سادات

لقب محترمانۀ عربی برای هاشمی‌نسب‌ها
(تغییرمسیر از سادات عبدالوهابیه)


سادات جمع سَیِّد و در لغت عربی در اصل سَیوِد (قبل از اِعلال) بوده و به معنی آقا و سرور است؛ و در اصطلاح عام به کسی گفته می‌شود که از طرف پدر از نسل «هاشم» (جد پیامبر اسلام محمد بن عبدالله) باشد[۱] یا به عبارتی از قبیله بنی هاشم باشد. سیادت به فرزندان محمد از طریق فاطمه دختر محمد و علی پسر ابوطالب (امام اول پیروان تشیع و خلیفه چهارم اهل سنت) می‌رسد.

سادات دو شاخهٔ اصلی دارند:

  1. سادات علوی: نوادگان علی از طریق سه تن از پسران او (محمد حنفیه از خوله دختر قیس، عباس بن علی از ام‌البنین و عمر بن علی از صهباءِ ثعلبیه) که از میان پسران متعدد علی فرزند یافتند.
  2. سادات فاطمی که بسته به انتساب به حسن یا حسین، به آن‌ها حسنی یا حسینی گفته می‌شود: نوادگان حسن و حسین (فرزندان علی از فاطمه) که از نظر فقه شیعه خمس به این سادات تعلق می‌گیرد.

اولاد فاطمه بارها در خلافت بنی امیه و بنی عباس برای اصلاح امت خروج کرده‌اند (مانند خروج زید بن علی و محمد بن عبدالله بن حسن مثنی معروف به نفس زکیه) و سلسله‌های متعددی در نقاط دور از عربستان، از جمله مراکش، یمن، مصر، گیلان و مازندران تشکیل داده‌اند. مانند حکومت ادریسیان (نوادگان ادریس نوهٔ حسن بن علی) در مراکش، فاطمیان در مصر، مرعشیان (از نوادگان علی المرعش نبیرهٔ علی بن حسین و علویان طبرستان (دو شاخه از سادات حسنی و حسینی مازندران) و بنی مهنا در مدینه. (به کسی که مادرش از سادات است میرزا گفته می‌شود). برخی از سادات با میر صدا می‌زنند و این با میرزا[۲] تفاوت دارد. به دختران یک فرد سید، سیده، علویه، بی‌بی، بیگم، سادات یا شریفه اطلاق می‌شود. فردی که دارای مادر سید و پدر غیر سید باشد، معمولاً میرزا (برای پسران) و میرزایه (برای دختران) نامیده می‌شوند. سیادت در سادات هاشمی که طبق نظر برخی از علما، قوی تر و شریف تر هم هست، از طرف مادر و در سادات علوی از طریق پدر می‌باشد.

عده‌ای از اهل سنت «سَیِّد» را با نام شریف می‌شناسند.

به اعتقاد برخی از علماء، فرزندان عباس عموی پیامبر نیز جزو سادات شمرده می‌شوند[۳] و می‌توان به آن‌ها نیز خمس مال پرداخت.[نیازمند منبع]

عموهای پیامبر

حمزه، عباس، ابوطالب (عبدالمناف)، زبیر، حارث، حجل (غیداق)، مقرم (عبدالکعبه)، ضرار، ابولهب (عبدالعزی) و قسم .[۴] عموهای محمد بودند.

از نظر قاطبه علمای شیعه به اجماع، بخصوص علمای متاخر شیعه سیادت به فرزندان فاطمه دختر پیامبر می‌رسد و خمس تنها به آن‌ها تعلق می‌گیرد.

