مردمان هزاره
هزارهها یکی از اقوام افغانستان و کشورهای همجوار میباشند. گروههای اقلیت هزارهها در پاکستان بیشتر در کویته زندگی میکنند و همچنان عدهای از آنها در ایران زندگی میکنند. در افغانستان آنان دومین گروه قومی عمده را تشکیل میدهند.[۵][۶] با توجه به منابع مختلف درصد حضور هزارهها در افغانستان حداقل ۳۰ درصد نفوس را تشکیل میدهد.[۶][۷][۸][۹][۱۰]
کل جمعیت | |
---|---|
۹ تا ۱۶ میلیون[نیازمند منبع] | |
مناطق با جمعیت قابل توجه | |
![]() | ۱۳٬۵۰۰٬۰۰۰[۱] |
![]() | ۱٬۰۲۰٬۰۰۰[۲][۳] |
![]() | ۱٬۵۰۰٬۰۰۰ (تخمین ۲۰۱۵)[۲] |
![]() | ۳۶٬۳۷۶[۴] |
![]() | ۲۴٬۳۳۰ |
![]() | ۹۰٬۰۰۰ |
![]() | ۲۵٬۳۸۰ |
۵٬۳۸۰ | |
زبانها | |
فارسی دری (گویش هزارگی) | |
دین | |
اسلام شیعه با اقلیت اسلام سنی | |
گروههای قومی مرتبط | |
مردم ایماق |
مناطق هزارهنشین در افغانستان به هزارستان یا هزارهجات معروف است.
زبانویرایش
گویش هزارگی، ساختار جداگانه از زبان فارسی ندارد، بلکه ساختارهای کهن زبان فارسی حفظ کردهاست. در زبان نوشتاری فارسی، فعل گذشته و مضارع مستمر مانند «داشتم میرفتم»، «دارم میآیم»، نوساخت و گرتهبرداری شده از زبانهای بیگانه است، اما در لهجهٔ هزارگی چهار فعل گذشته و مضارع مستمر وجود دارد، مانند: مستمر گذشته:
- درو میآمدم
- درگد میآمدم
- دریز میآمدم
- زبیته میآمدم
مضارع مستمر:
- درو میآیم
- درگد میآیم
- دریز میآیم
- زبیته میآیم
در اوستایی در صدف لهجهٔ هزارگی، افزون بر حدود ۳۵ پسوند زبان فارسی، ۲۳ پسوند اختصاصی هزارگی را استخراج شدهاست، که با ورود به زبان نوشتاری، به غنامندی و واژهسازی زبان کمک بزرگی خواهد کرد.
واژهگان زبان اوستایی در گویش هزارگی که از هزاران سال پیش باقی ماندهاست نشان میدهد که مردمان هزاره با آریاییان نیز ربط دارند.
هزارهها به گویش هزارگی که گویشی از زبان فارسی دری است صحبت میکنند[۱۱][۱۲] در این گویش تعدادی از واژههای ترکی و مغولی موجود است.[۵][۱۳][۱۴][۱۵] گویش هزارگی برخی از ویژگیهای دستوری دری سدهٔ چهارم و پنجم هجری را در خود حفظ کردهاست.[۱۶] در گویش هزارگی دو حرف د غلیظ و ت غلیظ نیز وجود دارد که تلفظشان نزدیک به تلفظ آن حروف در پشتو و اردو است. میزان تفاوت در این گویش با فارسی معیار در گویش هزارگی غزنی (جاغوری، مالستان، قرهباغ، جغتو و ناور..) بسیار زیاد و در گویش هزارگی بامیانی، بهسودی و دایمیردادی کم است.[۱۷] همچنین بسیاری از واژههای اوستایی نیز در این لهجه موجود است که به گفته برخی محققان و زبان شناسان، بیش از ۲۵٪از واژه گان این لهجه ریشه اوستایی دارند. مثلاً: هزارگی آبست-اوستایی آبستا که هردو به معنی خویشاوند است یا واژههای دیگری مثل: ابسو، اِنگهَ، اوته، اوثه، جُنگه، کوور، خسور، تفت، خیرتو، پیتَو، اسپی، گیرو و… برخی از زبان شناسان بدون تحقیق و ریشه یابی واژهها به روش علمی، به نظریهپردازی اقدام نموده و این واژگان را غیر (فارسی ترکی، مغولی، و عربی) دانستهاند.[۱۸]
دینویرایش
هزارهها پیرو دین اسلام و عمدتاً شیعه مذهب و یک عدهٔ شان سنی مذهب هستند.[۱۹] هزارههای سنی مذهب عمدتاً در ولایات مختلفی نظیر بغلان، بادغیس، غور، قندوز، پنجشیر، بامیان، بدخشان، پروان، و در برخی دیگر مناطق افغانستان سکونت دارند.[۲۰][۲۱] در خصوص پذیرش مذهب شیعه از سوی هزارهها نظریه واحدی وجود ندارد: امکان دارد هزارهها در اوایل قرن شانزده میلادی در دوره ایلخانیان و محمد خدابنده الجایتو از اسلام سنی به شیعه گرویده باشند.