پیشینه زبان مغولی در ایران

ورود زبان مغولی به ایران همزمان بود با آغاز تهاجم چنگیز خان به قلمروی خوارزمشاهیان در سال ۶۱۶ ه‍.ق (۱۲۱۹ م). کمتر از نیم سده بعد و با استقرار ایلخانان، زبان مغولی که زبان مادری آنان و بخشی از نیروی نظامی‌شان بود در ایران تثبیت گردید. اگرچه شواهدی از تداوم این زبان در ایران تا اواخر دوره تیموری نیز وجود دارد، برخی پژوهشگران باور دارند که از سال‌های پایانی حکومت ایلخانان، زبان مغولی در ایران، زبانی مرده محسوب می‌شده‌است.[۱][۹][۸]

زبان مغولی میانه در ایران
مغولی ایران
ᠬᠡᠯᠡᠨ ᠮᠣᠩᠭᠣᠯ
Mongγol kelen
(زبان مغول)
منطقهخراسان، جرجان، آذربایجان، اران، مرکز و جنوب ایران[۱][۲][۳][۴][۵][۶]
قومیتمغول‌ها و برخی هزاره‌ها؛[۷] زبان دوم میان برخی از ترک‌زبانان[۸]
دورهمیان ۱۲۱۹ تا ۱۷۰۰ میلادی؟ (بدون درنظرگرفتن زبان مغلی)
زبان‌های مغولی‌تبار
خط اویغوری و الفبای فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹
نامه اولجایتو به فیلیپ چهارم، پادشاه فرانسه

برخی شواهد مبنی بر تداوم‌ پیدا کردن زبان مغولی در ایران پس از فروپاشی حکومت ایلخانان عبارت‌اند از:

۱- زبان مغولی در قلمروی چوپانیان رواج داشت و در دربار جلایریان برای نوشتن تعدادی از اسناد دولتی مورد استفاده بوده‌است.[۱۰][۱۱]

۲- محبوبیت سرودهای مغولی در دربار تیمور و وجود عبارت مغولی üge manu (سخن ما) بر برخی سکه‌های او.[یادداشت ۱][۹]

۳- وجود وام‌واژه‌های مغولی تازه‌ای در نوشته‌های مورخانی به‌مانند عبدالرزاق سمرقندی، نظام‌الدین شنب غازانی و معینی نطنزی که در میان وام‌واژه‌های مغولی آثار کهن‌تر نظیر تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی و جامع‌التواریخ فضل‌الله همدانی شناخته نشده‌اند.[۹]

نوع زبان مغولی مورد استفاده در ایران دوره‌های ایلخانی و تیموری را امروزه در دانش زبان‌شناسی «مغولی میانه» می‌خوانند که میان سده‌های سیزدهم تا شانزدهم میلادی رایج بود و نیای زبان مغولی امروزی به‌شمار می‌آید. زبان مغلی افغانستان که اخیراً منقرض‌شده نیز از نسل همین زبان به‌حساب می‌آمد.[۱۲][۱۳] طبق گزارش بابرنامه، در سال‌های ابتدایی سده ۱۶ م، بخشی از مردم هزاره به زبان مغولی سخن می‌گفته‌اند.[۷] بدین‌ترتیب احتمالاً مغلی در گذشته زبانی پویا و دارای چندین گویش با گستره جغرافیایی وسیع بوده‌است.[۱۴]

زوال زبان مغولی در ایران ناشی از آمیختگی مغولان با اقوام ساکن ایران در طی چند نسل بود. این آمیختگی با ترک‌ها بیش از سایرین بود.[۸] برای نمونه جلایریان که در بخش‌های غربی قلمروی ایلخانان جانشینشان شدند، همانند آن‌ها مغول‌تبار بودند، ولی به ترکی اوغوز تکلم می‌کردند و از نظر فرهنگ نیز بیشتر ترکمان محسوب می‌شدند تا مغول.[۱۵] درحقیقت با غلبه اسلام به‌عنوان دین مغولان ایران در زمان غازان خان، اختلاف مذهبی میان مغول‌ها و ترک‌ها در ایران از میان رفت و سبب تسهیل آمیختگی میان این دو قومیت گشت.[۶] همچنین اشتراکات تاریخی و فرهنگی بیشتر میان مغول‌ها و ترک‌ها در مقایسه با سایر اقوام ایران‌ از دیگر دلایلی بود که سبب آمیختگی هرچه بیشتر میان این دو قومیت شد.[۸] سرعت اضمحلال مغولی در ایران ایلخانی در مقایسه با همسایه شمالی‌اش یعنی اردوی زرین که از دهه ۱۲۸۰ م ترکی قبچاقی به‌عنوان زبان گفتاری و ترکی خوارزمی به‌عنوان زبان ادبی جایگزین مغولی شده‌بودند به‌صورت قابل‌توجه‌ای کندتر بوده‌است. در انتها بیشتر مغولان ایران ترکی اوغوز را به‌عنوان زبان گفتاری و زبان فارسی را به‌عنوان زبان ادبی خود برگزیدند.[۸]

