مردم ترک
مردمان تُرک یا تُرکها[۳۱][۳۲][۳۳] گروههای قومی اوراسیایی هستند. ترکان اولیه خاستگاه اصلیشان شرق آسیا و کوههای آلتای است و از نژاد زرد هستند.[۳۴][۳۵][۳۶] امروزه بازماندگان گوکترکها و اغوزهای باستان؛ در شرق آسیا و آسیای مرکزی زندگی میکنند و شامل اقوام مختلفی مانند ازبکها، قزاقها، قرقیزها، ترکمنها و اویغورها میشوند.[۳۷][۳۸]
کل جمعیت | |
---|---|
تقریباً ۱۴۰–۱۶۰ میلیون[۱][۲] یا بالای ۱۷۰ میلیون[۳] | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
ترکیه | ۵۷٬۵۰۰٬۰۰۰–۶۱٬۵۰۰٬۰۰۰[۴] |
ازبکستان | ۲۵٬۲۰۰٬۰۰۰[۵] |
ایران | ۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰–۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰[۶] |
روسیه | ۱۲٬۷۵۱٬۵۰۲[۷] |
قزاقستان | ۱۲٬۳۰۰٬۰۰۰[۸] |
چین | ۱۱٬۶۴۷٬۰۰۰[۹] |
آذربایجان | ۱۰٬۰۰۰٬۰۰۰[۱۰] |
اتحادیه اروپا | ۵٬۸۷۶٬۳۱۸ |
ترکمنستان | ۴٬۵۰۰٬۰۰۰[۱۱] |
قرقیزستان | ۴٬۵۰۰٬۰۰۰[۱۲] |
افغانستان | ۳٬۵۰۰٬۰۰۰[۱۳] |
عراق | ۱٬۵۰۰٬۰۰۰[۱۴] |
تاجیکستان | ۱٬۲۰۰٬۰۰۰[۱۵] |
ایالات متحده آمریکا | ۹۰۰٬۰۰۰+[۱۶] |
سوریه | ۸۰۰٬۰۰۰–۱٬۰۰۰٬۰۰۰+[۱۷] |
بلغارستان | ۵۹۰٬۶۶۱ |
قبرس شمالی | ۳۱۳٬۶۲۶[۱۸] |
استرالیا | ۲۹۳٬۵۰۰ |
گرجستان | ۳۰۵٬۵۳۹[۱۹] |
اوکراین | ۲۷۵٬۳۰۰[۲۰] |
عربستان سعودی | ۲۲۴٬۴۶۰ |
مغولستان | ۲۰۲٬۰۸۶[۲۱] |
لبنان | ۲۰۰٬۰۰۰[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵] |
پاکستان | ۱۸۰٬۰۰۰[۲۶] |
مولدووا | ۱۵۴٬۴۶۱[۲۷] |
مقدونیه شمالی | ۸۱٬۹۰۰[۲۸] |
زبانها | |
زبانهای ترکی | |
دین | |
اسلام (سنی • مسلمان بدون مذهب • مسلمان فرهنگی • قرآنیان • علوی • شیعه دوازدهامامی • جعفری) بودایی، روحباوری، تنگریباوری، شمنباوری، مانوی | |
قومیتهای وابسته | |
هزاره ها، مغول ها[۲۹][۳۰] |
مردمان ترکزبان در آسیای شمالی، آسیای مرکزی و آسیای غربی، سیبری جنوبی، شمالغربی چین و بخشهایی از اروپای شرقی ساکناند و به زبانهایی از خانوادهٔ زبانهای ترکیتبار سخن میگویند و اشتراکات تاریخی و فرهنگی میان آنها مشاهده میشود. ترکها در کشورهایی همچون چین، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران، جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه، مغولستان، قبرس و یونان حضور دارند.[۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳] گستره مهاجرت کنونی ترکزبانهای آسیای کوچک بیشتر به سوی کشورهای اروپای مرکزی (آلمان، اتریش، سوئیس، فرانسه، انگلیس)، آمریکا و استرالیا بوده، جوامع قابلتوجهی را در این کشورها تشکیل دادهاند. آنها از لحاظ تاریخی و زبانی با گوکترکها، مردمی ایلی که در قرن ششم یک امپراتوری در گستره مغولستان و مرزهای شمالی چین تا دریای خزر را بنیاد نهادند مرتبطاند. مردمان ترک، جز چند استثنا مانند بخش اروپایی ترکیه و منطقه ولگا در آسیا زندگی میکنند. مهمترین پیوند تاریخی آنان، جدا از تاریخ و زبان، این است که جز یاقوتستان و چوواش در سیبری همگی مسلماناند. مردمان ترکزبان را میتوان به دو گروه اصلی غربی و شرقی تقسیم کرد. گروه غربی شامل مردم ترک جنوب غرب اروپا و جنوب غرب آسیا ساکن ترکیه و ایران هستند. گروه شرقی شامل مردم ترک آسیای مرکزی، قزاقستان و منطقه خودمختار اویغور در سین کیانگ چین هستند.[۴۴]
خاستگاه
خاستگاه اصلی مردمان ترکتبار، آلتای و سیبری است و این مردمان از نژاد زرد هستند.[۳۴][۳۵][۳۶] در در نوشتههای کهن چینی، قرقیزها را مردمانی سفیدپوست با موهایی عمدتاً زردرنگ، بور با چشمانی آبی و شبیه به اروپاییهای امروزی توصیف کردهاند.[۴۵] اما نوشتههای تاریخی بعدی، اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی ناپدید شدن تدریجی این ویژگیهای ظاهری قرقیزها و درنهایت زردپوست شدن آنها به دست نمیدهند.[۴۵] اقوام ترک به تدریج در غرب آسیا، خاورمیانه، آسیای کوچک و اروپای شرقی پراکنده شدند. در جریان این مهاجرتها بخشهای بزرگی از مردمان هندواروپایی نواحی جدید نیز به مرور ترکزبان شدند.[۴۶]
براساس پژوهش ژنتیکی، هاپلوگروپ مربوط به اقوام ترک تبار باستانی، هاپلوگروپ Q میباشد که بیانگر تبار مشترک میان هونها، بومیان آمریکا و گوکترکها میباشد. بیشترین شیوع این هاپلوگروپ در آسیا مربوط به کشور ترکمنستان حدود ۵۰٪ و نواحی ترک نشین روسیه است[۴۷][۴۸]
هاپلوگروپ پدری شایع میان ترکمنهای اغوز تبار، هاپلوگروپ Q حدود ۴۵٪ است که منشأ در سیبری دارد، این هاپلوگروپ تنها در حدود ۴٫۵٪ در مردم آذری وجود دارد که سهم حدود ۱۰٪ از تبار ترکی-سیبریایی را بیان میکند.[۴۹] همچنین هاپلوگروپ اصلی مردم آذربایجان، هاپلوگروپ J2 میباشد حدود ۴۰٪ که منشأ در غرب آسیا و خاورمیانه دارد که بیانگر آنست که جمعیت آذربایجان منشأ از مردمانی دارد که پیش از آریاییها و ترکها در ایران زندگی میکردند. گمانه زنی ها بر حسب قلمرو تاریخی؛ مردم کادوسی است.[۵۰]
بررسی دیانای در ترکیه نشان میدهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیایی) و کرد هستند که در سدههای معاصر ترکزبان شدهاند و ازلحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغولسان) بهرهٔ بسیار کمی بردهاند.[۵۱] درمورد ترکزبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که ازلحاظ ژن بهسان مردمان ایرانی و قفقازی هستند.[۵۲][۵۳][۵۴] ۷۰–۷۶ درصد مردم ترکیه بر اساس آمارهای دولتی، ترک هستند.[۵۵][۵۶] در برآورد ۲۰۱۲ مؤسسه آمار ترک استات (The Turkish Statistical Institute (TurkStat))، جمعیت کردهای ترکیه بیش از ۲۲ میلیون نفر (۲۲٬۶۹۱٬۸۲۴) و بیش از سی درصد از جمعیت ۷۴٬۷۰۰٬۰۰۰ نفری ترکیه را تشکیل میدهد که حدود ۱۴ میلیون نفر در کردستان ترکیه و بقیه در سراسر ترکیه به خصوص شهرهای استانبول، آنکارا و ازمیر پراکنده هستند که به این ترتیب درصد ترکهای ترکیه کمتر از ۷۰ درصد خواهد بود.[۵۷]
اقوامی که امروزه ترک نامیده میشوند در بخشهای مختلفی از کشورهای آسیایی و اروپایی زندگی میکنند. از سمت شرق در بخشهایی از چین و قسمت آسیایی روسیه تا قسمتهایی از کوزوو و آلبانی و بخشهایی از عراق و سوریه و شمال قبرس در یک گسترهٔ جغرافیایی پراکنده شدند. مردمان ترک تبار و مردمان ترک زبان در کشورهایی همچون مغولستان، چین، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران، جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه، قبرس، یونان، بلغارستان، مقدونیه، کوزوو، رومانی، فنلاند، اوکراین، یونان و مولداوی سکونت دارند.[۴۰][۴۱][۴۲][۴۳] گستره مهاجرت کنونی ترکزبانهای آسیای کوچک بیشتر به سوی کشورهای اروپای غربی (آلمان، اتریش، هلند، سوئیس، فرانسه، انگلیس)، آمریکا و استرالیا است و جوامع قابلتوجهی از ترکهای اروپا را ترکهای استانبولی تشکیل میدهند.[۵۸]
پیشینهٔ واژهٔ تُرک
اصطلاح «ترک» از میانهٔ سدهٔ ششم میلادی برپایهٔ اتحادیهٔ گوگ ترکها در مناطق شمال چین و بیابانهای غربی آن ایجاد شد و بر اقوام زیرگروه این اتحادیه گذاشته شد و از این پس اقوام جُداسَر و مستقل این اتحادیهها که هر کدام برای خود نام ویژهٔ خود را داشت، ترک نامیده شدند.[۵۹]
نخستین بار اصطلاح «تُرک» (به ترکی باستان: 𐱅𐰇𐰼𐰰 (Türük) یا 𐱅𐰇𐰼𐰰:𐰜𐰇𐰛 (Kök Türük)، به چینی: 突厥، پینیین: Tūjué از چینی میانهٔ *tɦut-kyat از *dwət-kuɑt، زبان تبتی باستان: drugu)[۶۰][۶۱][۶۲][۶۳] تنها برای یکی از گروههای ترکیگ مخصوصاً گوگترکها[۶۴] به کار رفته است. گوگترکها در سنگنوشتهٔ هوایس تُلگُی (Inscription of Hüis Tolgoi) در سدهٔ ششم پس از میلاد، تۆرۆک (türük) یا تؤرؤک (török) هم نامیده شدهاند.[۶۵][۶۶][۶۷] ایشبارا خاقان خود را در نامهای به امپراتور یانگژیان از دودمان سوئی، «خان کبیر تُرک معرفی میکند.[۶۸][۶۹] سنگنوشته اورخون و سنگنوشته بوگوت از الفاظ تۆرکۆت (türküt)، تۆرک (türk) و تۆرۆک (türük) استفاده میکنند.[۷۰]
اشاراتی به گروههای خاصی از مردمان در دروان باستان متأخر وجود دارد که قومنامشان میتواند رونوشت خارجی از نام تُرکان بوده باشد مانند تُگارما، توروکا/توروشخا، توروکّو و… اما شکاف اطلاعاتی به قدری قابل توجه است که ارتباط این اقوام با ترکان را امکانپذیر نمینمایاند.[۷۱][۷۲] همچنین مثلاً در طول سدهٔ نخست پس از میلاد، پمپونیوس ملا به «Turcae» در جنگلهای شمال دریای آزوف اشاره کرده و پلنیوس در میان مردمان همان جغرافیا از «Tyrcae» ها سخن میگوید[۷۳][۷۴][۷۵] اما اِلیس مینس، باستانشناس بریتانیایی میگوید عبارت «Tyrcae Τῦρκα» تصحیحِ نادرستی از «Iyrcae Ἱύρκαι» است و اشاره به مردمانی دارد که بنابر گفتهٔ هرودوت فراتر از تیساگتها ساکن شدند و احتمالاً اجدادِ اوگریِ مجارها بودهاند.[۷۶]
در کتاب چینی «ژو» (Zhōu Shū) به سدهٔ هفتم میلادی، واژهٔ «تُرک» در واژهٔ کلاه ریشهیابی شده و در آن آمده است که این لفظ از شکل کوه محل اشتغالِ ترکان در رشتهکوههای آلتای گرفته شده است.[۷۷] آندراس روناتاس، پژوهشگر مجارستانی، توجه را به واژهٔ ختنی-سکاییِ «tturakä 'lid'» جلب کرده که معنای کلاه میدهد اما گلدن برای این ادعا دادههای بیشتری را لازم میداند.[۷۸]
عموماً پذیرفته شده است که واژهٔ «تُرک» (تۆرک) از اصطلاح ترکی باستانیِ 𐱅𐰇𐰼𐰰 (تۆرۆک یا تؤرۆک) به معنای «آفریده/متولد»[۷۹] یا «قوی»[۸۰] گرفته شده است.[۸۱][۸۲] پیتر گلدنِ ترکشناس هم موافق است که واژهٔ «تُرک» ریشه در زبان ترکی باستان دارد[۸۳] اما ارتباطش با برخی از بروننامهایش مانند «دیلی» (Dili)، «دینگلینگ» (Dingling)، «شیله» (Chile)، «تِلِه» (Tele)، «تیِله» (Tiele) که احتمالاً به «تِگرِک» (tegrek) (شاید به معنای ارابه) و سپس به «تیوجو» (Tujue) آوانویسی و در پایان به «تۆرکۆت» (Türküt) آواگردانی شدهاند مشخص نیست.[۸۴] پژوهندگانی مانند تُرو هانِدا (Toru Haneda)، اُنُگاوا هیدِمی (Onogawa Hidemi) و جِنْگ شیمین (Geng Shimin) باور دارند که «دیلی» (Dili)، «دینگلینگ» (Dingling)، «شیله» (Chile) و «تیوجو» (Tujue) همگی از واژهٔ تُرکیگِ «تُرک» (تۆرک) آمدهاند که معنای «قدرتمند» و «استقامت» میدهد و ریخت جمعش هم «تۆرکۆت» (Türküt) است.[۸۵]
بااینکه گرهارد دورفر از این ایده که تُرکْ معنای قوی بدهد دفاع میکند، جرارد کلازن اشاره میکند که این واژه هیچگاه در معنای قوی به کار نرفته است و در قالب اسم، معنای «اوج بلوغ» (برای میوه یا انسان) را میداده است. بیشتر هم در قالب صفت (مثلا برای میوه) به معنی «تازهرسیده» یا (مثلا برای انسان) به معنی «جوان، در آغاز زندگی، توانمند» به کار میرفته است.[۸۶] هاکان آیدَمیر (Hakan Aydemir) هم میگوید که تُرک در اصل معنای قوی را نمیداده است، بلکه به معنای «متحد، جمعآورده، کنفدراته» بوده و از ریشهٔ پیشانیاترکیِ *türü به معنای «انباشتن، جمعآوریکردن» آمده است.[۸۷]
متقدمترین ترکانی که در منابع چینی قابل شناسایی اند، قرقیزهای یِنیسِی (Yenisei Kyrgyz) و شینلیها (Xueyantuo) در جنوب سیبری هستند.[۸۸][۸۹] همچنین میتوان دینگلینگها را هم برشمرد.[۹۰][۹۱][۹۲] رویدادنامهنویسانِ قرونوسطاییِ اروپایی، مردمانِ ترکیگِ متنوعی در استپ اوراسیا را زیر چترِ هویتیِ سکاها ردهبندی کردهاند. در ۴۰۰ پس از میلاد تا سدهٔ شانزدهم، منابع بیزانسی از واژهٔ «Σκύθαι» با تلفظِ «Skuthai» برای اشاره به ۱۲ گروه متفاوت ترکان استفاده کردهاند.[۹۳]
در نوشتههای تاریخی، «ترک» در مقابل تاجیک (ایرانیان مسلمانشده/غیر عرب و ترک) آمده است. نام ترک نخستین بار در قرن ششم میلادی در نوشتههای چینی دیده میشود. در همان قرن، ترکان، دولتی نیرومند تأسیس کردند که از مغولستان و سرحد شمالی چین تا دریای سیاه امتداد داشته است. مؤسس حکومت مزبور، که چینیان او را «تئومان» مینامند، در کتیبههای ترکی بومن، در سال ۵۵۲ م. درگذشت و برادرش «ایستمی خان» (در تاریخ طبری: سنجبوخاقان) که در مغرب فتوحاتی کرده، ظاهراً تا سال ۵۷۶ م. زیسته است این دو برادر گویا از آغاز مستقل از یکدیگر حکومت میکردند. چینیان از دولت مزبور بنام امپراتوری ترکان شمال و مشرق یاد کردهاند. در سال ۵۸۱ م. تحت نفوذ سلسلهٔ چینی «سویی» این دو امپراتوری بهطور قطع از یکدیگر جدا شدند و بعدها هر دو تابع سلسلهٔ چینیِ «تانگ» (۶۱۸ – ۹۰۷ م) گردیدند. در حدود سال ۶۸۲ م. ترکان شمال موفق شدند استقلال خود را بهدست آورند.