[۲۲] عدهای دیگر معتقدند هزارهها در زمان حکومت شاه عباس صفوی اسلام شیعی را پذیرفتهاند. در مقابل برخی از محققین ریشه تشیع هزارهها را برمیگردانند به عامل و کارگزاران ترویج اسلام در دوره خلافت علی بن ابیطالب، مثلًا علی اکبر تشدید دربارهٔ قدمت تشیع در کوهستان غور مینویسد: «مرکز شیعیان غور یا مسلمین غور اولین تمرکز شیعه در بلاد غور بودهاست. زیرا بین سالهای ۳۵ تا ۴۰ هجری مسلمان شدهاند و در زمان خلافت علی بن ابیطالب، جعده بن هبیره مخزومی که خواهرزاده علی بن ابیطالب بود، از طرف وی به حکومت خراسان منصوب شد. به خاطر رفتار شایسته جعده، مردم غور داوطلبانه به علی بن ابیطالب محبت میورزیدند. امرای غور که وضع را کاملاً انسانی مییابند، بدون جنگ سر بر خط فرمان علی بن ابیطالب گذارده به دین اسلام گرویدند. به پیشنهاد جعده، علی بن ابیطالب فرمان حکومت سرزمین غور را به خاندان «آل شنسب» که امرای قبلی آن سامان بودند صادر کرد و این فرمان نامه قرنها در آن خانواده محفوظ بود و مایهٔ افتخار و مباهات آن دودمان بهشمار میآمد.»[۲۳]
محمدی شاری: برخی هزارهها را در مذهب تشیع جعفری منحصر میکنند و مذهب تشیع را برگرفته از ایران کنونی میدانند.
واقعیت تاریخی خلاف چنین پندار ریشه براندازانه است:
۱. هزارهها دارای سه مذهب شیعه جعفری (اثنیعشری)، شیعه اسماعیلی و سنی حنفی هستند. جمعیت قابل توجهی نیز اسماعیلیاند. اسماعیلیان پیشینهٔ شکوهمند علمی و تاریخی دارند و شخصیتهای علمی، سیاسی و مذهبی مؤثری مانند، حسنک وزیر، ناصر خسرو... داشتهاند.
۲. هزارهها، در نیمهٔ نخست سدهٔ یکم هجری (سال ۳۶ هجری) دو هیئت بلندپایهٔ سیاسی به کوفه، مرکز حکومت علی بن ابیطالب فرستادند:
الف. یکی به سرپرستی شنسب پسر خورنگ غوری حاکم خراسان.
ب. دیگری به سرپرستی ماهویهبراز غوری والی مرو.
هیئت شنسب پسر خورنگ غوری، همراه با سران طوایف و بزرگان کشوری یک ماه مهمان علی بن ابیطالب بودند و با گفتگوهای سیاسی، بحثهای علمی و تحقیقات دو طرفه به توافق رسیدند و شنسب و هیئت همراه اسلام را پذیرفتند و علی بن ابیطالب با مشاهدهٔ فرزانگی و درایت شنسب، حاکمیت خراسان را به ایشان واگذار کرد و پرچمی که پیامبر گرامی اسلام در روز فتح مکه به علی بن ابیطالب داده بودند را به شنسب اهدا کرد. برای تفصیل به کتابهای تاریخی مانند تاریخ طبری، طبقات ناصری و… باید مراجعه کرد.
نژادویرایش
هزارهجات تقریباً ۳۰٪ خاک افغانستان را احتوا میکند، سرزمینی درقلب افغانستان؛ آبادیها و شهرهایی در دامنه یا بر فراز کوههای هندوکش، از جنوب افغانستان تا مرزهای هرات در غرب و از بلخ تا مرزهای شمالی قندهار موقعیت دارد. بنابر گفته مورخین داخلی و خارجی پیش از دوره کوشانیها تا بعد از دوره غزنویان و غوریان و حتی تیموریان در قسمت موجودیت دو کشور به معنی تقسیمات بین دو مملکت افغانستان و هزارهجات دیروزی وجود دارد؛ که مردم آن یک زمانی همه به یک سرزمین واحد حیات بهسر میبردند. بر اساس اوستا و شاهنامه فردوسی و شاهنامههای پیش از او، هزارستان با نامهای زابلستان، سیستان، ایرانویج، خراسان، آریانا و غرجستان یاده و مردمانش به تبع زابلی، سیستانی، خراسانی، ارانی، آریا و … خوانده شدهاند. مورخین عرب و خراسان هزاره جات را بنامهای غرجستان یا غرج الشار یاد کردهاند به قول ابن الحقول تاریخدان عرب غرجستان کشوری بزرگی بوده که موسوم به مملکت غرجه است. در اغلب کتب تاریخ عرب و خراسان هزارهجات بنام غرجستان و هزارستان یاد شده که وسعت آن خیلی از وسعت کنونی آن فراتر بود ولایات فعلی غور، بامیان، دایکندی، سرپل، غزنی، پروان، وردک، ارزگان و زابل و بخشی از بغلان و سمنگان الی تخار را شامل میشدند. دربارهٔ هویت تاریخی و اتنیکی مردم هزارهجات کتابهای تاریخی جداگانه یا در بخشی از کتابهای تاریخ عمومی افغانستان در مجلات روزنامهها و همچنان در یکونیم دهه اخیر در رسانهای اینترنتی داخلی و بیرون مرزی کشور نوشتهها و نظریات مورخان و نویسندگان مشهور داخلی و خارجی چاپ و نشر و دربارهٔ قدامت