به‌عنوان یکی از اشارات متأخر به کاربرد زبان مغولی در ایران، اولیا چلبی، جهانگرد نامدار اهل عثمانی، هنگام بازدید از نخجوان در سال ۱۰۵۷ ه‍.ق، در توصیف زبان‌های مورد اهالی شهر نخجوان از گروهی از مردم با عنوان «شاعرانِ عارف و ظریفانِ ندیم» یاد می‌کند که به زبان‌های پهلوی (آذری کهن) و مغولی سخن می‌گفتند. چلبی، این دو زبان را باستانی خوانده و آن‌ها را متمایز از زبان‌های مورد کاربرد در میان عامه مردم نخجوان معرفی کرده‌است.[۱۶][۱۷]

آثار ویرایش

سکه‌ها ویرایش

سکه‌ها ازجمله مهم‌ترین شواهد برجای‌مانده از زبان مغولی در ایران هستند. تا اواخر حکومت اباقا خان، ایلخانان استاندارد خاصی برای ضرب سکه نداشتند و هر ایالت سبک خاصی برای ضرب سکه داشت. نخستین کوشش برای یکسان‌سازی مسکوکات، همان زمان و با ترویج سکه‌های مغولی-عربی صورت گرفت. سکه‌های مذکور نخستین‌بار در سال ۶۷۴ ه‍.ق (۱۲۷۵ م) در تبریز ضرب شدند و در ابتدا نیز تنها سکه محلی تبریز محسوب می‌شدند، اما در طول دو دهه بعد از این تاریخ، به‌تدریج ضربشان در بیشتر ایران رواج یافت. بر یک‌سوی سکه‌های مذکور، متن شهادتین همراه با تاریخ و محل ضرب را به خط کوفی و دیگرسو عبارات مغولی را با خط اویغوری ثبت می‌کردند. غازان خان استاندارهای محلی ضرب سکه را ممنوع ساخت و سکه‌های مغولی-عربی را به‌عنوان یگانه استاندارد سکه‌های ایلخانی کاملاً رایج کرد. جانشین غازان، اولجایتو، ضرب این نوع سکه را ادامه نداد و سکه‌ها از آن زمان تا پایان دوره ایلخانان، در بیشتر موارد تنها شامل عبارات عربی بودند.[۱۸] در مواردی در زمان ابوسعید و سپس ایلخانان رقیب، نام ایلخان به زبان مغولی و خط اویغوری بر سکه‌ها ثبت می‌شد، اما باقی نوشته‌های سکه‌ها به خط و زبان عربی آورده می‌شد.[۱۹]

پایزه‌ها ویرایش

پایزه، پائزه یا پاییزه، لوح کوچک و قابل‌حملی بود که بسته به نوع و درجه آن، از موادی چون طلا، نقره و چوب ساخته می‌شد. از پایزه‌ها به‌عنوان نشان ابلاغ مأموریت، معرفی‌نامه شغلی و نیز نشان افتخار استفاده می‌کردند. مغولان تحت‌تأثیر دولت‌های حاکم بر شمال چین به استفاده از پایزه روی آورند.[۲۰] نوشته‌های پایزه‌های دوره ایلخانی به زبان مغولی و خط اویغوری بوده‌است.[۲۱]

دوروی پایزه ایلخانی موزه ملی ایران

امروزه تنها دو نمونه پایزه ایلخانی باقی‌مانده که در موزه ملی ایران و موزه بنیاد مستضعفان نگهداری می‌شوند. هر دو نمونه نیز با توجه به کتیبه‌هایشان به زمان زمامداری ابوسعید بهادرخان تعلق دارند.[۲۱]

