فروغ فرخزاد

نویسنده، شاعر و کارگردان ایرانی
(تغییرمسیر از فروغ)

فروغ‌زمان فرخزاد (۸ دی ۱۳۱۳ – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵) شاعر اهل ایران بود. او شش دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های شایان شعر نوی فارسی هستند. فرخزاد با مجموعه‌های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. او یکی از پیشگامان شعر نوی فارسی دانسته شده‌است.[۳]

فروغ فرخزاد
Foroogh.gif
نام اصلی
فروغ‌زمان فرخزاد[۱]
زاده۸ دی ۱۳۱۳[۲]
تهران، ایران
درگذشته۲۴ بهمن ۱۳۴۵ (۳۲ سال)
تهران، تهران
تصادف رانندگی
آرامگاهگورستان ظهیرالدوله
پیشهشاعر
زمینه کاریادبیات
در زمان حکومتپهلوی
سال‌های فعالیت۱۳۴۵–۱۳۲۹
دیوان اشعاراسیر
دیوار
عصیان
تولدی دیگر
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
همسر(ها)پرویز شاپور (طلاق)
فرزند(ان)۲، شامل حسین منصوری (فرزندخوانده)
خویشاوندانفریدون فرخزاد (برادر)
پوران فرخزاد (خواهر)

سپس آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فرخزاد شد. فرخزاد در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعهٔ تولدی دیگر ستایش گسترده‌ای برانگیخت. سپس مجموعهٔ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری برجسته تثبیت کند. آثار و اشعار فرخزاد به زبان‌های انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده‌اند.

فرخزاد از عامه‌ترین جلوه‌های فرهنگی فمینیسم در تاریخ ایران بوده‌است. شعرها و گفتاوردهای او در طی زندگی کوتاه هنری خود مورد تحسین منتقدان و محبوبیت فراوان نزد مردم و ادبیات دوستان بوده‌است. او در ۳۲ سالگی بر اثر واژگونی خودرو درگذشت.

زندگیویرایش

فروغ، ظهر روز شنبه ۸ دی‌ماه ۱۳۱۳ هجری شمسی در تهران، خیابان عین‌الدّوله،[۴] کوچهٔ مهدیه، از پدری تفرشی به‌ نام محمد فرخ‌زاد و مادری کاشانی به‌نام توران وزیری‌تبار به دنیا آمد. پوران فرخزاد، خواهر بزرگ‌تر فروغ، چندی پیش اعلام کرد فروغ روز هشتم دی‌ماه متولد شده و از اهل تحقیق خواست تا این اشتباه را تصحیح کنند.[۵] فروغ فرزند چهارم «توران وزیری‌تبار» و سرهنگ «محمد فرخ‌زاد» است. از دیگر اعضای خانواده او می‌توان برادر کوچک‌ترش، فریدون فرخزاد و خواهر بزرگ‌ترش، پوران فرخزاد را نام برد. فروغ با مجموعه‌های اسیر، دیوار و عصیان در قالب چهارپاره کار خود را آغاز کرد.

ازدواج با پرویز شاپورویرایش

 
فروغ فرخزاد و همسرش پرویز شاپور که بعد از وی جدا شد.

فروغ فرخزاد در سال‌های ۱۳۳۰ در ۱۶ سالگی[۵] با پرویز شاپور، طنزپرداز ایرانی که نوه پسرخالهٔ مادر وی بود، ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج، یک پسر به نام کامیار (۲۹ خرداد ۱۳۳۱–۲۵ تیر ۱۳۹۷)[۶] بود. فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامه‌نگاری‌های عاشقانه‌ای داشت. این نامه‌ها به همراه نامه‌های فروغ در زمان ازدواج این دو و همچنین نامه‌های وی به شاپور پس از جدایی از وی، بعدها به دست کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به نام اولین تپش‌های عاشقانهٔ قلبم منتشر شد.[۷]

سفر به اروپاویرایش

پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخزاد برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یک‌نواخت، روابط شخصی و محفلی به سفر رفت. او در این سیر و سفر کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آن‌که زندگی روزانه‌اش به سختی می‌گذشت، به تئاتر و اپرا و موزه می‌رفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا و آشنایی‌اش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد.

فعالیتهای فروغ در سینما و تئاترویرایش

آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز سرشناس ایرانی و همکاری با او موجب تغییر دیدگاه‌های اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. نامهٔ منتشرشدهٔ فروغ برای ابراهیم گلستان نشانگر وجود رابطه عاشقانه بین این دو است.[۸]

در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب می‌کند و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا می‌شود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر می‌دهد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز می‌سازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان می‌دهد. در زمستان همان سال خبر می‌رسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال انتشارات مروارید مجموعهٔ تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه منتشر کرد.

فروغ در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر کرد. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مؤلف در پزارو شرکت می‌کند که تهیه‌کنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد می‌دهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش می‌شوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین زیادی برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد.

ابراهیم گلستان در مصاحبه‌ای با سعید کمالی دهقان از روزنامه گاردین در بهمن سال ۱۳۹۵ — پنجاه سال پس از درگذشت فروغ — گفت که رابطه او با فروغ دوطرفه بوده است. او دربارهٔ این‌که آیا فروغ تبدیل شده بود به یک عضو خانواده، گفت:

«خانواده چیست؟ اصلاً خانواده معنی ندارد. [تبدیل شده بود به] یک عضو شخصیت من.»[۹]

در میان سال‌های ۱۳۴۲–۴۳ فروغ یک‌بار دست به خودکشی زد. او یک جعبه قرص گاردنال خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد.[۱۰]

پایان زندگیویرایش

 
آرامگاه فروغ فرخزاد، گورستان ظهیرالدوله، تهران.