تاریخی سرزمین هزارهجات و هویت اتنیکی و منشأ نژادی جامعه هزاره نظریههای تحقیقی سودمندی برای تثبیت هویت ایشان ارائه گردیدهاست؛ که درین مقاله برخی از نظریههای تحقیقی مورخان و نویسندگان برجسته داخلی و خارجی همراه با نتیجهگیری بهطور فشرده خدمت خوانندگان تقدیم میشود. به نظر تاریخدان کشورمان فاضل کیانی شاگرد آریانپور بامیانی، در سلسله مقالات «نگاهی نو به تاریخ هزاره» بر اساس منابع بومی مانند اوستا و شاهنامهها و ریگ بید و نوشتههای سانسکریت، آریا اشاره به افغانستان و به ویژه مناطق مرکزی افغانستان دارد. یعنی وجود قومی به نام آریا که سلسلههای پادشاهی آن پیشدادیان و کیانیان بوده که پایتخت شان در بلخ بودهاست. نامهای اقوام یا قبایل کیانی مانند افشین، هوشنگ، جمشید، فولاد، برزو و … امروز هم در میان هزارهها وجود دارد. وی معتقد است شخصیتهای مهم تاریخی مانند رستم، یعقوب لیث صفاری، ابومسلم خراسانی، ناصرخسرو، سنایی و امثال ایشان هزاره بودهاند. هزارهها از ابتدا به علی و خاندانش علاقه داشتند و اسلام آوردند و به خاطر شیعه بودن از سوی سلطان محمود غزنوی، نادرشاه افشار و سلسلههای دیگر سنی مذهب مورد ظلم و ستم قرار میگرفتند. فاضل کیانی هر گونه نسبت هزارهها با کوشانیها، یفتلیها و مغولها و ترکها را رد میکند و معتقد است آریای تاریخی و ایران راستین همین قوم هزاره و کشورشان بوده. به قول میرغلاممحمد غبار نویسنده اهل افغانستان در مسیر تاریخ: تقریباً پنجهزار سال پیش از هزارهجات بنام (ستاگیدیا) نام برده شدهاست شاهان هزارهجات قبل از اسلام بنامهای کوشانیها و یفتلیها و شیران بامیان که از اولاده آنان بودند و بعداً شاهان مذکور بنامهای هزار بنده، شار و ریو شاران یاد میشدند که عمدتاً در دو نقطه تاریخی این سرزمین بنامهای (پشین) یا افشین یکاولنگ کنونی و (سورمین) سرپل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میراندند. استاد جاوید میگوید: مردم هزاره را از اقوام اصیل و بومی این سرزمین میداند که قبل از (چنگیزخان) بنام غوزه یعنی غرجستانی معروف بودهاند و سلسله شاهان غور و شارهای بامیان از میان همین اقوام بودهاند. نژاد هزاره ممکن است اختلاطی از اقوام اورال آلتائی «اله تائی “ باشد» عبدالحی حبیبی که مردم هزاره را هزاله یا هساله میگوید. دکتر عنایت الله شهرانی مینویسد که پیش از میلاد مسیح فرزندان یکی از خوانین و رئیس قبیله ترکهای توکیو در کاشغرستان و ساحه ختن و یارکند “یارکنت “ و اورومچی بنام آچیل خان بعد از شکست در مقابل ژوان یا ژوانها جانب تخارستان میآید؛ ولی ناگهان در راه فوت میشود و دو پسر و یک دختر او بنامهای قابول خان، جابول خان و غزنه جان (دخترش) در سرزمینهای کابل و زابل و غزنی آمده صاحبان آن ولایتها میگردند و از آنست که کابل و زابل و غزنی بنامهایشان نامگذاری شدهاست درحالیکه غزنی از کلمه «غز» گرفتهشده و کلمه ایست که به لفظ ترکی نسبت داده میشود، و غزنه دختر آچیل خان افسانهای است که یگانه دو ولایتی که به پسوند نسبتی «چی» استعمال میگردد همانا ولایت غزنی و بامیان است که باشندگان آن را بنام غزنیچی و بامیانچی میگویند. نسبت دادن مردمان هزاره به ترکی بودن شان صدها دلیل موجود است که ترک بودن آنها را روشن میسازد. مثلاً در خصوص قبایل و فرقه هزارهها این نامها را داریم: تاتار، خلج، خلخ، قرلوق یا خلخ، تورکمن، چوگل «چگل»، نایمان و غیره که همه را در میان اقوام هزاره میتوان یافت. بی تردید میتوان گفت که مردم هزاره بیش از هزار سال قبل از میلاد در افغانستان زیست داشتند و سادهترین دلیل حکومتداری نیاکان شان کوشانیها در افغانستان میباشد که در قبل از میلاد آنها در کابلستان و زابلستان و مرکز غزنی و بعدها تا مناطق نیم قاره هند حکومت داشتند.
