
ران چرنو، مورخ، ادعا میکند که «آسیب نظری قطعنامههای کنتاکی و ویرجینیا عمیق و ماندگار بود و دستوری برای جدایی بود»، که به جنگ داخلی آمریکا و همچنین رویدادهای بعدی کمک کرد.واشنگتن چنان از قطعنامه ها وحشت کرده بود که به پاتریک هنری گفت که اگر «به طور سیستماتیک و جدی دنبال شود»، این قطعنامه ها «اتحادیه را منحل می کند یا اجبار ایجاد می کند».او تصمیم گرفت در مراسم تشییع جنازه واشنگتن در سال 1799 به دلیل اختلافات شدید با او در حین خدمت به عنوان وزیر امور خارجه شرکت نکند.
انتخابات 1800
ویرایشجفرسون بار دیگر در سال 1800 با جان آدامز برای ریاست جمهوری مبارزه کرد. مبارزات انتخاباتی آدامز به دلیل مالیات های نامحبوب و درگیری های داخلی فدرالیست های شرور بر سر اقدامات او در شبه جنگ تضعیف شد.دموکرات-جمهوری خواهان به قوانین بیگانه و فتنه اشاره کردند و فدرالیست ها را به سلطنت طلبان مخفی طرفدار بریتانیا متهم کردند، در حالی که فدرالیست ها متهم کردند که جفرسون یک آزادی خواه بی خدا بود که در اختیار فرانسوی ها بود.جویس اپلبی، مورخ، گفت که این انتخابات "یکی از خشن ترین انتخابات در تاریخ آمریکا" بود.
دموکرات-جمهوری خواهان در نهایت آرای کالج انتخابی بیشتری را به دست آوردند، تا حدی به دلیل انتخاب کنندگانی بود که از اضافه شدن سه پنجم بردگان جنوب به محاسبه جمعیت تحت سازش سه پنجم حاصل شد.جفرسون و نامزد معاون ریاست جمهوری او آرون بر به طور غیرمنتظره ای مجموع مساوی را دریافت کردند.به دلیل تساوی، انتخابات توسط مجلس نمایندگان تحت تسلط فدرالیست ها تصمیم گیری شد. همیلتون از طرف جفرسون با نمایندگان فدرالیست لابی کرد و او را شر سیاسی کمتری نسبت به بر می دانست.در 17 فوریه 1801، پس از سی و شش رای گیری، مجلس جفرسون رئیس جمهور و بر را معاون رئیس جمهور انتخاب کرد.
این پیروزی با جشن های دموکرات-جمهوری خواه در سراسر کشور مشخص شد.برخی از مخالفان جفرسون استدلال کردند که او پیروزی خود را مدیون تعداد زیاد انتخاب کنندگان جنوب است.برخی دیگر ادعا کردند که جفرسون با تضمین حفظ پستهای مختلف فدرالیست در دولت، آرای انتخاباتی جیمز ای. بیرد را تضمین کرد.جفرسون این ادعا را مورد مناقشه قرار داد.
این انتقال به آرامی پیش رفت و نقطه عطفی در تاریخ آمریکا بود.همانطور که مورخ گوردون اس. وود می نویسد، «این یکی از اولین انتخابات مردمی در تاریخ مدرن بود که منجر به انتقال مسالمت آمیز قدرت از یک «حزب» به حزب دیگر شد.
ریاست جمهوری (1801–1809)
ویرایشجفرسون در 4 مارس 1801 توسط قاضی ارشد جان مارشال در ساختمان جدید کنگره در واشنگتن دی سی به عنوان رئیس جمهور سوگند یاد کرد. آدامز رئیس جمهور مستقر در مراسم تحلیف او شرکت نکرد.جفرسون برخلاف دو سلف خود از آداب رسمی بیزار بود.او با لباسی ساده، آن روز به جای رسیدن با کالسکه، تصمیم گرفت که در کنار دوستانش از پانسیون مجاور خود تا ساختمان کنگره راه برود.سخنرانی افتتاحیه او نشانی از آشتی و تعهد به ایدئولوژی دموکراتیک داشت و اعلام کرد: "ما با نام های مختلف برادران یک اصل خوانده شده ایم. ما همه جمهوری خواه هستیم، همه ما فدرالیست هستیم."بر «عدالت برابر و دقیق برای همه مردم»، حقوق اقلیتها، و آزادی بیان، مذهب و مطبوعات تأکید کرد.او گفت که یک دولت آزاد و جمهوریخواه «قویترین دولت روی زمین» است.او جمهوریخواهان میانهرو را به کابینه خود معرفی کرد: جیمز مدیسون به عنوان وزیر امور خارجه، هنری دیربورن به عنوان وزیر جنگ، لوی لینکلن به عنوان دادستان کل و رابرت,اسمیت به عنوان وزیر نیروی دریایی.
جفرسون که از سال 1782 بیوه شده بود، ابتدا به دو دختر خود برای خدمت به عنوان مهماندار رسمی خود تکیه کرد.در اواخر ماه مه 1801، او از دالی مدیسون، همسر دوست دیرینه اش جیمز مدیسون، خواست تا میزبان دائمی کاخ سفید باشد.او همچنین مسئول تکمیل عمارت کاخ سفید بود.دالی برای بقیه دو دوره جفرسون به عنوان میزبان کاخ سفید و سپس برای هشت سال دیگر به عنوان بانوی اول در زمانی که همسرش رئیس جمهور بود، خدمت کرد.
امور مالی
ویرایشاولین چالش جفرسون به عنوان رئیس جمهور کاهش بدهی ملی 83 میلیون دلاری بود.او با کمک آلبرت گالتین، وزیر خزانه داری، شروع به برچیدن سیستم مالی فدرالیستی همیلتون کرد.گالتین طرحی برای حذف بدهی ملی در شانزده سال از طریق تخصیص سالانه گسترده و کاهش مالیات ابداع کرد.دولت پس از بستن "دفاتر غیر ضروری" و کاهش "موسسات و هزینه های بی فایده"، مالیات ویسکی و سایر مالیات ها را حذف کرد.
جفرسون معتقد بود که بانک اول ایالات متحده "کشنده ترین خصومت" را با دولت جمهوری نشان می دهد.او می خواست بانک را قبل از منقضی شدن اساسنامه آن در سال 1811 منحل کند، اما گالتین او را منصرف کرد.گالتین استدلال کرد که بانک ملی یک مؤسسه مالی مفید است و تصمیم گرفت تا عملیات خود را گسترش دهد.جفرسون برای رسیدگی به بدهی ملی فزاینده به گوشه های دیگری نگاه کرد.برای مثال، او نیروی دریایی را کوچک کرد و آن را در زمان صلح غیرضروری دانست و ناوگانی از قایقهای توپدار ارزان قیمت را برای جلوگیری از تحریک علیه قدرتهای خارجی در نظر گرفت.پس از دو دوره، او بدهی ملی را از 83 میلیون دلار به 57 میلیون دلار کاهش داد.
امور داخلی
ویرایشجفرسون تعدادی از کسانی را که تحت قوانین بیگانه و فتنه زندانی بودند عفو کرد.جمهوری خواهان کنگره قانون قضایی سال 1801 را لغو کردند که تقریباً تمام "قاضی نیمه شب" آدامز را برکنار کردند.نبرد بعدی برای انتصاب منجر به تصمیم مهم دادگاه عالی در مورد ماربوری در برابر مدیسون شد، که بر روی اقدامات قوه مجریه نظارت قضایی داشت.جفرسون سه قاضی دیوان عالی را منصوب کرد: ویلیام جانسون (1804)، هنری بروکهلست لیوینگستون (1807)، و توماس تاد (1807).