نظریه پانترکیسم وامبری
بسیاری از اقوام ترکزبان، زبان ترکی را بر اثر ارتباط و آمیزش با ترکزبانان اخذ کردهاند.[۳۱] در مورد بخشی از این اقوام ساکن آسیای میانه تنها پس از وارد شدن نظریه پانترکیسم توسط آرمین وامبری و فرستاده پنهانی وزارت خارجهٔ بریتانیا به منطقه[۹۴] این نام رفتهرفته برای این اقوام نیز رواج یافت. این اقوام عبارتند از:
باشقیرها، تاتارها، ناگایباکها، قزاقها، قرهقالپاقها، نوقای، قرائیم، قرهچای، بالکار، قوموق، آلتاییها، اغوزهای واردشده به آذربایجان، قاجارها، شاهسونها، قرهداغها، قرهپاپاخ، قشقاییها، افشارها، خلجها، گاگوز، اورومچیها، توواییها، توفالارها، شورها، خاکاسها، تاتارهای چولیم، ازبکها، اویغورها، سالارها، اویغورهای ساری، چوواشها، یاقوتها، دولگانها و غیره.[۹۵]
تاریخ
مردمان ترک اول بار در پیرامون اتحادیه شیونگنو (معاصر دودمان چینی هان) ظاهر شدهاند.[۹۶] آنها ممکن است به مردمان شیونگنو، دینگلینگ و تیله مرتبط باشند. بنا بر کتاب وی، مردم تیله بازمانده چیدی، مردمان سرخ دی که با جین در بهار و پاییز رقابت میکردند بودند.[۹۷] قبایل ترک، نظیر خزران و پشنگها احتمالاً پیش از امپراتوری گوک ترک یا مغولستان در قرن ششم سالها بهطور ایلیاتی میزیستهاند. آنها اشراف و گلهدارانی بودند که در جستجوی ثروت و مراتع جدید بودند. اولین اشاره به ترکان در متنی چینی است که به تجارت ابریشم ترکان با سغدیان در طول جادهٔ ابریشم اشاره میکند.[۹۸] اولین استفاده ضبط شده از واژه «ترک» بهعنوان نامی سیاسی ارجاعی در قرن ششم است در چینی مدرن توجو تلفظ میشود. خاندان آشینا از لی جین به خانات روران مهاجرت کردند و تقاضا کردند از آنها حفاظت شده به عضویت در اتحادیه آنان درآیند. این قبیله به آهنگری شهره بودند. به آنان در نزدیکی یک معدن کوهستانی زمینی داده شد که شبیه کلاهخود بود، به این دلیل آنان نام 突厥 یا (tūjué) را گرفتند. یک قرن بعد، قدرت آنان به حدی رسید که خانات روران را فتح کردند و امپراتوری گوک را بنیان نهادند.[۹۹] از میان قبایل ساکن شمال چین، پانصد قبیله یا آشینا را میتوان نام برد که از امتزاج قبایل گوناگون پدید آمدند. آنها در پیکار با چینیان در قرن چهارم میلادی شرکت داشتند و به تبعیت هونها درآمدند.[۱۰۰]
هامر ـ پورگشتال ذکر کرده است که طایفهٔ ترک باید همان باشد که در تألیفات هرودوت بهصورت تارژِتااوس (ترگیتاوس) و در تورات بهصورت توقارمه (توغارمه) نوشته شده است.[۳۱]
خاستگاه اصلی مردمان ترکتبار، آسیای میانه بوده و این مردمان از نژاد زرد هستند.[۳۵][۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳] در نوشتههای کهن چینی، قرقیزها را مردمانی سفیدپوست با موهایی عمدتاً زردرنگ، بور با چشمانی آبی و شبیه به اروپاییهای امروزی توصیف کردهاند.[۴۵] اما نوشتههای تاریخی بعدی، اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی ناپدید شدن تدریجی این ویژگیهای ظاهری و درنهایت زردپوست شدن آنها به دست نمیدهند.[۴۵] اقوام ترک به تدریج در غرب آسیا، خاورمیانه، آسیای کوچک و اروپای شرقی پراکنده شدند. در جریان این مهاجرتها بخشهای بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز به مرور ترکزبان شدند.[۴۶] ۷۰–۷۶ درصد مردم ترکیه بر اساس آمارهای دولتی ترک هستند.[۵۵]
گسترش و ورود اقوام ترک از آسیای میانه به سایر مناطق
نظریات زیادی برای خاستگاه اولیه اقوام ترک و زبان آنها وجود دارد، از استپهای شرقی دریای خزر تا شمال شرقی آسیا (منچوری)[۱۰۵]
امپراتوری گوکترکها
در قرن ششم میلادی قدرت گوکترکها به حدی رسید که خانات روران را فتح کردند و امپراتوری گوکترک را بنیان نهادند.[۹۹] این حکومت به رهبری بومین خان و برادرش ایستمی خان گسترش یافت. سقوط دولت هپتالیان توسط اتحاد ایستمی خان و خسرو انوشیروان صورت گرفت و روابط حسنه این دو حکومت با ازدواج انوشیروان با دختر ایستمی خان بیشتر شد. به نوشتهٔ مسعودی نام این دختر که مادر هرمزد چهارم میشد، فاقم و به ثبت ابن بلخی قاقم و به نوشتهٔ یک اثر متأخر تاکوم بوده است.[۱۰۶] اولین خاقانات ترک به سرعت در غرب به دریای خزر گسترش یافت. بین سالهای ۵۸۱ و ۶۰۳، خاقانات ترک غربی در قزاقستان در طی یک جنگ داخلی از خاقانات ترک شرقی در مغولستان و منچوری جدا شد.[۱۰۷]
ورود به ایران
دودمان غَزنَوی یا غزنویان (۱۱۸۶–۹۷۷ میلادی)[۱۰۹] اولین دودمان ترک تبار بود که بر ایران حکومت کردند، غزنویان یک سلسلهٔ ترک نژاد با فرهنگ ترکی-ایرانی،[۱۰۹][۱۱۰] پارسیگوی و مسلمان بود. شهرت این سلسله، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده است. پادشاهان غزنوی حامی زبان و ادبیات پارسی بودند به گونه ای که رنسانس زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی را در دوره غزنوی در قرن یازدهم میلادی میدانند. [۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳] دانشمندان و شعرایی مانند فردوسی، ابوریحان بیرونی،[۱۱۴] فرخی سیستانی [۱۱۵]، عنصری [۱۱۶] به دربار سلطان محمود دعوت شدند. با فتح ری و اصفهان به دست سلطان محمود، ادبیات فارسی در آذربایجان و عراق عجم گسترش یافت.[۱۱۷] با فتح شمال هند توسط سلطان محمود غزنوی، فرهنگ و ادبیات فارسی به لاهور راه یافت،[۱۱۸] لاهور، تحت حکومت غزنویان در قرن یازدهم به یک مرکز مهم فرهنگی زبان و ادبیات پارسی تبدیل شد.[۱۱۹][۱۱۴]
گسترش حکومت به تمام مناطق ایران و فتح آسیای کوچک
ترکان سلجوقی (۱۱۹۴–۱۰۳۷ میلادی)[۱۲۰][۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴][۱۲۵] به رهبری طغرل بیک با شکست دادن غزنویان در نبرد دندانقان، سلطنت خود در ایران و آسیای میانه را آغاز کردند. پس از طغرل و در دوره سلطنت آلپ ارسلان، سلجوقیان با پیروزی در نبرد ملازگرد[۱۲۶] که به اسارت امپراتور بیزانس (رومانوس دیوژن) منجر شد باعث ورود طوایف ترکمان به آناتولی (ترکیه کنونی) شدند، سلجوقیان پس از پیروزی بر امپراطوری بیزانس (امپراتوری روم شرقی) در نبرد ملازگرد به پیشروی خود ادامه داده و علاوه بر آسیای صغیر بر خاور نزدیک از جمله فلسطین نیز مسلط شدند.[۴۵][۱۲۷][۱۲۸][۱۲۹][۱۳۰] پیروزی امپراتوری سلجوقی در نبرد ملازگرد تنها به شکست و اسارت امپراتور بیزانس (رومانوس دیوژن) منتهی نشد بلکه سد استوار امپراتوری بیزانس (امپراتوری روم شرقی) برای همیشه در برابر ایرانیان و مسلمانان فرو ریخت تا شروعی باشد برای وقایع بعدی در منطقه آسیای صغیر. در طول یک سده جمعیت بزرگی از ترکان اوغوز به سوی آناتولی مهاجرت کردند. تصرف آناتولی از سوی ترکان اغوز در عین حال موجب نجات جهان اسلام از مخاطرات و تهدیدات جدی امپراتوری بیزانس شد که با تصرف آسیای صغیر و ایجاد یک مدنیت نوین اسلامی برای جهان اسلامی موهبتی بود. تأسیس امپراتوری سلجوقیان روم توسط نوادگان ارسلان اسرائیل از اولین پیامدهای این پیروزی است[۱۳۱] سلجوقیان در این نبرد یکی از بزرگترین پیروزیهای عالم اسلام بر مسیحیت را کسب کردند که آن را به عنوان جهاد مقدس نامیدند و بعدها به دلیل اهمیتش توسط مورخان به جنگ خندق دوم دنیای اسلام معروف شد.
سلجوقیان مراکز آموزش عالی را تأسیس کردند و حامیان هنر و ادبیات بودند. دستاوردهای علمی در دوران سلطنت آنها توسط دانشمندانی مانند عمر خیام و امام محمد غزالی مشخص میشود. در دوره امپراتوری سلجوقی، فارسی به زبان ضبط تاریخی تبدیل شد، در حالی که مرکز فرهنگ زبان عربی از بغداد به قاهره تغییر یافت.[۱۳۲] بنیادگذاری مدارس نظامیه توسط خواجه نظامالملک طوسی در بغداد، بلخ، نیشابور و اصفهان از کوششهای فرهنگی این دوره است.[۱۳۳] برنامه درسی نظامیه ابتدا به مطالعات دینی، قوانین اسلامی، ادبیات عرب و علم حساب متمرکز شده و بعداً به تاریخ، ریاضیات، علوم فیزیکی و موسیقی نیز تعمیم یافته است.[۱۳۴]
امپراطوری سلجوقی، از نظر سیاسی و مذهبی، میراث محکمی را برای جهان اسلام به جا گذاشت. در دوره سلجوقی، شبکه ای از مدارس (دانشکدههای اسلامی) تأسیس شد که قادر به آموزش به مدیران دولتی و علمای دینی بود. در میان بسیاری از مساجد که توسط سلاطین سلجوقی ساخته شده بود، میتوان به مسجد بزرگ اصفهان (مسجد جامع) اشاره کرد. استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.[۱۲۸]
پادشاهی انوشتکین و فرزندانش
پس از سلجوقیان، خوارزمشاهیان (۱۲۳۱–۱۰۷۷ میلادی)[۱۳۵] که دودمانی ترک نژاد و پارسیگوی[۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸] با فرهنگ ترکی-ایرانی و سنی مذهب بود و توسط مملوکان تُرک شکل گرفت[۱۳۹][۱۴۰] بر ایران و آسیای میانه حکومت کردند.[۱۳۵] خوارزمشاهیان ابتدا به عنوان حکومتی دست نشانده از طرف امپراتوری سلجوقی بوده و بعد از آن به صورت پادشاهی مستقل حکومت کردند.[۱۳۵][۱۴۱][۱۴۲] بنیانگذار این سلسله، انوشتکین بود که در سال ۱۰۷۷ میلادی توسط ملکشاه سلجوقی به عنوان حاکم خوارزم منصوب شد.[۱۳۵] فرزندان انوشتکین (تا پیش از ۱۱۵۷ میلادی) به نمایندگی از پادشاهان سلجوقی بر خوارزم حکمرانی میکردند.[۱۳۵] انوشتکین ممکن است متعلق به قبیله بیگدلی از ترکان اوغوز باشد.[۱۴۳]
وسعت قلمرو این سلسله طبق تخمین ۲٫۳ (یا طبق تخمین دیگر ۳٫۶) میلیون کیلومتر مربع بوده است.[۱۴۴][۱۴۵]
پس از ایلخانان و ایجاد حکومت ملوک الطوایفی در ایران، امپراتوری تیموری (۱۵۰۷–۱۳۷۰ میلادی)[۱۴۶][۱۴۷] شکل گرفت. تیمور گورکانی (فاتح تُرکی-مغولی)[۱۴۶] نخستین امیر گورکانی (تیموری) و پایهگذار این دودمان شاهی است، که در بیشتر سرزمینهای آسیای مرکزی و غربی فرمان راند. امپراتوری تیموری یا امپراتوری گورکانی دودمانی مغول تبار با فرهنگی ترکی-ایرانی بود.[۱۴۸][۱۴۹] تیمور در زبان جغتایی به معنای «آهن» است و از او با القاب «امیر تیمور»، «تیمور لنگ»، «تیمور گورکانی» و «صاحبقران» یاد شده است. عمدتاً از وی به خاطر فتوحات بی رحمانه از هند و روسیه تا دریای مدیترانه و برای دستاوردهای فرهنگی امپراتوری گورکانی یاد میشود.[۱۵۰]
در سال ۸۰۰ تیمور سرزمین فارس، بخشی از عراق و آذربایجان را گرفت و سلسلهٔ جلایریان را نیز منقرض کرد. آنگاه رو به خزر نهاد و اهالی برخی از شهرهای آن را به قتل رساند. در سال ۷۹۵ ه.ق بعد از انقراض مظفریان متوجه آسیای کوچک شد. در سال ۸۰۰ (۷۷۶ ه.خ) هند را فتح کرد و دهلی را به تصرف درآورد. با عثمانیان نیز جنگها کرد و در سال ۸۰۴ (۷۸۰ ه.خ) بایزید عثمانی را به اسارت بگرفت. تیمور در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه.خ) به سمرقند پایتخت خویش برگشت، عزم تسخیر چین را نمود ولی اجل مهلتش نداد و در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه.خ) در ۶۹ سالگی در قزاقستان[۱۵۱] درگذشت.
با شکست گورکانیان از آق قیونلوها (که از طوایف ترکمن بودند)[۱۵۲] و کشته شدن ابوسعید گورکان به دست اوزون حسن، قلمرو امپراتوری تیموری در بیشتر نقاط ایران به دست آق قیونلوها(۱۵۰۸–۱۳۷۸ میلادی)[۱۵۲][۱۵۳] افتاد. اوزون حسن به عنوان مقتدرترین پادشاه آق قیونلو محسوب میشود، وی پدر بزرگ شاه اسماعیل صفوی از طرف مادری بود.[۱۵۴]
هرچند حکومت صفویه از سلسلههای ترک تبار محسوب نمیگردد ولی مهمترین نیروی نظامی که دودمان صفویه را به قدرت رساند قبایل هفتگانه ترک (قزلباشها) بودند،[۱۵۵][۱۵۶][۱۵۷] که شاه اسماعیل به کمک ایشان توانست با شکست آققویونلوها و ازبکان، در تبریز تاجگذاری کند.[۱۳۰] تمام شاهان صفوی در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن میگفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن میگفت و شعر میسرود)[۱۵۸] ولی برخی معتقدند که خاندان صفوی ترکیزه شده و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند.[۱۵۹]
پس از اشغال ایران در دوران صفویه بوسلیه افغانها، نادر شاه افشار از ایل افشار (از طوایف ترکمان)[۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳] که از مشهورترین پادشاهان ایران، پس از اسلام است با سرکوب افغانها، دودمان افشاریه را بنیان نهاد و از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶ خورشیدی[۵۳][۱۶۴] پادشاه ایران بود. بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح دهلی و ترکستان و جنگهای پیروزمندانه او سبب شهرت وی شد. اَفشار یا اوشار یکی از ایلهای ترک اغوز ترکمان[۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳] در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ ترک (ایل شاملو، ایل قاجار، ایل روملو، ایل استاجلو، ایل تکهلو، و ایل ذوالقدر) از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایههای دودمان صفوی و سپاه قزلباش را بنیاد گذاردند.[۱۶۵] این قبایل بعدها به نام مشترک قزلباش خوانده شدند.[۱۵۶]
پس از افشاریان، قاجاریان (۱۹۲۵–۱۷۹۴ میلادی) که نام دودمانی از ترکمانان[۱۶۶] است از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ هجری شمسی بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند. بنیانگذار این سلسله آغامحمدخان قاجار است. وی ابتدا در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود[۱۶۷][۱۶۸] و سپس پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت.[۱۶۹] جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار و قراردادهای ترکمنچای، گلستان و پاریس از مهمترین وقایع دوران سلطنت قاجار است.
ورود ترک تباران به شمال آفریقا
ترکهای آفریقای شمالی (کولوگلیس) شامل ترکهایی میشود که در دوران حکمرانی سلطنت مملوک مصر،[۱۷۰] سلطنت ممالیک بحری (مصر)،[۱۷۱] طولونیان[۱۷۲] و امپراطوری عثمانی در شمال آفریقا شامل (لیبی، مصر، تونس و الجزایر) ساکن شدهاند.[۱۷۳]
ترکهای مصر[۱۷۴] به شهروندان مصر با پس زمینه قومی ترک گفته میشود. در اواخر قرن ۱۱ام، مصر برای اولین بار توسط سلسله بحری توسط ترکها بنیانگذاری شد، این دودمان در سال ۱۵۱۷ از مملوکیان در نبرد ریدانیه در نزدیکی قاهره در شمال مصر اداره میشد، شکست خوردند. ترکهایی در ارتش و طبقه اشراف از آن دوران نیز حضور داشتند.[۱۷۵] پیشینه دیگری از حضور ترکها در مصر به دوران امپراطوری عثمانی برمی گردد که کشور کنونی مصر جزئی از مستمعره و فتوحات عثمانیها بود. در سالهای قبل از انقلاب ۱۹۱۹ مصر، طبقات حاکم و بالا عمدتاً ترک یا از تبار ترک بودند، که همگی سهم وراث حکومت عثمانی مصر بودند.[۱۷۶] هیچ برآورد روشنی در مورد جمعیت ترکها در مصر وجود ندارد، چندین منبع تعدادشان را در محدوده ۱۰۰٬۰۰۰ نفر،[۱۷۷] از سوی دیگر ادعاهایی مبنی بر جمعیت ۷۵۰٬۰۰۰ الی ۱٬۵۰۰٬۰۰۰ نیز وجود دارد.[۱۷۸]
ترکهای تونس[۱۷۹] یا تونسیهای ترک[۱۸۰] به اقوامی از ترکان آناتولی اطلاق میشود. که یک گروه اقلیت را در تونس تشکیل میدهند.[۱۸۱] برای اولین بار، حدود ده هزار سرباز ترک امپراطوری عثمانی در سال ۱۵۳۴ زمانی که تونس کنونی جزئی از حکومت عثمانی قلمداد میشد، وارد این منطقه شدند.[۱۸۲] با سقوط حکومت عثمانی، ترکها و استعمارشان بر این منطقه برای قرنها که تحت سلطه ترکها بود، پایان پذیرفت. به عنوان یک نتیجه، ترکیب قومی تونس با مهاجرت ترکان از آناتولی و سیر تکاملی «کولوگلیس» که مردم از تغییرمخلوط ترک و مغرب مرکزی بودند، تشکیل یافتند.[۱۸۳][۱۸۴][۱۸۵] خانوادهها با اصالت ترک عمدتاً در نزدیکی شهرهای ساحلی، نظیر مهدیه و شهر تونس و اطراف جزیره جربه زندگی میکنند.[۱۸۶][۱۸۷]
ترکهای الجزایر[۱۸۸] یا الجزایریهای ترک[۱۸۹] گروه قومی از ترکهای آناتولی هستند؛ که یک گروه اقلیت را الجزایر تشکیل میدهند.[۱۹۰][۱۸۱] در طول حکمرانی امپراطوری عثمانی، الجزایر مستعمره و زیر سلطه سیاسی-منطقهای این حکومت بود.[۱۹۱] به عنوان نتیجه، یک ترکیب قومی از الجزایریها با مهاجرت ترکها از آناتولی و سیر تکاملی از «کولوگلیس» که مردمی مخلوط از ترکی و مغرب مرکزی بودند، تشکیل یافتند.[۱۹۲][۱۸۵] با توجه به گزارش سفارت ترکیه در الجزایر بین ۶۰۰٬۰۰۰–۷۰۰٬۰۰۰ مردم ترک در الجزایر زندگی میکنند، با این حال، سفارت فرانسه جمعیت ترکها را تا حدود ۲ میلیون برآورد میکند.[۱۹۳] در سال ۱۹۵۳، صبری هیزمتلی مطرح کرد که که مردم با منشأ ترک ۲۵٪ از کل جمعیت الجزایر را تشکیل میدهند.[۱۹۴] با این حال، یا توجه به گزارش کسب و کار گروه آکسفورد در سال ۲۰۰۸ اظهار داشتند که بر اساس یک برآورد محتاطانه تر، نشان میدهد که مردم از تبار ترک، ۵٪ از کل جمعیت الجزایر را تشکیل میدهند[۱۹۰] براساس این گزارش، در سال ۲۰۰۶، جمعیت الجزایر ۳۴٫۸ میلیون نفر بود که جمعیت اقلیت ترک در حدود ۱٬۷۴۰٬۰۰۰ تخمین زده میشد.[۱۹۰] طی یک مقاله از روزنامه زمان در سال ۲۰۰۷ اظهار داشت که ترکها تشکیل دهنده ۱۰٪ از جمعیت ۳۳٫۳ میلیون ساکنان الجزایر، یعنی ۳٬۳۰۰٬۰۰۰ نفر از منشأ ترک میباشند.[۱۹۵] در سال ۲۰۱۲، دفتر ملی الجزایر آمار کل جمعیت کشور را ۳۷٫۱ میلیون نفر اعلام کرد.[۱۹۶] اقلیت ترک بهطور عمده در شهرهای بزرگ این کشور زندگی میکنند.[۱۹۰] آنها بهطور عمده دارای یک حضور سنتی و قوی در کنار موروها میدارند. بخش قابل توجهی از تلمسان نیز محل زندگی جامعه ترک در الجزایر میباشد.[۱۹۷][۱۹۸] با توجه به حضور طولانی حاکمان ترک در قصبه الجزیره زندگی میکنند.[۱۹۹] جوامع قابل توجهی در بسکره، قبائل، وادالزیتون[۲۰۰] و استان مدیه حضور دارند.[۲۰۱]
فرهنگ
داستانهای منظوم حماسی مردمان ترک، قبل از ابداع خط به وجود آمدند و سینه به سینه انتقال یافتند. مردمان ترک اصطلاحات مختلفی را برای نامیدن داستانهای حماسی و قهرمانی و راویان آنها استفاده میکنند. اغوزها سرایندهٔ داستان حماسی را اوزان میخواندند که اوزانچی، یانشاق، وارساق و دده نیز عنوان میشد. تقریباً در قرن نهم اوزان جای خود را به عاشیق سپرد.[۲۰۲] عاشیقها از دوران قبل از اسلام در بین مردمان ترک وجود داشتند.[۲۰۳]
داستانهای حماسی مردمان ترک به چهار گروه اصلی سکایی، هون، گؤکترک و اویغور تقسیم شده است که با توجه به روند تاریخ ترکان است. حلقهٔ سکایی شامل داستانهای تنکا البار و شو، حلقهٔ هون شامل داستان اغوز قاغان، حلقهٔ گؤکترک شامل داستانهای بوزقورد (گرگ خاکستری) و ارگنهقون (گذرگاه صعبالعبور) و حلقهٔ اویغور شامل داستانهای تورییش (پیدایش) و کوچ که با یکدیگر پیوستگی دارند، است.[۲۰۲]
کاشغری خلاصهای از داستان فرمانروای ترک، «شو»، را ذکر کرده که مربوط به مقابلهٔ شو با حملهٔ اسکندر ذوالقرنین به ترکستان غربی است.[۲۰۲]
تعداد داستانهای حماسی ترکان بسیار است. علاوه بر داستانهای حماسی باستانی و حدود هفتاد داستان جدید شامل عناصر باستانی، مؤلفان تاریخ ادبیات دنیای ترک از حدود صد و بیست داستان حماسی جدید نام بردهاند که داستانهای حماسی ماناس، کوراوغلو و آلپامیش از اهمّ آنهاست. سرودن داستانهای حماسی در بین ترکان تا این اواخر وجود داشته است که ازنظر شکل و محتوا با سنت داستانپردازی قبلی متفاوت است.[۲۰۲]
مبتنی بر حوادث تاریخی بودن، حضور مخلوقات خارقالعاده در کنار شخصیتهای واقعی، تعدّد حوادث فوق طبیعی، عموماً منظوم یا دارای نظم و نثر بودن، عدم وجود مؤلف شناختهشده، زبان روان و ساده و برگرفته از زبان مردم و شکل گرفتن در محیط جغرافیایی و زمان خاص و تحول در زمان و مکان وقوع حوادث با مهاجرت ناقلانشان به جاهای دیگر، مهمترین ویژگیهای داستانهای حماسی ترکان است.[۲۰۲]
تُرکها در منابع اسلامی و احادیث
از محمد در کتاب صحیح بخاری و کتاب صحیح مسلم که معتبرترین کتب روایی نزد اهل سنت هستند[۲۰۴] و آن را بعد از قرآن، صحیحترین کتاب میدانند[۲۰۵][۲۰۶][۲۰۷][۲۰۸][۲۰۹] در مورد تُرکها حدیثی نقل شده[۲۱۰][۲۱۱] و در کتاب سنن ابی داود سیستانی (از صحاح سته و از معتبرترین منابع اهل سنت)[۲۱۲][۲۱۳] فصلی با عنوان «باب فی النهی عن تهییج التُرک» (باب نهی پیامبر از خشمگین ساختن تُرکها) بیان شده است.[۲۱۴][۲۱۵] همچنین در کتاب وسایل الشیعه تألیف شیخ حر عاملی، فصلی به نام «باب اِستِحباب مُتارِکة التُرک ما دامَ یُمکِن التَّرک» (باب مستحب بودن تَرک مخاصمه با تُرکان تا حد امکان) اختصاص یافته.[۲۱۶]
بر اساس این احادیث، جاحظ (ابوعثمان عمرو بن بحر، پادشاه نثر ادبی)[۲۱۷] میگوید که یزید بن قتاده پس از فتح ایران و حمله به شمال شرق، در طول کشمکش با تُرکان، با ذکر این حدیث، سخن خلیفه (عمر بن خطاب) را به سربازان عَرَب یادآوری کرد که آنان را هشدار داده بود: «تُرکان دشمنانی خشمگین اند» و مانع از حملهٔ اعراب به تُرکان شد.[۲۱۸] در روایتی دیگر، جاحظ میگوید هنگامی که حمزة بن آذرک که والی بخشی از خراسان بود، یک گروه سواره نظام تُرک به او حمله کردند. سربازان حمزه بن آذرک بیشتر از تُرکان بود، اما سربازانش را از جنگیدن با آنان بازداشت و گفت:
«اگر آنها تمایلی به جنگ ندارند، جنگ را آغاز نکنید، چون در حدیث آمده است که تا زمانی که شما را رها کردهاند، آنها را رها کنید.»[۲۱۹] در ادامه میگوید: «حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نصیحتی به تمام اَعراب است. راه درست برای ما این است که با آنان (تُرکها) صلح آمیز زندگی کنیم و جنگ را کنار بگذاریم. چه میاندیشید در مورد ملّتی که حتّی هنگامی که اسکندر مقدونی، بعد از تسلّط بر جهان، تُرکان را دید و به آنان نزدیک نشد.[۲۲۰][۲۲۱]
طبق نظر مُحدث مشهور اهل سنت، محمد جریر طبری (مورخ بزرگ و مؤلف تاریخ طبری)، نامه اَحنف بن قیس به خلیفه (عمر بن خطاب) او را عمیقاً در مورد پیروزیهای درخشان در شمال ایران و در نتیجه مجاور شدن با تُرکان در آینده نگران کرده بود. خلیفه نتوانست اندوه خود را پنهان کند و صراحتاً به همراهانش گفت: «من آرزو میکردم هرگز لشکری به خراسان نفرستاده بودم و ای کاش رودخانه ای از آتش بین ما قرار داشت».[۲۲۲] اَحنف بن قیس (فاتح شمال ایران) و سردار مقتدر خلیفهٔ دوم، زمانی که خاقان پادشاه ترکان در مرز ظاهر شد، همین سیاست «عدم درگیری» و «خشمگین ننمودن» را نسبت به ترکان در پیش گرفت.
طبق روایت طبری بعد از بهبودی اوضاع، خلیفه (عُمَر) بار دیگر نامه ای به سردارش احنف نوشت و به او دستور داد که پیشروی در مشرق و در مسیر سرزمین تُرکان را متوقف کند و گفت: «از رود جیحون فراتر نروید و به این سوی آن بسنده کنید، اگر شما این کار را انجام دهید، پیروزی برای شما باقی خواهد ماند. من تکرار میکنم از رود جیحون عبور نکنید، وگرنه شکست خواهید خورد.»[۲۲۳]
مجمد بن جریر طبری میگوید، احنف بن قیس (سردار مسلمانان) پس از فتح شمال شرق ایران، در موقعیتی که احتمال رویارویی با تُرکان وجود داشت به لشکریانش گفت که نمیخواهد با تُرکان بجنگد مگر اینکه جنگ اجتناب ناپذیر شود. او اشاره کرد که خلیفه دوم (عُمَر) توصیه نموده که از جیحون عبور نکنند و وارد سرزمینهای تُرکان نشوند.[۲۲۴]
علی بن ابیطالب در وصف ترکها میگوید: گویا آنان را میبینم که با رخساری چونان سپرهای چکش خورده، لباسهایی از دیباج و حریر پوشیده، که اسبهای اصیل را یدک میکشند و آنچنان کشتار و خونریزی دارند که مجروحان از روی بدن کشتگان حرکت میکنند و فراریان از اسیرشدگان کمترند.[۲۲۵]
زبانهای ترکی
زبانهای ترکی به دو دستهٔ کلی شرقی و غربی تقسیم میشود. زیرمجموعههای شرقی زبانهای ترکی عبارتاند قزاقی، قرقیزی و ازبکی و زیرمجموعههای غربی زبان ترکی نیز شامل ترکی استانبولی، ترکمنی و ترکی آذربایجانی میشوند.[نیازمند منبع]
همچنین، زبانهای ترکی به شش دستهٔ جزئی تقسیم میشود.
- خانوادهٔ چوواش (اُغور یا بلغار)
- خانوادهٔ شمال غربی (قپچاق)
- خانوادهٔ جنوب غربی (اُغوز)
- خانوادهٔ جنوب شرقی (قارلق)
- خانوادهٔ شمال شرقی (ترکی سیبری)
- خانوادهٔ خلجی (آرگو)
زیرمجموعههای شرقی زبان ترکی عبارتند از اویغوری، قزاقی، قرقیزی و ازبکی، و زیرمجموعههای غربی زبان ترکی نیز شامل ترکی استانبولی، ترکمنی، ترکی قشقایی، ترکی آذربایجانی و خلجی است.
زبانهای ترکی بههمراه زبانهای مغولی، تونگوزی و برخی موارد کرهای و ژاپنی جزء زبانهای آلتایی بهشمار میرفتند ولی امروزه هم نظریه زبانهای اورال - آلتایی و هم نظریه زبانهای آلتایی بهطور گستردهای رد شدهاند و تنها میتوان زبانهای ترکی را تحت خانواده زبانی خود بررسی کرد.[نیازمند منبع]
زبانهای ترکی در خطر انقراض و نابودی
زبان درخطر به زبانی گفته میشود که در معرض نابودی باشد. تعداد گویشوران یک زبان درخطر بهطور لزوم کم نیست، بلکه حتی اگر تعداد آنها طی مدت به نسبت کوتاهی در حال کاهش شدید بوده باشد، باز با آن به سان زبان درخطر برخورد میشود.
روسیه
- مقاله اصلی: (en:List of endangered languages in Russia) و (en:Languages of Russia)
۱۵ زبان از خانواده زبانهای ترکی در روسیه در فهرست زبانهای در خطر (en:Lists of endangered languages) و در معرض انقراض و نابودی کامل هستند:
- زبان آلتای (en:Altai language) / (en:Northern Altay language) - به شدت در معرض خطر Severely endangered - گویش وران ۵۵٬۷۲۰ نفر
- زبان تاتارهای بارابا (en:Baraba Tatar language) - به شدت در معرض خطر Severely endangered - گویش وران ۸٬۰۰۰ نفر
- زبان تاتارهای سیبری (en:Siberian Tatar language) - بهطور قطع در معرض خطر Definitely endangered - گویش وران ۱۰۰٬۰۰۰ نفر
- زبان باشقیری (en:Bashkir language) - آسیبپذیر Vulnerable - گویش وران ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر
- زبان چولیمی (en:Chulym language) - بهطور بحرانی در معرض خطر Critically endangered - گویش وران ۴۴ نفر
- زبان چوواشی (en:Chuvash language) - آسیبپذیر Vulnerable - گویش وران ۱٬۰۴۲٬۹۸۹ نفر
- زبان دولگانی (en:Dolgan language) - بهطور قطع در معرض خطر Definitely endangered - گویش وران ۱٬۱۰۰ نفر
- زبان کاراچایی-بالکاری (en:Karachay-Balkar language) - آسیبپذیر Vulnerable - گویش وران ۳۱۰٬۰۰۰ نفر
- زبان خاکاسی (en:Khakas language) - بهطور قطع در معرض خطر Definitely endangered - گویش وران ۴۳٬۰۰۰ نفر
- زبان قموقی (en:Kumyk language) - آسیبپذیر Vulnerable - گویش وران ۴۵۰٬۰۰۰ نفر
- زبان نوقایی (en:Nogai language) / (en:Yurt Tatar language) - بهطور قطع در معرض خطر Definitely endangered - گویش وران ۸۷٬۰۰۰ نفر
- زبان شور (en:Shor language) - به شدت در معرض خطر Severely endangered - گویش وران ۲٬۸۰۰ نفر
- زبان توفا (en:Tofa language) - بهطور بحرانی در معرض خطر Critically endangered - گویش وران ۹۳ نفر
- زبان تووایی (en:Tuvan language) - آسیبپذیر Vulnerable - گویش وران ۲۸۰٬۰۰۰ نفر
- زبان یاقوتی (en:Yakut language) - آسیبپذیر Vulnerable - گویش وران ۴۵۰٬۰۰۰ نفر[۲۲۶][۲۲۷][۲۲۸][۲۲۹]
چین
زبان اویغوری
بعد از انقراض زبان جغتایی، زبان اویغوری و زبان ازبکی در مناطقی که زبان جغتایی صحبت میشد، توسعه پیدا کردند. امروزه زبان اویغوری در نتیجه ریشه گرفتن از زبان جغتایی، شامل وام واژههای فراوانی از زبان فارسی است.[۲۳۰]
زبان سالاری
یکی از زبانهای ترکی و از شاخه اغوز است که حدود هفتاد هزار تن گویشور دارد. بیشتر سالارها در استانهای گانسو و چینگهای در کشور چین زندگی میکنند. زبان سالار به دو گروه بزرگ گویشی تقسیم میشود. این انشعاب از آن جا سرچشمه گرفته است که یکی از شاخههای گویشی از زبانهای تبتی و چینی و شاخه دیگر از زبانهای اویغوری و قزاقی تأثیر پذیرفته است. فقط یک سوم جمعیت قوم سالار به زبان سالاری تکلم میکنند که به ترکمنی شبیه است. بخش دیگر نیز به زبان تبتی و تعداد بیشتر آنان به زبان چینی صحبت میکنند. زبان امروزی سالار تأثیر زیادی از زبانهای همسایه چینی و تبتی گرفته است. در پایان باید گفت که زبان سالار صورت مکتوب ندارد. به این خاطر مردم سالار، به عنوان زبان نوشتاری خود اویغوری را برگزیده بودند.[نیازمند منبع]
افغانستان
شماری از زبانها، مانند زبانهای ترکی و مغولی که در گذشته در افغانستان مورد استفاده برخی از گویشوران بوده، به کلی نابود شده است و گویشوران آنها در حال حاضر به زبانهای دیگر سخن میگویند.[۲۳۱]
ایران
ترکی آذری
زبان ترکی آذربایجانی از عهد صفویه به بعد جایگزین لهجهٔ ایرانی پهلوی آذری شده است. زبان ساکنان آذربایجان -با وجود مهاجرتهای ترکمانان از قرن پنجم هجری به بعد به این سرزمین- یکی از لهجههای ایرانی، یعنی لهجهٔ پهلوی آذری بوده است، همانطوری که فی المثل در شهر ری لهجهٔ رازی و در مازندران لهجهٔ طبری رایج بوده است و این لهجهٔ ایرانی آذری چنانکه گذشت تا حدود قرن دهم و یازدهم در آن منطقه زنده بوده است. ما در این مورد شواهدی متعدد در دست داریم که تنها به دو مورد آن اشاره میکنیم:
علی ابوالقاسمی، کارشناس و پژوهشگر حوزه تاریخ و فرهنگ بومی ضمن هشدار در مورد نابودی زبان ترکی آذری شمال استان همدان گفت: زبان ترکی در شمال استان همدان آسیب جدی دیده است و طی سالهای آینده نابود میشود. وی گفت زبان ترکی در شمال استان همدان مورد بیتوجهی و بیمهری قرار گرفته است که بخشی از علل آن به بطن جامعه ترک زبانان شهرستانهای شمالی استان همدان برمیگردد. به مرور زمان، واژههای زبان ترکی در معرض فراموشی قرار گرفته است و کلماتی از دیگر زبانها، از جمله فارسی و عربی در میان لهجههای ترک زبان این استان رسوخ یافته است. ابوالقاسمی بیان کرد اکثر والدین کودکان زبان گفتاری آنان را از ترکی به فارسی تغییر دادهاند.[۲۳۲]
ناصر خسرو قبادیانی (۳۹۴–۴۸۱ هـ. ق) شاعر و نویسندهٔ معروف در سفرنامهاش نوشته است:
«… در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک میگفت، اما زبان فارسی نیکو نمیدانست. پیش من آمد، دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد، و پیش من بخواند و هر معنی که مشکل بود از من پرسید به او بگفتم، و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند.»
اسدی طوسی (متوفی ۴۶۵ هـ. ق) سرایندهٔ گرشاسبنامه، نیز در سبب تألیف کتاب لغت فرس برای شاعران اران و آذربایجان نوشته است:
«و غرض ما اندر این، لغات پارسیست که دیدم شاعران را که فاضل بودند و لیکن لغات پارسی کم میدانستند…»
در هر مورد، بی تردید، مقصود از «زبان فارسی» و «لغات پارسی» چیزی به جز زبان و لغات فارسی دری رایج در خراسان و شرق ایران در آن روزگار نیست، چه قطران قادر بوده است دو دیوان شعر شاعران خراسانی را که به فارسی دری بوده است پیش ناصر خسرو بخواند و تنها معنی کلماتی را که نمیدانسته است (یعنی لغات مخصوص شرق ایران و لهجهٔ دری) از وی بپرسد. از سوی دیگر ناصر خسرو هم شعر قطران تبریزی را میفهمیده است. لغاتی را هم که اسدی طوسی در کتاب لغت خود آورده است عموماً از همان واژگان مخصوص شرق ایران و لهجهٔ دری است که ایرانیان آذریزبان آذربایجان آنها را فهم نمیکردهاند.
چنین «آذری» نام یکی از لهجههای ایرانیست و کاربرد آن به جای «ترکی» در چند دههٔ اخیر نادرست است. زبان ایرانیان آذربایجانی از قرن دهم و یازدهم هجری تا به امروز زبان ترکیست و برای تشخیص آن از دیگر لهجههای ترکی، آن را ترکی آذربایجانی یا ترکی آذری میتوان نامید نه «آذری».[۲۳۳]
ترکی خراسانی
سازمان یونسکو از زبانهای در معرض خطر جهان یا منسوخ شده، اطلسی تهیه کرده است که به صورت آنلاین و به کمک نقشههای گوگل قابل مشاهده است. در این لیست، برای کشور ایران ۲۵ زبان در معرض خطر نشان داده شده است که ترکی خراسانی یکی از این زبانها است و با عنوان زبان آسیبپذیر (Vulnerable) از آن یاد شده است.[۲۳۴][۲۳۵] این زبان بیشتر در استان خراسان شمالی صحبت میشود ولی در استانهای خراسان رضوی و گلستان هم گویشور دارد. بیشتر کسانی که به زبان ترکی خراسانی سخن میگویند به زبان فارسی نیز مسلط هستند. نابودی تدریجی زبان ترکی خراسانی در شمال و مرکز خراسان رخ داده است.[نیازمند منبع]
ترکی قشقایی
زبان ترکی قشقایی یکی از لهجههای شاخه جنوب غربی زبان ترکی است که قشقاییها بدان تکلم میکنند.[۲۳۶] در واژگان قشقایی تأثیر زبان فارسی مشخص است، در متون جمعآوری شده توسط دوئرفر و همکارانش از فیروزآباد دخیلهای فراوان عربی دیده میشود. واژگان حکومتی و نظامی مانند پاسبان، پیکان و شاه بیشتر از فارسی وارد این زبان شدهاند. قاموس دینی بیشتر ریشه عربی دارد اما از فارسی وارد این زبان شدهاند و ویژگیهای فارسیشان را حفظ کردهاند. واژگان پزشکی نیز تحت تأثیر فارسی است مانند بیمار، درد و دارو.[۲۳۷] بنا به یک پژوهش، در فیروزآباد قشقاییها در همه سنین از زبان مادری در حوزههای دوستانه و خانوادگی استفاده مینمایند، اما در شیراز افراد زیر بیست سال خانوادههای ترکزبان تمایل چندانی به استفاده از زبان مادری ندارند. در شیراز در حوزههای مختلف زبان غالب فارسی است و در موقعیتهای غیررسمی در بعضی از مواقع زبان مادری استفاده میشود در صورتی که در فیروزآباد در شرایط مشابه ترکی ترجیح داده میشود. ترکی در شیراز به شدت تحت تأثیر فارسی است. زبان قشقایی در میان جوانان به تدریج در حال از دست دادن کاربریاش است.[۲۳۸]
زبان خلجی
نشانههایی تاریخی نشان میدهد که خلجها احتمال دارد در اصل مردمی آریایینژاد و گروهی از سکاها بودهاند که در آسیای میانه ترکزبان شدهاند.[۲۳۹] مردم خلج از نظر فرهنگی ایرانی محسوب میشوند. امروزه زبان خلجی در معرض انقراض قرار دارد و جای خود را بین نسل جدید خلجیها به فارسی داده است. نسل جدید تنها در حد درک مطلب با این زبان آشنائی دارند و دیگر در میان خود از این زبان استفاده نمیکنند.[۲۴۰] بر اساس آمار سایت اتنولوگ تعداد گویش وران زبان خلجی در ایران ۴۲٫۱۰۰ نفر میباشد.[۲۴۱]
ایل بچاقچی
بچاقچی، یکی از بزرگترین ایلات استان کرمان است. ایشان شیعهمذهب هستند و در گذشته به گویشی از ترکی صحبت میکردند ولی امروزه بیشتر شهرنشین شده و به فارسی صحبت میکنند. واژه بچاقچی در ترکی به معنای چاقوساز است و گویا از نام یکی از رؤسای گذشته ایل گرفته شده است.[۲۴۲]
عراق
اگرچه برخی از آنها قادر به حفظ هویت زبانی خود شدهاند، اما ترکمنهای امروزی عراق به سرعت جذب جمعیت عموم، اکثریت و دیگر قبایل سازماندهی شدهاند.[۲۴۳] بسیاری از فرزندان امروزی اولین دوره مهاجران ترکمن در داخل مردم محلی عرب جذب شدهاند.[۲۴۴] در سال ۱۹۵۷ در آخرین سرشماری قابل اعتماد به رسمیت شناخته شدند، ولی بعد از آن با سیاستهای عربسازی حزب بعث مواجه شدند.[۲۴۵] زبان رسمی نوشتاری ترکمنها، ترکی استانبولی است، و الفبای جدید آن، الفبای لاتین میباشد.[۲۴۶][۲۴۷] بهطور عموم ترکمنهای عراق «ترکمان»، «ترکمنان»، «ترکمانان» یا «ترکمن» نامیده میشوند[۲۴۸] و نباید آنان را با کسانی که به زبان ترکمنی در ترکمنستان تکلم میکنند، یکسان دانست.[۲۴۹]
سلسلههای ترک تبار و زبان فارسی
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
دانشنامه بریتانیکا (به انگلیسی: Encyclopædia Britannica) به عنوان قدیمیترین دانشنامه انگلیسیزبان[۲۵۰] که در حال حاضر یکی از مهمترین و معتبرترین منابع به زبان انگلیسی بهشمار میرود[۲۵۱][۲۵۲] چنین بیان کرده است: استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.[۲۵۳]
ترکان سلجوقی مراکز آموزش عالی را تأسیس کردند (متن انگلیسی: founded universities) و حامیان هنر و ادبیات فارسی بودند. دستاوردهای علمی در دوران سلطنت آنها توسط دانشمندانی مانند عمر خیام و امام محمد غزالی مشخص میشود. در دوره امپراتوری سلجوقی، فارسی به زبان ضبط تاریخی تبدیل شد، در حالی که مرکز فرهنگ زبان عربی از بغداد به قاهره تغییر یافت.[۲۵۴]
پادشاهان سلجوقی برخی خود شعر میسرودند، چنانکه ملکشاه یکم هم اشعار فارسی حفظ داشت و هم خود به فارسی شعر میگفت و همچنین طغرل سوم آخرین پادشاه این سلسله شاعر فارسی گوی بوده است.[۲۵۵]
نوزایی (رنسانس) زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی در دوره ترکان غزنوی در قرن یازدهم میلادی صورت گرفت. [۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳] دربار امپراتوری غزنوی به دلیل حمایت از ادبیات فارسی چنان مشهور بود که شعرایی همچون فرخی سیستانی برای ادامه فعالیت به نزد آنان سفر کردند.[۱۱۵] مجموعه شعر کوتاه عنصری (شاعر پارسیگوی) به سلطان محمود و برادرانش نصر و یعقوب اختصاص یافته است.[۱۱۶] سلطان محمود، غزنی را به مرکز آموزش علوم تبدیل کرد و فردوسی و ابوریحان بیرونی را به دربار خود دعوت نمود.[۱۱۴] او ترجیح داد که شهرت و جلالش به زبان فارسی ثبت گردد و صدها شاعر پارسیگوی در دربار او جمع شدند.[۲۵۶] وی کتابخانههای زیادی از ری و اصفهان به پایتخت خود آورد.[۲۵۷] با فتح ری و اصفهان به دست سلطان محمود، ادبیات فارسی در آذربایجان و عراق عجم گسترش یافت.[۱۱۷]
غزنویان نوشتههای تاریخی به زبان فارسی تدوین کردند.[۲۵۸] تارخ بیهقی که در نیمه دوم قرن یازدهم نوشته شده است، نمونه ای از آن است.[۲۵۹] با فتح شمال هند توسط سلطان محمود غزنوی، فرهنگ و ادبیات فارسی به لاهور راه یافت شد، که بعدها شعرای مشهوری همچون مسعود سعد سلمان در هندوستان پرورش یافتند.[۱۱۸] لاهور، تحت حکومت غزنویان در قرن یازدهم، دانشمندان پارسی را از خراسان، هند و آسیای مرکزی جلب کرد و به یک مرکز مهم فرهنگی زبان و ادبیات پارسی تبدیل شد.[۱۱۹][۱۱۴]
اگرچه پادشاهان غزنوی و فرماندهان نظامی آنها اصالتا ترک بودند، ولی از نظر ترویج زبان فارسی و حمایت از شاعران پارسیگوی، اهتمام شاهان غزنوی برای گسترش زبان و ادب پارسی، بیشتر از رقبای ایرانی خود یعنی سلسله آل بویه بود که از شعرای عرب تمجید کرده و حامی بزرگ و مروج زبان و ادبیات عربی بودند. (متن انگلیسی دانشنامه ایرانیکا: a great patron of Arabic letters, and the patronage extended to the outstanding Arab poet al-Motanabbi, distinguished himself in the promotion of Arabic letters).[۲۶۰]
امپراتوری تیموری (گورکانی) دودمانی ترکتبار[۴۵][۱۲۹][۲۶۱] با فرهنگی ایرانی بود.[۴۵][۱۲۹] در دوران حکومت امپراتوری گورکانیان هند، زبان فارسی در هندوستان گسترش پیدا کرد. تأثیر ظهور این خاندان در هند، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.[۲۶۲] دوران طلایی ادب فارسی در هند، دورهٔ اکبر کبیر (اکْبَرشاه) است. به امر وی وزیرش تودارمال فرمانی را صادر کرد که به موجب آن، زبان فارسیزبان تمام امپراتوری اعلام گردید. همچنین به فرمان اکبرشاه برخی از کتابهای مهم هندوان از سانسکریت به نظم و نثر فارسی ترجمه شد و بر غنای ادب فارسی افزوده گردید. اگر در دورهٔ غزنویان مرکز زبان فارسی در هند تنها شهر لاهور بود، این مرکزیت در سدههای بعدی به ترتیب به مولتان و دهلی و اگره منتقل گردید. علاوه بر شاعران، دانشمندان و نویسندگان ایرانی که در مدت چند سده به هند مهاجرت کردند، از هندیان اعم از مسلمان و هندو، شاعران و نویسندگان و عالمان بزرگی ظهور کردند که آثارشان به فارسی است. دوران فرمانروایی گورکانیان هند با دورهٔ فرمانروایی دودمان صفوی در ایران همزمان است که این خود به گونهای ناخواسته یکی از عوامل مؤثر در نیرو گرفتن زبان پارسی در هند بهشمار میرود. نوع نگاه پادشاهان صفوی به ادبیات و فرهنگ به گونهای بود که شاعران و نویسندگان ایران را از بخشش و نواخت پادشاهان صفوی ناامید میکرد و آنان گاه ناگزیر و گاه مشتاقانه رهسپار دربار ادبپرور گورکانی میشدند.[۲۶۳] در این دوره، هنر هند با هنر و ادبیات پارسی ادغام شد.[۲۶۴]
چرا این ترکان فاتح، وزیران خود را از ایرانیان برمیگزیدند؟ چرا تشکیلات اداری و دولتی خود را به دست ایرانیان میسپردند؟ چرا به جای زبان ترکی -که زبان مادری و قوم و قبیلهٔ ایشان بود- زبان فارسی را به عنوان زبان اداری و ادبی سرزمینهای تحت تصرف خود به کار میبردند و در رواج آن حتی در سرزمینهای غیر ایرانی -بهطور غیرمستقیم- میکوشیدند؟ چرا در دربارهایشان در بین تمام شاعران و نویسندگان و عالمان پارسیزبان یک شاعر یا نویسنده یا عالم ترک یا ترکزبان حضور نداشت که آثاری از خود به ترکی بر جای بگذارد؟ چرا این ترکان نو مسلمان متعصب -که حتی برای ادای «نذر» و کسب ثواب اخروی به سرزمینهای غیر مسلمانان حمله میبردند تا گروهی را به بردگی بگیرند و جمعی زیاد را بکشند و با غنیمتهای بسیار به سرزمین خود بر گردند، و البته سهم خلیفه را هم به بغداد بفرستند تا تردیدی در این امر باقی نماند که تمام لشکرکشیهای ایشان برای گسترش دین مبین اسلام بوده است- اجازه میدادند در دربارهای ایشان مراسم و آیینهای ایرانی و پارسی به مانند جشنهای نوروز و مهرگان و سده با تشریفات خاص برپا گردد در حالی که از برگزاری یک جشن و آیین ترکی در دربار ایشان حتی نامه به میان نیامده است؟ و… پاسخ همهٔ این پرسشها و سؤالهای مقدّر دیگر در این باب چیزی جز این نیست که این ترکان بیابانگرد مهاجم که قرنها بر ایران حکمرانی کردند، حامل تمدن و فرهنگ و زبان و ادبی غنی نبودند. آنان حتی قواعدی مکتوب به مانند یاسای چنگیزی نیز در دست نداشتند تا ایرانیان مغلوب را به اجرای آن مجبور سازند. علت اساسی ایرانی ماندن ایرانیان و ترک نشدن ایشان را در این شرایط دشوار، از یک طرف، و ایرانی شدن اکثر این ترکان را به مرور زمان در این قرون، تنها در فرهنگ ایران و زبان و ادب فارسی و عشق ایرانیان به حفظ میراث پدران خود باید جست، همچنانکه پیش از این نیز به همین طریق از چنگ تازیان جان به سلامت برده بودند.[۲۶۵]
اقوام ترکزبان
پراکندگی اقوام ترکزبان[۲۶۶] بر اساس کشور محل سکونت، دین، مذهب و زبان[۲۶۷]
ردیف | قومیت | کشورهای مسکون | جمعیت | زبان | دین |
---|---|---|---|---|---|
۱ | ترکهای آناتولی | ترکیه، آلمان، الجزایر، عراق، بلغارستان، گرجستان، سوریه | ۷۰ میلیون | ترکی استانبولی | مسلمان (سنی) و علوی |
۲ | مردم آذری | جمهوری آذربایجان، ایران، عراق، ترکیه، روسیه، گرجستان | ۳۰ میلیون | ترکی آذربایجانی | مسلمان (شیعه) |
۳ | ازبکها | ازبکستان، افغانستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان | ۲۸/۳ میلیون | ازبکی | مسلمان (سنی) |
۴ | قزاقها | قزاقستان، روسیه، چین، ازبکستان | ۱۳/۸ میلیون | قزاقی | مسلمان (سنی) |
۵ | اویغورها | چین (سینکیانگ), قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکیه | ۹ میلیون | اویغوری | مسلمان (سنی) |
۶ | ترکمنها | ترکمنستان، ایران، افغانستان، | ۸ میلیون | ترکمنی | مسلمان (سنی) |
۷ | تاتارها | روسیه، ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان، لهستان، لیتوانی، فنلاند | ۷ میلیون | تاتاری | مسلمان (سنی) |
۸ | قرقیزها | قرقیزستان، افغانستان، ازبکستان، چین، تاجیکستان | ۴/۵ میلیون | قرقیزی | مسلمان (سنی) |
۹ | باشقیرها | روسیه، ازبکستان، قزاقستان | ۲ میلیون | باشقیری | مسلمان (سنی) |
۱۰ | تاتارهای کریمه | اوکراین(شبه جزیره کریمه), روسیه، ازبکستان، ترکیه، رومانی | ۰/۵ تا ۲ میلیون | تاتاری کریمه | مسلمان (سنی) |
۱۱ | قشقایی | ایران | ۱/۷ میلیون | ترکی قشقایی | مسلمان (شیعه) |
۱۲ | چواشها | روسیه | ۱/۷ میلیون | چوواشی | مسیحیان ارتدوکس |
۱۳ | قرهقالپاقها | ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان | ۰/۶ میلیون | قرهقالپاقی | مسلمان (سنی) |
۱۴ | یاقوتها | روسیه | ۰/۵ میلیون | یاکوتی | مسیحیان ارتدوکس |
۱۵ | قوموقها | روسیه | ۰/۴ میلیون | قومیقی | مسلمان (سنی) |
۱۶ | قرهچایها و بالکارها | روسیه، ترکیه | ۰/۴ میلیون | کاراچایی-بالکاری | مسلمان (سنی) |
۱۷ | مردم تووایی | روسیه | ۰/۳ میلیون | تووایی | بودایی |
۱۸ | گاگائوزها | مولداوی | ۰/۲ میلیون | گاگائوزی | مسیحیان ارتدوکس |
۱۹ | قارائیهای کریمه و کریمچاکها | لیختناشتاین، لهستان، روسیه، ترکیه | ۰/۲ میلیون | کارائیم و کریمچاک | یهودیت |
اقلیتها در کشورهای ترک زبان
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
جمعیت گذشته و آینده
رتبه | کشور | مساحت | 1950 | 2000 | 2050 | 2100 |
---|---|---|---|---|---|---|
1 | ترکیه | ۷۸۳٬۵۶۲ | ۲۱٬۱۲۲٬۰۰۰ | ۶۵٬۹۷۰٬۰۰۰ | ۸۹٬۲۹۱٬۰۰۰ | ۸۷٬۹۸۳٬۰۰۰ |
2 | ازبکستان | ۴۴۷٬۴۰۰ | ۶٬۲۹۳٬۰۰۰ | ۲۵٬۰۴۲٬۰۰۰ | ۳۵٬۱۱۷٬۰۰۰ | ۳۲٬۰۷۷٬۰۰۰ |
3 | قزاقستان | ۲٬۷۲۴٬۹۰۰ | ۶٬۶۹۴٬۰۰۰ | ۱۵٬۶۸۸٬۰۰۰ | ۲۲٬۲۳۸٬۰۰۰ | ۲۴٬۷۱۲٬۰۰۰ |
4 | جمهوری آذربایجان | ۸۶٬۶۰۰ | ۲٬۸۸۶٬۰۰۰ | ۸٬۴۶۴٬۰۰۰ | ۱۱٬۲۱۰٬۰۰۰ | ۹٬۶۳۶٬۰۰۰ |
5 | قرقیزستان | ۱۹۹٬۹۰۰ | ۱٬۷۳۹٬۰۰۰ | ۴٬۹۳۸٬۰۰۰ | ۷٬۰۶۴٬۰۰۰ | ۹٬۰۴۶٬۰۰۰ |
6 | ترکمنستان | ۴۸۸٬۱۰۰ | ۱٬۲۰۵٬۰۰۰ | ۴٬۳۸۶٬۰۰۰ | ۶٬۶۰۸٬۰۰۰ | ۵٬۶۰۶٬۰۰۰ |
Total | ۴٬۷۳۰٬۴۶۲ | ۳۹٬۹۳۹٬۰۰۰ | ۱۲۴٬۴۸۸٬۰۰۰ | ۱۷۱٬۵۲۸٬۰۰۰ | ۱۶۹٬۰۶۰٬۰۰۰ |
۷۰–۷۶ درصد مردم ترکیه بر اساس آمارهای دولتی ترک هستند.[۵۵][۵۶] در برآورد ۲۰۱۲ مؤسسه آمار ترک استات (The Turkish Statistical Institute (TurkStat))، جمعیت کردهای ترکیه بیش از ۲۲ میلیون نفر (۲۲٬۶۹۱٬۸۲۴) و بیش از سی درصد از جمعیت ۷۴٬۷۰۰٬۰۰۰ نفری ترکیه را تشکیل میدهد که حدود ۱۴ میلیون نفر در کردستان ترکیه و بقیه در سراسر ترکیه به خصوص شهرهای استانبول، آنکارا و ازمیر پراکنده هستند که به این ترتیب درصد ترکهای ترکیه کمتر از ۷۰ درصد خواهد بود.[۵۷]
وسعت خاکی و آبی
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
این فهرست کشورهای ترکزبان است اما ادعای این کشورها بر جنوبگان در آن لحاظ نشده است.
Rank | Country | Area | EEZ | Shelf | EEZ+TIA |
---|---|---|---|---|---|
1 | ترکیه | ۷۸۳٬۵۶۲ | ۲۶۱٬۶۵۴ | ۵۶٬۰۹۳ | ۱٬۰۴۵٬۲۱۶ |
2 | ازبکستان | ۴۴۷٬۴۰۰ | ۰ | ۰ | ۴۴۷٬۴۰۰ |
3 | قزاقستان | ۲٬۷۲۴٬۹۰۰ | ۰ | ۰ | ۲٬۷۲۴٬۹۰۰ |
4 | جمهوری آذربایجان | ۸۶٬۶۰۰ | ۰ | ۰ | ۸۶٬۶۰۰ |
5 | قرقیزستان | ۱۹۹٬۹۰۰ | ۰ | ۰ | ۱۹۹٬۹۰۰ |
6 | ترکمنستان | ۴۸۸٬۱۰۰ | ۰ | ۰ | ۴۸۸٬۱۰۰ |
Total | ۴٬۷۳۰٬۴۶۲ | ۲۶۱٬۶۵۴ | ۵۶٬۰۹۳ | ۴٬۹۹۲٬۱۱۶ |
دین اقوام ترکتبار
ترکان خود را تماماً تسلیم اسلام کردند که این از مشخصههای اسلام ترکی ست. ترکهای گرویده به اسلام هویت ملیشان را چنان غرق در اسلام کرده بودند که عربها و ایرانیان هرگز چنان نکرده بودند. دلیل این بخشی بهدلیل نیرومندی این آیین در هنگام مواجهه آنها با آن در سرحدات اسلام و کفر، بخشی به این دلیل بود که گرویدن آنان به اسلام آنان را فوراً درگیر جنگ مقدس با خویشاوندان کافرشان کرد. برای تذکرههای عربی روزهای قهرمانانه پگن عربستان، غرور ایرانی نسبت به افتخارات ازدسترفته ایران باستان، هیچ معادل ترکی وجود ندارد. تمدنها، حکومتها، ادیان و ادبیات ترکی قبل از اسلام، جز اندکی شعر مردمی و اسطوره شجره نامهای زدوده و فراموش شدند. حتی خود نام ترک برای ترکها و نیز غربیها مترادف با مسلمان شد. ترکها در جدّیت ایمانشان به اسلام با هیچ مردم دیگری برابر نیستند. ازاینرو عجیب نیست که سنی با حمایت سلسلههای ترک احیا شد و گسترش یافت.[۲۶۸]
گاگائوزها مسیحی هستند.[۲۶۹] چوواشها اسماً ارتدوکس روسی هستند.[۲۷۰] دین یاقوتها (ساخاها[۲۷۱]) آمیزهای از اعتقادات ترکی، مغولی، تونقوزی و روسی است.[۲۷۲]
در ایران
اقوام ترک زبانی در ایران زندگی میکنند که و در چندین استان پراکندهاند:
- مردم آذری: از بومیان منطقه آران بودهاند[۲۷۳][۲۷۴] ترکسازی آذربایجان در زمان سلجوقیان و با ورود اولین اقوام ترک اغوز به صورت عمده به آذربایجان شروع شد.[۲۷۵] و مهاجرت آنان تا زمان حکومت مغولان ادامه یافت بهطوریکه بسیاری از نیروهای ایلخانان ترک بودند. در زمان صفویان ترکسازی آذربایجان با نفوذ قزلباشها افزایش یافت. واژه آذربایجان از واژه کهن ولایت «آتورپاتکان» مشتق شده و بیانگر این است که با تغییر زبان، اسامی محلی هر چند با تغییرات اندکی از ترکسازی جدا ماندند.[۲۷۶]
- ترکمنها: شاخهای از ترکان آسیای میانه معروف به اُغوز یا غُز هستند که از عهد قدیم در صحراهای وسیع بخش سفلای رود سیحون و بین دریای آرال به زندگی کوچنشینی روزگار میگذراندند. تا حدود قرن هفتم میلادی ترکمنها جزئی از قوم بزرگ ترک بودند. در این سالها به دنبال اضمحلال امپراتوری گوکترکها،[۲۷۷] گروهی از ترکها که اغوز نامیده میشدند، از آنان جدا شده از ناحیهٔ ارخون به طرف آرال و سیردریا کوچ کردند.[۲۷۸] ترکمنهای ایران بیشتر در جنوب شرقی دریای خزر و در ترکمنصحرا و اطراف رودخانه اترک وگرگانرود سکونت دارند.
- قشقاییها: بزرگترین اتحادیه ایلی در جنوب ایران و دومین ایل بزرگ در کشور میباشد که به زبان ترکی قشقائی سخن میگویند. بیشتر افراد این ایل، ترک تبار هستند.[۲۷۹] قشقاییها عموماً بر این باورند که اجدادشان به عنوان قراولان لشکر هلاکوخان و تیمور از ترکستان به ایران آمدهاند. در حالی که ورودشان در زمان مهاجرتهای بزرگ قبیلهای قرن یازدهم میلادی محتملتر است.
- افشار:یکی از ایلهای ترکمان[۲۸۰][۲۸۱][۲۸۲][۲۸۳][۲۸۴][۲۸۵][۲۸۶] جزء گروه قومی ترکهای آذربایجانی هستند.[۲۸۷][۲۸۸][۲۸۹] که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایههای دودمان صفوی را بنیاد گذاردند.
- ترکهای خراسان: بخشی از مردمان ترکزبان ساکن خراسان و نواحی همسایه از ترکمنستان تا فراتر از آمودریا هستند که به زبان ترکی خراسانی سخن میگویند و پیرو مذهب شیعهٔ دوازدهامامی هستند. جمعیت این گروه در درون ایران و نواحی همسایه با استناد به دانشنامه ایرانیکا در حدود یک میلیون نفر است.
دربارهٔ تاریخ حضور اقوام ترک در خراسان اقوال مختلفی وجود دارد.
ایوانوف (۱۹۲۶، ص ۱۵۴) ترکهای خراسان را بازمانده مهاجمان ترکی دانسته که در قرن سوم از ترکستان به خراسان حمله کردند.[۲۹۰]
فرای و صاییلی (ص ۳۱۵) تاریخ حضور ترکان در خراسان و ماوراءالنهر را به قبل از ورود اسلام به ایران نسبت دادهاند.[۲۹۱]
در منابع جغرافیایی قرون اولیه هجری نیز دربارهٔ حضور ترکان خلج در مناطقی از خراسان بزرگ مطالبی آمده است.[۲۹۲][۲۹۳] به نظر یوهانسون (۱۹۹۸، ص ۳۲۵)، قسمت اعظم ترکهای ایران از اخلاف سلجوقیاناند. سلجوقیان از قبایل غز بودند و ترکهای خراسان در اصل بازمانده دستهای از این ترکان غز محسوب میشوند.[۲۹۴]
ترکهای خراسان را پروفسور دورفر از نسل ترکان سلجوقی میداند. اگر چه قبل ار سلجوقیان گروهی دیگر از ترکان اغوز در زمان سلطان محمود غزنوی به خراسان کوچ کردند ولی انبوه ترکان با فرزندان سلجوق یعنی طغرل و چاغری به خراسان آمدند.[نیازمند منبع]
سلسلههای ترکتبار ایران
سلسلههای ترکتبار که در ایران بعد از اسلام حکومت کردند عبارتند از:
- غزنویان (۱۱۸۶–۹۷۷ میلادی)[۱۰۹]
- امپراتوری سلجوقی (۱۱۹۴–۱۰۳۷ میلادی)[۱۲۰][۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳][۱۲۴][۱۲۵]
- خوارزمشاهیان (۱۲۳۱–۱۰۷۷ میلادی)[۲۹۵]
- امپراتوری تیموری (۱۵۰۷–۱۳۷۰ میلادی)[۲۹۶][۲۹۷]
- قراقویونلوها (۱۴۶۸–۱۳۷۴ میلادی)[۲۹۸]
- آققویونلوها (۱۵۰۸–۱۳۷۸ میلادی)[۱۵۳]خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب تمام کنندهٔ </ref> بدون برچسب <ref> ().
مهمترین نیروی نظامی که دودمان صفویان را به قدرت رساند قبایل هفتگانه ترک (قزلباشها) بودند،[۱۳۰][۱۵۵][۱۵۶][۱۵۷] که شاه اسماعیل به کمک ایشان توانست با شکست آققویونلوها و ازبکان، در تبریز تاجگذاری کند.[۱۳۰] تمام شاهان صفوی در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن میگفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن میگفت و شعر میسرود)[۱۵۸] ولی برخی معتقدند که خاندان صفوی ترکیزه شده و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند.[۱۵۹]
سلسلههای ترکتبار غیر از ایران
سلسلههای ترکتباری که طی تاریخ در سرزمینهایی غیر از ایران حکومت کردند عبارتند از:
- خاقانات گوکترک (۵۵۲ میلادی)[۳۰۴][۳۰۵][۳۰۶][۳۰۷][۳۰۸][۳۰۹][۳۱۰]
- امپراتوری عثمانی[۳۱۱]
- امپراتوری هون
- امپراتوری گورکانی هند[۴۵][۱۲۹][۲۹۷][۳۱۲][۳۱۳][۳۱۴]
- امپراتوری سلجوقیان روم[۳۱۵][۳۱۶]
- سلطنت مملوک مصر[۱۷۰]
- سلطنت ممالیک بحری (مصر)[۱۷۱]
- طولونیان (سلطنت طولونی مصر)[۱۷۲]
- اخشیدیان (آل اخشید)[۳۱۷][۳۱۸][۳۱۹]
- تُرکشاهان (کابلشاهان)[۳۲۰]
- آل ارتق[۳۲۱][۳۲۲][۳۲۳][۳۲۴][۳۲۵][۳۲۶]
- آل افراسیاب یا قراخانیان[۳۲۷]
- دودمان زنگیان (شمال عراق و سوریه)[۳۲۸]
- خاقانات اویغور[۳۲۹]
- دودمان خلجی[۳۳۰]
- پادشاهی قوچو یا مملکت قرهخواجه[۳۳۱]
- الیاسشاهیان[۳۳۲][۳۳۳][۳۳۴]
- تغلقشاهیان[۳۳۵]
-
قلمرو خاقانات گوکترک از سواحل دریای سیاه تا شمال چین
-
قلمرو امپراتوری عثمانی شامل کشورهایی از سه قاره
-
پهناوری امپراتوری گورکانی هند
-
قلمرو قراخانیان (آل افراسیاب)
-
دودمان زنگیان
-
سلطنت مملوک مصر
-
سلجوقیان روم
-
دودمان خلجی
-
خاقانات اویغور
-
دودمان بحری در اوج قدرت در همسایگی ایلخانان
جستارهای وابسته
نگارخانه
-
جوانان و سالخوردگان مردم گاگائوز
-
دختری ترکمن با لباس بومی
-
یک مرد ازبک در شمال افغانستان
-
زنی قرقیز با لباس بومی
-
دختر بچهای از ترکمنهای عراق
-
یک زن آذربایجانی از باکو، سال ۱۸۹۷
-
دختران قزاق
-
ترکان باشقیر با لباس محلی
-
گروهی از ترکان چوواش در قرن ۱۹ میلادی
-
زنی تاتار در قرن ۱۸ میلادی
-
دختران و پسرانی از قوم سالار
پانویس
- ↑ Brigitte Moser, Michael Wilhelm Weithmann, Landeskunde Türkei: Geschichte, Gesellschaft und Kultur, Buske Publishing, 2008, p. 173
- ↑ Deutsches Orient-Institut, Orient, Vol. 41, Alfred Röper Publushing, 2000, p. 611
- ↑ https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4405460/
- ↑ "Turkey". The World Factbook. Archived from the original on 20 September 2017. Retrieved 21 December 2014. "Population: 81,619,392 (July 2014 est.)" "Ethnic groups: Turkish 70–75%, Kurdish 18%, other minorities 7–12% (2008 est.)" 70% of 81.6m = 57.1m, 75% of 81.6m = 61.2m
- ↑ "Uzbekistan". The World Factbook. Archived from the original on 5 January 2019. Retrieved 21 December 2014. "Population: 28,929,716 (July 2014 est.)" "Ethnic groups: Uzbek 80%, Russian 5.5%, Tajik 5%, Kazakh 3%, Karakalpak 2.5%, Tatar 1.5%, other 2.5% (1996 est.)" Assuming Uzbek, Kazakh, Karakalpak and Tartar are included as Turks, 80% + 3% + 2.5% + 1.5% = 87%. 87% of 28.9m = 25.2m
- ↑ {{cite http://durnanews.ir/?p=14308 web|url=http://www.britannica.com/EBchecked/topic/46833/Azerbaijani%7Ctitle=Azerbaijani (people)|work=Encyclopædia Britannica|accessdate=24 January 2012}}
- ↑ "Kazakhstan". The World Factbook. Archived from the original on 24 December 2018. Retrieved 21 December 2014. "Population: 17,948,816 (July 2014 est.)" "Ethnic groups: Kazakh (Qazaq) 63.1%, Russian 23.7%, Uzbek 2.9%, Ukrainian 2.1%, Uighur 1.4%, Tatar 1.3%, German 1.1%, other 4.4% (2009 est.)" Assuming Kazakh, Uzbek, Uighur and Tatar are included as Turks, 63.1% + 2.9% + 1.4% + 1.3% = 68.7%. 68.7% of 17.9m = 12.3m
- ↑ ru:Этно-языковой состав населения России
- ↑ "China". The World Factbook. Archived from the original on 11 October 2016. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ "Azerbaijan". The World Factbook. Archived from the original on 9 July 2016. Retrieved 30 July 2016. "Population: 9,780,780 (July 2015 est.)"
- ↑ "Turkmenistan". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.[پیوند مرده]
- ↑ "Kyrgyzstan". The World Factbook. Archived from the original on 27 November 2015. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ "Afghanistan". The World Factbook. Archived from the original on 9 July 2016. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ "Iraq". The World Factbook. Archived from the original on 24 December 2018. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ "Tajikistan". The World Factbook. Archived from the original on 12 June 2007. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ "Obama, recognize us". St. Louis American. Archived from the original on 5 September 2014. Retrieved 18 March 2015.
- ↑ Nahost-Informationsdienst (ISSN 0949-1856): Presseausschnitte zu Politik, Wirtschaft und Gesellschaft in Nordafrika und dem Nahen und Mittleren Osten. Autors: Deutsches Orient–Institut; Deutsches Übersee–Institut. Hamburg: Deutsches Orient–Institut, 1996, seite 33.
« The number of Turkmens in Syria is not fully known, with unconfirmed estimates ranging between 800,000 and one million. » - ↑ TRNC بایگانیشده در ۸ ژانویه ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine SPO, Economic and Social Indicators 2014, pages=2–3
- ↑ "Georgia". The World Factbook. Archived from the original on 16 October 2015. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ "Results / General results of the census / National composition of population". All-Ukrainian Census, 2001. December 5, 2001. Archived from the original on 31 October 2004. Retrieved 2007-08-05.
- ↑ "Mongolia". The World Factbook. Archived from the original on 29 December 2010. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ Al-Akhbar. "Lebanese Turks Seek Political and Social Recognition". Archived from the original on 20 June 2018. Retrieved 2 March 2012.
- ↑ "Tension adds to existing wounds in Lebanon". Today's Zaman. Archived from the original on 11 January 2012. Retrieved 6 April 2011.
- ↑ Ahmed, Yusra (2015), Syrian Turkmen refugees face double suffering in Lebanon, Zaman Al Wasl, retrieved 11 October 2016
- ↑ Syrian Observer (2015). "Syria's Turkmen Refugees Face Cruel Reality in Lebanon". Archived from the original on 11 اكتبر 2016. Retrieved 10 October 2016.
{{cite web}}
: Check date values in:|archive-date=
(help) - ↑ "Pakistan". The World Factbook. Archived from the original on 24 May 2020. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ "Moldova". The World Factbook. Archived from the original on 7 January 2019. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ "Macedonia". The World Factbook. Archived from the original on 28 January 2018. Retrieved 13 May 2014.
- ↑ B. Campbell, Disappearing people? Indigenous groups and ethnic minorities in South and Central Asia in: Barbara Brower, Barbara Rose Johnston (Ed.) International Mountain Society, California, 2007.
- ↑ "Sunni Hazaras of Afghanistan". September 17, 2020.
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ ۳۱٫۲ «ترک / ترکها». دانشنامهٔ جهان اسلام.
- ↑ «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی». ۲۰۱۱. بایگانیشده از اصلی در ۶ دسامبر ۲۰۱۱. دریافتشده در سه ژوئن ۲۰۱۱. تاریخ وارد شده در
|تاریخ بازدید=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ عنوان. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان/ نویسنده عنایتالله رضا/ نشر. علمی و فرهنگی/ص۲۳۰/تاریخ. ۲۰۱۱/تاریخ بازدید. ۲۰۱۱
- ↑ ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ محسنی، محمدرضا، ۱۳۸۹: پانترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۸۹
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ ۳۵٫۲ China Inside Out. به کوشش Pál Nyiri و Joana Breidenbach. ص. ۱۹۳.
- ↑ ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ spiritus-temporis بایگانیشده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine، بازدید: نوامبر ۲۰۰۸.
- ↑ "Encyclopedia Britannica. Turkic peoples".
- ↑ ""The Ethnogonic Tales of the Türks"". The Medieval History Journal. p. 291–327.
- ↑ ایرانیان و ترکان در روزگار ساسانیان، عنایت الله رضا، ص29
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ http://en.wikipedia.org/wiki/Turkic_peoples
- ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ http://fr.wikipedia.org/wiki/Peuples_turcs
- ↑ ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ http://de.wikipedia.org/wiki/Turkvölker
- ↑ ۴۳٫۰ ۴۳٫۱ http://ru.wikipedia.org/wiki/Тюрки
- ↑ «Turkic peoples». Encyclopædia Britannica.
- ↑ ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ ۴۵٫۳ ۴۵٫۴ ۴۵٫۵ ۴۵٫۶ ۴۵٫۷ واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد (ترجمه دکتر غفار حسینی) (۱۳۷۶). تاریخ ترکهای آسیای میانه. تهران: توس. صص. ۴۴. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «:0» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ Origin of Türks and Tatars, Moscow, Publishing house "Insan", 2002, BBK ۶۳٫۳ (۲Р-۶Т), ۰۹۴, Published by the decision of the Bureau of the Humanities Branch of AN RT, Editor: Doctor of Historical Sciences, Professor Ya.S.Sharapov, Reviewers: Doctor of Philosophy, Professor R.Kh.Bariev, Doctor of Historical Sciences, Professor D.K.Sabirov
- ↑ Maciamo. "Eupedia". Eupedia (به انگلیسی). Retrieved 2023-07-27.
- ↑ «Y chromosome haplogroup diversity Among central asian turkic peoples».
- ↑ «Distribution of paternal haplogroups in iranian Population».
- ↑ «Paternal haplogroup distribution in azeri males».
- ↑ محسنی، محمدرضا، ۱۳۸۹: پانترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۲۳۵
- ↑ Mehrjoo, Zohreh; Fattahi, Zohreh; Beheshtian, Maryam; Mohseni, Marzieh; Poustchi, Hossein; Ardalani, Fariba; Jalalvand, Khadijeh; Arzhangi, Sanaz; Mohammadi, Zahra (۲۴ سپتامبر ۲۰۱۹). "Distinct genetic variation and heterogeneity of the Iranian population". PLOS Genetics (به انگلیسی). 15 (9): e1008385. doi:10.1371/journal.pgen.1008385. ISSN 1553-7404. PMC 6759149. PMID 31550250.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر PMC (link) - ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامReferenceA
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ «ahg078.tex» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۸ ژوئن ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۹.
- ↑ ۵۵٫۰ ۵۵٫۱ ۵۵٫۲ "CIA - The World Factbook". Cia.gov. Archived from the original on 21 January 2017. Retrieved 2011-05-16.
- ↑ ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ [۱], ملیت (روزنامه), 22 March 2007. (ترکی)
- ↑ ۵۷٫۰ ۵۷٫۱ http://ekurd.net/mismas/articles/misc2012/9/turkey4166.htm
- ↑ Cole, Jeffrey (2011), Ethnic Groups of Europe: An Encyclopedia, ABC-CLIO, ISBN 1-59884-302-8
- ↑ محسنی، محمدرضا، ۱۳۸۹: پانترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۹۷
- ↑ "Kultegin's Memorial Complex, TÜRIK BITIG". Orkhon inscriptions
- ↑ "Tonyukuk's Memorial Complex, TÜRIK BITIG". Bain Tsokto inscriptions
- ↑ Golden, Peter B. (2018-07-25). "The Ethnogonic Tales of the Türks". The Medieval History Journal. 21 (2): 291–327. doi:10.1177/0971945818775373. S2CID 166026934.
- ↑ Golden 2011, Ethnogenesis in the tribal zone: The Shaping of the Turks.
- ↑ Lee, Joo-Yup (2016). "The Historical Meaning of the Term Turk and the Nature of the Turkic Identity of the Chinggisid and Timurid Elites in Post-Mongol Central Asia". Central Asiatic Journal. 59 (1–2): 103–108.
- ↑ Maue, Dieter. "The Khüis Tolgoi inscription – signs and sounds". Academia.edu. Retrieved 4 November 2018.
- ↑ Vovin, Alexander. "Interpretation of the Hüis Tolgoi Inscription". Academia.edu. Retrieved 4 November 2018.
- ↑ Vivin, Alexander (2019). "A Sketch of the Earliest Mongolic Language: the Brāhmī Bugut and Khüis Tolgoi Inscriptions". International Journal of Eurasian Linguistics. 1 (1): 162–197. doi:10.1163/25898833-12340008. S2CID 198833565.
- ↑ West, Barbara A. (19 May 2010). Encyclopedia of the Peoples of Asia and Oceania, p. 826. Infobase. ISBN 978-1-4381-1913-7. Retrieved 24 June 2020.
- ↑ "新亞研究所 – 典籍資料庫". Archived from the original on 21 February 2014. Retrieved 18 March 2015.
- ↑ Moriyasu & Ochir 1999, p. 123
- ↑ Peter B. Golden, Introduction to the History of the Turkic People, p. 12: "... source (Herod.IV.22) and other authors of antiquity, Togarma of the Old Testament, Turukha/Turuska of Indic sources, Turukku of Assyrian..."
- ↑ German Archaeological Institute. Department Teheran, Archaeologische Mitteilungen aus Iran, Vol. 19, Dietrich Reimer, 1986, p. 90
- ↑ Pliny, Natural History – Harvard University Press, vol. II (Libri III-VII); reprinted 1961, p. 351
- ↑ Pomponius Mela's Description of the World, Pomponius Mela, University of Michigan Press, 1998, p. 67
- ↑ Prof. Dr. Ercümend Kuran, Türk Adı ve Türklük Kavramı, Türk Kültürü Dergisi, Yıl, XV, S. 174, Nisan 1977. s. 18–20.
- ↑ Minns, Ellis Hovell (1911). Encyclopædia Britannica (به انگلیسی). Vol. 15 (11th ed.). Cambridge University Press. p. 102. . In Chisholm, Hugh (ed.).
- ↑ Sinor, Cambridge History of Early Inner Asia, Page 295
- ↑ Golden, Peter B. "Türks and Iranians: Aspects of Türk and Khazaro-Iranian Interaction". Turcologica (105): 25.
- ↑ Faruk Suümer, Oghuzes (Turkmens): History, Tribal organization, Sagas, Turkish World Research Foundation, 1992, p. 16)
- ↑ American Heritage Dictionary (2000). "The American Heritage Dictionary of the English Language: Fourth Edition – "Turk"". bartleby.com. Retrieved 7 December 2006.
- ↑ (Bŭlgarska akademii︠a︡ na naukite. Otdelenie za ezikoznanie/ izkustvoznanie/ literatura, Linguistique balkanique, Vol. 27–28, 1984, p. 17
- ↑ "Türk" in Turkish Etymological Dictionary, Sevan Nişanyan.
- ↑ Golden, Peter B. "Some Thoughts on the Origins of the Turks and the Shaping of the Turkic Peoples". (2006) In: Contact and Exchange in the Ancient World. Ed. Victor H. Mair. University of Hawai'i Press. p. 143.
- ↑ Golden, Peter B. (1992), An Introduction to the History of the Turkic Peoples, p. 93-95
- ↑ T. Allsen, P. B. Golden, R. K. Kovalev, and A. P. Martinez (2012), ARCHIVUM EURASIAEMEDII AEV, p. 85
- ↑ Clauson, G. An Etymological Dictionary of Pre-13th Century Turkish (1972). p. 542-543
- ↑ Aydemir, Hakan (2–3 December 2022). "TÜRK Adının Kökeni Üzerine (On the origin of the ethnonym TÜRK 'Turkic, Turkish') + an English abstract". In Şahin, İbrahim; Akgün, Atıf (eds.). Türk Dunyası Sosyal Bilimler - Sempozyumu (به ترکی استانبولی). İzmir: Ege University.
{{cite book}}
: نگهداری یادکرد:فرمت پارامتر تاریخ (link) - ↑ The Peoples of the Steppe Frontier in Early Chinese Sources, Edwin G. Pulleyblank, page 35
- ↑ Golden 2011, p. 27.
- ↑ Hyun Jin Kim: The Huns, Rome and the Birth of Europe. Cambridge University Press, 2013. pp.175–176.
- ↑ (Lee و Kuang 2017، ص. 200)
- ↑ Xu Elina-Qian, Historical Development of the Pre-Dynastic Khitan, University of Helsinki, 2005. p. 176.
- ↑ G. Moravcsik, Byzantinoturcica II, p. 236–39
- ↑ Pan-Turkism From Irredentism to Cooperation نوشتهٔ جیکوب ام. لانداؤ (JACOB M. LANDAU)
- ↑ Zakiev - Genesis - TurkicWorld
- ↑ Findley, Carter Vaughn. 2005. The Turks in World History. Oxford University Press. ISBN 0-19-516770-8; ISBN 0-19-517726-6 p. 29
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/sogdian-trade
- ↑ ۹۹٫۰ ۹۹٫۱ Carter V. Findley, The Turks in World History, (Oxford University Press, October 2004) ISBN 0-19-517726-6
- ↑ ایران و ترکان در روزگار ساسانیان، عنایت الله رضا، ص 29-30
- ↑ محسنی، محمدرضا، ۱۳۸۹: پانترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۸۹
- ↑ spiritus-temporis بایگانیشده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine، بازدید: نوامبر ۲۰۰۸.
- ↑ «تاتار». دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Сергей, Шойгу. "Сергей Шойгу — Без дураков — Эхо Москвы, 23.04.2008". Эхо Москвы (به روسی). Retrieved 2020-05-31.
- ↑ Yunusbayev, Bayazit; Metspalu, Mait; Metspalu, Ene; Valeev, Albert; Litvinov, Sergei; Valiev, Ruslan; Akhmetova, Vita; Balanovska, Elena; Balanovsky, Oleg (2015-04-21). "The Genetic Legacy of the Expansion of Turkic-Speaking Nomads across Eurasia". PLoS Genetics. 11 (4): e1005068. doi:10.1371/journal.pgen.1005068. ISSN 1553-7390. PMC 4405460. PMID 25898006.
The origin and early dispersal history of the Turkic peoples is disputed, with candidates for their ancient homeland ranging from the Transcaspian steppe to Manchuria in Northeast Asia,
- ↑ رئیسنیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 536.
- ↑ Haywood, John (1998), Historical Atlas of the Medieval World, AD 600–1492, Barnes & Noble
- ↑ Bosworth, C.E. (1 January 1998). History of Civilizations of Central Asia (به انگلیسی). UNESCO. pp. 430–431. ISBN 978-92-3-103467-1.
- ↑ ۱۰۹٫۰ ۱۰۹٫۱ ۱۰۹٫۲ "Ghaznavid dynasty | Turkic dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ Böwering, Gerhard; Crone, Patricia; Mirza, Mahan (January 1, 2012). The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought. Princeton University Press. pp. 410–411.
- ↑ ۱۱۱٫۰ ۱۱۱٫۱ Bosworth 1968, p. 44.
- ↑ ۱۱۲٫۰ ۱۱۲٫۱ Sharlet 2011, p. 46.
- ↑ ۱۱۳٫۰ ۱۱۳٫۱ Rowson 1998, p. 251.
- ↑ ۱۱۴٫۰ ۱۱۴٫۱ ۱۱۴٫۲ ۱۱۴٫۳ Spooner & Hanaway 2012, p. 284.
- ↑ ۱۱۵٫۰ ۱۱۵٫۱ Sharlet 2011, p. 27.
- ↑ ۱۱۶٫۰ ۱۱۶٫۱ Sharlet 2011, p. 52.
- ↑ ۱۱۷٫۰ ۱۱۷٫۱ Ahmadi 2004, p. 146.
- ↑ ۱۱۸٫۰ ۱۱۸٫۱ Ziad 2006, p. 294.
- ↑ ۱۱۹٫۰ ۱۱۹٫۱ Alam, Nalini & Gaborieau 2000, p. 24.
- ↑ ۱۲۰٫۰ ۱۲۰٫۱ Seljuq. (2009). Encyclopædia Britannica. Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.
- ↑ ۱۲۱٫۰ ۱۲۱٫۱ "Oğuz | people". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ ۱۲۲٫۰ ۱۲۲٫۱ Merriam-Webster Online – Definition of Seljuk بایگانیشده در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine
- ↑ ۱۲۳٫۰ ۱۲۳٫۱ The History of the Seljuq Turks: From the Jami Al-Tawarikh (0700713425&id=jmMpaJZemk0C&pg=PA3 LINK بایگانیشده در ۲۵ فوریه ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine)
- ↑ ۱۲۴٫۰ ۱۲۴٫۱ Shaw, Stanford. History of the Ottoman Empire and Modern Turkey (0521291631&id=UVmsI0P9RDUC&pg=PA7 LINK بایگانیشده در ۲۵ فوریه ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine)
- ↑ ۱۲۵٫۰ ۱۲۵٫۱ Golden, Peter B. (1992). An Introduction to the History of the Turkic People. Otto Harrassowitz, Wiesbaden. p. 209
- ↑ "Battle of Manzikert | Summary". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-30.
- ↑ "Alp-Arslan | Seljuq sultan". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-30.
- ↑ ۱۲۸٫۰ ۱۲۸٫۱ "Seljuq | History & Facts". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-30.
- ↑ ۱۲۹٫۰ ۱۲۹٫۱ ۱۲۹٫۲ ۱۲۹٫۳ کوریک، امپراتوری بیزانس، ۱۱۱. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «:1» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۱۳۰٫۰ ۱۳۰٫۱ ۱۳۰٫۲ ۱۳۰٫۳ امامی خوئی، «نبرد ملازگرد یا خندق دوم دنیای اسلام».
- ↑ عسلی و بینش، روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی، ۲۱.
- ↑ Andre Wink, Al-Hind: The Making of the Indo-Islamic World, Vol.2, 16. – via Questia (نیازمند آبونمان)
- ↑ Ed(s). "al- Niẓāmiyya , al- Madrasa." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2010, retrieved 20(03/2010)
- ↑ B.G. Massialas & S.A. Jarrar (1987), "Conflicts in education in the Arab world: The present challenge", Arab Studies Quarterly: "Subjects such as history, mathematics, physical sciences, and music were added to the curriculum of Al-Nizamiyah at a later time."
- ↑ ۱۳۵٫۰ ۱۳۵٫۱ ۱۳۵٫۲ ۱۳۵٫۳ ۱۳۵٫۴ "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-28.
- ↑ C. E. Bosworth: Khwarazmshahs i. Descendants of the line of Anuštigin. In Encyclopaedia Iranica, online ed. , 2009: "Little specific is known about the internal functioning of the Khwarazmian state, but its bureaucracy, directed as it was by Persian officials, must have followed the Saljuq model. This is the impression gained from the various Khwarazmian chancery and financial documents preserved in the collections of enšāʾdocuments and epistles from this period. The authors of at least three of these collections—Rašid-al-Din Vaṭvāṭ (d. 1182-83 or 1187-88), with his two collections of rasāʾel, and Bahāʾ-al-Din Baḡdādi, compiler of the important Ketāb al-tawaṣṣol elā al-tarassol—were heads of the Khwarazmian chancery. The Khwarazmshahs had viziers as their chief executives, on the traditional pattern, and only as the dynasty approached its end did ʿAlāʾ-al-Din Moḥammad in ca. 615/1218 divide up the office amongst six commissioners (wakildārs; see Kafesoğlu, pp. 5-8, 17; Horst, pp. 10-12, 25, and passim). Nor is much specifically known of court life in Gorgānj under the Khwarazmshahs, but they had, like other rulers of their age, their court eulogists, and as well as being a noted stylist, Rašid-al-Din Vaṭvāṭ also had a considerable reputation as a poet in Persian."
- ↑ Homa Katouzian, "Iranian history and politics", Published by Routledge, 2003. pg 128: "Indeed, since the formation of the Ghaznavids state in the tenth century until the fall of Qajars at the beginning of the twentieth century, most parts of the Iranian cultural regions were ruled by Turkic-speaking dynasties most of the time. At the same time, the official language was Persian, the court literature was in Persian, and most of the chancellors, ministers, and mandarins were Persian speakers of the highest learning and ability"
- ↑ "Persian Prose Literature." World Eras. 2002. HighBeam Research. (3 September 2012);"Princes, although they were often tutored in Arabic and religious subjects, frequently did not feel as comfortable with the Arabic language and preferred literature in Persian, which was either their mother tongue—as in the case of dynasties such as the Saffarids (861–1003), Samanids (873–1005), and Buyids (945–1055)—or was a preferred lingua franca for them—as with the later Turkish dynasties such as the Ghaznawids (977–1187) and Saljuks (1037–1194)". [۲]
- ↑ Bosworth in Camb. Hist. of Iran, Vol. V, pp. 66 & 93; B.G. Gafurov & D. Kaushik, "Central Asia: Pre-Historic to Pre-Modern Times"; Delhi, 2005; شابک ۸۱−۷۵۴۱−۲۴۶−۱
- ↑ C. E. Bosworth, "Chorasmia ii. In Islamic times" in: Encyclopaedia Iranica (reference to Turkish scholar Kafesoğlu), v, p. 140, Online Edition: "The governors were often Turkish slave commanders of the Saljuqs; one of them was Anūštigin Ḡaṛčaʾī, whose son Qoṭb-al-Dīn Moḥammad began in 490/1097 what became in effect a hereditary and largely independent line of ḵǰᵛārazmšāhs." (LINK)
- ↑ «KHWARAZMSHAHS i. – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۸.
- ↑ Rene Grousset, The Empire of the Steppes:A History of Central Asia, Transl. Naomi Walford, (Rutgers University Press, 1991), 159.
- ↑ Fazlallakh, Rashid ad-Din (1987). Oghuznameh (in Russian). Baku."Similarly, the most distant ancestor of Sultan Muhammad Khwarazmshah was Nushtekin Gharcha, who was a descendant of the Begdili tribe of the Oghuz family."
- ↑ Turchin, Peter; Adams, Jonathan M.; Hall, Thomas D (December 2006). "East-West Orientation of Historical Empires". Journal of World-systems Research. 12 (2): 222. ISSN 1076-156X. Retrieved 12 September 2016.
- ↑ Rein Taagepera (September 1997). "Expansion and Contraction Patterns of Large Polities: Context for Russia". International Studies Quarterly. 41 (3): 497. doi:10.1111/0020-8833.00053. JSTOR 2600793.
- ↑ ۱۴۶٫۰ ۱۴۶٫۱ "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-30.
- ↑ "Timurid dynasty | History, Architecture, & Meaning". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-30.
- ↑ B.F. Manz, "Tīmūr Lang", in Encyclopaedia of Islam, Online Edition, 2006
- ↑ Maria Subtelny, Timurids in Transition, 40: "Nevertheless, in the complex process of transition, members of the Timurid dynasty and their Persian Mongol supporters became acculturate by the surrounding Persianate millieu adopting Persian cultural models and tastes and acting as patrons of Persian culture, painting, architecture and music." pg 41: "The last members of the dynasty, notably Sultan-Abu Sa'id and Sultan-Husain, in fact came to be regarded as ideal Perso-Islamic rulers who develoted as much attention to agricultural development as they did to fostering Persianate court culture." Jump up ^
- ↑ "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-30.
- ↑ هفتهنامهٔ امرداد، شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شمارهٔ ۲۹۰، ص ۸.
- ↑ ۱۵۲٫۰ ۱۵۲٫۱ «AQ QOYUNLŪ – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۳۰.
- ↑ ۱۵۳٫۰ ۱۵۳٫۱ "Ak Koyunlu | Turkmen tribal federation". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ هینتس، والتر. تشکیل دولت ملی در ایران. ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: ۱۳۶۲، خوارزمی، ص۸۹.
- ↑ ۱۵۵٫۰ ۱۵۵٫۱ "Kizilbash | Ṣafavid history". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ ۱۵۶٫۰ ۱۵۶٫۱ ۱۵۶٫۲ حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.
- ↑ ۱۵۷٫۰ ۱۵۷٫۱ «ESMĀʿĪL I ṢAFAWĪ – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
- ↑ ۱۵۸٫۰ ۱۵۸٫۱ V. Minorsky, The Poetry of Shah Ismail, Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London, Vol. 10, No. 4. (1942), pp. 1053)
- ↑ ۱۵۹٫۰ ۱۵۹٫۱ E. Yarshater,"AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan",Encyclopædia Iranica,Vol. III, Fasc. 3, pp. 238-245
- ↑ ۱۶۰٫۰ ۱۶۰٫۱ «AFSHARIDS – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.
- ↑ ۱۶۱٫۰ ۱۶۱٫۱ «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.
- ↑ ۱۶۲٫۰ ۱۶۲٫۱ «NĀDER SHAH – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.
- ↑ ۱۶۳٫۰ ۱۶۳٫۱ "Nādir Shāh | Iranian ruler". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-26.
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامToolAutoGenRef1
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۳۰.
- ↑ "Qājār dynasty | Iranian dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-30.
- ↑ https://www.aftabir.com/articles/view/applied_sciences/geograohy_history/c12_1381725237p1.php/%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25B1%25DB%258C%25D8%25AE%25DA%2586%25D9%2587-%25D8%25B3%25D8%25A7%25D8%25B1%25DB%258C%3famp=1
- ↑ https://www.isna.ir/amp/97030803969/
- ↑ «Fis - قاجار». بایگانیشده از اصلی در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۲. دریافتشده در ۶ مارس ۲۰۰۸.
- ↑ ۱۷۰٫۰ ۱۷۰٫۱ "Mamluk | History, Significance, Leaders, & Decline". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ ۱۷۱٫۰ ۱۷۱٫۱ "Baḥrī period | Mamlūk history". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ ۱۷۲٫۰ ۱۷۲٫۱ "Ṭūlūnid Dynasty | Egyptian history". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ http://factsanddetails.com/asian/cat65/sub424/entry-5879.html
- ↑ (Baring 2005، 169).
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳. دریافتشده در ۳۰ مه ۲۰۲۰.
- ↑ (Abdelrazek 2007، 37).
- ↑ (Baedeker 2000، lviii).
- ↑ (Akar 1993، 94).
- ↑ (Hourani و Ruthven 2002، 129).
- ↑ Todays Zaman. "Turks in northern Africa yearn for Ottoman ancestors". Archived from the original on 13 March 2011. Retrieved 2012-03-18.
- ↑ ۱۸۱٫۰ ۱۸۱٫۱ (UNESCO 2009، 9).
- ↑ (UNESCO 2009، 12).
- ↑ Tunisia Today. "Vient de paraître "Tribus: des origines à la dislocation"". Archived from the original on 7 April 2020. Retrieved 2012-04-18.
- ↑ (UNESCO 2009، 13).
- ↑ ۱۸۵٫۰ ۱۸۵٫۱ Milli Gazete. "Levanten Türkler". Archived from the original on 23 February 2010. Retrieved 2012-03-19.
- ↑ Leaders. "Le Monde Arabe et la Turquie: les prémices d'une entente". Retrieved 2013-03-29.
- ↑ Delarosbil, Dave (2006), Mahdia: histoire et société (PDF), Université de Montréal, p. 7[پیوند مرده]
- ↑ (Toussaint-Samat 2009، 10).
- ↑ Todays Zaman. "Turks in northern Africa yearn for Ottoman ancestors". Archived from the original on 13 March 2011. Retrieved 2012-03-18.
- ↑ ۱۹۰٫۰ ۱۹۰٫۱ ۱۹۰٫۲ ۱۹۰٫۳ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامOBG 2008 loc=10
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ (Ruedy 2005، 22).
- ↑ (Stone 1997، 29).
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامTurkish Embassy in Algeria 2008 loc=4
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامHizmetli 1953 loc=10
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامZaman
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ National Office of Statistics Algeria. "Démographie". Archived from the original on 6 March 2012. Retrieved 2012-03-18.
- ↑ (Appiah و Gates 2010، 475).
- ↑ Britannica (2012), Tlemcen, Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Online
- ↑ (Oakes 2008، 5).
- ↑ (Rozet 1850، 107).
- ↑ Les Enfants de Médéa et du Titteri. "Médéa". Archived from the original on 3 December 2018. Retrieved 2012-04-13.
- ↑ ۲۰۲٫۰ ۲۰۲٫۱ ۲۰۲٫۲ ۲۰۲٫۳ ۲۰۲٫۴ «حماسه در ادبیات ترکی». دانشنامهٔ جهان اسلام.
- ↑ «ʿĀŠEQ». Iranica. بایگانیشده از اصلی در ۲۲ آوریل ۲۰۱۴.
- ↑ Harold G. Koenig, Saad Al Shohaib Health and Well-Being in Islamic Societies: Background, Research, and Applications Springer 2014 ISBN 978-3-319-05873-3 page 30.
- ↑ النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف النووی (طبعة دار إحیاء التراث العربی: ج1 ص14). قال النووی: «اتفق العلماء رحمهم الله علی أن أصح الکتب بعد القرآن العزیز الصحیحان البخاری ومسلم وتلقتهما الأمة بالقبول- المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج -.
- ↑ تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام - شمس الدین أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی (طبعة دار الغرب الإسلامی:ج6 ص140).
- ↑ الحطة فی ذکر الصحاح الستة - أبو الطیب محمد صدیق خان بن حسن بن علی ابن لطفالله الحسینی البخاری القِنَّوجی (طبعة دار الجیل:ج1 ص225).
- ↑ تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی - جلال الدین السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر (طبعة دار طیبة: ج1 ص142).
- ↑ معرفة أنواع علوم الحدیث - عثمان بن عبد الرحمن، أبوعمرو، تقی الدین المعروف بابن الصلاح (طبعة دار الکتب العلمیة: ج1 ص84).
- ↑ صحیح البخاری حدبث 2928.
- ↑ صحیح المسلم، حدیث 2912.
- ↑ المقنع فی علوم الحدیث - ابن الملقن، سراج الدین أبو حفص عمر بن علی بن أحمد الشافعی المصری، طبعة دار فواز للنشر، جـ1، صـ 56.
- ↑ الجامع لأخلاق الراوی وآداب السامع، بَابُ الْقَوْلِ فِی کَتْبِ الْحَدِیثِ عَلَی وَجْهِهِ، حدیث رقم 1574 نسخة محفوظة 17 دیسمبر 2019 علی موقع وای باک مشین. یقول الخطیب البغدادی: «وَمِمَّا یَتْلُو الصَّحِیحَیْنِ سُنَنُ أَبِی دَاوُدَ السِّجِسْتَانِیِّ وَأَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ النَّسَوِیِّ وَأَبِی عِیسَی التِّرْمِذِیِّ وَکِتَابُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ خُزَیْمَةَ النَّیْسَابُورِیِّ الَّذِی شَرَطَ فِیهِ عَلَی نَفْسِهِ إِخْرَاجَ مَا اتَّصَلَ سَنَدُهُ بِنَقْلِ الْعَدْلِ عَنِ الْعَدْلِ إِلَی النَّبِیِّ Mohamed peace be upon him.svg، ثُمَّ کُتُبُ الْمَسَانِیدِ الْکِبَارِ مِثْلُ مُسْنَدِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ».
- ↑ سنن ابوداوود، فصل مخصوص «النهی فی قتال الترک».
- ↑ جاحظ، فضائل الاتراک، (رسائل جاحظ) آماده چاپ بوسیله عبدالسلام، م. هارون، قاهره، 1963، ج 1، ص 58 و 76، الحمولی، همان، ص 23. ابن فقیه، البلدان، ص 316، لیدن، 1302.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، قم: مؤسسهٔ آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 15، ص 57.
- ↑ کتاب زندگی و آثار جاحظ. علیرضا ذکاوتی، صص. ۴۵.
- ↑ 19. و ذکر قول عمر بن الخطاب فی الترک حیث قال «عدو شدید» فنهی العرب عن التعرض للا تراک. جاحظ، فضائل الاتراک، (رسائل جاحظ)، ج 1، ص 58.
- ↑ . افرجوالهم ما ترکوا کم و لاتتعرضوا لهم فانه قد قیل «تارکوا هم ماترکوا کم». الجاحظ، فضائل الاتراک، (رسائل جاحظ) ج 1، ص 58.
- ↑ جاحظ، فضائل الاتراک، (رسائل جاحظ) آماده چاپ بوسیله عبدالسلام، م. هارون، قاهره، 1963، ج 1، ص 58. «وصیة لجمیع العرب فان الرأی متارکتنا و مسالمتنا و ما ظنکم بقوم لم یعرض لهم ذوالقرنین و بقوله اترکوا هم (سموا الترک) هذا بعد ان غلب علی جمیع الارض غلبة و قسرا و عنوةٍ و قهراً».
- ↑ زکریا کتابچی، «الترک»، ص 132 96، هم چنین مقاله وی «ترکان در کشورهای مسلمان»، بزرگداشت پروفسور طیب اِکچ، آنکارا، 1977، ص 195.
- ↑ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 264، لوددت لوانی لم اکن دشت الی خراسان جندا و لوددت انه لوکان بینما و بینها بحر من نار.
- ↑ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 264.
- ↑ . الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 264.
- ↑ نهجالبلاغه. ترجمهٔ محمد دشتی. قم: مشهور. ۱۳۷۹. شابک ۹۶۴-۶۸۶۳-۲۸-۰.
- ↑ http://www.unesco.org/languages-atlas/index.php?hl=en&page=atlasmap#
- ↑ http://www.unesco.org/new/en/culture/themes/endangered-languages/atlas-of-languages-in-danger/
- ↑ https://www.ethnologue.com/country/RU/languages
- ↑ https://www.britannica.com/place/Russia/Mixed-and-deciduous-forest#ref422354
- ↑ Badīʻī, Nādira (1997), Farhang-i wāžahā-i fārsī dar zabān-i ūyġūrī-i Čīn, Tehran: Bunyād-i Nīšābūr, p. 57
- ↑ http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2009/02/090221_a-afg-mother-language-day
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۳۰ ژانویه ۲۰۲۲. دریافتشده در ۱۴ آوریل ۲۰۱۸.
- ↑ دکتر جلال متینی. «زبان فارسی و حکومتهای ترکان». پارسیانجمن.
- ↑ http://www.unesco.org/languages-atlas/
- ↑ https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_endangered_languages_in_Asia#Iran
- ↑ Ethnologue report for language code: qxq
- ↑ Michael Knüppel، دانشنامه ایرانیکا.
- ↑ حسینآبادی، «زوال تدریجی گویش ترکی قشقایی»، گویششناسی، ۵۸.
- ↑ Bosworth, C.E. ; Doerfer, G. «K̲H̲alad̲j̲.» Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2008. Brill Online. UNIVERSITEITSBIBLIOTHEEK LEIDEN. 04 November 2008 <http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_COM-0485[پیوند مرده]>
- ↑ *Kıral, Filiz. 2007. Cultural changes in the Turkic world. Istanbuler Texte und Studien, Bd. 7. Würzburg: Ergon-Verl. p.۱۶۵
- ↑ Ethnologue report for Iran
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۶ ژوئیه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۴ آوریل ۲۰۱۸.
- ↑ Helen Chapin Metz and the Federal Research Division of the Library of Congress. Iraq: A Country Study, p. 86.
- ↑ (Taylor 2004، 30).
- ↑ (Anderson و Stansfield 2009، 43).
- ↑ Türkmeneli İşbirliği ve Kültür Vakfı. "Declaration of Principles of the (Iraqi?) Turkman Congress". Archived from the original on 8 March 2012. Retrieved 2011-11-25.
- ↑ Nissman, David (5 March 1999), "The Iraqi Turkomans: Who They Are and What They Want", Iraq Report, Radio Free Europe/Radio Liberty, 2 (9)
- ↑ Central Intelligence Agency. "The World Factbook: Iraq". Archived from the original on 24 December 2018. Retrieved 2011-11-29.
- ↑ (Johanson ۲۰۰۹، ۱۱۱۶).
- ↑ "Encyclopedias and Dictionaries", Encyclopædia Britannica, Vol. 18 (به انگلیسی) (15th edition ed.), Encyclopædia Britannica, Inc., 2007, p. 257–286
{{citation}}
:|edition=
has extra text (help) - ↑ Kenneth Kister (۱۹۹۴)، Kister's Best Encyclopedias: A Comparative Guide to General and Specialized Encyclopedias، Oryx Press، شابک ۰-۸۹۷۷۴-۷۴۴-۵
- ↑ Sader, Marian; Lewis, Amy (۱۹۹۵)، Encyclopedias, Atlases, and Dictionaries، New Providence, NJ: A Reed Reference Publishing Company، شابک ۰-۸۳۵۲-۳۶۶۹-۲
- ↑ "Seljuq | History & Facts". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-28.
- ↑ Andre Wink, Al-Hind: The Making of the Indo-Islamic World, Vol.2, 16. – via Questia (نیازمند آبونمان)
- ↑ دبیرینژاد، بدیعالله. صص۵۷–۶۰.
- ↑ Notghi & Sabri-Tabrizi 1994, p. 244.
- ↑ Bosworth 1963, p. 132.
- ↑ Meisami 1993, p. 247.
- ↑ Poliakova 1984, p. 241.
- ↑ Yarshater 2008.
- ↑ "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-28.
- ↑ ملا احمد تتوی، آصف خان قزوینی (۱۳۸۲). تاریخ الفی. ج. اول. تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی. ص. ۱. شابک ۹۶۴۴۴۵۲۷۳۹.
- ↑ کورش جنتی (۷ آذر ۱۳۹۳). «پیوند زبانی و فرهنگی ایران و هند». بایگانیشده از اصلی در ۱۱ فوریه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۳.
- ↑ "Indo-Persian Literature Conference: SOAS: North Indian Literary Culture (1450-1650)". www.soas.ac.uk (به انگلیسی). Archived from the original on 13 May 2020. Retrieved 2020-05-28.
- ↑ جلال متینی. «زبان فارسی و حکومتهای ترکان». پارسیانجمن.
- ↑ «Turkic peoples». Encyclopædia Britannica. دریافتشده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۳.
- ↑ مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Turkic peoples». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۳.
- ↑ http://books.google.com/books?id=-LWbBMm27w8C&lpg=PP1&pg=PT84#v=onepage&q&f=false
- ↑ «Culture». gagauzia. بایگانیشده از اصلی در ۲۸ مه ۲۰۱۴.
- ↑ «Chuvash». Encyclopedia Britannica.
- ↑ «Sakha». Encyclopedia Britannica.
- ↑ «Yakut - Religion and Expressive Culture». everyculture.
- ↑ Kobishchanov, Yuri et al. Axum. Pennsylvania State University Press, 1979; p. 89
- ↑ Ronald G. Suny: What Happened in Soviet Armenia? Middle East Report, No. 153, Islam and the State. (Jul. – Aug. , 1988), pp. 37–40.
- ↑ An Introduction to the History of the Turkic Peoples pp. 385-6
- ↑ "The spread of Turkish in Azerbaijan", Encyclopaedia Iranica,. Retrieved 11 June 2006.
- ↑ Peoples of Western Asia By Marshall Cavendish Corporation
- ↑ سیری در تاریخ سیاسی اجتماعی ترکمنها، امینالله گلی، نشر علم، ۱۳۶۶
- ↑ Pierre Oberling (July 20, 2003). "QAŠQĀʾI TRIBAL CONFEDERACY i. HISTORY". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Vol. ۱. Bibliotheca Persica Press. Archived from the original on 02 April 2013. Retrieved July 20, 2003.
{{cite encyclopedia}}
: Check date values in:|تاریخ بایگانی=
(help); URL–wikilink conflict (help) - ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامautogenerated1
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-c3e1a26362c34adebd653ebfb3bf2dad-fa.html
- ↑ «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی - افشار». بایگانیشده از اصلی در ۵ نوامبر ۲۰۱۰. دریافتشده در ۲۸ اوت ۲۰۱۶.
- ↑ Joshua Project - Ethnic People Groups of the Turkic Peoples Affinity Bloc
- ↑ Tapper, Richard (1997). Frontier Nomads of Iran: A Political and Social History of the Shahsevan. Cambridge University Press, ISBN 0-521-58336-5, 9780521583367, Page 44
- ↑ Reid,.J. J. (2000). «Crisis of the Ottoman Empire: Prelude to Collapse 1839-1878.» Franz Steiner Verlag, ISBN 3-515-07687-5, 9783515076876, Page 210
- ↑ Peter Malcolm Holt, Ann Katherine Swynford Lambton, Bernard Lewis (1977). The Cambridge History of Islam Cambridge University Press,ISBN 0-521-29135-6, 9780521291354, Page 430
- ↑ Richard V. Weekes. Muslim peoples: a world ethnographic survey. AZERI. — Greenwood Press, 1978 — p. 56 — ISBN 978-0-8371-9880-4
- ↑ Российский этнографический музей. Афшары بایگانیشده در ۲۴ مه ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine.
- ↑ "Азербайджанцы". [[دانشنامه بزرگ شوروی|Great Soviet Encyclopedia]] (به روسی). Retrieved Sep 13, 2013.
{{cite encyclopedia}}
: URL–wikilink conflict (help) - ↑ Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J[R]ASB, new series, vol.16, no.7.1920
- ↑ Richard N. Frye and A. M. Sayili, "The Turks in Khurasan and Transoxania at the time of the Arab conquest", The Moslem world, XXXV, no.4 (Oct.1945)
- ↑ ابنحوقل، ص 419
- ↑ اصطخری، ص 253
- ↑ idem, "Irano-Turkic", in Turkic-Iranian contact areas: historical and linguistic aspects, ed. Lars Johanson and Christiane Bulut, Wiesbaden: Harrassowitz Verlag, 2006
- ↑ "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ "Timurid dynasty | History, Architecture, & Meaning". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ ۲۹۷٫۰ ۲۹۷٫۱ "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ "Kara Koyunlu | Turkmen tribal federation". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ Afsharid Dynasty. Oxford Islamic Studies
- ↑ "Nādir Shāh | Iranian ruler". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
- ↑ «Afsharid Dynasty - Oxford Islamic Studies Online». www.oxfordislamicstudies.com. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
- ↑ Qājār Dynasty. (2009). Encyclopædia Britannica. Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.
- ↑ رئیسنیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 535.
- ↑ رضا، عنایت الله. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. ص ۸۸ تا ۸۹
- ↑ تاریخ تاجیکان، ص ۳۳۳
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامKultegin
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Bilge kagan’s Memorial Complex, TÜRIK BITIG
- ↑ Christoph Baumer, History of Central Asia, volume two, 2014
- ↑ Wood, Francis (2002). The Silk Road: Two Thousand Years in the Heart of Asia. Berkeley, CA: University of California Press. pp. 238–239. ISBN 978-0-520-24340-8.
- ↑ "Ottoman Empire | Facts, History, & Map". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ "Mughal dynasty | History, Map, Rulers, & Facts". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامRichards1995-2
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Josef W. Meri (2005). Medieval Islamic Civilization. Routledge. p. 812. ISBN 978-0-415-96690-0.
- ↑ «SALJUQS iii. SALJUQS OF RUM – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
- ↑ "Sultanate of Rūm". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ "Ikhshīdids Dynasty | Muslim Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). p. Ikhshīdids Dynasty, Muslim Turkish dynasty from Fergana in Central Asia that ruled Egypt and Syria from 935 to 969. The founder, Muḥammad ibn Ṭughj, appointed governor of Egypt. Retrieved 2021-02-28.
- ↑ Egypt, a Country Study, Volume 43, Richard F. Nyrop ,U.S. Government Printing Office, 1983, p14: "the Abbasids in Baghdad for thirty years , to be succeeded by another Turkish adventurer line , called the Ikhshidid Dynasty , from 935 to 969 , when it succumbed to the Fatimid power from the west. As the rule of the Abbasids had waned , a ...".
- ↑ Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia, edited by , Josef W. Meri ,p382: "the Ikhshidids were a short-lived Turkish dynasty".
- ↑ Sasanian Iran in the Context of Late Antiquity: The Bahari Lecture Series at the university of Oxford – p14 –“ The Turk Shahis in Kabulistan (second half of the 7th to middle of the 8th century) … the Turkic dynasty that was already reigning over Zabulistan seized power in Kabulistan”.
- ↑ The Cambridge History of Iran, Volume 6, By University of Cambridge, Edited by Peter Jackson, p160: “the Artuqids , a dynasty of Türkmen origin that had existed for something like two centuries in and around Mārdīn”.
- ↑ Grove Encyclopedia of Islamic Art & Architecture: Oxford university press -ThreeVolume Set- edited by Jonathan Bloom, Sheila S. Blair, Sheila Blair - p228.
- ↑ «Artuqid Dynasty | Turkmen dynasty | Britannica».
- ↑ Clifford Edmund Bosworth, The Mediaeval Islamic Underworld: The Banū Sāsān in Arabic life and lore, (E.J. Brill, 1976), 107, 134;"The Artuqids, descendants of Artuq b. Ekseb, were a Turkmen dynasty established in Diyarbakr...".
- ↑ Islamic Desk Reference, ed. E. J. Van Donzel, (Brill, 1994), 39;"Artuqids. Turkmen dynasty which reigned over....".
- ↑ «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی | مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی».
- ↑ "Qarakhanid Dynasty | Asian history". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ Bosworth, C.E. (1996). The New Islamic Dynasties: A Chronological and Genealogical Manual. New York: Columbia University Press.
- ↑ "History of Central Asia - The Middle Ages". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ Gijsbert Oonk (2007). Global Indian Diasporas: Exploring Trajectories of Migration and Theory. Amsterdam University Press. p. 36. ISBN 978-90-5356-035-8.
- ↑ "Turfan | China". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-05-29.
- ↑ André Wink (2003). Indo-Islamic society: 14th – 15th centuries. p. 139.
- ↑ Siegbert Uhlig (2003). Encyclopaedia Aethiopica: D-Ha. p. 151.
- ↑ Ainslie Thomas Embree, Asia Society (1988). Encyclopedia of Asian history, Volym 1. p. 149.
- ↑ Jamal Malik (2008). Islam in South Asia: A Short History. Brill Publishers. p. 104. ISBN 978-9004168596.
منابع
- تاریخ طبری جلد ۱، ص ۸۹۵ و ۸۹۶ (پیشینه واژهٔ ترک)
- حاشیهٔ برهان چ معین (پیشینه واژهٔ ترک)
- Ahmadi, Wali (2004). "The Institution of Persian Literature and the Genealogy of Bahar's "Stylistics"". British Journal of Middle Eastern Studies. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 31, No. 2 (Nov.).
{{cite journal}}
:|volume=
has extra text (help) - Alam, Muzaffar; Nalini, Françoise Delvoye; Gaborieau, Marc (2000). The making of Indo-Persian Culture: Indian and French Studies. Manohar Publishers & Distributors.
- Arjomand, Said Amir (2012). "Patrimonial state". In Böwering, Gerhard; Crone, Patricia; Mirza, Mahan (eds.). The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought. Princeton University Press.
- Amirsoleimani, Soheila (1999). "Truths and Lies: Irony and Intrigue in the Tārīkh-i Bayhaqī: The Uses of Guile: Literary and Historical Moments". Iranian Studies. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 32, No. 2, Spring.
{{cite journal}}
:|volume=
has extra text (help) - Bosworth, C.E. (1963). The Ghaznavids:994–1040. Edinburgh University Press.
- Bosworth, C.E. (1968). "The Development of Persian Culture under the Early Ghaznavids". Iran. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 6.
{{cite journal}}
:|volume=
has extra text (help) - Bosworth, C.E. (1975). "The Early Ghaznavids". In Bosworth, C. E. (ed.). The Cambridge History of Iran. Vol. Vol. 4. Cambridge University Press.
{{cite book}}
:|volume=
has extra text (help) - Bosworth, C.E. (1977). The Later Ghaznavids. Columbia University Press.
- Bosworth, C.E. (1996). The New Islamic Dynasties. Columbia University Press.
- Bosworth, C.E. (2006). "Ghaznavids". Encyclopaedia Iranica.
- Houtsma, Martijn Theodoor (1987). E.J. Brill's first encyclopaedia of Islam, 1913–1936. Vol. 2. BRILL. p. 151. ISBN 978-90-04-08265-6. Retrieved 24 September 2010.
- Katouzian, Homa (2003). Iranian history and politics:The Dialectic of State and Society. Routledge.
- Levi, Scott Cameron; Sela, Ron, eds. (2010). Islamic Central Asia: an anthology of historical sources. Indiana University Press.
- Lewis, Bernard (1992). The World of Islam. London: Thames and Hudson. ISBN 978-0-500-27624-2.
- Meisami, J. S. (1993). "The Past in Service of the Present: Two Views of History in Medieval Persia". Poetics Today:Cultural Processes in Muslim and Arab Societies: Medieval and Early Modern Periods. Duke University Press. Vol. 14, No. 2, (Summer).
{{cite journal}}
:|volume=
has extra text (help) - Meisami, Julie Scott (1999). Persian historiography to the end of the twelfth century. Edinburgh University Press.
- Notghi, Hamid; Sabri-Tabrizi, Gholam-Reza (1994). "Hail to Heydarbaba: A Comparative View of Popular Turkish & Classical Persian Poetical Languages". British Journal of Middle Eastern Studies. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 21, No. 2.
{{cite journal}}
:|volume=
has extra text (help) - Poliakova, E. A. (1984). "The Development of a Literary Canon in Medieval Persian Chronicles: The Triumph of Etiquette". Iranian Studies. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 17, No. 2/3 (Spring – Summer).
{{cite journal}}
:|volume=
has extra text (help) - Rowson, E.K. (1998). "Ghaznavids". In Meisami, Julie Scott; Starkey, Paul (eds.). Encyclopedia of Arabic Literature. Vol. Vol.1. Routledge.
{{cite encyclopedia}}
:|volume=
has extra text (help) - Roy, Kaushik (2016). Military Manpower, Armies and Warfare in South Asia. Routledge.
- Sharlet, Jocelyn (2011). Patronage and Poetry in the Islamic World: Social Mobility and Status in the Medieval Middle East and Central Asia. Tauris Academic Studies.
- Spooner, Brian; Hanaway, William L. (2012). Literacy in the Persianate World: Writing and the Social Order. University of Pennsylvania Press.
- Spuler, B. (1970). "The Disintegration of the Caliphate in the East". In Holt, P.M.; Lambton, Ann K.S.; Lewis, Bernard (eds.). Cambridge History of Islam. Vol. IA: The Central islamic Lands from Pre-Islamic Times to the First World War. Cambridge University Press.
- Spuler, B. (1991). "Ghaznawids". In Lewis, B.; Pellat, C.; Schacht, J. (eds.). The Encyclopedia of Islam. Vol. II. Brill.
- Taagepera, Rein (1997). "Expansion and Contraction Patterns of Large Polities: Context for Russia". International Studies Quarterly. Wiley. 41 (3):(September). doi:10.1111/0020-8833.00053.
- Turchin, Peter; Adams, Jonathan M.; Hall, Thomas D (2006). "East-West Orientation of Historical Empires". Journal of World-systems Research. University of Pittsburgh Press. 12 (2):(December). ISSN 1076-156X.
- Wink, Andre (2002). Al-Hind: The Making of the Indo-Islamic World. Vol. Vol.2. Brill.
{{cite book}}
:|volume=
has extra text (help) - Yarshater, E. (1960). "The Theme of Wine-Drinking and the Concept of the Beloved in Early Persian Poetry". Studia Islamica. Brill. No. 13.
- Yarshater, Ehsan (2008). "Iran". Encyclopaedia Iranica.
- Ziad, Homayra (2006). "Ghaznavids". In Meri, J. (ed.). Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia. Routledge.
- Brook, Kevin Alan (2018), The Jews of Khazaria, Rowman & Littlefield
- "Turkic peoples". Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica, Inc. Retrieved 21 June 2020.
- Damgaard, P. B.; et al. (9 May 2018). "137 ancient human genomes from across the Eurasian steppes". Nature. Nature Research. 557 (7705): 369–373. Bibcode:2018Natur.557..369D. doi:10.1038/s41586-018-0094-2. hdl:1887/3202709. PMID 29743675. S2CID 13670282. Retrieved 11 April 2020.
- Findley, Carter V. (2005). The Turks in World History. Oxford University Press, USA. ISBN 978-0-19-517726-8.
- Fisher, William Bayne; Avery, P.; Hambly, G. R. G; Melville, C. (1991). The Cambridge History of Iran. Vol. 7. Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-20095-0.
- Golden, Peter Benjamin (2011). Studies on the peoples and cultures of the Eurasian steppes. Bucureşti: Ed. Acad. Române. ISBN 978-973-1871-96-7.
- Janhunen, Juha (2003). "Ethnicity and language in prehistoric Northeast Asia". In Blench, Roger; Spriggs, Matthew (eds.). Archaeology and Language II: Archaeological Data and Linguistic Hypotheses. One World Archaeology. Vol. 29. Routledge. pp. 195–208. ISBN 0-415-11761-5.
- Khanbaghi, Aptin (2006). The Fire, the Star and the Cross: Minority Religions in Medieval and Early Modern Iran. I.B. Tauris. ISBN 978-1-84511-056-7.
- Lee, Joo-Yup; Kuang, Shuntu (18 October 2017). "A Comparative Analysis of Chinese Historical Sources and Y-DNA Studies with Regard to the Early and Medieval Turkic Peoples". Inner Asia. Brill. 19 (2): 197–239. doi:10.1163/22105018-12340089. ISSN 2210-5018. Retrieved 20 June 2020.
- Li, Tao; et al. (June 2020). "Millet agriculture dispersed from Northeast China to the Russian Far East: Integrating archaeology, genetics, and linguistics". Archaeological Research in Asia. Elsevier. 22 (100177): 100177. doi:10.1016/j.ara.2020.100177.
- Mecit, Songül (2014). The Rum Seljuqs: Evolution of a Dynasty. Routledge. ISBN 978-1-134-50899-0.
- Nelson, Sarah; et al. (14 February 2020). "Tracing population movements in ancient East Asia through the linguistics and archaeology of textile production". Evolutionary Human Sciences. Cambridge University Press. 2 (e5): e5. doi:10.1017/ehs.2020.4. PMC 10427276. PMID 37588355.
- Peacock, A.C.S.; Yıldız, Sara Nur, eds. (2013). The Seljuks of Anatolia: Court and Society in the Medieval Middle East. I.B.Tauris. ISBN 978-1-84885-887-9.
- Robbeets, Martine (1 January 2017). "Austronesian influence and Transeurasian ancestry in Japanese". Language Dynamics and Change. Brill. 8 (2): 210–251. doi:10.1163/22105832-00702005. ISSN 2210-5832. Retrieved 20 June 2020.
- Robbeets, Martine (2020). "The Transeurasian homeland: where, what and when?". In Robbeets, Martine; Savelyev, Alexander (eds.). The Oxford Guide to the Transeurasian Languages. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-880462-8.
- Tekin, Talat (1993). Irk bitig (the book of omens) (PDF). Wiesbaden: Otto Harrassowitz. ISBN 978-3-447-03426-5.
- Uchiyama, Junzo; et al. (21 May 2020). "Populations dynamics in Northern Eurasian forests: a long-term perspective from Northeast Asia". Evolutionary Human Sciences. Cambridge University Press. 2: e16. doi:10.1017/ehs.2020.11. PMC 10427466. PMID 37588381. Text was copied from this source, which is available under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.
- de la Vaissière, Étienne (2015). "The Steppe World and the Rise of the Huns". In Maas, Michael (ed.). The Cambridge Companion to the Age of Attila. Cambridge University Press. pp. 175–192. ISBN 978-1-107-63388-9.
- Yarshater, Ehsan (2001). Encyclopedia Iranica. Routledge & Kegan Paul. ISBN 978-0-933273-56-6.
- Yunusbayev, Bayazit; et al. (21 April 2015). "The Genetic Legacy of the Expansion of Turkic-Speaking Nomads across Eurasia". PLOS One. PLOS. 11 (4): e1005068. doi:10.1371/journal.pgen.1005068. PMC 4405460. PMID 25898006.
برای مطالعه بیشتر
- Amanjolov A.S. , "History of the Ancient Turkic Script", Almaty, "Mektep", 2003, شابک ۹۹۶۵−۱۶−۲۰۴−۲
- Baichorov S.Ya. , "Ancient Turkic runic monuments of the Europe", Stavropol, 1989 (in Russian).
- Baskakov, N.A. 1962, 1969. Introduction to the study of the Turkic languages. Moscow (in Russian).
- Beckwith, Christopher I. (2009): Empires of the Silk Road: A History of Central Eurasia from the Bronze Age to the Present. Princeton: Princeton University Press. شابک ۹۷۸−۰−۶۹۱−۱۳۵۸۹−۲.
- Boeschoten, Hendrik & Lars Johanson. 2006. Turkic languages in contact. Turcologica, Bd. 61. Wiesbaden: Harrassowitz. شابک ۳−۴۴۷−۰۵۲۱۲−۰.
- Chavannes, Édouard (1900): Documents sur les Tou-kiue (Turcs) occidentaux. Paris, Librairie d'Amérique et d'Orient. Reprint: Taipei. Cheng Wen Publishing Co. 1969.
- Clausen, Gerard. 1972. An etymological dictionary of pre-thirteenth-century Turkish. Oxford: Oxford University Press.
- Deny, Jean et al. 1959–1964. Philologiae Turcicae Fundamenta. Wiesbaden: Harrassowitz.
- Eliot, Charles Norton Edgcumbe (1911). . Encyclopædia Britannica (به انگلیسی). Vol. 27 (11th ed.). pp. 468–473.
- Findley, Carter Vaughn. 2005. The Turks in World History. Oxford University Press. شابک ۰−۱۹−۵۱۶۷۷۰−۸; شابک ۰−۱۹−۵۱۷۷۲۶−۶ (pbk.)
- Golden, Peter B. An introduction to the history of the Turkic peoples: Ethnogenesis and state-formation in medieval and early modern Eurasia and the Middle East (Otto Harrassowitz (Wiesbaden) 1992) شابک ۳−۴۴۷−۰۳۲۷۴-X
- Peter B. Golden (1992). An Introduction to the History of the Turkic Peoples: Ethnogenesis and State-formation in Medieval and Early Modern Eurasia and the Middle East. O. Harrassowitz. ISBN 978-3-447-03274-2.
- Heywood, Colin. The Turks (The Peoples of Europe) (Blackwell 2005), شابک ۹۷۸−۰−۶۳۱−۱۵۸۹۷−۴.
- Hostler, Charles Warren. The Turks of Central Asia (Greenwood Press, نوامبر ۱۹۹۳), شابک ۰−۲۷۵−۹۳۹۳۱−۶.
- Ishjatms N. , "Nomads In Eastern Central Asia", in the "History of civilizations of Central Asia", Volume 2, UNESCO Publishing, 1996, شابک ۹۲−۳−۱۰۲۸۴۶−۴.
- Johanson, Lars & Éva Agnes Csató (ed.). 1998. The Turkic languages. London: Routledge. شابک ۰−۴۱۵−۰۸۲۰۰−۵.
- Johanson, Lars. 1998. "The history of Turkic." In: Johanson & Csató, pp. 81–125. Classification of Turkic languages
- Johanson, Lars. 1998. "Turkic languages." In: Encyclopædia Britannica. CD 98. Encyclopædia Britannica Online, 5 September. 2007. Turkic languages: Linguistic history.
- Karatay, Osman. The Genesis of the Turks: An Ethno-Linguistic Inquiry into the Prehistory of Central Eurasia. United Kingdom, Cambridge Scholars Publishing. , 2022.
- Kyzlasov I.L. , "Runic Scripts of Eurasian Steppes", Moscow, Eastern Literature, 1994, شابک ۵−۰۲−۰۱۷۷۴۱−۵.
- Lebedynsky, Iaroslav. (2006). Les Saces: Les " Scythes " d'Asie, VIIIe siècle apr. J. -C. Editions Errance, Paris. شابک ۲−۸۷۷۷۲−۳۳۷−۲.
- Malov S.E. , "Monuments of the ancient Turkic inscriptions. Texts and research", M. -L. , 1951 (in Russian).
- Mukhamadiev A. , "Turanian Writing", in "Problems Of Lingo-Ethno-History Of The Tatar People", Kazan, 1995 (Азгар Мухамадиев, "Туранская Письменность", "Проблемы лингвоэтноистории татарского народа", Казань, 1995) (in Russian).
- Menges, K. H. 1968. The Turkic languages and peoples: An introduction to Turkic studies. Wiesbaden: Harrassowitz.
- Öztopçu, Kurtuluş. 1996. Dictionary of the Turkic languages: English, Azerbaijani, Kazakh, Kyrgyz, Tatar, Turkish, Turkmen, Uighur, Uzbek. London: Routledge. شابک ۰-۴۱۵-۱۴۱۹۸-۲
- Alpamysh, H.B. Paksoy: Central Asian Identity under Russian Rule (Hartford: AACAR, 1989)
- H. B. Paksoy (1989). Alpamysh: Central Asian Identity Under Russian Rule. AACAR. ISBN 978-0-9621379-9-0.
- Samoilovich, A. N. 1922. Some additions to the classification of the Turkish languages. Petrograd.
- Schönig, Claus. 1997–1998. "A new attempt to classify the Turkic languages I-III." Turkic Languages 1:1.117–133, 1:2.262–277, 2:1.130–151.
- Vasiliev D.D. Graphical fund of Turkic runiform writing monuments in Asian areal. М. , 198 (in Russian).
- Vasiliev D.D. Corpus of Turkic runiform monuments in the basin of Enisei. М. , 1983 (in Russian).
- Voegelin, C.F. & F.M. Voegelin. 1977. Classification and index of the World's languages. New York: Elsevier.