القاب سادات

القابی که به سیدها داده می‌شود بر دو دسته است: انتسابی و احترامی. القاب انتسابی برای بیان نَسَب شخص و انتساب وی به طایفه یا قبیله معینی به کار می‌روند، مانند امامی، حسینی، حسنی. القاب انتسابی برای گرامیداشت منتسبان به خاندان محمد به آنان اطلاق می‌شود و اغلب سیدها بر خود اطلاق نمی‌کنند، چنان‌که دربارهٔ مراجع متأخر شیعه که از سادات بوده‌اند چنین بوده‌است، مثلاً نقش مهر سید محسن حکیم، محسن الطباطبائی الحکیم، و نقش مهر سید ابوالقاسم خویی، ابوالقاسم الموسوی الخوئی، و مهر سید احمد خوانساری احمد الموسوی الخوانساری بوده است. در روزگار پیشین هم این گونه بوده و در نسخ خطی و متون کهن معمولاً سادات خود را به این القاب ننامیده‌اند. در ایران نیز اگر سادات پیشاپیش نام خویش لفظ «سید» می‌آورند، برای تفاخر و بزرگ داشتن انتساب خود به خاندان محمد است و در این موارد سید می‌تواند جزئی از نام باشد. برخی از القاب احترامی که در روزگار مختلف برای گرامی‌داشت سادات به کار برده می‌شده به شرح زیر است:

برای آقایان:

  1. سید
  2. شریف
  3. میر
  4. علوی
  5. کیا
  6. امیر
  7. میرزا
  8. بیگ
  9. شاه

برای خانم‌ها:

  1. سیده
  2. شریفه
  3. علویه
  4. سادات مثل زهرا سادات
  5. بی بی
  6. میرزایه
  7. بیگم

لقب میرزا

معمولاً در بین سادات رسم است که نسبت سیدی از پدر به فرزند برسد. روی همین اصل کسانی که از مادر یا مادر بزرگ سید هستند اصطلاحاً شریف یا میرزا یا بیگ و میرزایه، شریفه و بیگم حالت مؤنث می‌گویند.

در دورهٔ قاجار اصطلاحاً به شاهزادگان قاجاری میرزا می‌گفتند و باید گفت که بعضی از وزیران و شاهزادگان این فامیل را دارند و نام خانوادگی را از خود شاه یا شاهزادگان هدیه گرفتند. در دوران پیشتر، میرزا به کسی گفته می‌شد که در کار نوشتن و حساب و کتاب دیوان سالاری‌های دولتی بود و عملاً قشر مرفه و سطح بالای جامعه را تشکیل می‌داد و به صورت عام با سوادان دوران گذشته بودند. از همین رو به سادات تحصیل کرده، میرزا نیز اطلاق می‌شده‌است.

سادات علوی

نوادگان علی از طریق سه تن از پسران او، محمد حنفیه از خوله دختر قیس، عباس بن علی از ام‌البنین و عمر بن علی از صهباءِ ثعلبیه را سادات علوی گویند.[۵]

سادات حسنی

آل حسن، حسنیان، بنی حسن یا سادات حسنی فرزندان و نوادگان حسن بن علی، امام دوم شیعیان و یکی از شاخه‌های علوی هاشمیان هستند.

سادات سجادی (افطسی)

  • نوادگان حسن افطس نوادگان سجاد که جد سادات تفرش می‌شود.

حسن افطس پنج پسر داشته: عبدالله شهید، علی، عمر، حسین و حسین مکفوف. عبدالله شهید به دست هارون الرشید مقتول شده؛ و حسین مکفوف جد سادات سلطان العلما سید احمد می‌رسانند سلطان سید احمد در نیمهٔ اول قرن چهارم در فرار از حکومت عباسیان به تفرش از توابع عراق عجم هجرت کرد چون تحت تعقیب مأموران بنی عباس بود، به هزاوه فراهان پناه برد و در ۳۶۰ هجری در حال اقامه نماز شب کشته شد؛ که سیدالوزراء میرزا عیسی قائم مقام فراهانی و میرمهردار های صفوی از آنهاست؛ سادات هاشمی، سجادی، میرعبدالحق از این تبار می باشند، و علی الجرزی والد امامزاده محمد است که در فم تفرش مدفون گردیده و قبه و صحن مجلل او را خواجه مؤمن (فوت ۱۱۷۰ هجری) برادر امین الدین (امینا) بن محمد حسین الحسینی در زمان شاه عباس دوم بنا نموده؛ و او جدّ خانواده سید محمود حسابی و سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی است.[۶][۷]

سادات مرعشی

  • نوادگان علی مرعش:

سادات مرعشی یا آل مرعش، سلسله‌ای از سادات هستند که نسب خود را به علی المرعش نوادهٔ امام زین‌العابدین می‌رسانند.

سادات رضوی

  • نوادگان امام رضا (امام هشتم شیعیان) سادات رضوی خوانده می‌شود همچنین میرزا ابراهیم نیز سر سلسله سادات رضوی مشهد به‌شمار می‌آید.