جفرسون شدیداً نیاز به دانشگاه نظامی ملی را احساس میکرد که به جای تکیه بر منابع خارجی، یک سپاه مهندسی افسر برای دفاع ملی مبتنی بر پیشرفت علوم ایجاد کند.او قانون استقرار صلح نظامی را در 16 مارس 1802 امضا کرد و آکادمی نظامی ایالات متحده را در وست پوینت تأسیس کرد.این قانون مجموعه جدیدی از قوانین و محدودیت ها را برای ارتش مستند کرد.جفرسون همچنین امیدوار بود که اصلاحات را در شاخه اجرایی به ارمغان بیاورد و فدرالیست ها و مخالفان فعال را در سرتاسر افسران جایگزین کند تا ارزش های جمهوری خواه را ترویج کند.
جفرسون علاقه زیادی به کتابخانه کنگره که در سال 1800 تأسیس شده بود داشت. او اغلب کتابهایی را برای به دست آوردن توصیه می کرد.در سال 1802، کنگره به جفرسون اجازه داد تا اولین کتابدار کنگره را نامگذاری کند و کمیته ای برای ایجاد مقررات کتابخانه تشکیل داد.کنگره همچنین به رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور حق استفاده از کتابخانه را اعطا کرد.
امور خارجه (1801-1805)
ویرایشاولین جنگ بربری
ویرایشکشتی های تجاری آمریکایی توسط نیروی دریایی سلطنتی در برابر دزدان دریایی ساحل بربر محافظت شده بودند، زمانی که ایالت ها مستعمرات بریتانیا بودند.با این حال، پس از استقلال، دزدان دریایی اغلب کشتیهای تجاری ایالات متحده را تصرف میکردند، محمولهها را غارت میکردند و خدمه را برای باج به بردگی میگرفتند یا نگه میداشتند.جفرسون از سال 1785 با ادای خراج به ایالات بربری مخالفت کرده بود. در سال 1801، او به ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده به فرماندهی کمودور ریچارد دیل اجازه داد تا در مدیترانه، اولین اسکادران نیروی دریایی آمریکا که از اقیانوس اطلس عبور کرد، قدرت خود را به نمایش بگذارد.پس از اولین درگیری ناوگان، او با موفقیت از کنگره درخواست اعلان جنگ کرد."اولین جنگ بربری" اولین جنگ خارجی بود که توسط ایالات متحده انجام شد.
پاشا طرابلس یوسف کارامانلی ناو یواساس فیلادلفیا را تصرف کرد، بنابراین جفرسون به ویلیام ایتون، کنسول ایالات متحده در تونس، اجازه داد تا نیرویی را برای بازگرداندن برادر بزرگتر پاشا به تاج و تخت رهبری کند.نیروی دریایی آمریکا تونس و الجزیره را مجبور به شکستن اتحاد خود با طرابلس کرد.جفرسون دستور پنج بمباران دریایی جداگانه طرابلس را صادر کرد که باعث شد پاشا قراردادی را امضا کند که صلح را در دریای مدیترانه بازگرداند.این پیروزی فقط موقتی بود، اما به گفته وود، «بسیاری از آمریکاییها آن را به عنوان تأییدی بر سیاست خود در گسترش تجارت آزاد در سراسر جهان و به عنوان یک پیروزی بزرگ برای آزادی بر استبداد جشن گرفتند.»
خرید لوئیزیانا
ویرایشاسپانیا مالکیت قلمرو لوئیزیانا را در سال 1800 به فرانسه واگذار کرد.جفرسون نگران بود که منافع ناپلئون در قلمرو وسیع امنیت قاره و کشتیرانی رود میسیسیپی را تهدید کند.او نوشت که این واگذاری «به شدت بر روی ایالات متحده تأثیر می گذارد و تمام روابط سیاسی ایالات متحده را کاملاً معکوس می کند.»در سال 1802، او به جیمز مونرو و رابرت آر. لوینگستون دستور داد تا درباره خرید نیواورلئان و مناطق ساحلی مجاور مذاکره کنند.در اوایل سال 1803، جفرسون به ناپلئون نزدیک به 10 میلیون دلار برای 40,000 مایل مربع (100,000 کیلومتر مربع) قلمرو گرمسیری پیشنهاد داد.
ناپلئون متوجه شد که کنترل نظامی فرانسه بر چنین قلمرو دورافتاده ای غیرعملی است و او برای جنگ های خود در جبهه داخلی به شدت به بودجه نیاز داشت.در اوایل آوریل 1803، او به طور غیرمنتظره ای به مذاکره کنندگان پیشنهاد متقابلی داد تا 827987 مایل مربع (2144480 کیلومتر مربع) از خاک فرانسه را به قیمت 15 میلیون دلار (حدود 371 میلیون دلار در سال 2023) بفروشد که وسعت ایالات متحده را دو برابر می کند.مذاکره کنندگان ایالات متحده این پیشنهاد را پذیرفتند و معاهده را در 30 آوریل 1803 امضا کردند.خبر خرید غیرمنتظره تا 3 ژوئیه 1803 به گوش جفرسون نرسید.او به طور ناآگاهانه حاصلخیزترین زمین به اندازه آن روی زمین را به دست آورد و کشور جدید را از نظر غذا و سایر منابع خودکفا کرد.این فروش همچنین حضور اروپا در آمریکای شمالی را به میزان قابل توجهی کاهش داد و موانع توسعه ایالات متحده به سمت غرب را از بین برد.
اکثر آنها فکر می کردند که این یک فرصت استثنایی است، علیرغم ملاحظات جمهوری خواهان در مورد اختیارات قانون اساسی دولت فدرال برای به دست آوردن زمین.جفرسون در ابتدا فکر می کرد که اصلاح قانون اساسی برای خرید و اداره قلمرو جدید ضروری است.اما او بعداً نظر خود را تغییر داد، از ترس اینکه این امر باعث مخالفت با خرید شود، و خواستار بحث و بررسی سریع و تصویب شد.در 20 اکتبر 1803، سنا قرارداد خرید را با 24 رای به 7 تصویب کرد.جفرسون شخصاً در مورد تصاحب قلمرو لوئیزیانا متواضع بود، اما از شاکیانی که این حوزه وسیع را "بیابان زوزهآمیز" مینامیدند، خشمگین بود.
پس از خرید، جفرسون قوانین حقوقی اسپانیایی منطقه را حفظ کرد و رویکردی تدریجی برای ادغام شهرک نشینان در دموکراسی آمریکایی ایجاد کرد.او معتقد بود که یک دوره حکومت فدرال در زمانی که مردم لوئیزیانا با کشور جدید خود سازگار شوند، ضروری است.به عنوان یک دستاورد بزرگ فردریک جکسون ترنر این خرید را شکلدهندهترین رویداد در تاریخ آمریکا نامید.
اعزامها
ویرایشجفرسون به دلیل خرید لوئیزیانا، سکونتگاههای بیشتر به سمت غرب را پیشبینی کرد و اکتشاف و نقشهبرداری از قلمرو ناشناخته را ترتیب داد.او به دنبال ایجاد یک ادعای ایالات متحده پیش از منافع اروپایی رقابتی و یافتن شایعه گذرگاه شمال غربی بود.جفرسون و دیگران تحت تأثیر گزارشهای اکتشافی لو پیج دو پراتز در لوئیزیانا (1763) و جیمز کوک در اقیانوس آرام (1784) قرار گرفتند، و آنها کنگره را در سال 1804 متقاعد کردند که برای اکتشاف و نقشهبرداری از قلمرو تازه تصاحبشده به آن کمک مالی کند.
جفرسون مریوثر لوئیس و ویلیام کلارک را به رهبری سپاه اکتشاف (1803-1806) منصوب کرد.در ماههای منتهی به سفر، جفرسون به لوئیس در علوم نقشهبرداری، گیاهشناسی، تاریخ طبیعی، کانیشناسی، و نجوم و ناوبری آموزش داد و به او دسترسی نامحدود به کتابخانهاش در مانتیسلو، که شامل بزرگترین مجموعه کتاب در جهان بود، داد.در مورد موضوع جغرافیا و تاریخ طبیعی قاره آمریکای شمالی، همراه با مجموعه ای چشمگیر از نقشه ها.