اکثر مردم هزاره آمیختهای از نژاد شرقی و نژاد غربی هستند.[۲۴][۲۵][۲۶] هزارهها از نظر کروموزوم ایگرگ (Y) یا مارکر پدری دارای دو هاپلو گروپ J2 (غربی-میان دو رودی) ۲۶٪ و C3 (شرقی - ترکی) ۳۳٪ هستند، همچنین ۱۰٪درصد از هاپلوگروپهای هزارهها نیز به R1a(اکثراً آریاییها) تعلق دارد و نیز مقدار ۳℅ نیز از مارکر R1b نیز بهرهمند هستند. لازم است ذکر شود که از نظر هاپلو گروپ نوع C3 هزارهها با اقوام و افشار و از سوی مارکر پدری J2 با اعراب بینالنهرین رابطه دارند.[۲۷] تبار هزارهها شامل ترکهای مرکزی افغانستان است که قبل از حملهٔ مغولان در آنجا سکونت داشتند. همچنین بازماندگان خانات ترکی مغولی جغتای نیز امروزه جزئی از مردم هزاره شمرده میشوند و به زبان فارسی سخن میگویند.[۲۸]
پیشینهویرایش
مورخین عرب و خراسان هزارستان را به نامهای غرجستان یا غرج الشار یاد کردهاند و حدود چهارگانه آن را از جانب غرب به هرات و بادغیس و از طرف شرق به کابل، از سمت شمال به جوزجان و از سوی جنوب به غزنی پیوست دانستهاند. به قول ابن حوقل تاریخدان عرب غرجستان کشوری بزرگی بودهاست که موسوم به مملکت غرجه یاد شدهاست. در اغلب کتب تاریخ عرب و خراسان هزارهجات به نام غرجستان یاد شده که وسعت آن خیلی از وسعت کنونی آن فراتر بود و شامل غور – بامیان و غزنی میشد.
عبدالاحمد جاوید استاد دانشگاه در یکی از مقالههایش تحت عنوان بحثی پیرامون اقوام و طوایف افغانستان مینویسد:
طوریکه دیدیم سرزمین خلج نزدیک کابل و غزنی بودهاست و خلجها درهمین حدود میزیستند و هنوز در زمین داور علاقهای به نام خلج معروف است. اما در اینکه تلفظ صحیح به فتح دوم است یا سکون آن اختلاف است. این کلمه هنوز در هند و افغانستان با سکون دوم و و در ایران به فتح دوم تلفظ میگردد. اصطخری، ابن حوقل و یاقوت حموی چنانکه دیدیم حرف دوم را ساکن ضبط کردهاند و اما منینی حرف اول و دوم را به فتحه نوشته و به گمان اغلب به سکون دوم درستتر مینماید. خاصه اگر بپذیریم که کلمه غرجی همان خلجی است و ریشه آن را از غرچ بدانیم. اما بنابر عقیده بعضی اگر آن را از شکل ترکی قلچ تصور کنیم تلفظ آن با فتح دوم خواهد بود. (۲۳) عقیده بر این است که این کلمه ترکی نبوده خاصه با قلج ترکی ارتباطی ندارد و غالباً کلمه خلج شکل دیگر غرچ است. کلمه غرچه در ادبیات فارسی دری بمعنای کوهی مقابل روستایی آمده و از لحاظ اتساع معنی بمعنای ساده و ابله نیز به کار رفتهاست. چنانچه درین دو بیت:
صد و اند ساله یکی مرد غرچه | چرا شصت و سه زیست این مرد تازی | |
بفریبد دلت بهر سخنی | روستایی و غرچه را مانی |
ناصر خسرو در یکجا گوید:
استاده بدی به بامیان شیری | بنشسته به عز، در بشین، شاری |
در توضیح شیر بامیان نوشتهاند:
- شیر ملک آنجاست چنانکه ملک ختلان را نیز شیر ختلان یا ختلان خدا یا ختلان شاه گفتندی و شار عنوان ملک غوریان غرش یا غرشستان یا غرجستان یا غرچستان یا غرچکان.
- چنانکه گوید:
فرخی گوید:
سپهبد سپه شاه شرق ابو منصور | فراتکین دوانی امیر غرجستان | |
سیاسی است مراو را که در ولایت آن | پلنگ رفت نیارد مگر گشاده دهان | |
درین دیار به هنگام شار چندین بار | پلنگوار نمودند غرچکان عصیان |
فردوسی در یک مصراع از شاهنامه میسراید:
شه غرچکان بود بر سان شیر | کجا ژنده پیل، آوریدی به زیر |
نامهای زیادی برای این قوم و مناطق که آنها سکونت دارند، گفته شدهاند:
۱. یکی از نویسندگان که او «بلیومی» است، میگوید: سرزمین «عرسات» که در کتاب مقدس آمدهاست به سرزمین هزارههای امروزی مطابقت دارد، و محدوده باشندگان شان از شهر کابل و غزنی تا شهر هرات، و از قندهار تا بلخ میباشد.
۲. از ۲۵۰۰ سال پیش به مناطق هزاره جات نام «ستاغیدیا» گفته میشد.