سادات طباطبایی

سادات طباطبایی نام سلسله‌ای از سادات است که نَسَبِ خود را به ابواسماعیل ابراهیم طباطبا (بنا به اقوالی ابواسحاق و ملقب به زین‌العابدین) می‌رسانند. وی پسر ابوابراهیم اسماعیل دیباج ملقب به اکبر شریف خلاص (در برخی منابع از جمله مقاتل الطالبیین، لقبِ طباطبا به اشتباه، برای این فرد نوشته شده است) پسر ابااسماعیل ابراهیم غمر (بنا به اقوالی ابوالحسن و ابواسحاق) پسر ابامحمد حسن مثنی (به قولی ابوعبدالله) و فاطمه حورالعین؛ و ابامحمد حسن مثنی (به قولی ابوعبدالله) پسر ابامحمد حسن مجتبی و فاطمه حورالعین دختر ابوعلی حسین سیدالشهداء است.[۸]

سادات عبدالوهابیه

سادات عبدالوهابیه شاخه‌ای از سادات حسنی حسینی طباطبایی هستند که نسب خود را به امیر سراج‌الدین عبدالوهاب تبریزی از نوادگان حسن مثنی فرزند حسن بن علی (امام دوم شیعیان) می‌رسانند و در آذربایجان، به خصوص در تبریز ساکن هستند که سادات وهابی، سادات وهابیه، سادات عبدالوهابیه و نیز سادات آل عبدالوهاب خوانده می‌شوند.[۹]

  • باقرزاده ارجمندی، سیداحمد | مأخذشناسی توصیفی سادات عبدالوهابیه | جستارهای تاریخ اسلام | قم؛ جامعه الزهرا؛ س۲؛ ش ۴، پاییز و زمستان ۱۴۰۱ | ۶۵ـ۱۰۱ | مقاله.

سادات رضاتوفیق

سادات رضاتوفیق نام سلسله‌ای از سادات است که نَسَبِ خود را به موسی المبرقع می‌رسانند.[۱۰]

جد سادات رضاتوفیق

جد سادات رضاتوفیق که در جنوب غرب و غرب تا مرکز ایران مستقر هستند سید محمود معروف به سید محمید است .[۱۰]

شجره

سید محمود ملقب به توفیق بن سیدمحمد بن تاج الدین حسین بن مویدالدین عالی بن قطب الدین عبدالله(قطب العارفین) بن موسی بن قطب الدین عماد بن محمد بن احمد بن موسی المبرقع بن امام الهام محمدالتقی بن علی بن موسی الرضا.[۱۰]

فرزندان سید محمود که تیره های سادات رضاتوفیق را تشکیل می‌دهند

1-سید میر خذر (خِضِر)

2-سید میر علاءالدین

3-سید میر اسماعیل

4-سید میر احمد

5-سید میر عباس

6-سید میر شهاب‌الدین علی

زندگی سید محمود

از علما وسادات علوی قرن ششم تا اوایل قرن هفتم هجری است که ظاهراً از نیشابور به کهگیلویه فارس کوچیده، ماندگار شد؛ و به گویش لری ، وی را سید محمید می خوانند. نظر به تقارن زمانه وی با هجوم مغول، شاید از همان علما خراسان باشد که بدنبال فتنه مغول به نواحی فارس پناهنده شدند . بازماندگان وی تا امروز در جنوب و جنوب غرب تا مرکز ایران پراکنده‌اند . ونظر به ملقب بودن صاحب عنوان توفیق و نیز انتصابشان به علی بن موسی الرضا، به سادات رضاتوفیق نامبردارند و چند تیره‌اند.[۱۰]

برخی از روحانیون این سادات

میر محمد رضاتوفیقی از فلاسفه قرن 11 بهبهان، آمیر محمد لطیف رضاتوفیقی،[۱۰][۱۱][۱۲] میر مومن رضاتوفیقی[۱۳] سید محمد بدیع درب امامی، سید مصطفی درب امامی رضاتوفیقی، میر علی بهبهانی، سیدعبدالحمید درب امامی رضاتوفیقی، سید محمد درب امامی رضاتوفیقی، سید عبدالنبی رضاتوفیقی، میرحسین رضاتوفیقی، میر احمد تقوی، سید محمود رایگان، میر علی صفدر[۱۴] میر یحیی یزدانی، میر محمود توفیقیان، سید محمد هاشم تقوی، میر اسماعیل پرهیز، سیدضیا پرهیز، میر محمد صالح، میر حیدر رضوی.