این سفر از مه 1804 تا سپتامبر 1806 به طول انجامید و دانش علمی و جغرافیایی فراوانی از جمله دانش بسیاری از قبایل هندی به دست آورد.
جفرسون سه اکسپدیشن غربی دیگر را ترتیب داد: اکسپدیشن ویلیام دانبار و جورج هانتر در رودخانه اواچیتا (1804-1805)، اکسپدیشن توماس فریمن و پیتر کاستیس (1806) در رود رد استوور، و اکسپدیشن زبولون پایک (1806-1807) به داخل.کوه های راکی و جنوب غربی. هر سه اطلاعات ارزشمندی درباره مرزهای آمریکا تولید کردند.
امور بومیان آمریکا
ویرایشجفرسون این تصور معاصر را که سرخپوستان پستتر هستند رد کرد و معتقد بود که آنها از نظر جسمی و ذهنی با مردم اروپایی تبار برابر هستند.به عنوان فرماندار ویرجینیا در طول جنگ انقلاب، جفرسون توصیه کرد که قبایل چروکی و شاونی را که با بریتانیا متحد شده بودند به غرب رود می سی سی پی منتقل کنند.اما هنگامی که او به عنوان رئیس جمهور به قدرت رسید، به سرعت اقداماتی را برای جلوگیری از درگیری بزرگ دیگری انجام داد، زیرا جوامع آمریکایی و هندی درگیر برخورد بودند و بریتانیایی ها قبایل سرخپوستی را از کانادا تحریک می کردند.در جورجیا، او تصریح کرد که ایالت در ازای حمایت نظامی در اخراج چروکی از گرجستان، ادعاهای قانونی خود را برای اراضی در غرب خود آزاد خواهد کرد.این امر سیاست او را برای گسترش غرب، به منظور «پیشرفت فشرده با افزایش ما» تسهیل کرد.
پرزیدنت جفرسون، مطابق با تفکر روشنگری خود، یک سیاست همسان سازی را در قبال سرخپوستان آمریکایی اتخاذ کرد که به عنوان «برنامه تمدنی» او شناخته می شود که شامل تضمین پیمان های صلح آمیز ایالات متحده و هند و تشویق کشاورزی بود.جفرسون مدافع این بود که قبایل هندی باید با نگه داشتن اعتبار زمین های خود به عنوان وثیقه، خریدهای فدرال انجام دهند.قبایل مختلف سیاست های جفرسون را پذیرفتند، از جمله شاونی ها به رهبری بلک هوف، ماسکوگی و چروکی.با این حال، برخی از شاونی ها به رهبری تکامسه، از بلک هوف جدا شدند و با سیاستهای جذب جفرسون مخالفت کردند.
برنارد شیهان، مورخ، استدلال میکند که جفرسون بر این باور بود که همسانسازی برای سرخپوستان آمریکا بهترین است و بهترین گزینه انتقال به غرب است.او احساس می کرد که بدترین نتیجه درگیری حمله آنها به سفیدها خواهد بود.جفرسون به وزیر جنگ ایالات متحده، هنری دیربورن، که سپس بر امور هند نظارت می کرد، گفت: "اگر ما مجبور به بلند کردن هتش علیه هر قبیله ای باشیم، هرگز آن را زمین نخواهیم گذاشت تا زمانی که آن قبیله نابود شود یا به فراتر از می سی سی پی رانده شود."موافق است که جفرسون معتقد بود که سرخپوستان باید با آداب و رسوم و کشاورزی آمریکا هماهنگ شوند.مورخانی مانند پیتر اس. اونوف و مریل دی. پترسون استدلال می کنند که سیاست های واقعی جفرسون در هند کمک چندانی به ترویج همسان سازی نکرد و بهانه ای برای تصرف زمین ها بود.
انتخاب مجدد در سال 1804 و دوره دوم
ویرایشجفرسون برای انتخاب مجدد توسط حزب جمهوری خواه نامزد شد و جورج کلینتون جایگزین بر به عنوان معاون او شد.حزب فدرالیست، چارلز سی. پینکنی از کارولینای جنوبی، نامزد معاون ریاست جمهوری جان آدامز در انتخابات سال 1800 را انتخاب کرد.بلیت جفرسون-کلینتون در رای گیری کالج انتخابی با 162 رای موافق در برابر 14 برنده شد، که باعث ارتقای دستیابی آنها به یک اقتصاد قوی، مالیات های کمتر و خرید لوئیزیانا شد.
در مارس 1806، انشعاب در حزب جمهوری خواه به رهبری همکار ویرجینیایی و متحد سابق جمهوری خواه، جان رندولف، که به شدت رئیس جمهور جفرسون را در صحن مجلس متهم کرد که بیش از حد در جهت فدرالیستی حرکت می کند، ایجاد شد.با انجام این کار، رندولف برای همیشه خود را از نظر سیاسی از جفرسون جدا کرد.جفرسون و مدیسون از قطعنامههایی برای محدود کردن یا ممنوعیت واردات بریتانیا در تلافی توقیف کشتیهای آمریکایی توسط بریتانیا حمایت کرده بودند.همچنین، در سال 1808، جفرسون اولین رئیسجمهوری بود که طرح فدرال گستردهای را برای ساخت جادهها و کانالها در چندین ایالت پیشنهاد کرد و 20 میلیون دلار درخواست کرد که باعث نگرانی بیشتر رندولف و معتقدان به دولت محدود شد.
محبوبیت جفرسون در دوره دوم ریاست جمهوری اش به دلیل واکنش او به جنگ های اروپا بیشتر شد.روابط مثبت با بریتانیا تا حدی به دلیل مخالفت بین جفرسون و دیپلمات انگلیسی آنتونی مری کاهش یافته بود.پس از پیروزی قاطع ناپلئون در نبرد استرلیتز در سال 1805، ناپلئون در مذاکرات خود بر سر حقوق تجاری تهاجمیتر شد که تلاشهای آمریکا در مقابله با آن ناکام ماند.جفرسون سپس اجرای قانون تحریم سال 1807 را رهبری کرد که هم در فرانسه و هم بریتانیا کارگردانی شد.این امر باعث هرج و مرج اقتصادی در ایالات متحده شد و به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و در نتیجه جفرسون مجبور شد یک سال بعد این سیاست را کنار بگذارد.
در دوران انقلاب، ایالت ها تجارت بین المللی برده را لغو کردند، اما کارولینای جنوبی دوباره آن را باز کرد.جفرسون در پیام سالانه خود در دسامبر 1806، "نقض حقوق بشر" در تجارت بین المللی برده را محکوم کرد و از کنگره تازه منتخب خواست فوراً آن را جرم انگاری کند.در سال 1807، کنگره قانون ممنوعیت واردات بردگان را تصویب کرد که جفرسون آن را امضا کرد.این عمل مجازات شدیدی را علیه تجارت بینالمللی برده تعیین کرد، اگرچه به این موضوع در داخل کشور رسیدگی نکرد.
در هائیتی، بی طرفی جفرسون به اسلحه اجازه داده بود تا جنبش استقلال بردگان را در طول انقلاب آن فعال کند، و مانع از تلاش برای کمک به ناپلئون شد، که در سال 1803 در آنجا شکست خورد.اما او در دوره دوم ریاست جمهوری خود به رسمیت شناختن کشور را رد کرد، به دلیل اعتراض به شکایات جنوب در مورد خشونت نژادی علیه برده داران.در نهایت در سال 1862 به هائیتی گسترش یافت.