حادثه در ساعت ۱۶:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ هنگام رانندگی با خودروی جیپ ابراهیم گلستان،[۱۱] در مسیر بین دروس و قلهک خیابان لقمان‌الدوله ادهم (بعداً شهید کماسایی) چهارراه مرودشت (بعداً شهید سوری) ۳۵°۴۶′۱۳٫۷۸″ شمالی ۵۱°۲۶′۵۳٫۲۱″ شرقی / ۳۵٫۷۷۰۴۹۴۴°شمالی ۵۱٫۴۴۸۱۱۳۹°شرقی / 35.7704944; 51.4481139 اتفاق افتاد.[۱۲] به گفته ابراهیم گلستان، فروغ قرار بود برای امور فنی فیلمی را به استودیو من (که اکنون در اختیار سیمافیلم است) ببرد. تصادف در مسیر برگشت و در صدمتری استودیو اتفاق می‌افتد. فروغ به علت این‌که با چند بچه که با بی‌احتیاطی به خیابان دویده‌اند برخورد نکند، چپ می‌کند و ماشین جیپ او در جوی بزرگ کنار خیابان می‌افتد. مستخدمی که همراه فروغ بوده، ابراهیم گلستان را خبر می‌کند و او را به بیمارستان هدایت که در بیست متری استودیو بود، می‌برند اما به این علت که او بیمه کارگری ندارد در آن بیمارستان پذیرفته نمی‌شود و در نهایت او را به بیمارستان رضا پهلوی (بیمارستان شهدای تجریش) می‌برند که در آن بیمارستان فروغ فوت می‌کند.[۱۳]

روز چهارشنبه ۲۶ بهمن جسد او را در امامزاده اسماعیل (زرگنده) شستشو دادند و با حضور خانواده، دوستان و علاقه‌مندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند. صادق چوبک، ابوالقاسم انجوی شیرازی، جلال آل‌احمد، مهدی اخوان‌ثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حاضر بودند.[۱۴] ناصر تقوایی تصویر بخش‌هایی از این مراسم را در فیلم مستند فروغ فرّخزاد ۱۳ دی ۱۳۱۳ - ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ آورده است.

سال‌شمار زندگی فروغویرایش

 
فروغ فرخزاد به همراه فرزندخوانده‌اش «حسین منصوری»
  • ۱۳۳۶ سفر به آلمان و ایتالیا
  • ۱۳۳۸ سفر به انگلستان جهت مطالعهٔ سینما و امور تشکیلاتی فیلم
  • ۱۳۳۹ بازی در فیلمی مستند، دربارهٔ مراسم خواستگاری، به سفارش مؤسسهٔ فیلم ملی کانادا.
  • ۱۳۳۹ تهیهٔ سومین قسمت فیلم آب و گرما.
  • ۱۳۴۰ سفر مجدد به انگلستان جهت مطالعهٔ امور سینمایی – بازگشت به ایران و تهیهٔ یک فیلم کوتاه برای مؤسسه کیهان با همکاری سهراب سپهری
  • ۱۳۴۱ سفر به تبریز جهت مقدمات فیلمی دربارهٔ جذامی‌ها.
  • ۱۳۴۱ سفر مجدد به تبریز همراه سه تن، اقامت در تبریز به مدت ۱۲ روز و تهیهٔ فیلم خانه سیاه است، دربارهٔ جذامی‌ها.
  • ۱۳۴۲ تهیهٔ فیلم‌نامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد.
  • ۱۳۴۳ همکاری در فیلم خشت و آینه ساختهٔ ابراهیم گلستان.
  • ۱۳۴۳ ترجمهٔ نمایشنامهٔ ژان مقدس اثر برنارد شاو دربارهٔ زندگی ژاندارک که قرار بود به روی صحنه بیاید و فروغ عهده‌دار نقش ژاندارک باشد.
  • ۱۳۴۳ ترجمهٔ سیاحت‌نامهٔ هنری میلر در یونان به نام ستون سنگی ماروسی. (چاپ نشد)
  • ۱۳۴۳ چاپ برگزیدهٔ اشعار فروغ
  • ۱۳۴۵ سفر مجدد به ایتالیا و شرکت در دومین فستیوال مؤلف.

شعرویرایش

محمد حقوقی زندگی ادبی فروغ را به دو بخش تقسیم می‌کند: دوره اول (۱۳۳۲ تا ۱۳۳۹) که اسیر، دیوار و عصیان ماحصل آن است و دوره دوم (۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵) که تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را سرود. به گفته وی، شعرهای او در هر دو دوره، «بی‌زنگار» و «نماینده ذهنیات زنی صمیمی و اصیل» است. به نظر حقوقی، شاعر دوره اول «زنی تنها و معترض» و سرشار از «تلاطم احساسات زنانه و مادرانه» است که در برابر سنت‌های اجتماعی و خانوادگی قیام کرده‌است. شعرهای فروغ در این دوره در قالب چارپاره است و خط محتوایی آنها عمیق نیست. اما به نظر حقوقی، دوره دوم، بیانگر زنی همچنان تنها ولی با تفکر و تخیلی جهانی است که در قالب آزاد شعر می‌سراید و شعرهایش خواننده را در عمق به پیش می‌برد و به تامل وامی‌دارد.[۱۵]