کتاب‌ها ویرایش

رشیدالدین فضل‌الله همدانی در نوشتن بخش تاریخ مغول از کتاب جامع‌التواریخ، از کتابی به زبان مغولی با نام آلتان دفتر (کتاب زرین) استفاده کرده‌است. به‌گفته وی، این کتاب به‌صورت برگ‌های پراکنده در خزانه شاهی نگهداری می‌شد. از کتابی که رشیدالدین به آن اشاره دارد امروزه اثری باقی نمانده‌است. هنگام تکمیل نسخه فارسی کتاب جامع‌التواریخ، ترجمه‌هایی از آن به عربی، ترکی و مغولی نیز صورت گرفت. بااین‌حال امروزه به‌جز بخشی از جلد دوم نسخه عربی، از آن ترجمه‌ها چیز دیگری باقی نمانده‌است.[۲۲]

اسناد دولتی ویرایش

از اشارات موجود در منابع دوره ایلخانی پیداست که از زبان مغولی و خط اویغوری برای ثبت تعدادی از اسناد و نامه‌های دولتی استفاده می‌کرده‌اند. چند نمونه از آن‌ها امروزه همچنان موجود می‌باشند.[۲۳] نامه‌هایی که ایلخانان برای پادشاهان اروپای غربی و پاپ‌ها به‌عنوان بخشی از کوشش‌ها برای تشکیل اتحاد فرانک و مغول می‌فرستادند، منحصراً به زبان مغولی و خط اویغوری بود و همراه آن ترجمه‌ای به لاتین نیز برای فهم طرف اروپایی فرستاده می‌شد. این اقدام باوجود رسمیت زبان فارسی در قلمروی ایلخانان، احتمالاً برای پنهان‌داشتن محتوای نامه‌ها از دیوان‌سالاران مسلمان صورت می‌گرفت.[۲۴] اگرچه می‌توان این موضوع را نشانه چیرگی کاتبان مغولی‌نویس در برخی زمینه‌ها یا صرفاً وجود یک رسم دیوانی خاص نیز درنظرگرفت.[۸]

 
نامه ارغون خان به پاپ نیکلاس چهارم

در سال ۱۹۳۶ پل پلیو، خاورشناس فرانسوی، سه سند ایلخانی موزه ایران باستان که به زبان مغولی و خط اویغوری بودند در کتاب آثار ایران معرفی کرد.[۲۵] این سه سند بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۳ توسط فرانسیس وودمن کلیوز، تاریخ‌نگار و زبان‌شناس آمریکایی بررسی و ترجمه شدند. سند نخست تنها شامل سه خط به‌این‌صورت است:[۲۶]

متن اویغوری مغولی:

ᠶᠡᠬᠡ ᠰᠤᠤ ᠵᠠᠯᠢ ᠶᠢᠨ ᠢᠪᠡᠭᠡᠨᠳᠦᠷ ᠮᠤᠬᠠᠮᠠᠳ ᠪᠠᠢᠭᠠᠮᠪᠠᠷ ᠤᠨ ᠢᠮᠠᠳᠲᠤᠷ ᠮᠣᠩᠬᠡ ᠲᠩᠷᠢ ᠶᠢᠨ ᠬᠦᠴᠦᠨᠳᠦᠷ

لاتین‌نویسی متن مغولی:[یادداشت ۳]

mongke t(e)ngri-yin küčündür
muqamad baiγambar-un imadtur
yeke suu ǰali-yin ibegendür

ترجمه فارسی:

به نیروی خدای جاودان
به پشتیبانی محمد پیغمبر
به نگهبانی شعله بزرگ بخت

منظور از «شعله بزرگ بخت»، طالع سلطنتی خاندان چنگیزی است. نکته دیگر وجود واژه فارسی «پیغمبر / baiγambar» و واژه عربی «عماد / imad» است که در عربی معنای تکیه‌گاه و ستون می‌دهد و در سند مذکور به‌معنی پشتیبانی آمده‌است.[۲۶] تنگری بسته به گونه کاربردش در زبان مغولی، به بهشت، آسمان یا خدا معنی می‌شود.[۱۹]