جنجال ها
ویرایشتوطئه و محاکمه بر
ویرایشبه دنبال بن بست انتخاباتی 1801، رابطه جفرسون با معاونش، آرون بر، به سرعت از بین رفت.جفرسون به بر مشکوک بود که به دنبال ریاست جمهوری برای خود است، در حالی که بر با امتناع جفرسون از انتصاب برخی از حامیانش در دفتر فدرال خشمگین شد.بر در سال 1804 از حزب دموکرات-جمهوری خواهان حذف شد.
در همان سال، بر در تلاش خود برای انتخاب شدن به عنوان فرماندار نیویورک به شدت شکست خورد.در طول مبارزات انتخاباتی، الکساندر همیلتون علناً اظهارات بیرحمانهای را در مورد شخصیت اخلاقی بر بیان کرد.بر همیلتون را به یک دوئل دعوت کرد و در 11 ژوئیه 1804 او را به شدت مجروح کرد. بر به جرم قتل همیلتون در نیویورک و نیوجرسی متهم شد که باعث فرار او به جورجیا شد، اگرچه او در طول استیضاح قاضی دیوان عالی، ساموئل چیس، رئیس مجلس سنا باقی ماند.هر دو کیفرخواست بی سر و صدا مردند و بر تحت پیگرد قانونی قرار نگرفت.همچنین در طول انتخابات، برخی از جداییطلبان نیوانگلند به سراغ بر رفتند و خواستار تشکیل فدراسیون نیوانگلند بودند و اعلام کردند که او رهبر آنها خواهد بود.با این حال، چیزی از توطئه حاصل نشد، زیرا بر در انتخابات شکست خورده بود و شهرت او پس از کشتن همیلتون از بین رفت.در آگوست 1804، بر با وزیر بریتانیا آنتونی مری تماس گرفت و پیشنهاد داد در ازای پول و کشتیهای بریتانیا، قلمرو غربی ایالات متحده را واگذار کند.
پس از ترک پست در آوریل 1805، بر به غرب سفر کرد و با فرماندار منطقه لوئیزیانا جیمز ویلکینسون توطئه کرد و شروع به استخدام در مقیاس بزرگ برای یک اکسپدیشن نظامی کرد.دیگر توطئه کنندگان شامل سناتور اوهایو جان اسمیت و ایرلندی هارمن بلنرهاست بودند. بور درباره تصرف کنترل مکزیک یا فلوریدا اسپانیا یا تشکیل یک ایالت جدایی طلب در نیواورلئان یا غرب ایالات متحده بحث کرد.مورخان در مورد هدف واقعی او نامشخص هستند. در پاییز 1806، بور یک ناوگان نظامی را با حدود 60 نفر در رود اوهایو به آب انداخت.ویلکینسون طرح را رد کرد و سفر بر را به جفرسون، که دستور دستگیری بر را صادر کرد، گزارش کرد.در 13 فوریه 1807، بر در لوئیزیانا دستگیر شد و به ویرجینیا فرستاده شد تا به اتهام خیانت محاکمه شود.
محاکمه توطئه بر در سال 1807 به یک موضوع ملی تبدیل شد.جفرسون سعی کرد پیشگیرانه بر حکم تأثیر بگذارد و به کنگره گفت که گناه بر "فراتر از سوال" است، اما این پرونده در برابر دشمن سیاسی دیرینه او جان مارشال قرار گرفت که اتهام خیانت را رد کرد.تیم حقوقی بر جفرسون را احضار کرد، اما جفرسون از شهادت دادن خودداری کرد و اولین استدلال را برای امتیاز اجرایی مطرح کرد.در عوض، جفرسون اسناد قانونی مربوطه را ارائه کرد.پس از یک محاکمه سه ماهه، هیئت منصفه بر را بی گناه تشخیص داد، در حالی که جفرسون تبرئه او را محکوم کرد.مورخ جیمز ان. بنر از جفرسون برای ادامه اعتماد به ویلکینسون، یک "طراحی بی وفا" انتقاد کرد.
رفتار نادرست ویلکینسون
ویرایشفرماندهی ژنرال جیمز ویلکینسون در اختیار دولت واشنگتن و آدامز بود.در سال 1804، ویلکینسون 12,000 پزو از اسپانیایی ها برای اطلاعات در مورد طرح های مرزی آمریکا دریافت کرد.ویلکینسون همچنین پیش پرداخت هایی از حقوق و پرداخت های خود در مورد ادعاهای ارسال شده به وزیر جنگ هنری دیربورن دریافت کرد.ظاهراً این اطلاعات مخرب برای جفرسون ناشناخته بود.در سال 1805، جفرسون به ویلکینسون اعتماد کرد و او را به عنوان فرماندار منطقه لوئیزیانا منصوب کرد و اخلاق کاری ویلکینسون را تحسین کرد.
در ژانویه 1806، جفرسون اطلاعاتی از جوزف دیویس، دادستان کنتاکی ایالات متحده دریافت کرد که ویلکینسون در لیست حقوق و دستمزد اسپانیایی قرار دارد.جفرسون هیچ اقدامی علیه ویلکینسون انجام نداد، زیرا شواهد قابل توجهی علیه وی وجود نداشت.تحقیقات مجلس نمایندگان ایالات متحده در دسامبر 1807، ویلکینسون را تبرئه کرد.در سال 1808، یک دادگاه نظامی به بررسی اتهامات علیه ویلکینسون پرداخت، اما به کمبود شواهد نیز پی برد.جفرسون ویلکینسون را در ارتش ایالات متحده حفظ کرد.شواهدی که در آرشیو اسپانیایی در قرن بیستم یافت شد، ثابت کرد که ویلکینسون در لیست حقوق و دستمزد اسپانیایی قرار داشت.
امور خارجه (1805-1809)
ویرایشتلاش برای الحاق فلوریدا
ویرایشپس از خرید لوئیزیانا، جفرسون تلاش کرد فلوریدا غربی را از اسپانیا ضمیمه کند.در پیام سالانه خود به کنگره، در 3 دسامبر 1805، جفرسون علیه اسپانیا در مورد غارتهای مرزی فلوریدا انتقاد کرد.چند روز بعد جفرسون مخفیانه درخواست دو میلیون دلار هزینه برای خرید فلوریدا کرد.رهبر طبقه جان رندولف مخالف الحاق بود و از پنهان کاری جفرسون در مورد این موضوع ناراحت بود و معتقد بود که این پول به خزانه ناپلئون خواهد رسید.اسکناس دو میلیون دلاری تنها پس از مانور موفقیت آمیز جفرسون برای جایگزینی رندولف با بارناباس بیدول به عنوان رهبر طبقه تصویب شد.این شک جفرسون را برانگیخت و اتهامات مربوط به نفوذ اجرایی ناروا بر کنگره را برانگیخت.جفرسون این لایحه را در فوریه 1806 امضا کرد و به قانون تبدیل شد. شش هفته بعد این قانون علنی شد.قرار بود این دو میلیون دلار به عنوان پرداخت به فرانسه داده شود تا بر اسپانیا فشار بیاورد تا اجازه الحاق فلوریدا به ایالات متحده را بدهد.فرانسه، با این حال، این پیشنهاد را رد کرد و فلوریدا تحت کنترل اسپانیا باقی ماند.این سرمایه گذاری ناموفق به شهرت جفرسون در میان حامیانش لطمه زد.
ماجرای چساپیک-لئوپارد
ویرایشبریتانیاییها کشتیهای آمریکایی را برای جستجوی فراریان انگلیسی از 1806 تا 1807 توقیف کردند.بنابراین شهروندان آمریکایی تحت تأثیر خدمات نیروی دریایی بریتانیا قرار گرفتند.در سال 1806، جفرسون فراخوانی برای تحریم کالاهای بریتانیایی صادر کرد.در 18 آوریل، کنگره قوانین عدم واردات را تصویب کرد، اما آنها هرگز اجرا نشدند.در اواخر همان سال، جفرسون از جیمز مونرو و ویلیام پینکنی خواست تا برای پایان دادن به آزار کشتیرانی آمریکایی مذاکره کنند، اگرچه بریتانیا هیچ نشانه ای از بهبود روابط نشان نداد.معاهده مونرو-پینکنی نهایی شد اما فاقد هرگونه مفاد برای پایان دادن به سیاست های بریتانیا بود و جفرسون از ارائه آن به سنا برای تصویب خودداری کرد.