مضمونویرایش

فروغ موضوعاتی را در شعر خود مطرح کرد که به گفته سیروس شمیسا در حدوداً هزار و دویست سال ادبیات فارسی سابقه نداشته‌است. مثلاً شاعران کهن کمتر در مورد زندگی خصوصی خود سخن گفته‌اند و اگر هم گفته‌اند، معلوم نیست صادقانه بوده یا خیر. اما فروغ عاطفه و احساس خود را صمیمانه بیان کرده‌است.[۱۶]

از طرف دیگر، نگاه زنانه فروغ، به گفته شمیسا، در ادبیات فارسی سابقه نداشته‌است؛ چنان که شعرهایش بی‌پرواست اما رکیک نیست. او بر خلاف پروین اعتصامی از شوهر و پدر و فرزند و معشوق خود گفت و از چرخ خیاطی و جارو و آشپزخانه. طرح این مسائل در شعر در ادبیات و اجتماع دوران فروغ، تازگی داشت و از این رو شعرهای فروغ با (به تعبیر شمیسا) پیش‌داوری‌های عجولانه و غیرعلمی مواجه شد؛ در حالی که ادبیات فارسی به این نگرش نیاز داشت.[۱۷]

تا قبل از فروغ، معشوق در شعرهای شاعران فارسی زبان، در مقام معشوق زن توصیف می‌شد. حتی در شعرهای رابعه و مهستی، معشوق مرد چهره مشخصی نداشت و قابل تفکیک از معشوق زن نبود. فروغ، بیشتر و صریح‌تر از دیگران چهره مرد زمینی را به‌عنوان معشوق توصیف کرده‌است. از طرف دیگر، معشوقِ شعرهای فروغ، دارای فردیت است؛ در حالی که تا قبل از آن معشوق یک موجود جمعی است و هویت مشخصی ندارد.[۱۸]

شمیسا بن‌مایه‌های[الف] شعر فروغ را در کتاب نگاهی به فروغ فرخزاد فهرست کرده‌است.

بن‌مایه‌های شعرهای فروغ فرخزاد[۱۹]
بن‌مایه توضیح نمونه
مرگ، زوال و پوسیدگی مساله زوال و مرگ، ترس از فنا و پوسیدگی از موضوعات مهم شعر فروغ است که سرانجام در «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» خود را تسلیم آن می‌کند. من هیچگاه پس از مرگم
جرات نکرده‌ام در آیینه بنگرم
و آنقدر مرده‌ام که هیچ چیز مرگ مرا دیگر
ثابت نمی کند
نومیدی، یاس و بدبینی بیشتر شعرهای فروغ لحنی ناامیدانه دارد؛ گویی همه چیز در گذشته تمام شده‌است و آینده جز تباهی و سیاهی نیست. گوش کن
وزش ظلمت را می‌شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می‌نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش من
وزش ظلمت را می‌شنوی
حسرت گذشته این موتیف در ادبیات فارسی بسیار رایج است. فروغ هم بارها یاد دوران کودکی و نوجوانی کرده‌است و آرزوی بازگشت به آن دوران در اشعارش فراوان به چشم می‌خورد. در همین موتیف است که فروغ از زندگی اظهار نارضایتی می‌کند و مظاهر خوشبختی در اجتماع را پوچ و قلابی می‌شمارد. ای هفت سالگی
ای لحظه شگفت عزیمت
بعد از تو هر چه رفت، در انبوهی از جنون و جهالت رفت
مظلومیت فروغ در شعرهایش به عنوان یک زن، در مقابل قوانین اجتماعی طغیان و اعتراض می‌کند چون موجب ظلم به او شده‌اند.

این موتیف در شعر زنان دیگر چون ژاله قائم‌مقامی و پروین اعتصامی هم دیده می‌شود.

وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغ‌های مرا تکه‌تکه می‌کردند
تنهایی و غربت فروغ در زندگی احساس تنهایی می‌کند و این که در شعرش سخن از خانه‌های خلوت و آخر شب‌های شهر است، نمودی از این بن‌مایه است. آه چه آرام و پرغرور گذر داشت
زندگی من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه‌های ساکت متروک
در دل این خانه‌های خالی دلگیر
حسرت منظور شمیسا از این موتیف، حسرت زندگی عادی و مشغول شدن به کارهای عادی است. و قلب زودباور او را
با ضربه‌های موذی حسرت
در کنج سینه‌اش متورم می‌سازندبر او ببخشایید
سادگی، زودباوری و اعتمادهای بی‌مورد فروغ زودباوری و اعتماد خود در زمان ازدواجش را در شعرهایش یادآوری می‌کند. آنها تمام ساده‌لوحی یک قلب را
با خود به قصر قصه‌ها بردند
ازدواج اجزای مختلف مراسم ازدواج و عقد، در شعر فروغ به عنوان نمادهای خوشبختی کاذب تکرار شده‌اند. سخن از پیوند سست دو نام
و همآغوشی در اوراق کهنه یک دفتر نیست
زندگی در خانه فروغ در شعر خود از کارهای روزمره زنان در خانه سخن می‌گوید چون خودش در برهه‌ای از زندگی چنین دوره‌ای را گذرانده‌است و به گفته شمیسا به چنین سبکی از زندگی غبطه می‌‌خورد. کدام قله کدام اوج؟
مرا پناه دهید ای چراغ‌های مشوش
ای خانه‌های روشن شکاک
که جامه‌های شسته در آغوش دودهای معطر
بر بام‌های آفتابی‌تان تاب می‌خورد
دل‌مشغولی‌های دوران کودکی در شعرهای فروغ، مشغله‌های کودکانه، مخصوصا دخترانه مانند بازی، مدرسه و از این قبیل، به چشم می‌خورد. گرمای کرسی خواب‌آور بود
من تند و بی‌پروا
دور از نگاه مادرم خط‌های باطل را
از مشق‌های کهنه خود پاک می‌کردم

به تعبیر محمد حقوقی، در شعر فروغ بیش از هرچیز، نگرانی و اضطراب، تنهایی و بیهودگی، مسخ و دگردیسی، وحشت و تاریکی موج می‌زند و همه این مفاهیم با درونمایه اصلی شعر او؛ یعنی «دلهره زوال» پیوند می‌خورد. شاعر گاه در گرداب زوال گرفتار می‌شود و تلاش می‌کند از آن بگریزد و گاه پیروزمندانه بر آن فائق می‌شود و رویش دوباره خود را به مخاطب نشان می‌دهد.[۲۰]

زبانویرایش

به گفته سیروس شمیسا، زبان فروغ، زبانی آهنگین، ملایم، صمیمانه و روان است و در عین حال که زبانی ادبی است، به طبیعت کلام عادی بسیار نزدیک است. شعر فروغ سخت عاطفی و موثر است و بوی صداقت و صمیمیت می‌دهد؛ چنان که خود فروغ از آن با عنوان «شعر صمیمانه» یاد کرده و آن را در مقابل «شعر فاضلانه» نشانده‌است. به عقیده شمیسا، ادبی بودن شعر فروغ از جنس امروزی است و از واژگان و اصطلاحاتی استفاده کرده‌است که در زمان خودش مرسوم بوده.[۲۱] به گفته شمیسا، زبان فروغ، در عین حال، زبانی سمبولیک است؛ چون بیش از شاعران دیگر از زندگی خصوصی خود با صداقت صحبت کرده و درنتیجه آگاهانه یا ناخودآگاه وجه سمبولیکی برای واژگان قائل شده‌است. شمیسا از واژگانی مانند حجم، دست و آینه نام می‌برد که در شعر فروغ هاله معنایی و کاربردی خاص خود را پیدا کرده‌اند.[۲۲] محمد حقوقی، همنشین کردن صفت‌ها و مضاف‌الیه‌های تازه با کلمات را، به خصوص در دوره دوم شاعری (تولدی دیگر به بعد)، از مشخصات زبان فروغ برمی‌شمارد.[۲۳]

م.آزاد، شعر فروغ را دو قِسم می‌داند؛ یکی حدیث نفس که بداهه‌سرایی‌ها و زمزمه‌های او را تشکیل می‌دهد و دیگری، حساسیت شدید که موجب دقت سریع و غیرطبیعی به اشیا می‌شود. قسم دوم، منشاء کشف رابطه در چیزهای ظاهراً بی‌ربط و ایجاد تداعی‌های تازه می‌شود.[۲۴]

موسیقیویرایش

فروغ اهمیت زیادی برای وزن قائل بود و چنان که سیروس شمیسا گفته‌است، «همه اشعار او وزن دارد اما گاهی نه وزنی که دقیقاً مبتنی بر قواعد عروض شعر کلاسیک باشد.» به گفته وی، همه اشعار فروغ که در قالب‌های سنتی و نیمه‌سنتی (مانند چارپاره) سروده شده‌است و همچنین تعدادی از شعرهای او در قالب نیمایی، از نظر عروضی اشکالی ندارد اما در بعضی از شعرهای نیمایی او، دو وزن در هم آمیخته شده یا به جای بعضی از ارکان عروضی، از ارکان متفاوتی استفاده شده‌است که این امر در عروض سنتی مرسوم نیست.[۲۵] مثلاً در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، که در وزن مجتث (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شده‌است، در جاهایی به جای مفاعلن از مستفعلن، مفاعلُ، مفاعیلن یا فعولن استفاده کرده و در جاهایی نیز مفعولن یا فاعلاتن را به جای فعلاتن نشانده‌است.[۲۶]

به گفته شمیسا فروغ که در جایی گفته‌است: «من هیچ اوزان عروضی نخوانده‌ام.»،[۲۷] بدون توجه به نکات فنی مربوط به عروض و با تکیه بر ذوق و حس موسیقایی خود، توانست به عروض فارسی وسعت بیشتری ببخشد و امکان نزدیک شدن شعر و طبیعت گفتار امروزی را فراهم کند.[۲۸] بر خلاف نیما یوشیج و پیروانش از جمله مهدی اخوان ثالث، فروغ برای نوآوری در وزن شعر، فقط به کوتاه و بلند کردن مصراع‌ها از طریق انبساط یا انقباض طولی (یعنی تکرار غیرمساوی ارکان عروضی در مصراع‌ها) اکتفا نکرد؛ بلکه انبساط یا انقباض درونی مصراع‌ها را نیز به کار برد. منظور از انبساط درونی این است که یکی از ارکان عروضی (یا بخشی از آن) در مصراع تکرار شود. به طور مثال، وزن مصراع «و این غروب بارور شده از دانش سکوت»، مفاعلن (مفاعلن) فعلاتن مفاعلن است. این وزن، نسبت به وزن اصلی (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن)، رکن «فعلن» را کم دارد (انقباض طولی) و رکن مفاعلن که در پرانتز آمده‌، تکراری است (انبساط میانی).[۲۹]

تاثیرپذیریویرایش

شاعران ایده‌آل فروغ در ابتدای دوران شاعری، به گفته خودش، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج و فریدون مشیری بودند. به گفته محمد حقوقی، آشنایی با اشعار احمد شاملو و نیما یوشیج در آستانه بیست سالگی، تحولی در نگاه شاعرانه فروغ ایجاد کرد که ماحصل آن کتاب تولدی دیگر و شعرهای بعدی او بود که جایگاه او را به عنوان یک شاعر برجسته و صاحب سبک تثبیت کرد.[۳۰] حقوقی، تاثیر پذیری فروغ از شاملو را نه از حیث محتوا، بلکه به لحاظ زبان می‌داند. وی وجود واژگان مشترک بین شعرهای این دو شاعر (مانند «خطوط پیکر» یا «نی‌نی چشم») را ناشی از ارتباط کوتاه مدت فروغ با دفتر هوای تازه شاملو دانسته‌است و معتقد است بین این دو شاعر هیچ تشابه فکری وجود نداشت.[۳۱]

حقوقی یکی از منابع مهم تاثیرپذیری فروغ را تورات می‌داند؛ چنان که شعر «آیه‌های زمینی» از نظر محتوا و شیوه بیان، به تورات شباهت پیدا کرده‌است. او از این منظر، شباهت شعر فروغ به شعرهای ادیت سیتول را ناشی از مشترک بودن منبع الهام این دو شاعر می‌داند: «وقتی خاستگاه دو شعر از دو شاعر از یک منبع بود، دیگر نمی‌توان از تاثیر یکی بر دیگری سخن گفت».[۳۲] وی همچنین تجربه سینمایی فروغ، به خصوص حضور در جذامخانه تبریز را از عوامل تاثیرگذار بر شعر او می‌داند.[۳۳]

خود فروغ فرخزاد در نامه‌ای که ابراهیم گلستان، گفته‌است: «ای کاش می‌توانستم مثل حافظ شعر بگویم و مثل او حساسیتی داشته باشم که ایجادکننده رابطه با تمام لحظه‌های صمیمانه تمام زندگی‌های تمام مردم آینده باشد.»[۳۴]

سبکویرایش

محمدرضا شفیعی کدکنی، سبک و زبان فروغ فرخزاد را دارای تشخص و استقلال می‌داند و سه ویژگی برای آن برمی‌شمارد: اول این که زبان شعر فروغ ساده و نزدیک به زبان محاوره است. دوم این که فروغ قدرت و مهارت زیادی در فراخوانی واژگان دارد و به خوبی و آزادانه آنها را برای بیان دریافت شخصی خود انتخاب می‌کند و سوم نوآوری او در توسعه وزن عروضی شعر و به طور خاص، انبساط میانی وزن شعر است که در کتاب تولدی دیگر کاملا مشهود است. به گفته شفیعی کدکنی، توسعه ارکان عروض در شعر فارسی، در قرن چهارم هجری سابقه داشته‌است، اما به فراموشی سپرده بود.[۳۵]

فروغ به نوعی شعر محض گرایش دارد که مسیر خیال و احساس او در شعر، بدون اندیشه قبلی ثبت می‌شود. او بنیادگذار این شیوه نیست اما به نظر شفیعی کدکنی، «نمونه‌هایی ارجمند» از این نوع شعر از وی بر جای مانده‌است. وی شعر غنایی ساده‌ای را ارائه کرده‌است که حد اعلای دریافت‌های فردی او، به عنوان یک زن، از روابط عشقی و غریزی است؛ عشقی زمینی و ساده.[۳۶] سیروس شمیسا استفاده از واژگان اروتیک را، حتی به صورت ناخودآگاه، از مختصات سبکی فروغ می‌داند.[ب][۳۷] با این حال، شعر فروغ به جنبه‌های اجتماعی هم پرداخته‌است؛ چنان که به عقیده شفیعی کدکنی، شعرهایی مانند «آیه‌های زمینی»، «عروسک کوکی»، «ای مرز پرگهر» و «دیدار شب» از منظر دریافت اجتماعی با شعر تواناترین شاعران معاصر در این حوزه، مانند احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث برابری می‌کند.[۳۸]

تاثیرگذاریویرایش

به گفته شمیسا، شاعران بسیاری تحت تاثیر زبان فروغ قرار گرفته‌اند و از سهراب سپهری نام می‌برد که زبانش بیش از دیگران به فروع شبیه است.[۳۹] به گفته شمیسا، از آنجا که سهراب بهترین شعرهای خود را در اواخر عمر فروغ و پس از وی سروده‌است، سهراب تحت تاثیر لحن و زبان فروغ بوده‌است.[۴۰] محمد حقوقی نیز به تاثیرگذاری فروغ بر شیوه‌های بیانی سهراب اشاره کرده‌است و در جلد چهارم از مجموعه شعر زمان ما، از قطعه‌شعرهایی نام می‌برد که به زعم وی، الهام‌بخش سهراب در صدای پای آب بوده‌است.[۴۱]

ضیاءالدین ترابی مبدع انبساط میانی در وزن را فروغ می‌داند و می‌گوید که شاعران هم‌دوره یا بعد از فروغ هم به تناسب و ضرورت از آن استفاده کرده‌اند.[۴۲] وی در کتاب فروغی دیگر، نمونه‌هایی از اشعار نصرت رحمانی، رضا براهنی، محمدعلی سپانلو، طاهره صفارزاده، منوچهر آتشی و شاعران دیگر را فهرست کرده که از این شگرد استفاده کرده‌اند.[۴۳]

محمد حقوقی همچنین به تاثیر منفی فروغ بر شاعران جوان و به خصوص شاعران زن در دهه ۱۳۴۰ اشاره کرده‌است.[۴۴]

آثارویرایش

مجموعه شعرویرایش

فیلمویرایش

تحلیل و بازخوردویرایش

نقد شعرویرایش

بخشی از نقدی که به شعرهای فروغ فرخزاد شده‌است، متوجه سه دفتر شعر اول او؛ یعنی اسیر، دیوار و عصیان است. محمد حقوقی، حدود نیمی از شعرهای این سه دفتر را، از لحاظ تصویر و ترکیب و فکر و محتوا، شاعرانه و خاص فروغ می‌داند اما نیم دیگر اشعار را «حرف‌های مستقیم منظوم» قلمداد کرده‌است که اگر وزن از روی آنها برداشته شود، «نثرِ صِرف» خواهد شد و معتقد است که نمی‌توان آنها را «شعر» نامید.[پ][۴۵]

سیروس شمیسا یکی از نقص‌های شعر فروغ را «اضطراب سبک» عنوان می‌کند؛ در این معنا که شاعر در میانه شعری که با زبان امروزی سروده شده‌است، از ترکیبات واژگانی کهن، مخفف‌های شعری قدیمی یا از دستور زبان کهن استفاده می‌کند که سنخیتی با شعر امروز ندارد. به گفته شمیسا، فروغ از آنجا که بنیان اشعار خود را بر استفاده از زبان کهن یا تلفیق زبان امروز و قدیم قرار نداده بود و زبانش زبان امروز بود، مجوزی برای استفاده از واژگان و دستور زبان کهنه نداشت. اما با این حال، در شعرهای او اضطراب سبک، هرچند بسیار کمتر از شاعران نوگرای دیگر، اما به چشم می‌خورد. وی مثال‌هایی از این نقصان را در کتاب نگاهی به فروغ فرخزاد ذکر کرده‌است که از آن جمله، استفاده از فرم مخفف «کز» به جای «که از» در بعضی از مصراع‌های شعری است.[۴۶]

محمد حقوقی، اشعار فروغ را در زمره شعرهای «حرفی» و «غیرساختمند» می‌داند؛ به این معنا که خواننده را تنها بر یک مسیر مستقیم پیش می‌برد و با کمک گرفتن از تصویرسازی، حرف‌های بندهای دیگر شعر را عینیت می‌بخشد. به عقیده حقوقی، از میان شعرهای غیرساختمند معاصر، تنها اشعار فروغ است که آغاز و پایانی بجا دارد و خواننده پس از پس از خواندنش، درست در جایی متوقف می‌شود که حرکت طبیعی شعر به پایان رسیده‌است.[۴۷]

عبور از سنتویرایش

شفیعی کدکنی معتقد است که در دوران معاصر، روشنفکران زیادی برای عبور از سنت و حرکت به سمت مدرنیته تلاش کرده‌اند؛ استدلال کرده‌اند، شعار داده‌اند و یا آثار هنری خلق کرده‌اند اما بیش از همه، تصویرهایی که فروغ از گسستن خویش ارائه کرده‌است، مخاطب را از سنت دور می‌کند و رهایی می‌بخشد.[۴۸] وی معتقد است که عالی‌ترین جلوه رهایی از سنت در نیمه دوم قرن بیستم در ایران، در شعر فروغ متجلی می‌شود و فروغ را از معدود چهره‌های معاصری می‌داند که عنوان «روشنفکر» را می‌توان به کمال به او نسبت داد.[۴۹]

به گفته محمد حقوقی، فروغ، شاعری «من‌سرا» است؛ به این معنا که آشکارا و گستاخانه حرف خود را می‌زند و با سنت ضدیت می‌کند. به عقیده حقوقی، «منِ» فروغ در دوره اول شاعری‌اش، شخصی و ایرانی است اما در دوره دوم شاعری، به «منِ» اجتماعی و جهانی بدل می‌شود.[۵۰]

حالات روحیویرایش

سایه اقتصادی‌نیا با تطبیق شواهد شعری و داده‌های زندگی‌نامه‌ای کوشیده است پاره‌ای از نشانه‌های ابتلای احتمالی فروغ فرخزاد به اختلال دوقطبی را نشان دهد. اقتصادی‌نیا در جستار «فروغ فرخزاد: شخصیتی دوقطبی؟» نوشته است:

در دفتر تولدی دیگر (۱۳۴۱)، که بی‌شک از نقاط طلایی دوران شکوفایی و اوج‌گیری فروغ فرخزاد به شمار می‌آید، دو درون‌مایۀ غالب چشمگیر است: یکی زوال و مرگ و دیگری شور زندگی و شادی عشق. اینکه شاعر دو درون‌مایۀ متباین را به‌خوبی در هر دو دسته نشانده و با موفقیت آن‌ها را در بافت شعر اجرا کرده است، به‌جز مهارت زبانی و شناخت شعر، از روحیۀ سرشار از تضادهای گوناگون و احوال نامتلاطم شاعر خبر می‌دهد. اشعاری که در فاصلۀ زمانی نه‌چندان درازی از یکدیگر سروده شده و به همین دلیل در یک مجموعه جای گرفته‌اند آشکارا به دو دستۀ سیاه و سپید تقسیم می‌شوند. تلخی و یأس و اندوهی که شاعر را گاه تا مرز فروپاشی روانی می‌کشاند و در اشعاری از جمله «باد ما را خواهد برد»، «مرداب»، «هدیه»، «جمعه»، «دیدار در شب»، «وهم سبز» و «تولدی دیگر» موج می‌زند. از دیگر سو، در قطعاتی همچون «آفتاب می‌شود»، «وصل»، «عاشقانه»، «فتح باغ»، «روی خاک» و «به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد»، می‌توان شاعر شاد و امیدواری را سراغ کرد که با جادوی عشق نامیرا شده و می‌خواهد، به تعبیر خودش، جهان را «چون شیر تازه» بنوشد.[۵۱]

این جستار با نقل قولی از یدالله رؤیایی به پایان می‌رسد که حالات متضاد روحی فروغ فرخزاد را وصف کرده است:

هرچند یک بار، قلبش از ملالی گم و مبهم می‌فرسود و تا این مرحله آرام گیرد در آستانهٔ ستوه می‌نشست و در به روی خودش می‌بست و خدمتکار پیر و مهربانش، که به احوال او آشنا بود، روزها و گاه هفته‌ها، در به روی کس نمی‌گشود. و او وقتی از آن عزلت مدید، پریشان و آشفته بیرون می‌آمد، نخستین کارش آن بود که عزیزانش را به تلفنی و دیداری بنوازد... او به این حالتش می‌گفت «بیماری شاد». با علایمش آشنا بود و آمدنش را از سه روز پیش تشخیص می‌داد و خود را مهیای مقابله می‌کرد.[۵۲]

سانسورویرایش

فروغ فرخزاد در دوران زندگی‌اش در دوره حکومت محمدرضا شاه پهلوی سانسور نشد، اما پس از مرگش آثار او در دوره‌های مختلفی سانسور شدند.[۵۳]

با توجه به این‌که تطور احوال وجودی فروغ در طی دوران کوتاه زندگی خود به ما نشان می‌دهد که او به تقدیر و سرنوشت از پیش‌ شکل‌گرفته برای خود راضی نبود و با جسارت و آزادی اراده در جهت تغییر ماهیت و نحوه تفکر و شخصیت خود گام برداشت، با توسل به اصل محوری اصالت وجود بر ماهیت مکتب اگزیستانسیالیسم و اشعار مکتوب او در دفاتر پنج‌گانه‌اش می‌توان خوانشی اگزیستانسیالیستی از زیست جهان فروغ داشت.[۵۴]

الهام و بازآفرینیویرایش

 
نقاشی‌ای از فروغ فرخزاد

ناصر صفاریان در سال ۱۳۸۱ سه فیلم مستند با نام‌های جام جان، اوج موج و سرد سبز دربارهٔ فروغ ساخت[۵۵] که در آن با افراد زیادی همچون کاوه گلستان، بهرام بیضایی، فریدون مشیری، امیرمسعود فرخزاد (برادر فروغ)، مادر فروغ و کسان دیگری گفت‌وگو شده است. همچنین در این فیلم عکس‌های منتشرنشده بسیاری از فروغ به نمایش گذاشته شده است.

غادة السمان، شاعر مشهور سوری، گفته «معتقد است از فروغ در اشعارش الهام گرفته است».[۵۶]

در سال ۲۰۱۱ میلادی یک گروهِ زیرزمینیِ موسیقی به نامِ اولد فرندز (Old Friends) دو ترانه روی اشعارِ فروغ فرخزاد اجرا کرد: «من تو باشم تو» و «پرنده مردنی است». سالِ ۲۰۱۳ آربی موسسیان، خوانندهٔ همین گروه، آهنگی به نامِ «نهایت شب» برای یکی از اشعارِ فروغ فرخزاد اجرا کرد.

گفتگوی ایرج گرگین با فروغ فرخزاد در برنامهٔ «صدای شاعر» رادیو ایران

به کار رفتن آثار در رسانه‌هاویرایش

ترانه‌هاویرایش

ترانه‌های احمد ظاهرویرایش

آلبوم شیدایی درون ۱ و ۲ (دگردیس)، فرشاد رمضانیویرایش

  • آفتاب می‌شود (از دفتر تولدی دیگر)
  • بعدها (از دفتر عصیان)
  • گذران (از دفتر تولدی دیگر)
  • پوچ (از دفتر عصیان)
  • آغاز فصل سرد (از دفتر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد…)
  • آن روزها (از دفتر تولدی دیگر)
  • روی خاک (از دفتر تولدی دیگر)

یادداشت‌هاویرایش

  1. motif
  2. مثلاً؛
    و سال دیگر، وقتی بهار
    با آسمان پشت پنجره همخوابه می‌شود
  3. مثلا؛
    آری آغاز دوست داشتن است
    گرچه پایان راه ناپیداست
    من به پایان دگر نیندیشم
    که همین دوست داشتن زیباست

پانویسویرایش

  1. مقرب، نسیم. «فروغ فرخزاد؛ بخشی از تاریخ زنان ایران». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۲۳ فوریه ۲۰۱۷.
  2. «به مناسبت ۸ دی ماه زادروز فروغ فرخزاد ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد». پیام ما. ۱۲ دی ۱۳۹۴. دریافت‌شده در ۲۹ ژانویه ۲۰۲۳.
  3. جلالی، بهروز (۱۳۷۷). جاودانه زیستن، در اوج ماندن. تهران: مروارید. ص. ۶۵. شابک ۹۶۴۶۰۲۶۰۴۴.
  4. «مهرداد فرخزاد: از ما مستندات خواسته‌اند تا جلوی تخریب خانه فروغ گرفته شود». هومن عسکری. رادیو فردا. ۸ مرداد ۱۳۹۷. دریافت‌شده در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۸.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ «فروغ بی پایان». لادن پارسی (بر گرفته از بی‌بی‌سی فارسی). بایگانی‌شده از اصلی در ۵ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۴ فوریهٔ ۲۰۰۸.
  6. «'قلبم را چون جامه‌دانی کهنه در مخملی سبز می‌پیچم'؛ کامی، فرزند فروغ درگذشت». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۸.
  7. «اولین تپش‌های عاشقانه قلبم (نامه‌های عاشقانه فروغ فرخزاد به پرویز شاپور بخش اول)». کافه داستان. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.
  8. «نامهٔ عاشقانهٔ منتشرنشدهٔ فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان». خوابگرد. ۲۰۱۶-۱۰-۱۶. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.
  9. «فروغ فرخزاد به روایت ابراهیم گلستان – متن کامل گفت‌وگو» سعید کمالی دهقان». دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.
  10. دیوان کامل اشعار فروغ فرخزاد، راستین، ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۱
  11. «خشت و آینه: روایت گلستان از مرگ فروغ». jahed.malakut.ws. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.
  12. همدانی، علی. «یادی از فروغ فرخزاد؛ چهل و پنج سال، بدون فروغ». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.
  13. سایت سعید کمالی دهقان خبرنگار گاردین
  14. امید ایران‌مهر. «نیم قرن جدال بر سر مرگ فروغ». تاریخ ایرانی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.
  15. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۱۱-۱۲.
  16. شمیسا، «مدخل»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۱۶.
  17. شمیسا، «مدخل»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۱۷-۱۶.
  18. شمیسا، «معشوق در شعر فروغ»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۲۸۸.
  19. شمیسا، «بن‌مایه‌های شعر فروغ»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۱۳۲-۱۴۶.
  20. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۳۹.
  21. شمیسا، «واژگان فروغ»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۹۶-۹۷.
  22. شمیسا، «واژگان فروغ»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۹۵-۹۶.
  23. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۳۸.
  24. مشرف آزاد تهرانی، «ستایش و دیدار و خطاب»، آرش، ۳۳-۳۴.
  25. شمیسا، «عروض فروغ»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۷۸-۷۷.
  26. شمیسا، «عروض فروغ»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۸۲.
  27. شمیسا، «عروض فروغ»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۷۸.
  28. شمیسا، «عروض فروغ»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۸۴.
  29. ترابی، «آشنایی‌زدایی در وزن و بسامد آن در شعر فروغ فرخراد و شاعران دیگر»، فروغی دیگر، ۵۸-۶۲.
  30. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۳۰-۳۱.
  31. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۴۷-۴۶.
  32. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۴۴.
  33. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۴۴.
  34. شمیسا، «مدخل»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۲۱.
  35. شفیعی کدکنی، «فروغ فرخزاد»، ۵۶۶.
  36. شفیعی کدکنی، «فروغ فرخزاد»، ۵۶۴.
  37. شمیسا، «منظومه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۷۱-۷۲.
  38. شفیعی کدکنی، «فروغ فرخزاد»، ۵۶۵.
  39. شمیسا، «واژگان فروغ»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۷۱-۷۲.
  40. شمیسا، «فروغ و سهراب»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۲۹۵.
  41. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۴۷.
  42. ترابی، «آشنایی‌زدایی در وزن و بسامد آن در شعر فروغ فرخراد و شاعران دیگر»، فروغی دیگر، ۵۷.
  43. ترابی، «آشنایی‌زدایی در وزن و بسامد آن در شعر فروغ فرخراد و شاعران دیگر»، فروغی دیگر، ۶۸-۷۲.
  44. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۴۷.
  45. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۳۳.
  46. شمیسا، «منظومه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»»، نگاهی به فروغ فرخزاد، ۲۵۸-۲۵۶.
  47. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۵۷.
  48. شفیعی کدکنی، «فروغ فرخزاد»، ۵۶۸.
  49. شفیعی کدکنی، «فروغ فرخزاد»، ۵۶۷.
  50. حقوقی، «جوانب کار شاعر»، فروغ فرخزاد (شعر زمان ما-۴)، ۳۷.
  51. اقتصادی‌نیا، «فروغ فرخزاد: شخصیتی دوقطبی؟»، هم شاعر، هم شعر (تأملاتی در باب شعر و شاعران معاصر)، ۲۸.
  52. فرخزاد، کسی که مثل هیچکس نیست، ۲۸.
  53. «حذف نام فروغ فرخزاد از کتاب شاعران ایران و جهان در ایران». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.
  54. «خوانشی اگزیستانسیالیستی از زیست‌جهان فروغ، خوانشی حداقلی». www.ettelaathekmatvamarefat.com. دریافت‌شده در ۲۰۱۶-۰۸-۲۸.
  55. «فیلم ها». www.saffarian.ws. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.
  56. وحیدمنش، پروانه. «اشعار فروغ برای خوانندگان اسرائیلی». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۱۲.

منابعویرایش

پیوند به بیرونویرایش