دو سند دیگر طولانی‌تر هستند. سند سوم که با نام فرمان ابوسعید بهادرخان به خانواده شیخ زاهد گیلانی شناخته می‌شود، کامل‌ترین و مهم‌ترین سند به‌لحاظ تاریخی است.[۲۶]

وام‌واژه‌ها ویرایش

زبان فارسی ویرایش

حاکمیت نسبتاً طولانی‌مدت مغولان بر ایران طی سده‌های ۷ و ۸ ه‍.ق (۱۳ و ۱۴ م)، باعث ورود تعداد قابل توجه‌ای وام‌واژه مغولی به زبان فارسی شد. این موضوع نخست از طریق منابع دولتی و تاریخ‌نگاری و سپس از طریق ادبیات و شعر خود را نشان داد. بیشتر وام‌واژه‌های مغولی پس از پایان حکومت مغول از کاربرد افتاده و منسوخ شدند. پوربهای جامی شاخص‌ترین شاعر فارسی‌سرایی است که اشعارش را با بهره‌گیری از واژگانی با ریشه ترکی-مغولی سرود.[۲۷][۶]

امروزه ایجاد تمایز میان وام‌واژه‌های ترکی و مغولی در زبان فارسی تا حدودی دشوار است و گاهی در واژه‌نامه‌های شناخته‌شده نیز در این‌باره نوعی سردرگمی وجود دارد. ازجمله وام‌واژه‌های مغولی که امروزه در فارسی کاربرد دارند می‌توان به «جلو»، «مَرال (مارال)» و «نوکر» اشاره نمود.[۲۸][۲۹] ولی واژه «تومان» که عموماً یک وام‌واژه مغولی شناخته می‌شود، در اصل یک وام‌واژه تخاری (با منشأ احتمالاً چینی) است که در ابتدا به ترکی و مغولی و سپس از طریق آن‌ها به فارسی راه پیدا کرده‌است.[۳۰] ورود وام‌واژه‌ها یک‌طرفه نبود و طی دوره حکمرانی مغول‌ها، تعدادی واژه فارسی مانند «باغ»، «زندان» و «دانشمند» به مغولی میانه راه پیدا کرد. تبادل وام‌واژه‌ها میان این دو زبان گاهی به‌واسطه زبان‌های ترکی صورت گرفته‌است.[۳۱]

ورود تعدادی از وام‌واژه‌های ترکی-مغولی که در طی دوره ایلخانی و حتی پیش از آن وارد زبان فارسی شدند، نه از طریق مغولی، بلکه از طریق ترکی بوده‌است.[۶] برای نمونه، دو اصطلاح کلیدی «یرلیغ» و «یاسا / یاساق»، که مشخصاً اگر از طریق مغولی به فارسی راه پیدا می‌کردند، می‌بایستی در منابع تاریخی و ادبی فارسی به‌صورت‌های «جرلیغ» و «جاساغ» ثبت می‌شدند.[۶] نوع ترکی که این واژگان از طریق آن به فارسی وارد شده‌اند، قارلقی است؛[۸] به این دلیل که در ابتدای شکل‌گیری حکومت مغولان، تعدادی از اهالی ترکستان شرقی به‌عنوان کارگزار به‌خدمت آن‌ها درآمدند و به‌نظر می‌رسد که ترکی قارلقی دست‌کم تا اواخر دوره ایلخانان، مورد استفاده بوده‌است.[۸]

زبان ترکی آذربایجانی ویرایش

تعداد واژه‌هایی که از زبان مغولی به زبان ترکی آذربایجانی و دیگر گویش‌های ترکی موجود در ایران راه یافته‌اند، کم نیستند. واژه‌هایی مانند «یکه / yekə» (بزرگ)، «هوندور / hündür» (بلند)، «قابیرغا / qabırğa» (دنده) و «شیلان / şilan» (مهمانی، ولیمه).[۲۸]

نمونه متن ویرایش

لاتین‌نویسی متن مغولی:

Γasan üge manu. Bab-a Urida ber Bisqarun-iyar činu ilegsen duradqal sayin üges bičig bidandur kürbe qariγu inu ber Kökedei Küregen. Bisqarun. Tümen γurban-iyar. ǰ(a)rl(i)γ ilelegei. Edüge ber bügesü mön kü yosuγar turbiǰu amui Ta ber čerigüd-iyen ǰasaǰu irgen irgen-ü sultad-tur ileǰü bolǰal ülü qoǰidan. t(e)ngri-yi ǰalbariǰu yeke üile-yi uγuγata nigen ǰug bolγay-a kemen. ede Sadadin Sinanadin Samsadin-i ilebei. Ta ber. t(e)ngri-yi ǰalbariǰu čerigüd-iyen ǰasadqun Bičig manu doluγan ǰaγud nigen od-tur bars ǰil qabur-un ečüs sara-yin arban dörben-e Qos Qabuγ-a büküi-dür bičibei.