کشتی بریتانیایی اچاماس لئوپارد در ژوئن 1807 به ناو یواساس چساپیک در سواحل ویرجینیا شلیک کرد.جفرسون اعلامیه ای صادر کرد که کشتی های مسلح انگلیسی را از آب های ایالات متحده ممنوع می کرد.او اقتدار یک جانبه را برای دعوت از ایالت ها برای آماده سازی 100,000 شبه نظامی فرض کرد و دستور خرید تسلیحات، مهمات و تدارکات را صادر کرد و نوشت: «قوانین ضروری، حفظ جان، نجات کشور ما در هنگام خطر، وظیفه بالاتری دارند.یواساس ریونج برای درخواست توضیح از دولت بریتانیا اعزام شد.به آن نیز شلیک شد.جفرسون خواستار تشکیل جلسه ویژه کنگره در ماه اکتبر برای تصویب یک تحریم یا در عوض بررسی جنگ شد.
تحریم (1807–1809)
ویرایشدر دسامبر 1807، خبر رسید که ناپلئون فرمان برلین را تمدید کرده است و واردات بریتانیا را در سطح جهانی ممنوع کرده است.در بریتانیا، پادشاه جرج سوم دستور داد تا تلاشهای مضاعف، از جمله ملوانان آمریکایی، تحت تأثیر قرار گیرد.اما کنگره هیچ اشتیاقی برای آماده کردن ایالات متحده برای جنگ نداشت.جفرسون قانون تحریم را درخواست و دریافت کرد، جایگزینی که به ایالات متحده فرصت بیشتری برای ایجاد کارهای دفاعی، شبه نظامیان و نیروهای دریایی می داد.میچام گفت که قانون تحریم یک فرافکنی از قدرت بود که از قوانین بیگانه و فتنه پیشی گرفت، و آر بی برنشتاین گفت که جفرسون "سیاست هایی را دنبال می کرد که در سال 1776 به عنوان زمینه ای برای استقلال و انقلاب ذکر کرده بود".
در نوامبر 1807، جفرسون، برای چند روز، با کابینه خود ملاقات کرد تا در مورد وضعیت رو به وخامت خارجی بحث کند.وزیر امور خارجه جیمز مدیسون از تحریم حمایت کرد، در حالی که گالتین وزیر خزانه داری با آن مخالفت کرد، به دلیل بازه زمانی نامشخص آن و خطر برای سیاست بی طرفی آمریکا.اقتصاد ایالات متحده آسیب دید، انتقادها افزایش یافت و مخالفان شروع به فرار از تحریم کردند.جفرسون به جای عقب نشینی، ماموران فدرال را برای ردیابی مخفیانه قاچاقچیان و متخلفان فرستاد.در طول سالهای 1807 و 1808 سه قانون به نامهای تکمیلی، اضافی و اجرایی در کنگره به تصویب رسید.دولت نمیتوانست از تجارت کشتیهای آمریکایی با کشورهای متخاصم اروپایی پس از ترک بنادر آمریکا جلوگیری کند، اگرچه تحریم باعث کاهش شدید صادرات شد.
در دسامبر 1807، جفرسون اعلام کرد که قصد دارد برای سومین دوره نامزد نشود.او در سال آخر ریاست جمهوری خود به طور فزاینده ای توجه خود را به مانتیسلو معطوف کرد و تقریباً کنترل کامل امور را به مدیسون و گالتین داد.اندکی قبل از ترک پست در مارس 1809، جفرسون لغو تحریم را امضا کرد.به جای آن، قانون منع آمیزش به تصویب رسید، اما ثابت شد که کارایی بیشتری ندارد.یک روز قبل از اینکه مدیسون به عنوان جانشین او معرفی شود، جفرسون گفت که احساس می کند "زندانی است که از زنجیر خود رها شده است".
پس از ریاست جمهوری (1809–1826)
ویرایشجفرسون پس از ریاست جمهوری خود همچنان تأثیرگذار باقی ماند و به مکاتبه با بسیاری از رهبران کشور (از جمله دو دستیار وی که جانشین او به عنوان رئیس جمهور شدند) ادامه داد.دکترین مونرو به شدت شبیه توصیه های خواسته شده ای است که جفرسون در سال 1823 به مونرو داد.
دانشگاه ویرجینیا
ویرایشجفرسون دانشگاهی عاری از تأثیرات کلیسا را متصور شد که در آن دانشجویان بتوانند در حوزههای جدیدی که در کالجهای دیگر ارائه نمیشوند، تخصص داشته باشند.او معتقد بود که آموزش و پرورش جامعه ای باثبات را ایجاد می کند، که باید مدارسی را با بودجه عمومی و تنها بر اساس توانایی در دسترس قرار دهد.او ابتدا دانشگاه خود را در نامه ای به جوزف پریستلی در سال 1800 پیشنهاد کرد و در سال 1819 دانشگاه ویرجینیا را تأسیس کرد.او کمپین قانونگذاری ایالتی را برای منشور آن سازماندهی کرد و با کمک ادموند بیکن، مکان را خریداری کرد.او طراح اصلی ساختمانها بود، برنامه درسی دانشگاه را برنامهریزی کرد، و به عنوان اولین رئیس دانشگاه در افتتاحیه آن در سال 1825 خدمت کرد.
جفرسون یکی از شاگردان قوی سبک معماری یونانی و رومی بود که معتقد بود بیشترین نماینده دموکراسی آمریکایی است.هر واحد دانشگاهی که غرفه نامیده می شود، با یک جلوی معبد دو طبقه طراحی شده است، در حالی که کتابخانه "روتوندا" از پانتئون روم الگوبرداری شده است.جفرسون از محوطه دانشگاه به عنوان "دهکده آکادمیک" یاد کرد و ایده های آموزشی خود را در طرح آن منعکس کرد.ده غرفه شامل کلاس های درس و محل اقامت اساتید بود.آنها یک چهار ضلعی را تشکیل می دادند و با ستون هایی به هم متصل می شدند که پشت آنها اتاق های دانشجویی قرار داشت.باغها و زمینهای سبزی در پشت آلاچیقها قرار میگرفت و با دیوارهای مارپیچ احاطه میشد و اهمیت سبک زندگی کشاورزی را تأیید میکرد.دانشگاه به جای یک کلیسا، کتابخانه ای در مرکز خود داشت که بر ماهیت سکولار آن تأکید می کرد - که در آن زمان بحث برانگیز بود.
هنگامی که جفرسون در سال 1826 درگذشت، جیمز مدیسون جایگزین او به عنوان پیشوا شد.جفرسون بیشتر کتابخانه بازسازی شده خود را که تقریباً 2000 جلد داشت به دانشگاه واگذار کرد.فقط یک رئیس جمهور سابق دانشگاه تاسیس کرده است.میلارد فیلمور در سال 1846 دانشگاه بافلو را تأسیس کرد.
آشتی با آدامز
ویرایشجفرسون و جان آدامز در دهه های اول زندگی سیاسی خود با هم در کنگره قاره ای در دهه 1770 و در اروپا در دهه 1780 با یکدیگر خدمت کردند.انشعاب فدرالیست/جمهوری خواه در دهه 1790 آنها را تقسیم کرد، اما آدامز با حمایت جفرسون از حملات حزبی، مانند حملات جیمز کالندر، احساس کرد که به او خیانت شده است.جفرسون با انتصاب آدامز به عنوان "قاضی نیمه شب" خشمگین شد.این دو مرد بیش از یک دهه پس از اینکه جفرسون جانشین آدامز به عنوان رئیس جمهور شد، مستقیماً ارتباط برقرار نکردند.مکاتبه کوتاهی بین ابیگیل آدامز و جفرسون پس از مرگ دختر جفرسون، پولی در سال 1804، در تلاشی برای آشتی ناشناخته برای آدامز انجام شد.با این حال، تبادل نامه ها، خصومت های آشکار بین آدامز و جفرسون را از سر گرفت.