سادات موسوی

تعداد زیادی از سادات موسوی در عراق زندگی می‌کنند و هم‌چنین شاخه‌های بزرگی از این خاندان ساکن ایران، افغانستان، لبنان، مصر، بحرین و عربستان سعودی هستند. سادات موسوی نسب خود را به فرزندان موسی کاظم می‌رسانند. سلسلهٔ صفوی نیز خود را از نوادگان موسی کاظم می‌دانستند. سلسله سادات آهوقلندری لرستان و سادات برزنجی کردستان(موسوی؛ حسینی ؛ هاشمی؛ کسنزانی و..) از این سلسلە می باشند .

افراد سرشناس سادات موسوی

افغانستان

یحیی بن زید نوه سجاد از اولین ساداتی بود که وارد شهر بلخ شد و در شهر جوزجان توسط حکام اموی کشته شد.[۱۹]

سادات افغانستان پیرو مذاهب شیعه و سنی می‌باشند.[۲۰] سادات به زبان‌های دری و پشتو صحبت می‌کنند آنها گویش‌های مختلفی دارند.[۲۱]

سیادت در ایران

تعداد سادات در ایران

سازمان ثبت احوال کشور، تعداد سادات ایران در سال ۱۳۹۲ را شش میلیون نفر اعلام کرد.[۲۲][۲۳] همچنین مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور با اشاره به رشد ۱٫۴ درصدی جمعیتی ایران، رشد ۲٫۵ درصدی سادات را در کشور اعلام کرد.[۲۴]

سرچشمه سیادت در ایران

این مهاجرت‌ها، بیشتر از قرن دوم به بعد بوده‌است؛ و لذا کمتر می‌توان به فرار آن‌ها به ایران از ترس حجاج بن یوسف شاهدی ذکر کرد. با این حال بعضی، اولین دسته از سادات علوی مهاجر را کسانی دانسته‌اند که از ظلم و جور امویان و به ویژه سفاکی‌های حجاج به این حدود پناه آورده‌اند.[۲۵]

یکی از دلایل آمدن آن‌ها پس از این ماجرا، «جذب نیرو» برای «قیام» بوده‌است. مردم ایران که یک بار به هنگام روی کار آمدن عباسیان، علاقه خود را جهت «تغییر حاکمیت» عربها نشان داده، امتحان خوبی نیز داده بودند، می‌توانستند بار دیگر چنین کنند. همین تصور بود که علویان را بسوی این مناطق، جذب می‌کرد. در صورتی که آگاهی عمومی مردم ایران، نسبت به علویان و حتی فعالیت خود علویان نیز در تحریک مردم، اندک بود. فعالیت عباسیان، تنها پس از ۳۰ سال به نتیجه رسید. در حالیکه علویان، معمولاً با یک تحرک اندک، قصد چنین کار بزرگی را داشتند.[۲۶] «یحیی بن عبدالله بن الحسن بن الحسن»[۲۷] از جمله کسانی بود که در قیام حسین بن علی، شرکت کرد او پس از شکست این قیام به سوی مشرق گریخت؛ و همراه با عده‌ای از کوفیان به مناطق شمالی ایران (دیلم یا همان گیلان ) رفت. رشید که به شدت از این حرکتها، هراس داشت به «فضل بن یحیی برمکی» دستور داد تا به هر صورتی شده او را دستگیر کند.[۲۸] منطقه دیلمان گیلان و طبرستان مازندران بزرگ ، یکی از مناطقی است که در مقابل مسلمین، به شدت مقاومت کرد؛ و تا مدتها، اسفهبدان که از قبل بر آن حاکم بودند، تسلط خود را بر آن منطقه حفظ کردند. در این فاصله، گاهی بین آن‌ها و خلفا، صلح می‌شد؛ و گاهی نیز درگیری‌ها و تهاجم‌ها از دو طرف، ادامه داشت. اولین حکومت های ایرانی تبار شیعه مذهب در شمال ایران طبرستان یا همان مازندران بزرگ و دیلمان گیلان توسط مردمان طبرستان و دیلمان یعنی قوم طبری و گیلک دیلم و قوم تالش سادات علوی و هاشمی حسنی و حسینی و سادات کیایی شکل گرفت . حضور سادات در ایران به ویژه در شمال ایران به دلیل امنیت و اهمیت بالا طبرستان یا مازندران بزرگ و دیلمان یا همان گیلان به هزارسال و خورده ای بر می گردد .

سیدگرایی و مسئله قومیت‌گرایی

چهار دسته را روز قیامت شفاعت کنم، هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده اند
محمد بن عبدالله، پیامبر دین اسلام[۲۹]

انتقاداتی بر چنین ادعایی مطرح می‌شود که نژاد سید در ایران و ملل اسلامی از نژاد غیرسید برتر است[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] به واسط اینکه آنان نوادگان علی‌بن ابی‌طالب هستند و به‌طور ژنتیکی پاک و صالح هستند؛ چنین ادعایی نمی‌تواند جنبه علمی پیدا کند،[۳۴] چرا که هیچ‌کس به طوری ژنتیک و انتسابا از دیگری برتر نیست[۳۵][۳۶] و اگر چنین ادعایی مطرح شود، غیرعلمی و تبعیض‌آمیز است و یا اینکه دستکم به لحاظی عقلی و علمی اثبات شود. به هیچ عنوان نمی‌توان گروهی را بخاطر رفتار ناشایست یا بلعکس رفتار درست نسب بسیار دورش سرزنش یا مورداحترام قرار داد؛[۳۷] در چنین فرهنگی، متروکراسی (شایسته‌سالاری) رنگ می‌بازد و زمینه نپوتیسم (پارتی‌بازی) و آپارتاید (جدانژادی) فراهم می‌گردد. [۳۸] [۳۹]
سوال اینجاست که آیا دین اسلام که خود مدعی برابری انسان‌هاست، چرا موجب طبقه‌ی برتر نژادی به نام سید شده است؟ ممکن است به نوعی اشرافیت دینی-نژادی مبدل گردد که رهبر جمهوری اسلامی ایران باید سید باشد.[۴۰]
داشتن پسوند سید در شناسنامه، کلاه سیاه سیدی، شال سبز سیدی و بعضاً احتراماتی که در کوچه و بازار از سیدها دارند، عیناً مصداق سادات‌سالاری و برترپنداری نژاد سید می‌باشد و تا حدودی جنبه قبیله‌گرایانه و نژادپرستانه را واجد است که میتواند یکی از علل نقد اسلام و عرب‌ستیزی در ایران باشد.[۴۱]
گمان می‌رود آیه مودت یکی دلایل احترام به سادات است[۴۲][۴۳]:

قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی ﴿۳۳﴾

ترجمه:

... بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمی‌‏کنم جز دوست ‏داشتن نزدیکانم [اهل بیتم‏]...
— قرآن، سوره شوری، بخشی از آیه ۲۳ (مَوَدَّت)


محمد بن عبدالله می‌گوید: «اکرام کنید خوبان ذریه مرا از براى خدا و بدان ایشان را براى من» که بازنویسی آن به زبان ساده‌تر یعنی: خوبی‌های اولاد من را بخاطر خدا احترام کنید؛ و اگر بد بودند، بخاطر من احترام کنید![۴۴][۴۵]

تحقیقات ژنتیکی

بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۰ بر روی کروموزم ایگرگ سیدهای شبه‌قاره هند انجام شده، تنوع ژنتیکی این افراد از غیرسیدهایی که در همان مناطق زندگی می‌کنند، کمتر نیست و این به معنای بی‌پایه بودن اعتقاد به سید بودن در این منطقه است. چراکه بررسی ژنتیکی وجود یک جد مشترک را نشان نمی‌دهد. اما این افراد نسبت به غیرسیدهای همین منطقه شباهت ژنتیکی بیشتری با عرب‌ها داشته‌اند.[۴۶]

این آزمایش ثابت می‌کند که نیمی از کسانی که خود را سید معرفی می‌کنند جد مشترک دارند. اما تأیید نمی‌کند که آن جد مشترک لزوماً پیامبر یا خاندان او بوده‌است.

در کل آزمایش ژنتیک نمی‌تواند بگوید که آن جد مشترک در چه مکانی از چه نژادی و در چه زمانی می‌زیسته‌است. یعنی آن جد می‌تواند از نژاد هندی اروپایی ترکی یا هر نژادی باشد و در هر دوره از تاریخ پیش از ۵۰ یا ۶۰ نسل زندگی می‌کرده‌اند.

همچنین در شمال هند ۲۹٪ مسلمانان شیعه به هاپلوگروپ J تعلق دارند که از تبارهای پدری خاورمیانه‌ای است و در بین مردم هند چندان رایج نیست.[۴۷]

بر اساس یافته‌های علمی فعلی نزدیکترین علامت ژنتیکی برای سیدها تعلق به هاپلوگروپ J1c3d است. این هاپلوگروپ کروموزم ایگرگ عمدتاً در کوهن‌های یهودی دیده شده که معتقدند نسب آن‌ها به هارون برادر موسی و از هارون به ابراهیم می‌رسد. همین هاپلوگروپ در هاشمی‌ها و اعراب عدنانی هم شایع است و آن‌ها نیز معتقدند تبارشان به اسماعیل پسر ابراهیم می‌رسانند.[۴۸][۴۹]

 
سید محمد الموسوی (عربی: سيد محمد الموسوي، متولد ۲۲ اردیبهشت ۱۳۷۴) کاراته‌کای کویتی است.

برخی از خانواده‌های سادات (القارونی، الموسوی، العلوی) تاریخ مهاجرتی از بحرین (یا فقط همان چیزی است که آنها ادعا می کنند) به خوزستان و سپس بازگشت به بحرین دارند که در سال ۱۹۵۱ میلادی (۱۳۳۰ شمسی) برای فرار از سیاست‌های ملی‌گرایانه فارس‌ها علیه عرب‌های خوزستانی انجام شد به عنوان واکنشی به جنبش های ناسیونالیستی عرب آنها.[۵۰][۵۱] این خانواده‌ها تمایل به هاپلوگروه J2 (آناتولی، قفقازی، غرب ایران) نشان می‌دهند.[۵۲] همین موضوع در کویت نیز دیده می‌شود؛ در آنجا سادات موسوی با منشأ ایرانی حضور دارند.[۵۳] با وجود غیرقابل قبول بودن از نظر اجتماعی.[۵۴]: 53  برخی از بحرانی های خوزستان بار دیگر با ایرانیان شیعه آمیخته شدند.[نیازمند منبع]