- نامهای «زاوُل» و “زاوُلستان که به منطقه وسیع از افغانستان گفته میشد، تمام مناطق هزاره جات را شامل میگردد، یعنی از ولایت غزنی و قندهار، و ولایت زابل کنونی تا بهسود، دایزنگی، دایکندی، و تمام ارزگان.
- دانشمند مشهور جغرافیه یونانی «بطلیموس» در قرن دوازدهم میلادی مناطق هزاره جات را به نام “پاروپا میزوس Parpamizus ” یاد کردهاند.
- مناطق جنوبی و غرب هزاره جات، یعنی از حدود ارغنداب تا مالستان و جاغوری، پیش از اسلام به نام «هُزاله» یاد میشد.
- اطراف و ناحیههای غزنی در کتاب (سفرنامه) هیوان تسینگ به نام «تاوکبسوتو» آمدهاست.
- غرجستان و محدوده اش از شمال غرب هزاره جات، یعنی حدود دایزنگی تا بادغیس، و تمام ولایت غور کنونی، بعد از آمدن اسلام «غرجستان» نامیده شد، اما گاهگاهی این نام بر تمام مناطق هزاره جات گفته میشد، و کلمه «غرج» در زبان فارسی قدیم –زبان پهلوی- به معنی کوه است، پس غرجستان، یعنی کوهستان.
- زمین داور، مناطق که در غرب هزاره جات واقع شدهاست، چنین نامیده شدهاست.
- از نامدارترین نامهای هزارههای شیعه در عهد اسلام «غور» و «غورستان» است، که در سده اول هجری چنین گفته میشد، و کلمه «غور» در لهجه هزارگی فارسی به معنی حفره و ناهموار است، بخاطر که در سرزمین که هزارهها سکونت دارند حفریات و ناهمواریهای زیاد است.
- پیش از حمله وحشیانه امیر عبدالرحمن غدار مناطق هزارههای شیعه «هزارستان» نامیده میشد.
یک عده مورخین آگاه به جغرافیای افغانستان، مناطق هزارهها را «هزاره آباد» گفتهاند، و مرکز هزاره جات را «دایزنگی» گفتهاند، که نام قدیمی اش «بیک بیک» و منطقه ارزگان را به نام «بیک شاه» یاد کردهاند.
قرن بیستمویرایش
از اواخر قرن نوزدهم میلادی بعد از روی کار آمدن امیر عبدالرحمن، هزارههای خودمختار شدیداً تحت فشار حکومت مرکزی قرار گرفته و با مدد بعضی قبایل سنی به شدت سرکوب گردیدند و به مدت یک قرن در انزوای سیاسی، اجتماعی و محرومیت اقتصادی فرورفتند.
درین زمان عده ای زیادی قبایل هزاره مورد کشتار و قتلعام صورت گرفت این عملکردها باعث شد تا آنان به کشورهای همجوار مانند آسیای مرکزی، ایران، نیم قاره هند بریتانیا، عراق و سوریه مهاجر و متواری شوند. آن عده قبایل هزاره که در شمال هندوکش میزیستند بسوی روسیه تزاری رفتند که بیشر در شهرهای جنوبی روسیه باقی ماندند و نیز بعضی از اینان به ایران رفتند. مردم هزاره ساکن در ساحات روسیه تزاری به دلیل شباهتهای ساختمان نژادی و چهره ظاهری کامل با مردم آن مناطق، به مرور زمان زبان، لهجه و هویت قومی خود را از دست دادند و در میان آنان حل و جذب شدند. این عده مردم فراری هزاره در مناطق روسیه تزاری سابق از جمله ازبکستان، مرو ترکمنستان، قزاقستان و داغستان سکونت اختیار کردند. اما هزارههای شمال غرب مناطق هزارهنشین افغانستان بسوی ایران مهاجرت کردند و در محلات اطراف شهر مشهد ساکن شدند. این هزارهها بعد به بربری و خاوری مشهور شدند. بخشی دیگر هزاره از جنوب شرق منطقه هزارهنشین افغانستان به سوی هند بریتانیا کوچیدند که در کویته واقع در پاکستان امروزی ساکن شدهاند. یکی از معروفترین شخصیتهای سیاسی و نظامی این هزارهها جنرل موسی خان میباشد که درجهٔ نظامی جنرال را در نظام پاکستان داشت. گروهی دیگری به کشورهای سوریه، عراق و هند ساکن شدهاند. این عده مردم هزاره که به سوی هند بریتانیا ایران، سوریه و عراق مهاجر شدند به لحاظ تفاوتهای ساختمان فیزیکی و نژادی نتوانستند با مردم این ساحات حل و مخلوط شوند بنابراین لهجه، فرهنگ و هویت قومی هزارگی خودها را از دست ندادهاند.[۲۹]
بعد از کودتای سال ۱۹۷۸ که در پی آن گروه کمونیستی خلق به قدرت رسید، کمکم هزارهها برای برابری حق شهروندی خود نسبت به دیگر شهروندان افغانستان شروع به انجام کارهای سیاسی کردند و رهبران هزاره مانند؛ عبدالعلی مزاری حزبهای سیاسی خود را بنیانگذاری کردند. بعد از خروج ارتش سرخ از افغانستان و پایان حکومت کمونیستی با مرگ دکتر نجیب الله افغانستان وارد جنگ داخلی شد. هزارهها با ساختن حزب وحدت سعی در حفظ قدرت سیاسی خود کردند؛ در سیاست جدید حزب، دیگر مذهب جایی اصلی خود را نداشت و بیشتر کوشیده میشد تا از تمام قوای هزاره یک انسجام کلی بسازد.[۳۰]
قرن بیست و یکمویرایش
با ورود نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ حکومت طالبان سقوط کرد. قانون اساسی جدید با پشتوانه جامعه بینالملل ورود همه شهروندان افغانستان به نظام حکومت را ممکن ساخت؛ از همین رو هزارهها توانستند ۲۰ درصد از کرسیهای پارلمان افغانستان را در انتخابات ۲۰۱۱ از آن خود کنند.[۳۱] با گفته السنادرو مونسوتی استاد دانشگاه حقوق بینالملل در ژنو؛ این حرکت سیاسی مورد انتقاد سیاستمداران پشتون شدهاست.[۳۲] با وجود قوانین جدید که بر اساس آن حقوق همه شهروندان را یکسان میداند؛ اما هنوز هم حرکات نژاد پرستانهای علیه مردم هزاره در افغانستان، پاکستان و ایران صورت میگیرد. در سال ۲۰۰۷ قبایل کوچی، با حمله به روستاهای هزارگی باعث آواره شدن هزاران تن از هزارهها شده و دهها نفر هر ساله در پی حملات آنان کشته میشوند. افغانهای مهاجر در ایران که اکثریت شان را مردم هزاره تشکیل میدهند و معمولاً به صورت غیرقانونی به ایران رفتهاند، از سوی نیروهای انتظامی دولت ایران مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. سازمانهای غیردولتی (NGO) با گزارشی بر بدتر شدن وضعیت حقوق شهروندی هزارهها و حملات نژاد پرستانه علیه آنها هشدار دادهاند.[۳۳][۳۴][۳۵][۳۶]
نویسندگان معروفویرایش
- ملا فیض محمد کاتب تاریخنگار معاصر افغانستان
- سید اسماعیل بلخی شاعر و نویسنده
- حسن پولادی نویسنده
- بصیراحمد دولتآبادی
- محمدعلی زهما نویسنده، تاریخنگار، مترجم، و استاد سابق در دانشگاه کابل
- دهقان زهما نویسنده و فیلسوف
- حسن رضا خاوری
- کامران میرهزار شاعر، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر
- علی امیری
- محمد حسین محمدی (داستاننویس)
- تقی واحدی داستاننویس
- تقی بختیاری داستاننویس
- محمد جواد خاوری داستاننویس و پژوهشگر
- محمد علی اخلاقی
- محمد شریف سعیدی شاعر
- هادی میران شاعر و روزنامهنگار
- حکیم علیپور شاعر و نویسنده
- قنبرعلی تابش شاعر
- سیدضیاء قاسمی شاعر
- سید ابوطالب مظفری شاعر، نویسنده و نقاد
- حفیظالله شریعتی شاعر و نویسنده
- ابراهیم امینی شاعر
- حاج کاظم یزدانی تاریخنگار
- حمزه واعظی نویسنده و صاحب نظر
- علیجان سعیدی نویسنده و صاحب نظر
- شوکت علی محمدی شاری نویسنده
- محمد اسلم جوادی نویسنده، جامعهشناس، روزنامهنگار، صاحب امتیاز سابق روزنامهٔ جامعه باز
- سید جعفر عادلی نویسنده و فعال سیاسی
- علی پیام داستاننویس و پژوهشگر
- علی هزاره سینماگر
چهرههای سرشناسویرایش
- عبدالعلی مزاری از رهبران مجاهدین افغانستان و از بنیانگذاران حزب وحدت اسلامی افغانستان.
- صادق مدبر رئیس پیشین دبیرخانه شورای وزیران افغانستان و رئیس شورای رهبری حزب انسجام ملی افغانستان
- حبیبه سرابی نخستین والی زن در ولایت بامیان افغانستان و وزیر امور زنان دولت انتقالی
- سیما سمر فعال حقوق بشر[۳۷]
- مریم منصف زاده ۷ نوامبر ۱۹۸۵ مشهد، ایران سیاستمدار افغانستانی کانادایی
- سید حسین انوری فرمانده جهادی و رهبر حرکت اسلامی مردم افغانستان
- محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و رئیس کمیسیون عدلی و قضایی ولسی جرگه[۳۸]
- عبدالحق شفق رئیس اجرائیه حزب حراست اسلامی افغانستان ویکی از موفقترین والیان دوره حکومت کرزی
- محمدکریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان و معاون رئیسجمهوری اسلامی افغانستان[۳۹]
- رمضان بشردوست فعال سیاسی و وکیل در ولسی جرگه[۴۰]
- سلطانعلی کشتمند سیاستمدار و نخستوزیر سابق
- حسین علی یوسفی رهبر حزب دموکراتیک هزارههای پاکستان تا سال ۲۰۰۹
- داوود سرخوش خواننده، ترانهسرا و آهنگ ساز
- صفدر توکلی خواننده و ترانه ساز و آهنگ ساز
- سرور دانش معاون ریاست جمهوری افغانستان
- سید هادی هادی رهبر حرکت اسلامی ملت افغانستان
- احمدشاه رمضان نمایندهٔ مردم بلخ در مجلس نمایندگان افغانستان
- محمد عارف شاه جهان فعلاً بهعنوان رئیس امنیت ملی در ولایت فراه
- غلامحسین ناصری نمایندهٔ مردم در مجلس نمایندگان افغانستان
- جعفر مهدوی نمایندهٔ مردم در مجلس نمایندگان افغانستان
- نفیسه عظیمی نماینده مردم در مجلس نمایندگان افغانستان
- شاه گل رضایی نمایندهٔ مردم در مجلس نمایندگان افغانستان
- ذوالفقار امید
- داوود ناجی سیاستمدار، عضو برجسته شورای عالی مردمی جنبش روشنایی
- محقق کابلی مرجع تقلید شیعیان جهان[۴۱]
- محمداسحاق فیاض مرجع تقلید شیعیان جهان[۴۲]
- محمد هاشم صالحی یکی از عالمان شیعیان جهان[۴۳]
- مرادعلی مراد
- داوود علی نجفی
- عباس نویان
ورزشکارانویرایش
- روحالله نیکپا مدال برنز المپیک لندن ۲۰۱۲ مدال برنز المپیک پکن ۲۰۰۸ در رشتهٔ تکواندو
- وکیل حسین اللهداد ورزشکار و کشتیگیر مشهور افغانستان
- حسین صادقی ورزشکار، قهرمان ووشو و بازیگر فیلمهای رزمی[۴۴]
- حمید جعفری قهرمان کیک بوکسینگ اروپا جهان درسال[۴۵] ۲۰۱۶
- حمید رحیمی نخستین قهرمان افغانستان در مسابقات جهانی بوکس
- ذهیب اسلام امیری بازیکن فوتبال
- مشتاق یعقوبی بازیکن که برای تیم ملی فلاند بازی میکند.
- مصطفی امینی بازیکن تیم ملی فوتبال استرالیا
- حسین بخش صفری جوجیستو کار افغانستان و اخذ چندین مدال طلا در این رشته ورزشی
جستارهای وابستهویرایش
نگارخانهویرایش
هزارهها در بهسود
منابعویرایش
- ↑ "Afghanistan". اطلاعاتنامه جهان. سیا. December 13, 2007. Retrieved December ۲۶, ۲۰۰۷.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Gordon, Raymond G. , Jr. (ed.), ۲۰۰۵. Ethnologue: Languages of the World, Fifteenth edition. Dallas, Tex. : SIL International. Online version: http://www.ethnologue.com/.
- ↑ Census of Afghans in Pakistan, UNHCR Statistical Summary Report (retrieved December 27, 2007)
- ↑ The population of people with descent from Afghanistan in Canada is ۴۸٬۰۹۰. Hazaras make up an estimated 9% of the population of Afghanistan according to the CIA Factbook and others. The Hazara population in Canada is estimated from these two figures. Ethnic origins, 2006 counts, for Canada
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ L. Dupree, "Afghānistān: (iv.) ethnocgraphy", in Encyclopوdia Iranica, Online Edition 2006, (LINK[پیوند مرده]).
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ CIA World Factbook.
- ↑ دولتآبادی، بصیراحمد، شناسنامه افغانستان، تهران: نشر عرفان، ۱۳۸۷، صفحهٔ ۲۸.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۴ مارس ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹.
- ↑ L. Dupree, "Afghānistān: (iv.) ethnocgraphy", in Encyclopوdia Iranica, Online Edition 2006, (LINK). پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک); پارامتر|پیوند=
ناموجود یا خالی (کمک) - ↑ «A survey of the Afghan people - Afghanistan in 2006", The Asia Foundation, technical assistance by the Centre for the Study of Developing Societies (CSDS; India) and Afghan Center for Socio-economic and Opinion Research (ACSOR), Kabul, 2006, PDF بایگانیشده در ۱۵ دسامبر ۲۰۰۶ توسط Wayback Machine.
- ↑ Ehsan Yarshater (ed.). "HAZĀRA iv. Hazāragi dialect". Encyclopوdia Iranica (Online ed.). United States: Columbia University. Retrieved ۲۰۱۱-۰۱-۱۳.
- ↑ Mongols of Afghanistan: An Ethnography of the Moghôls and Related Peoples of Afghanistan Mouton, The Hague, Netherlands, page 17, OCLC 401634
- ↑ خاوری، محمد جواد، امثال و حکم مردم هزاره، مشهد: نشر عرفان، ۱۳۸۰، ص۱۶.
- ↑ Malistani, A. H. Tariq and Gehring, Roman (compilers) (1993) Farhang-i ibtidal-i milli-i Hazarah: bi-inzimam-i tarjamah bih Farsi-i Ingilisi = Hazaragi - Dari/Persian- English: a preliminary glossary A. H. Tariq Malistani, Quetta, OCLC 33814814
- ↑ Farhadi, A. G. Ravan (1955). Le persan parlé en Afghanistan: Grammaire du kâboli accompagnée d'un recuil de quatrains populaires de la région de Kâbol. Paris.
- ↑ همان. ص ۱۷.
- ↑ همان، ص۲۰.
- ↑ شوکت علی محمدی (۱۳۹۲)، دُر اوستایی در صدف لهجه هزارگی، صبح امید کابل، ص. ۱۰۶
- ↑ 1911 Encyclopوdia Britannica - Hazara (Race)
- ↑ هزارهها و هزارستان اثر گروه تحقیقی پیدی میتلند، مجمع نویسندگان افغانستان، 1375 ه. ش، ص. ۱۹۲ از پارامتر ناشناخته
|نترجمه=
صرفنظر شد (کمک); کاراکتر zero width joiner character در|تاریخ=
در موقعیت 7 (کمک); تاریخ وارد شده در|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ The Afghans, Their History and Culture, Religion بایگانیشده در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine
- ↑ Revolution unending: Afghanistan, 1979 to the present, By Gilles Dorronsoro, pg.44
- ↑ یزدانی، حسین علی، پژوهشی در تاریخ هزارهها/حسین علی یزدانی-تهران: محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی، ۱۳۸۵، ص ۷۳و۷۴
- ↑ http://news.nationalgeographic.com/news/2003/02/0214_030214_genghis_2.html Genghis Khan a Prolific Lover, DNA Data Implies
- ↑ * "The Hazara Tribes in Afghanistan" in (1959) Collection of papers presented: International Symposium on History of Eastern and Western Cultural Contacts (1957: Tokyo and Kyoto) Japanese National Commission for Unesco, Tokyo, p. 61 9240301
- Quintana-Murci, Lluیs et al. (May 2004) "Where West Meets East: The Complex mtDNA Landscape of the Southwest and Central Asian Corridor" American Journal of Human Genetics 74(5): pp. 834–35
- Debets, G. F. (1970) Physical Anthropology of Afghanistan: I–II (translated from Russian) Peabody Museum of Archaeology and Ethnology, Cambridge, Mass. , OCLC 90304
- Rubin, Barnett R. (2002) The Fragmentation of Afghanistan: State Formation and Collapse in the international system Yale University Press, New Haven, Conn. , page 30, ISBN 0-300-05963-9
- ↑ Jochelson, Waldemar (1928) Peoples of Asiatic Russia American Museum of Natural History, New York, page 33, OCLC 187466893, also available in microfiche edition
- ↑ Afghanistan's Ethnic Groups Share a Y-Chromosomal Heritage Structured by Historical Events
- ↑ "HAZĀRA: ii. HISTORY". Alessandro Monsutti (Online ed.). United States: Encyclopædia Iranica. December 15, 2003. Retrieved 2012-08-09.
- ↑ «کوچ اجباری و اثرات فرهنگی و اجتماعی آن بر جامعه هزاره». www.kotiposti.net. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۵-۱۲.
- ↑ Les Hazaras, minorité chiite montante de l'Afghanistan، روزنامه لوموند مذهبی. سایت فرانسوی.
- ↑ نگاهی به ترکیب قومی و سیاسی مجلس جدید افغانستان، سایت بیبیسی فارسی.
- ↑ Avec l’arrivée des forces de la coalition en 2001, la situation s’améliore encore pour les Hazaras، سایت روزنامه لومند سیاسی. فرانسوی.
- ↑ Les Hazaras[پیوند مرده]، سازمان غیردولتی برای مردم تهدید شده.
- ↑ Adelkhah, Fariba; Olszewska, Zuzanna (2007), "The Iranian Afghans", Iranian Studies 40 (2): 137–165,
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۶.
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۶.
- ↑ BBC فارسی - افغانستان - سیما سمر؛ فعال حقوق بشر
- ↑ «حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان». بایگانیشده از اصلی در ۳ سپتامبر ۲۰۱۱. دریافتشده در ۵ اوت ۲۰۱۱.
- ↑ «حزب وحدت اسلامی افغانستان (A.I.U.P)». بایگانیشده از اصلی در ۳ مه ۲۰۰۱. دریافتشده در ۵ اوت ۲۰۱۱.
- ↑ Welcome To Bashardost for Afghanistan
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله العظمی محقق کابلی
- ↑ الموقع الرسمی لسماحة آیتالله العظمی الشیخ محمد اسحاق الفیاض (دام ظله)
- ↑ «پایگاه اطلاعرسانی حوزه علمیه رسالت کابل». بایگانیشده از اصلی در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۵ مه ۲۰۱۳.
- ↑ Jackson, Andra (2008-08-13). "Coming out kung fu fighting for Hollywood dream". Melbourne: Theage.com.au. Retrieved 2012-05-09
- ↑ Hamid Jafari (۲۳ ژانویه ۲۰۱۷). «Hamid Jafari». https://www.altkreisblitz.de/aktuelles/datum/2016/09/05/lehrte-hat-einen-zweifachen-weltmeister/. پیوند خارجی در
|وبگاه=
وجود دارد (کمک)
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مردمان هزاره موجود است. |