در اوایل سال 1809، بنیامین راش شروع به تحریک این دو از طریق مکاتبه برای برقراری مجدد تماس کرد.در سال 1812، آدامز تبریک سال نوی کوتاهی را به جفرسون نوشت که قبلاً توسط راش تحریک شده بود، که جفرسون به گرمی به آن پاسخ داد.این مکاتبات اولیه همان چیزی را آغاز کرد که دیوید مککولو مورخ آن را «یکی از خارقالعادهترین مکاتبات در تاریخ آمریکا» مینامد.در طول 14 سال بعد، جفرسون و آدامز 158 نامه مبادله کردند و در مورد اختلافات سیاسی خود بحث کردند، نقش خود را در رویدادها توجیه کردند، و در مورد اهمیت انقلاب به جهان بحث کردند.
هنگامی که آدامز در 4 ژوئیه 1826، پنجاهمین سالگرد اعلام استقلال درگذشت، آخرین سخنان او تصدیق دوست و رقیب دیرینه اش بود.آدامز گفت: "توماس جفرسون زنده می ماند"، غافل از اینکه جفرسون چند ساعت قبل مرده بود.
زندگی نامه
ویرایشدر سال 1821، در سن 77 سالگی، جفرسون شروع به نوشتن زندگینامه توماس جفرسون: 1743-1790 کرد، که در آن او گفت که به دنبال "بیان برخی خاطرات از تاریخ ها و حقایق در مورد خودم" است.او تا 29 ژوئیه 1790 بر مبارزات و دستاوردهایی که تجربه کرد تمرکز کرد، جایی که روایت متوقف شد.او دوران جوانی خود را کنار گذاشت و بر دوران انقلاب تاکید کرد.او گفت که اجدادش در اوایل قرن هفدهم از ولز به آمریکا آمدند و در مرزهای غربی مستعمره ویرجینیا ساکن شدند که بر غیرت او برای حقوق فردی و دولتی تأثیر گذاشت.جفرسون پدرش را فردی بی سواد، اما با "ذهن قوی و قضاوت درست" توصیف کرد.او همچنین به ثبت نام خود در کالج ویلیام اند مری و انتخابش به کنگره قاره ای در فیلادلفیا در سال 1775 پرداخت.
او مخالفت خود را با ایده آریستوکراسی متشکل از خانوادههای بزرگ زمیندار و جزئی از پادشاه ابراز کرد و در عوض «اشرافیت فضیلت و استعدادی را که طبیعت بهطور خردمندانه برای جهتدهی منافع جامعه فراهم کرده و به همان اندازه پراکنده کرده است، ترویج کرد.با تمام شرایط آن، برای یک جمهوری منظم ضروری تلقی می شد».این کار در درجه اول به بیانیه و اصلاح دولت ویرجینیا می پردازد.او از یادداشت ها، نامه ها و اسناد برای بیان بسیاری از داستان ها استفاده کرد.او پیشنهاد کرد که این تاریخ آنقدر غنی است که بهتر است امور شخصی او نادیده گرفته شود، اما او با استفاده از اعلامیه و سایر میهن پرستی، خود تحلیلی را وارد کرد.
جنگ استقلال یونان
ویرایشتوماس جفرسون یک فیلهلن، عاشق فرهنگ یونانی بود که با جنگ استقلال یونان همدردی می کرد.او بهعنوان تأثیرگذارترین پدران بنیانگذار که از آرمان یونان حمایت کردند، توصیف شده است، و آن را شبیه به انقلاب آمریکا میدانند.در سال 1823، جفرسون در حال تبادل نظر با محقق یونانی آدامانتیوس کورائیس بود.جفرسون به کورائیس در ساختن نظام سیاسی یونان با استفاده از لیبرالیسم کلاسیک و نمونه هایی از سیستم دولتی آمریکا توصیه کرد و در نهایت حکومتی شبیه به دولت ایالات متحده تجویز کرد.او همچنین استفاده از یک سیستم آموزشی کلاسیک را برای جمهوری اول یونان تازه تأسیس پیشنهاد کرد.دستورالعمل های فلسفی جفرسون مورد استقبال مردم یونان قرار گرفت.کورائیس یکی از طراحان قانون اساسی یونان شد و از همکارانش خواست تا آثار جفرسون و دیگر ادبیات انقلاب آمریکا را مطالعه کنند.
دیدار لافایت
ویرایشدر تابستان 1824، ژیلبر دو موتیه دو لافایت دعوت رئیس جمهور جیمز مونرو را برای بازدید از کشور پذیرفت.جفرسون و لافایت از سال 1789 یکدیگر را ندیده بودند. پس از بازدید از نیویورک، نیوانگلند و واشنگتن، لافایت در 4 نوامبر به مانتیسلو رسید.
رندولف، نوه جفرسون حضور داشت و این دیدار را ضبط کرد: "همانطور که آنها به یکدیگر نزدیک شدند، راه رفتن نامطمئن آنها به سرعت در حال دویدن بود و فریاد زد: "آه جفرسون!" "آه لافایت!"، آنها در حالی که در آغوش یکدیگر افتادند اشک ریختند."جفرسون و لافایت سپس برای یادآوری خاطرات به خانه بازنشسته شدند.صبح روز بعد جفرسون، لافایت و جیمز مدیسون در یک تور و ضیافت در دانشگاه ویرجینیا شرکت کردند.جفرسون از شخص دیگری خواست که سخنرانی ای را که برای لافایت آماده کرده بود بخواند، زیرا صدایش ضعیف بود و نمی توانست آن را تحمل کند.این آخرین ارائه عمومی او بود.پس از یک بازدید 11 روزه، لافایت با جفرسون خداحافظی کرد و مانتیسلو را ترک کرد.
روزهای پایانی، مرگ و دفن
ویرایشبدهی حدوداً 100,000 دلاری جفرسون در ماههای پایانی زندگیاش بر ذهن او سنگینی میکرد، زیرا به طور فزایندهای مشخص شد که او چیزی برای وارثانش نخواهد داشت.در فوریه 1826، او با موفقیت به مجمع عمومی درخواست داد تا یک قرعه کشی عمومی به عنوان جمع آوری کمک مالی برگزار کند.سلامتی او در ژوئیه 1825 به دلیل ترکیبی از روماتیسم ناشی از صدمات بازو و مچ دست و اختلالات روده و ادرار رو به وخامت گذاشت.در ژوئن 1826، او در رختخواب حبس شد.[در 3 جولای، جفرسون که تب بر او غلبه کرده بود، دعوت برای شرکت در جشن سالگرد اعلامیه در واشینگتن را رد کرد.
در آخرین ساعات زندگی، اعضای خانواده و دوستان او را همراهی می کردند.جفرسون در 4 ژوئیه 1826 در ساعت 12:50 بعد از ظهر درگذشت.در سن 83 سالگی، در پنجاهمین سالگرد تصویب اعلامیه استقلال.در لحظات قبل از مرگ، جفرسون به پزشک معالج خود دستور داد: «نه، دکتر، دیگر چیزی نیست» و از مصرف لودانوم امتناع کرد.هنگامی که جان آدامز در همان روز درگذشت، آخرین کلمه او این بود: "توماس جفرسون زنده می ماند"، اگرچه آدامز نمی دانست که جفرسون چندین ساعت قبل از این مرده بود.رئیس جمهور فعلی، پسر آدامز، جان کویینسی آدامز بود، و او همزمانی مرگ آنها را در سالگرد ملت "نظاره های مشهود و محسوس " نامید.