پانویس

  1. عروة الوثقی، ج 2، کتاب الخمس، فصل 2، مسئله 3.
  2. حسینی اشکوری، سید صادق. القاب السّادة. قم، مجمع الذخائر الإسلامیه، ۱۴۱۹ هـ.ق.
  3. انتقال سیادت از طرف مادر پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
  4. اصول کافی ج 1 ص438.
  5. سادات حسنی و علوی پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
  6. کتاب عصر جعفری ص 62
  7. کتاب زندگینامه رهبر معظم انقلاب از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۷ - هدایت الله بهبودی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی
  8. باقرزاده ارجمندی، سیداحمد؛ سادات عبدالوهابیه، فصل‌نامه متن‌پژوهی پیام بهارستان، دوره ۲، س. ۸، ش. ۲۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، ص ۲۸۸ و ۲۸۹ و نقیب‌زاده مشایخ طباطبا، سیدحسین‌علی؛ هدیه لآل عبا فی نسب آل طباطبا؛ [چاپ اول]: [تهران]، چاپخانهٔ مجلس، ۱۳۳۱، ص ۱۷ تا ۳۳ و طباطبایی، سیدمحمدحسین؛ نسب‌نامهٔ خاندان طباطبایی (اولاد امیر سراج‌الدین عبدالوهاب)؛ به کوشش و با مقدمهٔ سیدهادی خسروشاهی؛ چاپ اول: قم، مؤسسه بوستان کتاب (زندگی‌نامه و خاطرات: ۵۲، تاریخ: ۳۷۶)، ۱۳۹۱، ص ۲۸ تا ۳۷ و رجائی، سیدمهدی؛ المعقبون من آل أبی‌طالب: أعقاب‌الإمام‌الحسن‌المجتبی علیه‌السلام؛ چاپ اول: قم، مؤسسه‌عاشوراء، ۱۳۸۵ هـ.ش. الجزء الاول؛ ص ۳۳۵.
  9. باقرزاده ارجمندی، سیداحمد؛ مأخذشناسی توصیفی سادات عبدالوهابیه؛ جستارهای تاریخ اسلام؛ س۲؛ ش ۴، پاییز و زمستان ۱۴۰۱ و باقرزاده ارجمندی، سیداحمد؛ سادات عبدالوهابیه، فصل‌نامه متن‌پژوهی پیام بهارستان، دوره ۲، س. ۸، ش. ۲۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، ص ۲۸۵.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ «مزارات ایران وجهان اسلام».
  11. «ویکی نور».
  12. کتاب کارنامه بهبهان تالیف سید محمد طباطبایی بهبهانی.
  13. «ویکی نور».[پیوند مرده]
  14. کتاب کارنامه بهبهان تالیف سید محمد طباطبایی بهبهانی.
  15. محمدباقر خوانساری جلد دوم. pp. ص۱۹۷–۱۹۸.
  16. طبقات الکواکب. pp. صفحه 132.
  17. مقدمهٔ روضاتی. pp. صفحات 100 تا 103.
  18. ریحانة، ۳، ص ۳۶۶؛ الکنی و الالقاب، ج ۲، ص ۱۹۸؛ طبقات اعلام الشیعة، ج ۱، ص ۲۱۱؛ فوائد الرضویه، ص ۴۰۳.
  19. https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4737/38271/یحیی-بن-زید،-آفتاب-جوزجان-(1)
  20. "Hazara | Encyclopedia.com". www.encyclopedia.com (به انگلیسی). Retrieved 2018-08-27.
  21. "Hazara | Encyclopedia.com". www.encyclopedia.com (به انگلیسی). Retrieved 2018-08-27.
  22. «وب‌سایت رسمی اداره کل ثبت احوال استان مازندران، ۱۳۹۲/۲/۱۵، بازدید ۱۹ شهریور ۱۳۹۶». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۷.
  23. «وب‌سایت رسمی اداره کل ثبت احوال استان زنجان، ۱۳۹۳/۲/۸، بازدید ۱۹ شهریور ۱۳۹۶». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ اكتبر ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۷. تاریخ وارد شده در |archive-date= را بررسی کنید (کمک)
  24. «وب‌سایت رسمی اداره کل ثبت احوال استان قم، ۱۳۹۴/۱/۲۶، بازدید ۱۹ شهریور ۱۳۹۶». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۷.
  25. کریمان، قصران، ج ۱ ص ۱۷۱،۱۷۲ انتشارات انجمن آثار ملی. در زینة المجالس، ص ۸۱۰ اشاره به مهاجرت گروهی از سادات به چین شده‌است. کسانی که از ترس بنی امیه ابتدا به ترکستان و از آنجا به چین رفتند.
  26. مقاتل الطالبین، ص .311
  27. او، از امام صادق روایت نقل می‌کرد؛ و از جمله اشخاصی بود که امام به او وصیت کرد تا مشخصا معلوم نشود که موسی بن جعفر، جانشین اصلی امام است. درمورد وصایت به او، ر.ک. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 15 ص .290
  28. همان مدرک، ص .312
  29.  ثقة الاسلام کلینی،  الکافی (۱۳۶۵). کتاب کافی، ج4، ص 60 (به عربی). دارالکتب الاسلامیة.
  30. «سادات ایران (۱)؛ یعنی چه «سید»؟». رادیوفردا. ۱۳۹۶.[پیوند مرده]
  31. Encyclopædia Britannica: Aryan. "This notion, which had been repudiated by anthropologists by the second quarter of the 20th century, was seized upon by Adolf Hitler and the Nazis and made the basis of the German government policy of exterminating Jews, Gypsies, and other 'non-Aryans.'".
  32. Gould, Stephen Jay (1981). The Mismeasure of Man. W W Norton and Co. ISBN 0-393-01489-4. Few tragedies can be more extensive than the stunting of life, few injustices deeper than the denial of an opportunity to strive or even to hope, by a limit imposed from without, but falsely identified as lying within.
  33. Kurtz, Paul (September 2004). "Can the Sciences Help Us to Make Wise Ethical Judgments?". Skeptical Inquirer Magazine. Committee for Skeptical Inquiry. Archived from the original on 23 November 2007. Retrieved 1 December 2007. There have been abundant illustrations of pseudoscientific theories-monocausal theories of human behavior that were hailed as "scientific"-that have been applied with disastrous results. Examples: … Many racists today point to IQ to justify a menial role for blacks in society and their opposition to affirmative action.
  34. Encyclopædia Britannica: Aryan. "This notion, which had been repudiated by anthropologists by the second quarter of the 20th century, was seized upon by Adolf Hitler and the Nazis and made the basis of the German government policy of exterminating Jews, Gypsies, and other 'non-Aryans.'".
  35. «سادات ایران (۱)؛ یعنی چه «سید»؟». رادیوفردا. ۱۳۹۶.[پیوند مرده]
  36. Encyclopædia Britannica: Aryan. "This notion, which had been repudiated by anthropologists by the second quarter of the 20th century, was seized upon by Adolf Hitler and the Nazis and made the basis of the German government policy of exterminating Jews, Gypsies, and other 'non-Aryans.'".
  37. «سادات ایران (۱)؛ یعنی چه «سید»؟». رادیوفردا. ۱۳۹۶.[پیوند مرده]
  38. Regal, Brian. 2009. Pseudoscience: a critical encyclopedia Greenwood Press. pp. 27–29
  39. Encyclopædia Britannica: Aryan. "This notion, which had been repudiated by anthropologists by the second quarter of the 20th century, was seized upon by Adolf Hitler and the Nazis and made the basis of the German government policy of exterminating Jews, Gypsies, and other 'non-Aryans.'".
  40. «سادات ایران (۱)؛ یعنی چه «سید»؟». رادیوفردا. ۱۳۹۶.[پیوند مرده]
  41. «سادات ایران (۱)؛ یعنی چه «سید»؟». رادیوفردا. ۱۳۹۶.[پیوند مرده]
  42. «دلیل احترام به سادات چیست؟ آیا در دنیا و آخرت فرقی بین سادات با غیر سادات است؟». ۱۳۸۹.
  43. از ویکی پدیای فارسی: نقد اسلام
  44.  ثقفی تهرانی،  محمد. تفسیر روان جاوید، ج1، ص 52. چاپ سوم. انتشارات برهان‏.
  45. «سادات ایران (۱)؛ یعنی چه «سید»؟». رادیوفردا. ۱۳۹۶.[پیوند مرده]
  46. Y chromosomes of self-identified Syeds from the Indian subcontinent show evidence of elevated Arab ancestry but not of a recent common patrilineal origin, Elise M. S. Belle & Saima Shah & Tudor Parfitt & Mark G. Thomas; Received: 11 March 2010 / Accepted: 28 May 2010 / Published online: 29 June 2010
  47. -Middle Eastern and Sub-Saharan lineages in Indian Muslim populations
  48. -Background on Arabian YDNA J1 Project and Adnani Arabs
  49. The Origin of Hagar/Hajar - J1c3d on 7th paragraph of article.
  50. «وسام السبع | آل قاروني... ذكريات الغربة الطويلة | أعمدة - صحيفة الوسط البحرينية - مملكة البحرين». web.archive.org. ۲۰۲۴-۰۸-۳۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۱۲-۰۷.
  51. "إكتشف عائلتك"عوائل البحرين"". al7anoon.mam9.com (به عربی). Archived from the original on 2024-12-06. Retrieved 2024-12-06.
  52. "FamilyTreeDNA - Bahrain". www.familytreedna.com. Retrieved 2024-12-05.
  53. مرتضی مطهری، مجمع الآثار، جزء ۱۸. قم، تهران. ص ۱۲۴
  54. McCoy، Eric Andrew (۲۰۰۸). Iranians in Bahrain and the United Arab Emirates: migration, minorities, and identities in the Persian Gulf Arab States [ایرانیان بحرین و امارات متحده عربی: مهاجرت، اقلیت ها و هویت ها در کشورهای عربی خلیج فارس]. OCLC 659750775. شابک ۹۷۸۰۵۴۹۹۳۵۰۷۰. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۲۴-۰۹-۰۴.

منابع

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون