درگاه:فلسفه
درگاه فلسفهواژه فلسفه ریشه در کلمه یونانی آرخه به معنی بذر دارد. در واقع فلسفه به دنبال کشف علتی است که جهان هستی را به وجود آورده. همچنین واژهٔ فلسفه به معنای دوستدارِ خِرَد نیز هست. که خود به تنهایی نمایان گر علت کنجکاوی فلاسفه جوان نیز هست و ریشهٔ یونانی (به یونانی: φιλοσοφία) دارد که سپس به عربی و فارسی راه یافتهاست. فلسفه در تلقی سنتی، مطالعهٔ مسائل کلی و اساسی پیرامون موضوعاتی چون وجود، آگاهی، ارزشها، خرد، ذهن و زبان است؛ که وجه افتراق آن با راههای دیگر پرداختن به پرسشهای اساسی این چنینی (راههایی نظیر عرفان و اسطوره)، رویکرد نقّادانه و معمولاً سازمانیافتهٔ فلسفه، و تکیهاش بر استدلالهای عقلانی است. در این تعبیر، فلسفه همانا مطالعهٔ واقعیت است، اما نه جنبهای از واقعیت که پیشتر علوم گوناگون بدان پرداختهاند. پرسشهایی که نه تجربیاند و نه ریاضی به فلسفه واگذار میشوند. همه نمیپذیرند که چنین پرسشهای وانهادهای وجود دارند. در تعبیری دیگر، فلسفه همانا بررسی عمل توجیه است، و به نقّادی توجیهی که ما از دعاوی خود به دست میدهیم، میپردازد. به باور گروهی دیگر از فیلسوفان نیز، فلسفه تحلیل مفاهیمی است که در ذهنیّات و تفکرات ما نقش اساسی دارند.
نوشتار پیشنهادیطبیعتگرائی یا ناتورالیسم (به انگلیسی: Naturalism) معمولاً در اشاره به این باور فلسفی بکار میرود که تنها قوانین و نیروهای طبیعت (نه قوانین و نیروهای فرا طبیعی) در جهان فعالند و چیزی فراتر از جهان طبیعی نیست. پیروان این اندیشه را ناتورالیست یا طبیعت گرا و خودش را ناتورالیسم یا طبیعتگرایی گویند. اینان بر آنند که قوانین طبیعی است که بر ساختار و رفتار عالم طبیعی حاکم است و کائنات مخلوق صرف همین قوانین است و آماج دانش کشف و انتشار بسامان قوانین طبیعی است. توجه داشته باشید که طبیعت گرا در عین حال به کسانی که در گیر پژوهشهای علمی (یا آموزش) طبیعت و جهان طبیعی (بویژه رشتههای جانوری و گیاهی) هستند گفته میشود تا از کسانی که دارای مشرب فلسفی خاصی هستند متمایز گردند. در این معنا «طبیعت گرا» و «زیست بوم گرا» مترادف یکدیگر میشوند. فیلسوف پاول کورتس میگوید بهترین راه شرح طبیعت، کارگیری اصول مادی، از جمله جرم و دیگر خواص فیزیکی و شیمیائی پذیرفته شده جامعه علمی است. افزون بر این، اینمعنا از طبیعتگرایی بر این است که روح، شبح و خدایان واقعیت نداشته طبیعت را هدفی نیست. معمولاً این معنای طبیعتگرایی را طبیعتگرایی متافیزیکی یا فلسفی مینامند. خدا باوران مخالف این اندیشهاند که هرچه هست طبیعت است و دیگر هیچ. به ایزد یا خدایانی که طبیعت را آفریدهاند باور دارند. در یزدان شناسی اینان نیز جای دارند و آنها را معلول علتهای ثانوی میدانند. در سده بیستم دبلیو وی کواین و جورج سانتی انا همراه فیلسوفانی دیگر چنین استدلال میکردند که موفقیت طبیعتگرایی در علم بدین معناست که روشهای علمی باید در فلسفه نیز کار گرفته شود. از این دیدگاه علم و فلسفه تشکیل یک پیوستار میدهند. گفتاورد«دینی که بیپروا به عقل اعلان جنگ دهد، مدت زیادی در برابر عقل تاب نخواهد آورد.»
—کانت فیلسوفان سرشناس
نوشتارهای برگزیدهزندگینامهٔ پیشنهادیهراکلیتوس، هراکلیت یا هرقلیطوس (به یونانی: Ἡράκλειτος ὁ Ἐφέσιος، تلفظ: هِراکلِئیتُس هُ اِفِسیُس) (۴۸۰-۵۴۰ق. م) از فیلسوفان دورهٔ پیش از سقراطی است. وی از اشرافزادهگان افهسوس بود و مشهور است که یونانیان باستان به او لقب فیلسوف تاریک یا فیلسوف گریان داده بودند. هراکلیتوس آتش را بهعنوان سرچشمه و عنصر نخستین معرفی کرد، و معتقد بود همه چیز در جهان چون آتشی روشن در حالِ تغییر و تبدل است. حتا جهان را آتشی میدانست که هیچ کس آن را نیافریده: آتشی همیشه فروزان که پارههایی از آن خاموش و پارههایی از آن روشن میشوند. از هراکلیتوس تنها نقلقولهایی در نوشتههای نویسندگان بعدی به جا مانده، که گاهی تنها از یک جمله تشکیل شدهاند. نگارهٔ برگزیدهچگونگی آگاهیِ ذهن انسان از جهان. آیا میدانستید؟
|