مدت کوتاهی پس از مرگ جفرسون، خادمین یک قفل طلایی روی یک زنجیر دور گردن او یافتند که حاوی یک نوار کوچک آبی رنگ و رو رفته در اطراف یک دسته از موهای همسرش مارتا بود.
جفرسون در مانتیسلو به خاک سپرده شد، زیر خطی که نوشته بود:
در اینجا توماس جفرسون، نویسنده اعلامیه استقلال آمریکا، اساسنامه ویرجینیا برای آزادی مذهبی، و پدر دانشگاه ویرجینیا به خاک سپرده شد.
جفرسون در سالهای پیشرفتهاش به طور فزایندهای نگران این بود که مردم اصول اعلامیه استقلال و افرادی که مسئول نوشتن آن هستند را درک کنند، و او پیوسته از خود به عنوان نویسنده آن دفاع میکرد.او این سند را یکی از بزرگترین دستاوردهای زندگی خود میدانست و علاوه بر نگارش اساسنامه آزادی مذهبی ویرجینیا و تأسیس دانشگاه ویرجینیا.نقشهای سیاسی او، از جمله ریاستجمهوری، از سنگنبش غایب بود.
جفرسون عمیقاً با بدهی درگذشت و نتوانست دارایی خود را آزادانه به وارثانش واگذار کند.او دستوراتی را در وصیت نامه خود برای واگذاری دارایی هایش، از جمله آزادی فرزندان سالی همینگز ارائه کرد؛ اما، دارایی ها و بردگان او در حراج های عمومی که از سال 1827 شروع شد، فروخته شد.در سال 1831، مانتیسلو توسط مارتا جفرسن رندولف و سایر وارثان فروخته شد.
زندگی سیاسی
ویرایشامور خارجه
ویرایشتوماس جفرسون در سال ۱۷۸۵ و پس از بنجامین فرانکلین به عنوان سفیر آمریکا در پادشاهی فرانسه برگزیده شد. حمایت جفرسون از افزایش اقتدار دولت مرکزی باعث شد تا جرج واشینگتن او را در سال ۱۷۸۹ به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا برگزیند. همدلی او با انقلاب فرانسه منجر به اختلاف با الکساندر همیلتون و کنارهگیری او از این سمت در سال ۱۷۹۳ شد.[۲]
کنگره ویرجینیا
ویرایشبه روشنی مینوشت هر چند سخنران خوبی نبود اما در کنگره ویرجینیا از قلم به جای زبان برای بیان باورهای خود استفاده میکرد. او در ۳۳ سالگی اعلامیه استقلال آمریکا را طرحریزی کرد. در سالهای بعد تلاش او بر این بود که نظراتش را به واقعیت بدل کند. مهمترین کار وی در این سالها نوشتن لایحه آزادی مذهبی برای ایالت ویرجینیا بود که در ۱۷۸۶ تصویب شد. در زمان بروز اختلافات سیاسی در میان دولتمردان و دو حزب اصلی حزب دموکرات-جمهوریخواه و حزب فدرالیست، جفرسون رهبری جمهوریخواهان همدل با آرمانهای انقلاب فرانسه را برعهده گرفت. توماس جفرسون مخالف فدرالیسم و دولت مرکزی مقتدر و مدافع حقوق ایالتها بود. در اوج درگیریهای حزبی توماس جفرسون در یک نامه محرمانه نوشت:[۲]
«من در حضور خدای سوگند خوردهام که دشمن همیشگی هرگونه خودکامگی در اندیشه بشر باشم».
معاون رئیسجمهور
ویرایشجفرسون با وجود عدم تمایل برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۷۹۶ آمریکا نامزد شد. جان آدامز پیروز این انتخابات شد ولی جفرسون توانست برای معاونت ریاستجمهوری، رای کافی کسب کند. در آن زمان به دلیل نقصی که در قانون اساسی وجود داشت با وجود آنکه رقیب انتخاباتی جان آدامز بود، به عنوان معاون رئیسجمهور برگزیده شد.[۲]
ریاستجمهوری
ویرایشنقص موجود در قانون اساسی آمریکا در سال ۱۸۰۰ باعث ایجاد مشکل جدیتری شد. درحالیکه جمهوریخواهان سعی داشتند رئیسجمهور و معاون او هر دو از حزب خودشان باشند جفرسون و آرون بر رای برابری برای رسیدن به مقام رئیسجمهور داشتند. در آن زمان بر اساس قانون اساسی، مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا مسئول رسیدگی و حل این مشکل بود. با وجود اختلافات گذشته، الکساندر همیلتون با جفرسون، از انتخاب جفرسون پشتیبانی کرد و بدین ترتیب توماس جفرسون به عنوان سومین رئیسجمهوری آمریکا برگزیده شد.[۲]
جفرسون نخستین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا است که مراسم تحلیف ریاستجمهوری خود را در شهر واشینگتن، دی.سی. به جا آورد. جفرسون علایق و مهارتهایی متفاوت در زمینههای مختلف از امور آموزشی گرفته تا معماری و موسیقی داشت. جفرسون در حالی دور دوم ریاست جمهوری خود را در سال ۱۸۰۹ به پایان رساند که تلاش کرده بود کشورش را از درگیر شدن در جنگهای ناپلئون در اروپا برحذر دارد.[۳] مهمترین وقایع در طول ریاست جمهوری وی خرید ایالت لوئیزیانا[۲] در ۱۸۰۳ و سفر اکتشافی لوئیس و کلارک (۱۸۰۶–۱۸۰۴) هستند.
از دیگر اقدامات او در دوران ریاستجمهوری میتوان به کاهش هزینههای ارتش و نیروی دریایی، کاهش بودجه، کاهش مالیات بر ویسکی، کاهش بدهیهای کشور تا یک سوم و سرکوب دزدان دریایی مزاحم کشتیهای آمریکایی در دریای مدیترانه بودند. با اینکه در قانون اساسی آمریکا تبصرهای در مورد تملک اراضی جدید پیشبینی نشده بود، جفرسون در ۱۸۰۳ اقدام به خرید ایالت لوئیزیانا از ناپلئون بناپارت کرد.[۲]
توماس جفرسون به همراه مارتین ون بیورن تنها کسانی هستند که توانستهاند به عنوان دبیر دولت آمریکا، معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و رئیسجمهور آمریکا خدمت کنند.
باورها
ویرایشسیاسی
ویرایشجفرسون به عنوان یک سیاستمدار فیلسوف حامی روشنگری بود و بسیاری از رهبران روشنفکر در بریتانیا و فرانسه را میشناخت. وی کشاورزان مستقل را که در زمین خود کشت میکنند، به صورت نمونه ایدهآلی برای ارزشهای جمهوریخواهی میدید و معتقد بود که خط مشی سیاسی دولت باید به سودش باشد.[۴] وی به شهرها و سرمایهگذاران بیاعتماد، و طرفدار حقوق ملت و یک دولت فدرال به شدت محدود شده بود. دموکراسی جفرسونی به نام وی نامگذاری شدهاست. او همچنین به همراه جیمز مدیسون پایهگذار حزب دموکرات-جمهوریخواه است که به مدت ۲۵ سال سیاستهای آمریکا را قبضه کرده بود. به علاوه، جفرسون فرماندار ایالت ویرجینیا (۱۷۷۹–۱۷۸۱) در زمان جنگ، نخستین دبیر دولت آمریکا (۱۷۸۹–۱۷۹۳) و دومین معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا (۱۷۹۷–۱۸۰۱) بود.
دادارباوری
ویرایشتوماس جفرسون همانند دیگر بنیانگذاران آمریکا یک دادارباور بود که خرد را برتر از وحی انگاشته و دکترینهای سنتی مسیحیت، از جمله تولد عیسی از دختری باکره، گناه نخستین و رستاخیز مسیح را مردود و غیرمنطقی میپنداشت. او در عین اینکه به تفکرات ارتدکس مسیحیت باور نداشت، مردی معتقد به اخلاقیات و معنویات بود.