ترجمه فارسی:

سخنی از ما غازان، برای پاپ. پیشنهادها، سخنان خوب و نامه‌ای که به‌واسطه بوسکارلو فرستادید را دریافت کردیم و در پاسخ، از طریق هر سه این افراد، کوکدیی گورکان (داماد)، بوسکارلو و تومان، فرمان صادر کردیم. اکنون طبق برنامه مشغول آماده‌سازی هستیم. شما نیز سپاهیان خود را آماده کنید، سلاطین ملت‌های گوناگون (مسیحی) را فراخوانید و تاریخ توافق‌شده را از دست ندهید. با توکل به خدا، بنا داریم این کار بزرگ (جنگ با ممالیک مصر) را به‌سرانجام برسانیم. اظهار (ما): این‌ها، سعدالدین، سنان‌الدین و شمس‌الدین را (به‌عنوان سفرای خویش) روانه کردیم. شما نیز با توکل به خدا، سپاهیان خود را مهیا سازید. ما نامه خود را در سال هفتصدویک (ه‍.ق)، سال ببر نوشتیم. در چهاردهمین روز از واپسین ماه بهار (۱۲ آوریل ۱۳۰۲ م)، هنگام منزل در قُس‌قابوغ.

یادداشت‌ها ویرایش

  1. این عبارت بر سکه‌ها با املای «اکمنو» آمده‌است؛ برای نمونه نگاه کنید به سکه‌ای ضرب سمرقند به‌تاریخ سال ۷۸۵ ه‍.ق
  2. «Ölǰeitü Sultan / ᠦᠯᠵᠡᠢᠲᠦ ᠰᠤᠯᠲᠠᠨ»؛ که همان صورت مغولی نام سلطان اولجایتو است.
  3. در لاتین‌نویسی مغولی، گاما (Γ γ) برابر با «غ»، č برابر با «چ» و ǰ شکل دیگری از لاتین‌نویسی «ج» است. برای حروف q / ö / ü نگاه کنید به الفبای ترکی آذربایجانی.