جفرسون تحت تأثیر جوزف پریستلی، شیمیدان و فیلسوف بریتانیایی، بخشی از نبوغ شگفتانگیز و بی همتای خود را صرف شناخت ویژگیهای شخصیتی تاریخی مسیحیت و عیسای ناصریه کرد. جفرسون معتقد بود که پیام عیسی توسط یکی از حواریونش به نام «پولس» به همراه چهار نویسنده انجیل عهد جدید و اصلاحگران پروتستان، به ورطه فساد و تباهی کشانده شدهاست. بر اثر این نگرش، هنگامی که رئیسجمهور آمریکا بود، تیغی برداشته و به جان انجیل افتاد و قسمتهایی را که اشاره به معجزه و موارد ماوراءالطبیعه داشت از انجیل بُرید و به زبالهدان انداخت و تنها بخشهایی را دست نخورده گذاشت که به تمثیل و مسائل اخلاقی مربوط بود. حاصل و برآمد این کار، نوشتاری شد با فرنام «فلسفه عیسای ناصریه» و تأکیدی بر باور جفرسون که عیسی نه ملکوتی بود و نه الهی، بلکه آموزگاری بود برای عقل سلیم که تلاش خود را بر اخلاقیات متمرکز کرده بود. بعدها، بر پایه انجیلهای یونانی، لاتین، فرانسوی و انگلیسی، پژوهشی را به ثمر رساند با فرنام «زندگی و اصول اخلاقی عیسی» که به انجیل جفرسون شناخته میشود. او به یکی از دوستانش گفته بود: «من یک مسیحی واقعی هستم که پیرو دکترینهای اخلاقی عیسی است.» برای جفرسون، معجزه، پوچ و بیمعنی بود. او، پیامهای اخلاقی عیسی را مرکز ثقل باورهای خود قرار داده بود…[۵]
جدایی دین از سیاست
ویرایشوی حامی جدایی دین از سیاست[۶][۷] و نویسنده قانون آزادی ادیان ویرجینیا بود. از دید جفرسون، جدایی دین از سیاست، راهی برای محو مذهب نبود. بلکه این کار، ضامن حفظ حقوق تمامی مذاهب در جامعه بود. او میان داشتن اندیشه مذهبی و اعتقاد به سکولاریسم تضادی نمیدید. او تلاش خود برای وارد کردن جدایی دین از نهاد دولت در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا و اجرایی کردن آن در ویرجینیا از سال ۱۷۸۶[۲] را یکی از سه کار عظیم در همه عمر خود میخواند.[۷]
سالهای آخر
ویرایشجفرسون در مانتیسلو بازنشسته شد تا بتواند زمان بیشتری برای فکر کردن دربارهٔ طرحهای بزرگ خود برای دانشگاه ویرجینیا داشته باشد. یک اشرافزاده فرانسوی بیان داشت که «او خانه و اندیشهاش را در بلندی قرار دادهاست که از آنجا میتواند جهان را با دید دیگری ببیند».
درگذشت
ویرایشتوماس جفرسون در چهارم ژوئیه ۱۸۲۶، درست ۵۰ سال پس از امضای اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا -که خود از پایهگذاران این اعلامیه بود- در شهر مانتیسلو ایالت ویرجینیا در سن ۸۳ سالگی درگذشت.[۲]
او وصیت کرده بود که بر روی سنگ مزارش بنویسند: «بنیانگذار قانون آزادی مذهب و جدایی مذهب از حکومت و همچنین بنیانگذار دانشگاه ویرجینیا.»[۲]
ایران
ویرایشالهامگیری از کوروش
ویرایشتوماس جفرسون، به عنوان یکی از بزرگترین چهرههای عصر روشنگری آمریکا، تابع سنت فیلسوفان سیاسی سرشناس زمانه خود مانند توماس هابز و نیکولو ماکیاولی بود که با تنظیم اندیشههای خود بنابر دیدگاه فیلسوفان شاخص یونان باستان و روم باستان، تلاش میکردند پایههای ساختن نظام حقوقی و دولتی نوینی برپا کنند. رواداری مذهبی و عدم تحمیل دین رسمی توسط کوروش هخامنشی که در کوروشنامه توضیح داده شده الگویی برای برقراری سکولاریسم از دید جفرسون بود. جفرسون باور داشت که اگر کوروش موفق شده در جهان باستان با آنهمه توحش و وجود فرقههای بدوی دینی که در نزاعی بیپایان با یکدیگر بودند، بیطرفی حکومت را در مقیاسی به گستردگی امپراتوری هخامنشی تضمین کند، امکان تکرار این کار در جهان مدرن نیز وجود دارد. از سوی دیگر در آغاز شکلگیری کشوری به نام «آمریکا» چون پایههای قانون اساسی آن هنوز به درستی تعریف و آزمایش نشده بودند ترس از تمرکز قدرت در دست شخص رئیسجمهور و تبدیل او به قدرتی مطلقه و برقراری حکومتی خودکامه وجود داشت. از این رو بنیانگذاران آمریکا با احتیاط بسیار به بحث پیرامون حیطه اختیارات و نحوه حکمرانی شخص رئیسجمهور میپرداختند. در این میان، تعریفی که گزنفون از صفات اخلاقی و عملکرد کوروش در کوروشنامه ارائه میداد، راهنمای خوبی برای آنان بود.[۷]
توماس جفرسون در سال ۱۸۲۰ در نامهای به نوه خود «فرانسیس اپس» مینویسد: «به تو توصیه میکنم بهطور منظم به درسآموزی از تاریخ و ادبیات در هر دو زبان [یونانی و لاتین] بپردازی. در یونانی اول از همه با «کوروشنامه» شروع کن».[۸] کوروشنامه یا «در باب پرورش کوروش» اثر کسنوفون، تاریخنگار یونانی سده پنجم پیش از میلاد است که در آن به شرح زندگی کوروش دوم، بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی میپردازد.[۷]
او در سال ۱۷۸۷ در نامهای به دوست ایتالیایی خود «فیلیپ مازی» درخواست ترجمهای تازه از کوروشنامه را به زبان ایتالیایی میکند.[۹] وجود دستکم چهار چاپ مختلف از کوروشنامه در کتابخانه شخصی جفرسون ثابت شدهاست. جفرسون در یکی از آنها با خط خود، ترجمه دو نسخه از کتاب را مقایسه کردهاست.
جستارهای وابسته
ویرایشپانویس
ویرایش- ↑ 44 Presidents, 44 Facts You Probably Didn't Know, Huffington Post
- ↑ ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ «توماس جفرسون». صدای آمریکا. ۱۱ مهر ۱۳۸۷.
- ↑ مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Thomas Jefferson». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۸.
- ↑ Elkins and McKitrick. (1995) ch 5; Wallace Hettle, The Peculiar Democracy: Southern Democrats in Peace and Civil War (2001) p. 15
- ↑ "God in the White House". Public Broadcasting Service (به انگلیسی).
- ↑ Jefferson's Wall of Separation Letter. U.S. Constitution Online. Retrieved on: April 13, 2008.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ پویا زارعی-کارشناس ارشد تاریخ دانشگاه سوربن پاریس (۱۴ آبان ۱۳۹۶). «تاثیر کوروش بر توماس جفرسون و بنیانهای آمریکای مدرن». بیبیسی فارسی.
- ↑ "From Thomas Jefferson to Francis Eppes, 6 October 1820". upress.virginia.edu (به انگلیسی). 6 October 1820.
- ↑ «From Thomas Jefferson to Philip Mazzei, 16 February 1787». National Archives and Records Administration. ۱۶ فوریه ۱۷۸۷.
منابع
ویرایش- توماس جفرسون
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Thomas Jefferson». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۸.