منابع ویرایش

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ "Mongol Manpower and Persian Population", John Masson Smith, Journal of the Economic and Social History of the Orient, Vol. 18, No. 3 (Oct. , 1975), pp. 271-299 (29 pages).JSTOR
  2. جواد عباسی و تکتم یارمحمدی. «تأثیر حملات و حکومت مغولان در جمعیت خراسان (۶۱۶ تا ۷۳۶ ق)». پرتال جامع علوم انسانی.
  3. «جرجان». دانشنامه جهان اسلام.
  4. علی بحرانی پور، لیدا مودت و علی توکلیان. «تبیین جمعیت‌شناسی شیراز در دوره ایلخانان مغول (۶۲۳ تا ۷۳۶ ق)». پژوهشنامه تاریخ‌های محلی ایران.
  5. جمشید روستا و محمد میرزایی‌بادیزی. «واکاوی پیشینه و خاستگاه هزاره‌های اوغانی و جرمانی». SID.ir.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ "Mongolian/Turkish Language and its effects on Azerbaijan's seven and eight centuries, ali akbarpour, 2014, International Journal of Social and Economic Research.Academia.edu
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ "HAZĀRA ii. HISTORY", Alessandro Monsutti, Encyclopædia Iranica (March 20, 2012).iranicaonline
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ ۸٫۷ I. Vásáry, The role and function of Mongolian and Turkic in Ilkhanid Iran. In: Éva Á. Csató – Lars Johanson – András Róna-Tas – Bo Utas (eds.), Turks and Iranians: Interactions in Language and History. (Turcologica 105.) Harrassowitz: Wiesbaden 2016, pp. 141–153.Academia.edu
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ "MONGOLS ii. Mongolian Loanwords in Persian", Michael Knüppel, Encyclopædia Iranica (April 15, 2010).iranicaonline
  10. «چوپانیان». دانشنامه جهان اسلام.
  11. "EIN PERSISCH-MONGOLISCHER ERLASS DES ǦALᾹYERIDEN ŠEYH̬ OVEYS", GOTTFRIED HERRMANN and GERHARD DOERFER, Central Asiatic Journal, Vol. 19, No. 1/2 (1975), pp. 1-84 (92 pages).JSTOR
  12. Encyclopædia Britannica: Mongolian languages.
  13. Glottolog: Mogholi.
  14. "AFGHANISTAN v. Languages", Ch. M. Kieffer, Encyclopædia Iranica (July 22, 2011).iranicaonline
  15. An Introduction to the History of the Turkic Peoples.
  16. حجت یحیی‌پور (۹ اردیبهشت ۱۳۹۹). «زبان آذربایجان به روایت سیاح عثمانی». وبسایت تحلیلی و خبری آذری‌ها. دریافت‌شده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲.
  17. عباس جوادی (۴ بهمن ۱۳۹۶). «ایران ۳۷۰ سال پیش از نگاه یک سیاح عثمانی (۱): ماکو، قره‌باغ و نخجوان». رادیو فردا. دریافت‌شده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲.
  18. "COINS AND COINAGE", Stephen Album, Michael L. Bates, Willem Floor, Encyclopædia Iranica, VI/1, pp. 14-41 (December 15, 1992).iranicaonline
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ "A Rendering of Square Script Mongolian on the Îlkhân Ghâzân Maḥmûd's Coins", Mark A. Whaley, Mongolian Studies, vol. 26 (2003-04), pp. 39-88.JSTOR
  20. «پایزه (بائزه بایزه پاییزه پائزه)». دانشنامه جهان اسلام.
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ سعید خودداری نایینی. «پایزه‌ای دیگر از سلطان ابوسعید ایلخانی». پرتال جامع علوم انسانی.
  22. «جامع التواریخ (یا تاریخ رشیدی)». دانشنامه جهان اسلام.
  23. سعید خودداری نایینی. «سیر تاریخی کاربرد خط اویغوری در نسخه‌های خطی ایرانی». پرتال جامع علوم انسانی.
  24. "The Letters of Eljigidei, Hülegü, and Abaqa: Mongol Overtures or Christian Ventriloquism?", DENISE AIGLE, Inner Asia, Vol. 7, No. 2 (2005), pp. 143-162 (20 pages).JSTOR
  25. Pelliot, Paul. "Les documents mongols du Musée de Ṭeherān." Aṯhār-é Īrān 1 (1936): 37-44. 37-38.
  26. ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ ۲۶٫۲ "The Mongolian Documents in the Musée de Téhéran", Francis Woodman Cleaves, Harvard Journal of Asiatic Studies, Vol. 16, No. 1/2 (June, 1953), pp. 1-107 (109 pages).JSTOR
  27. مهری باقری میشنی. «توضیح برخی از لغات و اصطلاحات مغولی در زبان و ادبیات فارسی». پرتال جامع علوم انسانی.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ مهدی رضایی. «ارتباط زبان‌های ترکی و مغولی و خطا در تشخیص واژه‌های دخیل ترکی و مغولی در زبان فارسی». پرتال جامع علوم انسانی.
  29. Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg (2003), *nökör, in Etymological dictionary of the Altaic languages (Handbuch der Orientalistik; VIII.8), Leiden, New York, Köln: E.J. Brill.
  30. Brill: Tūmān. Encyclopaedia of Islam, Second Edition.
  31. "THE TURKIC LOAN WORDS IN MIDDLE MONGOLIAN", NICHOLAS POPPE, Central Asiatic Journal, Vol. 1, No. 1 (1955), pp. 36-42 (7 pages).JSTOR
  32. "Trois documents mongols des Archives secrètes vaticanes", Antoine Mostaert and Francis Woodman Cleaves, Harvard Journal of Asiatic Studies, Vol. 15, No. 3/4 (Dec. , 1952), pp. 419-506 (96 pages).JSTOR

پیوند به بیرون ویرایش

همه فایل‌ها مربوط به سایت Monumenta Altaica هستند: